اعتراف های سینمایی رضا میرکریمی به شهرام مکری و مرتضی فرشباف
سایر منابع:
سایر خبرها
شروع کردم به فروختن زندگی ام
او ادامه داد: یکسری ژست سر صحنه اصلا برایم اهمیتی ندارند و ترجیح می دهم حتی آبدارچی گروه پیشنهادی بدهد و من با صدای بلند آن پیشنهاد را تحسین و در فیلم هم استفاده کنم. شاید بقیه فکر کنند عجب کارگردانی! معلوم است بقیه فیلم هایش را هم همین طور ساخته، ولی چه اهمیتی دارد وقتی قرار است چشم های دیگری کار مرا ببینند و ارزیابی کنند؟ او ا ...
گفتگو با فاطمی، کارگردان فیلم بی مادر
اغراقی یک حفره است. آدم هایی که به یک چیز خیلی تاکید می کنند، همانجا حفره دارند. من سعی کردم کاراکترهای فیلم هر کدام یک نشانه داشته باشند. قواعد ساخت فیلم کلاسیک را بلدم و نمی خواهم بگویم که وای چه فیلم خفنی ساختم که یک قهرمان و یک ضدقهرمان دارد. اصلا من نمی خواستم یک فیلمنامه کلاسیک بنویسم و در فیلم کاراکتر بد ندارم. خیلی سخت است در فیلمنامه ضدقهرمان نداشته باشید و قصه را 90 دقیقه جلو ببرید، چون ...
فردوسی پور دشمن زیاد دارد اما نمی توانند علیه او چیزی بگویند
اتفاقاتی بیفتد و نمی توانیم تصویر را قطع کنیم. درباره آسیا و هرچی دوست داری مطلب داشته باش. فکر کنید آن زمان تلویزیون رنگی مثل الآن در هر خانه ای نبود. به من گفتند نگو تیم قرمزرنگ چون کسی که تلویزیون رنگی ندارد ممکن است غصه بخورد. شما بگو تیمی که تیره تر یا روشن تر است و به رنگ ها اشاره نکن. دیگر رفتیم و بعد جام جوانان و مسابقات بین المللی در شیراز و اهواز بود. تیم ملی جوانان با سرمربیگری حشمت مهاجرانی ...
شرط بندی بر سر جان آدم ها
.... این قصه ها و این بیان سینمایی، چیزی است که به آن سبک کار کارگردان یا سبک کار تهیه کننده می گوییم. متداول است که می گویند مثلا سبک کار کارگردان فلان طور است اما ما گاهی فراموش می کنیم که سبک کار تهیه کننده هم داریم. من خودم در سال های گذشته به دنبال تهیه فیلم هایی قصه گو بودم. فیلم هایی که قصه ای جذاب و درخور توجهی را در عین توجه به بیان سینمایی مطرح می کنند. کارگردان برای لوکیشن ...
پول و ارث روی دیگر آدم ها را نشان می دهد/ خانه روشنی همه فهم است
بازیگران این نمایش هستند. خانه روشنی ، درامی اجتماعی است که یک معضل خانوادگی را بازنگری می کند و هر شب ساعت 19 میزبان مخاطبان است. بابک قادری ، کارگردان نمایش خانه روشنی در گفت وگو با خبرنگار تئاتر ایرنا ، در پاسخ به این سوال که ایده نمایش چگونه شکل گرفته اظهار داشت: قصه این نمایش درباره اختلافات اعضای خانواده بر سر ارث است. من زمانی که پدرم را از دست دادم، مسائل این چنینی را زیاد ...
در جست و جوی معنای رنج
. قرار نیست چون سینما قواعد خاص خودش را دارد و باید تیپیکال قهرمان و ضد قهرمان داشته باشیم، از انسان ها یک نوع کنش ببینیم. انسان می تواند در نگاه اول طماع و متعصب به نظر برسد؛ اما در لایه های زیرینش موجودی باشد بشدت احساسی و اخلاقی. انسان می تواند بسیار فرهیخته و عالم و باسواد به نظر برسد اما در لایه های زیرینش از قضا شکننده باشد البته که سؤال شما در قالب نقد به فیلم کاملاً محترم است. قصه شکل ...
حجت کریمی: من دنبال برگشت نیستم، شما چطور؟/ دکترجان از پرسپولیس چه خبر؟!
