سایر منابع:
سایر خبرها
پسر بی رحم پس از قتل مادر 13 ساعت خوابید
آنها با جسد زن 56 ساله ای در آشپزخانه در حالی مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. دختر جوان که گزارش این جنایت را به پلیس اعلام کرده بود در تحقیقات گفت: از دیشب هر چه به مادرم زنگ می زدم، جواب نمی داد. تا اینکه نگرانش شدم و حدود ساعت 12 ظهر به خانه مادرم آمدم. اما باز هم هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد؛ با نگرانی شروع به کوبیدن مشت به در کردم. بعد از دقایقی برادرم اشکان با ظاهری ...
قتل مادر بخاطر پول سیگار
؟ آن شب مادرم رفته بود بیرون. نمی دانم کجا رفته بود، اما حدود 9 یا 10 شب بود که به خانه برگشت. به او گفتم پول بده تا بروم سیگار بخرم، اما اصلا صدای مرا نشنید. دوباره تکرار کردم و وقتی دیدم حاضر نیست پول به من بدهد عصبانی شدم. با هم درگیر شدیم. او به من فحاشی کرد. در آن لحظه مادرم داخل آشپزخانه بود و من هم وارد آنجا شدم. در کابینت را باز کردم و چاقویی برداشتم. ناگهان مادرم به سمتم حمله ...
کیوان دوست صمیمی ام وارد زندگی خواهرم شده بود / مینا شوهر داشت ! + عکس
شب برای حرف زدن با مقتول به خانه اش رفته بودم، اما او نقشه ای شوم در سر داشت به خاطر همین مجبور شدم دست به چاقو ببرم ؛ این اعتراف پسر جوانی است که سه سال قبل مردی را با ادعای رابطه پنهانی با خواهرش به رسانده است. متهم پای میز محاکمه قرار گرفت. پانزدهم اسفندماه سال 93، مردی به نام بهزاد خودش را به کلانتری زیباشهر رساند و پلیس را از ماجرای یک قتل باخبر کرد. او گفت لحظاتی قبل ...
مرگ قاتل دختر بچه 10 ساله در زندان
نیز در خانه آنها بوده است و همان شب مقداری طلا و پول هم از خانه سرقت شده است.به این ترتیب حمید به عنوان مظنون اصلی شناسایی و بازداشت شد و در همان اعترافات اولیه به قتل نسرین اعتراف کرد و گفت: من سال ها با پدر نسرین دوست بودم و به خانه شان رفت و آمد داشتم. می دانستم که همسرش مقدار زیادی طلا در خانه دارد به همین خاطر تصمیم گرفتم خانه دوستم را آتش بزنم و طلاها را سرقت کنم. شب حادثه به خانه آنها رفتم ...
فجر 42| شرط مبارز انقلابی برای حمله به مامور ساواک/ ورزش می کنم به خاطر امام!
خبرگزاری فارس گروه حماسه و مقاومت: چشم مادر به در خشک شده بود. ساعت از نیمه گذشته بود و در آن شب زمستانی معلوم نبود حسن کجاست. وقتی صدای در آمد، همه دویدند تا تشری به او بزنند، اما حسن سرخوش و خوشحال تعجب شان را برانگیخت. انگار که از فتح الفتوحی برگشته بود. گفت: موقع برگشت، پول زیادی را در خیابان پیدا کردم، همه این چند ساعت داشتم به دنبال صاحبش می گشتم. بالاخره او را یافتم و امانتش را تحویل دادم ...
خودکشی مادر و پسر 9 ساله اش با قرص برنج / در زرند رخ داد
شویم اما بعد از کش وقوس های مختلف و با میانجیگری خانواده هایمان از تصمیم جدایی به خاطر پسرمان منصرف شدیم. ولی اختلاف ها ادامه داشت و بعد از قهر دوباره زنم به خانه بازگشت. ولی با هم قهر بودیم و زیاد حرف نمی زدیم. شاکی ادامه داد: روز حادثه هم طبق معمول روزهای قبل خانه را ترک کرده و به محل کارم رفتم. زنم و پسر 9ساله مان در خانه بودند. عصر همان روز بود که پسرم به تلفن همراهم زنگ زد و کمک ...
