معرفی کتاب انگار لال شده بودم : یک مردم نگاری از کودکان افغانستانی در ...
سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های پدر 2 دختر تهرانی قبل از اعدام / اعتراف به 4 جنایت در گفتگو با قاتل
داشتیم که قرار بود روز بعد به آنجا بروم. آن شب برای دخترانم شام پختم. خوراک مرغ و بادمجان درست کرده بودم. بعد رفتم دنبال سولماز. او دانشجوی حقوق دانشگاه پاکدشت بود. در ترمینال خاوران با او قرار گذاشتم و با هم به خانه برگشتیم. دیدم که ساناز به پدر و مادر همسرم زنگ زده بود و از آن ها خواسته بود حالا که من دارم سفر می روم، به خانه ما بیایند. وقتی مادر خانمم را دیدم از او سراغ زنم را گرفتم. گفت نمی ...
مجسمه هایی برای ثبت رنج زنان و مردان کوله بر در ایران
.... سال های دور. یادم هست اولین بار که می خواستم برای نشان دادن کارهایم به لی لی گلستان به گالری ایشان بروم، همه هشت مجسمه را در یک ساک جا داده بودم. به محض بلند کردن ساک، آن قدر سنگین بود که درجا دسته هایش کنده شد. به ناچار ساک سنگین را روی دوشم گذاشتم و راهی تهران شدم. از ساعت کار گالری ها خبر نداشتم. 8 صبح دم در گالری گلستان بودم. دیدم گالری بسته است و روی در نوشته شده ساعت کار 4 تا 8 عصر. آه ...
روایت زوج جوانی که با پذیرش 2 فرزندخوانده، تهدید را به فرصت تبدیل کرده اند
برای مطهره و مهدی است. همان جایی که با اصرار مطهره قصد بچه دار شدن دارند، ولی می فهمند قرار نیست این اتفاق زندگی شان را شیرین کند. مطهره می گوید: در خواستگاری همسرم پرسید چند بچه می خواهی؟ گفتم 4 فرزند. یعنی ماجرای فرزند از روز اول برای ما جدی بود، اما سر زمان فرزنددار شدن با هم اختلاف داشتیم. با اصرار من یک سال بعد از ازدواج اقدام کردیم، ولی نتیجه نگرفتیم. با مراجعه به پزشک و پیگیری متوجه ...
حاج قاسم به تنهایی با یک موتور به سوی مقر 4هزار داعشی رفت
قلم | qalamna.ir : خبرگزاری مهر – گروه استان ها: 13 دی ماه سال گذشته بود، که خبر شهادت سردار دل ها، شهید حاج قاسم سلیمانی، نه تنها مردم ایران که بسیاری از آزادیخواهان جهان را در بهت و حیرت و سوگ و اندوه فرو برد. یک استاد دانشگاه در خصوص سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی می گوید: نقشی که حاج قاسم سلیمانی در مبارزه با تروریسم در منطقه ایفا کرد، بر هیچ کس پوشیده نیست. حتی امروز که ...
دفاع آنلاین؛ تجربه جدید دانشجویان
.... چند دقیقه استادانم با من صحبت کردند تا آرامشم را به دست آورم و بعد شروع به دفاع کردم. در طول دفاع هم فقط نگران اینترنت بودم و بعضی وقت ها حتی استادانم هم متوجه می شدند. او درباره مقررات دفاع آنلاین می گوید: دفاع آنلاین هم مثل دفاع حضوری است فرقی ندارد کارهای اداری آموزش را که انجام دادم رفتم برای دفاع فقط یک نکته را دانشگاه یادآور شد و اینکه لباس فرم را بپوشم. گویا یکی از بچه ها ...
