جوانی که به وسیله شهید مدافع حرم عاقبت بخیر شد + فیلم
سایر منابع:
سایر خبرها
مدافع حرمی که دقیقه 90 از شهادت پا پس کشید
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، یکی از رزمندگان مدافع حرم اعزامی از شهر مقدس مشهد روایتی از نحوه شرط و شروطش برای شهادت در کتاب چَخ چَخی ها از انتشارات راه یار داشته است که در ادامه می خوانیم: اولین دفعه که که به سوریه رفتم، گفتم: خدایا! دوست دارم کار کنم، فعلاً شهادت نمی خواهم. اجازه بده 200 نفر از دشمنان اهل بیت را بکشم و بعد مزدم را بده! تقسیم نیرو که انجام شد ...
جشن عقد کنار مزار شهدا و عکس مدافعان حرم روی ماشین عروس!+تصاویر
ال 1400 اعلام کردند که قدردان جانفشانی های مرزبانان این خاک هستند و می خواهند یاد شهدا را با این روش در جامعه زنده نگه دارند. البته اقدامی که کمتر از شهادت نیست. آغاز زندگی مشترک زوج رودسری در جوار مزار شهید حسن عشوری یا سکانسی دیگر در اردیبهشت ماه امسال در جوار گلزار شهدای کاشان صورت گرفت. زوج جوان کاشانی که پیوند آسمانی شان را در جوار شهدای مدافع حرم این شهر برگزار کردن ...
روزی 300 گرم گوشت برای نظامیان افغانستان!
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، همین چند روز پیش، زیر تیغ آفتاب ظهرگاهی تابستان، روبروی دانشگاه آزاد شهر پیشوا ایستاده بودیم که مردی میان سال با قامتی متوسط و نگاهی که برقش از پشت عینک قابل تشخیص بود، ما را از گرمازدگی نجات داد و به خنکای خانه اش در خیابان بالایی برد. حاج خدابخش حیدری، پدر شهید مدافع حرم فاطمیون، عباس حیدری، همراه با همسرش (مادر شهید) بدون فوت وقت، روی مبل های ...
زن، زاهدان، زندگی | بگذارید پشت سر مولوی نماز بخوانم!
... هرچه به محل برگزاری نماز جمعه نزدیک تر شدم کوچه ها و خیابان های بیشتری بسته شده بودند. سر هر مسیر منتهی به مسجد، چند نفری ایستاده بودند؛ لباس بلوچی داشتند و روی آن کاور سبز رنگی پوشیده بودند. فهمیدم انتظامات مسجد مکی جمعه هستند. مشتاق بودم برگزاری این آئین بزرگ را از نزدیک ببینم. حرف زن جوان در هواپیما در گوشم می پیچید که در پرواز از تهران به زاهدان گفت روایت زنان بلوچ را نه کسی ...
خردسال ترین زائری که به آسمان پر کشید/ پا برهنه در جست و جوی علی اصغر
خبرگزاری فارس شیراز/ فاطمه دیباور: علی اصغر لری گوئینی به همراه پدر، برادر، پدربزرگ و مادربزرگش به قصد زیارت حرم شاهچراغ(ع) از سیرجان به شیراز آمدند. رسیدن آنان به حرم مقارن با زمان اقامه نماز مغرب و عشا بود. ساعتی که واقعه تلخ تروریستی رخ داد و به شهادت علی اصغر و مجروح شدن پدر و برادرش منجر شد. خبرنگار فارس در گفت و گویی با عباس لری گویینی پدر علی اصغر، به بازخوانی این ...
جلوه گری شاگردپروری و تقید به اذکار در مکتب علامه طباطبایی(ره)
، قرآن را بلند می خواندند و به مؤدب بودن بچه اهمیت می دادند و رفتار پدر و مادر را در بچه ها مؤثر می دانستند درباره مادرم می فرمود: این زن بود که مرا به اینجا رساند او شریک من بوده است و هرچه کتاب نوشته ام نصفش مال این خانم است. سرانجام پس از 81 سال و 18 روز عمر بابرکت و زندگی پُرتلاش، در 24 آبان سال 1360 ه.ش مصادف با 18 محرم 1402 ه.ق روح پاک و الهی آن حکیم عارف و مفسر وارسته به دیار قدسی و ملکوت رهسپار شد و پیکر مطهرش را در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. انتهای پیام ...
جلوه گری شاگردپروری و تقید به اذکار در مکتب علامه طباطبایی(ره)
، قرآن را بلند می خواندند و به مؤدب بودن بچه اهمیت می دادند و رفتار پدر و مادر را در بچه ها مؤثر می دانستند درباره مادرم می فرمود: این زن بود که مرا به اینجا رساند او شریک من بوده است و هرچه کتاب نوشته ام نصفش مال این خانم است. سرانجام پس از 81 سال و 18 روز عمر بابرکت و زندگی پُرتلاش، در 24 آبان سال 1360 ه.ش مصادف با 18 محرم 1402 ه.ق روح پاک و الهی آن حکیم عارف و مفسر وارسته به دیار قدسی و ملکوت رهسپار شد و پیکر مطهرش را در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. انتهای پیام ...
