پولادی ترین زن ایران:رکوردم را به افتخار سردار سلیمانی ثبت کردم
سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو اختصاصی خبر روز با دکتر یونس قوام لاله متخصص طب اورژانس
دبیرستان های نمونه تبریز بود گذراندم سال 71 از طریق کنکور با سهمیه آزاد رشته پرستاری قبول شده ، وبنا به دلایلی از رشته پرستاری به رشته پزشکی در سال 74 تغییر دادم شما پرستار بودید چطور شد پزشک شدید؟خاطره تلخ باعث شد رشته پرستاری را به رشته طبابت تغییر دهم یک روز در خانه پدرم دچار ایست قلبی ریوی شد با توجه به اینکه در آن زمان دانشجوی پرستاری بودم فورا اقدام به احیای قلبی ریوی کردم و پدرم را به ...
رکورد جدید قوی ترین بانوی جهان
است ؟ سخت ترین قسمت این رکورد برای من قسمتی بود که صفحه های 275 کیلویی را روی پای من می چیدند. من در حالتی نشسته بودم که در زیر من هیچ چیز نبود و انگار روی هوا نشسته بودم. روی قسمت زانو و لگن فشار بسیاری را متحمل می شدم که واقعا فشار آن غیرقابل تحمل است. تحمل این فشار برای من بسیار سخت بود. همچنین اشخاصی که این صفحات را روی پای من می گذاشتند، بسیار نگران سلامتی من بودند و انگار باور ...
صاعقه پلیس پایتخت بر سر 662متهم
که امکان دارد در یکی از همین درگیری ها دست به جنایت بزنی و تبدیل به قاتل شوی؟ سال هاست که در درگیری های مختلف شرکت دارم و دیگر می دانم چاقو را کدام قسمت بدن بزنم و ضربه ها را چطور وارد کنم تا طرف جانش در خطر نیفتد. هدف من بیشتر زهرچشم از فرد مقابل است نه جنایت. در مخفیگاهت تعدادی قمه کشف شده است، از همه اینها در درگیری استفاده می کردی؟ اکثر این قمه ها را هدیه گرفته ام! دوستانم ...
ملی پوش کاراته زنان؛ از مدال المپیک تا تاتامی در خانه
: مسیر فوق العاده سختی را داشتم؛ از 12 سالگی جهت گذراندن اوقات فراغت کاراته را آغاز کردم. کاراته از ابتدا برای من یک ورزش قهرمانی در نظر گرفته نمی شد اما رفته رفته علاقه پیدا کردم و چنین مسیری پیش روی من قرار داشت. من در این مسیر تنها از سوی پدر و مادرم حمایت شدم و هنوز هم این شکل است. در حال حاضر توجهاتی صورت می گیرد اما به شکلی نیست که درخور شان یک ورزشکار ملی پوش باشد. من حدود یک سال و چندماه بدون ...
رشته هایی که رشته زندگی را می بافند
برایم تازگی نداشت چون شغل پدرم نانوایی بود با این شغل آشنا بودم. بعد از اینکه دو سال خدمت سربازی خود را در سپاه ناحیه سراب به اتمام رساندم، به دنبال کار بودم و چون شغل پدرم نانوایی بود در مغازه نانوایی(بربری)مشغول به کار شدم. این جوان خلاق ادامه داد:مدتی در این حرفه مشغول بودم ولی دوست داشتم کار دیگری آغاز کنم. با پیشنهاد دوستان و آشنایان که تعدادی از آنها با کار رشته بری آشنایی داشته و ...
هادی چوپان: به من نقش منفی ندهید
کرده ایم. زمانی که نوجوان بودم در سن 15، 16 سالگی این ورزش را شروع کردم و همزمان گچ کاری می کردم. گذشته من گذشته یک خانواده ثروتمند نبوده است. خانواده فقیری داشتم. 6 برادر بودیم و یک خواهر. یک خانه اجاره ای و یک اتاق کوچک و یک پدر زحمت کش که نمی توانست خواسته های همه ما را تامین کند. همه بچه های دانش آموزش را تامین کند. وی ادامه داد: بچه که بودم آرزوی دوچرخه و کیف مدرسه داشتم. کتاب هایم ...
