سایر منابع:
سایر خبرها
دو رمان برای نوجوانان منتشر شد
به گزارش ایسنا، قهرمانان المپ/ نشان آتنا نوشته ریک ریوردان با ترجمه ثمین نبی پور در 664 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 25000 تومان در نشر افق منتشر شده است. در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: ریک ریوردان داستان های قهرمان المپ را نخست به عنوان قصه های وقت خواب برای دخترش تعریف می کرد، اما اکنون این داستان ها در میان پرطرفدارترین رمان های فانتزی قرن بیست و یکم جای گرفته اند. ...
دو رمان خواندنی برای نوجوانان
...، الهه جنگ و خرد: نشان آتنا را دنبال کن. انتقام مرا بگیر. اکنون دورگه ها باید سفرشان را بر فراز زمین و دریا آغاز کنند و به رم برسند، اما این بار چه فداکاری ها و خطرهایی در کمین شان است؟ مجموعه قهرمانان المپ داستان عشق ها، شکست ها و فداکاری هاست. هفت دورگه، الهه ای انتقام جو و ارتشی از هیولاهای بی رحم و نامیرا بازیگران این مجموعه پنج جلدی هستند. دیگر کتاب منتشرشده در این ...
سرقت مسلحانه یک مأمور متخلف از مغازه گنج یاب فروشی
...، ولی من قبول نکردم. او هم رفت، اما شب با دوستش برگشت. آنها ناگهان دست و پای مرا بستند. مشتری ام می گفت، مأمور پلیس است، برای همین با تهدید اسلحه و شوکر تمام پول های دفتر کارم را سرقت کرد و با دوستش فرار کردند. من که شوکه شده بودم، تصمیم به شکایت گرفتم. با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و تلاش برای شناسایی متهمان آغاز شد. در ادامه مأموران پس از بررسی های لازم ...
پایان تاریک یک ارتباط سیاه
...، تمام وقت در اختیار زن همسایه بودم. از طریق این زن با پسری جوان آشنا شدم. این ارتباط در فضای مجازی رنگ و بوی عشق و احساسی دروغین به خود گرفت. پسر جوان برایم انگشتری به عنوان کادوی تولدم خرید که حدود هفتصد هشتصد هزار تومان قیمتش بود. همان شب شوهرم هم دو تا پیتزا و یک هدیه معمولی خریده بود. در دلم او را مسخره می کردم و دل به وعده های شیطانی خوش کرده بودم که مرا ...
از قتل پدرزنم پشیمانم
سمتم آمدو کتکم زد، از خودم دفاع نمی کردم، مرا می کشت. من هم نفهمیدم در آن تاریکی شب چه شد. پیچ گوشتی را ازروی زمین برداشتم و به سمت وی حمله کردم و ضربه ای به او زدم. بعد از فرار کجا رفتی؟ ابتدا به خانه پدرم رفتم و فقط گفتم که با پدر زنم درگیر شده و او را کتک زده ام. بعد مقداری لباس و پول برداشتم و شبانه سوار اتوبوسی شده و به شهر اردبیل رفتم و یک خانه ویلایی را برای چند روز اجاره ...
مادر زن داماد هوس باز را لو داد
اوقاتش را با هوسرانی های خیابانی می گذراند. روزی دخترم با چشمانی گریان به سراغم آمد و از مشکلات زندگی اش سخن گفت. از آن روز به بعد من سلیم را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم او با دختران غریبه ارتباط دارد و به دخترم خیانت می کند. بارها با او صحبت کردم و حتی چند بار تعهد گرفتم تا مسیر درست زندگی را طی کند و دست از خیانت به همسرش بردارد اما متأسفانه سلیم به کارهای زشت خود ادامه داد و... دختر جوان که تا این ...
