سایر منابع:
سایر خبرها
پاراگراف کتاب (57)
.... زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی| لارنس استرن | مترجم: ابراهیم یونسی می دونی؟ آگه تو بعد از یه سال، دو سال، یا حتی بعد از سه سال می اومدی، یه چیزی. آدم می تونس قبول کنه. تا دو سه سالشو آدم می تونه بفهمه و یه جوری سر و ته قضیه رو هم بیاره. ولی وقتی این همه سال اومده و گذشته و رفته، وقتی این همه سال فاصله افتاده، دیگه چه دلیلی داره که یه روز چشم باز کنم و ببینم تو جلوم ...
منوی کوچکترین قهوه خانه ایران +عکس
که رفتم می دیدم فقط اصرار دارند که داخل مغازه شان بشوی؛ بعد ازآنکه وارد شدی دیگر تحویلت نمی گیرند و من اصلا از این نوع برخوردشان خوشم نیامد. او علاوه بر سبکی که درباره پذیرایی از مشتری هایش توضیح داد چون شغلش را دوست دارد و به آن به عنوان یک شغلی که تنها از طریق اش کسب درآمد کند نگاه نمی کند به همین دلیل خدماتی ارائه می دهد که شاید از نظر مالی به ضررش هم تمام شود: کار من در اینجا دلی ...
ماجرای استفاده احمد متوسلیان از بنزین های ساواک برای استقبال از امام
.... بهش گفتم: آقا این بار اصلا برای من نیست، من اضافه این رو آوردم. مجددا شروع کرد به کتک زدن من. پاهایم از ترس داشت می لرزید. مرا به یک اتاق بردند و خودشان رفتند. بعد از نیم ساعت برگشتند. بعدها فهمیدم در این مدت آنها شروع کرده بودند تماس گرفتن با پالایشگاه، باربری کرمانشاه و به حاج محمود حبیبیان رسیده بود. او هم گفته بنزین ها را دادم برادر زنم بیاورد. اصلا چنین چیزی امکان ندارد. حتما تو راه به او ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (221)
بودم خوابم برد ترجمه اش یه چیزه؛ حوصله ات رو نداشتم..! 26. تحصیلات تکمیلی تو ایران مدیون نظام وظیفس. 27. تو اینستاگرام زیر عکس هر میمونی یه میمون دیگه پیدا شده که بگه "عاشقتم زیباترین". 28. به همه ی نونوایی های محل گفتم کارگر نمیخوایید؟ همه شون گفتن نه. خیلی کار خوبیه خوب انصافن، یه سندی میذاری تو گوشِت میلرزونی تا شب. قشنگ معلومه به غلط کردن افتادن! ...
روایت زنان زندانی از تجربه زیسته خود در زندان و پس از آزادی
کردن که یکیشون خندید. فقط یه نگاه بهش کردم گفتم ببٌر صدات رو! گفت اگه نبرم!؟ من دیگه این آدم رو ندیدمش، عین بچه های اتاق، مثل مور و ملخ، از تخت رفتن بالا یکی با دم پایی یکی با مشت یکی با جارو، این دختر رو زدنش تو غش از تخت آوردنش پایین. گفتم که؛ نه بزن بهادر بودم، نه خشن، نه این که دوست زیاد داشتم. این کار رو برام می کردن... تو زندان 34 تا نوچه داشتم. از در زندان که می اومدم بیرون، بچه ها مثل قطار ...
اس ام اس خنده دار فک و فامیل - سری 2
اس جالب فک و فامیل • • • شب جلو تلویزیون خوابم برده بود مامانم اومد ساعت 2 نصفه شب پتو انداخت روم بوسم کرد کلی هم قربون صدقم رفت بعد موقع رفتن پامو لگد کرد، داد زدم و گفتم : اههههه پام داغون شد جواب داد: خاک تو سرت کنن آخه اینجا جای خوابه؟ • • • اس ام اس جالب فک و فامیل • • • ...
طنز؛ ماجرای سنجاب آوازخوان که سالار عقیلی را به من و تو برد!