مثل یک راز در دلم
خوندن بودم. توی اون سن ذهنم پذیرای هرمطلب علمی بود، می دونستم نباید از مادرم خواهش کنم برام کتاب بخره، چون باید هوای جیبش رو نگه می داشتیم. برای همین از کتاب خونه ی مدرسه کتاب امانت می گرفتم و می خوندم. غیر از خوندن اون کتاب ها، که ممکن بود سال چاپشون به سال ها قبل برگرده، منبع اطلاعات روز دنیا برام تو بودی و با چه دقتی همه ی شماره هات رو نگه می داشتم. شعرهات رو چندبار چندبار می خوندم و حفظ می شدم ...
مناظره با نامه
طرف تجدیدنظرطلبان خارجی و افراطیون شود. فائزه هاشمی در گفت وگوی تصویری با یکی از رسانه ها گفته بود دوست داشتم ترامپ رأی بیاورد چون فشارها می توانست ایران را مجبور به تغییر سیاست کند. این اظهارات وی انتقادات بسیاری را از سوی فعالان سیاسی متوجه او کرد. روز گذشته، فائزه هاشمی در نامه ای سرگشاده پاسخ انتقادات برادرش محسن به مصاحبه اش را داد و نوشت: از نامه محسن خوشحال شدم، سبب راحتی هم او و هم من گردید. چنین چیزی را بارها خواسته بودم و این اقدام اول او نبود. به او حق می دهم چون برای خودش آینده ای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است. ...
روغن با صابون برجام با FATF
هالیوودی بهتر بود) سوسیس بدون کالباس دادم. یک مشتری که قبل او تقاضای سوسیس بدون کالباس کرده بود و قبول نکردم متوجه شد به دفتر مدیر بازار روز شکایت برد. وی مرا احضار کرد. وقتی احضارم کرد حس کردم روحم هم احضارشده ازبس آدم بد اخلاقی بود. وی به نوعی مرا به اجنبی دوستی متهم کرد چون گفت: در حالی که به مردم خودت سوسیس بدون کالباس نمی دی چرا به یه خانم خارجی چنین لطفی کردی؟ شرمسار شدم چیزی برای پاسخ نداشتم ...
یک همکلاسی چگونه همکلاسی هایش را بیچاره کرد/ داستان غم انگیز 7 دانش آموز کنکوری در قروه
ثبت شده بود. محل تولد از قروه به لامرد فارس تغییر کرده بود. رشته های انتخابی اش هم حذف شده بود. این شد که او هم نتوانست راهی دانشگاه شود. میلاد می گوید: نتوانستم شکایت کنم، اما پیگیر هستم. ما سه سال با حامد همکلاسی بودیم. چهار روز پیش با حامد تماس گرفتم. می خواستم دلیل کارش را بدانم، اما او هیچ دلیلی نداشت. رتبه اش خوب شد، چون سهمیه داشت. حامد عبدالملکی هم یکی از داوطلبان ...
چرا آیت الله نماند؟
. در انتخابات گذشته مجلس، تقریبا مرا مجبور کردند که وارد شدم . هاشمی ادامه داد: البته امیدوار بودم وقتی آمدم، محوری برای جلوگیری از مشاجرات جدی باشم. وقتی وارد شدم، دیدم جبهه سومی باز می شود. چون حاضر نبودم یکی از دو جریان را به صورت مطلق برگزینم، قطعا جناح سوم می شدم . آیت الله به گفته خود این بار نیز مصلحت نظام را در نظر گرفته بود: هرچه که بتوانیم مشاجرات را کم کنیم، به کشور خدمت کرده ...
تو لیلی بودی، وقتی مهتاب مجنون آواز زخمی من بود!
مریوان در استان کردستان است، اما آن جوان همه چیز را آشفته کرد! یقه اش را گرفتم. مثل سردار آزمون که در بازی ایران با قطر یک دریبل جهانی زد، امیدوار بودم در چشم به هم زدنی سینه کوب درخت مجنونش کنم اما او مظلوم تر از مجنون بود، یک پا دو پا کرد و رفت زیر چتر بید و سربه زیر و شرمنده گفت؛ بزن! اما خون دماغم نکن! لیلی گریه می کند! من نزدم، چون بلد نبودم بزنم اصلا من ترسوتر از آنم که یقه کسی را بگیرم ...
استودیوهای دوبله چگونه پا گرفتند؟
حقوقش چه قدر است؟ گفتند ماهی 700 تومان. خب، با دوستان و همکلاسی ها صحبت کردم و در نتیجه، با آن ها راهی شمال شدم. اردیبهشت یا اوایل خرداد سال 39 بود که همزمان با گرفتن دیپلم هنرستان، سر این کار رفتیم. یک سال تا یک سال و نیم آن جا بودم و با آلمان ها کار کردم. زبانم هم خوب بود؛ چون در هنرستان، زبانِ غالب آلمانی بود. از آن دوران خاطرات شیرین زیادی دارم. به هرحال عده زیادی از گردانندگان هنرستان صنعتی ...
