سایر منابع:
سایر خبرها
سیدرضا طاهر؛ اسماعیلی که به قربانگاه حلب رفت
شهادتش بودم و می دانستم شهید می شود چون از کودکی مدلش فرق می کرد. شهادت واقعاً لایقش بود. وقتی خبر را شنیدم گفتم خدایا شکرت. افتخار هم می کنم و سرم را بالا می گیرم . یادم هست که ر وز مادر می خواست به خانه ما بیاید که نشد. قرار بود فردا شب آن روز بیاید. روزی که رفت خواب دیدم جمعیتی جمع شده اند. جلو رفتم و دیدیم یک جنازه آنجاست که نیمی از بدنش خاکی است. انگار در خواب به من الهام شد که باید او ...
جانباز فتنه 88 و شهیدی که پیکرش بازنگشت/ همسر شهید: آن قدر بی ریا بود که بعد از شهادتش فهمیدم که مرتضی ...
مدتی پس از خبر شهادت مرتضی، گفتند لحظه شهادت مرتضی را کسی ندیده و شهادتش تأیید نشده است. بنرها را جمع کنید و لباس های مشکی را درآورید! ناخودآگاه لباس ها را درآوردیم. آن روزها به هرکس می رسیدم می گفتم تو را به خدا دعا کنید مرتضی برگردد... گویا مرتضی برای کمک به مجروحین رفته بود که با اصابت گلوله به آمبولانس، از بدن مرتضی چیزی باقی نماند! ...
همسر شهید: آن قدر بی ریا بود که بعد از شهادتش فهمیدم که مرتضی فرمانده بوده!/ ملیکا خواب دیده بود پدرش در ...
روایتی کوتاه از شهید مدافع حرم مرتضی کریمی شالی:
شهید مدافع حرمی که هم در سوریه دفن است هم در ایران
: ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست من اصلا فکر شهادت ایمان را نمیکردم. وقتی از رفتن گفت فقط یک بار گفتم میشود نری؛ الان تازه عروسی کردیم. گفت : الهه هر دلیلی آوردن برای نرفتن یک جور توجیه کردن است. مدام یک شعری میخواند؛ میگفت : ما گر ز سر بریده میترسیدیم؛ در محفل عاشقان نمیرقصیدم. بعد به من گفت الهه ما با رفتنمان جهاد میکنیم، شما با صبرتون فکر. نکن اجر شما کمتر ...
دیدار آیت الله علم الهدی از خانواده شهیدان معصومی در تربت حیدریه
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از خبرنگار تابان تربت ، آیت الله سید احمد علم الهدی نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی شب گذشته از خانواده شهیدان معصومی دیدار کرد. در این دیدار آیت الله علم الهدی خطاب به مادر شهیدان معصومی گفت: شما بعنوان مادر و همسر شهید از جایگاه والائی در انقلاب اسلامی برخوردار هستید و تاکنون توانستید سبقه و فرهنگ شهادت را حفظ کرده و به فرزندان خود منتقل ...
چرا شهید مختاربند، نام مستعار "ابوزهرا" را برای خود برگزید؟/رابطه ما با پدرم بعد از شهادت بیشتر شده است
نمانده بودند، گفت: این روحیه پدرم داغ شهادت و تحمل آن را سخت تر می کرد، هنوز به یاد دارم که پدرم ساعت سه شب از خواب برای نماز شب بیدار می شدند و خود را برای رفتن به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها آماده می کردند... از لحظات دیدار آخر با پدر چه خاطرهای در ذهن دارید؟ تابستان سال 94 پدرم از سفر برگشت، در پیامک هایی که می زدیم همیشه می گفت که برایم دعا کنید و من می دانستم که دعای ...
