با اصرار به فرمانده، خط شکن شدم/دو جانبازی در دو جنگ!
سایر منابع:
سایر خبرها
خرازی شهیدی که اخلاص و ولایت مداری در زندگی اش موج می زد
تسخیر کردن سنندج، همراه با علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه به عنوان فرماندهی گردان ضربت که از قوی ترین گردان های آن زمان محسوب می شد، وارد عمل شد. وی در تسخیر شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیوان دره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش موثری ایفا کرد. (محسن رضایی 15 آذر 1394) نقش شهید خرازی در دگرگونی های دفاع مقدس با شروع جنگ تحمیلی هیچ خط دفاعی در جنوب در برابر حملات بعثی ...
زندگی با فرمانده؛ ازدواج تا شهادت/ امام(ره) در خطبه عقد به حاج حسین خرازی و همسرش چه گفت؟
به گزارش جوان آنلاین به نقل از جهان نیوز، هرسال حوالی اوایل اسفند وقتی برای مراسم سالگرد عموی شهیدم به گلستان شهدا می رفتیم یک قطعه آن طرف تر مراسمی بود، بزرگ تر که شدم فهمیدم آنجا مزار شهید رشیدی است که نامش افتخار ما اصفهانی ها است و او سردار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) است. پس از چند سال رفاقت با حاج حسین، سال 96 برای اولین بار راهی کربلای ایران می شوم، در مسیر ...
آب هرگز نمی میرد!
حضرت ابوالفضل(ع)، پس از عملیات، دوباره سازماندهی شد و نیروی جدید گرفت. بهترین خبر در این مقطع اعلام آمادگی حاج رضا زرگری برای پیوستن به گردان بود. از این خبر بسیار خوشحال شدم البته با تمام علاقه و ارادت به او، خجالت می کشیدم که در این گردان به عنوان جانشین کار کند. حاج رضا در عملیات مسلم بن عقیل، فرمانده گردان و من فرمانده گروهان بودم. هر چه بود، من آمدن او را به حساب ارادت به نام مقدس سقای کربلا ...
شهادت برای پشتیبانی نیروها / اگر حاج حسین زنده بود...
، سرشان را مدام بلند می کرد و روی زانوهای خود می گذاشت و صدایشان می زد: آقای شریفی من حسین خرازی ام، آقای رفیعی من حسین خرازی ام. فرمانده یکی از مهم ترین لشکرهای جنگ اینطور مظلومانه و بی ریا برای نجات جان یک بسیجی تلاش می کرد! شهادت برای پشتیبانی و تدارکات و آسودگی رزمنده ها این همرزم شهید خرازی در خصوص نحوه شهادت ایشان گفت: 8 اسفند سال 65 و میانه عملیات کربلای5، ما یک خط عقب ...
از درخواست فرمانده سپاه تا ضرورت حفظ شأن وکلا
...: وکلا و حقوق دانان با هر پست و مقامی از لحاظ حقوقی شاکی اقدام های استکبار بر علیه انقلاب اسلامی شوند. سردار علی رزمجو افزود: آمریکایی ها بیش از 400 پرونده علیه جمهوری اسلامی تشکیل دادند و 157 حکم بر علیه جمهوری اسلامی دریافت کردند که دفاع حقوقی کسانی همچون وکلا در عرصه جهانی مانع از اجرا حکم ها صادر شده است. وی بیان کرد: اکنون دشمنان وارد جنگ ترکیبی علیه نظام مقدس جمهوری ...
طارمی باعث شد چند نفر سکته کنند!
اگر گل بخوریم باید چه کنیم. اگر ما ده نفره شدیم باید چجوری بازی را جلو ببریم و اگر آنها ده نفره شدند باید چگونه بازی کنیم. اگر شما نگاه کنید ما فضای بازیکنان تکنیکی حریف را خراب کردیم و آخر بازی هم دفاع را 5 نفره کردیم تا عرض دفاع را بیشتر کنیم. همه این موارد را در تمرین تست کرده بودیم. * شما یک تصمیم جالب هم گرفتید و دروازه بان پرحاشیه را به اردو بازگرداندید. به هر حال او به خاطر بحث ...
