سایر منابع:
سایر خبرها
خاطراتی از مقاومت و دفاع مقدس در استان مرزی
موج گرفتگی شده است. بغلش کردم و آوردم داخل شیرینی فروشی و آبی به صورتش زدم. آن قدر تحت تاثیر این صحنه بودم که نمی دانستم چه کار کنم. وقتی به صورتش آب پاشیدم تازه متوجه سینه شکافته و غرق در خونش شدم. ترکش درست به قلبش خورده بود. یک مرتبه دست هایم سست شد، ناخودآگاه کف مغازه نشستم، نمی توانستم بپذیرم این بچه معصوم شهید شده است. متوجه لباس هایم که خونی شده بود، نشدم. تحت تاثیر این صحنه های ...
پدر شهید "مدافعِ حرم" که نانوای سامرا شد
آلود ما دوباره استارت زدند! تازه داشتیم گلدسته های حرم را می دیدیم و می خواستیم حس و حالی بگیریم که یهو یک پراید فسقلی بوق زنان خودش را انداخت جلوی ماشین ما و ترمز زد! با خودم گفتم: عجب! چه شانس بدی! شهادت در انفجار انتحاری! . در همین احوال و مرور شهادتین بودم که دو نفر کلاش به دست از پراید پریدند بیرون. پیرمردی حدودا شصت ساله و نوجوانی حدودا شانزده ساله! از نشان روی بازوی راستشان کاشف ...
بسیج و میراث گرانبهایی به نام “ایثار”
اعزام به جبهه ها ثبت نام می کردند. من هم حدود 17، 18 ساله بودم و بدون هماهنگی با خانواده برای رفتن به جبهه ثبت نام کردم. شب بعد از ثبت نام به خانه آمدم و به پدرم گفتم که من داوطلب رفتن به جبهه شده ام. او خندید و گفت: شما بچه ها چه کاری می توانید انجام دهید؟ شماها باید باشید و ما باید برویم. پدرم یکی از مربیان کشتی من بود و با او رفاقتی صمیمانه داشتم. این کل کل های بین مربی و شاگرد ادامه داشت تا اینکه ...
گفتگو با ساناز مینایی؛ از آشپزی سنتی تا آشپزی آنلاین با کدبانوی نام آشنای ایرانی
رو برای من جذابیتی نداشت. سال 70 شما آموزشگاه آشپزی راه اندازی کردید. چند ساله بودید در آن زمان؟ حدودا 20ساله. البته قبل از اینکه آموزشگاه را راه اندازی کنم در خانه آموزش می دادم و در خانه سه طبقه ای که در شهرک غرب تهران داشتیم یک طبقه را به این کار اختصاص داده بودم اما چون تعداد مراجعه کنندگان و علاقه مندان زیاد شده بود، به سمت ایجاد آموزشگاه تمایل یافتم. در آن ...
به خانه خاله ام رفتم / زمانی که به هوش آمدم با واقعیت وحشتناکی رو به رو شدم
مادرم کتک زد و این مسئله باعث شد تا خانواده ام از او دلگیر شوند و پسر خاله ام که همیشه نسبت به من و خانواده ام ابراز محبت می کرد می خواست با شوهرم درگیر شود. اما من اجازه ندادم و گفتم با وجود یک بچه کوچک دوست ندارم زندگی ام را از دست بدهم.زن جوان افزود: من و شوهرم امروز ظهر مثل همیشه با هم جر و بحث کردیم و او دوباره مرا کتک زد. با چشمانی گریان به خانه پدرم رفتم اما هیچ کس ...
ما را مدافع حرم آفریدند/ رج به رج به عشق مدافعان حرم
مدافعان حریم حرم عمه سادات کاری کنم بر دور زدن در دور صندلی متوجه هدایایی از قبیل پیراهن، شلوار، جوراب و... شدم با خود می گفتم که من برای شال و کلاه آمده بودم ولی اینجا همه چیز است و ذهنم درگیر بود که این هدایا از کجا آمده است. خانم جاودانه ناخود آگاه به پرسش جواب داد و گفت: این طرح را از سال قبل در نظر دا شتیم ولی می گفتند فعلاً چیزی لازم نیست ولی امسال که نیاز به این هدایا را متوجه شدیم ...