عقیلی و آقای جنتی رد و بدل شده است را مرور می کنیم: - جنتی: پسر تو دیگه چرا رفتی من و تو پلاس آخه؟ سالار: راستش منو غافلگیر کردن اونجا جنتی: چجوری؟ سالار: والا ما توی فرودگاه بودیم بعد یه آقایی اومد جلومون که موهاش رو با تیغ از ته زده بود. گفت من خبرنگارم و ما یدونه سنجاب توی دفترمون داریم که در حین شکوندن فندق آهنگ همه جان و تنم، وطنم وطنم وطنمِ شما رو می خونه و چه چه می زنه ...
گفتگو با نوه دکتر مصدق، پیرترین پزشک ایران
... چند دقیقه ای بیرون ساختمان در حالی که می خواهم از نگاه پر از پرسش عکاس روزنامه فرار کنم با خودم کلنجار می روم که بمانم یا بروم؟ تصمیمم را می گیرم و دوباره به مطب می روم. انگار برای بیماران آشنا شده ام. نگاهشان این بار سرد نیست. زن سن و سال داری که بچه برادرش و دخترش هم همراهش هستند رو به من می کند و می گوید: دخترم، من 30 سال پیش نمی توانستم بچه دار شوم. پیش دکتر مصدق آمدم. خدا ...
تغییر قضا نتوان کرد
بر کشور تا صف نونوایی شهر و مخارج زندگی. هوا کم کم تاریک شده بود. وقتی خداحافظی کرد به تاکید گفت: تهدید خیلی جدیه من فردا همسر و بچه هام رو می برم خونه پدرش تو شهر به شما هم توصیه می کنم اینجا ننشین. شکرالله سه فرزند قد و نیم قد داشت(چنور و خبات و چیمن). گفتم خدا کریمه. او رفت و من ماندم و بازم تنهایی...! روز بعد (28 اسفند) در محل کارم صداو سیمای مرکز کردستان در تدارک تهیه خبرهای روز، تدوین تصاویر ...
کودکانی که پشت میله ها تربیت می شوند
دزدی کنم. با اینکه تو محل به رضا جیب بر معروف شده بودم و همه هوام رو داشتن ولی هیچ وقت راضی نبودم از کارم، هر شب که پول هارو می دادم به ننه ام ازم می پرسید مادر حلاله؟ جوابی نداشتم بهش بدم. آقام مرده بود و غیرتم اجازه نمی داد مامانم دست تنها خرج زندگیمون رو بده. کمرش را صاف می کند و قفسه سینه اش را جلو می دهد. ننه مون هر هفته میاد ملاقات؛ بهش قول دادم از اینجا که اومدم بیرون همه اون پول ...
هیس، تمرکز اسحاق را به هم نزنید
11 بهمن 94 ساعت 9:12 صبح همیشه موقع نوشیدن چای وقت آزاد اعلام می کنم و رئیس دفتر و معاونان و مشاوران اگر دلشان بخواهد می توانند بیایند توی اتاق تا با هم گپ بزنیم. امروز هم بچه ها همه جمع بودند. نهاوندیان گفت: دکتر این سفر اروپایی شما به ایتالیا و فرانسه خیلی واسه اصولگراها گرون تموم شده ها. اصلا نمی دونن چی کار کنن. گفتم: آره منم شنیدم خیلی عصبانی شدن. ولی نمی فهممشون! برای چی آخه ...
بی قانون
از بس که اتفاقات و سکانسای این سریالای ایرانی قابل پیش بینی شدن، تازگیا هر وقت که می شینم پای تلویزیون، همش حس می کنم، دارم تکرار قسمت قبل رو می بینم. مثلا تو ژانر کمدی، همیشه یه سکانسی هست که توش شخصیت عاقل (غالبا سیامک انصاری) با عصبانیت به شخصیت ابله میگه: من محاله پام رو تو اون عروسی بذارم! اصلا فکرش رو هم نکن . بعد بلافاصله تو سکانس بعدی نشون میده که نه تنها تو مجلس عروسی شرکت کرده، بلکه امر ...