سرنوشت تکاندهنده دختر لاکچری تهران/ نیکو در کابوس اعدام + گفتگوی اختصاصی
دوستم آشپزخانه شیشه داشت و من هم در کار پخش مواد مخدر بودم.وقتی برای پخش مواد شب ها دیر به خانه می آمدم،شوهرم بو برد که ماجرا از چه قرار است. تو گفتی که وضع مالی بدی نداشتی.چرا به کار خلاف رو آوردی؟ خانواده ام نمی دانستند اعتیاد دارم.شوهرم هم بیکار بود.برای تامین مخارج اعتیادم مجبور شدم. بعد چه شد؟ تازه صاحب یک فرزند شده بودم که دستگیر شدم.چهار نفر هم جرم ...
شهدای مدافع حرم در اغتشاشات سال 88
...> محمودرضا در ایام فتنه88، غیر از اینکه در خیابان و کنار بچه های مظلوم بسیج حضور داشت، خوب هم مطالعه و رصد می کرد. یادم هست آنروزها رفت لپ تاپ و مودم پرتابل خرید. اگر جایی مطلبی می خواند که توجهش را جلب کرده بود به من هم توصیه می کرد آن را بخوانم و اگر هم من توی وبلاگ چیزی نوشته بودم که نظرش را جلب کرده بود زنگ می زد و تشویق می کرد. روی نظام تعصب داشت و اگر در نوشته هایم دفاعی از نظام کرده بودم در مورد ...
علت کناره گیری حجت الاسلام و المسلمین راستگو از برنامه های تلویزیون چه بود؟
ادامه ماجرا، ایشان خیلی مخالفت می کرد و می گفت من باید با لباس روحانیت بروم تا مردم بدانند روحانی هم می تواند هنرمند، خلاق و قصه گو باشد، روحانی هم می تواند مسلط به واژگان باشد و دست خط و نقاشی خوبی هم داشته باشد. ولی آنها پیروز شدند به ناچار، آقای راستگو پنج جلسه اول را با لباس غیر روحانی حضور پیدا کردند. معمولا هم برنامه ها به صورت کلاس بود و بچه ها حضور پیدا می کردند. من از منطقه نازی آباد این ...
حاج قاسم خودش را از مردم می دید و از تشریفات بیزار بود
جایگاه می رفت و سخنرانی می کرد. در ایام فاطمیه پنج شب روضه داشت اگر مردم مشکلی داشتند قبل از مراسم می آمدند و حاجی مردم را می دید و تا اندازه ای که می توانست مشکلشان را حل می کرد، اگر هم نمی توانست می گفت این مربوط به من نیست و نمی توانم کاری انجام دهم. گاهی هم برای ایشان نامه می بردند و بعد حاجی می گفت نامه ها را جمع کنید. ما هم همه را بسته بندی می کردیم و حاجی با خودش به تهران می برد تا جوابشان را ...
کدام شهید جان حاج قاسم سلیمانی را نجات داد؟
اند و مردم می آیند برای زیارت آن! ایشان می گفت: "سال ها دنبال این بودم که بدانم تعبیر خوابم چیست. گذشت، بعد از پیروزی انقلاب، وقتی اولین شهید را در این نقطه از شهر دفن کردند، فهمیدم خوابم دارد تعبیر می شود." به همین دلیل، آیت الله حقیقی بسیار دوست داشت در نزدیکی مزار شهدای کرمان دفن شود." سردار حسنی سکوت می کند. انگار دنبال کلماتی می گردد که یاری اش کنند برای ادای حق این ماجرا. عاقبت می ...
ماجرای 18 روز محاصره حاج قاسم در حلب
، حاج قاسم بود و ما. نبل و الزهرا چند سال بود که در محاصره قرار داشت. وقتی دیدند حاج قاسم آمده باورشان نمی شد. حاجی بر سر بچه های کوچک دست می کشید و به آنها شکلات و شیرینی می داد. مردم هم هلهله و خوشحالی می کردند و صلوات می فرستادند و به عنوان تبرک به ایرانی ها دست می کشیدند و دست می دادند. اینها چند سال در محاصره بودند و حالا ایرانی ها آمده بودند و آنها را از محاصره خارج کرده بودند و ...