اس ام اس شهادت امام رضا (ع) به مناسبت 30 صفر
اس ام اس شهادت امام رضا (ع) امروز که سر بر حرمت می آیم انگار تمام عشق کامل شده است ای ضامن آهو ! به غریبی سوگند دل کندن از این ضریح مشکل شده است اس ام اس شهادت امام رضا (ع) هر چند حال و روز زمین و زمان بد است یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای آنجا برای عشق شروعی مجدد است ...
روایت 500 هزار تومانی که 6 میلیارد شد!
که خودش اتو کرده است: نمی دانم چرا این قدر سخت کار می کردم. عرق خاصی به این کار داشتم. درصد نمی گرفتم اما دوست داشتم درآمدمان بیشتر از دیگر مغازه ها باشد و همه من را به عنوان فروشنده ای سطح بالا بشناسند. حسی در من وجود دارد که همیشه دوست دارم هر کاری می کنم، بهترین باشد. من آدم خیال پردازی هستم و در تخیلم حالت رقابتی برای خودم به وجود آورده بودم و با خودم می گفتم باید بهترین فروشنده در این پاساژ ...
قطعاً حرکت بسیجی در کشور ما پیروز است/اگر تحریم ها ادامه دار شوند جمهوری اسلامی واکنش نشان خواهد داد
چقدر فاصله شده من نمیدانم، شاید یک روز یا دو روز یا کمتر یا بیشتر فاصله شده که این لشکر راه افتاده است. خب، آنها پیاده داشتند بدون تجهیزات میرفتند -یک مشت مردم بودند؛ زن، مرد، بچّه- [امّا] اینها با تجهیزات و سپاه و لشگر و اسب و همه چیز؛ طبعاً زود به آنها میرسیدند؛ به آنها [هم] رسیدند. اصحاب موسی از دور دیدند که وای! لشکر فرعون دارد می آید؛ دستپاچه شدند. در قرآن -سوره ی شعرا- میفرماید که فَلَمّا ...
علیپور: با ساچمه هم نمی شود به بیرانوند گل زد
روز قبل از رفتن به راه آهن ازدواج کرده بودم و دنبال خانه گرفتن و این مسائل بودم. قراردادم سال اول صد میلیون تومان بود. مشکلات زیادی داشتم اما هدف و انگیزه داشتم. می خواستم در فوتبال ذهنم معطوف هیچ چیزی جز فوتبالم نباشد. خیلی ها می گفتند هیجده سالگی وقت مناسبی برای ازدواج فوتبالیست نیست ولی من قبول نداشتم و خدا را شکر از این بابت خیلی به نفعم شد. از منزل به تمرین و از تمرین به منزل می رفتم. اهل تفریح ...
توهین عجیب یک روحانی به علی مطهری/ معاون شهرداری که شخصا سگ های ولگرد را شکار می کند/ علم الهدی: برای ...
وقتی که اصولگرایان به وحدت نرسیده اند، اینها فقط گمانه زنی است. خبر آنلاین این خبر را منتشر کرد. توهین عجیب یک روحانی به علی مطهری حجت الاسلام و المسلمین احمدرضا احمدی دانش آموخته حوزه علمیه قم و عضو هیات علمی دانشگاه در یادداشتی خطاب به علی مطهری نوشت : آقای مطهری! تا صدای شما را نشنیده بودم که به امام هشتم (علیه السلام) اهانت کرده اید باورم نمی شد و گمان می کردم که شاید ...
باید کودکی کنیم
خیلی وقت نمی کنم. البته پسرم بزرگ شده و دانشجوست، اما دخترم کلاس اول ابتدایی است. تلاش خودم را می کنم با دخترم در خانه همبازی شوم. روان شناسان معتقدند اگر می خواهید رفیق خوبی برای بچه هایتان شوید، حتما خودتان را هم سن و سال آنها فرض کنید. آیا شما هم به این مساله معتقدید؟ بله، وقتی چنین تصوری داشته باشیم، می توانیم با بچه ها ارتباط خوبی برقرار کنیم. باید وارد دنیای بچه ها شد تا ...