را به هم ریختید! من که در تمام این مدت سرم به زندگی خودم گرم بود و کاری با دوستان نداشتم! همیشه می گفتم که به خاطر هواداران استقلال ناچارم یک بار و برای همیشه حرف هایم را بزنم که این کار را هم کردم اما دیگر با فوتبال کاری ندارم. اما دیگران با شما کار دارند! حرف هایی زدید که حالا پاسخ هایی را در پی داشته! جسارتا کدام پاسخ؟! اگر من حتی یک کلمه دروغ گفته بودم شک نکنید که در ...
راننده ای که عاشق یک دختر شیرینی پز شد
صدیقیان نداریم. اصلا حتی نام شخصیت ها را هم نمی دانیم. چیزی که باعث می شود این خیال برای مخاطب کسل کننده به نظر بیاید، کندی و کش آمدن برخی از سکانس ها و پایان بندی نامناسب آن است. البته اساسا قرار نیست یک خیال به جمع بندی درستی برسد. خیال پرواز می کند. گاهی هست و گاهی نیست. پایانی هم نمی توان برای او متصور شد. اما فیلم می توانست با این همه بسط قصه، مخاطب را به یک سرانجام مشخصی برساند. ...
عاقبت بوکسور خیابانی در بین الحرمین
بود پرسه زدن در پارک محله مان که اصلا محیط مناسبی نداشت. همه جور آدمی در آن محیط بود. روایت فصل اول قصه زندگی فیروز نظامی می رسد به این نقطه؛ به لبه پرتگاه. من بوکسور خیابانی شدم! یکی از بچه های شر محل، داخل همان پارکی که گفتم محیط خوبی نداشت، بوکس آموزش می داد. پیش خودم گفتم من که از باشگاه و کشتی خیری ندیدم. تصمیم گرفتم بوکس یاد بگیرم. نزدیک یکی دو سال در همان پارک بوکس ...
مقتول به خواب قاتلش رفت | قاتل: شوخی شوخی دوستم را کشتم
همشهری آنلاین؛ گروه سرنخ: درگیری میان دو دوست دوازدهم اردیبهشت امسال رخ داد و به قتل یکی از آنها منجر شد. از آن زمان قاتل فرای بود تا اینکه چند روز قبل مخفیگاه وی در شمال کشور شناسایی و او پس از گذشت 4 ماه فرار دستگیر شد. متهم که جوانی 20 ساله است در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول دوست صمیمی ام بود و از 6 سالگی باهم بزرگ شدیم. ما باهم هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه شب حادثه تصمیمی گرفتیم ...
شرح صدر ؛ روایت تولد امام موسی صدر تا اسرار ربوده شدن او
.... چون درباره شخصیت های مختلف سیاسی و مذهبی نوشته بودم. از همان ابتدا تحقیقات اولیه را شروع کردم. به مرور متوجه شدم نقل قول درباره این شخصیت زیاد است و به سراغ موسسه امام موسی صدر رفتم. به گفته این نویسنده، خانم صدر از تولید نمایش رادیویی خیلی خوشحال شدند و گلایه مند بودند که چرا رسانه به امام موسی صدر توجه زیادی نداشته است و برنامه ریزی آنچنانی صورت نگرفته است. او منابع زیادی را در ...
ماجرای بیماری خانم مجری و حسرت شرکت در مراسم حسینی
کردم من که از روضه محروم بودم این حال را دارم، ایشان که در آن رستاخیز عظیم بوده اند و به خواست خدا در بستر بیماری بودند برای اینکه در مسیر امامت بمانند چه حالی داشته اند؟ یک لحظه هم نمی توانم حال شان را تجسم کنم. این مجری درباره تلاش های ستاد بازسازی عتبات اظهار کرد: وقتی با سال های پیش و اوایل که من به کربلا رفته بودم، وضعیت را مقایسه می کنم می بینم چقدر کار کرده اند، چقدر همه چیز ...
قرارمان هر پنج شنبه، همین جا
که سه شب قبل دیده بودم! توی خواب آقایی در خانه مان آمد و گفت: حاج آقا تیر خوردند... یادم آمد چند شب قبلش گفتی: امشب رفتنی بودم؛ ولی خدا کمکم کرد. دلشوره گرفتم، با نگرانی پرسیدم: چطور؟ جواب دادی: تیراندازی شد؛ ولی گلوله از بالای سرم گذشت. یک روز هم وقتی بالای منبر صحبت می کردی، مأمورین رژیم اشاره کردند تا از منبر پایین بیایی. خودم آن جا بودم و دیدم که به ...
