سایر منابع:
سایر خبرها
نامه متهم حمله به سفارت عربستان به روحانی
همدانی ها، امروز چه ها که بر سر زن و بچه ایرانی در شهرها و روستاها نمی آمد که فکرِ آن هم آزاردهنده است! نعوذ بالله! جوان مؤمن انقلابی اهل بی قانونی نیست! اهل گردن کلفتی نیست! خونش را می دهد تا دیگران امنیت داشته باشند! از همسر و فرزند و پدر و مادر دل می کند تا همه کنارِ خانواده هایشان به راحتی دینداری کنند. جوان مؤمن انقلابی اهل دادوبیداد و فریاد نیست! آرام است و اهل سوز! اهلِ هور! اهلِ نی!.. این بچه ...
اولین عکس های رسانه ای از بابا نظر / وصیت نامه خواندنی شهید
؛ چون داغ پدر مرا بسیار رنج داد. در این چند سال زندگی در دنیای فانی، چیزی را باید با شما در میان بگذارم. من بعد از جنگ چه شب ها که تا صبح ناله کردم، ولی همه شما را بسیار دوست داشتم. خواهرم! دلم می خواهد که شما برایم و بر مزارم بسیار گریه کنید، چون من گریه کردن را دوست دارم. دخترهای عزیزم! شما هم برایم گریه کنید. چون در دنیا هیچ وقت نتوانستم از خودم دفاع کنم، چون فکر ...
تازه از سوریه آمده ام
فرزانه فرجی عبدالحسین را از حضرت زینب (س) در سفری که به سوریه داشتم، خواسته بودم؛ سال 88. رفته بودیم زیارت با پدر و مادر و خواهرم. به هر حال هر دختری آرزوی خوشبختی در کنار یک مرد خوب را دارد. من به حضرت زینب (س) گفتم ان شاءالله بعد از بازگشت از این سفر اولین کسی که به خواستگاریم آمد، فرستاده شما باشد. مریم سعیدی فر در حالی این صحبت ها را عنوان می کند که در حال حاضر همسر یکی از شهدای ...
خودم و دوقلوهایم با افتخار می گوییم خانواده شهید مدافع حرم هستیم
نیازش برای مأموریت کرد. من به همسرم در جمع کردن وسایل سفرش کمک کردم. کار سختی بود، دلتنگی هایم را هم میان وسایل سفرش گذاشتم تا ببرد. بعد از آن به پدر، برادر و خواهرهایش زنگ زد و از همه آنها خداحافظی کرد. بعد به من گفت می روم اما دلم را می گذارم پیش تو و بچه ها. دوقلوها چه واکنشی نسبت به رفتن پدر داشتند؟ دخترمان مریم آنقدرگریه کرد و پدرش را التماس کرد که نرود، همه را به گریه ...
مروری بر توصیه های یکی از شهدای جهاد دانشگاهی
خانواده مهربان و بزرگوارم بر زبان جاری کنم و در میان گذارم پس چون سخن به اینجا رسید اینگونه آغاز می کنم: سلام علیکم ، ای پدر و مادر بزرگوارم ، سلام ای مربیان دلسوزم و سلام ای معلمان با وفایم، آفرین برشما که حق بندگی ادا نمودید و فرزندی و فرزندانی تربیت نمودید که در یاری دین خدا شتباندد و سراز پا نمی شناسند و تو ای خدا شاهد بوده ای که والدین عزیز من ماموریت شرعی خود را به بهترین وجه ...
مصطفی زودتر از همرزمانش به پابوس امام رضا(ع) آمد
.... و خلاصه هر شب همین سؤال و جواب ها تکرار می شود. اخیراً هم مدام می گوید من دلم می خواهد شهید بشوم. بهش می گویم: چرا دوست داری شهید بشی؟ می گوید: برای اینکه من هم میخام برم جایی که بابام رفته، فک کنم جاش خیلی باید خوب باشه! از حال وروز خودتان پس از شهادت همسر بگویید. پس از رفتن همسرم به منطقه تا به امروز، چرخ خیاطی ام دست نخورده مانده است، حتی دل ودماغ این را ندارم که آنچه دوخته ...