وصال دوست در کنار دوست
شیراز انتقال دادند . تا شش ماه بعلت شکستگی و زخم عمیق پا و دست به صورت درازکش بودم . روحیه ام خیلی خوب بود . اما به هر حال دیار غربت آثار خاص و دلتنگی خودش را روی روح و روان انسان می گذارد . یک روز صبح چشمانم به جمال آقا جواد و بچه های دبیرستان روشن شد و غربت شش ماهه ام را بکلی فراموش کردم . او حتی پدر و مادر و خواهرم را از روستا برای دیدن من آورده بود . از آن روز به بعد تا چندین ماه کار ...
وقتی یک جوان آمریکایی برای شناخت حسین راهی کربلا می شود
عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ سلام بر آن بدنِ.... (اشک) از طرفی خوشحال بودم که آقام اجازه داده تا پا تو سرزمینش بزارم، اما از طرفی هم یه بغض خیلی سنگین رو دلم بود. دوست داشتم منم مث خیلیای دیگه که راحت و بلند بلند گریه می کردن، اشک بریزم و واسه آقام درد و دل کنم. ما مجموعاً 2 روز در کربلا بودیم، ولی واسه من قَدِ یه نصف روز بود. خیلی سخت بود! خیلی سخته این همه راه رو با سختی و ...
پسر هنگام اقدام هولناک با خواهر و مادرش دیوانه بود +عکس بازپرسی
در طبقه دوم خانه مادرم زندگی می کنم. وی افزود: روزی 4 قرص اعصاب می خورم تا آرام شوم اما روز قرص هایم را نخورده بودم که ناگهان صدای تلفن خانه به صدا در آمد و قتی خودم را به تلفن طبقه اول رساندم از مادرم خواستم گوشی را به من بدهد چون منتظر تلفن بودم که یک لحظه عصبانی شدم و ضربه ای به صورت مادرم زدم که روی زمین افتاد. پسر خانواده افزود: به طبقه دوم بازگشتم که مادرم با ناهید ...
همه می دانند بحران سوریه راه حل نظامی ندارد
انفجار شدید خانواده آنجا بودند. برگشتند و من تا 25 فروردین 94 که سوریه بودم تنها بودم و در این تنهایی فقط مرخصی چند روز می آمدم و دوباره بر می گشتم. اولین بار که عراق رفتید فاصله بین اشتیاق و تصوراتتان چقدر بود؟ 6 ماه قبل از حمله امریکا به عراق شهرستان بودم مرکز قم کار می کردم، تهران آمدم و به دوستان گفتم به زودی امریکا به عراق حمله می کند، همه خندیدند گفتند فرض می گیریم حمله کند ...
پول فضای سینما را مسموم کرده ؛ حال هنرخوب نیست
شمارش آثار هنری و نمایشی هنرمندی که بیش از 74 سال روی صحنه تئاتر، مقابل دوربین سینما و در قاب شبکه های مختلف تلویزیونی بوده است کار آسانی نیست. نویسندگی، کارگردانی و بازی در بیش از 200 تئاتر، بازی در بیش از 80 فیلم سینمایی و حضور در بیش از 70 سریال و فیلم تلویزیونی، داریوش اسدزاده را به ستاره ای بی بدیل در آسمان هنر ایران تبدیل کرده است. میشل استروگف، سمندون، خانه سبز، هوش سیاه، قلاده های طلا، رفقای خوب، آژانس دوستی، گشت ویژه، رستوران خانوادگی، پنجاه کیلو آلبالو، ارثیه، بلوف، دو نیمه سیب، بوی کافور عطر یاس از جمله کارهای این هنرمند است. یتیم خانه ایران نیز باید به این تعداد اضافه کرد که به تازگی در سینما اکران شده و نفسِ شیرین که بزودی از تلویزیون مهمان خانه می شود. سالروز تولد، بهانه و فرصتی مغتنم بود تا خبرنگار جام جم آنلاین به ترتیب ذیل با او به گفت و گو نشیند. استاد در 94 سالگی چه تعریفی از کودکی و کودکی درون دارید؟ دوران کودکی پایه اصلی شکل گیری شخصیت و آینده فرد است. بالطبع کودک درون نیز تابع تجارب و محیطی است که یک فرد در دوران کودکی سپری کرده است. کودکان جامعه ما هر اندازه که در محیطی سالم، شاد و فرهیخته رشد کنند بالطبع کودک درونی سالم و شاد خواهند داشت. البته کودک درون من سال هاست که جوان شده است، عاشقی می کند، می خندد و اگرچه به ظاهر پیرشده ام اما از درون دوست دارم شنا کنم، کوهنوردی کنم و مانند ایام شباب که قهرمان دوی صدمتر بودم، باز بدوم. گفتید احساس جوانی می کنید، چه تعریفی از جوانی دارید؟ جوانی بهترین مرحله زندگی بشر است. جوانی موقع عاشقی است. عشق به کتاب، به موسیقی، به خدا، به شعر و ادبیات، به جنس مخالف و در یک کلام جوانی یعنی گُل زندگی. در جوانی پر انرژی بودم، از صبح زود تا آخر شب به دنبال هنر و شعر و موسیقی بودم. هنوز هم آن انرژی را دارم و اصلاً عشق و انرژی های جوانی در این سن و سال مرا سرپا نگه داشته است. با این وصف گویا پدر و مادر، مشوق شما در گرایش به هنر و موسیقی بودند؟ اتفاقا برعکس، پدرم کاملاً با کار هنرپیشگی و موسیقی مخالف بود. یکسال بود که مخفیانه ویولن می زدم وقتی فهمید، سازم را شکست. حتی بدور از چشم او به هنرستان هنرپیشگی می رفتم، وقتی فهمید کلی مرا دعوا کرد و از خانه بیرونم کرد. مدتی هم سردبیر روزنامه خاور زمین بودم. اما هنر را رها نکردید؟ از سال 1320 کار تئاتر و از 1327 کار سینما را شروع کردم. آن موقع هنوز سینما و سالن سینما وجود نداشت و تولید فیلمی نبود. خیلی محدود بود با این حال وارد دنیای نمایش شدم. آنقدر تئاتر و فیلم بازی کردم که تعداد آنها یادم نیست. رابطه تان با کتاب و مطالعه چگونه است؟ من از جوانی عاشق کتاب بوده و هستم. در این سن شب ها تا 4 صبح بیدارم و کتاب می خوانم. تاکنون سه کتاب نوشته ام و مشغول نوشتن چهارمین کتابم هستم. کتاب تازه به صورت مصوّر و درباره تهران قدیم و باغ لاله زار و بسیاری از خاطرات خودم است. معتقدم مطالعه برای یک بازیگر و هنرپیشه یک ضرورت است و این ضرورت را همیشه به هنرجویان و شاگردانم توصیه می کنم. از عشق گفتید، چه جوری عاشق شدید؟ (باخنده) دراین مورد من عاشق نشدم بلکه دیگران عاشق من شدند. تعدادشان هم خیلی بود. چون هم هنرپیشه بودم، هم جوان و خوش تیپ و قد بلند بودم. بالاخره در 27 سالگی با دختری اصیل و خانواده دار ازدواج کردم. دست روزگار او را از من گرفت و بعدها دوباره ازدواج کردم و از همسر دوم، 2 فرزند پسر دارم. (استاد در حالی از فرزندان یاد می کند که آهی عمیق در سینه و اشکی گوشه چشم دارد) چه خبر از بچه ها؟ آنها سال هاست که به آمریکا رفته اند. 4 نوه دارم که همه کمتر از 10 سال سن دارند. نوه هایم را ندیده ام و تنها از طریق اینترنت آن ها را دیده ام. (استاد اندکی سکوت می کند) بچه ها یعنی زندگی، دوست دارم نوه هایم را ببینم و آنها را بغل کنم. بهترین خاطرات نمایشی من حضور و ایفای نقش در سریال های مختلف تلویزیونی بود چرا که عموم مردم با تلویزیون ارتباط بیشتر و نزدیک تری دارند. به تازگی هم برای بازی در سریال نفسِ شیرین دعوت شده ام. در کنار بازیگران بسیاری همچون مرحوم علی اصغر گرمسیری، خسرو شکیبایی، نادره خیرآبادی، پروین سلیمانی و اسماعیل داورفر و بسیاری دیگر حضور داشتم که امروزه خاطرات و عکس های آن هنرمندان و دوستان شفیق برای من یادگار مانده است. استاد به تازگی در فیلم سینمایی یتیم خانه ایران حضور داشتید، در این فیلم چه نقشی دارید و در کل این فیلم و چگونه دیدید؟ من رییس یتیم خانه و مردی در حال مرگ هستم. با تغییراتی که آقای طالبی اعمال کرد قسمتی از سناریو حذف و طبعاً نقش من هم کم شد. درکُل فیلم خوبی است و کارگردان سعی دارد قسمتی از تاریخ تلخ ایران که مربوط به آثار جنگ جهانی اول است را به تصویر بکشد. تصویری که در آن بسیاری از ایرانیان دچار فقر و قحطی می شوند و تعداد زیادی فوت می کنند. از بین تئاتر، سینما و تلویزیون به کدام بیشتر علاقه مند هستید؟ به تئاتر عشق می ورزم. در تئاتر نفس بازیگر به نفس تماشاگر نزدیک است. انرژی به صورت مداوم بین بازیگر و تماشاچی رد و بدل می شود. بازیگر در لحظه پاداش خود را از تماشاگر دریافت می کند. در لحظه با تماشاچی می خندد یا می گرید. لذا قدرت درونی یک بازیگر روی صحنه تئاتر خیلی بیشتر از مقابل دوربین است. در کل یک نوع فرهیختگی در تئاتر وجود دارد که در سینما و تلویزیون کمتر وجود دارد. شما به عنوان یک پیشکسوت و مدرس هنر نمایش وضع تئاتر کشور را چگونه می بینید؟ حال تئاتر و درکل هنر این روزها اصلاً خوب نیست. بزرگترین درد تئاتر ما وجود سناریوهای ترجمه شده است. سناریو نویس خوب داریم اما بسیاری مایل هستند یک کار آماده را ترجمه کنند و بروی صحنه ببرند. در حالیکه ادبیات غنی فارسی داستان ها و قصه های بسیاری دارد که می توان آنها را به روی صحنه برد. حتی از یک بیت شعر حافظ هم می توان برای نوشتن یک سناریو خوب الهام گرفت. آیا این ضعف در سینما و تلویزیون هم دیده می شود؟ بله وجود دارد. در سینما وجود یک سناریو بکر و جدید کیمیا شده است. پول، فضای سینما را مسموم کرده بطوری که می بینی یک بازیگر در یک فصل در 3 یا 4 فیلم در ژانرهای مختلف حضور دارد. یک فیلم در کمترین زمان به مرحله تدوین می رسد. تلویزیون هم باید در بهره گیری از سناریوهای قوی و جدید پیشتازی کند و الا با کاهش مخاطب روبرو خواهد شد. و سخن پایانی استاد اسدزاده؟ از دولت و مسئولان بخش های فرهنگی و هنری می خواهم موضوع هنر را چه در بخش سینما، تئاتر، تلویزیون و موسیقی جدی بگیرند. بسیاری از مدیران این حوزه خوب شعار می دهند اما در عمل قدم موثری برنمی دارند. اعمال نظرات شخصی، جناح بازی های سیاسی و عوض بدل شدن مدیران در زمان های کوتاه به غیر از صدمه زدن به پیکر هنر، نتیجه دیگری در بر ندارد. محمد زندکریمخانی - جام جم آنلاین ...
خاتمی برای کار سیاسی از شاه عربستان پول گرفت/ نام مستعارم شمس بود/ برخی می خواهند من را جناحی نشان بدهند
شما در روزنامه ها مطرح می شود. در آنجا بحث درگیری نماز جمعه پیش می آید، اسم شما مطرح می شود، کوی دانشگاه اتفاق می افتد، باز اسم شما می آید و قبلش قضیه شهرداری... . این را درست می گویند. بقیه تهمت ها به خاطر این بود که ما سراغ لانه زنبور رفتیم. من کار خودم را کردم و خط خودم را رفتم. من همان راهی را که با امام شروع کرده بودیم، یعنی مبارزه با اسکتبار، ظلم و فساد را رفتم. در آن راه به این ...