می گفت تحمل جسارت به حرم بی بی را ندارم
15روز است که گوشی تلفن همراهش خاموش است، گفتم چرا دیر اطلاع دادید، زودتر می گفتید تا پیگیری می کردم، گفت من هم خیلی جاها تماس گرفتم، چون کارش زیاد بود فکر کردم درگیر کار است. من معمولاً در خیلی از روزها با ایشان سر کار می رفتم، برای همین شماره تلفن برخی از رفیق هایش را داشتم. با یکی از دوستانش تماس گرفتم و سؤال کردم داداشم کجاست، ابتدا چیزی نگفت، بعد که من خیلی اصرار کردم گفت مطمئن نیستم اما فکر می ...
نامه ای به جناب آقای امام حسین(ع)
آقای امام حسین عزیز سلام این نوشته فقط برای شماست آن هم از طرف من که خودم را شفاف مثل هوا می دانم و با اصل صداقت مسابقه گذاشته ام تا یکی مان از رو برود. برای هر کس بشود دروغ گفت برای شما نمی توان و به خود هم دروغ گفتن کمال نامردی و بی انصافی است. اعتراف می کنم برای شما نیامدم کربلا، که اگر آمده بودم حالا دلم بی قرار آن جا نمی شد، پر بودم تا ماهی یا سالی دیگر ...
اشتباه من تاوان سنگینی برایم داشت/اصلا فکر نمیکردم که شوهرم و دوستم رابطه داشته باشند و...
زن جوان از اشتباه بزرگی که مرتکب شده بود و به خاطر همین اشتباه زندگیش را نابود کرده بود سخن گفت، اشتباهی که به قیمت از دست رفتن زندگیش شد و جدایی او و همسرش را رقم زد تا شوهرش با دوستش ازدواج کند. بیشتر بخوانید: خودم با دستان خودم زندگیم را ویران کردم / فکر نمی کردم شوهرم با دوستم رابطه پیدا کند و... از دختری ساده به یک دختر مد روز با لباس های آن چنانی تبدیل شدم ...
رضا میرکریمی اعتراف کرد
رضا میرکریمی به دعوت خبرگزاری ایسنا، مقابل دو کارگردان جوان سینما، مرتضی فرشباف و شهرام مکری نشست و پاسخگوی سوال هایی درباره نگهبان شب و دنیای فیلمسازی اش شد. او در این گفت وگوی دو ساعته که در دفتر فیلمسازی و آموزش سینمایی فرشباف انجام شد، از دغدغه های این روزهای بسیاری از کارگردان های سینما و نیز پروژه ای حماسی که مشغول آن شده، صحبت کرد. در آستانه 21 شهریور روز ملی سینما، مهمترین بخش ...
شهادت آرمان دور از ذهن بود / روایت یک تحول شخصیتی
نمی رود و می خواهد یک متن، داستان یا قصه به او داده شود، اینکه بخواهد با سند و مدرک و شواهد چیزی بخواند که اوج و فرودی ندارد و صرفا روایت دارد، شاید جذابیتی نداشته باشد. ممکن است از نظر اطلاعات غنی شود و نیازی به اطلاعات دیگری نداشته باشد، اما قطعا این کتاب را انتخاب نمی کند و شاید به کسی هم این کتاب را معرفی نکند. با بخشی از صحبت شما موافقم. بخشی از آن را با توجه به تجربه های خودم موافق ...
قصه تلخ زنِ 25 ساله ای که در تجریش و ناگهان فهمید پیر شده
بودیم با عضلاتی ضعیف و من سعی میکردم، پس چرا داشتیم به حرف های دلسرد کننده فالگیر درباره زندگیمان می خندیدیم؟!! که یکهو آن دوستم که نفهمیدیم بالاخره سند را امضا کرده بود یا نه، زد زیر گریه مدتی در بهت همدیگر را نگاه کردیم و بعد کله هایمان را با پشت کار بیشتری فرو کردیم در گوشی های هوشمندمان و با هم سکوت کردیم. اگر چند سال قبل بود می توانستیم به اندازه یک عمر دوست غمگینمان را سوال پیچ ...
روز نحس (1)
نویسنده : میخاییل زوشنکو- روسیه مترجم : رضا قیصریه نمایش نامه : نقش ها: رییس تعاونی ، فروشنده ، حسابدار ، خانم صندوق دار ، دربان ، پلیس مکانِ تعاونی در تاریکی . روی پیشخان یک فانوس دیده می شود . روی زمین بقچه ای پهن است که بر آن موادِ خوراکی ریخته اند. دربان که در ضمن به عنوانِ نگهبانِ شب هم انجام وظیفه می کند با احتیاط قدم بر می دارد و گوش به زنگ است ...