اشعار ویژه سالروز ازدواج امیر المومنین و حضرت زهرا (علیهماالسلام)
به حسن دلربا خدمتگذاری می کند یعقوب با ذکر علی شب زنده داری می کند می خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش پر شد ز افواج ملک هم ایمنش هم ایسرش جبریل از پیشش رود و میکال از پشت سرش پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش رضوان شده جاروب کش با زلف خود در معبرش سبحانه سبحانه خالی است جای مادرش حیدر به شوق مقدمش دل ...
بخشش 5000 سکه برای جدایی از شوهر خبرچین
حالا باید صحبت های مرا هم بشنوید. این زن تصور می کند که خودش بهترین و کامل ترین است. در صورتی که ستاره هم بدی هایی دارد، ولی من به خاطر عشق و علاقه ای که همیشه به او داشته ام از این ایرادها و بدی ها چشم پوشی کردم. هرکس ایراداتی دارد، اما به نظر من عشق و علاقه می تواند روی این ایرادها سرپوش بگذارد. برای همین تصور می کنم ستاره به من عشقی نداشته است، چراکه اگر عاشق بود زندگی اش را به همین ...
جانبازی که به مسافران قافله شهادت غبطه می خورد
من شد. این جانباز روشن دل دفاع مقدس با اشاره به تاکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر ” اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل” با ذکر خاطره ای در این رابطه گفت: سال 1364 عملیات والفجر 8 و عملیات فاو به گونه ای بود که بچه ها باید از اروند رد می شدند و شبه جزیره فاو را آزاد می کردند، در شب عملیات، 2 گردان رزمی و مالک آنجا بودند و من مسئول دسته بودم، یک سایت موشکی را آزاد کردیم، زمانی که من می خواستم از ...
نگذاشتم چینی ها وارد مغازه ام شوند
به گزارش بلاغ ، در این دوره و زمانه در دل خیابان دردشت، مغازه لوستر فروشی وجود دارد که شاید بارها از مقابلش گذر کرده باشیم بدون اینکه بدانیم این لوستر فروش روزگاری بزرگ ترین و معروف ترین تولید کننده لوستر بود، و لوسترهایش نه تنها روشنی بخش خانه ها، مراکز و اماکن مهم ایران که برخی کشورهای همسایه نیز بوده است. کافی است این بار که به حرم حضرت امام رضا(ع) می روید، یا سری به شاهچراغ شیراز ...
که عشق آسان نمود اول...
طغیان عاشقانه اسد که آرایشگر است و خیلی ها زیر دستش برای مراسم دامادی آماده شده اند، هنوز بختش باز نشده و رخت دامادی به تن نکرده است. خیلی ها تلاش دارند برای اسد آستین بالا بزنند اما گویی نه فقط سختگیری های مادر اسد، بلکه چرخ روزگار هم چندان بر مدار مدارا نیست. همه چیز دست به دست هم داده که اسد بی دست و پا، به یک پیر پسر قطعی بدل شود، اما پسرکی به آرایشگاه می آید و با اسد ارتباط عاطفی برقرار می کند، پسرکی که پدرش را از دست داده و مادرش در همسایگی آرایشگاه زیبا فروشندگی می کند. رفت وآمدهای پسرک به آرایشگاه زیبا، پای مادر را به این آرایشگاه مردانه باز می کند و سرنوشت تازه ای برای اسد رقم می زند؛ عشق آغاز می شود و حالا اسد چاره ای ندارد جز آن که مادر سختگیرش را برای ازدواج با بیوه ای که صاحب فرزند است، راضی کند. او راه سختی در پیش دارد و پیش از آن باید از ترس ها و ناتوانی های خودش عبور کند و چه نیرویی توانمند تر از عشق! اینچنین می شود که اسد طغیان می کند و دل سختگیر مادر نرم و رام می شود. سریال آرایشگاه زیبا به کارگردانی مرضیه برومند، سال 1369 در 15 