سایر منابع:
سایر خبرها
اظهارات دایی درباره ظریف، فرهادی، خاتمی و ...
درخواستی نکرده ام. حتی یک نفر هم نمی تواند بگوید که به علی دایی یک متر زمین یا یک ریال وام داده ام. خودم به همه چیز رسیدم و زمانی که کمتر داشته ام با شرایط کنار آمده ام. من همین هستم. از اول هم همین بودم و دوست ندارم خیلی مسائل را باز کنم، چون تأثیری ندارد. - کسی را دوست داشته باشم، سرم را هم برای او می دهم. - لبخندی که دخترم به من می زند می تواند تأثیری بیش از جمع کردن صدها نفر ...
قاتل: برادرم تهمت می زد
قوه قضائیه از متهم اعلام گذشت و برای فرزندان مقتول درخواست دیه کرده بود. در ادامه فاروق در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: در افغانستان بودم که ازدواج کردم. مدتی که گذشت برادرم به من گفت که با همسرم رابطه دارد. داوود این موضوع را به چند نفر از اقوام هم گفته بود. من به همسرم اعتماد داشتم و می دانستم برادرم شایعه پراکنی می کند، ولی علت کارش را نفهمیدم. بعد از چند سال همراه همسر و دو ...
شوهرم شراب خوار و حشیشی و تریاکی بود!
رسیده بودم. وقتی خواستم خودم را بکشم فکر کردم بچه هایم بعد از من یتیم می شوند و پدر و مادری ندارند به همین دلیل تصمیم گرفتم، ابتدا آنها را بکشم. ابتدا دخترم فاطمه را زدم، بعد سراغ پسرم رفتم و او را هم با چاقو زدم. دختر دیگرم از ترس فرار کرد و به اتاق خواب رفت که به سراغش رفتم. وقتی دو ضربه به او زدم به من گفت مادر من مردم دیگر مرا نزن. فکر کردم او هم مرده است و به پذیرایی آمدم و تصمیم گرفتم به ...
تابوت منصورخان همان نقطه ای بود که گل قهرمانی استقلال زده شد
پله جلوتر از آنهایی هستند که به تحصیل خود ادامه ندادند. من یادم می آید رایکوف همیشه به خودم می گفت حالا که در کنار فوتبال دانشجو هستی به درست ادامه بده تا بعد از فوتبال زندگی خوبی داشته باشی و خوشبختانه این موهبت الهی نصیب من شد و من توانستم به درسم ادامه دهم. اما باید متاسفانه بگویم خیلی از بازیکنان قدیمی که از لحاظ فوتبالی ستاره بودند اکنون شرایط خوبی ندارند و همه تکیه گاهشان باشگاه است. من خدا ...
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!
اتفاق و یک تکه ی خوشگل از کار که قبل از تمرین نداشتم را، بعد از تمرین با خودم به خانه می برم. همان تکه ی جدید زایش چیزهای دیگری است برای فردا. تمام نیست و بسته نمی شود؛ هر روز چیز جدیدی به خود من اضافه می شود. پورآذری : حتی اگر احساس کنید چیزی که امروز به دست می آورید فردا به درد نمی خورد، به هرحال آن زایش وجود دارد. پس می شود گفت تئاتر فقط چیزی است که شما از آن لذت می برید و به ...
خودش زندگیت رو قشنگ می کنه
گناهی می شدم... هر کاری هم می کردم نمی تونستم ترکش کنم... دوباره سکوت کرد اما باز هم ادامه داد: ...شده بود عادتم. تازه بهش علاقه مند هم شده بودم. اما می دونستم که کار خوبی نیست. برای همین یک روز تصمیم گرفتم که از امام حسین بخواهم که من رو کمک کنه تا از دست این گناه خلاص بشم. بهش گفتم که من حریف خودم نمیشم. تو یه کاری بکن. چند روز بیشتر نگذشته بود که هر وقت می اومدم گناه کنم ترسی می ...
