سایر منابع:
سایر خبرها
معراجی های آذربایجان غربی(7): شهیدی که شهادتش را در شناسنامه اش نوشته بود
شناسنامه اش در قسمت فوت آن نوشته بود مرگ هرگز، بلکه شهادت . به جبهه و جهاد همچون عسل شیرین می نگریست و برای دفاع از آرمانهای بلند انقلاب، امام (ره)، بارها در جبهه های حق علیه باطل حاضر شد و با صدامیان کافر شجاعانه جنگید. علیرضا سرانجام، هفدهم دی ماه سال 1365 در منطقه عملیٌاتی جنوب، حین آموزش ویژه به درجه رفیع شهادت و به آرزوی دیرینه خود یعنی دیدار معبودش نائل گشت و پیکر مطهرش در ...
همیشه آمادۀ جهاد باشید/ نگهبان انقلاب باشید
والای شهادت رسید. جسم مطهر او نیز، برای هشت ماه در آن منطقه به جا ماند؛ و سپس به آغوش خانواده برگشت و طی تشییع باشکوهی، در گلزار شهدای تاکام به خاک سپرده شد. جایی که اینک، سال هاست تنها میعادگاه ام البنین موسوی با همسر شهیدش است. وصیت نامه شهید: بسم رب الشهدا والصدیقین سپاس خداوندی را که همیشه بندگانش را بهترین نعمت ها می دهد و هم اکنون توفیق به بندۀ گنهکارش ...
ماجرای شهیدی که از امریکا به جبهه شتافت
فاش نیوز - شهید نوجه دهی یک خواهر و پنج برادر داشت. خانه ی پدری اش در کوی نصر (گیشای سابق) خیابان سی و ششم (شهید اکبر ملی) قرار داشت. مسجد محل شان نیز مسجد امام صادق (ع) بود و از بچگی آنجا زندگی می کرد. برادر بزرگش که به آمریکا رفته بود، اکبر را نیز با خود برده بود. او در حین درس خواندن، در سفارت نیز انجام وظیفه می کرد. او دارای مدرک کارشناسی کامپیوتر بود؛ آن هم در زمانی که ...
از اختلافات دوری کنید و به ریسمان خدا چنگ بزنید
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید ناصر ابراهیمی جمنانی زندگی نامه و وصیت نامه این شهید را از نظر می گذرانیم. زندگی نامه شهید: در سال 1342، با قدومش، خانه دل عباس و بتول را گرمایی دیگر بخشید. نورسیده ای که در دامان خانواده ای دیندار و سختکوش پرورش یافت و با تربیت دینی آن ها قد کشید. دوران دبستان ناصر در نکا ...
15 سال است که نماز صبحم قضا نشده!/ سید با شهدا رفیق بود
، مادرم ما را از کودکی اهل نماز و روزه تربیت کرد. یک بار حرف بسیار عجیبی زد که هنوز هم باورش برای ما مشکل است. سید گفت، محمدرضا من 15 سال است که نماز صبحم قضا نشده است! در ذهنم حساب کردم، سید 29 سالش بود. یعنی هیچ نماز قضایی نداشت؟! برایم عجیب بود. این حرف عجیب سید در مورد نمازصبح، بار ها من را به فکر فرو برد. ما هرشب ساعت ها برای تماشای فیلم، سریال، فوتبال و ... مقابل ...
چرا حضرت فاطمه (س)، زهرا نامیده شد؟
...: مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید. آن حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند. حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند. ایشان نمی گذاشت احدی از اهل خانه ...
روایت هایی از روز های پایانی تا خودکشی تختی
: - شب جمعه گذشته وقتی تختی به خانه آمد مثل همیشه لبخند به لب داشت، ولی زنش شهلا اخم ها را درهم کرده بود و حرفی نمی زد. شام را در سکوت خوردیم و غلامرضا و شهلا پس از خوردن شام به اتاق خوابشان رفتند و باز هم مثل شب های گذشته صدای دعوایشان به گوشم رسید. تختی و شهلا یک ماه پس از عروسی مرتب دعوا داشتند و این ناراحتی را همیشه شهلا پیش می کشید و من هر وقت به او می گفتم شهلا جان، چرا زندگی خودت و ...
گفت و گو با پروانه معصومی، برنده نخستین جایزه بازیگری زن جشنواره فجر/ بی هیاهو زندگی کردم
رخ دهد، جزئیات آن مطرح می شود و بسیار خبرساز است. به خاطر دارم چند سال پیش یک فیلم سینمایی در جشنواره فیلم فجر داشتم که با من تماس گرفتند و برای حضور روی فرش قرمز دعوتم کردند. گفتم اصلا حرفش را هم نزنید، من در خانه خودم فرش دارم و روی آن راه می روم. اما عایدی از این نظر که چون برنده جایزه جشنواره فجر شده ام، باید حتما دستمزدم بیشتر شود، اصلا نداشتم. این جوایز بر افزایش میزان پیشنهادات به ...
دست وحدت نسبت به هم بیشتر بفشارید/ سد محکمی در مقابل توطئه گران باشید
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید قنبرعلی ذاکری عزیزی از شهدای بابلسر زندگی نامه و وصیت نامه این شهید را مرور می کنیم. زندگی نامه شهید: علی اکبر و گل پر در دوّمین طلوع تابستان 1345، صاحب فرزندی شدند که نامش را قنبرعلی نهادند؛ نوزادی برخاسته از طبیعت خوش آب و هوای لنگور بابل، و در دامان پدر و مادری سختکوش، که با پیشه ...
حجت الاسلام والمسلمین قائمی تبیین کرد: اهمیت عمر و لزوم استفاده از ایام جوانی/ باید به گونه ای برنامه ...
...، روایتی از رسول الله(ص) داریم: یه نگاه به چهره پدر و مادر با محبت این ثوابش بالاتر از یک حج می باشد، راوی پرسید یا رسول الله اگر ما صد مرتبه نگاه محبت آمیز کردیم یعنی ثواب صدتا حج داریم؟ رسول خدا نگاهی کرد و گفت: خدابزرگتر از این حرفاست یعنی بله. و بعد برخورد با خواهر و برادر است راهکار توجه به این حدیث آقا رسول الله(ع) است که می فرماید: خوبی کردن با کسی که با شما بدی می کند، بخشش کسی که ظلم به شم ...
واکنش حاج قاسم به حوادث آبان 98/ جنگ سردار با سه گروه در افغانستان
ما نتوانستند روسیه را به میدان جنگ با آمریکا در جبهه دفاع از مظلوم بیاورند، حاج قاسم چنین شخصیتی داشت. آقای پوتین آدمی نیست که تحت تأثیر قرار بگیرد، بسیار سیاستمدار است، اما وقتی با حاج قاسم صحبت کرد گفت متقاعد شدم. ویژگی دیگر او اخلاص فوق العاده اش بود و شاید همه چیز به این موضوع برگردد. چرا خدا حاج قاسم را یک شخصیت برجسته کرد، چون حاج قاسم می خواست گمنام بماند، اما خدا گفت من تو را ...
ماجرای خودکشیِ یک قهرمان / چه شد که آقا تختی به فکر ترک دنیا افتاد؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فهیمه نظری؛ سرویس تاریخ انتخاب : عصر دوشنبه 18 دی ماه 1346 روزنامه اطلاعات خبر تکان دهنده ای را منتشر می کند؛ تیتر خبر این است: خودکشی یک قهرمان و زیر آن با فونتی نازک تر نوشته شده: پیش از ظهر امروز تختی خودکشی کرد . تمام ایران با شنیدن این خبر در بهت و حیرت فرو می روند، همه هاج و واج از هم می پرسند که خبر خودکشی تختی درست است؟ و در کمال ناباوری می شنوند که این شایعه نیست و اسطوره شان در اطاق 23 هتل آتلانتیک خیابان تخت جمشید [طالقانی کنون] با خوردن سم ...
یاران حماسه| یک شب، یک عملیات و سه شهیدِ برادر
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، رمز عملیات یا زهرا، منطقه جنوب شلمچه و شرق بصره، وسعت 150 کیلومتر مربع بود. عملیات کربلای پنج در سه مرحله با 22 لشکر آغاز و تا پنجاه روز به طول انجامید، هر سال 19 دی ماه شلمچه بوی خون و باروت می گیرد و آنجا یادآور رشادت های بی نظیر سربازانی می شود که بی محابا برای آزادی خاک وطن به قلب دشمن زدند و بسیاری به شهادت رسیدند. کمال در سال 1332 ...
قلبم روشن است که اسلام پیروز می شود/ رهبر عزیزم را تنها نگذارید
دنیا دیگر جای من نیست شیرت را و زحمات و رنج و بلایی که من به تو وارد کردم همه و همه را حلال کن تا آسوده به سوی خدا حرکت کنم. بیا مادر بکن شیرت را حلالم که شاید قتلگه رحمم نیاید جبهه ای جبهه مرا فریاد کن از همه دلبستگی آزاد کن به جبهه می روم بهر سعادت به راهی می روم راه شهادت سخنی با خواهران مهربانم که می دانم بعد از نبودم چه ...
برای شادی روح اموات مان چیکار کنیم؟
...، ص574) مرحوم علاّمه مجلسی می فرماید: در حدیث صحیحی آمده است که امام صادق(ع) در هر شب برای فرزند خود و در هر روز، برای پدر و مادر خود، دو رکعت نماز می خواندند (و به روح آنان هدیه می کردند) در رکعت اوّل سوره انّا انزلناه و در رکعت دوم سوره کوثر را می خواندند.(زاد المعاد، صفحه 573) دعا برای شادی روح پدر و مادر در پاسخ به سوال برخی از شما کاربران از ...
می توانی قاسم شوی
.... انشاءالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است، وقتی کنیز او معصوم اینگونه معصوم بوده است. به تو به عنوان خواهرم، به عنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم. حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم. ساعت 23، سلیمانی نینوا" ولایت پذیری شهید سردار حاج قاسم سلیمانی ...
ماجرای خودکشی جهان پهلوان تختی + وصیت نامه
شدیم خوب من با خواهرهای تختی زیاد جور نبودم و به این جهت زیاد با هم نمی جوشیدیم ولی من همیشه احترام آن ها را داشتم و تمام اختیار زندگی ما به دست آن ها بود. او همیشه در خانواده ما احساس حقارت می کرد و می گفت من از پدر و مادر تو زیاد خوشم نمی آید به این جهت من هیچ وقت سعی نمی کردم او را به خانه مادرم ببرم تقریبا یک سال بود که روابط مادرم با تختی قطع شده بود و یکدیگر را نمی دیدند اصلا او همیشه ناراحت ...
لحظه وداع نوشته بود یا زیارت یا شهادت!
برادرم آرزوی شهادت می کرد و مادرم هم دوست داشت او به آرزویش برسد و شهید شود. یک بار وقتی که می خواست برود جبهه به مادرم گفت مادرجان! برایم دعا کن که شهید بشوم. همه دوستانم رفتند و من جا ماندم. بار آخر هم از مادرمان پرسید مادر جان! از من راضی هستید؟ حلالم می کنید؟ مادر در پاسخش گفت بله مادر، باید شما جوان ها بروید و از اسلام و مملکت دفاع کنید. رفت و شهید شد. در نهایت برادرم در 21 دی 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه با اصابت تیر به گلویش به شهادت رسید. ...
بچه پولداری که چند روز بعد از ازدواجش شهید شد
مرحوم پدرش به من گفت تو کارهای ازدواج پسرم را انجام دادی. حالا کارهای مراسم شهادتش را هم خودت انجام بده. کمی بعد از شهادت صادق، بنده با خواهر ایشان ازدواج کردم. * سردار علی فردوس، همرزم شهید با شهید مزدستان در کجا آشنا شدید؟ من در عملیات رمضان فرمانده گردان حضرت سیدالشهدا (ع) از تیپ 25 کربلا بودم و ایشان هم از مرحله چهارم عملیات فرماندهی یکی از گردان های تیپ را بر ...
سخت ترین خداحافظی از "بابا حسین"
...، بعد نماز روبه رویم نشست، به هم زل زده بودیم بدون اینکه حرفی بزنیم، فقط همدیگر را نگاه می کردیم و مثل همیشه لبخند بود که مهمان صورت زیبایش بود. نماز صبح را با مادر پشت سر بابا خواندیم. سر نماز از خدا خواستم این بار هم بابا به سلامت از مأموریت بازگردد، پیش خودم گفتم؛ این دفعه قرار است کجا بروند؟ عراق؟ سوریه؟ لبنان؟ نمی دانستم. نزدیک ظهر بود که تماس گرفت و گفت ظهر به خانه می ...
ناگفته های بدل غلامرضا تختی
آمده بود. در محله که راه می رفتم، بچه محل ها از گوشه وکنار به شوخی می گفتند: داداش دوقلوی تختیه ها ... چراغعلی درباره خاطره روزی که همراه پهلوان محبوبش به زورخانه رفت، می گوید: من از کودکی دو تا عشق داشتم؛ کشتی و رانندگی. زود هم سراغ کشتی رفتم اما یک اتفاق باعث شد از عشقم دور بیفتم. یک بار وقتی در کشتی با پسر همسایه مان، دندان او شکست و مادرش به گلایه درِ خانه مان آمد، مادرم با من اتمام حجت کرد و ...
