سایر منابع:
سایر خبرها
برای باقی کارگران معدن، کاری انجام دهید!
...> نمی توان به طور قطع درباره حادثه معدن کا5 بگوییم نقص ایمنی بود؛ چراکه مهندس ایمنی تمام ابعاد و پارامترهای حادثه را می سنجد و گازسنجی را گزارش می دهد. گزارش های آن روز تونل کا5 را باید دید که مهندس ایمنی چه چیزهایی گزارش کرده است. سیستم کار در معدن دولتی این است که پیش از کارگر، مهندس ایمنی وارد می شود و بعد کارگر برای کار می رود. در معادن زغال سنگ همیشه گاز وجود دارد. ما لایه ها را ...
وقتی پروانه ها مرا یاد تو می اندازند/ گریه برای امام حسین(ع) و یارانش وصیت سیامک بود
...، تمام ایثاری که سیامک برای خوب شدم من تحمل کرده بود برای من زیبا و مقدس بود صیرش داشت جواب می داد. نزدیک عید نوروز بود که دوباره کنار هم بودیم و دوباره کنار هم به آرامش رسیدیم وحالا این من بودم که باید برای جبران خوبی های سیامک خودم را برای یک شروع دوباره آماده می کردم... اما، بعد از عید دوباره گاه رفتن رسید؛ سال 1361 بود که زمزمه آزادسازی خرمشهر به گوش می رسید. و سیامک که همیشه بی ...
متهم به قتل : مقتول سال ها مرا آزار جنسی می داد
کارد گذاشت زیر گلوم و گفت حالا که تنها شدیم باید کاری که میگم انجام بدهی ... هرچه بهش گفتم سر به سرم نگذار گوش نمی کرد و داشت با کارد گلوم و زخم می کرد که یکدفعه کارد و از دستش کشیدم،کف دستم پاره شد،خون که دیدم نفهمیدم چه کار می کنم و شروع کردم به چاقو زدن،مست بودم و اصلا حواسم نبود چه کار می کنم .خیلی دلم می خواست فرصتی داشتم تا تمام اذیت های حیدر را تلافی کنم اما راضی به مرگش نبودم ...
علی امینی و داستان نخست وزیری | نوار سوم مصاحبه
برند آن جا مگر با اجازه من باشه. به شاه گفتم آقا اینا هر کدام پاشند راه بیفتند چون سابقه قوام السلطنه را دیده بودم بیاند چی بگند؟ اولاً من با شما هستم هفته ای سه روز داریم صحبت می کنیم مطالبی هست که من می گم اگر یک مطلب خاصی بود خب بیاند پهلو من بیاند به اعلیحضرت توضیح بدهند. والا هرکسی بره آن جا و بیاد این کار دولت درست نمی شه. خب یه مقداری هم البته با وزارت جنگ درافتاده بودم که انبار تمام این ...
روایت صادقانه جنگ در چراغ های روشن شهر
. این بار هم چادرهایمان را در ماشین لباسشویی زن دایی شستیم، بعد به طرف خانه راه افتادیم. یک بار چشم دایی به ما افتاد، غر زد و گفت: این چه سر و وضعیه؟ چرا این طوری اومدید؟ چرا چادرهاتون این قد کثیفه؟ با خودم گفتم: از دست بابا نجات پیدا کردیم، گیر دایی افتادیم! چند روز بعد، بابا فهمید و ما را دعوا کرد... این فعالیت ها خوشایند بابا نبود. می گفت: بچه جان، شماها چه کار جهاد دارید؟ می گفتم ...
این بانوی افغان در خانه اجاره ای میزبان زائران است/روایت عشقِ یک دختر افغانستانی به امام رضا(ع)
بچگی عاشق اهل بیت بودم. دوست داشتم خادم حرم حضرت رضا (ع) شوم. همسرم مداح اهل بیت (ع) بود و از این پیشنهادم استقبال کرد. به مرکز امور خادمین حرم امام رضا (ع) رفتم و بی حرف پس و پیش گفتم: می خواهم خادم علی بن موسی الرضا شوم. گفتند: کد ملی؟ اما من در افغانستان متولد شده بودم و با اینکه تمام عمر 40 و خورده ای ساله ام را در ایران گذرانده بودم جزء اتباع به حساب می آمدم! آن جواب رد به قدری برایم ...