شب های کوش آداسی در کتابفروشی ها
و مادرانی که فرزندان زیر 32 سال دارند و همچنین دل سوختگان آینده بشریت و فعالان محیط زیست توصیه کرده اند. در قسمتی از این رمان می خوانیم: فرشته به مامان گفت: حالا که فکر می کنم می بینم حرف های شما و بابا همه ش درسته و من چه احمق و بی شعور بودم که دل به پوریا بسته و از اسکندر غافل شده بودم. اسکندر واقعا با کرامت و دلچسب و روشنفکر و با کمالاته. خب البته پوریا هم بد ...
اسرائیل! منتظر باش انتقام ابوالفضل را میگیریم
. اما روزهای آخر ذکر لبش این جمله شده بود که خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار! انگار که داشت از ابوالفضل دل می کند . * شباهت های بی حد دو شهید مهدی نیکزاد، دیگر برادر شهید می گوید: همه به من می گویند خوش به حال تو که برادر ابوالفضل هستی، اما من می گویم خوشا به سعادت برادران واقعی ابوالفضل، خوشا به سعادت آن برادرانی که اسلحه به زمین افتاده ابوالفضل را بلند می ...
داستان کوتاه طنز: یک هفت و هفت صِفرِ ساده!
! فرمایش؟!" - بنده با آقای مدیرکار دارم؛ تشریف دارن؟! - مدیر و همه کاره اینجا، جلو روت واستاده؛ هوشنگ، معروف به اوس هوشی!... تو هم لابد اومدی بشی آرتیست؛ درسته خوش تیپ؟! - بنده عباس بقایی هستم و از دیدن تون خوشحالم! - خوشحال باش تا اموراتت بگذره! حالا بفرما فندق داش عباس! - خیلی ممنون، بنده میل ندارم! - تعارف نکن جون من؛ بخور سرحال بیای!... خب حالا بگو کارت چیه ...
آلبوم - تو کیستی - اثر - حمید متبسم - رونمایی شد
رود یا تو ناز می کنی و سعدی می گوید: کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی . به هرحال همه مخاطبی دارند که معشوق یا هر چه هست و درواقع این یک نقطه اشتراک بین تمام این شعرهاست؛ در اینجا من از این ابزار استفاده کرده ام برای اینکه حرف دل خودم را بزنم . در ادمه این جلسه، حمید متبسم آهنگساز و تکنواز تو کیستی؟ خلاصه نوشتاری کوتاهی که با عنوان براستی توکیستی؟ در بروشور این آلبوم به رشته تحریر ...
با شکست استقلال،خدا جواب دل شکسته من و خانواده نوروزی را داد
هوادار جانباز پرسپولیس نسبت به توهین به فرزند کاپیتان فقید سرخپوشان واکنش نشان داد. موسی سلامت پس از شکست استقلال مقابل استقلال خوزستان در پیامی نوشت:به خاطر بی حرمتی به خانواده مرحوم اقا هادی نوروزی و خط قرمز من است که بسیار دلم شکسته من مرد جنگم واما اشک تو چشام جمع شد ولی خدا امشب جواب دل شکسته من وخانواده مرحوم اقا هادی رو داد.اگردوست دشمن است شکایت کجابریم.یاعلی. ...
فرمانده ای که بازنگشت
بده نیستم. حال این کارها رو هم ندارم! قسمش داد. گریه کرد. گفت: اگه شهید شدم، جنازه ام رو جلوی در گلستان شهدای اصفهان دفن کنید. دلم می خواد پدر و مادرها که می آن زیارت بچه ها شون، پاشون رو بذارن روی قبر من. شاید خدا از سر تقصیرات من هم بگذره! 27- بچه ها ی مردم تکه پاره شدن، افتادن گوشه و کنار بیابون ها، اون وقت شما به من می گید همه کار هارو بذار، بیا زن بگیر! ... شنیده بود امام گفته اند ...
