سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از داستان زندگی عروس فراری!
از رابطه با همسرم راضی وخشنود نیستم، معمولاً ده روز من به منزلشان در تهران می روم و ده روزهم شوهرم به منزل ما به اصفهان می آید. یکی از دلایل مهم دلسردی من ایراد گرفتن به رفتارها و حرکات من است ای کاش به حرف های پدرم گوش کرده بودم اما عشق و علاقه به رامین چشم و گوشم را کور و کر کرده بود اما حالا نتیجه اش را می بینم و دیگر حاضر به ادامه زندگی مشترک با او نیستم. اما خانواده ام می گویند ...
روایت خواندنی از زندگی عجیب پارالمپیکی ها
...> محمد وقتی پدرش را از دست داد من باید برایش هم مادر می بودم هم پدر، ما زندگی سختی داشتیم و محمد برای اینکه به اینجا برسد زحمت های زیادی کشید یادم می آید وقتی از یکی از قهرمان ها پرسیدند دلت برای چه چیزی تنگ شده او گفت دلم برای قرمه سبزی های مادرم؛ ولی اگر از محمد بپرسید می دانم او به جای قرمه سبزی می گوید من دلم برای نان و سیب زمینی هایی که مادرم برایم می پخت تنگ شده این حرف های مادر محمد خالوندی ...
یاداشت اختصاصی: ضرورت توجه به خشونت خانگی علیه کودکان
. همشم من کتک میخورم، چون من بزرگترم. متنفرم از اینکه کتکم می زنه. دلم می خواد اگه زور داشتم منم با همه توانم بابامو می زدم تا بفهمه کتک خوردن چقدر درد داره. اما زورم که به اون نمی رسه ولی سر فرصت و در خلوت تلافی می کنم و برادر کوچکترم رو حسابی می زنم . در این مثال، پدر نماد قدرت در خانواده است. اوست که تنبیه می کند، خشونت می ورزد و آن را نسبت به فرزندانش که ناتوان هستند، اعمال می دارد ...
8 توصیه مهم سید روحانیون گلستان + سند
بر مولا اباعبدالله الحسین(ع) گریه کنید و بر دشمنان آن سرور گرامی لعنت بفرستید. از پدرم می خواهم که مرا در مزار الازمن دفن کند . از پدر و مادر و برادران و خواهر عزیزم می خواهم که برای رزمندگان اسلام و امام و مراجع تقلید دعا کنند و از خدا بخواهند که فرج آقا امام زمان (عج) را نزدیک بفرماید. اما یک سخن با پدر و مادر مهربان و دلسوز خود دارم: شما ای پدر و مادر بزرگوارم ، شماهائی ...
خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)
از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی توانستم خدمتگزار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.
خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)
عملکرد خودم. از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم، از امام و مولایم حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان شاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند. از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی توانستم خدمتگزار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند. تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی ...
نجات داماد خشمگین از مرگ با دیه 600 میلیون تومانی
را به بیمارستان رساندم، گفتند که به علت شدت جراحت فوت شده است. خواهر مقتول هم به تیم جنایی گفت: مدتی قبل از حادثه پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند. به اصرار مادرم بود که خواهرم با مرتضی که 42 ساله بود، ازدواج کرد. مرتضی مرد پولداری بود و قبل از ازدواج با خواهرم زنی فیلیپینی داشت. او هنگام کار در ژاپن با آن زن آشنا شده و با او ازدواج کرده بود. مدت زیادی از این وصلت نگذشته بود که خواهرم ...
امروزخراسان جنوبی/ از همسری شهید برازنده تا کارآفرین نمونه خراسان جنوبی
... *خانم آمالی فرمودید در زمان شهادت همسرتان سه فرزند خردسال داشتید، بعد از شهادت ایشان چه سختی هایی را متحمل شدید؟ من زیاد با همسرم زندگی نکردم، چون ایشان بیشتر وقتشان را در محل کارشان که نهبندان بود می گذراندند و ما فقط یک روز جمعه همدیگر را می دیدیم. شاید بتوان گفت از 8 سال زندگی مشترک، تنها یک سال را با هم زندگی کردیم آن هم زمانی بود که همسرم به بیرجند منتقل شده بودند. من سال ...