کویر میهمان نواز بادرود میزبان زائران در روز چلشتم
هشتم که 48 روز بعد از عاشورا و در 28 صفر در امامزاده آقا علی عباس(ع) برادر امام رضا(ع) در شهر بادرود با حضور خیل کثیر عزاداران و سوگواران رحلت پیامبر اعظم و امام حسن محبتی(ع) در آستان مقدس این امامزاده هرسال برگزار می شود و مراسم سوگواری شهادت امام رضا(ع) نیز در روز 30 صفر در آستان مقدس این امامزاده هرسال برگزار می شود. وی با تأکید بر اینکه آیین سنتی مذهبی چهل و هشتم در سال 1395 به ...
دعایی که مستجاب شد
بدنی . و تو ای حسین(ع)، ای تو که معشوقی در مسلخ عشق هر مدعا و هزاران عاشقت را به قربانگاه کشاندی، ای سیدالشهدا(ع) که آخرین شب حیات را از دشمن خواستی که برای وداع با دنیا با تمام دنائت چه اسفل السافلین است بلکه برای وصال به عقبی با تمام عظمتش چه رسیدن عبد به معبود همان رسیدن عاشق به معشوق چه که یکی است. بدان که امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خویش ساخته اند و اینجاست که در ...
این زائران با پای دل در راه حرم گام برمی دارند
السلام را نداشتم اما خداروشکر لایق بودم و پا در این مسیر گذاشتیم و همین لیاقت مجدد از هر خواسته و حاجتی برای من بیشتر ارزش دارد. در مسیر پیاده روی هم موکب ها یا همان ایستگاه های پذیرایی برپا شدند که هرچند اندک اما با تمام توان به میدان آمدند تا سهم کوچکی در خدمت به زائران پیاده امام رضا علیه السلام داشته باشند، از موکب هایی سازمانی و دولتی گرفته تا موکب هایی که توسط مردم و خیرین برپا شده است ...
ذکر بایزید بسطامی رحمه الله علیه
و اعتماد بر طاعت و عمل خود پسندیدن، زنّاری دیدم. پنج سال دیگر جهد کردم تا آن زنّار بریده شد. اسلام تازه آوردم. نگه کردم. همه خلایق را مرده دیدم. چهار تکبیری در کار ایشان کردم و از جنازه همه بازگشتم و بی زحمت خلق، به مدد حق به حق رسیدم . - نقل است که یک بار عزم حج کرد. منزلی چند برفت و بازآمد. گفتند: تو هرگز عزم فسخ نکرده ای. این چون افتاد؟ . گفت: در راه زنگیی را دیدم، تیغی کشیده، مرا ...
جوان شیطان صفت به 2 زن شوهردار همزمان تعرض کرد!
موبایل من با تلفن خودش تماس گرفته و شماره موبایل مرا به دست آورده بود. مزاحمت های پسر جوان ادامه داشت تا این که مرا تهدید کرد و من به ناچار به دیدنش رفتم و به او گفتم نامزد دارم. و بهتر است دست از مزاحمت بردارد. مدتی از پسر جوان خبری نبود تا اینکه ازدواج کردم اما باز هم مزاحمت های او شروع شد. او حتی چند بار با همسرم تماس گرفت. او می گفت از طریق شبکه های پیام رسان ...
یک پرده از کریم اهل بیت(ع) و دیگ نذری
خوشی نمی داد. اوضاع خوب نیست. شاید ضایعه مغزی، شاید ضربه مغزی و شاید هم یک بیماری ژنتیکی و مادرزادی، باید ام آر آی بدهید. فعلا نمی توان نظر قطعی داد! بیشتر از صدبار تک تک حرف های پزشک را با خود مرور کرده و هربار هزاران فکر و خیال به سرش زده بود. اگر بلایی سرش بیاید چه؟ اگر قدرت راه رفتن را از دست بدهد! اگر قدرت یادگیری اش تحلیل رود! اصلا اگر نتواند حرف بزند و دیگر مرا هم نشناسد ...