راز جنایت هولناک در مشهد فاش شد / بقایای جسد قاتل را رسوا کرد
حادثه 24 - در یک ماجرای عجیب جنایی که در مشهد رخ داد، بقایای جسد مقتول، بعد از گذشت بیش از یک سال از وقوع جنایت، گلوی قاتل را گرفت و راز این قتل هولناک فاش شد. شب دوشنبه گذشته راننده یک دستگاه پیکان وانت که به همراه دوستش در مسیر جاده روستای گوجگی مشهد حرکت می کرد به دلیل نقص فنی، خودرو را متوقف کرد تا از رانندگان عبوری تقاضای کمک کند. در همین حال زن و مردی را دید که پس از مشاجره با راننده یک ...
قتل فجیع همسری که با دیگران رابطه داشت
دادگاه گفت: وقتی خالکوبی را دیدم، آن قدر عصبانی شدم که درگیری بالا گرفت. او من را با گردوشکن می زد و من هم با ضربه چاقو او را زدم و به قتل رساندم. بعد جسد را مثله کردم تا بتوانم از خانه بیرون ببرم و پنهان کنم. متهم ادامه داد: من همه چیز را به خانواده همسرم هم گفته بودم و آنها می دانستند سیمین چه کارهایی می کند؛ اما هیچ یک از ما نمی توانستیم جلوی او را بگیریم و به حرف ما گوش نمی داد. این ...
همسرکشی به خاطرخالکوبی
.... تو که می دانی من دوستت دارم؛ اما باز هم جواب سربالا داد. متهم در ادامه اظهاراتش در دادگاه گفت: وقتی خالکوبی را دیدم، آن قدر عصبانی شدم که درگیری بالا گرفت. او من را با گردوشکن می زد و من هم با ضربه چاقو او را زدم و به قتل رساندم. بعد جسد را مثله کردم تا بتوانم از خانه بیرون ببرم و پنهان کنم. متهم ادامه داد: من همه چیز را به خانواده همسرم هم گفته بودم و آن ها می دانستند ...
پسر از قصاص پدر گذشت
مرد خشمگین همسرش را با ضربه چاقو به قتل رساند رسیدگی به این پرونده از 8 ماه قبل با گزارش ناپدید شدن زنی جوان در یکی از مناطق جنوبی تهران آغاز شد. همسر 41 ساله این زن در توضیح ماجرا به مأموران گفت: همسرم ناهید مثل هر روز صبح از خانه خارج شد و پس از آن دیگر خبری از او ندارم. پس از اظهارات این مرد پلیس به نقطه زنی از خط تلفن همراه زن گمشده پرداخت و مشخص شد که ناهید اصلاً از ...
بازخوانی جنایت هولناک 22 بهمن 68 در همدان
بوعلی حرکت کردیم. وی ادامه می دهد: با ماشین نیروی انتظامی به بانک کشاورزی آرامگاه رسیدم، جمعیت زیادی در جلوی بانک ایستاده بودند که نیروهای انتظامی راه را باز کردند و ما توانستیم وارد بانک شویم. مستقیم به صندوق نسوز همدان(نگهداری پول) رفتیم و در آنجا نخستین صحنه ای که با آن مواجه شدم، جسد رئیس بانک(شهید نفیسی) به همراه پسر کوچکش غرق در خون بود که در این هنگام حال من بهم خورد. این ...
انتقاد از شاه و شهربانی ممنوع بود
با نوشتن مطلبی درباره یکی از چریک ها به نام احمد زیبرم، این ادعای ساواک را رد کردم. این فرد بعد از ورود به خانه ای، برای این که به اهالی خانه آسیبی وارد نشود، آنها را به زیرزمین برد. از آنها چادر و ظرفی گرفت و پول آن را داد. من نوشتم این افراد خرابکار نیستند. عراق آن زمان با ایران مشکل داشت و رادیو بغداد گزارش مرا خواند و به خاطر این گزارش به ساواک احضار شدم و بعد از آن بازداشتم کردند. بعد از چاپ ...
