سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی همسرم از من خواستگاری کرد، سجده شکر به جا آوردم
برگشتم نباشی... و همه خندیدند. وی در ادامه صحبت هایش گفت: زمانی که همسر بنده از من خواستگاری کرد، من سجده شکر به جا آوردم، با این حال پیش خود گفتم که تو چه حقی داری این دختر نمونه دانشگاه شریف با این حسن و جمال را اذیت و درگیر مشکلات خود کنی؟ مانده بودم چه بگویم که چند مصرع شعر گفتم و از ایشان خواستم که آن را کامل کنند و ایشان هم به بهترین نحو آن را کامل کردند. در این بخش از نشست ...
روایت قزوه از ارادت تاجیک ها و هندوها به امام(ره)
گرفتند زمانی هم که انورسادات از شاه حمایت می کرد تنها به این دلیل بود که پولهایی که از سوی او گرفته شده را برملا نکند. علاوه بر این می توانیم در بعد بین المللی وارد شویم مثلا می توانیم به نگاه مردم دیگر کشورها به امام و انقلاب بپردازیم. وقتی در هند بودم خاطرم است که فرزندان نواب در هند در حسینیه خودشان تصویری از امام و آقای گلپایگانی داشتند علاوه بر این در تاجیکستان هم شاعرانی بودند که درباره انقلاب و ...
وزیر ورزش: اصلاح طلبی شناسنامه دار هستم
و مصاحبه نیمه تمام ماند. وزیر که گویی بدش نمی آمد چالش با ما را ادامه دهد، کمک کرد تا قرار دوم هم جور شود؛ دوروز بعد از قرار اول. این بار خسته تر بود و به سرحالی روز اول نبود. اول کمی دردودل کرد، بعد به سوالات پاسخ داد و آخر هم دوباره نوبت به صحبت هایی رسید که قرار شد بین خودمان بماند... . برای اولین سوال گریزی به یک سال وسه ماه قبل بزنیم؛ وقتی سه وزیر پیشنهادی نتوانستند از مجلس رای ...
چرا مدیران نباید شغل مادام العمر داشته باشند
...، به مدت یک سال به عنوان سرپرست یک بانک دولتی کار کردم. سپس از ایران خارج شدم و به دبی رفتم. در دبی چند ماه پیگیر انجام یک پروژه تولید مواد غذایی بودم که با رئیس بانک HSBC بریتانیا که عضو هیات مدیره بانک سرمایه گذاری آن بانک در دبی بود آشنا شدم و در نتیجه ملاقات هایی که داشتیم به من پیشنهاد دادند به عنوان نفر دوم بانک سرمایه گذاری HSBC در دبی مشغول به کار شوم. برای این کار با یک بلیت درجه یک ...
دغدغه های تئاتری در بزرگداشت منیژه محامدی
تشکیل یک گروه با همراهی محمد اسکندری که همسرش است، صحبت می کرد. او با اشاره به اینکه در روز اول فروردین سال 58 اولین تئاتر خیابانی را مقابل تئاتر شهر اجرا کرد که به نوعی اولین حضور رویا تیموریان هم بود، به چگونگی اجرای نمایش سووشون اشاره کرد و افزود: برای این کار سراغ سیمین دانشور که با برادرم آشنا بود، رفتم و وقتی گفتم می خواهم سووشون را اجرا کنم عصبانی شد و گفت، تو چطور می خواهی آن را کار ...
اعجوبه ای که با مانور ژورنالیستی رهبری غیرمتعهدها را تغییر داد!
حاج ابراهیم همت از آن دست شهداست که هر چه درباره اش گفته و نوشته شود، باز هم سخنان تازه و نکاتی می توان از آن ها به دست آورد. تابناک ، در روزهای پایانی سال که اتفاقا همزمان با سالگرد شهادت سردار سرافراز سپاه اسلام است گزارشی از زندگی حاج ابراهیم همت را برای مخاطبان ارائه می کند. شهید محمد ابراهیم همت در دوازدهم فروردین ...
من و راننده سلفی ام!