زلاتان: دوست داشتم پاریس برج ایفل را با مجسمه من عوض کند؛ منچستر بهترین شهریست که در آن حضور داشته ام
وضعیتش در منچستریونایتد و اوضاع و احوال این تیم صحبت کرده است.چکیده صحبت های او را در 5 پاراگراف می خوانید. 1- می خواهم کارهای بیشتری را برای تیم انجام دهم و این کار را هم خواهم کرد فکر می کنم به نسبت تعداد گل هایم، می توانستم چند گل بیشتر را به ثمر برسانم. من چند موقعیت خوب گلزنی را از دست دادم، چیزی که از خودم انتظار نداشتم. اما فوتبال در انگلستان متفاوت است. لیگ برتر با ...
ایرادِ بنده به هم لباس هایم است؛ به جای سخنرانی، باید نظم اجتماعی را تغییر دهیم
ایمان نیز اهل فکر بودن است. بنده قصد داشتم ابتدا مسأله تربیت با نگاه دینی تعریف شود؛ زیرا این مسأله بسیار مهم است. حالا با این معنایی که بنده از ذکر عرض کردم متوجه می شویم که تمامِ روابطی که در عالَم و تکوین تعریف می شود مصداق ذکر است؛ یعنی خداوند متعال با مدیریت تکوینی ای که در عالَم دارد به سمت گسترش فضای ذکر نسبت به حقایق و ربوبیت عالم می رود. این معادله اصلی بود که جای بحث ...
تبدیل سنگهای معمولی به جواهرات زیبا در پارکینگ خانه +تصاویر
شوم بعد از خدمت سربازی تصمیم داشتم ادامه تحصیل بدهم اما با توجه به علاقه ای که به کار گوهر تراشی داشتم تصمیم به ادامه کار پدرم گرفتم و با کمک دوستانم و با مشورتی که با هم کردیم تصمیم گرفتی با حمایت بسیج سازندگی کارگاه گوهر تراشی را در پارکینگ خانه ما راه اندازی کنیم. از بسیج سازندگی 60 میلیون تومان وام گرفتیم و همه باهم گفتیم یا علی. دوست نداشم کارگری کنم و می خواستم خودم کارافرین باشم و ...
دکتر یزدی: هیچ نوع بدیلی برای روحانی نداریم
رفته بود اما عرض شود استقلال ایران دچار خدشه شده بود مردم چه حس و حالی داشتند؟ والا همین طور که شما بهش توجه دارید مردم یک احساس دوگانه داشتند هم از رفتن استبداد خوشحال بودند هم از این که کشورشون توسط نیروهای بیگانه اشغال شده بود ناراحت بودند. این احساس متضاد دوگانه رو ما داشتیم. من به عنوان جوان نسل اون دوره این احساس رو داشتم. آقای دکتر، دکتر مصدق چطور؟ مجموعه ای از تحولات ...
رمان نویسان درک بهتری از جامعه دارند
، کتاب دیگری به نام دم را ردیاب را منتشر کرد که جیمز وود، منتقد برجسته آمریکایی، آن را از آثار شاخص قرن بیستم معرفی کرد.) وقتی آزادانه حرف زدم، دست خود را گرفتم و تازه متوجه جریان زندگی در نبض هایم شدم. هنوز اول راه بودم و چیزهای زیادی وجود داشت که باید تحت سلطه خود درمی آوردم. می افزاید: من خودم را آمریکایی و میراث دار قوم یهود می دانستم. وقتی اکثر مردم کسی را نویسنده یهودی می ...
مربی بنام کردستانی: در ایران به من نیاز نیست
...> خیرآبادی گفت: من تصمیم خودم را پیش از این گرفته بودم و در ایامی که بازی های المپیک 2016 ریو برگزار می شد، با چند کشور مذاکراتی داشتم، اما چون گمانه زنی هایی مبنی بر کناره گیری محمد بنا از تیم ملی ایران مطرح بود، پاسخ قطعی به پیشنهادات خارجی ندادم و زمانی که به ایران آمدم متوجه شدم سرمربی تیم ملی انتخاب شده است. وی یادآور شد: بعد از آنکه متوجه شدم در ایران به من نیازی نیست، وضعیت امکانات ...
