بهشت جایی است که صدای قدم های مادر شهید گوش ها را می نوازد
سایر منابع:
سایر خبرها
بمباران 28 دیماه سنندج و حکایت خانواده شهید شاه جانی
مزار پدرم رفتم و در کمال نابوری دیدم قبر کنار آن خالی بود این شرایط برایم خیلی جالب بود در آن روز 220 نفر در سنندج شهید شده بودند و اما بعد از 10 روز هنوز یک مزار خالی در این میان باقی مانده بود. استاد گفت: مراسم خاکسپاری مادرم را در جوار مزار پدرم انجام دادم و خوشحال بودم که به وصیت پدرم عمل کرده بودم. استاد مهدی گفت: هنگام شهادت پدر و مادر، 23 سال داشتم و هنوز ازدواج نکرده ...
ام البنین؛ الگوی صبر و استقامت مادران شهدا/ پایان 38سال چشم انتظاری
مکانی که خود مشخص کرده بود آرام گرفته است. در پایان از این مادر شهید می خواهم تا ما را نصیحتی کند که می گوید: هر کاری انجام می دهید با نام خدا و برای رضای الهی باشد، پیرو ولایت فقیه و رهبری باشید و راه شهدا را ادامه دهید و ایمان و تقوا را سرلوحه زندگیتان قرار دهید. گفتنی است؛ شهید باب الله داودی، متولد اول فروردین سال 1346 در روستای سگزآباد بوئین زهرا از شهرستان های تابعه استان قزوین ...
معراج در سوریه؛ قصه پزشکیاری که مدافع بارگاه حضرت زینب (س) بود
خبر؟ که در جواب گفت عمو! محمدحسین شهید شده است . سید محمدحسین اول آبان ماه و روز تاسوعا به شهادت رسید و بعد از 9 روز پیکرش را آوردند. الگوبرداری از زندگی شهدا این مادر شهید مدافع حرم به جوانان توصیه کرد: شهدا از ابتدا با این نام و نشان به دنیا نیامدند و مانند همه مردم عادی بودند اما با روش خوبی زندگی کردند و برای خودشان یک چارچوب ساختند و در این چارچوب از حدشان بیرون نر ...
کارخانه: یزدانی خرم به مسائل اخلاقی تاکید داشت
مادر سه فرزند پسر مرحوم یزدانی خرم در آخرین وداع با پدر خود بر پای مادرشان بوسه زدند. هادی یزدانی خرم یکی از فرزندان مرحوم یزدانی خرم در مراسم تشییع پیکر پدرش با تشکر از جامعه ورزش گفت: ایران یکی از فرزندان خود را که عمر خویش را ظرف سربلندی ایران کرد از دست داد. آثار خدمات این مرد مخصوصا در کشتی و والیبال برای همیشه در قلب ورزش ایران خواهد درخشید. برای خانواده و همسر پدری ...
زندگینامه شهدای ورزشکار خراسانی در کتاب مدال شهادت
...> در بخشی از مقدمه کتاب آمده است: هر بار به بهشت علی مزار شهدای مزینان پا می گذاشتم، پرچم های افراشته بر بالای مزارشان، چشم هایم را به تماشا می کشاند، مردم دسته دسته به زیارت مزارشان می شتافتند و دقایقی به راز و نیاز می نشستند. در بخشی از کتاب از زبان مادر یکی از این شهدای بزرگوار آمده است: جلو آینه می ایستد، دستی به ریش بلندش می کشد و می گوید: مادر! می بینی چه پسر قشنگی داری؟ می خندم و ...
مادری که برای شهادت پسرش مژدگانی داد
17 سالگی در گیلانغرب و در تپه شیاکوه به شهادت رسید. مدیریت این برنامه به عهده مادر شهید است که همچون یک شیرمرد حواسش به همه کارها هست؛ از آماده کردن کیک تولد و تزئین مزار فرزندش با سربند و گل های رنگارنگ گرفته تا هماهنگی برای اجرای سرود و توزیع شیرینی و میوه و در نهایت سخنرانی برای حاضران. حالا از او می خواهم که از حال و هوای برگزاری مراسم پنجاه و ششمین سالروز تولد فرزندش و از خاطرات ...