محسن اسلام زاده- مستندساز مولوی اهل سنت متاثر از شهید شیعه سال 86 و در اوج فعالیت های گروهک ریگی برای ساخت مستند مرزبانان به سیستان و بلوچستان رفتم. آنجا با یک تاریخ گمشده انقلاب روبه رو شدم. یک برهه ای که ما هیچ اطلاعی از آن نداشتیم و کمتر کسانی نیز بودند که از آن مطلع باشند. آن برهه دهه 60 بود که بچه های جهاد و سپاه بعد از انقلاب اسلامی به سیستان و بلوچستان رفته بودند و ...
کردستان از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی تا هجرت نیروهای مسلمان به کرمانشاه
تنش جدا شده بود. گروهک ها سایر شهدا را نیز با وحشیانه ترین روش ها به شهادت رسانده بودند. بعد از حوادث 23 تیرماه سال 58 مسلمانان مریوان شبانه خانه و کاشانه خود را رها کردند و تعدادی به شهر همدان و تعدادی هم به شهر کرمانشاه مهاجرت کردند. اوایل مردادماه بود که نیروهای کمیته انقلاب اسلامی سنندج که من هم از اعضای آن بودم، شبانه ودر قالب گروه های 4 و یا 5 نفره به طرف کرمانشاه رفتیم و در هتل ...
گپی با رضا یزدانی؛ کشتی گیر محبوب کشورمان
فیزیک بدنی ام تشخیص داد که من کشتی کار کنم. دو سال بعد وارد این رشته شدم و زیر نظر حاج محمود اسماعیل پور تمرین را شروع کردم. اگر کشتی گیر نمی شدید چه کار می شدید؟ - تا به حال به این مساله فکر نکردم اما زمانی که کوچک بودم، مثل همه بچه ها دوست داشتم، دکتر، مهندس یا خلبان شوم. اولین جایزه ورزشی که گرفتید را به یاد دارید؟ - ورزش حرفه ای آدم را فراموشکار می کند ...
دزدی درنقش مهندس
بودم تا در آنجا همه چیز را طبیعی جلوه دهم. بعد از آن به پارسا گفتم باید به مغازه سی دی فروشی برود و یک برنامه جدید بخرد تا بتوانم این برنامه ها را نصب کنم. به او گفتم اگر آن سی دی نباشد نمی توانم کارم را انجام دهم. پارسا هم از خانه بیرون رفت. وقتی او رفت فرصت را مناسب دیدم و شروع کردم به گشتن کشوها. از قبل می دانستم که آنها در خانه شان کلی پول و طلا دارند. وقتی پول و طلاها را پیدا کردم آنها را به ...
من اولین ایرانی فرمول یک می شوم
این کار نشده است و باید بگویم رکوردار این حرکت در جهان خود من هستم. البته این رکورد یک بار شکسته شد و در سن 12 سالگی یک بار دیگر موفق شدم این رکورد را افزایش دهم. در مرتبه دوم پرش خود را به 30 متر طول و 7 متر ارتفاع افزایش دادم و همان طور که گفتم این رکورد برای خودم به یادگار ماند و دیگر تکرار نشد. بعد از اتمام دوران دبیرستان و با توجه به مقام هایی که در سطح استان و کشور کسب کرده بودم ...
جوانی که کفی کفش و مقاله می فروشد!
...> مجرد هستی یا متاهل شده ای؟ هنوز در خانه پدرم هستم. پدر مادرم بازنشسته های آموزش پرورش هستند. دو خواهر دارم یکی درس می خواند و دیگری ازدواج کرده است. با این وضعیت توانایی ازدواج را ندارم. تو از من حقوقت بیشتر است. پس چطور توانایی ازدواج نداری؟ خب سن که بالا برود نگاه به ازدواج هم تغییر می کند. شما جوان هستید و در کنار این درآمد کم امیدتان به آینده زیاد است و با ...