حاج قاسم معمار حرم و سردار حریم بود
منکر می کرد. - شهرستان رابر تقریباً 180 کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد و حاج قاسم از همان دوران نوجوانی در میان مردم رابر محبوبیت خاصی داشتند، ما در آن زمان تا مقطع راهنمایی در رابر درس می خواندیم و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به مرکز استان می آمدیم. اما برگردم به سخن قبلی ام، در واقع این امر به معروف و نهی از منکر حاج قاسم در آن برهه از زمان در دل جوانان منطقه می نشست و جوان ها ...
حاج قاسم معمار حرم و سردار حریم بود
نوعی امر به معروف و نهی از منکر می کرد. * شهرستان رابر با مرکز استان کرمان چقدر فاصله دارد؟ - شهرستان رابر تقریباً 180 کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد و حاج قاسم از همان دوران نوجوانی در میان مردم رابر محبوبیت خاصی داشتند، ما در آن زمان تا مقطع راهنمایی در رابر درس می خواندیم و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به مرکز استان می آمدیم. اما برگردم به سخن قبلی ام، در واقع این امر به ...
می گفت هنرت را مثل دُر گرانبها ارایه کن
اما تاثیرگذاری آثار نوری وجه میهن پرستانه هم دارد. وجهی که با شخصیت او پیوندی ناگسستنی داشت. نوری تا پایان عمر از رنج دوران گفت و هرگز از آنچه دوروبرش و بر مردمان سرزمینش می گذشت، غافل نبود و در ناملایمات هیچگاه خاموش و منفعل نبود. کوتاه سخن اینکه محمد نوری خود تجسم روشن همان ما یی بود که در قطعه درخشانش از آن می خواند: ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران برده ایم/ ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود/ خون دل ها خورده ایم محمد نوری علاوه بر اینکه روی ترانه های بومی کار کرد ب ...
نیمه پنهان یک اسطوره روایتی متفاوت از زندگی شهید ابراهیم همت
از این اثر، مانند تشریح رنگ بال پروانگان و یا توضیح دادن درباره آواز پرندگان است. بدیهیان در مصاحبه با گودرزیانی، سخن را از آن جا شروع می کند که با بچه های واحد جذب دانشگاه اصفهان وارد پاوه شده و شهید همت را می بیند. همت دو بار از او خواستگاری می کند، اما بدیهیان جواب رد می دهد. با این وجود، انگار تقدیر بر این وصلت رقم خورده است. زیرا آن ها دوباره سر راه یکدیگر قرار می گیرند و در نهایت ...
اصرار حاج قاسم بر ترویج فرهنگ بومی؛ انگیزه کارآفرینی دختر شهید/ هدفم احیای صنایع دستی زنانه در رفسنجان ...
، این کارهای فشرده را برایم ساده می کرد. پسر دومم شیرخواره بود که دفاع کردم. اتفاقا وجود بچه ها باعث شد زمینه ی پژوهشی ام عوض شود و به سمت کار فعلی بروم. تصمیم داشتم روی ادبیات کودکان خیلی جدی کار کنم. اما زمان نوشتن پایان نامه، فرزند دومم را باردار بودم و منابع موردنیاز در دسترسم نبود. با یک بچه ی دو سال و نیمه و بارداری، خیلی سخت بود که برای دسترسی به منابع به تهران بیایم. با موافقت ...
کوبه های شادی
آموز درس خوانی بودم، همیشه مدیر و معلم ها من را شماتت می کردند. کلاس چهارم دبستان از طرف مدرسه اردویی برگزار شد. آن روز به تشویق بچه ها و البته اشتیاق خودم، یکی از تمپو های کوچک پدر را برداشتم و پنهانی به اردو در کمپ طرق بردم. وقتی شروع کردم به نواختن و خواندن، معلم پرورشی مان، آقای تقوایی، خیلی تشویقم کرد. بعد از آن اردو بود که به پیشنهاد ایشان به عنوان نوازنده گروه سرود مدرسه در ...