رنج آزادی؛ وضعیت آزادگان پس از سه دهه/ قوانینی که نوشتند و عمل نکردند
داشته است، می افزاید: خداوند به من توفیق داده تا از ابتدای انقلاب در عرصه های مختلف حضور یابم، در راهپیمایی ها و تظاهرات، پخش اعلامیه و تصویر امام خمینی (ره) شرکت می کردم؛ بعد از انقلاب کمیته تشکیل شد و دوره های مختلف اسلحه شناسی و نظامی را آموزش دیدم تا اینکه کلاسم دوم دبیرستان در حالی که تنها 18 سال سن داشتم هم زمان با جنگ های داخلی در کردستان به جبهه اعزام شدم و در همان ابتدای حضورم فرمانده ...
روایت یک جانباز از لحظه ای که چشمش از حدقه درآمد
رسول محمدیان پسری عموی این جانباز دفاع مقدس را در ادامه می خوانیم. پسرعمویم متولد 1344 بود. دوران خدمت سربازی او همزمان با دوران جنگ تحمیلی بود. او در تابستان سال 1364 در منطقه شرهانی حضور داشت که بر اثر اصابت ترکش خمپاره چشم چپش را از دست داد. بلال در این حمله دچارموج گرفتگی شدید هم شده بود. همزمان با مجروحیت پسرعمویم، من از طریق لشکرعاشورا به حاشیه اروندرود عازم شده بودم و به خاطر علاقه ...
تیر کین تروریست ها خادمان شهدا را شهید کرد
مجدداً در سال 1394 به زاهدان برگشتیم و تا زمان شهادت همسرم همان جا بودیم. به لطف خداوند 21 سال با همدیگر زندگی کردیم. مدتی در خانه عمویم (پدر ایشان) ساکن بودیم. رزمنده جبهه مقاومت ایشان (مهدی) سال 1381 وارد سپاه شدند. خودشان بسیار به خدمت در نظام علاقه داشتند و خانواده هم ایشان را در این مسیر همراهی کرد. ایشان برای حضور در جبهه مقاومت هم ثبت نام کردند تا لباس مدافعین حرم را هم ...
پرویز ثابتی می داند من هنوز در سلول انفرادی ام؟!/جانباز انقلاب: حضور ثابتی در تجمع ضدانقلاب، لطف خدا بود
آقای صفارهرندی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد مطرح کردم، ایشان با دکتر دهقان، رییس وقت بنیاد شهید تماس گرفت و طبق هماهنگی که انجام داد، قرار شد جلسه کمیسیون پزشکی برای بررسی درخواست ما، در خود موزه عبرت تشکیل شود. در آن جلسه، درصد جانبازی هرکدام از دوستان که آثار شکنجه ماموران ساواک در بدنشان باقی مانده، تعیین شد. برای من هم به عنوان جانباز 25 درصد انقلاب، کارت صادر شد. البته من در دوران دفاع مقدس هم در سه ...
اصل اساسی عالم جلوه و تجلی توحید است/ قدردانی از زحمات سپاه پاسداران در عرصه های مختلف
داشتن اعیاد ولادت امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و امام سجاد(ع) در نخستین روزهای آن به عنوان روز پاسدار و روز جانباز بر ارزش و اعتبار آن بیش از گذشته افزوده است. امام جمعه آمل با بیان اینکه اصل اساسی عالم جلوه و تجلی توحید است، تصریح کرد: همه ما در مملکت اسلامی سرباز هستیم و باید تمام توان خود را برای خدمت به مردم به کار ببندیم. وی با اعلام اینکه ماه شعبان فرصتی مناسب برای ...
دفاع از وطن تا حرم / وقتی رمز عملیات اسم دخترم می شود
افتاد و جوانانی که جلوی دیدگانش پر کشیدند افزود: سال 56 بود که عازم خدمت سربازی در اصفهان شدم و بعد انجام وظیفه سربازی در سال 59 وارد سپاه شدم. اواخر سال 60 بود که به رسمیت سپاه در آمدم . وی با بیان اینکه بعد از سه ماه استخدامم در سپاه عازم جبهه شدم اضافه کرد: گردان میثم نخستین گردانی بود که وارد شدم، اما خط شکن نداشت و فعالیت هایی در پشت خط مبارزه داشت با اصرارم وارد گردان ابوالفضل که ...