کیفیت نماز استغاثه به حضرت فاطمه (س)
، رسول الله (ص) از امام علی (ع) پرسید چه کردید که این آیات در شأن شما نازل شد؟ و امیرالمومنین (ع) ماجرا را شرح داد. * ماجرای تولد حضرت زهرا (س) چگونه بود؟ امام صادق (ع) می فرماید: پیامبر اسلام (ص) با خدیجه (س) ازدواج کرد و مردم مدینه با خدیجه (س) دشمنی کردند که چرا با محمد که یتیم است ازدواج کردی؟ خدیجه که تنها شده بود با فاطمه که در رحمش بود حرف می زد؛ روزی رسول الله (ص) قبل از ...
زندگی خصوصی آقای کی روش و بانو
همراه دوست خود خویی برای ایرانگردی به کشورمان آمده بود. اولین چیزی که در مسیر فرودگاه امام (ره) تا خانه پدری برایش جذاب به نظر می رسد، بزرگی شهر تهران است. اولین روز سفر برای او آنقدر جذاب است که سبب می شود بزرگ ترین برج پایتخت برایش شروع تهرانگردی به حساب بیاید. برج میلاد و آن رستوران گردان بالای برج شرایط را فراهم می کند تا راجرز به خوبی پایتختی که پدرش در آن زندگی می کند را تماشا کند. ...
گزارشاتی از تبانی در فوتبال به دستم رسیده/ جرم سیاسی فروش مال غیر بود/ پرداخت حق پخش به فوتبال غیرقانونی ...
فدراسیون فوتبال نباید پول بدهد. این فدراسیون ها باید روی پای خودشان بایستند، ولی نمی توانند روی پای خودشان بایستند کمااینکه قبل از جام ملت های آسیا دیدید که فدراسیون هیچ کاری نمی توانست بکند. روز آخر به من خبر دادند و آنجا رفتم و بخشی از مطالباتشان را دادم. لباسشان مشکل داشت، حل کردم. هواپیمایشان را حل کردم، مساله هتل داشتند حل کردم. مساله سربازی را که دیگر دیدید؟ کسی کاری به فوتبال ندارد، وزارت ...
نبود من و کرار به استقلال ضرری نمی رساند
. ابراهیمی درباره محرومیتش از بازی با نفت تهران تصریح کرد: در ابتدا باید بگویم از لحظه ای که کارت زرد گرفتم، واقعا ناراحت بودم که بازی هفته بعد که بسیار حساس است را از دست دادم. این مساله روی روند بازی ام نیز تاثیرگذاشت. دوست داشتم آنقدر بازی را خوب ادامه دهم که غیبتم را در بازی با نفت جبران کنم. مطمئن هستم بچه ها هفته بعد هم پیروز می شوند و 3 امتیاز را کسب می کنند. هافبک ...
گفتگوی خواندنی با استاد ناصر چشم آذر
زیباست سکوت... و چقدر زیباست سکوت... و چقدر زیباست در سکوت یکدیگر را نگریستن. به پاس ارادت و عشق قدیسی... به آسمان شب نگاه کرده اید که چه سکوت عمیقی جریان دارد با این همه ستاره و با این ماه زیبا؟ و سکوت سرشار از ناگفته هاست. پس برای چه این همه سر و صدا راه انداخته اید بچه های جوان امروز. این چه جور موسیقی است؟ می پرسم: وقتی داشتم می آمدم، فکر می کردم که شما همیشه جلوتر از سن تان بودید ...
کشتن رفیق هنگام کندن پوست پیاز
هستیم و از مدت ها قبل دوست بودیم. روز حادثه من در زیرزمین در حال پوست کندن پیاز بودم که تقی به من نزدیک شد. به او گفتم برو و طبقه بالا را نظافت کن. ناراحت شد و گفت چکاره ای که به من دستور می دهی. سر همین موضوع با هم مشاجره کردیم. تقی چهار پایه ای برداشت و به طرف من آمد و خواست بزند که با چاقو ضربه ای به او زدم. من اصلاً قصد کشتن او را نداشتم به همین خاطر بعد از حادثه بلافاصله خودم تقی را به ...