سوشا به حرف آمد: کاری نکردم که پشیمان باشم/ آسیب اصلی را نامزدم دید
...> نقل کردن ابوذر: سوشا ( کریم ) به ولله تو آدم بشو نیستی! واای وااای خدا نگاه دوباره عکس گذاشته. لابد اینم هک شده!!!! کرییییم زنگ زد ورزش سه گفت هکم کردن خخخخخ فکر کرده ما از پشت کوه اومدیم نه اقا سوشا اینجوریا نیست یکم بزرگ شو نقل قول 2016-01-31 23:53 +13 [25] پرسپولیس نقل کردن احمدرضا: قبلا همینجا گفتم این بشر عوض نمیشه,ذات کسی رو ...
سیروان، سالار، جنتی و دیگران
عقیلی دفاع کنه گفته این آقا اصلا سیاسی نیست، نمی دونسته من و تو چه جور شبکه ایه. آقا این چه حرفیه می زنی؟ از بچه پنج ساله هم سوال کنی که من و تو کدومه میگه همونی که همش رضا خان و هولوکاست نشون می ده! مگه می شه کسی ندونه؟ مثلا سالار رفته اونجا فکر کرده شعبه لندن صداوسیماست. بعد از تموم شدن مصاحبه پیش خودش گفته: راستی اینا چرا حجاب نداشتن؟ این که بین بندهای برجام نبود! جل الخالق! آقای حیاتی چقدر جوون ...
وقتی قاتل بودم/ لحظه های آخر
. اعصابم خرد شده بود. کوبیدم به در و گفتم: ای تو روحت باز کن دیگه... از سر شب ما رو این جا علاف کردی... مقتول هم آن قدر لوس می شه آخه؟ گفت: یه کاری می تونی بکنی؟ این اولین جمله اش بعد از ده دقیقه بود. توی جای خودم جنبیدم و گفتم: آره ... چه کاری؟ یه پاکت گذاشتم اینجا... یه نامه توشه... اینو برسون به آدرسی که روشه... بهش بگو... بهش بگو... و شروع کرد ترانه خواندن: نامه رو تا تهش بخون ...
لم داده با کیبورد
استفاد ه کرد . مفهومِ تمیزی ، یکی د یگه از چیزاییه که تو خوابگاه با چالش اساسی مواجه میشه. مثلا وقتی شما تو خونه به براد رتون میگید : اون لیوان تمیزه؟ معناش اینه که: اون لیوان شسته است؟ خود ت که ازش استفاد ه نکرد ی؟ کاملا خشکه د اخلش؟ ولی من یه بار تو خوابگاه، به د وستم گفتم: اون لیوان تمیزه واست چای بریزم؟ گفت آره . بعد ازش گرفتم، د ید م تهش مخلوطی از تفاله چای و نوشابه زرد ه. گفتم این کجاش تمیزه ...
بی حرمتی به دختران مجرد ایرانی در قالب طنز و جوک های امروزی
سوسکی : بخاطر ترس از یه سوسک که حتی میتونی خودت اون رو تو خونه یا کوچه کار بزاری همچین محکم میپری تو بغلش و بهش می چسبی که هیچ جور نتونه تو رو از خودش جدا کنه . نتیجه گیری : با تشکر از کلیه سوسک های محترم مقیم مرکز و حومه .4 روش تیپ : انواع تیپ های مختلف روی خودت پیاده میکنی بیست و دو کیلو لوازم آرایش روی خودت خالی میکنی و سعی میکنی تا آنجا که ممکن است لباس ها مورد توجه باشند طوری که هرکس ...
خوشحالی مردم از ادامه رکود مسکن!
انشاالاه 10سال دیگه رکود وثبات و سقوط باشه که همه صاحب خونه بشن و خونه کالای مصرفی بشه نه سرمایه گداری سرمایه ها هم بره تو تولید و کارخونه و اشتعال بشه مثل المان انشاالاه هم مردم راضی میشن هم سرمایه گدارها 1398 انشا اله همه صاحب خونه شیم ولی بعید میدونم با ادامه رکود مسکن ارزون بشه مگر اینکه ارزش پول ملی بالا بره که اونم هر روز پایین تر میاد کلا اقتصاد ما مریضه خیلی هم مریضه... ...