شهادت به جرم نوکری ارباب | محمدرسول دوست نداشت به غیر از خدا و امام حسین(ع) کسی از چگونه نوکری کردنش خبر ...
همشهری آنلاین، مژگان مهرابی: برای محمدرسول تنها چیزی که اهمیت داشت عرض ارادت به محضر اربابش بود؛ آنهم مخلصانه و بی ریا. بیشتر سعی می کرد به وقت خدمتگزاری خیلی جلوی چشم دیگران نباشد. دوست نداشت به غیر از خدا و امام حسین(ع) کسی از چگونه نوکری کردنش خبر داشته باشد. دست آخر هم در همین راه، جان خود را فدا کرد. او شجاعانه و بدون داشتن هیچ سلاحی روبه روی اغتشاشگران ایستاد و از حریم اربابش دفاع کرد و ...
به گلزار می رفتم اما نمی دانستم پسرم در سردخانه است!
...: خبر هم که به من داد دیگر یک دفعه ای نشستم. هی داداشم بغلم می کرد و می گفت ناراحت نشو؛ شوکه نشو؛ محکم باش، خیلی دلداری ام داد، اما همین طور شوکه بودم. تا صبح موقع نماز. نماز صبح را که خواندم یک دفعه گفتم به نیت شهیدم هم بخوانم؛ بلند شدم برای شادی روح شهیدم بخوانم؛ اسمش را که می خواستم بیاورم، یک دفعه اشک هایم ریخت. وای خدا من می گویند شهیدم رفته؛ من چطور بگویم رفته؟ **: اصلا کلمه ...
روایت خواهر شهید کریمیان از اعلام مواضع شهید درباره اتفاقات جاری کشور
، شهدای مدافع حرم و شهدای مدافع امنیت که در این ایام بیشتر به یاد عزیزانشان هستند و دل هایشان پر از آه و صد ناله است. خواهر شهید کریمیان، شهید مدافع حرم در گفت وگو با فارس، می گوید: اتفاقات سیاسی در کشور برای من جالب بود من دو سال از برادرم کوچکتر بودم وقتی اتفاقی می افتاد، من خیلی عجله داشتم ولی ایشان با طمانینه رفتار می کردند. با توجه به اینکه سن خیلی زیادی هم نداشتند ترجیح شان ...
اقدام تحسین برانگیز یک مامور در خیابان !
گزارش کامل گزیده خبرهای تابناک جوان را بخوانید. بازی جالب و خنده دار اختاپوس ها در دریا + فیلم ترفند خنده دار یک پسر بچه برای زودتر خوردن آبنبات + فیلم عاقبت بخیری یک جوان به وسیله شهید مدافع حرم + فیلم نمایی متفاوت از فرود یک جنگنده + فیلم خمس به چه اموالی تعلق می گیرد؟ + فیلم ترفندهای کاربردی برای داشتن دوران عقد و نامزدی طلایی ترفندی برای کاهش درد زایمان مردم و حاکمیت چه حقی بر گردن یکدیگر دارند؟ اقدام تحسین برانگیز یک درجه دار در خیابان ! + فیلم ...
مادر شهیدی که تیم ملی فوتبال را بدرقه کرد، داغدار کدام جوانان برومند ایران است؟
دیگری به او دلبسته بودم و همسرم که این علاقه را می دانست زمان شهادت نگران بود مبادا بی تابی من دشمن را شاد کند. خدا امانتی را که داده بود، گرفت او خاطره شهادت داوود را اینگونه روایت می کند: زمانی که داود شهید شد، چند روز تا عید سال 63 باقی نمانده بود، قرار بود رسول برای تخلیه مجروحین به راه آهن برود، اما قبول نمی کردند. نزدیک ظهر به خانه آمد و گفت: مامان نمی روم! پرسیدم: چرا ...
حسرت به دل ماندیم یک بار او را برای نماز صبح بیدار کنیم!
معروف شد، جزو نیرو های مدافع بود که در منطقه کارخانه نمک به شهادت رسید. نماز صبح قدرت الله بچه مذهبی و بسیار معتقدی بود. مرحوم پدرمان می گفت حسرت به دل ماندم که یک بار قدرت الله را برای نماز صبح بیدار کنم. چون هر وقت از خواب بیدار می شدم، می دیدم زودتر از من بیدار شده و خودش را برای نماز آماده می کند. قدرت الله متولد سال 1349 بود. از نوجوانی تلاش کرد به جبهه برود، اما چون اجازه ندادند ...