انقلاب اسلامی از کربلای حسین (ع) سرچشمه گرفته است
انتخاب شهادت را ندارند بدانند حتما مرگ به سراغشان خواهد آمد ای جوانان مبادا در خواب غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلو گیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل 72 تن شهید را نمود پدر و مادر عزیزم از شما می خواهم که بخاطر تمام زحماتی که به شما داده ام مرا ببخشید، خوب جوان بودم و هدف نداشتم لیکن هم اکنون ...
اتفاق دردناک برای نوجوان 13 ساله | روایت پسر نوجوان از زندگی تلخش
؛ گفتند پس می خواهی چه کار کنی؟ گفتم دوس دارم هر موقع دلم خواست بخوابم، بخورم، بشینم و هرجا دلم خواست بروم و شما به من پول دهید و کاری هم به کارم نداشته باشید. غزنوی در ادامه توضیح داد: بعد از مدتی که بیکار بودم، سیگار کشیدن را آغاز کردم که باعث می شد احساس بزرگی داشته باشم و با تعدادی از افراد نابه هنجار به قول خودمان در آن زمان، گنده لات می گشتم. رفتار دیگر همسالانم، تبلیغاتی که در ...
نذری که هوشنگ توکلی را متحول کرد/ هیئت کودکی ام بعد از 60 سال هنوز پابرجاست
های زنجیرزنی بازار ببرد و زنجیر بزنم. وی افزود: بعد از چند روز سختی بیماری، حالم کم کم رو به بهبود رفت و مادرم نذرش را ادا کرد. زنجیر کوچکی برایم خرید که هنوز بعد از 70 سال آن را دارم. بعدها که بزرگ تر شدم جذب این جریان عاشورایی شده بودم. مادرم با فرهنگی که داشت این نذر را کرد. آینده ام را تعریف کرد و در اختیار این آیین بزرگ عاشورایی قرار داد. همسر فریده سپاه منصور با بیان ...
علی امینی: روایات مختلفی هست که شاه دل خوشی نداشت از رزم آرا | به مصدق گفتم با کمال میل در دولت شما ...
چیزی نیست این ممکن است یک فیلونی باشد بعد تمام بشه و بره. اگر هم بدون دستگاه فنی این کار را بکنید می رود زیر خاک و گم می شود. این باید.... هرچه بود بالاخره کار کار ملی شد و فلان و رفت توی بیابان و رفت پی کارش. در قسمت همین برنامه بیسیک به پیچ گفتم آقاجان این قسمت داخلی باید با ما باشد مال بیسیکش پخش و این ترتیبات. گفتند ما هیچ حرفی نداریم اما شما بدانید من به شما بگویم این کار تجارتی وقتی کار دولتی ...
شهید باکری در سخت ترین شرایط آرام و خونسرد بود
گرفتم هر رزمنده خوب و شجاعی را داریم در اطلاعات عملیات جمع کنم. وی ادامه داد: در مرحله ای از دفاع مقدس به جایی رسیدیم که ارتش عراق عقب نشینی کرد و ما هم بعد از خرمشهر عملیات موفق و بزرگی نداشتیم چون به قول امام (ره) ایمانمان نم کشیده بود تا اینکه خداوند پنجره ای به نام هور هویزه را باز کرد و بسیجیان و پاسداران ما از اینجا عملیات کردند در حالیکه هیچکس باور نمی کرد. محمدی تصریح ...
آهید منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه شعر آهید اثر محمد رضا نقی دخت مشتمل بر 148 صفحه و شامل چهار بخش با عناوین عقل سرخ تا شعر ، از هروله در راه ، از سفر تا خویش و از جامه خیامی است که به ترتیب مقدمه، غزل ها، مثنوی ها و نوسروده های شاعر را در برمی گیرد . در قسمتی از مقدمه کتاب آهید می خوانیم: دوستی از دوستان عزیز مرا سوال کرد که مرغان زبان یکدگر دانند؟ گفتم: بلی دانند ...