مادرانی که بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندشان، شیرینی پخش کردند!
کاسه آبی پشت سرشان چشم به راه می دوختند تا عزیزشان را باری دیگر ببیند. گاهی دلشان می لرزید که مبادا این آخرین دیدار باشد، اما پای رفتن را از فرزندشان نمی گرفتند. همسر و مادر شهیدان سجادیان مادر چهار شهید: هرگز نگفتم دیگر جبهه نروید برخی از مادران همه فرزندانشان را راهی جبهه می کردند. مثل حلیمه خاتون خانیان مادر شهیدان سیدکریم، سیدکاظم، سیدداود و سیدقاسم سجادیان که ...
فقط از حاج قاسم پرسیدم پسرم چطور شهید شد؟ /پسرم قبل از شهادت همیشه به من می گفت سلام بر مادر شهید
و از گلزار شهدا برگشتی. صدایت کمی گرفته. همیشه همین طور بوده گلزار که می رفتی شروع می کردی به مداحی و بعد هم بلند بلند گریه می کردی. همین می شد که صدایت می گرفت. اما با همان صدای خش دار و گرفته هم دست از شیرین زبانی ها و شیطنت هایت برنمی داشتی! محمدحسین مادرت چشم به راه است بیا. همیشه دلتنگی محمدحسین همراهم است بعضی ها از این که می گویم خوشحالم که پسرم شهید شده و عاقبتش بخی ...
شب 23 بهمن بر خاندان فرزانه چگونه گذشت؟!
... به خواهر شوهرهایم گفتم که شوهرهای شما می دانستند، شوهرهای شما همان 22 بهمن 8 صبح که حاجی شهید می شود، ده صبح اینها متوجه می شوند؛ ولی متاسفانه به ماها نمی گویند. خیلی عذاب آور بود با آن وضعیت. ما جمعه شب فهمیدیم، شنبه همه اینجا جمع شدند. تا بیست روز هم ماند؛ سه روز اول می گفتند پیکر الان می آید، الان می آید؛ به این حساب در امامزاده صالح برایش مزار و همه چیز آماده شده بود. بعد از سه روز ...
شهیدی که به مادر قول برگشت 20 روزه را داد!
به گزارش ایسنا، شنیده بودم در شهر مریانج زنی هست بسیار قوی و صبور، هم خواهر شهید، هم مادر شهید و جانباز و هم مادرهمسر جانباز است، زنی که گذر زمان تنها چهره مهربان و دوست داشتنی اش را شکسته تر کرده اما همچنان با در کنار چشمان غمگینش، تو را به مصاحبتی صمیمی دعوت می کند. سالروز وفات حضرت ام البنین(س) را فرصتی مغتنم شمردم تا به بهانه روز تجلیل از مادران و همسران شهدا گفت وگویی با ایشان ...
مرگ تلخ پسر نوجوان 10 روز قبل از تولدش / حادثه ای باورنکردنی در گرمسار + عکس
گفت پسرم تصادف کرده و حالش خوب نیست. بلافاصله خودم را به محل حادثه رساندم. پسرم غرق در خون روی زمین افتاده بود. مرد میانسال ادامه داد: اول پسرم را به بیمارستان معاندی گرمسار بردیم و بعد او را به بیمارستان کوثر سمنان منتقل کردیم. از همان ابتدا پزشکان گفتند که به دلیل شدت صدمه ای که به سرش وارد شده به کما رفته است. خانواده حمیدرضا 18ساعت چشم انتظار بودند تا خبر سلامتی او را ...