مهمان داریم! یک حیدری دیگر از جمع فاطمیون اوج گرفت
شیرازه / بازهم خبر شهادت، چشمم روی صفحه مانیتور مانده بود. چقدر قیافه اش آشنا بود. در گالری عکس گوشی چرخی زدم بله اشتباه نمی کردم چندماه قبل موقع تشییع شهید محمد نبی محمدی عکس دونفره شان را دیده بودم. در مراسم تشییع محمد نبی سنگ تمام گذاشت حواسش به همه کارها بود. حالا نوبت اوج گرفتن خودش شده بود.رفیقان می روند نوبت به نوبت خوش آن روزی که نوبت بر من آید... در آخرین روز پاییزی مهمان نگاه ...
شهیدی که زمان شهادتش با آخرین روز از پائیز رقم خورد
. وی ادامه داد: از بزرگترها شنیده ام که با تولد وی انرژی مثبتی به درون خانواده نفوذ کرد، هر قدر بزرگتر می شد رفتار و اخلاقش زبانزد خاص و عام بود و بیشتر با رفتار خود دیگران را نصیحت یا از حرکت در مسیر ناصواب منصرف می ساخت . خواهر شهید امیری افزود: در دوران انقلاب اسلامی، با اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) آشنا و معرفت لازم برای حرکت در مسیر انقلاب و اسلام را کسب کرد، در انتشار ...
شیراز فردا دو میهمان دارد
.... ناخواسته با خود زمزمه کردم؛ رفیقان یک به یک رفتند ... . به گزارش ایسنا، شنیدن خبر شهادت و بازگشت پیکرش، مرا از ازدحام روزمره اخبار و آفیش هایی که تکرار می شوند، کند و به سمت خانه شهید علی حیدری راهی ام کرد. شهیدی که به بیستمین بهار زندگی نرسید اما جاودانه شد. مادر بزرگش گفت: محمدنبی و علی پسرعمه و پسر دایی بودند. محمدنبی از هشت سال قبل شهادتش ساکن ایران بود اما علی حدود ...
شهیدی که نیمی از درآمدش را صرف امور خیریه می کرد+عکس
خانواده دهباشی بودیم که دو فرزندشان جزو شهدا هستند. مادر شهیدان دهباشی به مادرم می گوید تعبیر خوابت این است که خدا به شما یک پسر می دهد. سال بعد هم عباس به دنیا می آید. اول می خواهند اسمش را امیر عباس بگذارند اما بعد نامش را عباس می گذارند. به برکت و احترام خوابی که مادر دیده بود. من 13 سال از او بزرگ تر بودم و شاید بتوانم بگویم پوشکش را هم من عوض می کردم. گاهی به عباس می گفتم نمی دانم تو را بیشتر ...
شهید مدافع حرمی که ترور بیولوژیکی شد +عکس
هرچه خیر و صلاح است پیش بیایید. از چند روز قبل شهادت خیلی حالش بد شد. حالت چهره اش عوض شده بود. یک عارضه چشمی داشت که وقتی سرما می خورد، چشم هایش التهاب پیدا می کرد و قرمز می شد. سم که وارد بدنش شد تمام بیماری های نهفته بدنش را فعال کرد. در سوریه وضع چشمش بدتر شد ولی در ایران بهتر شده بود. یک روز قبل شهادت به ایشان گفتم خداراشکر حالتان بهتر است، خودش چیزی نمی گفت و تنها به گفتن ...
شهیدی که خواب شهادتش تعبیر شد
... قسمتی از وصیتنامه شهید: پدر و مادر مهربانم امیدوارم مرا ببخشید و حلال نمایید ... دلتنگ دوستان شهیدم محمد و ابراهیم کشاورز هستم هر لحظه برای رسیدن به آنها لحظه شماری می کنم دلم بشدت بیقرار آنهاست. روز و شب ندارم دیشب خواب دیدم که این سعادت نصیبم شده و در کنار آنها هستم ای کاش خوابم به واقعیت بپیوندد. از برادران عزیزم می خواهم که ادامه دهنده راه شهدا باشند دریاری اسلام با امام همکاری نمایید. حاج احمد لک؛جانباز دوران دفاع مقدس انتهای پیام/ ...
حجت اصغری شربیانی، شهید مدافع حرم که پایه گذار هیئت مذهبی در دانشگاه محل تحصیلش و کلاس های قرآنی در مسجد ...
