سایر منابع:
سایر خبرها
پدرمان رفت چون دفاع از دین مرز نمی شناسد
) می افتم. من یک ساعت مچی داشتم که گم شده بود. توی خواب دیدم بابا آمد و بیدارم کرد و ساعتم را نشانم داد. گفتم بابا این ساعت را از کجا پیدا کردی گفت از یک آقای مهربان گرفتم که خیلی نورانی بود. پدرم من را برد حرم سامرا، رفتیم داخل و فهمیدم که منظورش از آقای مهربان، آقا امام زمان(عج) است. الان اگر بخواهی با حضرت رقیه(س) درد دل کنی، به ایشان چه می گویی؟ به خانم می گویم شما هم دخترید ...
نگران پریشانی کودکانم در هند هستم
انتخاب کردم. خانم هایی که دیپلم دارند. این نشانه خوبی برای دخترهای ما بود. چون من اینجا خارجی هستم اما وقتی زن هموطن خودشان معلم می شود تأثیرش بیشتر است. الان چند خانم درآموزشگاه های شما کارمی کنند؟ 14 خانم. در هر آموزشگاه دو تا خانم کار می کنند که تا کالج درس خوانده اند. بچه ها چند ساعت در روز آموزش می بینند؟ روزی 5 ساعت. صبح دو و نیم ساعت و عصر هم دو و نیم ساعت. ...
ما اتباع بیگانه نیستیم!
63 به ایران آمد. در همین ایران بود که او پس از اتمام دوره دبیرستان، کارشناسی خود را رشته مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت و بعد فعالیت های ادبی اش را شروع کرد. کاظمی در سال 69 به انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان پیوست و آن را تا دهه 70 ادامه داد. آقای کاظمی شما نخستین مهاجری هستید که در ایران سمت رسمی می گیرید. خودتان انتظارش را داشتید و چه شد که این انتخاب صورت گرفت؟ ...
با مجید اخشابی، سالروز تولدش: حفظ آرامش، رمز جوانی من
نقش داشته است؟ موسیقی عامل اصلی آرامش است و مهم ترین دستاویزی که برای دستیابی به آرامش ذهنی و فکری به آن پناه می برم. چه شد که وارد دنیای موسیقی شدید؟ زمانی که هفت سال داشتم روزی یکی از دوستان پدرم که سنتور می نواخت به خانه ما آمد. مسحور صدای سنتور شدم و در همان عالم کودکی، مجنون وار تلاش کردم تا با تخته و میخ و نخ نایلونی چیزی شبیه سنتور بسازم. کم کم به سمت موسیقی ...
میلیونر زاغه نشین چطور به اینجا رسید؟
که برای فیلم بازی کردن ساخته شده، نه من. به خاطر مادرم است که من وارد صنعت سینما شدم. او تبلیغ آگهی پوست ها را در مترو دید، آن را پاره کرد و دست من را گرفت و به تئاتر ملی جوانان لندن آورد. من مجبور شدم مدرسه را رها کنم. *در کودکی بچه پرانرژی بودی، هنوز هم همین طور هستی؟ الان متفاوت است، من اسمش را انگیزه می گذارم. وقتی بچه بودم، بیش فعالی داشتم. هنرهای رزمی کار می کردم. وقتی ...
اگر می خواهید از شیطان در امان باشید، قرآن بخوانید/ راه درک قرآن
معصومین بیان می شود، گوش می دهید؛ زبانتان هم مشغول به ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد و دیگر اذکار مشغول باشد. ما الآن نمی فهمیم، مثلمان مثل ماهی درون آب است. جدّی نمی فهمیم چه خبر است. بزرگان و آیات عظامی که از این دنیا رفتند، چه در عالم مکاشفه و چه در رؤیای صادقه، بیان کردند: ای کاش می توانستیم در دنیا بیشتر کار می کردیم و بهره می بردیم. لذا یکی از اسامی قیامت، یوم الحسرة است، یعنی روزی که همه در ...