ماجرای آخرین روز زندگی دکتر مصدق
دکتر مصدق این گونه پاسخ می دهد: پرسش- آقای شاه حسینی از روز فوت دکتر مصدق برایمان بگویید. شما آن روزها کجا بودید و بطورکلی واکنش ها به خبر فوت دکتر مصدق چه بود؟ من در آن دوره عضو نهضت مقاومت ملی و در خدمت مرحوم آیت الله سیدرضا زنجانی بودم. ایشان به من زنگ زدند و خواستند که نزد ایشان بروم، هنگامی که آنجا رفتم، تعدادی دیگر از دوستان نیز حضور داشتند. مرحوم سیدرضا زنجانی گفتند ...
آنان که مصدق را بت کردند به اشتباه خود پی بردند
انتقام گیری به حق از جانیان این سه روز و نجات قوام السلطنه از هر تعقیب قانونی از اعمال نابجای دیگر مصدق السلطنه است. انتصابات او پس از این، یکی بعد از دیگری، سؤال انگیز بود. آوردن عوامل دست نشانده و همدستان شرکت نفت انگلیسی، چون فلاح و بیات و شاپور بختیار نمونه ای از آنهاست. یا برگزیدن سرتیپ دفتری، همان کسی که سال ها قبل به آیت الله کاشانی توهین کرده بود و ایشان را با ضرب و شتم از خانه بیرون کشید و ...
خانم دکتر فلیپینی: اروینا بودم، فاطمه شدم
دید یک روز با یک غیرایرانی سر سفره عقد بنشیند: من بچه اسدآباد همدانم؛ زمان ما شرایط دانشگاه ها مثل حالا نبود و انتخاب شدن برای پزشکی خیلی دشوار بود. من هم در دانشگاه در مقطع لیسانس قبول شده بودم، اما چون نیتم پزشکی بود برای ادامه تحصیل به اکلاهمای آمریکا رفتم؛ سال 1976 میلادی. اما بعد از دوسال تحصیل دستور جدیدی به دانشگاه ما ابلاغ شد که براساس آن دانشجویان ایرانی نمی توانستند پزشکی بخوانند و چون من ...
بازاری به بلندای فقر/ با اینکه منو میزنه ولی هنوزم دوستش دارم!
نوشته بودم تصحیح کردم. آری، اغلب ما نسبت به دیگران سخت گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضی وقت ها اگر خودمان را تصحیح کنیم می بینیم به آن خوبی که فکر می کنیم، نیستیم. وبلاگ محترمانه نوشت : نکات کلیدی برای سریعترین خانه تکانی! خانه تکانی شب عید، از کارهاییست که برخلاف اسمش نباید شب عید انجام شود، بلکه باید از مدتها قبل از رسیدن لحظات سال تحویل انجام شده باشد. ...
ناگفته های آخرین روزهای زندگی صادق طباطبایی از زبان پسرش
پیدا کند. تا ساعت 1ظهر منتظر شدیم با ما تماس بگیرند که در آن فاصله من گفت وگوی آقای هاشمی با روزنامه جمهوری اسلامی را برای ایشان می خواندم و گاهی گپی درباره گفت وگو می زدیم. به علامت تایید سرشان را تکان می دادند وگرنه حرف خاصی نمی زدند. همان روز تصمیم گرفتم هروقت به دیدار پدر بروم با خودم کتاب ببرم و برای ایشان بخوانم. شب خواهرم به ما ملحق شد. صبح پنج شنبه من به کنفرانسی دعوت شده بودم و حال پدر هم ...
کار شاعر زخم پوشانی نیست
در حالی است که من خودم را کاملاً در مسیر نظام و انقلاب می بینم. اما در واقعیت کمتر کسی دیده که صحبت های ناامید و مأیوس کننده از شما شنیده شود. چون من هنوز هم امید دارم و حرف هایم را در راستای همین امیدها می زنم. اگر امید نداشتم می رفتم مثل خیلی ها یا گوشه ای می نشستم یا در جایی از دنیا سکوت می کردم. اصلی ترین مسأله ای هم که من را در تصمیمم راسخ تر کرده، آن است که هنوز هم ...