قسمت از شبکه دو به نمایش درآمد. رضا بابک، حسن پورشیرازی، مرتضی احمدی و پری امیرحمزه از جمله بازیگرانی هستند که در این سریال ایفای نقش کرده بودند. وصال پس از ایثار محمد منصوری سریال در پناه تو یک شخصیت تیپیکال است که عشق را در گذشت و ایثار می بیند تا تصاحب معشوق. او از سر حجب و حیا خود را کنار می کشد تا فرصتی مهیا کند برای دوستش، رامین. مریم که رفتار محمد را به حساب نخوت گذاشته، در کمال ناباوری به رامین جواب مثبت می دهد. ازدواج رامین و مریم سر می گیرد و خیلی زود به بن بست می رسد. حالا محمد مانده و معشوقی که دیگر یک زن مطلقه است و البته پزشکان هم امیدی به بچه دار شدنش ندارند. عشق اما بر منطق چیره می شود. محمد به تکاپو می افتد و کوشش اش را از برای وصال به محبوب دیرینه از سر می گیرد. مریم اما آن دختر سابق نیست؛ او حالا زنی است زخم خورده با غروری له شده و به فنا رفته. تلاش های محمد منصوری همه به در بسته می خورد. مریم سر ناسازگاری دارد با این عاشق دلخسته و به نوعی او را مسبب تمام بدبختی هایش می داند. محمد حتی کودکی را می یابد تا مشکل نازایی مریم را پیشاپیش حل کرده باشد. او آن قدر می رود و می آید و واسطه می تراشد و سماجت به خرج می دهد تا دل مریم آرام آرام نرم می شود و تن به تقدیر می سپارد. ازدواج این دو سر می گیرد، فقط با تاخیری چند ساله. هر چه هست بالاخره به هم می رسند. عشق و ایثار بر چرخ روزگار پیروز می شود. حسن جوهرچی و لعیا زنگنه و به عبارت بهتر مریم و محمد سریال در پناه تو حمید لبخنده می شوند سمبل جوانان دهه 70 . ایثار عاشقانه مجید عضو گروهک منافقین است؛ سازمان او را مکلف می کند که با برادرزاده یکی از فرماندهان انقلابی و مذهبی ازدواج کند. این آغاز عشقی است که وقوعش قابل پیش بینی است اما شاید کمتر کسی نیروی این عشق عظیم را می توانست تا انتهای سریال حدس بزند! مجید که آرام آرام دلباخته دختر شده، باید بین وظایف سازمانی و عشق یکی را انتخاب کند اما انگیزه های سازمانی گروهک منافقین را چه به ایستادگی در مقابل نیروی عظیم عشق. مجید و سارا زندگی ساده و آرامشان را آغاز می کنند بی خبر از آن که اعضای گروهک برای انتقام گرفتن از مجید، روی صورت همسرش اسید می پاشند و مجید سوی دو چشمش را به پای عشق به همسرش قربانی می کند! او 15 سال وانمود می کند که نابیناست تا همسرش از چهره سوخته و ویران شده اش شرم نکند و درد نکشد. سریال ارمغان تاریکی از جذاب ترین عاشقانه های سیاسی بین تولیدات تلویزیونی است که دهه فجر سال 1389 به کارگردانی جلیل سامان از شبکه یک به نمایش درآمد. آرش مجیدی، امیرآقایی، لیلا زارع، سودابه بیضایی و مجید مشیری در این سریال بازی کرده اند. رستگاری به وقت عاشقی جمع شدن دو متضاد. فاصله طبقاتی آوار شده بر سر یک احساس ناشناخته، یک حس غریب، یک غیرممکن به ناممکن پهلوزده، یک عشق نامتعارف. حیدر خوش مرام جوانی که عمده کنش های روزانه اش بر محور بطالت می گذرد، یک دل نه صد دل عاشق شاهزاده خانمی متفرعن متعلق به طبقه اشرافی جامعه می شود. عشقی که هر اندازه قبح آلود و جسورانه به نظر می رسد به همان مقدار ناممکن و ناشدنی است. در ابتدا همه را ه ها بسته است و کوچه عاشقی تنگ و بن بست. در درون شاهزاده خانم فقط حس انتقام از قاتلان پدرش است که ...