ویژگی های شهید رحمان امینی در گفت و گو با خواهرش
...> برادرم عاشق شهادت بود و همیشه می گفت من می خواهم به جبهه بروم، اما به دلیل اینکه تک پسر خانواده بود، هر بار با مخالفت خانواده مواجه می شدند. * از این که خواهر شهید هستید چه احساسی دارید؟ من به اینکه خواهر شهید هستم بسیار مفتخرم و آرزو دارم خودم هم چنین عاقبتی داشته باشم. به این فکر می کنم که برادرم چقدر نزد خدا عزیز بود که چنین روزیِ به دست آورد و می خواهم که برای من هم دعا کند. انتهای پیام ...
اسیدپاش شاهین شهر باعث کابوس های زن و دختر بچه ای که مورد حمله قرار گرفتند
.... به نقل از همشهری، زن جوان که 40سال دارد و مادر 2فرزند است درباره این حادثه می گوید: ما در شاهین شهر زندگی می کنیم. روز حادثه همراه دخترم که 13ساله است به خانه یکی از دوستانم در خیابان نظامی رفته بودم. وقتی از خانه او خارج شدیم با پسرم تماس گرفتم که دنبالمان بیاید. همین که وارد خیابان شدیم ناگهان مرد ژولیده ای را دیدم که کنار یک ماشین ایستاده بود. وقتی من و دخترم را دید ...
رویای صادق ام البنین در شب خواستگاری امیرالمومنین/ مرا فاطمه صدا نزنید !
طرف مردان و زنان مدینه برگرداند و با حالت غمگینانه ای، آنان را خطاب کرد وگفت: مردم مدینه! پس از شهادت امامم و تمامی پسران رشیدم، از شما می خواهم از این به بعد مرا ام البنین نخوانید؛ چرا که ام البنین یعنی مادر پسران رشید؛ ولی پس از شهادت فرزندم حسین علیه السلام و دیگر پسران رشیدم، هیچ پسری برای من باقی نمانده است. ام البنین و پاسداری از واقعه عاشورا از ویژگی های بسیار مهم ام ...
مادر شهید اکبر مردانی : شهدا بهترین الگو برای جوانان هستند
آغاز کرد. در کلاس سوم ابتدایی بود که در روز شنبه، چهارم آذرماه 1359 ساعت دوازده و نیم ظهر در طی حملۀ هوایی دشمن به زادگاهش به شهادت رسید. پسرم یک مرد بود جاسمیه شادی مادر شهید مردانی بیان کرد : پسرم از همان کودکی یک مرد بود. در امور کشاورزی به پدرش کمک می کرد. باهوش، زرنگ و درس خوان بود. سن و سالی نداشت ولی دلش به بزرگی دریا بود. قلب رئوفی داشت و در بین خواهر برادرهایش به ...
مادر یک مفقودالاثر، خواهر 3 شهید و یک جانباز از روز هایی می گوید که از آن جز زیبایی ندیده است
حمیده وحیدی | شهرآرانیوز - قبل از اینکه وارد گفت وگوی این چند روز من و مهین خانم شوید، می خواهم کمی از چیز هایی برایتان بگویم که در این چند روز اتفاق افتاده است. یعنی در اصل، انتهای این گزارش را در ابتدایش نوشته ام! از چیز هایی که در این چند روز از مهین خانم، خواهر 3 شهید و یک جانباز و مادر شهید مفقودالاثر، در خاطرم ماند: اینکه روز عکاسی در مجموعه آیه ها قصد داشت یک مادر شهید ...
"صبوری" واژه نام آشنای مادران شهداست/ وقتی یک قاب عکس تنها بهانه پایان دلتنگی های یک مادر می شود
زندگی می کردند . مادر شهید برزنجه از خصوصیات اخلاقی فرزندش برایمان تعریف میکند و می گویید : خداداد خیلی مهربان بود و با همه با اخلاق نیکو سخن می گفت و دوست نداشت کسی از دستش برنجد. خداوند به مادران شهدا صبری می دهد که غم از دست دادن فرزند را برایشان شیرین می کند ، و آرزو دارند روزی به فرزند شهیدشان بپیوندند ، مادر شهید برزنجه هم بارها در بین گفتگویش از خدا می خواست که هیچگاه ...
