سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرم از ارتباط من و شیما ناراضی بود/ بچه ام را در شکمم کشتم!
، ولی بعد از آن مرد. من سه ماه مادر بودم؛ مادری که خودش فرزندش را کشت. دیگر نه تنها خودم بلکه دیگران من را نمی بخشیدند. مصرفم بیش از پیش شد تا جایی که دو ماه قبل از شدت مصرف مواد مخدر از هوش رفتم. دو روز در بیمارستان بیهوش بودم. خواست خدا بود که زنده ماندم. از همان زمان به بعد هم در مرکز ترک اعتیاد ماندم تا این مواد را ترک کنم. دیگر نمی خواهم مواد بکشم. امیدوارم خدا باز هم کمکم کند. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
خاطرات اسارت آزاده فاطمه ناهیدی(28)قسمت پایانی
ترها تغییر کرده بودند. انگار در خواب و رؤیا بودم. در میان آن همه جمعیت به دنبال علی می گشتم، ولی از کسی نمی پرسیدم. می دانستم مادرم نگران این مسئله است. بعدها می گفت وقتی شنیدم می آیی، مانده بودم چطور خبر را به تو بدهم. سوار ماشین که شدم، به دختر عمویم گفتم بیا پیش من بنشین. علاقه زیادی به او داشتم. دست مادرم را گرفتم و گفتم ما باید در مقابل تمام مصائبی که پیش می آید، صبر داشته ...
گوهر را به قتل رساندم چون دیگر دوستم نداشت+عکس
همسرم مشکوک شده بودم و گمان می کردم با مرد غریبه ای درارتباط است آخرین بار در غیاب فرزندانم با او صحبت کردم اما با بی اعتنایی پاسخم را داد و من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقو چند ضربه به او زدم و سپس با پلیس تماس گرفتم. وی ادامه داد: من سالها در نانوایی کار می کردم تا همسر و فرزندانم زندگی خوبی داشته باشند اما بی توجهی های همسرم به من باعث شده بود به او بدبین شوم. من از او پشیمانم و از دادگاه تقاضای بخشش دارم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
کتک خوردن عروس 13 ساله در شب حجله از داماد 31 ساله
کنم و از شر مواد خلاص شوم. شرایط بدی داشتم، اما خدا را شکر یک روز که به مرکز پزشکان بدون مرز رفته بودم، از طریق یک نفر با سرای مهر طلوع آشنا شدم و آمدم و پاک شدم. با دست به بیرون از اتاق اشاره می کند و می گوید که پسرش امیرحسین همین جاست و مدام به او اصرار می کند که از سرا بروند و خانه ای اجاره کنند. دل سهیلا برای دیدن دو قلوهایش پرمی کشد که الان باید چهار ساله باشند. یک بار در بهزیستی برایشان جشن تولد گرفت، اما حالا دو سه سالی هست که آنها را ندیده و بیتابی شان را می کند. ...
از شوهرم خسته و ناامیدشدم و برای انتقام با جوانی قرار گذاشتم که لطف آقا امام رضا(ع) نجاتم داد
شرکت واحد شدم و به راه افتادم. زن همسایه و دخترش هم ایستگاه بعد سوار اتوبوس شدند. دختر همسایه مرا سوال پیچ کرد. مانده بودم چه بگویم. از دهانم دررفت و گفتم می خواهم به حرم امام رضا(ع) بروم. آن ها با خوش حالی گفتند: ما هم برای زیارت به حرم می رویم! حرفی زده بودم و به ناچار همراهشان رفتم. لحظه ای که وارد حرم امام رضا(ع) شدم و چشمم به گنبد طلا افتاد، دلم لرزید. دختر جوانی را دیدم که روی ویلچر ...
90/ سال ها مربی تیم ملی بودم ولی الان مستاجرم
...> در تاریخ 21/2/1326در خیابان گرگان به دنیا آمدم و در همین محله هم بزرگ شدم. 90: در چه خانواده ای بزرگ شدید و شغل پدر؟ در یک خانواده غیرورزشی. شغل پدرم هم معمار بود و از این راه امرار معاش می کردیم. 90: تیم هایی که در آن بازی کردید؟ شاهین 4 سال، تاج 4 سال، برق تهران 4 سال و در این تیم هم خداحافظی کردم. 90: سابقه ملی؟ همیشه دعوت می شدم ...