عاقبت بخیری به سبک آقا مجید
را بکنید... اما به جای گل قرمز و بوق زدن، رمان مشکی می زنند. روی اعلامیه ام هم می زنند مجید جان دامادیت مبارک. بعد می نویسد: یا خانم زینب خودت برایم حلالیت بطلب. شب و روزم شده گریه، خواندن نماز و قرآن. ای خدا چه اتفاقی برایم افتاده؟ خودت کمکم کن. خوابی که حسین امیدواری دید (خالکوبی ام یا پاک می شود یا خاک) شهید مجید قربانخانی همانطور که حضرت زهرا(س) در خواب به او گفته بود ...
قتل با فرمان حکم الحاکمین
...، نسبت به سحر و جادو تسلط داشت. وقتی کسی کامل بر سحر وجادو تسلط داشته باشه، باید یک ساحر و جادوگر قوی تری وجود داشته باشد تا بتواند این سحر و جادو را باطل کند. همین شد که حکم الحاکمین مرا انتخاب کرد تا با کشتن برادرم این سحر و جادو باطل شود. من نمی خواستم او را بکشم. با حکم الحاکمین صحبت کردم که فرمان قتل برادرم را لغو کند؛ اما فایده ای نداشت. اما الان همه جادوها باطل شده و جای برادرم در ...
متن کامل دل نوشته پرویز پرستویی برای رشیدی
گرفته مان را تسلا دهم... ما در سینما پنج تن داشتیم که می توانستیم با خاطری آسوده، در بازیگری، در عین نقش شدن، در از وجود مایه گذاشتن، در حرفه ای بودن و از همه مهم تر، در انسان بودن، به آن ها اقتدا کنیم-خُب، حالا چهار تن شدند- یکی از آن ها بار سفر بست و راهی ضیافت عشق و نور شد. می گفتند دچار آلزایمر شده بود این اواخر. کدام اواخر؟ از کی؟! کدام آلزایمر؟! من که باور نمی کنم، دلیل هم دارم ...
شوهرم را دوست نداشتم با پسری که از دوستی با او حس خوبی داشتم ارتباط برقرار کردم
. بشدت نگرانش شدم و همه جا را دنبال او گشتم، ولی پیدایش نکردم. می خواستم موضوع را به پلیس اطلاع دهم تا این که متوجه شدم ماموران جسد وی را پیدا کردند. نرگس اظهاراتش ضد و نقیض بود و هر بار ادعای جدیدی مطرح می کرد که همین موضوع باعث شد تا کارآگاهان به او مشکوک شوند و بازجویی از او را ادامه دهند تا زمانی که او لب به اعتراف گشود و به قتل همسر خود اعتراف کرد. اعتراف به قتل شوهر ...
داش مجید می گفت خالکوبی ام یا پاک می شود یا خاک/ بعد از شهادتش فهمیدم سرپرستی چند کودک را برعهده داشت
تنهایی بخورم. یا یک بار سه روز با ما قهر کرده بود، زنگ می زد برایتان غذا فرستاده ام. می گفتم آقا مجید شما با در و دیوار خانه قهر کرده اید یا با ما؟ می گفت با این چیزها کاری نداشته باشید، بیرون غذا خوردم دلم نمی آید شما از این غذا نخورید. آن قدر دل مهربانی داشت که نظیرش را ندیده بودم. پدر شهید هم می گوید: لحن حرف زدن مجید خاص بود. بگویی نگویی داش مشتی حرف می زد. من و مادرش را به اسم کوچک ...
70 سال خاطره از 7 ماه زندگی با مردی از یگان صابرین
اوست؟ در اواخر عمر زندگی کوچکمان خیلی از شهادت صحبت می کرد. اوایل عقدمان یک روز مشغول دیدن فیلم شهدا بود من که وارد اتاق شدم او فیلم را قطع کرد و به من گفت کنار او بنشینم و از شهادتش صحبت کرد ؛ من گریه ام گرفت اشک هایم را پاک کرد و گفت: تو با یک پاسدار و تکاور ازدواج کردی باید خودت را آماده کنی. بسیار دل نازک بود و تحمل اشک کسی را نداشت . یک روز قبل سفرش به شمال غرب تا سحر بیدار ...