یک عمر جان بازی
وظیفه کردم و جذب کمیته هایی شدم که کم کم شکل بسیج به خود گرفت و آنجا مشغول به خدمت شدم تا این جنگ شد. با آغاز جنگ سن کمی داشتید، چه طور راهی شدید؟ سال آخر دوره راهنمایی بودم که برای رفتن به جبهه به فرمانده پایگاه اعلام آمادگی کردم. فرمانده پایگاه گفت به خاطر سن پایینی که داری، درحال حاضر امکان اعزام نیست. خیلی اصرار کردم و با توجه به اینکه اهواز خط مقدم جبهه بود، هر روز ...
عاشقی با جانبازی معنا می شود
شهدا شهیدان سلطانی برادر بودند و برادرش جلویش شهید شد، اما به راهش ادامه داد و گفت حتی اگر برادرتان هم افتاد برای دفاع از اسلام ادامه دهید؛ در واقع آنها اسطوره ای بزرگی برای همه ما هستند. با شرایطی که داشتم دیگر فرصت حضور در جنگ برایم فراهم نشد و بعد از آن به عنوان معلم در آموزش و پرورش خدمت کردم. وی با بیان اینکه از سال 61 معلم بودم و تا 65 که در عملیات کربلای 5 جانباز شدم در آن مناطق ...
سروهای ایستاده
به پشت جبهه و رفتن به بیمارستان برای مداوا و عمل جراحی داده شد اما من قبول نکرده و نامه را پاره کردم و به خط مقدم برگشتم و دو سال پیش به اصرار و اجبار در کمیسیون پزشکی شرکت کردم. او که گوش راستش از شنوایی بسیار پایینی برخوردار است، می گوید: بارها در جبهه به علت موج گرفتگی بیهوش شدم اما به دنبال جمع آوری مدرک، گرفتن نام و درجه جانبازی نبودم چراکه دوستانم؛ جان و هستی خود را تقدیم اسلام ...
روایتی از اشک ها و لبخندها بر چهره جانبازان/ حماسه ای که از نوجوانی ادامه دارد
برخورد کرد و دوباره بستری شدم و بعد مرخصی بازهم برگشتم. با اینکه 14 سال داشتم اما حراست از کشور را بر خودم واجب می دانستم و تا پایان دفاع مقدس پای ثابت جنگ بودم و عارضه شیمیایی را از آن سال ها همراه دارم. همسرم صبوری می کند و تمام بار زحمات ما از دارو و درمان گرفته تا تهیه و جابجایی کپسول اکسیژن همه بر دوش خانواده است. پایان پیام/ ...
جانبازان برای سلامت جامعه از سلامت خود گذشتند
سال روز میلادش حرمتی بر تقویم شد تا روز جانباز هویت گیرد و بهانه ای پُر بها شود برای تکریم مقام کسانی که عباس گونه برای حراست از خاک و دین و شرافت پیش گام جبهه های حق علیه باطل شدند، به همین مناسبت به سراغ محمد مهدی عبدالهی جانباز سرافراز جنگ تحمیلی رفتیم و از وی خواستیم تا گپ و گفتی با هم داشته باشیم. محمد مهدی عبدالهی گفت: خدا را شکر به تاسی از حضرت ابوالفضل العباس (ع) جانبازان مملکت ...
قصه پر غصه این اسطوره فراموش شده پس از 43 سال
رساندم و لباس های جبهه را برداشتم، هر چند مادرم از رفتنم به خاطر زخم هایم ناراضی بود ولی مجدد عازم جبهه شدم. رستمی اظهار کرد: گردان ما به منطقه عملیاتی بندر امام اعزام شد، آنجا همه از حضور من تعجب کرده بودند پسردایی مادرم شهید قوامی که فرمانده ما بود مرا دعوا کرد. گفتم مادرم موافقت کرده و با بچه های بسیجی به جبهه آمدم. ما را دوباره به منطقه شوش بردند و در عملیات بیت المقدس روزهای عید 1361 ...