زندگی خصوصی محافظ خوش تیپ رییس جمهور
خواست بره و من ناراضی بودم همیشه کاری می کرد راضی شوم. اما سری آخر گفت: این بار تو راضی نباشی نمی روم. گفتم: نه دلم می آید بگویم نرو نه اینکه بگم برو. اگر بگویم به خاطر دلتنگی نرو که تحمل می کنم، بگم نرو چون شهید می شود خب اگر عمر آدم تمام شود هر جا باشد می میرد به بهانه تصادف و سکته و ... اون وقت اگر اینجا یک چیزی شود هیچ وقت خودم را نمی بخشم که نگذاشتم به آرزویش برسد. به هر حال گفت: ناراضی ...
پدر و مادری برای 400 معلول
نیست غیر از من! رنگ ملافه روی تختمو دوست دارم! امروز قراره صدامو توی رادیو پخش کنن! وقتی نور میفته روی تختم دوست دارم ساعت ها نگاش کنم! من نابینام! اما صداها رو خیلی خوب می بینم! هرچی آهنگ توی دنیاس از بچگی گوش دادم! آخه کار دیگه ای نداشتم! بیشتر آهنگا رو از حفظ می خونم! همه میگن صدات خیلی قشنگه اما قشنگ تر از صدای محمد اصفهانی که نیست؟! اگه یه روزی بیاد اینجا نوارای قدیمی شو بهش نشون میدم! مطمئنم ...
یک وانت پر از کم فروشی
بزنی هم با بی ادبی جواب میدن. من خودم پریشب دیدم هرجا میرم نارگیل دونه ای 5 هزار تومنه، اومدم دیدم یه وانتی اینجا سه تا نارگیل رو میده 6 هزار تومن. خب از همه جا بی خبر گفتم حتماً چون وانتیه و خرج اجاره و مالیات مغازه نداره ارزون میده! ذوق کردم پریدم سه تا نارگیل خریدم. رفتم خونه خانم تا پوستش رو شکوند دید هرسه تاش از تو کپک زده. کل کپک ها رو که جدا کرد اندازه یک نارگیل از توش در نیومد . با دلخوری ...
انگار کسوف شده بود...
عاشورا را می دانستیم؛ رفتیم روی فرکانس فرماندهی لشکر و من خودم را جای آقا سید اژدر گذاشتم و گفتم: ما داریم میریم سمت خاک انداز! به بچه های 25 کربلا بگین به سمت ما تخمه نشکنن! امین آقا [فرمانده لشکر] از پشت بی سیم داد زد که: سید! تو اونجا چیکار می کنی!؟ مگه نگفته بودم که نری جلو... . سید اژدر هم جواب داد: آقا اون سید قلابیه! اون، من نیستم! من این طرفم . حدوداً هفت هشت نفر از بچه های لشکر 25 کربلا هم به ...
نمونه یک شوهر رمانتیک :
و گفتم: خدایا!!!!! حکمت زنان چیه که انقد خوشگل آفریدیشون . . . ندا آمد و یه کشیده گذاشت تو گوشم که چسبیدم به دیوار، گفت: دفعه آخرت باشه که چش چرونی میکنیااا راستی بهتون نگفته بودم؛ ندا ... زنمه... جوکهای طنز و خنده دار, جملات کوتاه خنده دار جوکهای طنز و خنده دار خداییش من هرچی نیگا میکنم باورم نمیشه . . . ...
بخش های مختلف آژانس های تبلیغاتی
. مدیران امور مشتریان همشون تو یه چیز خوبن، اما اون چیز هیچ وقت تبلیغات نیست! و اینجا هم دپارتمان خلاقه است . جای استعداد و قریحه. خونه دوست داشتنی من. مثل دپارتمان هنری که طبقه پایینه و جای ما رو به اندازه کافی ازآسانسورها دور نگه می دارند که نتونیم جیم شیم. در اینجا تور کینزی برای منشی مخصوص دریپر به پایان می رسد. سوال پایانی: چقدر ما تبلیغاتچی ها توانسته ایم در تعامل سازنده با مشتریان مشکلات و آسیب های تبلیغات را در طول چند دهه که از عمر این صنعت در کشورمان می گذرد، درمان کنیم؟ http://forsatnet. ...