آیت الله بهاءالدینی و حکایاتی از نفوذ نگاه و نفوذ کلام
...، اختلاف و مشاجره ای بین من و خانواده ام رخ داده بود؛ زیرا کاری را به او واگذار کرده بودم تا انجام دهد، اما آن را انجام نداده بود. از این رو، با داد و فریاد و عصبانیت از خانه خارج شدم و برای اقامه نماز مغرب و عشا به سوی حسینیه شتافتم. نماز را به ایشان اقتدا کردم و پس از آن، خدمتشان رسیده، سلام کردم و در محضرشان نشستم. ناگهان رو به من کرده و با تندی فرمودند: مگر این ها برده اند؟! ...
خاطرات مدرسه کپری
راحتتر شد، زمان گذشت و توانستم مدارج علمی را پس از دیگری در شهرم طی کنم و ارج و قربی نسبی نیز در شهر بدست بیاورم و تمام این موارد مربوط به اولین روز مهر بود که پا به عرصه درس خواندن گذاشتم. پس از طی این مراحل به شغل مقدس معلمی نائل شدم و از آن به بعد بود که درک واقعی هستی را تجربه کردم، زمانی که برای خدمتم در لباس معلمی به یکی از روستاهای بلوچستان در جنوب سیستان و بلوچستان عازم شدم ...
پارک پاک؛ دورهمی بدون کارت دعوت
کشورمان کشیدند، از عملکرد کاروان ایران در برزیل گفت. وی افزود: تا سال 2015 در رده سنی جوانان با عضویت در تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان در میادین مختلف بین المللی، جهانی و آسیایی به میدان می رفتم و در سال 2016 از رده سنی جوانان وارد رده سنی بزرگسالان شدم. قهرمان ارزشمند کشتی فرنگی جمهوری اسلامی ایران با اشاره به اینکه در عرصه بین المللی توانستم نخستین مدال طلای خود را در مسابقات ...
علیرضا هستم؛ بازمانده حمله هوایی سال 64 در تهران
. یک زندگی ساده معمولی داشتیم، پدرم یک نظامی بود که چند سالی به بازنشسته شدنش نمانده بود و مادرم نیز خانه دار، من فرزند و بچه بزرگ خانواده بودم که به اتفاق سه خواهرم در وقوع آن سانحه بودیم که هم اکنون من و یکی از خواهرانم از آن حادثه سالم ماندیم. * یکی از آن هزاران بمب ها نصیب ما شد هنگام بمباران در حال چه کاری بودید؟ به اتفاق خانواده در اتاق نشسته بودیم ...
روایت عشق همسر سالار عقیلی
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرآنلاین، عقیلی و شریعت زاده دو هنرمند شناخته شده در برنامه مهران مدیری حاضر شدند و در بخش هایی از برنامه موسیقی اجرا کردند. در بخش گفت و گوها شریعت زاده در پاسخ به مهران مدیری در برنامه دورهمی که از او پرسید به کدام خصوصیت سالار عقیلی افتخار می کند، گفت: صدای سالار عقیلی همیشه باعث افتخار من است و افتخار می کنم که او همسرم است. او پدری مهربان برای پسرمان، ماهور است. سالار عقیلی که پیش از این هم در برنامه دورهمی حضور داشته است در ابتدا تیتراژ سریال معمای شاه و قطعه نگارا را خواند. سپس مهران مدیری، از شریعت زاده که عقیلی را با نواختن پیانو همراهی می کرد دعوت کرد تا کنار او قرار بگیرد. شریعت زاده در پاسخ به سوال مدیری که از او پرسید چه شد که عاشق شدید، گفت: سال 73 هر دو ما در جشنواره موسیقی جوان حضور داشتیم. آن زمان من در بخش تک نوازی پیانو و آقای عقیلی در بخش آواز شرکت کرده بودیم. ردیفی که او خواند باعث شد حدس بزنم حتما شاگرد استاد صدیق تعریف بوده است. در همان جشنواره با مادرم پیش او رفتیم و از زبان خودش شنیدیم که شاگرد استاد تعریف بوده و با توجه به این که او هم تک نوازی مرا شنیده بود قرار شد با یکدیگر ارتباط کاری داشته باشیم. در پایان حریر شریعت زاده، سی دی خلوت خاطره ها را که تک نوازی پیانو خود اوست به موزه برنامه دورهمی تقدیم کرد و سالار عقیلی تیتراژ سریال چرخ فلک و قطعه خوشه چین را خواند. ...