اشتباهات رایج در عرصه روابط عمومی
دقیق به برخی از اشتباهات رایج در این حوزه داشته باشیم. اگر شما هم دوست دارید کارتان در زمینه روابط عمومی با دقت بالاتری دنبال شود، در ادامه با ما همراه باشید. شما در این مقاله نه تنها با حوزه روابط عمومی بیشتر آشنا خواهید شد، بلکه با برخی از اشتباهات رایج که اصلا فکر نمی کردید غلط باشند هم آشنا می شوید. اشتباهات رایج در روابط عمومی وقتی درباره اشتباهات در یک حوزه حرف ...
کریمی: هیات مدیره استقلال یکدل و متحد نبود
می گویند چرا وقتی کریمی آمد دولت کمک کرد. گاهی کسی می آید راهکار می دهد. دولت دوبار هم کمک گرده بود اما مدیران قبلی انجام نداده بودند. چرا کریمی آمد این اتفاق افتاد چون راهکار داشتم. راهکارم وام بانک شهر بود. دوستان دیگر راهکار نمی دادند. زیرکولر گازی می نشستند و انتظار داشتند دولت پول را وسط بگذارد. کریمی گفت: مثل اتفاقی که شنیدم دوستان چند شب پیش می گفتند دولت کمک کند. اگر اینطور بود ...
سرمایه ام، هنر و مهارت است | کار نیست ، اصلاً برایم مفهوم ندارد
آفرین عرضه شده است. به این بهانه سراغ این هنرمند کارآفرین رفتیم و از راز موفقیتش پرسیدیم. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید آن اوایل، القائات بعضی اطرافیان تأثیرش را روی من هم گذاشته بود. یک وقت هایی می نشستم و با خودم فکر می کردم مگه چقدر در سال، مسجد ساخته می شه که ما بخوایم کار کاشی دیوار و محرابش رو انجام بدیم؟ این پیشنهاد که تموم بشه باید 6 ماه بیکار توی خانه ...
زخم کاری به سریالی که دوستش داشتیم
.... بازی کامبیز دیرباز در نقش طلوعی که قرار است چیزی شبیه پدرخوانده و بزرگتر برای هلدینگ ها باشد اصلاً قابل قبول نیست و با کمی موی سفید نمی توان او را در قامت یک بیزنس من اسم و رسم دار پذیرفت. سمیرا که در فصل قبل تا مرز جنون رفته بود کاملاً خوب شده و دوباره شروع کرده. میثم که بچه ای دست وپا چلفتی و بی تجربه بود و حتی قرار بود همه چیز را در ازای جانش واگذار کند لیدر هلدینگ شده و همه این ها دست به ...
مأموریت؛ دفاع از زبان فارسی
.... ابتدا از شما و ضمیمه وزین قاب کوچک تشکر می کنم. من متولد 12/12/1355 در خرمشهر هستم. چهار، پنج سال اول زندگی ام را در شهر خون و مقاومت، خرمشهر بودم. با شروع جنگ تحمیلی، همراه خانواده عازم شهرستان شوشتر شدیم. تحصیلات ابتدایی را آنجا شروع کردم تا دبیرستان. بعد از پایان دبیرستان با علاقه، تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی را انتخاب کردم و در دانشگاه اصفهان، دوره کارشناسی را با نمره بالا گذراندم ...
معجزه امام حسین(ع) در زندگی زنی که 22سال کارتن خواب بود
علیزاده آمد سمت من. من را بغل کرد. برایم عجیب بود. اولین بار بود که یک مددکار آمد داخل پاتوق و کارتن خواب چند ماه حمام نرفته ای مثل من را در آغوش گرفت. سپیده علیزاده به من غذا داد. نوشابه داد. یک جفت دمپایی داد تا پایم کنم. من چون در پاتوق های دور از چشم و سخت در دسترس بودم اصلا نمی دانستم که گرمخانه یا جایی وجود دارد که می توانم شب را آنجا بخوابم. خانم علیزاده به من گفت بیا بریم مرکز ما ...
جامعه فرهنگی وظیفه خود را به خوبی انجام نداده است / حضور ایران در سوریه یک موضوع تاریخی و استراتژیک است
قبیل اینکه اطلاعات را در اختیار شما نگذارند یا با شما همکاری نکنند. اینکه همکاری نکنند کاملا طبیعی است. سال 1393که من شروع به نوشتن در حوزه شهدای مدافع حرم کردم، ادبیات ما هنوز وارد ادبیات پایداری نشده بود و خیلی روی موضوع شهدای مدافع حرم و به خصوص تفحص شهدا وارد نشده بودیم. کاملا طبیعی بود که این مراکز حساسیت داشته باشند و من هم این حق را به آن ها می دادم. چون به هر طریق خانمی آمده بود ...