در استودیو کاسپین کاملاً در اختیار تلویزیون بودیم و اصلاً با عنوان تلویزیونی شناخته می شدیم
بود که همزمان با گرفتن دیپلم هنرستان، سر این کار رفتیم. یک سال تا یک سال و نیم آن جا بودم و با آلمان ها کار کردم. زبانم هم خوب بود؛ چون در هنرستان، زبانِ غالب آلمانی بود. از آن دوران خاطرات شیرین زیادی دارم. به هرحال عده زیادی از گردانندگان هنرستان صنعتی، آلمانی ها بودند. آن زمان، بیشتر به خاطر خانواده، مادرم و پدرم که مریض حال بود، دوست داشتم به تهران برگردم و هرکاری که می کنم در تهران ...
پولادی ترین زن ایران؛ یک مورد خاص!
گفتگو با خانمی که با حمل وزنه 275 کیلوگرمی روی پاهایش خبرساز شد
گفت وگو با جانباز نخاعی، شیمیایی و قطع عضو مهرداد سراندیب (بخش دوم و پایانی) بزرگ ترین اشتباهی که کردم!
کار بود، از بچه های لشکر سپاه قم مطلع می شود که ما را به بیمارستان مشهد منتقل کرده اند. به کمک دکتر خسروی و دیگر پزشکان حاذق مثل دکتر محمدتقی شفیعی که حق فراوانی بر گردنم دارد که فوق تخصص ستون فقرات داشتند، پس از سه سال درمان، توانستم با کفش طبی و پای مصنوعی راه بروم که مصرف داروهای کورتن به خاطر شیمیایی بودن، باعث نرمی بافت ها و مهره ها شده بود. از سویی چون ورزش هم انجام می دادم و راه هم می رفتم ...
(پروانه های شهر دمشق) را بشناسید/زندگینامه شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده + عکس
: تو این مدل می خواهی من برایت پیدا می کنم. خلاصه به چند نفر سپردم یک دختر محجبه خوب برای پسرم می خواهم. یکی از بستگان ما که از موضوع مطلع شد گفت: مدتی پیش که رفتم برای دخترم مانتو بخرم یک دختر خانم محجبه در آن تولیدی بود می خواهی برو یک سر آن جا او را ببین. این را هم بگویم که چون دختر نداشتم، دخترهای سر زبان دار را خیلی دوست داشتم که عروسم شوند تا هم صحبت هم باشیم. خلاصه یک روز آدرس تولیدی ...
فقط غلام حسین باش
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از همدان، کتاب فقط غلام حسین باش روایت جانباز سرافراز حسین رفیعی است که با قلم حمید حسام به رشته تحریر در آمده است که خواننده با خواندن این کتاب به خوبی با فضای دوران دفاع مقدس آشنا می شود. فقط غلام حسین باش از انتشارات صریر، در 296 صفحه و در سال 1392 به چاپ رسیده است. برشی از متن کتاب: نوجوان که شدم، بدن تنومند و قلچماقی بهم زدم. آقام ...
فریبکاری که رودست خورد
در این دو روز او را با شیرخشک تغذیه کند. درخواست همسرم برای سفر خانوادگی نیز فایده ای نداشت. او می گفت اگر فقط چند روز صبر کنم تا او خودروهای مشتریان را تحویل بدهد، سه نفری به مشهد سفر می کنیم ولی من که نقشه دیگری در ذهن داشتم، پنهانی با مهرداد قرار گذاشتم تا در یکی از خیابان های مشهد همدیگر را ملاقات کنیم. خلاصه لباس های گران قیمتی پوشیدم و با هواپیما عازم مشهد شدم. سپس نشانی محل قرار ...
چوپان: ایران قطب پرورش اندام جهان است/ اگر یک دونده بگوید من مکمل استفاده نمی کنم دروغ می گوید
ما خیلی زود به پایان رسید. فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام ما باید کاری کند که هر سال چند تیم از ایران در رقابت های جهانی شرکت کنند. ما می توانیم در این ورزش در دنیا حکومت را کنیم چرا که ایران قطب بدنسازی در دنیا است. به تازگی انتخابات جدید فدراسیون پرورش اندام انجام شد و رئیس جدید روی کار آمد، خدا کند که آن صندلی، صندلی منفعت نباشد بلکه صندلی خدمت به این رشته مظلوم باشد. او در رابطه با ...