شهید حجت اصغری شربیانی در نخستین روز از نخستین ماه سال 1367 در شهر ری دیده به جهان گشود و آبان 1394 مصادف با تاسوعای حسینی طی عملیاتی به نام محرم در حومه شهر حلب به شهادت رسیده است. پدرش از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود و همین امر سبب شد روحیه ایثار و شهادت در خانواده اصغری شربیانی ریشه دواند. حجت از 12 سالگی عضو بسیج شد و در جوانی هیئت جوانان متوسل به حضرت زهرا(س) را شکل داد. ...
این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم
هم می روم سوریه زیارت خواهر امام حسین (ع) پدر شهید کاظمی اقرار می کند من با شنیدن این جمله به اعزامش رضایت دادم. عبدالمهدی حتی در میدان مبارزه هم از خانواده غافل نمی شود: از سوریه تماس های زیادی با ما داشت تا اینکه پنج روز مانده به بازگشت ما از کربلا تماس گرفت و گفت سلام مرا به ارباب برسانید و دیگر منتظر تماس من نباشید حاج عباس اشک گوشه چشمش را پاک می کند و ادامه می دهد: 5 روز بعد از این ...
فریب داعش با لهجه افغانستانی/ ما جیره خور امام حسین هستیم
جیره خوریم، ولی جیره خور امام حسین، و نوکر حضرت زینب هستیم. یک زمانی خطی در جنوب سوریه دست ما بود که بعد از چند ماه به بچه های سوری سپردیم. یک بار وقتی تماس گرفتند گفتند ما هنوز مثل زبان شما لبیک یا زینب می گوییم و دشمن فکر می کند هنوز فاطمیون اینجاست و جلو نمی آید. به همه می گفتم دل نبندید از خودم غافل شدم ذهن سید مسافر پراست از خاطرات تلخ و شیرین جبهه ها، آرشیو عکس هایش ...
35 سال چشم انتظاری به عشق یک تشییع جنازه / بسیجی شهیدی که در چزابه آسمانی شد + تصاویر
گذراندن یک دوره 40 روزه آموزشی به منجیل رفت. بعد از برگشت علف های باغچه را می کند و می خورد. به او می گفتم: پسر چرا علف می خوری و غذا نمی خوری؟ مریض میشی . می گفت: نه مادر ، کشور درگیر جنگ است ، شاید یک روز اتفاقی افتاد و غذایی برای خوردن نباشد و مجبور شوم با علف خودم را سیر کنم ، لااقل از الان خودم را عادت می دهم. پسرم قبل از رفتن به جبهه به من گفت: "مادر در اهواز 340 نفر از ...
بازگشت پیکر فرزند پس از یک سال چشم انتظاری
رمضان روزه هایش را بگیرد. قبل رفتن به سوریه همه روزه های قضایش را گرفت و اگر دینی به کسی داشت ادا کرد. شهید سیدرضا حسینی از نیروهای افغانستانی لشکر فاطمیون 35 سال داشت که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت. از وی دو دختر به نام های مریم 9 ساله و محدثه سه ساله به یادگار مانده است. شهید سوریه اولین بار یک ساله پیش به سوریه اعزام شد که در اعزام دوم خود 15 روز پیش در دیگری های حلب بر اثر اصابت ترکش به پهلو به شهادت رسید. ...
تنهایی و تب وتاب دلتنگی همسرم برایم دردناک است/سزای عاملین را به قیامت می سپارم
دوران برایمان بگویید که چطور شد که همسرتان به شهادت رسیدند ؟ شش بار روحانی کاروان شیفتگان کعبه بود و یک ماه قبل از شهادتش هر دو با هم به سفر حج عمره رفته بودیم و این خاطره هیچگاه از اذهانم پاک نمی شود، شب 22 ماه رمضان بود و همانند شبهای دیگر تازه از نماز تراویح بر می گشتیم به منزل که رسیدیم خانواده دخترم همراه با دو فرزندش در منزل ما بودند و مثل همیشه با عالی بازی می کردند که ناگهان زنگ ...