قربانی اسیدپاشی: باز هم قصاص می کنم
...> شما اولین نفری هستید که حکم قصاص چشم را آن هم در پرونده های اسیدپاشی اجرا کردید، از روز اجرای حکم قصاص بگویید؟ من به خاطر عذاب هایی که این همه سال تجربه کردم از حق قصاص گذشت نکردم. محل اجرای حکم، یک درمانگاه مجهز در زندان رجایی شهر بود. موقع قصاص، بالای سرش بودم. چند پزشک متخصص و قاضی اجرای احکام و همچنین قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در اتاق عمل بودند. چندین بار از من پرسیدند که آیا ...
جریان شیعه شدن یک وهابی
...> این جوان شیعه شده ادامه داد: نداشتن اسکان و سرپناه مشکل اصلی دیگر من بود. به دلیل نداشتن خانه نمی توانستم همسرم را از به قم بیاورم باز هم به حرم رفتم و گفتم بی بی، من قرار بود از شما تنها یک حاجت بخواهم اما باز هم حاجتی دارم. در حرم دعا کردم بار دیگر از حرم که بیرون آمدم مردی به دلیل لهجه ام توجه اش به سمت من جلب شد و با اصرار از من پرسید که در قم چه می کنی؟ بعد از شنیدن ماجرای من، مرا به یک برنامه ...
دروغگویی در ازدواج بعضی اوقات تاوان بسیار سنگینی دارد
هستی؟ نه دلم نیامد به او نگویم. روز های اول خیلی مهربان بود. قبل از عقد به او گفتم که با پسری نامزد بودیم صیغه خواندیم اما رسمی نکردیم. می دانست. گفتم دختر نیستم. اما آن ماجرا را نگفتم آن اتفاق خصوصی و سیاه زندگی من بود. نمی خواستم به کسی بگویم. ابرهای تیره شوهر آتوسا آن جور که تصور می کرد خوب از آب درنیامد: بعد از ازدواج برایم خانه جدا نگرفت. همراه با خانواده اش در یک خانه نود ...
حافظ ناظری: در روز رونمایی آلبومم مجبور به رو کردن سند ومدرک شده ام
خیالاتی شده این حرف را می زند. و در انتها در مورد گرمی باید بگویم؛ همان طور که من گفته بودم این اثر در هفت شاخه به مرحله گرفتن جایزه نهایی گرمی رسید ولی در آخر رای نیاورد. که گفتند این حرف ها دروغ بوده است. این مورد چون جزو اسرار آکادمی گرمی بوده است مجبور شدم مدارک را پرینت بگیرم و برای اثبات حرفم به شما نشان دهم. هفت مدرک اینجاست که به احترام شما آورده ام که ببینید در هر هفت شاخه من در گرفتن جایزه ...
علی ملاقلی پور: استفاده از رانت پدرم حق الناس است/ میم مثل مادر بهترین پایان برای پدرم بود
کرده و این سوال را با دفتر جشنواره مطرح کردم و حتی ساعت ها منتظر پاسخ شدم ولی سرآخر جوابی نگرفتم. ابتدای امر این قضیه خیلی من را ناراحت کرد اما بعد دیدم از جهاتی خیلی هم بد نشد. چون اگر این فیلم به جشنواره راه پیدا می کرد آن وقت بسیاری آن را به پایِ رانت داشتن من می گذاشتند امّا الان دیگر همه پذیرفته اند که علی ملاقلی پور به خاطر نام پدرش وارد سینما نشده و اگر فیلمی ساخته پس از سیزده سال تلاش و ...
دروغی که به جنایت انجامید
دیدارها لیلا به من گفت استاد دانشگاه است و همسر و فرزند ندارد. وقتی رابطه ما جدی شد، به لیلا به شدت علاقه مند شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. به او پیشنهاد دادم و قبول کرد، اما وقتی همه چیز قطعی شد، به من گفت شوهر و بچه دارد. آن قدر عصبانی شدم که او را کشتم و جسدش را سوزاندم. پرونده بعد از اعترافات متهم و صدور کیفرخواست علیه او، برای رسیدگی به شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز ...