سایر خبرها
داش مجید می گفت خالکوبی ام یا پاک می شود یا خاک/ بعد از شهادتش فهمیدم سرپرستی چند کودک را برعهده داشت
جهاد و شهادت آشنا می شود. پدرش می گوید: مجید عاشق اهل بیت بود و دوستدار شهدا. خیلی به شهدا ارادت داشت. از بچگی عاشق جبهه و جنگ بود. وقتی هم که در هیئت شهید مرتضی کریمی به اصطلاح رگ غیرتش باد کرد و خونش به جوش آمد، خیلی این در و آن در زد که به سوریه اعزام شود اما چون تک پسر خانواده بود و ما غیر از او دو دختر داریم، خیلی جاها قبولش نمی کردند. مادر شهید ادامه می دهد: ما هم مخالف رفتنش بودیم ...
عاقبت بخیری به سبک آقا مجید؛ من باشم و نگاه چپ به حرم بی بی کنند!
...> سرپرست 2 خانواده پدر شهید می گوید: داخل گوشی پسرم دو اسم به عنوان دخترانم ذخیره شده بود. گویا او دو خانواده را تحت پوشش قرار داده بود و به آنها کمک می کرد. یکی از این خانواده ها دو دختر داشتند که پسرم آنها را با عنوان دخترانم ذخیره کرده بود. بعد از شهادت مجید آن خانواده از کمک های پسرم خبر دادند و اینکه سعی می کرد از هر جهت کمک حالشان باشد. ماجراهای دست بخیری آقا مجید داستان درازی دارد ...
هیچگاه از شهادت پسرم ناراحت نشدم/ می خواست عصای دستم باشد
میلاد را گرفته، محرم امسال را هم بجای برادرش در هیئت امام حسین (ع) تبل می زد. هر شب رو به روی عکس میلاد می خوابم خانم جُر درباره هدیه ای که روز مادر از پسرش گرفت، می گوید: از وقتی پسرم شهید شده هیچ شبی بیرون از خانه خودمان نخوابیدم. محل خوابم رو به روی عکس میلاد است، هر شب قبل از خواب چند دقیقه ای با او حرف می زنم و بعد می خوابم. یک شب قبل از تولد حضرت زهرا (س) به او گفتم پسرم ...
فیلم/ آخرین یادگاری یک بچه اسلامشهر
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، هادی شجاع به تاریخ 22 آذر 1368 شمسی(شش ماه پس از وفات حضرت روح الله ) متولد شد و دو دهه ی بعد، جامه ی سبز پاسداری از نهضت روح الله را بر تن کرد. وی با آغاز نبرد علیه مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی در سوریه ، داوطلبانه به صفوف مدافعان حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) ملحق شد و سرانجام طی عملیات محرم ، به تاریخ 28 مهر 1394 شمسی، بال در بال ...
پدر شهید منا:عربستان لیاقت میزبانی حج ابراهیمی را ندارد/حکام عربستان را نمی بخشم
و مدیحه سرایی کشور را به دست آوردند و به دنبال آن و البته با یک سال تأخیر به عنوان گروه تواشیح کاروان قاریان اعزامی به حج، برای این مأموریت قرآنی انتخاب شدند. پیکر فواد البته به میهن بازنگشت و با رضایت خانواده، پیکر این قاری قرآن در عربستان ماند تا میهمان همیشگی خانه خدات باشد. *** تولد در اصفهان بزرگ شدن در آبادان فؤاد مشعلی که 16 مهرماه 94 و درست دو هفته بعد از فاجعه منا 25 ...
پزشکی که بجای ویزیت فقط فاتحه طلب می کند
اشک از گونه هایش سرازیر می شود و می گوید: قبل از پذیرش قطعنامه از سوی ایران و در 26 تیر ماه سال 1367 بود که عراقی ها به سوسنگرد حمله کردند و مجبور به عقب نشینی شدیم. در گرمای 45 درجه تابستان، تشنگی امان بچه ها را بریده بود. به محض رسیدن به گودال آبی یکی از بچه ها از شدت تشنگی با سر به داخل گودال شیرجه زد اما سرش در باتلاق فرو رفت و نتوانستیم او را نجات بدهیم. بعد از شهادت آن رزمنده همه ما دور ...
حاج رضا برای گرفتن مجوز اعزام محاسن سفیدش را از ته زد!
پدر را به مادر گفتم، مادر برایم خوابی را که دیده بود تعریف کرد که جالب بود. گفت در غروب اربعین حسینی و در حرم ملکوتی حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، در آن هیاهو و شلوغی خاص اربعین، لحظه ای خوابش می برد و در خواب پدر را می بیند که به ایشان می گوید به شهادت رسیده است. مادر شتابزده از خواب می پرد و این خواب برایش حجت می شود که پدر شهید شده و مزد سال ها رشادت و پاسداری از ارزش های انقلاب اسلامی را با شهادتش ...
ورزشکار همه فن حریفی که مدافع حریم ولایت شد/ مادر شهید: خبر نداشتم که مسعودم تکه تکه شده است/ خودم داخل ...
من که گریه ندارد خوشا به حالش و این مادر شهید است که می گوید به من برای شهید شدن پسرم تسلیت نگویید به من تبریک بگویید برای زیبا آسمانی شدن فرزندم و این مادر شهید است که بعد از شهادت پسرش تازه او را بیشتر حس می کند، درک می کند و گویا پسرش تولدی دیگر پیدا کرده است و خانم زهرا نبی لو مادر شهید مدافع حرم حاج مسعود عسگری هم یکی از همین شیر زنان این سرزمین است که پسرش را به میدان جهاد می فرستد، برای ...
قتل در نهاوند، دستگیری در تهران
آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کاراگاهان گفت : پسرم به نام فردین 25 ساله در تاریخ دهم فروردین ماه سال 93 طی درگیری با دو نفر از بچه های روستا به نام های عباس و علی به قتل رسید، در همان زمان عباس توسط پلیس آگاهی شهرستان نهاوند دستگیر و در اظهاراتش گفت که که قتلِ پسرم توسط علی انجام شده است، ماموران پلیس آگاهی شهرستان نهاوند نیز اقدامات زیادی را برای دستگیر علی انجام دادند تا نهایتا مشخص شد که وی ...
اینها رجائیند!
، اما مدت هاست درد پا و کمر امانم را بریده بطوری که گاهی نشستن و برخواستن بر روی قبر بچه هایم هم سخت شده است. اما مگر می شود روز شب شود و ما به زیارتشان نرویم؟ هر کس از هر دری حرفی می زد و همه منتظر بودند که بشنوند پدر و مادر دو شهیدی که سربازان امام راحل و فرزندان رجایی بودند، چه درخواستی از معاون رییس جمهور دارند. اما پدر فقط از بچه هایش می گفت و اینکه هر شب خواب آنها را می بینم که توی باغ ...
مادرم مرا مجبور به تن فروشی می کرد - او هر روز مرا در اختیار مردان قرار می داد
گذاشته است. بعلاوه طبق گزارش پزشکی این دختر 2 ماهه باردار و در یک بنیاد حمایت از زنان و دختران تحت مراقبت قرار دارد. جلسه بعدی دادگاه به یکم سپتامبر موکول شده است. روز نو 110 این اخبار را از دست ندهید: به محل کار پسرم رفتم / از دیدن وضعیتش در مغازه خشکم زد الهام چرخنده در CCU بستری شد اقدام زشت مردان افغان با رانندگان خودرو در کرمان عکس/ مرگ دسته جمعی گنجشک ها در طوفان مازندران عکس/ متلاشی شدن سمند در تصادف با پراید! مادرم مرا مجبور به تن فروشی می کرد/ او هر روز مرا در اختیار مردان قرار می داد ...
زندگی دشوار متکدی 14 ساله و فرزندش/ فرهاد از ترس پدر شدن به کوه زد
مریم نشان نداده است. زمانی که پدرش را از دست می دهد، او می ماند و خواهر کوچکترش که به خاطر مشکلات مادر، مجبور می شوند به خانه پدر بزرگ بروند. پدر بزرگ خانه ای در یکی از شهرهای شمالی دارد و در تهران نیز صاحب آلونکی در محله قالیشویی منطقه هرندی است که در آن انواع و اقسام کارهای خلاف اتفاق می افتد. مریم تا 10 سالگی و تا زمانی که پدر بزرگ زنده بوده است تنها برای تامین مخارج خود و ...
شهیدمدافع حرم،محمدحسین محمدخانی یکی از نخبگان ومسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد یزد
...، زن و بچه 9 ماهه اش را به خدا سپرد و لباس رزم پوشید. رفت تا این بار نه فقط از ناموس ملت و کشورش که از حرم آل الله در کشوری غریب دفاع کند. هر چند دفاع را فقط در جنگ و اسلحه نمی دید، او سال های متمادی در اردوهای جهادی در مناطقی همچون بشاگرد، جور دیگری دفاع را در خدمت به مردم محروم آنجا تجربه و تمرین کرده بود. مرد عمل بود و شجاع. مرید امام حسین (ع) بود و به قول مادرش اصلا مدافع حرم به دنیا آمده ...
متهم فراری جنایت نهاوند دستگیر شد
مخفیانه ای را آغاز کرده است . با تشکیل پرونده نیابت قضایی در دادسرای امور جنایی تهران و به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی، پرونده جهت شناسایی و دستگیری متهم متواری پرونده در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. پدر مقتول پی از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کاراگاهان گفت : پسرم بنام فردین (25 ساله) در روز دهم فروردین93 ، طی درگیری با دو نفر ...
اقدام بسیار وحشیانه ودردناک پسر عصبانی با پدرش جلوی چشم خانواده +تصاویر
هنگام این عمل مادر خانواده نیز حضور داشت.نیروی اورژانس هوایی به سرعت به محل حادثه اعزام و پس از خاموش کردن آتش اقدام به انتقال هوایی پدر به مرکز پزشکی منطقه کندال نمودند، اما به علت شدت جراحات جانش را از دست داد. کنیترا رولینز دختر خانواده میگوید: من و مادرم دیدیم که برادرم، پدرم را آتش زد، ما شوکه شده بودیم و نمی دانستیم باید چه کار کنیم، فقط با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم.زمانی که پدرم را ...
آرزوهای برباد رفته زیر سقف خانه ای که نیست + فیلم
مسیر به حرف ها، آرزوها و درددل هایشان فکر می کنم . در منطقه عرب آباد که نزدیک محله ملک آباد و زندان قزل حصار است خانواده های بیشماری در فقر زندگی می کنند این مناطق پر از مشکلات ریز و درشت است. اینجا بی پولی، اعتیاد و کارتن خوابی با هم پیوندی دیرینه دارند گویا قرار است بی پول که می شوند اعتیاد به سراغشان بیاید، بعد خانه هایشان دود شود و بعد آواره کوچه و خیابان شوند و بعد و بعدهایی که همه از بر هستند ولی گویا کاری از دست کسی برنمی آید. ...
بنیاد در آینه مطبوعات
برپا شده بود. این محفل با حضور پیکر دو شهید گمنام حال و هوای دیگری پیدا کرد و خانواده شهدا را به یاد روزهایی انداخت که در کوچه های محله طلاب، پیکر مطهر فرزندان شهیدشان را تشییع می کردند. به گزارش خراسان رضوی، این مراسم همزمان با شب شهادت امام جواد(ع) در سالن مهندس مشکی منطقه طلاب برگزار شد و حجت الاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی، حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین حسین زاده ...
کودک هورامانی بر فراز قله همدلی، هم صدایی را شعار کرد
رسیدن این ماه و این روز مبارک وظیفه پدری خود را با خرید لباس نو (کوا پانتول جلیقه دار)برای آریا پسر 8 ساله خود خریدم، آریا برای اولین بار بود که لباس کامل و رسمی کت و شلوار کُردی ( کوا پانتول ) می پوشید خیلی خوشحال بود. دست پسرم آریا را گرفتم و با هم پیش خیاط رفتیم، خیلی خوشحال بود پارچه را انتخاب و سفارش دوخت دادیم که هر چه زودتر آماده شود، در برگشت به خانه از رنگ پارچه مورد علاقه اش و نشان دادن آن ...
زندگی متفاوت 12 پسر بی سرپرست و بدسرپرست
می شود، بچه ها می گویند خانم ما بیایم خونه شما؟ یک وقت هایی بچه ها را شام می بریم پیش خودمان. زمانی که شیفت همسرم باشد تا 12شب همین جا هستیم. کارهای ثبت نام و رفت وآمد به مدرسه بچه های دبستانی با او است. پسرهای دبستانی او را مادر خودشان معرفی می کنند و بزرگترها همه جا می گویند ابراهیمی خواهرشان است. پسری که خودش را به بهزیستی معرفی کرد این خانه تابلویی ندارد. غیر از همسایه ...
مرگ مرموز زن جوان در هاله ای از ابهام
مأموران آبان ماه سال 89 باخبر شدند زنی جوان در خانه اش جان باخته است. کسی که جسد این زن را پیدا کرده فرزند 10ساله او بود که بعد از بازگشت از مدرسه با جسم نیمه جان مادرش روبه رو شده بود. پسربچه به مأموران گفت وقتی به خانه رسید مادرش را دید که کیسه ای روی سرش کشیده و شالی نیز دور گردنش پیچیده شده بود. با توجه به گفته های این پسربچه، تحقیقات آغاز شد. پدر و مادر مقتول مدعی شدند فرزندشان به ...
همسایه! سایه ات مستدام
فردای قیامت که خدا خواست سؤال کند مثلا نگوید تو چرا برف های خانه ات را ریختی در حیاط همسایه یا چرا فلان روز صدایت بلند بود و همسایه را اذیت کردی. خلاصه در هر حال باید با همسایه رفیق بود و هوایش را داشت، خدا هم به واسطه همسایه ها به آدم برکت می دهد و روزی آدم را زیاد می کند . خاله مهربان تر از مادر پروانه رحیمی اول دخترعموی عموعباس بوده و بعد همسرش شده؛ بچه های پایگاه امداد و ...
روزها کارگر بود وقت اذان پیش نماز مسجد
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از همشهری محله، اکنون حجت الاسلام محمدباقر منتظری در آستانه 93 سالگی است و گذر عمر توان روزهای جوانی را از او گرفته است. حاج آقا با وجود کهولت سن، به محض ورود مهمان ها از جایش بلند می شود و با لبخند آشنا و همیشگی اش به استقبال ما می آید. اگرچه رد و نشان پیری روی دست ها و پیشانی اش نشسته اما حاج آقا دل جوانی دارد. در همان بد ...
نگاه به زن در بخشی از جامعه ما
دادند که زن را به شدت کتک بزنند و کتک یک جریان عادی و غالب بود. دوستی تعریف می کرد، دامادمان جلوی مادر و پدرم، خواهرم را در خانه ی خودمان به شدت کتک زد، هیچ کس از خواهرم دفاع نکرد. معتقد بودند، زنشه، حق داره. آقایی دست خانم را شکسته بود و معتقد بود زیادی حرف می زد. 3. بعضی پدرها به دخترانشون که ازدواج کرده اند، سر نمی زنند. در جمع زنانه ای بسیاری از خانم ها، گله ...
به زن جوان برای حمل کیسه ای کمک کردم / او مرا به آپارتمانش دعوت کرد
داده است. بر اساس گزارش پزشکی قانونی رابطه جنسی این مرد با شاکی تایید شده و آثار کبودی های کوچکی نیز روی بدن خانم معلم مشاهده شده است. با این وجود احتمال می رود این پرونده در دادگاه تجدید نظر نیز بررسی شود. روز نو 110 به محل کار پسرم رفتم / از دیدن وضعیتش در مغازه خشکم زد الهام چرخنده در CCU بستری شد اقدام زشت مردان افغان با رانندگان خودرو در کرمان عکس/ مرگ دسته جمعی گنجشک ها در طوفان مازندران عکس/ متلاشی شدن سمند در تصادف با پراید! مادرم مرا مجبور به تن فروشی می کرد/ او هر روز مرا در اختیار مردان قرار می داد ...
روزی محمد مایلی کهن گفت که دعوت از قوچان نژاد خیانت کی روش به فوتبال ایران بوده است.
هم فرو و گره می زد و بعد در سه سالگی، وقتی هنوز درست راه رفتن هم بلد نبود، در سرسرای پدر بزرگ، تمام خانواده را مجبور به بازی فوتبال می کرد. خاطره شفاهی برمی گشت به جمیل که گفته بود: نمی خواهم بچه هایم مثل خودم باشند. پدر دست همسر و فرزندان را گرفت و از ایران کوچ کرد. رفته بودند هلند. بچه ها مدرسه می رفتند و این آغاز مسیر پدری بود که می خواست پسرهایش را دکتر خطاب کنند. مهدی وقتی از 18 ...
رضا کیانیان: امام رضا که ضامن آهو شده است ضامن مطرب ها هم می شود
درباره برپایی کنسرت در این شهر، اظهاراتی درخصوص موسیقی و اعتباری که از گذشته در این شهر دارا بوده است مطرح شد. محمد برومند کارگردان تئاتر و گردآورنده کتاب که خودش اهل مشهد است در سخنان کوتاهی گفت: قرار است این کتاب را در مشهد با حضور آقای علم الهدی امام جمعه این شهر رونمایی کنیم و طبق فرمایشات امام رضا بهترین کار بعد از عبادت کردن، شادکردن مردم است. نمی دانم با این وصف آیا همچنان موسیقی ...
با آیین ازدواج در هرمزگان آشنا شوید
...> وی از ابتدایی ترین مراسم برای ازدواج انتخاب دختری که خانواده داماد طبق شرایط خانوادگی خود انتخاب می کردند، برشمرد و تصریح کرد: در مراسم خواستگاری نیز خانواده داماد پیش کشی را به عنوان نشان می آوردند که به آن دست کولی (دست قولی) می گفتند و عروس نیز از زمانی که نامزد می شد، برقع خاصی را به صورت می زد به این معنا که نامزد دارد و دیگرکسی حق انتخاب وی را برای پسر خود نداشت. نعیمی بیان کرد ...
من نوه مطرب هایی هستم که مردم را شاد می کردند
: پدر ما در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت و تابستان ها مرا به دم دکان خود می برد و آن جا شاگردی می کردم و در همان جا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن می کرد، یکی از مشتری هایش من بودم. او با اشاره به ویژگی های جیگی جیگی ادامه داد: فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی می زد. موسیقی اش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت. مردم مشهد برایش روایت های زیادی ساخته بودند. چون طبق فرهنگ ...
او مدام به یاد کربلا می افتاد
می کند و اسماعیل را به خاطر کاری که کرده بود تنبیه می کند. در مدتی که در منطقه فعالیت می کرد هر چند وقت یکبار با نوشتن نامه ای خانواده اش را از حال و روزگار خود با خبر می کرد و اگر وقت داشت به آنها سر می زد. در اولین باری که می خواست به منطقه اعزام شود مثل همیشه پدرش در زاهدان بود. شب اعزام سر بر بالش گذاشته بود اما خواب به چمشانش می آمده مادر از او پرسید اسماعیل ! پسرم ! چرا ...
نگذاشتم چینی ها وارد مغازه ام شوند
به گزارش بلاغ ، در این دوره و زمانه در دل خیابان دردشت، مغازه لوستر فروشی وجود دارد که شاید بارها از مقابلش گذر کرده باشیم بدون اینکه بدانیم این لوستر فروش روزگاری بزرگ ترین و معروف ترین تولید کننده لوستر بود، و لوسترهایش نه تنها روشنی بخش خانه ها، مراکز و اماکن مهم ایران که برخی کشورهای همسایه نیز بوده است. کافی است این بار که به حرم حضرت امام رضا(ع) می روید، یا سری به شاهچراغ شیراز ...