از کار در کبابی تا عضویت در لشکر 17
منطقه تپه چشمه دزفول به فرماندهی شهید جعفر حیدریان، بود، از آن به بعد در منطقه بودم و در چند بار مجروح شدم، من در واحد اطلاعات و عملیات فعالیت می کردم، فرمانده ما شهید امیر حسین ندیری بود. جزایر مجنون باید حفظ شود این جانباز دوران دفاع مقدس گفت: پس از شهادت شهید ندیری در سال 62 در منطقه عملیاتی مهران، حاج محمد میرجانی که الان جانباز 80 درصدی است و همه جای بدنش مجروح هست ...
جانباز 70 درصد؛کاش جسم من دوباره سالم شود!
هستم در دوران دفاع مقدس به عنوان بسیجی در جبهه حضور پیدا کردم پس از مدتی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم. اولین جانبازی شما کی بود؟ اصغری: اولین مجروحیت من در سن 16 سالگی در عملیات بدر در جزیره مجنون در سال 63 بود که از ناحیه کتف و کمر و ریه به وسیله ترکش خمپاره مجروح شدم . در طول دفاع مقدس چند بار جانباز شدید؟ اصغری: در دوران دفاع مقدس ...
ماجرای رزمنده ای که با خدا شوخی کرد و شهید شد!
.... این جانباز مدافع میهن علاوه بر چندین عمل جراحی در پا ها و دست ها در گذشته، پنج نوبت مچ پای راستش را در سال 61 و 62 و سال 1401عمل جراحی کرده است تا درد های ناشی از ترکش ها تا حدی آرام تر شود. رد پای این جانباز میهن اسلامی را علاوه از سال 58 در کردستان، می توان با گردان های توحیدی در خط پدافندی آبادان، عملیات " طلوع فجر در مهاباد به عنوان فرمانده گردان، همچنین با لشگر قدس ...
روز پاسدار، جانباز و آزادگان مبارک
... آن روزها رزمندگان ، چقدر با هم یک دل و همنوا بودند، وقتی وارد اردوگاه ها ، موقعیت ها و مناطق جبهه و معرکه جنگ می شدی از کینه ، کدورت ، حسادت و خصومت شخصی خبری نبود، هرچه بود، از فضائل اخلاقی ، کرامت های انسانی و تجیلات رحمانی به چشم می خورد . همه سعی می کردند ، اولین نفری باشند که در خط مقدم حضور دارند و از میدان مین عبور کنند و بر سر این حضور و تقدم ، مسابقه و مشارطه می گذاشتند ، اما هنگام ...
دیدن خانه این جانباز متحیرتان می کند/ چه کسی بود می گفت مدافعان حرم برای پول به سوریه رفتند؟
شان می گذاشتند؟ او جوابی می دهد که جمع حاضر از زیبایی صحبتش بغض می کنند. می گوید: از نام لشکر ما که به اسم حضرت فاطمه (س) است مشخص است؛ چون مادر بالای سر ما بود شجاعت و قدرتمان در جنگ هم زیادتر می شد. وجود مادر، بچه ها را شجاع می کند. این جانباز خاطره ای را نیز از حضورش در سوریه روایت می کند: چهره من به خاطر جثه و رنگ موهایم شبیه روس ها هست. اتفاقا بچه های مدافع حرم یک شب مراسم دعای ...
مدال ایثار بر گردن جانبازان نهاده شده است
. حضرت ابوالفضل عباس (ع) علمدار کربلا در سخت ترین شرایط با بصیرت، مولا و امام خود را تنها نگذاشت تا اینکه به مقام جانبازی و قرب الی الله نائل گشت.ما این چنین صحنه هایی را در دوران هشت سال دفاع مقدس از شهدا، جانبازان و جوانان سرزمینمان دیده ایم و به چنین مردان ولایتمدار و بصیری افتخار می کنیم.واژه جانباز یادآور حماسه دلاور مردانی است که با لبخند خود بر زخم های ناشی از اصابت تیر و ترکش ...