او از وادی عرفان به عرصه سیاست گام نهاد
هماهنگ عمل می کردند تا وقتی که سازمان مجاهدین انقلاب به دو بخش تقسیم شد. شاید تعبیر تقسیم این سازمان به دو گروه راست و چپ، درست نباشد. حضرت آیت الله راستی کاشانی از سوی امام مأموریت پیدا کردند که به عنوان فرد معتمد ایشان، مورد رجوع اعضای سازمان انقلاب قرار بگیرند و در واقع به عنوان نماینده امام به آنجا رفتند، ولی در بین آن جمع، عده ای این را قبول نکردند و همین مسئله موجب اختلاف شد و این دو گروه، از ...
با مأموران زندان درافتاد، چون از او خواستند به امام توهین کند!
، مردم انقلابی و پرعصیان را در تهران، قم، دانشگاه ها و حوزه های علمیه، بیش از پیش به خشم آورد و پشت رژیم شاه را لرزاند. بی شک آیت الله غفاری یکی از مبارزان راستین جنبش اسلامی این مرز و بوم و یکی از درخشان ترین چهره های مجاهدات ضد استبدادی و سلطه بیگانه در تاریخ معاصر ماست. شهادتش نیز همچون زندگی اش، پرمایه از پیام مقاومت بود؛ در خط مستقیم و بی تزلزل عصیان روحانی مبارز در برابر رژیم منحط سلطنتی در ...
خواب شهید مدافع حرم در کربلا چگونه تعبیر شد/ می خواستم دست همسرم را ببوسم، کف پایش قسمتم شد
اهل بابلسر و ساکن همین شهرستان بودند، اما خانواده محمد اهل شهرستان فریدونکنار و ساکن آنجا. دخترعموی شهید شالیکار همسایه ما بود و مرا برای ازدواج با سرعمویش معرفی کرد. در واقع ازدواج ما کاملاً به صورت سنتی انجام شد و خانواده شهید شالکیار به خواستگاری من آمدند. من 15 سالم بود و فرزند دوم خانواده هفت نفری. پنج خواهر بودیم و یک برادر. خواهر بزرگ ترم تهران در رشته تربیت معلم تحصیل می کرد ...
روایتی همسرانه از 6 سال جهاد غریبانه شهید ابوزینب در سوریه و تهران
وقتهایی که من دو مدل صبحانه می آوردم سر سفره، به من می گفت: مردم نان ندارند بخورند. این دیگر چیست؟ ناراحت می شد و من مجبور می شدم ببرم. خاکی و مردمی بودن هم از دیگر ویژگی هایش بود. رابطه اش با بچه ها هم خوب بود اما بچه ها را زیاد وابسته خودش نمی کرد. این دو سالی که مجروح بود به من می گفت: دیگر نگو پیشم نبودی. این مدت همه را جبران کردم. همه اش پیش شما هستم. من هم سر به سرش می گذاشتم و می ...
مرتضی کیوان؛ تو به خاک افتادی، کمر عشق شکست
شهرستانی خام و گمنامی بودم و حتی خودم چندان چیزی در جبین خود نمی دیدم. کیوان بود که دست مرا گرفت و راهی که بعد از او طی کردم پیش پایم گذاشت. نه این که هرگز یک کلمه درباره کارم و آینده ام به من چیزی گفته باشد. او فقط مرا جدی گرفت و با من طوری رفتار کرد که انگار من هم برای خودم یک کسی هستم. " از راست هوشنگ ابتهاج٬ سیاوش کسرایی٬ نیما یوشیج٬ احمد شاملو و مرتضی کیوان ...
