پنجشنبه ۰۳ خردادساعت ۱۳:۳۹May 2024 23
جستجوی پیشرفته
فرارو ۱۳۹۵/۰۷/۱۹ - ۱۱:۲۲

یک شبانه روز با کولبران

آسو محمدی در شرق نوشت: باران شب را تا صبح بی امان باریده بود. سپیده دم از خواب بیدار می شوم. نسیمِ خنکِ پاییزی که به صورتم می خورد، فرح بخش است. مادرم نماز صبح می خواند. شب را می بینم که در برابر روشنایی مکنده روز جان می دهد. ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)