ویشکا آسایش با سینما خداحافظی کرد
.... پس کاری که باید کرد این است که آنقدر تمرین کنی تا شخصیت شکل بگیرد به همین دلیل نمی توانم درک کنم چطور در مدت 20 روز روی صحنه می روند. اگر اجرای تئاتر فقط حفظ کردن متن باشد که بچه ی من هم می تواند این کار را انجام دهد. این بازیگر که چند سال قبل با تماشای نمایش کالیگولا و بعد از آن در مدت یک ماه تمرین برای نمایش کلفت ها که هیچ وقت به اجرای عمومی نرسید، شیفته ی تئاترهای همایون غنی ...
از سیر تا پیاز زندگی دکتر حمیدرضا رحیمی در گفتگو با صدای آزادی؛
اگر وقت آزاد داشته باشم با اجازه ارتش اقدام به راه اندازی مطب کردم چون آن زمان واقعا پزشک در شهر کم بود. مطب خودم را بالای گرما به سرتیپی در هشتی انقلاب راه انداختیم مطب فعلی (جلوخان) هم چون در جوار خانه پدری بود پس از باسازی در سال 67 اقدام به راه اندازی نمودم البته آن زمان خیلی ها می گفتند در جلوخان بیمار نمی آید و همانجا بمانم اما من چون بچه ی همین محل و همین کوچه بودم، ترجیح دادم به اینجا ...
پشت پرده لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد
در حال مدیریت برگزاری مراسم سخنرانی مطهری بوده و به گونه ای همه موارد با تهران هماهنگ می شده است؟ 8- امام جمعه مشهد و نماینده ولی فقیه در مشهد، بعد از نامه مطهری خطاب به روحانی درباره دست داشتن آیت الله علم الهدی در لغو سخنرانی، بیانیه ای را خطاب به وی صادر کرد و نوشت: بدین وسیله اعلام می دارد آیت الله علم الهدی اصلاً به چنین سخنرانی و مراسمی توجهی نداشته است و این حق را دارد که علیه شخص ...
روایت نقش افغانستانی ها در رساندن اعلامیه های امام(ره) از نجف به مشهد
و نجف اشرف زندگی کردم و درس حوزوی می خواندم و آنجا بود که تفکرات امام، رفتار امام و نگاه او به مسائل به ویژه مردم افغانستان را به خوبی درک و لمس کردم، لبخند می زند و می گوید یاد ایام بخیر... در عراق روزهای خوبی را داشتیم و سخت مشغول آموختن بودم، یادم می آید آن زمان در حوزه های علمیه نجف فقط حضرت امام(ره) و یکی از مراجع دیگر یک شهریه مشخص برای همه طلاب در نظر می گرفتند و یک بار هم یادم ...
تازه مسلمان آمریکایی: قیام امام حسین(ع) سراسر یقین و ایمان بود
تحصیل بپردازم. قبل از مسلمان شدن چه دینی داشتید؟ چه اتفاقی افتاد که مسلمان شدید؟ در یک خانواده مسیحی به دنیا آمدم. این اواخر متوجه شدم که پدرم مسلمان زاده بوده است اما پدر و مادرم با یکدیگر زندگی نمی کنند. در ژوئن 2015 انگیزه بسیاری برای خواندن قرآن در خود احساس کردم. قبلاً در مورد آن شنیده بودم و کمی هم گوش داده بودم اما تا این تاریخ واقعاً علاقه ای به خواندن آن در خود حس نمی ...
گرامیداشت سالروز تولد جوانترین شهید ایرانی مدافع حرم + عکس
شهادتش را دیدم. روز جمعه به من زنگ زدند. گفتند که مصطفی مجروح شده و داریم می آییم منزل شما... من خودم متوجه شده بودم. گفتم که لطفا خانه نیاید ... همان سر کوچه باشید من خودم را به شما می رسانم. آن شب به سختی خودم را تا صبح حفظ کردم. همسرم به مصطفی خیلی وابسته بود. از نظر من معجزه است. من خودم اطمینان داشتم که اگر همسرم بفهمد یک اتفاقی برایش می افتد . فردایش به همسرم گفتم خانه را تمیزکن شاید برایمان ...