همسرم به خاطر اینکه دوستش لوازم جدید خانگی خریده بود با من جروبحث کرد/چون به بچه شیر نداد عصبانی شدم و ...
به گزارش ایران، سرهنگ مقصود رستگار، رئیس پلیس آگاهی خراسان شمالی در تشریح این جنایت گفت:مأموران در بررسی اولیه جسد آثار فشار جسم رشته ای در گردن و کبودی صورت و انگشت وسط دست راست زن جوان را مشاهده کردند و فرضیه قتل قوت گرفت. بنابراین مأموران برای بررسی موضوع به خانه مقتول رفته و اقدام به انجام تحقیقات گسترده از خانواده وی کردند. همسر مقتول در ابتدا منکر هرگونه نزاع و درگیری بود و علت ...
حسن تفتیان: تمرینات سختی را تحمل می کنم
سریع ترین مرد ایران می گوید تمرینات سختی را دنبال می کند تا در مسابقات دوومیدانی قهرمانی آسیا و المپیک نتایح خوبی را ثبت کند. به گزارش پایگاه خبری اداره کل ورزش وجوانان خراسان رضوی، حسن تفتیان در مورد موافقت فدراسیون دوومیدانی با اردوی برون مرزی خود گفت: تمریناتم را از اول آبان در تهران شروع کردم و در این مدت جلساتی با فدراسیون داشتم که کارم را جدی تر و زیر نظر مربی دنبال کنم. خوشبختانه نگاه مسئولان حمایتی بود و قول هایی دادند تا اینکه چند روز پیش برنامه اردوها نهایی شد. به این ترتیب اواخر هفته جاری اردویم را در فرانسه شروع می کنم. هزینه این اردو توسط فدراسیون، کمیته ملی المپیک و حامی مالی پرداخت می شود. او افزود: این اردو 50 روزه است و برای محک زدن خودم در چند مسابقه هم شرکت می کنم، سپس برای مدت کوتاهی به ایران برمی گردم و به احتمال زیاد در رقابت های داخل سالن ایران هم مسابقه می دهم. در ادامه قبل از قهرمانی آسیا یک اردوی دیگر در فرانسه دارم و هدف اصلی هم قهرمانی آسیا و المپیک است. تفتیان در مورد عقد قرارداد با مربی فرانسوی خود گفت: در این مورد هم صحبت کرده ایم. قرار است زیر نظر او تمرین کنم و از این نظر هم مشکلی نداریم. دونده المپیکی ایران با بیان اینکه المپیک میدان بزرگی است، به شرایط خاص ناشی از شیوع کرونا اشاره و بیان کرد: اکنون با وجود کرونا کار سخت شده و تمرین کردن در تهران هم آسان نیست اما خوشحالم که فدراسیون و کمیته ملی المپیک نگاه حمایتی دارند و با وجود شرایط سخت فعلی با اردوهایم موافقت کردند. از آقای صالحی امیری، آقای سجادی و پیمان فخری تشکر می کنم، همچنین از طرفی از آقای صیامی هم تشکر می کنم که در این مدت نشان داده، نگاهش حمایتی است. مطمئن هستم با کار تیمی، حرکت بزرگی در دوومیدانی اتفاق می افتد. مسابقات مهمی پیش رو داریم و امیدوارم که نتایج خوبی برای کشورمان کسب کنیم. او در مورد ارزیابی خود از عملکردش در مسابقات پیش رو گفت: پیش بینی ورزش خیلی سخت است اما باید سخت تمرین کنم و تمام چیزی را که به من ارتباط دارد به بهترین شکل انجام دهم، در نتیجه از این نظر خیالم راحت است چون تمرینات سختی را تحمل می کنم. شاید روزی بیشتر از 6 ساعت درگیر تمرینات سخت هستم و با شروع اردوی فرانسه کار را جدی تر و بهتر دنبال می کنم. امیدوارم رکورد شخصی خود را بزنم و در مسابقات پیش رو افتخارات خوبی برای کشورم به دست بیاورم. ...
سازنده تندیس شهید سلیمانی: رفته بودم که به ایران برنگردم
دعوت شدم. چون سربازی نرفته بودم، به رغم پیگیری های فراوان از سوی بنیاد و وزارت امور خارجه، نتوانستم بورس تحصیلی بگیرم و از این بابت گله مندم. حتی سردار زاده کمند به بنیاد ملی نخبگان نامه نوشتند، اما توجهی به آن نامه نکردند. البته بعداً که رزومه بنده را در بنیاد ملی نخبگان بررسی کردند، بابت برخوردشان عذرخواهی کردند و گفتند ما در زمینه علمی کار می کنیم و صلاحیت تشخیص اثر هنری را نداریم. * در ...