جانباز بوشهری که از بین رفتن جمجمه اش را احساس نکرد!+ عکس
... فارس: لطفا ابتدا خودتان را معرفی کنید؟ اکبر نجات الهی هستم جانباز 45 درصد جنگ تحمیلی که در هفتم مرداد ماه سال 61 در عملیات رمضان در شرق بصره مجروح شدم و اکنون بالای 50 سال سن دارم و اکنون نیز ساکن دهقائد از دشتستان هستم. فارس: چگونه از آغاز جنگ مطلع شدید؟ در روز های انقلاب تنها 12ساله بودم و با دوستانم در برخی تظاهرات شرکت می کردم اما چون با دوستانی در ارتباط بودم که از ...
پای صحبت 3 تن از جانبازان که در راه وطن از جان گذشته اند | جان فشانی در مسیر ایستادگی
... می پرسم با اینکه یک بار طعم جنگ و حتی اسارت را چشیده بودید، چرا دوباره درخواست اعزام داشتید، آن هم با وجود وضعیت جسمانی نامساعد؟ با قاطعیت پاسخ می دهد: گذشته از اینکه آن روز ها کسی طاقتش نمی آمد که در شهر بماند و جبهه نرود، به عنوان یک نظامی وظیفه ام بود که در هر وضعیتی از خاک و مردمم دفاع کنم. هیچ ترسی از جانبازی یا شهادت نداشتم. ماجرای دومین اسارتش را این گونه شرح می دهد: شب عید سال 1361 در ...
از مشق عشق بر فراز طلاییه تا نگارش الفبای اسارت
حفظ کرده بودند و با همین پیشینه و روحیه وارد جنگ شدند و تعدادی از آنان با دل کندن از دنیا آسمانی شدند. ایکنا چگونه به درجه جانبازی نائل شدید؟ جانباز 50 درصد هستم. در اردیبهشت سال 61 و روزهای منتهی به عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر برای بمباران و انهدام ستون نیروهای زرهی دشمن که از طلاییه تا جفیر به سمت خرمشهر در حرکت بود مأمور به پرواز شدم، اما هواپیمای ما مورد هدف گلوله ...
روایتی از لحظه انفجار و جانبازی/ ماجرای شهیدی که چند روز قبل از شهادت در قبر خودش خوابید
ساله ام و مدرک تحصیلی ام نیز ارشد تفسیر قرآن است. از ناحیه پا جانباز قطع عضو هستم. چندساله بودید که جنگ شروع شد؟ - سال 1359 که جنگ شروع شد فکر می کنم کلاس دوم راهنمایی بودم. نهایتا 12 ساله بودم و سال 1363 تازه 15 سالم تمام شده بود که برای اولین بار به جبهه رفتم. البته از 13 - 14 سالگی در سال 1360-61 وارد بسیج شدم. خانواده شما راضی بودند به جبهه بروید؟ اگر نبودن ...
پاسدار جانبازی که هنوز رد زخم بر تن اش جاری است+ عکس
بابایی رفیق شفیقش در همدان بود و جانشین عملیات سپاه، علیرضا اصرار کرد و محمود شهبازی و حاج حسین همدانی دستور دادند و قهرمان داستان مسئولیت مدیریت داخلی سپاه را عهده دار شد و با حکایت دل جامانده اش در منطقه و دست چپ بی حرکت و تکلیفی که بر دوشش نهاده بودند، می سوخت و می ساخت. ماه و خورشید در پی هم با سرعتی فراتر از سرعت نور بر آسمان می نشستند و روزها چوب خط می خوردند تا 5 بهمن سال 60 و اعزام ...
درمان های امیدبخش برای بیماری ام.اس ( قسمت اول )
نصیر جهرم می رفتم. جزو شاگردان خوب بودم و در سال سوم متوسطه از رشتهٔ ریاضی به رشتهٔ تجربی تغییر رشته دادم.سال 1369 در دانشگاه علوم پزشکی شیراز قبول شدم و پزشکی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی شیراز گذراندم. دوران دبیرستان من به کارهای فوق برنامهٔ مربوط به جنگ می گذشت، علاوه بر آن من و دوستانم به کوهنوردی علاقهٔ بسیاری داشتیم؛ پنج شنبه و جمعه را با دوستان در کوه می گذراندیم. این برنامه ...