پایان نامه آخرتش ، حرم و حریم اهل بیت بود
بودند تا تصمیم گیری نمایند . خبر شهادت بلافاصله توسط گروهی از بچه های بسیجی در فضای مجازی خلاصه و مفید نوشته شده بود : روحانی مدافع حرم، محمد علی قلی زاده، در راه دفاع از حرم، به شهادت رسید . قلم از وصف حالمان عاجز است فقط می دانم لحظات و ساعات سخت و سنگینی بود، سریع سوار شدیم، رفتیم خانه مادرم، در راه به دامادهایمان زنگ زدم و جریان را گفته و گفتم سریع بیایید خانه مادر. رسیدیم به خانه مادر ...
فقدان دیالوگ صلح محور
را موقتا به تعلیق در آورند که شاید تهمت ها ناروا باشد. اینها همه نشان از رفتاری غیرگفت و گویی دارد. سیل خروشان تمهت ها و ناروایی ها مریم را تحت فشار قرار می دهد و طفل استیصال مادر را حس می کند و به بیان می آید. خداوند به من کتاب آموخته است (بیان صادق واقعیت) مرا نبوت داده است (حمایت سازنده از موضع خود کردن) هرجا که باشم برکت خداوند همراه من است (بر خویشتن خویش ناظر بودن)، اومرا به نماز و ...
از مسئولین خواهشمندم که به مردم بیشتر احترام بگذارند
بارالها بر چشم و گوش و دلم مهر سنگینی است که نمی بینم و نمی شنوم و نه یقین می رسم از تو می خواهم به یاس حرمت سالکان طریقت حجاب های مانع را از وجودم برگرفته به نور و یقین و اطمینان دل هدایتم فرمائی. مادر عزیزم! سلام به تو و تو ای پدر که با مشقات زیاد مرا به این جایگاه رساندید و من هرگز نتوانسته و نخواهم توانست ذره ای از زحمات شما را جبران کنم، اما همین مقدار با خدای خود عهد بستم که اگر از ...
پنج شنبه های شهدایی| شهیدی از فاطمیون که در غربت آسمانی شد
کربلا و نجف و سامرا و کاظمین و شیراز و ... را زیارت کرد و سپس با بینش و عشقی عمیق خود را به جبهه های سوریه رساند و برای این کار خود را به جای هفده ساله بودن 22 ساله جلوه داد تا بتواند برود و در سوریه با تکفیری ها بجنگد و بالاخره در سفر دوم خود به سوریه در چنین روزهایی در دی ماه 94شربت شهادت را نوشید و به آرزوی دیرینه اش نائل آمد. در خانه ای کوچک در محله ده پیاله شیراز، در دامان خانواده ...
روایت اختلافات هاشمی و مصباح
مسیح مهاجری: هاشمی به یزدی کمک انتخاباتی می کرد و به مصباح کمک مالی حالا اما بعد از فوت این دو چهره مطرح روایت های باقی مانده از خودشان و روایت شاهدان به جا مانده است؛ چنان که روز گذشته مسیح مهاجری در گفت وگو با خبرآنلاین گفت: آقای هاشمی کلا انسانی صبور بود. در سال های آخر عمر ایشان اوج حملات و مخالفت ها با ایشان صورت گرفت و خیلی مظلوم واقع شده بود و بسیاری از خودی ها به او حمله می کردند. من معمولا هر هفته با ایشان دیدارهای یک یا دو ساعته داشتم، می نشستیم با هم صحبت می کردیم؛ قصد من بیشتر این بود که به ایشان سر بزنم تا از این مظلومیت خارج شود، می خواستم این دوستی و صمیم ...
حاج قاسم گفت به سمت آمریکایی ها شلیک کن
استناد فرمول آقا مهدی می خواهم توکل کنم و باید از این به بعد را تو انجام دهی! من حماسه را از باکری و سلیمانی یاد گرفتم، پای نامه حاج قاسم ننوشتم انجام می دهم. به بغل دستی ام گفتم برو سوزن بیاور. با سر سوزن به انگشتم زدم، انگشت خونی ام را پای کاغذ زدم و گفتم به حاج قاسم بگویید من با خونم عمل می کنم. بعدا یکی از دوستان گفت حاج قاسم کاغذ را گرفت و دید؛ اشک در چشمانش حلقه زد، تا کرد، در جیبش گذاشت و گفت ...