میهمان آشیانه دلتنگی های یک مادر شهید و دردهایی که پر می کشند
ر کردم و به چشم، گوشت، پوست و استخوان خود، معجزه را لمس کردم، درها یکی بعد از دیگری به رویم گشوده شد و به چشم برهم زدنی دستان به حاجت خواهی گشوده ام لبریز اجابت شد. چند روزی گذشت، پر از ذوق و اشتیاق به خواهرم پیام دادم که باید نذرم را ادا کنم، بگو کجاست و کیست آن مادر عزیز از دست داده! خواهرم پاسخ داد: با هم به دیدنش می رویم، مهیای ادای نذرت شو. شب جمعه ای بود که قرار بود ناهار ...
فدای تشنگی ات... شیر من حلالت باد(به جای گفت و شنود)
به همین مناسبت روز تکریم از مادران و همسران شهدا نامیده اند. امروز در سوگ آن مادر بزرگوار به سروده روحنوازی از شاعر متعهد کشورمان آقای محمد مهدی سیار روی می آوریم؛ گفت و گوی حضرت ام البنین با حضرت ابالفضل العباس علیهما السلام است. دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: به روی چشم عزیز! فدای چشمت ...
سیمای مادران شهدا در سینما
محوری شان مادران شهدا بوده اند، می اندازیم. الفت چشم به راه یونسش بهترین و ماندگارترین نقش آفرینی مریلا زارعی تا به امروز؛ یک بازی بی نظیر و غافلگیرکننده؛ مادری در پی تنها پسرش. الفتِ چشم به راه یونسش. فیلم متمایز و ارزشمند نرگس آبیار بر اساس یک زندگی واقعی. این فیلم از روی قصه ای ساخته می شود که آبیار قبلاً کتابش را نوشته است. قصه شیار143 مستند است و واقعی؛ مادری که سال ها چشم ...
یادداشت| حضرت ام البنین(س) ؛ الگویی برای مادران و همسران شهدا
به گزارش خبرگزاری تسنیم در استان تهران؛ سیزدهم جمادی الثانی، روز وفات مادری فداکار و بانوی مکرمی است که عزیزترین ثمره های زندگیش را در راه دین و ولایت تقدیم کرد. بانویی با عظمتی که از تبار دلاوران بود و تا پایان عمر بر راه امام زمان خود حضرت حسین بن علی علیه السلام محکم و استوار باقی ماند. ام البنین، مادر پسرانِ علی علیه السلام ، بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامتْ و صبر بر شهادت مولا و چهار ...
شکنجه همسر تا یک قدمی مرگ
به گزارش جام جم؛ اواخر آبان سال گذشته به دنبال وقوع جنایتی هولناک مقابل خانه ای در تهران پرونده ای در دادسرای ناحیه دو تهران و پلیس گشوده شد. در این ماجرا مرد میانسالی به نام شاهین با شکستن شیشه های پنجره وارد خانه شد و با قمه به جان همسر 56 ساله اش افتاد. این زن سریع به بیمارستان انتقال یافت و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما چشم راستش کور و انگشتان دستش قطع شد. شاهین که گریخته بود، ردیابی و بازداشت شد و به حمله خونین به همسرش اعتراف کرد. ...
پایان کار جشنواره مردمی عمار دوازدهم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما ؛ یک قاب در دست و یک نام بر زبان؛ مادر است و نام شهیدش همنامِ جشنواره ای است که مهمانان ویژه آئین پایانی اش همین خانواده شهدا هستند؛ مادر شهید می گوید: عمار 28 ساله بود که به حلب سوریه رفت و به شهادت رسید. او می افزاید: انتظار دارد در فرهنگ و هنر مسیر شهدا پی گرفته شود. جایزه ویژه دوازدهمین جشنواره عمار را مادر شهیدان خالقی پور به خالق آثاری، چون در ...