ماجرای ازدواج تلخ یک دختر جوان با مرد نزول خوار
، هیچگاه به لقمه ای دعوت نکرد. دو ساعت بعد وقتی اهل خانه در خواب بعداز ظهر بودند، مینا ظرفی پلو و خورش برایم آورد. آن اولین بذل محبت آمیز او بود که مرا بیش از پیش مدیونش می کرد. ضعف داشتم، از چند روز قبل هم چیز دندان گیری نخوره بودم. مینا نشست و لحظه ای بعد وقتی من مشغول خوردن شدم، با تبسمی که شیرینی آن هرگز از یادم نمی رود مرا به حال خود رها کرد و رفت. هنوزهم پس از سال ها ...
حسن یزدانی: من تختی نیستم!
جهانی لاس وگاس از تکنیک سروته یکی استفاده کردم و در جام جهانی از فنون رکبی، در المپیک هم زیرگیری های سرعتی انجام دادم.من به لطف مربیانی که دارم به همه فنون آشنایی دارم و می توانم از همه آنها هر زمان که خواستم استفاده کنم. کمی از اخلاقت بگو؟ - خیلی ساکت هستم و الان هم خیلی زیاد حرف زده ام چون معمولا این همه صحبت نمی کنم. در میهمانی های خانوادگی کمتر شرکت می کنم و عاشق تمرین ...
دخترم را با وضعیت بسیار بدی در ماشین دوست پسرش دیدم
او در ماشین پسری بی هوش شده است و اگر به داد دخترش نمی رسید جوان هوسران حتما به س هیل ا تجاوز می کرد. با به هوش آمدن س هیل ا و در حالی که حامد اصرار به بی گناهی داشت این دختر نوجوان رازگشایی کرد و گفت:در تلگرام با حامد بیست ساله آشنا شدم او ادعا می کرد پدر پول داری دارد من از اعتماد خانواده ام سوء استفاده کردم و به این ارتباط مخفیانه ادامه دادم. امروز با هم قرار ملاقات گذاشتیم. با ماشین ...
به همسرم مشکوک شده بودم - نیمه شب با گام های آهسته به اتاق خوابش رفتم
پلیس آگاهی، آنها راهی خانه مورد نظرشدند. پدر خانواده -عامل 48 ساله جنایت -که درخانه بود بلافاصله تحت بازجویی قرارگرفت. شب سیاه هنوز از قتل دو دخترش شوکه بود. چهره دخترانش لحظه ای از مقابل چشمانش دور نمی شد. مدام همه وقایع را مرور می کرد تا شاید بفهمد کجای کار اشتباه کرده است.آشنایان این مرد مدعی بودند او ازمدت ها قبل به رفتارهای همسرش با مرد غریبه ای ظنین شده بود و به همین خاطر ...
پیام های احساسی مردم اشکم را درآورد
. احساس غرور می کنم که بعد از این همه سختی و زحمتی که کشیدم، زحماتم به بار نشست. * شب قبل از مسابقه نگران چیزی بودی یا اینکه خیلی عادی رفتار می کردی؟ شب قبل از مسابقه می دانستم که همه مسابقه من را می بینند، قولی که در لندن داده بودم عملی نشد و متأسفانه داوران وزنه 300 کیلوگرم را در آنجا خطا گرفتند و نتوانستم این وزنه را بالای سر ببرم. در آنجا بود که قول دادم در المپیک ریو جبران ...