صبحت بخیر عزیزم
شانزده ساله بودم که عاشق دختری شدم. چنان دیوانه وار عاشق آن دختر شدم که پس از اصرار و پافشاری بسیار زیاد توانستم در همان سن پدرم را راضی کنم که به خواستگاری دختر برویم. وقتی به خواستگاری رفتیم، پدر دختر بنای مخالفت گذاشت و برای اینکه مرا از سر باز کند اصرار داشت باید درس بخوانم و حداقل دیپلم داشته باشم. پس از آن با جدیت درس را ادامه دادم تا دیپلم گرفتم. دوباره به خواستگاری ...
دسیسه خانوادگی برای قتل پدر
رد کرد و مدعی شد هرچه تابه حال گفته دروغ بوده و قصد کمک کردن به آرش، فرزندش، را داشته است. او گفت: من و شوهرم با هم درگیری داشتیم اما این دعواها در حدی نبود که بخواهم دست به قتل او بزنم و با همه دعواهایی که داشتیم، زندگی ام را به خاطر بچه هایم دوست داشتم. وقتی صبح بیدار شدم و دیدم پسرم پدرش را به قتل رسانده است، برای اینکه جرم او سبک تر شود، تصمیم گرفتم درصورتی که پلیس موضوع را فهمید بگویم من و ...
گزارشی تکان دهنده از آسایشگاه های سالمندان کهریزک در تهران و البرز
روزگار بدهکار است. تا سن 70 سالگی عصای دست مادر پیرش بوده و از او تا لحظه مرگش نگهداری کرده اما فرزندانش علاوه بر اینکه رهایش کرده اند دست به سرقت اموال مادرشان هم زده اند: در سن 21 سالگی بیوه شدم. برای بچه هایم هم مادر بودم هم پدر.آبرو ریزی ای که بچه هایم کردند به خاطر آن خانه حتی باعث دق مرگ شدن مادرم شد. از آن ها نمی گذرم، خدا تقاص کارهایشان را می دهد. خانم زاهدی که تمام عمرش را صرف ...
کشف جسد دختری در شور قلعه ماهدشت/ راز درخواست غیر اخلاقی در یک آپارتمان
ملاقات هایمان متوجه شدم او معتاد به شیشه است. من مهندسی ورشکسته هستم و مدتی بود از همسرم جدا شده بودم. ما به هم علاقه مند شده و می خواستیم بعد از ترک اعتیاد او با هم ازدواج کنیم اما او همچنان مواد مصرف می کرد. روز حادثه او به خانه ام آمد. حالش بد بودو خواست برایش مواد بخرم. مواد را خریدم و برگشتم اما آن را به دختر جوان که در حال خماری بدو بیراه می گفت، ندادم و او را به خانه اش بردم. وی ...
عامل قتل: به مقتول هشدار داده بودم
شده بود و رابطه خوبی با شوهرش نداشت. به همین دلیل شوهرش او را ترک کرد. من و پدرم با تلاش زیاد نرگس را ترک دادیم و به خانه مان بردیم تا از او مراقبت کنیم تا اینکه یک روز متوجه شدیم نرگس از خانه فرار کرده است. با پدرم به خانه نرگس رفتیم و هر چه در زدیم کسی جواب نداد. از روی دیوار وارد حیاط خانه شدم. نرگس تا مرا دید دستپاچه شد و از خانه بیرون رفت. به محض ورود به خانه با وحید روبه رو شدم. قبلاً ...
پناهگاهی امن برای بانوان با آبروی سرزمینم!
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی شهر فردا ، " خیلی کم سن و سال بودم که من را سر سفره عقد نشاندند. خانواده فقیری داشتم. از ازدواج پشیمان نبودم، زیر تصور می کردم هر چه باشد بهتر از خانه پدری است. حداقل یک خانه و مقداری وسایل خانه مستقل دارم. همسرم کار می کند و خرج زندگی را هر چه کم یا زیاد تامین می کند. صاحب بچه می شوم و برای خودم یک زن خانه و یک مادر می شوم. تمام آمال و آرزوهایم به یک هفته ختم شد ...