زربخت دختر ارشد تاجمیر موزه می سازد/دنیای زنان روستایی خراسان جنوبی چگونه است؟
.... قراره موگلی بره مدرسه. معلم بشه. تو، خودت چرا نمی ری مدرسه ماهکان، اصرار نکردی برای درس خوندن: پدرم می گه دختر که ششم ابتدایی رو تمام می کنه خیلی بزرگ شده. دیگه نباید مدرسه بره. باید شوهر کنه. نمی شه روی حرف پدر حرف زد که. تنها دلم خوشه عروسک می سازم. تازه خیلی از دخترها عروسکم نمی سازن. اگر مدرسه می رفتی، دوست داشتی چه کاره بشی؟ دلم می خواست دکتر بشم، خیلی از آدما این جا مریض بشن نمی ...
اسرائیل! منتظر باش که انتقام ابوالفضل را از تو می گیریم
. مادرم خیلی بی تابی می کرد. اما روزهای آخر ذکر لبش این جمله شده بود که خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار! انگار که داشت از ابوالفضل دل می کند. * شباهت های بی حد دو شهید مهدی نیکزاد، دیگر برادر شهید می گوید: همه به من می گویند خوش به حال تو که برادر ابوالفضل هستی، اما من می گویم خوشا به سعادت برادران واقعی ابوالفضل، خوشا به سعادت آن برادرانی که اسلحه به زمین ...
2 عزیزم را در 3 ماه از دست دادم/ بیشترین تأکید شهید روی ولایت بود
به اعزام قد نمی داد. چندین باری که آماده رفتن شد پدرم قبول نکرد و به او می گفت من می روم تو بمان. محمدعلی وقتی دید حریف پدر نمی شود، شناسنامه اش را دستکاری کرد و بالاخره عازم جبهه شد. در آن سن و سال کم چطور این قدر شوق رفتن به جبهه را داشت؟ برادرم 16 ساله بود اما بیشتر از سن خودش درک داشت و بی نهایت باهوش بود. به مسائل دینی بسیار توجه داشت. دو تا از دوستانش اهل تسنن بودند که ...
شهید دهقانی در زادگاهش آرام گرفت/ دعاهای مادر محمد بعد از 28سال جواب داد
تو را بیشتر درآغوش بگیرم. محمد جان یاد وخاطره تو امید تنهایی هایم بود، پسرم این روزها خیلی بیشتر از گذشته دلم هوایت کرده بود، کاش پدرت هم امروز زنده بود، تا تو را در آغوش می گرفت. مادر در حالی که نایی در جان نداشت، داد می زد و می گفت: محمد جان کاش تو بودی ومن نبودم عزیز دل مادر. در مراسم تشییع شهید دهقانی، مدیر کل بنیاد حفظ آثارو نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان جنوبی ...
دل نوشته ای از زبان دانشجو به استاد-2
(دل نوشته ای از زبان دانشجو به استاد) (امیدوارم که مورد قبول باشد) الا یا ایها الاستاد، جانم فدایت می شود روح و روانم تویی حقا پدر هستی برایم برای این سخن شاهد، خدایم تویی هچون پدر دلسوز هستی درون این دلم هر روز هستی کلاست درس عشق است و محبت مرامت با وفا هست و مروت اگر غفلت به من گه گاه آید و گاهی تنبلی همراه آید برای ...
دل نوشته ی استاد به دانشجو
است هنوز آن دشمن پنهان نرفته است به ایمان کن مسلح خویشتن را که درمان می کند هر روح و تن را به علم روز کن خود را مسلح نه هر علمی، بجز آن علم اصلح که هر جهل مرکب هست شیرین برای آنکه نادان است و بی دین برایت آرزوهای فراوان به دل دارم که گفتم با دل و جان اگر از من شنیدی، این سخن را مزین کن به نورش روح و تن را که هر چیزی که گفتم دوستانه است چه تلخ است و چه شیرین خالصانه است. حسن بشیر. شنبه. 1395/5/ ...