کرامات فاطمی
دیگی کرد و بالای آن آب ریخت ، سر دیگ را پوشانیده ، آتش در زیر آن روشن کرد تا جوش آمد و به فرزندان دلبندش فرمود: ای جانان مادر! اینک صبر کنید، طعام بار کرده ام ، هنوز پخته نشده است . ایشان بیرون می رفتند و بعد از زمانی می آمدند و به مادر می گفتند: اگر آن پخته است جهت ما بیاور. آن بانو می فرمود: هنوز خام است ، ساعتی صبر کنید تا پخته شود. امام حسن (علیه السلام) بر سر دیگ رفته و سرپوش را ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بود و بعد گلوله ای از پشت سر به او اصابت کرده بود. حسرت یک غیبت در خانه تلفن داشتیم. خلیل هفته ای یکی دو بار زنگ میزد. عروسی دخترعمه اش بود و من بیشتر روزها برای کمک به آنجا میرفتم. چندباری زنگ زده بود، اما من خانه نبودم. آخرین بار که زنگ زده بود، گفته بود: به مادر بگویید این آخرین تماس است؛ دیدارمان هم بماند برای قیامت. بعد از آن روز نشستم توی خانه؛ گوش به زنگ تلفن اما ...
شهادت با زبان روزه زیبایی خاصی به چهره اش بخشیده بود
رزمندگان شده است. جوانی فعال و ورزشکار که تا لحظه شهادتش در 29/5/1358 پا به پای نیروهایش جنگید و در آخر برای پشتیبانی یکی از نفراتش به نام عباس حاجعلی با زبان روزه به شهادت رسید. حالا حاجعلی در نبود شهید رحمانی شجاعت و دلاوری های فرمانده اش را بیان می کند. سابقه ورود شما به جبهه و فعالیت های رزمندگی تان به چه زمانی برمی گردد؟ بعد از پیروزی انقلاب بنده از بنیانگذاران کمیته های ...
خاطره خواندنی یک مبلغ از اهل حقی که شیعه شد
برگزید و با توجه به اینکه به او گفته بودم هر زمانی که سوالی یا مشکلی داشت تماس بگیرید، بعد از چند روز نیمه های شب با من تماس گرفت، سوالی پرسید که زندگیم و افکارم را بهم ریخت . او پرسید حاج آقا اگر خانواده من بفهمند شیعه شده ام مرا از خانه بیرون می کنند و من جایی برای زندگی ندارم به گفته شما من تقیّه می کنم و هر طوری شده نمازهای یومیه را می خوانم و برای خواندن نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا ...
جشن تولد شهیدی که هنوز پیکرش به وطن بازنگشته + عکس
تولد چند روز زودتر اجرا گردید. خیلی زود ساعت از چهار گذشت. بخش پایانی برنامه هم مداحی به زبان آذری بود که سوز و شور عجیبی داشت. در آن لحظات نگاهم به تقویم افتاد ؛ 25 آذر 1395 بود. فکر اینکه کمتر از یک ماه دیگر باید برای مراسم سالگرد شهادت امیرعلی آماده شویم دلم را لرزاند. پیش از غروب خورشید، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها را ترک کردیم ولی 21 دیماه 94 و شهادت مظلومانۀ تعدادی از بسیجیان ...
یلدای شهدا را سحری نیست!
سال 94 عبدالحسین 29 ساله برای رفتن به سوریه با زینب سه ساله خود وداع کرد و 48 روز بعد به شهادت رسید. همسر شهید تعریف می کند که هشتم آبان سال 88، فقط یک روز از مراسم عقدمان می گذشت که عبدالحسین گفت دعا کن شهید شوم. کمی جا خوردم. گفتم الان که جنگ نیست. گفت خواهش می کنم دعا کن برای من، برای شهید شدنم. خیلی طول نکشید که شرایط برای رفتن عبدالحسین مهیا شد. زینب را به من و هر دوی ما را به خدا سپرد و رفت ...