ماجرای تریلی 18 چرخ در عملیات والفجر 10
چه کنی انده وچه ره؟! (ای بابا، تو هم که مثل من عیال واری، می خواستی چیکار کنی، این همه بچه رو؟!) بعد گفتم: نگران نباش، من باهات کاری ندارم، تو اسیر هستی، نمی کشمت ، وقتی خیالش راحت شد، سریع لاستیک را عوض کرد و بعد رفت بالای تریلی و پشت فرمون نشست، با تعجب بهش گفتم: زود پسرخاله نشو! بیا این طرف بشین و به من یاد بده، باید چطوری برانم؟ استارت زد و دنده گذاشت و به کمک او تریلی را به عقب بردم. وقتی نزدیک بچه ها شدم، مدام بوق می زدم و چراغ می دادم، بچه ها از سنگرهای شان بیرون آمده بودند و با تعجب نگاه می کردند و وقتی فهمیدند من هستم، زده بودند زیر خنده. ...
نمازی که اول وقت نباشد!
کردیم اذان گفتند. علی گفت:وحید بریم نماز بخونیم؟ وقت نمازه. من گفتم پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا میخونیم.نشون به اون نشون که یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونه ی بنده خدا! از ماشین که پیاده شدیم زد رو شونمو گفت: کاری موقع نماز اول وقت انجام بشه ابتر میمونه!!!! پی نوشت: به نقل از وحید جلال پور افسران منبع: ...
بی قانون
پاشنه کشِ کفش هم استفاد ه کرد . مفهومِ تمیزی ، یکی د یگه از چیزاییه که تو خوابگاه با چالش اساسی مواجه میشه. مثلا وقتی شما تو خونه به براد رتون میگید : اون لیوان تمیزه؟ معناش اینه که: اون لیوان شسته است؟ خود ت که ازش استفاد ه نکرد ی؟ کاملا خشکه د اخلش؟ ولی من یه بار تو خوابگاه، به د وستم گفتم: اون لیوان تمیزه واست چای بریزم؟ گفت آره . بعد ازش گرفتم، د ید م تهش مخلوطی از تفاله چای و نوشابه زرد ه. گفتم ...
پیوست های سه گانه برای هنر
طرف است. اصل حرف این است دیگر، بهترین مقابله با این جریان چیست؟ این است که بگوییم آقا، نخیر، ایرانی هم داشته های زیادی دارد. تو اگر به خودت اعتماد داشته باشی آن موقع است که مثل تازه به دوران رسیده ها و نوکیسه ها با هرچیزی که از آن طرف می آید روبه رو نخواهی شد، یک موقع با تأمل بهتر قدرت گزینش خواهی داشت؛ مشروط به این که هویت داشته باشی. * پردازش هنری به واقعه مسجد گوهرشاد بسیار کم بوده ...
جذب یا دفع؟ مسئله این است/ برجام فرهنگی در حال شکل گیری است؟
کرده اید! باید مثل امثال خاوری ها بروند ودیگر برنگردند اگر میخواهید دلیل فرار مغزها ونخبگان را پیدا کنید در همین کامنتها میتوانید دلایلش را پیدا کنید تازه جالبش اینجاست که اکثر کامنت گذاران هیچ کاره اند واینجور یکطرفه به قاضی میروند وای به حال اون مسئولی که بخواهد بادیده رافت اسلامی به خطای کوچک این نخبگان نگاه کند بیچاره از ترسشان باید طرف را مرتد اعلام کنند نقش صدا و سیما ...
"تو هم همینطور،مرتیکه چاق"! مروری بر جملات جالب فن خال در منچستریونایتد
بازیکنانش آزادی عمل بیشتری را داده بود یا خیر؟ * من نمی تونم به این سوال پاسخ بدم. اون ها همیشه آزادی عمل بیشتری رو در اختیار دارن! (؟!) درباره عملکرد عالی آنتونی مارسیال در مقابل دربی کانتی * فکر می کنم اون در 20 دقیقه اولیه بازی افتضاح بود. همه میگن اون شگفت انگیز بازی کرد، اما شما باید در تمام بازی خوب بازی کنید. به هر حال اون در ادامه بازی عالی بود. ...