نوری: زمانی برای تماشای دربی ساعت 7 صبح در استادیوم بودم
به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان ، محمد نوری بازیکن سابق پرسپولیس در مورد دربی 94 بین تیم های استقلال و پرسپولیس گفت: زمانی برای تماشای دربی 7 صبح در استادیوم حاضر می شدم با اینکه بازی ساعت 4 آغاز می شد. با صدای هواداران فشار زیادی را تحمل می کردیم. با وجود شرایط پیش آمده، نبود تماشاگران به سود بازیکنان است، چون فشار روانی روی آن ها نیست و 2 تیم می توانند با کیفیت ...
گفتند یهودی شو و بمان، اما به ایران بازگشتم
همان سال ها از طرف بنیاد نوابغ برلین برای تحصیل به آلمان دعوت شدم. انجمن مجسمه سازان ایران عضویتم را نپذیرفت! وی در پاسخ به این پرسش که چرا عضو انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران نیست، گفت: دو بار درخواست رسمی برای عضویت دادم، چون برای ارسال رزومه به کشور های خارجی و همچنین بیمه هنرمندان نیاز داشتم، اما انجمن مجسمه سازان ایران درخواست مرا رد کرد و به همین دلیل از آن ها گله مندم، در ...
روایت "استپانیان" از قبول پیشنهاد سپاهان در سفارت ایران؛ نویدکیا بهترین گزینه سرمربیگری سپاهان بود
دوستانم بزنم. وی درباره روزی که پیشنهاد پیوستن به سپاهان را دریافت کرد، افزود: اواخر سال 1374 به عنوان یار کمکی به تیم آرارات تهران پیوستم و پس از انجام حدود 8 بازی برای این تیم در لیگ آزادگان به ارمنستان برگشتم. یک روز از سفارت ایران در ارمنستان تماس گرفته و گفتند یکی دو پیشنهاد از تیم های ایرانی داری. به سفارت رفتم و صحبت از استقلال و پرسپولیس بود اما گفتم زندگی در شهرهای بزرگ را دوست ...
تعجب حاج قاسم از ازدواج یک دختر شهید/ سردار گفت: تا پیکر شهدا نیاید روی آمدن به مازندران را ندارم
دیدار گذشت تا اینکه یک روز از سپاه مازندران تماس گرفتند و گفتند: دعوتید به مصلای آمل برای مراسم شهدا. گفتند: حاج قاسم با خانواده ها هم دیدار می کند. پسرم با همسرش زودتر از ما رفته بودند. من و دخترم و فرزندش هم با هم رفتیم. قبل از اینکه برویم داخل از چند گیت بازرسی ردمان کردند. من هم که نوه ام را بغلم کرده بودم، کلافه و خسته شدم. جلوی در سالنی که قرار بود دیدار ها انجام شود رسیدیم و من با ...
مصطفی پورشب؛ حرفه؛ بازرگان
فروش من از شرکت ایران روتاتیو شروع شد. دو سال به این منوال گذشت، در سال 78 بود که من از ایران روتاتیو جدا شدم. بعد از آن چند صباحی به عنوان ناظر چاپ در روزنامه جوان مشغول به کار بودم اما کماکان در بازاریابی و فروش هم فعالیت داشتم. یک روز اتفاقی با آقای بهروش برخورد کردم و متوجه شدم که ایشان هم یک ماه بعد از رفتن من از مجموعه ایران روتاتیو جدا شده اند. صحبت کردیم و قرار شد با هم همکاری داشته باشیم ...
فرار دختر 25ساله از خانه با پوشش پسرانه
اعمال جراحی دوجنسی ها فقط در مشهد و تهران انجام می شود و بهزیستی هزینه های آن را تقبل می کند. این بود که چند سال قبل راهی مشهد شدم اما پولی در بساط نداشتم تا هزینه های اعتیادم را تامین کنم. وقتی در مشهد آواره بودم باز هم به سوی خلافکاران رفتم و به خرده فروشی مواد مخدر پرداختم. چند بار به خاطر ولگردی و با تیپ های متفاوت دخترانه و پسرانه دستگیر شدم ولی جا و مکانی نداشتم و هر بار در قسمتی از ...