التماس های همسر یک مدافع حرم به خدا
! می گفت نه خانم. این دفعه فرق دارد... محمد حرف می زد و من ته دلم خالی می شد. *صدای گریه هایت را نمی توانم بشنوم 3 شب قبل از شهادتش آخرین تماس ما باهم بود. گفت چند روز نمی توانم تماس بگیرم. اصرار می کردم بگوید چرا تماس نمی گیرد. گفت بعداً اگر فرصتی پیش آمد، برایت می گویم. فقط دعایم کن. این دفعه با همیشه فرق دارد. فقط گریه می کردم. گفت تو رو خدا گریه نکن. من دل ندارم این طور ...
شب بزرگداشت همایون صنعتی برگزار شد
به گزارش ایسکانیوز براساس گزارش دریافتی، در ابتدای این مراسم دکتر سیروس پرهام که از جمله اولین همکاران همایون صنعتی در مؤسسه فرانکلین بود از سابقه همکاری خود با صنعتی چنین می گوید : من سال 1333 یک سال بعد از کودتا به ایران برگشتم و مدتی مشغول تهیه کتاب " رئالیسم و ضد رئالیسم در ادبیات " بودم و تا سال 1334 که این کتاب چاپ شد کاری نداشتم . دوستم ، هوشنگ پیرنظر به من پیشنهاد کرد که به ...
پرواز بر فراز صحرا
. اما مالِ تو مثل موسیقی از لانه ام بیرونم می کشد. و مخصوصاً نگاه کن! آن گندمزارها را می بینی آنجا؟ من نان نمی خورم. گندم برای من بی فایده است. گندمزارها هیچ جیز را به یاد من نمی آرند. و این واقعاً مای تأسف است! اما تو موهای طلایی رنگی داری. پس معجزه می شود اگر اهلی ام کنی! گندم که طلایی رنگ است یادِ تو را در دلم زنده خواهد کرد. و صدای باد در گندمزار را دوست خواهم داشت... * شاید این بخش ...
به قلم : محمد امین مروتی /مروری بر زندگی و شعر محمد حسین جلیلی (بیدار)
برنامه یاد می کرد. بعدها دانستم که جلیلیِ بیدار، شاعر بزرگ همشهری خودم است و از این جهت کاملا مُبتهج و مفتخر بودم. خوشبختانه اکنون فرصتی برای شکر آن نعمت و افتخار برایم پیش آمده است. دو غزلی که از برنامه گل ها در ذهن و ضمیرم جا خوش کرده، این هاست: می روم از کویش اما، تاب تنهائیم (1) نیست گر شکیبائی تو ای دل، من شکیبائیم نیست همچو نی از بند بندم، ناله می آید برون فاش ...
اس ام اس جالب فک و فامیل
می زنمت بچه هم وقتی همه خواب بودن رفته همه شیرینی ها رو نصفه گاز زده که تعدادش کم نشه! هوش و استعدادت تو حلقم فک و فامیل ! • • • اس ام اس جالب فک و فامیل • • • پسر داییم می گه خوش به حالت تک فرزندی! می گم چرا؟ می گه همه ته دیگ ماکارونی مال خودته یه همچین فک و فامیل ریاضت کشی داریم ما منبع :بی اس ام اس ...
شهید محمد صنیع خانی با جایزه صد هزار تومانی امام چه کرد؟
خدا اجازه می ده که یه سرطانی هم به دست بوس شهدا بیاد. وساطت می کنی؟ آره، قربون دل مهربونت برم؟! همین، آرزوی دیگه ای ندارم، تو رو که ببینم، می دونم همه دردهام بادم می ره، راحت می شم حتماً؛ مطمئنم به جدت! حاجی! دلم می خواد صورتم رو بذارم روی سنگ؛ اینجا، درست روی کلمه شهید. دلم می خواد بوی نوشته سردار شهید سید محمد صنیع خانی رو حس کنم؛ همین جا، چه عطری داره؟! دیدی گفتم که آروم می شم؟ می ...