خدا را شکر رفتنت باعث شد کودکان و مظلومان حلب آزاد شوند
شهید مدافع حرم میثم نجفی طی یادداشتی در نخستین سالروز میلاد دختر و شهادت همسرش احساس خود از تولد یک سالگی دخترش را بازگو کرده است که در ادامه می آید: میثم جان، پارسال فکر می کردم شب یلدایمان با سال های قبل فرق می کند، فکر می کردم در این شب طولانی 3نفره شده باشیم، اما اصلا به ذهنم خطور نمی کرد که برای همیشه قرار است شب یلدای دونفره داشته باشم، اما نه با تو، بلکه با دخترت، دختری که شب یلدا ...
اینجا اعتیاد، خود زندگی است
در ادامه این گزارش می خوانیم: همسن بودیم. خواست فلاسک چای را باز کند که گفتم: فدای شما. الان وقتش نیست. باشد زمانی دیگر. نمی خواهم دیر شود. بدون آنکه توجهی به حرفم داشته باشد، گفت: به اندازه کافی دیر کردی. نگران نباش با یه چایی خوردن نه فساد تمام می شود و نه تو مصلح می شوی. مضاف بر اینکه معتاد ها هم وقت و زمان خودشان را دارند. جرم و جنایت هم همچنین. همه روز و همه ساعت که نمی شود جرم مرتکب شد. یک ...
هدیه تولد
خانوم بله؟ با تعریف کردن این خوابش انگاری تکلیفم را مشخص کرد. دلم دوباره لرزید. اشک گوشه چشمم جمع شد. نگاهش کردم و با تمام دلم گفتم: بله! آقاسعید! 20دی بود که رفت سوریه. 4 روز بعد خواب دیدم زنگ خانه مان را می زنند، پشت در مادر شهیدی بود که می شناختمش. برایم چادر نماز هدیه آورده بود. با همان چادر 2رکعت نماز خواندم. غروب برادر سعید زنگ زد که: نگران نشیدها! سعید زخمی شده. از بغضش فهمیدم که ...
با من حکایت شب یلدا کند همی
شب پی زندگی می دوند و در خودروهایشان به اخبار گرانی، اختلاس، آلودگی هوا و ترافیک گوش می دهند، می شود گرفت. دنبال ردپایش راه افتادیم توی شهر و از مردم خواستیم تا دست به دامن حضرت حافظ شوند و بلندترین شب سال را برایمان تعریف کنند. رسیدن گل و نسرین بخیر و خوبی باد مغازه قنادی شلوغ و پر از آدم است که چپیده توی یک گله جا. ردیف شیرینی و کیک های رنگارنگ ویترین خودنمایی می کند؛ شیرینی ...
پیوند فرهنگ پهلوانی و ارزش اسلامی، ویژگی شهید کوشه ای
ولی فقیه بود و در برابر مخالفان قاطعانه برخورد می کرد همواره در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت کرده در تهیه اعلامیه های امام و پخش آن علیه دستگاه ستم شاهی فعالیت بسزایی داشت. شب و روز شهادت صبح روز یکشنبه دهم دی ماه کشتار مردم بی گناه توسط رژیم چنان وی را آشفته کرده بود که شب قبل از شهادتش وصایای خویش را نمود از دوستان و آشنایان خداحافظی کرد و همه را به پایداری و مبارزه در برابر ...
هرمزگان درسالروز میلاد مسعود نبی اکرم (ص) و امام جعفرصادق(ع) غرق درنور و سرورشد
به گزارش شنبه ایرنا ، دوستدار ائمه اطهاردرهرمزگان با چراغانی و آذین بندی خیابان ها ، معابر و هر کوی وبرزن و پخش نقل و شیرینی ، عشق وارادت قلبی خود را پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) ابراز کردند. آیین های مولود خوانی از شب گذشته در مساحد ، حسینه ها شهرها وروستاهای هرمزگان بویژه درامام زادگان سید مظفر ، سید کامل پیرچوگان ، شاه محمد تقی ، سید سلطان برپاشد ومردم ولایتمدار این ...