ازدواج زودهنگام، دختر 11 ساله را دو دهه کارتن خواب کرد
ایران نوشت: از آن صورت فرتوت و لبخند ژولیده که پیرزنی 80 ساله را می مانست، عروسی ساخته اند گونه گل انداخته. تنها 11سال داشت که عروسکش را از بغلش گرفتند و دست او را در دست مردی گذاشتند که 20 سال از خودش بزرگتر بود، سراشیبی سقوط!: من 5 برادر دارم و یک خواهر. پدرم نه تنها من، بلکه خواهرم را هم به اجبار به خانه بخت فرستاد. من چهار سال با مردی زندگی کردم که معتاد بود. خیلی زود هم بساط همسرش ...
راز شوم سیم کارت های مخفی نوعروس جوان
برای خودش درست می کرد خجالت می کشیدم با او بیرون بروم. چندبار تصمیم گرفتم با مذاکره و گفتگو مشکل را حل کنم. فایده ای نداشت و اصلا به حرف هایم گوش نمی کرد. برای خودم واقعا متاسفم. هنوز شش ماه از ازدواجمان نگذشته و ما این قدر مشکل پیدا کرده ایم. نمی خواهم به زندگی با زنی ادامه بدهم که به من خیانت Cheat می کند. کارمان به کلانتری26 کشید. خودکرده را تدبیر نیست. با غرور و ندانم کاری، سرنوشتم را تباه کردم. ...
حکم قصاص برای قاتل پسر کارخانه دار
های بعدی عامل قتل را که مردی 32 ساله به نام یاسر بود بازداشت کردند. او گفت: کارمند سازمان میراث فرهنگی هستم. در حالی که صاحب همسر و فرزند بودم به مصرف مواد مخدر اعتیاد پیدا کردم. بعد از آن برای تأمین پول مواد تصمیم به سرقت گرفتم. برای این کار یک اسلحه تهیه کردم و به عنوان مسافر زورگیری می کردم. متهم در توضیح شب حادثه گفت: شب حادثه کنار جاده منتظر سوژه ای برای سرقت بودم که مقتول با خودروی خودش توقف ...
جواب آزمایش را که گرفتم سرم گیچ رفت/امیر از من پول خواست تا رازم را به خانواده ام نگوید!
اش . از آن به بعد به پدربزرگ و عموهایم تحمیل شدم. از نظر رفاهی مشکلی نداشتم، اما عاطفه را باید از آدم های کوچه و خیابان گدایی می کردم و بعد از مدتی هم مانند تفاله دور انداخته می شدم. تنها سرمایه من خانه پدری ام بود که فروختند و به حساب بلندمدت سپردند، حالا پس از گذشت 16 سال یک دختر میلیونر شده بودم، اما نمی توانستم تا 18 سالگی از آن پول استفاده کنم، چون پدربزرگم قیم من بود. از طریق شبکه های ...
حرفهای خواندنی اولین کارتن خواب رسمی ایران/همسرسابقم آدم سرشناسی است در قزوین
به گزارش افق تاز ه، شرق نوشته است: محمود شاکری،داستانش را تعریف می کند: متولد 40 هستم؛ یعنی 55 ساله ام. قشنگ یادمه که چی شد کارتن خواب شدم. مصرف زیاد مواد داشتم. اول تریاک بود، بعد هروئین و آخری ها هم شیشه، اما من زمانی از خونه بیرون زدم که دیگه پولی نداشتم. به جایی رسیده بودم که می خواستم فرش و عتیقه ها را بفروشم؛ یعنی برای اینکه آنها را نفروشم از خانه بیرون زدم... . خانه ات کجا بود ...
رنج بی شمار مادران بچه های دیابتی
خانواده زنگ زد و این خبرخوش را به آنها گفت .در این مدت خانواده به طور کل رژیم غذایی شان را تغییر داده اند. قند و شکر و نوشابه و مواد فست فودی در خانه آنها جایی ندارد و کسی هوس چیپس و پفک به سرش نمی زند. حالا همه سالم زندگی می کنیم اما من به همه مادرها توصیه می کنم علائم دیابت نوع دو را جدی بگیرند من اگر کابوس ها، تکرر ادرار و پرنوشی مهتاب را جدی گرفته بودم در زمان پیش از دیابت می توانستیم پیشگیری کنیم ...