واکنش مردم به کسب روزی حلال بابا میرزا
نجومی بگیرها پگاه: من پدرمو هفت سال پیش از دست دادم... اولش که عکس بابا میرزا رو دیدم ناخوداگاه گریه کردم و وقتی موضوع فرزندان بابا میرزا رو شنیدم با خودم گفتم کاش می شد به بچه هاش بگم قدر پدر و مادرشون رو تا زنده هستن بدونند، چون من دور از وطن هستم کاری جز کمک خیلی کوچک ازم برنمیاد ولی دو روزه اکثر وقتم رو برای جمع آوری کمک از طریق دوستان و بستگانی که می شناختم صرف کردم... البته از شما می ...
یادواره شهیدان کهنسال برگزار شد
نام خدا آن هنگام که رویاهای کودکی ام جان می گرفت معنای اشک های بی پایان مادر ، قد خمیده ی مادر بزرگ و عصای دست پدر بزرگ را نمی دانستم . آن گاه که با همسالان پر هیجان خود مشغول بازی و جنب و جوش بودم و دنیای کودکانه مرا در خویش فرو برده بود ، معنای عکس قاب گرفته ات را روی دیوار نمی دانستم . من نمی دانستم معراج شهدا را کجای شهرمان می توان زیارت کرد و گریه ی بی اندازه آن همه مرد و زن ...
خطابه ی روشنگرانه در سقیفه/ شاخصی از شاخص های جمل
جلوگیری کنند. وقتی با علی (ع) مشورت نمودند، حضرت آنان را از توسّل به زور بر حذر داشت و به آنان توصیه کرد که این کار را در پرتو سیره و سخن رسول خدا با دلیل و منطق انجام دهند و آن همه احادیث و گفتار و رفتار پیامبر را به منحرفین گوشزد نمایند. آنان طبق رهنمودهای امام از مبارزه مسلحانه دست کشیدند و در روز جمعه به مسجد پیامبر (ص) رفتند و آنگاه که جناب ابوبکر بر منبر پیامبر (ص) نشسته بود، آن ها در مقابل او ...
تهیه کننده سیانور: نمی روم فیلم روحوضی بسازم
...> رضوی: آن نامه که تند نبود حالا نامه های تندم را نگه داشته ام. امروز هم به یک عزیزی گفتم. خیلی چیز ها را نگه داشته ایم برای روز جزاء. خدمت خیلی از دوستان در آن روز هستیم. شخصاً اهل تندروی نیستم. سعی می کنم خیلی چیزها را نگه دارم حس ام این است که همه ما اهالی یک خانه هستیم و هرچیزی که هست باید در همین خانه حل کرد و نباید به کوچه رفت و داد و بیداد کرد و به پدرمان بگوییم ببین چه کردی برای آن. بعضی از ...
داستان نویسی به سبک چارلز دیکنز
. اما کسی توجهی به من نداشت و من هم از نوشتن دست کشیدم. حدود سه سالی پکر بودم. بعد یک روز که پسرم داشت با یکی از دوستانش بازی می کرد، مادر آن بچه با ما تماس گرفت تا سراغ پسرش را بگیرد. همین طور که با هم حرف می زدیم، گفت که صدای تو را می شناسم. اسم شما چیست. من هم اسم بعد از ازدواجم را که بریل دیویس بود گفتم و او پرسید نام قبلی شما چیست؟ وقتی گفتم بینبریج، گفت که هر دو کتاب من را خوانده است ...
متن کامل مصاحبه نیویورک تایمز با دونالد ترامپ
.... او در نهایت نتوانست آرای آفریقایی-آمریکایی را از آن خود کند. آنها به من رأی دادند . آنها سخنان مرا دوست داشتند. من در زمینه جذب آرای زنان نیز موفق بودم . در تجمعات من شمار زیادی زن حضور داشتند که پلاکاردهایی در حمایت از من حمل می کردند. اما بر اساس نظرسنجی ها، من آمار خوبی در ارتباط با زنان نداشتم. دین باکت: همان گونه که اشاره کردید شما اقدام خارق العاده ای ...