برادرانی که قبرکن میناوند و انصاریان شدند
...> نه. اونجا اینجوری نیست. اونجا مردم خودشون همه کارای مرده هاشونو انجام میدن. مثل اینجا کارگر نمی گیرن. میخوای همین کارو ادامه بدی؟ نه. اینکار که نمیشه. فعلا مجبوریم تا ببینیم خدا چی میخواد. سابقه کار غسالی هم داری؟ نه. تا حالا مرده نشستم. آرزوت چیه؟ آرزوی خاصی ندارم. فقط کار خوبی گیرم بیاد تا از بدبختی دربیام. من هر چی پول دربیارم واسه پدر و مادرم میفرستم افغانستان چون اونا نمی تونن کار کنن. چه کاری از نظر تو خوبه؟ بتونم مغازه واسه خودم داشته باشم. میدونی آرامگاه آقای انصاریانو کی آماده کرد؟ آره. کی؟ برادرم. ...
داستان جالب آیت الله مجتهدی از آیت الله ضیاءآبادی
گروه فرهنگی جهان نیوز : حامد شیخ پور، از فعالان رسانه ای در واکنش به رحلت آیت الله ضیاءآبادی در صفحه اینستاگرامش نوشته است: روح بلند عالم عامل و مفسر بزرگ قرآن، حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی از خانه ی فانی و دنیای پَست ما رخت برکشید و به جنةالاعلی پرکشید. تهران از امشب ظلمانی تر خواهد شد و شیفتگان منابر پرنکته و دروس کم نظیر آن بزرگوار در مسجد حضرت علی بن الحسین ...
جنایت هولناک با دلستر سمی
نخستین تحقیقات برادر مقتول منکر هرگونه اطلاع از موضوع شد، اما در ادامه با مشاهده مدارک و اظهارات شاهدان درنهایت به موضوع قتل برادر و پسرخاله اش اعتراف کرد و گفت که چندی قبل دایی ام به سراغم آمد و از من خواست تا به خاطر اختلافی که با برادرم دارد، او را به محلی به نام تلمبه خانه در منطقه رکن آباد لامرد ببرم تا او را گوشمالی بدهد. من هم برادرم را به بهانه مصرف مواد مخدر به آنجا بردم که در بین راه پسرخاله ...
قتل دختر 10 ساله، سارق شاهد ماجرا را خفه کرد
اولیای دم دختربچه ای که 13 سال قبل به دست مردی به قتل رسیده بود، با مرگ متهم از دادگاه درخواست دیه از بیت المال کردند. 13 سال قبل خبر آتش سوزی هولناکی به مأموران آتش نشانی تهران داده شد و با حضور مأموران در محل و اطفای حریق جسد دختربچه ای 10 ساله پیدا شد. هرچند تصور می شد کودک بر اثر آتش سوزی جانش را از دست داده باشد، اما مشخص شد این کودک خفه شده است. مادر او که در شب حادثه کنار کودک ...
اخبار حوادث روز، 99/11/21
را به آتش کشیده بود قبل از اجرای حکم به دلیل بیماری در زندان جان خود را از دست داد... خونسردی مردجوان پس از قتل مادر پسر جوان که بر سر پول و غذا با مادر خود درگیر شد او را با ضربات چاقو به قتل رساند و پس از از بین بردن آثار جرم با خونسردی تمام 13 ساعت خوابید و زمانی دستگیر شد که مأموران با اطلاع خواهرش برای رسیدگی به این حادثه به خانه رسیدند... افشای راز جسد در کیسه تیتر ...
مرگ قاتل در زندان
در خصوص شب حادثه گفت: آن شب مهمان خانه آن ها بودم. همسر کیان در حال درست کردن غذا بود که از او خواستم در تهیه سالاد به او کمک کنم. همان موقع مقداری داروی بیهوشی داخل غذا ریختم و بعد از خوردن شام کیان و همسرش به خواب عمیق رفتند. بلافاصله سراغ طلا ها رفتم و آن ها را سرقت کردم. نیلوفر هنوز بیدار بود که مرا دید. از ترس او را خفه کردم و سپس خانه را آتش زدم. با اقرار های متهم، مهندس جوان از ...