تهمت پسر معتاد، مادر را قربانی کرد
روزنامه شرق: تهمت پسر معتاد به مادر، انگیزه ای بود که مرد همسرکش از قتل همسرش در جلسه رسیدگی به قتل عنوان کرد. خرداد ماه سال 94 مأموران پلیس باخبر شدند درگیری در یک خانه اتفاق افتاده است. بلافاصله مأموران به محل رفتند و بعد از چند دقیقه وارد خانه شدند. آنها مردی را که چاقویی در دست داشت دیدند که بسیار مضطرب بود، بعد از اینکه مأموران وارد خانه شدند، جسد زنی جوان را کشف کردند که به قتل ...
قاتل: من بدگمان بودم، همسرم بی گناه بود
رفتارهای همسرم مشکوک شدم. فکر می کردم از نبود من سوءاستفاده می کند و دنبال کارهای غیراخلاقی می رود. مدتی قبل پسرم مهرزاد به مصرف مواد اعتیاد پیدا کرد. او چند روز قبل برای خرید مواد از مادرش پول می خواست، اما همسرم به او پول نداد. پسرم از رفتار مادرش عصبانی و مدعی شد که مادرش در نبود من از خانه بیرون می رود. حرف های مهرزاد مرا بیشتر مشکوک کرد، اما هر چه تلاش کردم تا بدگمانی ام برطرف شود، فایده نداشت. شب ...
ماجرای شباهت شبنم مقدمی به ماریون کوتیار در خندوانه
روز نو : برنامه خندوانه ، شامگاه چهارشنبه 15 دی میزبان شبنم مقدمی، بازیگر سینما و تلویزیون بود. در ابتدای برنامه، مقدمی درباره شروع کارش در رادیو گفت: بله هم بازیگر بودم، هم مجری، حدود چهار، پنج سال پیش بود. رادیو واقعا فضای عجیبی دارد. این بازیگر درخصوص اولین باری که خودش را در تلویزیون دید توضیح داد: حدود سال 70 که شبکه سه تازه تاسیس شده بود، مجموعه آیتم هایی تولید ...
رمضانی:آقایانی که دم از غیرت می زنند خود را جای من بگذارند
چند روز قبل از آمدن خریدار به قائمشهر با مسوولین خونه به خونه صحبت کرده بودم ولی به دلیل شایعه افرادی که می گفتند می خواهیم امتیاز باشگاه را بخریم، از مدیران خونه به خونه زمان گرفتم تا اینکه شخصی به نام یوسفی به عنوان نماینده خریدار در وطنی حضور یافت و در رختکن با بچه ها صحبت کرد. از صحبت های این آقا متوجه شدم حداقل از سوی آنها اتفاقی نمی افتد و آقای پرهام هم که کماکان می گفتند حاضر به تیمداری ...
12 ساله بودم که عروس شدم و حالا هوویی دارم که کتکم می زند!
کردند که نباید مرا در این سن و سال شوهر بدهد. آن ها می گفتند که او را همانند ما بدبخت می کنی! ولی مادرم مخالفت می کرد. در کمتر از یک ماه به عقد محمدعلی درآمدم و قرار شد دو سال نامزد باشیم تا من کمی بزرگ تر شوم. اما هنوز شش ماه از این ماجرا نگذشته بود که متوجه شدم همسرم است چرا که مواد مصرفی او را دیدم و فهمیدم این همان بلای خانمان سوزی است که زندگی پدر و مادرم را از هم پاشید. ولی محمدعلی با چرب زبانی ...
عکس قلابی فیس بوک پسری باعث مرگش توسط یک دختر شد!
به گزارش تیتر شهر :افسر پلیس آگاهی برگه بازجویی را مقابلش قرار داد. همه اتفاقات تلخ را باید روی برگه می نوشت. خسته بود از یادآوری آن صحنه، اما باید می نوشت. باید از خود دفاع می کرد. در خانواده ای بزرگ شدم که رفاه بچه ها در پول دیده می شد. هر وقت پول می خواستم پدرم بدون اینکه بپرسد برای چه می خواهم، مبلغ درخواستی را به حسابم واریز می کرد. اما در برابرش خانه مان هیچ گرمایی نداشت و قهر و ...