جزئیات همسرکشی در اتابک | مردی بخاطر به نام زدن سند خانه همسرش را کشت
.... من وام را به نام همسرم گرفتم اما اقساطش را خودم پرداخت می کردم. در همه این سالها با سختی کار می کردم تا شرمنده زن و بچه هایم نباشم و از طرفی مواظب بودم تا اقساط بانک عقب نیفتد. بعد از اقساط تمام شد به همسرم گفتم که خانه را به نام من بزن اما او قبول نکرد و گفت خانه برای او است. او حتی سند خانه را هم به خانه پدرش برده بود تا دست من به آن نرسد. این شد که ما بر سر مالکیت خانه با یکدیگر دچار ...
شهادت آخرین تکامل انسان است
خدا داده ام، هرگز پس نمی گیرم. ای اقوام و خویشاوندان من! چنانچه شهید شدم برایم اشک نریزید. اگر واقعا مرا دوست دارید با شرکت در جبهه ها و کمک مالی در پشت جبهه، اسلام را یاری کنید و بدانید و آگاه باشید که من با چشم باز، قدم در این راه گذاشته و کسی آن را بر من تحمیل نکرده است. امام را دعا کرده، دست از حمایت روحانیون مبارز برندارید، زیرا ما هر چه داریم از امام امت و روحانیون مبارز داریم. خداوندا! مرا شهید بمیران تا شاید خون ناقابلم کمکی برای تداوم انقلاب اسلامی باشد. خداوندا! مرا به آرزویم برسان که شهادت آخرین تکامل انسان است. حیات ...
وصیت شهید حسن عشوری| به هیچ وجه برایم سنگ قبر تهیه نکنید!
سرکشی از اوامرت گام برداشتم و خود را به ورطه هلاک انداختم. این بنده نوازی تو بود که مرا پس از هر کار ناصوابی به سوی خود فراخواندی و قلم عفو بر قصور و تقصیر من کشیدی و مرا رسوای عالم نساختی. اکنون چقدر خود را در برابر عظمت تو حقیر می پندارم، خداوندی که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و حکمرانی تمام عوالم در ید اختیار اوست مگر نمی تواند بنده ضعیف و خطاکار خود را به سخت ترین ...
پیامک تبریک ولنتاین را که برایش فرستادم عصبانی شد و دعوایم کرد
: بابا! شب من با مادر و خواهر و برادرم خداحافظی کردم، ولی پروازم کنسل شد. دیگه نرفتم خونه مامان بیدار کنم، رفتم حوزه خوابیدم، الآن دارم میرم، اگر خبر شهادت من رو از فضای مجازی شنیدید توجهی نکنید و خبر شهادتم رو مستقیم از لشکر بگیرید. وقتی داشت می رفت یاد امام حسین (ع) افتادم که رفتن علی اکبرش را تماشا می کرد. زیر لب خواندم: علی جان! چند قدم راه برو پیش چشمان ترم، یک نظر بار آخر قد و بالای تو را بینم ...
لو رفتن رابطه پنهانی زن جوان پس از مرگ شوهرش
منکر ادعای آنها شد و گفت: حدود 15 سال قبل ازدواج کردم. حاصل این ازدواج نیز پسر نوجوانمان است. من و شوهرم از همان روزهای اول زندگی مشترک با هم مشکل داشتیم. شوهرم بیشتر مواقع مشروبات الکلی مصرف می کرد و حالش بد می شد، بعد هم کنترلی بر رفتارش نداشت و در عالم مستی مرا کتک می زد و اذیت می کرد. وی ادامه داد: دیگر نمی توانستم زندگی با او را تحمل کنم و حتی چند بار درخواست طلاق دادم اما بی فایده ...
ماجرای توسل به ماه بنی هاشم و شفای جانباز اصفهانی
.... چند روزی یزد بودیم، مورد عمل جراحی قرار گرفتیم و ترکش را از پایمان خارج کردند. خدابیامرز برادرم هنگامی که مرخص شدم مرا به خانه ام آورد. *تا چند سال توان راه رفتن نداشتم در یکی از مجروحیت های دیگرم از ناحیه کمر مورد آسیب قرار گرفتم و در ارومیه عمل شدم. تا چند سال توان راه رفتن نداشتم. یک شب، شب تاسوعا بود. همه خانواده ام مسجد و من در خانه تنها بودم. دعا و نوحه ...