قاتل تهرانی نزدیکی جسد مادرش خوابید / قتل مادر با 15ضربه چاقو + عکس
شامگاه شنبه 18 بهمن بود که مادرم به خانه آمد، از او پول می خواستم تا برای خودم غذا و سیگار بکشم که مادرم مخالفت کرد که سر همین موضوع با هم بحث کردیم، مادرم شروع به فحاشی کرد که من در یک لحظه عصبانی شدم و کنترم را از دست دادم و با چاقو به سمت مادرم حمله کردم و ضربات زیادی به مادرم زدم تا اینکه غرق خون روی زمین افتاد. پسر جوان ادامه داد: بعد از این به اتاق خودم رفتم و خوابیدم، ساعت 10 صبح ...
بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی
کند و می گوید: رژیم روزهای آخرش را سپری می کرد اما هنوز امیدوار بود و دست از کشتار مردم برنمی داشت. آن شب نوبت کار من بود. رسم بود که در ساعت آخر خادم ها با احترام از زائران می خواستند که سلامی بدهند و از حرم خارج شوند. به رسم عادت مشغول این کار بودم، متوجه شدم که حدود 30 نفر خانم و آقا، پراکنده در حرم هستند و اصلاً به حرف های من توجهی نمی کنند. دست چند نفرشان هم بی سیم دیدم. موضوع را به حاج آقا ...
دو گرم شیشه برای هر باتری سرقتی!
ارتکاب جرم ادامه می دادند. گزارش خراسان حاکی است، این گونه بود که گروه تخصصی نیروهای انتظامی با بررسی محیط های جغرافیایی وقوع جرم به گشت زنی در مناطق احتمالی تردد سارق یا سارقان پرداختند تا این که ساعت 14 روز چهاردهم بهمن به جوانی مشکوک شدند که در حال باز کردن ضبط و پخش و لوازم داخل یک خودرو در خیابان یاس بود.وقتی نیروهای انتظامی به این جوان نزدیک شدند، او ناگهان پا به فرار گذاشت ولی قبل از آن که از ...
در دیدار امام و مادر هفت شهید چه گذشت؟ + تصاویر
. ازآنجاکه آدم دست به خیری بود حواسش به کم و کسر زندگی طلبه های نجف بود. این حس خیرخواهی به پدرم، حاج عبد هم منتقل شده بود. پدرم حاج عبد سرش برای کار خیر درد می کرد و نامش هنوز هم بر تارک شهر نجف می درخشد. جواد کاشی ؛ فرزند و برادر شهیدان کاشی وقتی پای ما به خانه علما باز شد خانه ما دیواربه دیوار خانه آیت الله حکیم بود و کاظم ؛ برادرم هم بازی عبدالعزیز حکیم ...
جای خالی یک فوق ستاره
وجود نداشته این امر اتفاقی بوده و از قلبم آمده است. من ترجیح می دهم به جای ملودرام کردن، یک درام درست را تعریف کنم و این را از فیلم های کوتاهم گرفته ام اما دنیای فیلم کوتاه و فیلم بلند با یکدیگر متفاوت است. دروغ های فیلم ربطی به پایان بندی ندارد. پایان فیلم ها معمولا معضلات بزرگی هستند؛ اما برای من پایان خط فرضی به این شکل بود و پایان دیگری برایش متصور نبودم. در اپیزود بعدی نیز قصه سارا و حامد را ...
گفت وگو با فاطمه عمادالاسلامی، همسر شهید کاوه
مارش پیروزی از مسجد نزدیک مدرسه شان پخش شد، با همه دانش آموزان به حرم مطهر رضوی رفتند. او و چند نفر دیگر از سمت اداره آموزش و پرورش مأمور شده بودند اگر معلم یا دانش آموزی در مخالفت با انقلاب صحبت کرد، به آن ها معرفی اش کنند. سال آخر راهنمایی بودم و از طریق 2 برادرم که رزمنده بودند، به سپاه معرفی شدم. آن زمان به نیروی زن برای خبرگیری از خانواده های شهدا، رزمنده ها، اسرا و مفقودان نیاز داشتند. 3 ماه ...