چگونه ملیکای مسیحی مادر امام زمان(ع) شد؟(پرسش و پاسخ)
منبر رفت و خطبه ای بیان فرمود و مرا برای فرزندش تزویج کرد، سپس حضرت عیسی و حواریون را گواه گرفت، وقتی که از خواب بیدار شدم از ترس جان خود، خواب را برای پدرم وجدم نقل نکردم و پیوسته آن را در صندوقچه قلبم نهفته و پوشیده می داشتم. از آن شب به بعد قلبم از فرط محبت به امام عسکری(ع) موج می زند تا به جایی که از خوراک بازماندم، و کم کم رنجور و لاغر شدم، و به شدت بیمار گردیدم. جدم تمام پزشکان را احضار ...
نسل سوخته من!
. اولین شان حمید بود که ماه های محرم وقتی علم 15 تیغ هیات را بلند می کرد، صدای صلوات توأم با غرور و افتخارمان تمام محله را پر می کرد. جسدش را که آوردند سر نداشت. چقدر زار زدیم! یادشان بخیر؛ چه بچه هایی، روح شان شاد. تازه هفده سال مان شده بود که جنگ تمام شد. مثل فیلم ها، شادی کردیم و شیرینی پخش کردیم که جنگ تمام شده، حالا دیگر همه چیز خوب می شود، اما پدرم دوباره گفت حالا اول سختی هاست ...
نشانه ها و راه ها
تا همبرگرها حاضر شود آقای لطفی شروع به صحبت می کند. می گوید: حدود 10سال پیش شرکتی که در آن کار می کردم ورشکست شد و من بیکار شدم. تا پیدا کردن کار جدید با ماشینم مسافرکشی می کردم. یک روز جمعه که در خانه بودم همسرم از خرید آمد و دیدم که یک سی دی فیلم سینمایی هم خریده. چون وضع مالی ام خراب بود و اجاره خانه و خرج زن و بچه فشار زیادی به من آورده بود عصبانی شدم و با فریاد گفتم: با این وضع ...
حقوق 225 هزار تومانی امام جمعه فراشبند
داشتند پدرم برای من یک موتورسیکلت خرید. پس از انقلاب درس را رها کردم وبه شغل بنایی رو آوردم پس از سه سال کارگری یک بنای کامل شدم و تنها فرزند خانواده بودم که به خارج نرفتم با خود گفتم مگر یک انسان جز یک منزل ویک ماشین و مقداری سرمایه به چه نیاز دارد که به لطف خدا همه را داشتم و تصمیم گرفتم به فکر آخرت و تحصیل علم حوزوی شوم. الان که به عنوان امام جمعه ی شما مشغول به خدمتم یک مقرری ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی دعوت حق را لبیک گفت + زندگی نامه
اعضای خانواده و حتی اهالی روستا سودمند بود؛ چنان که هنوز هم گاهی از همان تجربه ها استفاده می کنیم . خانواده ما ترکیبی از پنج برادر و چهار خواهر است، سطح زندگی مان با توجه به وضع آن روستا بد نبود. تاریخ تولد شناسنامه ای من 1313 است. من در سن پنج سالگی به همراه برادرم حاج قاسم که دو سال از من بزرگ تر بود، تحصیل را شروع کردم. آنچه در مکتب خانه به ما می آموختند، همان کتاب های مدرسه ...
سرنوشت مرا به توپخانه لبنان رساند
حال ساخت پل شناور در جزیره مجنون بودند، هواپیماهای دشمن به سمت پل شلیک می کردند. برای جلوگیری از این امر؛ هفت توپ در مناطق مختلف مستقر شدند. من مسئولیت نزدیک ترین توپ به پل را بر عهده داشتم. سه ماه بعد به مرخصی آمدم و سخت مشغول کار شدم تا بتوانم مبلغی را برای معاش خانواده تامین کنم. در اعزام بعدی به مدت پنج ماه در فاو و 2 ماه نیز در شلمچه بودم. روزی آقای کریمی مسئول پدافند تیپ 20 رمضان به سراغم آمد ...