کدام فرشته خطبه عقد پیوند آسمانی را خواند؟
فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است و روزی مبارک برای همه نوگامانی است که دل به زندگی فاطمی داده اند تا شادی خود را با خاطره همیشه روشن آن روز مبارک، پیوند زنند. ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه (س) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم (ص) بر آن مباهات می کردند. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند. ...
بانک شعر / ویژه سالروز ازدواج امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س)
...> شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟ تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟ آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی آمدی آیینه ی انسیه ی حورا شدی امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر بیا! شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا! بیش از این ها با دل محبوب ما بازی نکن پیش این نیلوفر یکدانه غمازی نکن مثل اقیانوس آرام است این ...
به خانه یکی از دوستان بی سروپایم پناهنده شدم / آنها پیشنهاد بی شرمانه ای به من کردند
احساس کمبود شدید محبت، ناامیدی به آینده و نداشتم سرپرست درست و حسابی که بنشیند و با من لحظه ای صحبت کند باعث شد به دام رفقای بی سر و پایی بیفتم که مرا به مواد مخدر آلوده کردند. آنها می گفتند این مواد زهرماری جدید اعتیاد آور نیست و فقط تو را بی حال و بی خیال می کند. اصلا به فکرم نمی رسید در کمتر از چند ماه وابستگی شدیدی به مواد مخدر صنعتی پیدا کنم. کارم به جایی رسید که وقتی ...
مشهد الرضا در سالروز شهادت امام جواد(ع) عزادار است
یک بار دیگر سی ام ذی القعده فرا رسید و دگربار صحن و سرای حرم رضا(ع) به سوگ نشست و بوی ماتم به خود گرفت. زائران کوی رضا(ع) دیشب گویی در غم فقدان دردانه پسشوای رئوف آرام و قرار نداشتند و از هر سو که می نگریستی دل ها روانه حرم بود. به گزارش ایرنا،شب گذشته زائران و مجاور آستان نورانی رضوی برای عرض تسلیت به محضر حضرت رضا(ع) به حرم مطهر مشرف شدند و گروهها و هیئت های مذهبی نیز همچون سالهای گذشته ...
با احمدرضا احمدی درباره شعرها، آدم ها و آخرین رمانش
که من آن را به جای او در شعرم جایگزین کرده ام، یک زن نیست. زن های مختلف اند و همه واقعی اند. من زمان جوانی عاشق زنی شده بودم که چشم هایش آبی بود. مد شده بود آن زمان که همه درباره معشوق چشم آبی شعر می گفتند. من بهشان گفتم آقاجان من اگر می گویم به این خاطر است که واقعا یک عشق چشم آبی دارم. مال من موجود است. می توانم نشانتان بدهم! چرا همه رمان هایتان در پاریس می گذرد. تصادفی انتخابش کرده ...
رونمایی از کتاب جیگی جیگی ننه خانوم با حضور اهالی فرهنگ
جیگی هنرمندی مردمی بود که این کتاب درباره اوست؛ هزاران تن از چنین هنرمندانی در همه شهرها بوده اند اما کسی آن ها را نمی شناسد. کیانیان گفت: پدر ما در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت و تابستان ها مرا برای شاگردی به دکان خود می برد؛ وقتی جیگی جیگی بساط نمایش خود را در آن جا پهن می کرد، یکی از مشتری های او من بودم. وی افزود: جیگی جیگی فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز ...