شهید این خانواده منم
...،گفته بود که شاید تا یکی دو روز آینده نتواند زنگ بزند. مادرم خیلی بی تابی می کرد. اما روزهای آخر ذکر لبش این جمله شده بود که خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار! انگار که داشت از ابوالفضل دل می کند. * شباهت های بی حد دو شهید مهدی نیکزاد، دیگر برادر شهید می گوید: همه به من می گویند خوش به حال تو که برادر ابوالفضل هستی، اما من می گویم خوشا به سعادت برادران واقعی ...
زندگی آتش نشان وقف مردم است
نگذاشت که کم و کسری و حسرتی داشته باشیم. یادم می آید یک سال به مناسبت روز مادر رفته بود و یک اجاق گاز فردار برایم خریده بود. اجاق گاز قبلی سه شعله بود و دیگر کارایی سابق را نداشت. او متوجه شده بود که ما چه لازم داریم و همان را خریده بود. من رفته بودم شهرستان ارومیه و وقتی برگشتم دیدم اجاق گاز تازه خریده. هر چه گفتم این مدل تازه در آشپزخانه ما جا نمی شود می گفت خودم درستش می کنم. تو ...
داستان شرافت یک پدر
عبدالخالق عبدالهی: آن چه در زیر می خوانید یادداشتی است از دکتر علی بهزادی روزنامه نگار قدیمی و مدیر مجله "سپید و سیاه" که در سال 1350 چند روز بعد از مرگ پدرش نوشت و منتشر کرد. پدر دکتر بهزادی از خانواده ای بزرگ و ریشه دار بود و سال ها یکی از افسران و صاحب منصبان شهربانی کشور محسوب می شد و در درستی و پاکی و شرافت شهره آفاق بود. روزی که این یادداشت منتشر یا به تعبیر بعضی ها "منفجر" شد همه ...
آبرویی که به اعتبار شهادت برای نسلی متفاوت خلق شد
...> جوانی با هدف و آگاه به کنه دین که با تربیت پدری روحانی از کودکی آیات انسان ساز قرآن کریم را به دل و ذهن سپرد و سرانجام در اوج جوانی با شهادت آن ها را به عمل نشاند. حجت الاسلام مجید مکیان، پدر شهید مدافع حرم احمد مکیان در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، اظهار کرد: احمد متولد سال 73 متولد ماهشهر و بزرگ شده آبادان بود. 4 ساله بود که به او خواندن قرآن را آموختم. در ...
بنیاد در آینه مطبوعات
محمد و محمدها به واسطه دل پاکشان دریافت کردند. شکر خدا صبوری شما تحسین شدنی است که تا این حد بزرگوارانه از زیبایی های اخلاقی شهید صحبت می کنید. چه خصوصیات رفتاری در او بود که به نظرتان کمتر در دیگران دیده می شود؟ از ویژگی های خوب اخلاقی محمد هر چه بگویم کم است. او فوق العاده صبور بود و در رفتارش آرامش خاصی دیده می شد. احترام خانواده و به خصوص پدر و مادرش را به بهترین شکل نگه می ...
رازی که جز پس از ظهور، آشکار نمی شود
حضرت امام جعفر صادق (ع) پیشوای ششم مسلمانان ٬ در این روز به دست خلیفه ی عباسی ٬ منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسید. امام صادق (ع) به "شیخ الائمه" نیز معروف است ٬ زیرا عمر ایشان از تمامی ائمه اطهار (ع) طولانی تر است. حضرت را در قبرستان بقیع در کنار پدر، جد و امام حسن مجتبی (ع) دفن کردند. آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سی و چهار سال از امامت حضرتش می گذشت ...