رهبر معظم انقلاب از کتابم استقبال کردند
شرکت کنم. مرحوم رحمدل، استاد بهمن صالحی، مرحوم کهن، جناب آقای رضایی نیا و ...از بزرگان شعر کشور بودند که در آن منطقه زندگی می کردند. این بخت برای من فراهم شده بود که با آقای رضایی نیا که در آن زمان مدیر رادیو گیلان بود به رادیو راه پیدا کنم. آقای رضایی نیا چون در شعر و ترجمه قرآن توانمند بود من نیز از وی متاثر شدم که این آشنایی را از بخت های زندگی خود می دانم. استاد مسرور ماسالی یکی از ...
نویسنده"عباس دست طلا": نویسندگان دفاع مقدس از مظلوم ترین نویسندگان هستند/ همه می گفتند: آقا کتابت را ...
راهنمایی خانم معلم موضوع انشائی داد که من علاوه بر خودم برا تمام همشاگردی هایم – 30 نفر- نوشتم! معلم که نمره این انشاء را به عنوان نمره ثلث دوم درنظر گرفته بود متوجه این کار من شد، همه با نمره 20 این درس را قبول شدند جز من که یک 0 در کارنامه داشتم! ملعم مان به من گفت: همه انشاها را تو نوشتی و من از این کار تو ناراحت هستم آنقدر پدر و مادرم رفتند و آمدندتا قبول کرد 0 من را 10 کند. بعد از ...
شهادت مرتضی او را برایم جاودانه کرد
. تمام مسافرت را عینک دودی زدم و گریه کردم تا خانواده ام متوجه نشوند. دلهره داشتم. نمی خواستم مادرم به خاطر مریضی اش متوجه شود. روز آخر در سرعین بودیم که مامان گفت چرا مرتضی زنگ نمی زند حال تو را بپرسد؟ گفتم مامان آقا مرتضی شب قبل از حرکت ما رفته مأموریت. این بار هم بعد از دو ماه برگشت. خانم جرجانی از آخرین وداع تان با شهید و لحظات سخت خداحافظی بگویید. اخرین مرتبه ای که مرتضی ...
کیمیا علیزاده: می خواستم به مریخ بروم، سر از تکواندو درآوردم
نبود ولی حسرتش همیشه با من هست چون هیچ وقت المپیک 2016 تکرار نمی شود حالا شاید المپیک بعدی جبران کنم. *بعد از مدال دوست داشتی اول با چه کسی کسی حرف بزنی ؟ نمی توانستم تماس بگیرم چون سیم کارت نداشتم برنامه هایی هم برای تماس است در تلفنم نداشتم ولی در تلگرام آنقدر پیام برایم زیاد بود که موبایلم باز نمی شد.اول از همه جواب پیام های پدر و مادرم را دادم. *پدر و مادرت چه ...
تجاوز وحشیانه به دختر 7 ساله در نیشابور+ عکس کیانا
به گزارش خبر استان ،بیست و پنجم شهریور سال جاری یک خانواده تهرانی خبر گمشدن مشکوک دختر بچه شان را به نام ” کیانا” 7 ساله را به ماموران آگاهی نیشابور اطلاع دادند. تجاوز به دختر 7 ساله در نیشابور پدر کیانا به ماموران آگاهی گفت: برای سر زدن به خانواده ام به همراه یک پسر و دو دخترم به نیشابور سفر کردیم. بعد از اینکه به ملاقات پدر و مادرم رفتم به اصرار آنها شب را در خانه پدرم به ...
حسن یزدانی: من تختی نیستم!
...> - نه! من در مسابقات جهانی لاس وگاس از تکنیک سروته یکی استفاده کردم و در جام جهانی از فنون رکبی، در المپیک هم زیرگیری های سرعتی انجام دادم.من به لطف مربیانی که دارم به همه فنون آشنایی دارم و می توانم از همه آنها هر زمان که خواستم استفاده کنم. کمی از اخلاقت بگو؟ - خیلی ساکت هستم و الان هم خیلی زیاد حرف زده ام چون معمولا این همه صحبت نمی کنم. در میهمانی های خانوادگی کمتر شرکت ...