اصغری: حضرت ام البنین (س) زنده کننده مکتب کربلا بودند
حضرت عباس (ع) را تربیت کرده بودند که صلابتش و شجاعتش زبان زد عام و خاص بود او در چند جنگ به همراه برادرانش زیر پرچم امیرالمومنین (ع) شرکت کرد و هر بار به صورت ناشناس وارد میدان شد و هر بار موفق و سر بلند خارج شدند لذا در روز عاشورا نیز دشمن از حضور ایشان در کنار امام حسین (ع) ترس داشت و می دانست نمی تواند یک تنه به مبارزه با ایشان برود. وی بیان کرد: حضرت ام البنین (س) خود یکی از ترویج ...
در سوگ امُّ البنین؛ اسوه مادران صبور
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز مازندران ؛ سیزدهم جمادی الثانی، روز غم انگیز پر کشیدن بانویی از تبار دلاورانی است که مردان مرد آفرید؛ نامش فاطمه و کنیه اش امُّ البنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست؛ و همسرش علی بن ابی طالب (ع) و فرزندانش عباس (ع)، عبداللّه، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفر در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. در ...
رستمی از دیار پاکان تاریخ
برگزار می شود. این مکان یک مکان معنوی برای ما به حساب می آید. تاریخ شهادت شهید رستم آذرباد چه زمانی بوده است؟ فرزندم در دوم اردیبهشت سال 44 به دنیا آمد و در 30 خرداد 1365 به شهادت رسید. خبر شهادت پسرتان را چگونه به شما اعلام کردند؟ آن روز به روستا رفته بودم و وقتی برگشتم خواهرزاده من به خانه ما مراجعه کرد. پسر بزرگم همراه او رفت و وقتی برگشت همراه با چند نفر آمدند و خبر شهادت ...
زیر سایه نخل ؛ روایت هایی کوتاه از شهدای روستای ایزی به قلم محمدحسین ایزی
برایشان کاری نکرده. البته باید خدا را شاکر بود که هنوز بنیاد شهید پایش به روستا باز نشده و قبور شهدا را یکسانسازی نکرده است! در قبرستان روستا چند سنگ مزار با جعبۀ آینه و پرچم ایران، شرف روستا شده است. سال ها این گنجینه ها جلوی چشم همه بود؛ جام جمی که باید با چشم دل به آن ها نگاه میشد: سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد تا اینکه دو سال قبل نوجوانی پانزدهساله بهاسم ...
گرم ترین شب زمستانی
. پارچه ای سبز به مچ باریک و استخوانی پسر گره خورده بود. اشک گونه های دختر نابینایی را که چشم هایش به سقف آیینه کاری حرم خیره بود، خیس کرد. هوای داخل حرم گرمای مطبوعی داشت. زیارت نامه کوچکی را برداشت و رو به روی ضریح نشست. نگاهش که به دست های مشتاق زیارت افتاد، همه چیز را از یاد برد. دلش تمنای راز دل با مولایش را داشت و به دور از دنیا، به دور از تمام دلبستگی هایش زیر لب زمزمه کرد: السلام علیک یا ...
خوب بود این دم آخر پسرانت بودند!
بزرگ شدند دوره های دفاع را دیدند راه و رسم جهاد فهمیدند داشت مولا از این جهان میرفت روح پاکش به لامکان میرفت نم نمک سوی آسمان میرفت اشک چشمش، چکان چکان میرفت با اشاره گذاشت نورِ دو عین دست عباس را بدست حسین گفت ای نور دیده، عباسم ای تمام امید و احساسم وی چراغ حرم، گل یاسم در صف رزم، اَشجع الناسم همه جا پرتوِ دو عینم باش ...