ترس از همسر رسمی ام باعث شد اسلحه بردارم
صبح روز گذشته متهم به قتل 37 ساله ای که با تنگ شدن حلقه محاصره و لو رفتن مخفیگاهش تسلیم قانون شده بود، مقابل قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت تا ابعاد جنایت هولناک خود را بازگو کند. محمد- الف که به موتوری معروف است پس از آن که سلاح وینچستر را به دست گرفت، تقویم زندگی اش را به چندین سال قبل ورق زدوبه قاضی دکتر صادق صفری گفت :با همسرم دچار مشکلات حاد خانوادگی شده بودیم چرا که من زن جوان ...
انتظار شهدا از مردم در کلام شهید هادیان / بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی (عج) شد
به گزارش خبرنگار ساجد دفاع پرس ، وصیت نامه های شهدا چراغ راهی است که این روز ها پس از گذشت حدود 35 سال از پایان جنگ تحمیلی، همچنان راه را برای کسانی که می خواهند پای خود را جای پای شهدا بگذارند، مشخص می کند. در این راستا، یکی از شهدایی که در وصیت نامه او نکات ارزنده ای می یابیم، شهید محمدرضا هادیان دولت آبادی است. این شهید والامقام در فرازی از وصیت نامه خود، درباره انتظار شهدا از ...
مرا امام رضا(ع) طلبیده و مهمان او هستم
...، خیلی مراقبش باشید. من را امام رضا طلبیده... علی در حال گوش دادن به حرف های محمود به تقلا برای رهایی از آغوش محمود ادامه می دهد و بغض کرده می گوید من بچه نیستم. چند روز دیگر 10 ساله می شوم. بعد زیر لب دوباره شروع می کند به قول دادن اما محمود و دوستانش در سکوت منتظر می مانند تا نیسان تدارکات از راه برسد. زیاد طول نمی کشد که نیسان آن طرف خیابان توقف می کند و علی با اخم و تشر ...
نوار سوم مصاحبه حبیب لاجوردی و علینقی عالیخانی؛ اقدامات او پیرامون اقتصاد
کار خواست و به او ندادم، ولی آن امری است جداگانه. گفت آقا وقتی که وزیر می شوی باید تلفن بکنی و به رئیس دفتر وزارتخانه و به او بگویی که ماشین مرا بفرستید بیاید منزل و مرا ببرد. گفت هیچ وقت با ماشین خودت بلند نشو برو وزارتخانه، خیلی از ابهت می افتی از همان روز اول. حالا این را به عنوان شوخی گفته بود و من هم آن شب که آمدم منزل دیگر امکان رفتن وزارتخانه در کار نبود با همان پژوی خودم آمده بودم، نوکرم ...
قتل همسر به خاطر خانه 50 متری
زخمی کنم و زهر چشم بگیرم، اما متأسفانه او به قتل رسید. بیشتر توضیح بده ؟ من رفتگر شهرداری هستم و تمام عمرم را سعی کردم نان حلال به خانه بیاورم. 12 سال قبل با زحمت زیاد پولی پس انداز کردم و تصمیم گرفتم سرپناهی برای خودم، همسرم و دو دخترم تهیه کنم. تمامی پول هایم را جمع کردم و همراه همسرم به بنگاه های املاک زیادی رفتیم و در نهایت خانه ای 50 متری که در همان محل حادثه قرار دارد، پسندیدیم ...
سازگار: گوشت و خون این ملت با امام حسین(ع) ممزوج شده است
انقلاب و شهدای هفده شهریور می گفتم در جلسات خوانده می شد. باید اول قدردان امام حسین(ع) و بعد قدردان این ملت باشیم او درباره بازشدن راه و آسان شدن سفر به کربلا تاکید کرد: ما باید اول قدردان خود امام حسین(ع) و بعد قدردان این ملت باشیم. گوشت و خون این ملت با امام حسین(ع) ممزوج شده است. پیغمبر(ص) فرمود محبت حسین حرارتی است در دل های مومنین که هیچ وقت خاموش نمی شود. حاج ...