کلاژ به زبان دیجیتال
فعالیت های کاری ام را در این زمینه شروع کردم؛ مخصوصا کارهای گرافیکی که فکر می کردم می توانم از علم و سوادم در این زمینه برای درآمدزایی استفاده کنم؛ اینکه بتوانم با استفاده از همین هنر کمی که دارم، زندگی شخصی ام را پیش ببرم. می دانید؟ از یک جایی به بعد، این اتفاق افتاد که من باید تمام ایده های ذهنی ام را به یک اثر تبدیل می کردم. مثلا پیش خودم فکر می کردم که این ایده می تواند یک عکس شود، یک ...
زن بودن نمی تواند آسمان را از ما بگیرد
پرنده ای تصور می کردم که پرواز می کرد و به هرجایی که دوست داشت، سر می کشید. با اشتیاق زیاد داستان برادران رایت- اولین انسان هایی که توانستند پرواز کنند- را می خواندم. همیشه در نقاشی ها خودم را در حال پرواز می کشیدم و باور داشتم یک روز بالاخره پرواز خواهم کرد. عاشق پرنده ها و بخصوص عقاب بودم و فیلم های مربوط به عقاب ها و پروازشان را با لذت تماشا می کردم. پرنده ای که با یک بال زدن می تواند مسافت ...
علیرام نورایی رکوردار گریم در فیلم یتیم خانه ایران
غول ناشناخته برای من بود. من همیشه تئاتر کار کرده بودم و برای چنین پروژه سنگینی که در آن اساتید مختلفی در حوزه های مختلف حضور داشتند آماده نبودم. روز اولی که جلوی دوربین رفتم چنان استرسی گرفته بودم که نه راه پس داشتم و نه راه پیش تنها به خدا توکل کردم که بتوانم از عهده نقش بربیایم. به عنوان اولین تجربه سینمایی سعی خود را کردم و همه دوستان در این پروژه به من کمک کردند از جمله آقای طالبی که کمک کردند ...
ماجرای عشقِ یک داعشی!
روی مبل نشسته بودم که یک تروریست از سوریه در فیس بوک به من پیام داد. مدت ها بود درباره افراط گرایان اروپایی در داعش مطالعه و تحقیق می کردم. دوست داشتم بفهمم چه چیز باعث می شود همه چیز را رها کرده و جان خود را در راه چنین هدفی بگذارند. مانند بسیاری از خبرنگاران، یک حساب کاربری با اسم جعلی در فیس بوک داشتم تا حواسم به حوادث روز باشد. تصویر پروفایلم یک عکس کارتونی از پرنسس یاسمین در کارتون ...
یزدانی: هدفم نشان دادن روح بلند انسانیت است
شخصیت است. یعنی نقش اصلی داستان که به گذشته های خود سرک می کشد و پایان عمرش را با مرور کردن گذشته و فکر کردن به آن زمان سپری می کند. دغدغه اصلی من تلاش برای نشان دادن روح بلند انسانیت دغدغه اصلی من تلاش برای نشان دادن روح بلند انسانیت است. در هر آنچه که قرار است از من دیده شود. تمام فکرم و تلاش خودم را برای روحی متعالی داشتن است و رسیدن به رستگاری و بس ... اگر خدا بخواهد هر آنچه در قلب و ذهن انسانی خود داشته باشی و راهی برای رستگاری باشر قطعا نتیجه خواهد داد و به اصل خودت یعنی آرامش خواهی رسید. ...
2پسرخاله قاتل اعدام می شوند
آن را اجاره دهم. من به پول نیاز داشتم و برای همین از دوستم بابک خواستم تا خودش را مالک خانه معرفی کند. بابک در بنگاه حاضر شد و خانه را قولنامه ای به رضا فروختیم و 20 میلیون تومان از او گرفتیم. اما چون نمی توانستم کلید خانه را به رضا بدهم او پس از مدتی به ماجرای کلاهبرداری پی برد و تهدید کرد اگر پولش را با ضرر و زیان به او پس ندهیم علیه ما شکایت می کند. به همین خاطر من از پسرخاله ام معین کمک ...