مردم پای کارند مسئولین نفوذی ها را اخراج کنند
تا انفجار زمان زیادی نمی برد و فقط یادم هست که در آن لحظه در خاک و خون دست و پا می زدم و می گفتم یا زهرا(س) و اطرافم پر از مجروح و یک شهید بود و بعد از آن دیگر یادم نمی آید. صحنه ها را ندیدم و فقط وقتی سر بلند کردم دیدم در یکی از بیمارستان ها هستم و بعد از چند روز پای راست من فاسد شد و قطعش کردند و بعد یک ماه چشم راستم فاسد شد و تخلیه اش کردند و بعد از 6 ماه لگن و مفاصل از بین رفت و دکتر ها دور ...
لات خیابانی که مدافع حرم، او را بسیجی کرد
از لات خیابان تا بچه مؤمن مسجدی را جذب گردان امام حسین (ع) کرده بود و از آن ها نیروی انقلابی ساخته بود. 2 ماه پس از شهادتش، رفته بودم سر مزار جبار و یک جوانی را دیدم که سر مزار جبار به شدت گریه می کند. گفتم: تو جبار را می شناختی؟ جوان که خوش سیما و با محاسن بود، گفت: خانم عراقی! ما هر پنجشنبه سر مزار شهید می آییم و خاک مزارش را می بوسیم. گفتم: چرا؟ آخرین ...
حاج قاسم با انگشتر شهید مدافع حرم، چه کرد؟ + عکس
... مزار شهید دهقان امیری در چیذر وصیت نامه محمدرضا را آوردند و باز کردیم و همانجا خوانده شد. گفتند وصیتی کرده بودند برای مکان خاکسپاری؟ گفتم: محمدرضا دوست داشت در چیذر دفن شود... محمدرضا سال قبلش روز عاشورا در هیئت حاج محمود کریمی من را صدا زد و برد در قسمت مردانه و دستش را دراز کرد و گفت اگر شهید شدم، من را اینجا دفن کن. خادم افتخاری چیذر بود و چهار پنج سال بود که به آنجا می رفت ...
روح الله عجمیان پرچمدار 14 میلیون حاشیه نشین مظلوم
... اهل کمک کردن به مردم بود. شب ها برای کمک به نیازمندان همراه دوستانش فعال بودن. 4 سال تو ارتش خدمت کرد، چون می خواست بیاد تو بسیج و بره سوریه. مدام بعد از 4 ماه خدمت برمی گشت و می رفت بسیج، می گفت می خواد بره سوریه و مدافع حرم باشه. رویه اش همیشه همین طور بود. روز واقعه هم ماجراش مفصله و اون روز بعد از تماس ها هرچقدر پیگیرش می شدم خودش حرف نمی زد و دوستاش جواب می دادن. شهریار بودم. برگشتم خونه ...
شهید مدافع حرم حسین هریری
اهل بیت(ع) داشت و نیت کرده بود که برای دفاع از حرم بی بی زینب(س) به سوریه برود. او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت. حسین هریری در22 آبان 95 در حلب سوریه به شهادت رسید. روحش شاد. ...
شمیم باغ قرآنی و درختان مزین به نام شهدا در آرامستان البرز
مدافع حرم استان در آن حک شده است. رئیس سازمان مدیریت آرامستان های شهرداری کرج تصریح کرد: مزار اولین شهید مدافع حرم شهر کرج به عنوان نمادی از استقامت و پایداری در راه ایمان و نشانه ای از رشادت های دلیرمردان وطن احداث شده است. در حال حاضر مزار 11 شهید در این آرامستان وجود دارد و از این تعداد دو شهید مدافع حرم، یک شهید گمنام، پنج شهید مدافع سلامت و سه شهید خدمت هستند. محمودی نژاد در ...
روایت جالب از ساخت مسجد امام صادق(ع)
مبارک آبادی شهرک ولی عصر(عج) تعدادی آپارتمان بود که می خواستند رایگان به مردم واگذار کنند. به من گفت: برو در محل بگرد ببین در محله چه کسانی مستاجرند تا برای آنها از این آپارتمان ها تهیه کنیم. من آن زمان خانه نداشتم و گفتم: حاج آقا من 6 سال است در خدمت شما هستم، به من هم یک خانه بده. گفت: تو خانه نداری درست، اما خانه پدری ات زندگی می کنی و برو خدا را شکر کن. این خانه ها برای کسانی است که پدرشان هم ...
اولین کسی که کشتم!