حجت الاسلام دانشمند : نمازشب نخوانید ولی به مردم هم زخم زبان نزنید+گزارش تصویری
ساله بودم. عاشق امام زمان علیه السلام شدم. شصت سال فقط می گفتم یاابن الحسن علیه السلام . ولی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را ندیدم. باعصا رفتم حرم حضرت علی علیه السلام. و عصارا کوبیدم بر زمین، گفتم: آقا شصت سال است که فرزندت را صدا می کنم. نه در عالم خواب، نه درعالم بیداری ایشان را ندیدم. ازاین پس به حرم شماهم نمی آیم. شب منزل آمدم و به اهل خانه هم هیچ حرفی نزدم. باگریه خوابیدم. درعالم رویا ...
تنهایی؛ باری که تک فرزند به دوش می کشد
تک فرزندی دیگر قرار ملاقات داشتم روز قبل که با مادرش هماهنگ کرده بودم که برای مصاحبه ای کوتاه مزاحمشان می شوم گفت فاطمه عاشق مهمان است. با خنده و روی باز به استقبالم می آید و مرا به اتاقش دعوت می کند. سال اول رشته مهندسی برق را تمام کرده و برای ترم سوم آماده می شود نگاهی به قاب عکس های نصب شده به دیوار اتاقش می کنم. عکس هایی از خودش به همراه پدر و مادر و چند عکس هم با همکلاسی هایش بالای تختش نصب ...
سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) مبارک باد
می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد. شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛ بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست و مبارک باد بر همه کائنات، این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش . . . نام علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام لب ها را به شادی واداشته است نوبت عاشقی را در چشم هایِ اکنون می شود خواند ...
پای حرف مردم کوچه و بازار درباره حقوق های نجومی/ خواص باید سر سفره بیت المال باشند
میلیونی داشته باشند اما بقیه مردم باید با حقوق 700 هزار تومانی مصوب وزارت کار بسازند! بغض کرده بود و حرف می زد. ناراحت بود که چرا ملت پرشور و حماسه ساز را فقط برای ایام انتخابات می خواهند و وقتی قرار است سفره ای پهن شود ما را سر سفره راه نمی دهند و سفره مخصوص عده خاصی از افراد است . این را گفت و یکباره با لحنی محکم تر ادامه داد: مگر امام علی بود این طور برخورد می کرد؟ آن آقای مسؤول باید از امام ...
بازیگر زن معروف: اولین کوزت ایران هستم!
بچه های بی سرپرست و سالمندان تبلیغ کرده و پول و کمک جمع می کردم. به آلبوم دیگری که با لوح های تقدیر و سپاس پر شده، اشاره می کند. مدتی را هم عضو هلال احمر بودم. به زندان ها می رفتیم و برای بچه های زندانی که درگیر دیه بودند،کمک جمع می کردیم. وقتی که زلزله بم اتفاق افتاد به مدت 15 روز در میدان ولیعصر زیر باران ایستادم و برای زلزله زده ها پول و کمک جمع کردم. هر کس مرا می دید می گفت در آن سرما ...
پنج شنبه های کتاب / مجموعه شعری از شمس لنگروی و کتاب هایی برای نوجوان های کتاب خوان
به گزارش بولتن نیوز: مجموعه شعر جدید شمس لنگرودی با عنوان "واژه ها به دیدن من آمدند" توسط انتشارات نگاه منتشر شد. در پشت جلد این کتاب چنین می خوانیم: زمان به چه کار من می آید وقتی تو بیرون زمانی. به چه کار من می آیند راه ها، خانه ها، مامن ها وقتی که تو نیستی و گردبادی آهسته مرا می برد. این کتاب شامل 70 شعر می شود، که از آن جمله است: "بوسه ...
پاییزی است، حال و هوای جوانی ات ...
تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد و اینک بخشی از شعر سید محمد میرهاشمی را در این مناسبت جانسوز مرور می کنیم: رزمنده ی عشقم مرا همسنگری نیست مادر نه، فرزندی نه، یار و همسری نیست جز مرگِ غربت با دل صد پاره از غم بهر نجات از غصه راه بهتری نیست غربت ببین فریاد من بر آسمان است اما چه سازم، قاتلم را ...