لذت بردن از زندگی با موسیو ابراهیم
واکنش های جالبی گرفته ام. یکی از این تماشاگران بعد از نمایش مرا دید و گفت شما روی صحنه پیرتر از الان به نظر می رسیدید. آن لحظه حس خوبی به من دست داد چون باورم شد که تماشاگر بدون گریم، لباس، دکور، تغییر صدا و... هم مرا روی صحنه پیر می بیند. البته بخشی از موفقیت این کار به بازیگر مقابل بستگی دارد یعنی اگر اشکان به پسر 11 ساله تبدیل نشود، من هم در همان سی و چند سالگی خودم می مانم. ارتباط ...
همه چیز زیر سر تیم برتون است...
؛ و البته قرار هم نبود که باشد. من عاشقانه کتاب را دوست داشتم. اما حتی به عنوان یک بچه نیز متوجه می شدم که یک چیزهایی در آن نامعمول است؛ چرا که کارول توجه و تمرکز چندانی روی روایت به عمل نیاورده. او عاشق تصورات و ایده هایش بود. این در جاهایی به کتاب لطمه زده. اتفاقات پشت سر هم رخ می دهند، بی هیچ دلیلی؛ و همه چیز به نظر تصادفی می رسد. می دانستم می توان یک فیلم آوانگارد خوبی از آن ساخت ...
ناصر ملک مطیعی: پایان تلخ یک ستاره ، دیدنی نیست
اتحاد خبر: باید دقایقی هر چند کوتاه، با ناصر ملک مطیعی به سر شود تا بفهمی دوست داشتن اش تابع هیچ حکم نوشته و نانوشته ممنوعیتی نمی شود. گپ و گفت کوتاهی رد و بدل شود تا بفهمی اصلاً محبوبیت اش بین مردم بده بستانی بوده است که حالا تمام سرمایه این پیشکسوت بازیگری شده است. روزنامه ایران - نرگس عاشوری: میزان محبوبیت آدم ها را نه می شود از اندازه حضورشان روی صفحات چیده شده بر کیوسک های ...
خسرو سینایی:دوست ندارم تکراری ها را تکرار کنم
شروع کردم و وقتی در سال 1346 به ایران آمدم فضای فیلم فارسی حاکم بود و من طور دیگری فکر می کردم. بنابراین فیلم های خودم را می ساختم. می دانستم فیلمسازی بلدم، اما نمی توانستم آن طور که محیط ایجاب می کرد فیلم بسازم. به خاطر همین از همان زمان چون نمی توانستم طبق خوشایند جوی و محیطی فیلم بسازم به من گفتند مستندساز! و مستندهایی که ساخته بودم پررنگ شد. مستند دوست دارم، اما این علاقه به این معنی نیست که ...
حفظ قرآن سخت نیست همت می خواهد
خودم در بسیاری از رقابت های قرآنی موفق بودم. به یاد دارم در دوران مدرسه برای اولین بار می خواستم در مسابقه قرآن شرکت کنم؛ مسابقه حفظ سوره مبارکه حجرات . وقتی که این سوره از قرآن را حفظ کردم و موفق به قبولی در این مسابقه شدم حسی جالب داشتم چرا که تا پیش از آن فکر می کردم حفظ قرآن کار خیلی سختی است و از عهده آن بر نمی آیم. پس اولین جرقه برای حفظ کل قرآن هم در همان دوران در ذهن شما زده شد. ...
این روحانی برکت را به شهرش هدیه داده است+تصاویر
می دهم. خودم هم پول موتوربان و خرابی هایتان را می دهم فقط شما کار کنید و سودش را ببرید. آن بچه ها رو به من گفتند در این زمین؟ گفتم خب در آسفالت که نمی شود باید اینجا کار کنید. دیدم این بچه ها این کاره نیستند. کار را خودم دستم گرفتم و گفتم به عشق مرتضی علی خودم این مزرعه را برای مردم می سازم و خداوند این توفیق را به من داد که کار به اینجا برسد. گفتند این شیخ عقل ندارد! آقای ...