وقتی روزیِ یک نابینا از امواج دریا می رسد
پدر را می گیرند. وی ادامه می دهد: نمی دانم دقیقا در چه سنی بودم که متوجه شدم پدرم نابینا است ولی بعد از آن همیشه پیگیر کارهای او بودم. گاهی برای چند لحظه چشم هایم را می بندم و حس می کنم چقدر نابینایی و ندیدن دنیا سخت است . فرزند پیرمحمد با نگاهی توام با مهربانی به پدرش نگاه می کند و می گوید: من بخاطر کمک به پدر قید درس و مدرسه را زدم و همیشه برای کمک به پدر و رفتن به دریا ...
امان نامه حاج قاسم به اشرار در رودماهی/ مکاشفه در دل جنگ
شهیدان ماشاالله نامجو و عباس ایرانمنش هم باشگاهی بودم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حاج قاسم در شهر کرمان فعال بود و من هم سرباز گارد بودم. چون بلند قد و ورزیده بودم ما را در سه ماه اول، به شاهرود و بعد به تهران و گارد جاویدان و منطقه لویزان آوردند. بعد از شلوغی قم و تبریز ، وقتی تهران هم شلوغ شد ما برای اینکه مجبور نشویم به مردم حمله کنیم، شب ها در موتور اتومبیل ها شن می ریختیم. دقیقاً بعد از اتفاق ...
درباره عباس یمینی شریف
م ما بود و نوشته های آن در ذهنمان حک شده است. بعدها از شاگردان دیگر هم تعریف این مشاهده شان را شنیدم. یکی تابلوی شعر درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را بود و تابلو دوم این عبارت بود: طفل را با طفل مقایسه نمی کنند، امروز هر شخص را با دیروز خود او می سنجند. این شعرها کار اصلی پدرم بود. به نظر او، باید کاری کرد که دانش آموز علاقمند به درس و مدرسه شود، نه اینکه با ت ...
نسل جدیدِ دانش آموزان خواستار آموزش های عملی و مهارت های زندگی هستند
فضای بچه ها قدری عوض شود ولی نمی دانیم تا آن زمان شرایط چگونه خواهد بود. بوم برای بسیاری از مدیران نامفهوم است بخرد یادآوری می کند: سال گذشته یک روز کامل، بازی ریاضی داشتیم و ریاضی و کاربردهایش را در مسیر زندگی مورد توجه قرار دادیم تا دانش آموزان متوجه شوند ریاضی فقط یک درس در کتاب نیست بلکه در زندگی واقعی شان کاربرد بسیار دارد. امسال هم بازه زمانی کوتاهی را برای اجرای این ...
"مدیران آموزش و پرورش از ناعدالتی آموزشی ارتزاق می کنند/ تنها 8 درصد بودجه کشور به آموزش اختصاص دارد"
فرزندشان بهتر درس بخواند. من خاطرم هست 14 سال پیش اولیایی را می دیدم که طی یک سال فقط یک دست لباس می پوشیدند! یک بار از یکی از اولیای خانم پرسیدم آن هم پاسخ داد: چه کنم شما مدرسه ای به من نشان بدهید که روی اخلاق بچه من هم اهمیت بدهد، شما مدرسه ای به من نشان بده که درست و حسابی به بچه من درس بدهد و در کنارش هم حواسش باشد که سیگاری نشود. ببینید مدارس غیرانتفاعی در حقیقت مقصر اصلی نیستند چرا ...
هفتاد و دومین غواص روایت دلیر مردان خط شکن است
...، راهشان را تغییر دهند و به سمت سعادت بروند. وی با اشاره به مقدمه کتاب هفتاد و دومین غواص افزود: در واقع این هنر و خاصیت دفاع مقدس بود که یک سری از جوانان و نوجوانان پر شور و شر که تحت تأثیر منطقه زندگی خود در مسیر دیگری قرار گرفته بودند، با ورود به عرصه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و تأثیرپذیری از فرماندهان و سایر رزمندگان به پختگی و بلوغ برسند و به افرادی تبدیل شوند که واژه ایثار و از ...