انداخته که شما به من کلک زدید، دکتر اکبرزاده که 50 سال پیش مرده. هرچه گفتم بابا! این پسرش بود، افاغه نکرد. یک دفعه حافظش برگشته. می گه دروغ نگو کلبه حسن! دکتر اکبرزاده اصلا پسر نداشت. ماجرا به اینجا ختم نشد. سه روز بعد پیرزن مرد. رفتم مجلس ختمش در مسجد صاحب الزمان (عج). کلبه حسن صاحب عزا ایستاده بود. قرآن و قهوه که صرف شد، رفتم تسلیت بگویم. کلبه حسن سرش را آورد جلو و گفت: - دیدی آقای دکتر، خوشم رو کشتی؟ دیگه تا مدتی باغ ما نیا! بعد هم زد سر شانه ام و گفت: شوخی کردم عمو! باز تدت نیاد. (این تدت نیاد یعنی ناراحت نشی، بهت برنخوره)، چون معروف بود که من زود بهم برمی خورد. ...
روایتی از ترور احمد کسروی در کتابی درباره امام موسی صدر
انقلاب یه روز من دفتر بودم، دیدم آدم گنده ای وارد شد، لباس سفید و ریش و سبیل سفید. من به خیالم بازرسه محل نذاشتم. معمولا توجهی به بازرس ها نمی کردم. مشغول کارم بودم. اومد دم میز، صدا کرد: آقای مستجابی سلام علیکم. من باز نشناختم. گفتم: بفرمایید؟ گفت: من تا گفت من فهمیدم شمسه! بلند شدم، اصلا قیافه اش عوض شده بود، اون وقت که ما همدیگر رو دیدیم معمم بود. من با کلاه و کت شلوار ندیده بودمش. محاسن سفید ...
روایت سبک زندگی شهیدِ نخبه شاهچراغ
...: راضیه ابراهیمی :این روزها حرف های زیادی درمورد سبک زندگی شنیده می شود، از بسیاری از رسانه های نارسا گرفته تا برخی از محافل و مجلس علمی، شاید هم طبیعی باشد که هیچ کدامشان در این زمینه نه درد مشترک دارند و نه حرف مشترک.روانشناسان، جامعه شناسان، بازاریابان، اقتصاددان ها، سیاستمداران و... هرکدام این اصطلاح را از دریچه ی نگاه خودشان و نیازهایی که احساس می کنند، تعریف و برایش مفهوم پردازی می ...
این جوان ایرانی است که ایرانِ قوی و قدرتمند را می سازد
بخواهیم تازه بسازیم. آنها پزش را می دادند که موشک قاره پیما دارند، بچه های ایران خودشان ساختند. جوانان ایران امروز موشک قاره پیما با برد بیش از 11 هزار کیلومتر می سازند و سامانه باور را ارتقا دادند که ما در 400 کیلومتری بالای جو با کسانی که علیه منافع ملی ما کار کنند، برخورد کنیم. نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان تاکید کرد: این جوان ایرانی است که ایران را قوی و قدرتمند می کند و رهبر عظیم ...
عبای آقا جون امن ترین پناهگاه ما بود/ خاطره ای از یک امنیت متفاوت
. عبایی که همیشه وقت نماز روی دوشش می رفت. شب قدر، عاشورا، سال تحویل، ماه رمضان و موقع خواندن قرآن به تنش می پوشید و شده بود که تقویم معنوی خاندان ما. دست آخر هم یارِ سفرِ آخر پیرمرد شد... وقت اذان، هجران به سر می رسید بچه بودیم، پدربزرگم مثل بیشتر مردان جاافتاده قدیمی و هم دوره خودش، چنته اش پر بود از حکمت. مکاسب خوانده بود و احکام دان. درس حوزه هم خوانده بود. اما از آنجاکه ...
نگاهی به سبک زندگی مدیرعاملی که شهید شد
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: سید فریدالدین معصومی یکی از مدیران جوان کشور بود که 4 آبان در جریان حمله تروریستی به حرم شاه چراغ در حالی که برای اقامه نماز به این مکان مقدس رفته بود، توسط مزدوری از گروهک داعش به همراه چند نفر دیگر از هم وطنانمان به شهادت رسید. شهید معصومی چند سال مسئولیت مدیر عاملی هلدینگ سرمایه گذاری برق و انرژی غدیر را بر عهده داشت. سیدفرید دانش آموخته یکی از دانشگاه های ...
چگونه سواد قرآنی به ارتقای سواد رسانه ای می انجامد
مهدخت بروجردی علوی، از استادان پیشکسوت ارتباطات و دانشیار سابق دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در گفت وگو با ایکنا، به بیان تجربه های زیسته خود از آوردن مفاهیم قرآنی به متن زندگی و تأثیر این روش در عملیاتی کردن سبک زندگی قرآنی پرداخت و گفت: من سال ها کلاس های خودم را با آیه قرآن و ترجمه آن آغاز می کردم و منتظر بودم که واکنش دانشجویانم را ببینم اما بازخوردی از بچه ها نمی گرفتم که آیا ...