محسن مسلمان: دایی گفت شادی گلت به کسی ربطی ندارد
...> * در بازی با قشقایی یک اتفاق برای یک پسربچه افتاد. - ما مشغول گرم کردن اول بازی بودیم. یک پسربچه از لندن آمده بود برای این بازی. یک مریضی داشت و من نمی دانستم مریضی اش چیست. به داخل زمین آمد و فکر کنم که آمده بود مرا ببیند. مرا بغل کرد و فضایی ایجاد شده بود که نمی توانستم او را رها کنم. من آرام آرام او را به سمت نیمکت بردم. * محسن مسلمان یکی از ویژگی هایی که دارد ماجرای دلجویی ...
مسائل پرورشی نسبت به مسائل آموزشی ارجحیت دارد/از تکریم ارباب رجوع تا ارتقای جایگاه معلم اولویت مدیریت ...
گردید که خودم سرپرستی این رشته را بر عهده گرفتم. از آن روز امید داشتم که در بناب هم هنرستان فنی و حرفه ای نمونه دولتی تاسیس گردد که تا به حال تحقق پیدا نکرده است؛ به امید خدا پیگیر خواهیم بود که این مرکز را در بناب تاسیس نماییم. در زمان ریاست آقای جلیل آذری مورخ 21/9/1391 بنده را برای ادامه کار به اداره آموزش و پرورش دعوت کردند که در پست نماینده حقوقی اداره آموش و پرورش انجام ...
یادداشت خیابانی برای منصور پورحیدری
یاد منصورخان هم گرم نگه می دارد ما را . یاد او گرم است . مثل صدایش . مثل مهربانی ها و کلام پدرانه اش . یاد مردی که مرد . یاد پیرمردی که دیگر نیست اما همیشه هست . او تاج دار تیم تاج بود . او پدر بزرگ تیم استقلال بود . من وقتی به کم بودن ها و حقارت های خودم می نگریستم از خاک داران بودم و خاک بر سر . اما وقتی به مردانی چون او می نگرم از تاج دارانم و تاج بر سر . این مرد تاج بر سر با مرگ از میان ما رفت . می گویند مرگ حق است و این حق تنها نعمتی است که انگار خدای عادل به عدالت برای همه مخلوقاتش در نظر ...
تندیس ها را باور ندارم
ها حمل بر خودستایی و فخرفروشی نشود. به هرحال اگر فرصت بیشتری داشتم تا به موسیقی خودم و آهنگ سازی بپردازم، شاید می توانستم امروز قابلیت های بیشتری را از خودم به مرحله اجرا بگذارم. به قول شاعر: دقایقی ز زمانه هنوز در پیش است/که از سراسر بگذشته ارزشش بیش است . امیدوارم بتوانم در این چند صباحی که از عمرم باقی مانده و نمی دانم چند روز یا چند ماه یا چند سال است، آن کارها و اندیشه هایی را که دست سرنوشت ...
دختر دبیرستانی با یک صیغه محرمیت بیوه شد / پس از صیغه به خواسته امیر تن دادم
و دیگر جواب تماس من را نمی داد. مدت ها بود که دنبالش بودم تا اینکه توانستم آدرس منزلش را به دست بیاورم وقتی به درمنزلش رفتم مادرش در را باز کرد بعد از اینکه خودم را معرفی کردم، لبش را گزید و دو دستش را بر هم زد و گفت: ای دل غافل تو هم فریب پسر شیاد مرا خورده ای! با شنیدن این حرف، دنیا روی سرم خراب شد، پرسیدم پسرت کجاست؟ خبری از او داری؟ گفت: ساکن یکی از استان های غربی است و ...
وقتی انسان، صالح شد، راه عاقبت به خیر شدن را پیدا می کند
همین توقّف نداشتم. می دانستم راهش از طریق علم و برهان است. البته منظور از علم، سواد نیست. هر چند سواد هم باید باشد، یخرجهم من الظلمات الی النور، ظلمات به سواد و درس ها تعبیر می شود، منتها باید از آن ها خروج پیدا کرد و به نور رسید، العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء. علم، نور است، منتها معلوم است نور استمرار دارد تا به اصل آن برسد. لذا اولیاء خدا به دنبال آن بودند، نه این که علم داشته باشند تا ...