نابغه خردسال خوزستانی:می خواهم دانشمند هسته ای شوم+تصاویر
. اما در پاسخ به سوالاتمان می گوید: در مسابقات یوسی مس با دانش آموزان کلاس های اول تا هشتم کشور توانستم به رتبه دوم برسم و 21 آبان هم باید به مسابقات جهانی بروم. پزشک می شوی؟ من دکتر نمی شوم و دوست دارم دانشمند هسته ای شوم. موبایل داری؟ نه ولی دوست دارم داشته باشم(باخنده) پدر امیرمحمد درباره موبایل نداشتن فرزندانش می گوید: نظر کارشناسان این است ...
حسن یزدانی: من تختی نیستم!
... - نه! من در مسابقات جهانی لاس وگاس از تکنیک سروته یکی استفاده کردم و در جام جهانی از فنون رکبی، در المپیک هم زیرگیری های سرعتی انجام دادم.من به لطف مربیانی که دارم به همه فنون آشنایی دارم و می توانم از همه آنها هر زمان که خواستم استفاده کنم. کمی از اخلاقت بگو؟ - خیلی ساکت هستم و الان هم خیلی زیاد حرف زده ام چون معمولا این همه صحبت نمی کنم. در میهمانی های خانوادگی کمتر ...
حمایت مسوولین نباید محدود به چند رشته ورزشی خاص باشد/ سنگنوردی آینده ی روشنی در قزوین ندارد
سنگنوردی اولین مدال استانی را کسب کردم که بسیار برایم لذت بخش بود. بهترین مشوق شما برای ورزش در این رشته چه کسانی بودند ؟ من از روی علاقه وارد این رشته ورزشی شدم و البته پدر و مادرم نیز حمایت خوبی از من داشتند به طوری که تصمیم گیری برای انتخاب رشته ورزشی و تحصیل را برعهده خودم گذاشتند که ورزش را برای آینده ام برگزیدم و پس از رفتن به خدمت سربازی در همان دوران هم موفق به کسب مدال شدم ...
عاشقانه ای زنانه و عفیف در "جان شیعه، اهل سنت"
اسلامی است: بنده بارها گفته و باز هم می گویم که نگویید سنی ها برادرانمان هستند، بلکه آنها نفس و جان ما هستند . خط به خط رمان با همین دید پیش می رود و تا انتهای صفحه 589، از این مبنا تخطی نمی کند. در عوض، لحظه به لحظه عشق است که منتقل می شود، لحظه به لحظه مهر و محبت و علاقه. رمان را که به دست می گیری، سیل حوادث و موج احساسات، خواسته و ناخواسته تو را درگیر کرده و به پیش می برد. در ...
ظاهر فریبنده شوهرم، زندگی ام را تباه ساخت!
شود و حتی به نابودی و تباهی یک زندگی بینجامد؛ حالا امروز من هم یکی از این تباه شدگان هستم. لیلا آه دیگری از نهادش کشید و گفت: چه خوش خیال و ساده بودم که فکر می کردم خوش تیپی و داشتن صدای خوش برای آدم نون و آب می شود، بخاطر داشتن چنین افکاری بود که چشم وگوشم به روی حقایق بسته شد و هر چه پدر و مادرم گفتند که باید در مورد نیما، بیشتر تحقیق کنیم، قبول نکردم و گفتم همین که از میان آن همه دختر در آن ...
اخبار حوادث
خاطر بعد از سه روز یک اره برقی خریده و من جسد پدرم را تکه تکه کردم. مادرم نیز تکه های جسد را در کیسه های زباله قرار داد.همان موقع ماموران که از طریق عمویم متوجه جنایت شده بودند وارد خانه شده و ما را دستگیر کردند. در ادامه جلسه دادگاه مادر خانواده به نام لیلا در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: طی 25 سال زندگی مشترک با همسرم یک روز خوش نداشتم و او، من و دخترانم را همیشه آزار می داد ...