برای تحول در حوزه باید انتظارات بیرون را رصد کرد - در عرصه بین المللی کاری نکرده ایم - چرا آثار شی
ما نهرهایی می کندیم، بدون اینکه سیمانی کنیم، بعد دیدند از آبی که سر مزرعه می برند، بخش زیادی هدر می رود و برای جلوگیری از هدر رفت، شبکه های کشاورزی را به راه انداختند. وی ادامه داد: وقتی سیستم آبیاری خوب مدیریت شود و دریچه ها به اندازه کافی باز شود تا آب به همه زمین ها برسد، جلوی هدر رفت آب و هزینه های اضافی را می گیرید. نماینده شورای عالی حوزه های علمیه در شورای عالی آموزش و ...
ما همه احمدی روشن هستیم
کسب مدال طلا شدم و به همین دلیل بدون کنکور رشته برق دانشگاه شریف را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. من همیشه به علوم کاربردی ازجمله برق علاقه داشتم و از آنجا که دانشکده برق یکی از بهترین دانشکده های دانشگاه شریف است این رشته را انتخاب کردم. امروز در بحث زیرساخت تولید انرژی و انتقال آن، خطوط مخابراتی و بحث های نظامی اغلب شاهد حضور مهندسان مکانیک و برق هستیم. برق دانشگاه شریف از این مزیت ...
خاطرات و یادداشت هایم را سوزاندم
بدون چون و چرا و شرط وشروط، سپردند به دیگران. دیگرانی که هرچند اهلیت داشتند از نظر توان قلمی، اما یا به تاریخ مقطع مورد نظر به اندازه من اشراف نداشتند یا نخواستند از همه آن استفاده کنند. در نتیجه منبع شان محدود شد به کم اعتبارترین بخشی که من هم در موردش تحقیق کرده و فیش برداشته بودم. یعنی خاطرات فردی که سال ها بدل صدام بوده و بعد هم به آمریکا پناهنده شده و آن جا به یاری نویسنده ای و با فرمول ...
بنیاد در آینه مطبوعات
تحویل داده بودند. هنگام آمدن به مرخصی و دیدوبازدید از اقوام و آشنایان، اجازه سوارشدن ماشین را به ما نمیداد و میگفت این وسیله، متعلق به بیت المال است. شما در منطقه میتوانید سوار شوید، ولی اینجا نه . یادم هست میخواستیم از خانه مادرم به خانه مادر ایشان برویم. راه کوتاه بود؛ چون ما همسایه آنها بودیم. من درحالیکه با یک دست زینب را بغل کرده بودم و در دست دیگرم ساکی بود، پشت سر ماشین او پیاده حرکت میکردم ...
بعد ازکاهش وزن به من تهمت های عجیبی زدند/ مداح مذهبی هستم، مدافع خنده
اعترافی بکنم. من همیشه زمانی درس و مشق را جدی می گرفتم که شب امتحان رسیده بود. یک جور توبه و عذاب وجدان از این همه شیطنتی که کرده بودم و درس هایی که نخوانده بودم. واقعیت قضیه این است که من هم مثل بیشتر پسرها بیشتر از درس اهل بازیگوشی بودیم. ولی فکر می کنم از دوازده سالگی گرایش عجیبی به کتاب مذهبی پیدا کردم. اولین کتابی که خواندم در کربلا چه گذشت بود. طوری به این کتاب علاقه مند شدم که همیشه همراهم است ...
تمایل به سیگار کشیدن در دختران دانشجو افزایش یافته
کنجکاوی بود چون سیگار را دست پدرم دیده بودم و به دلیل علاقه شدیدی که در کودکی به او داشتم، بعضی مواقع کار هایش را تقلید می کردم. مثلا چند بار ته سیگارش را از روی زمین برداشتم و کشیدم و خیلی خوشم آمد. بعد ها هم به دلیل یک شکست عاطفی سنگینی که داشتم فقط برای آرام شدن سیگار را شروع کردم و الان مصرف روزانه ام تا 4 نخ می رسد. مریم اضافه می کند: مادرم از این جریان اطلاع دارد و به رویم نمی آورد چون به ...
رابرت دنیرو؛ تک چهره ای بی بدیل در دنیای سینما
زمانی که نقشی را به عهده می گیرم، تمام حقایق و مسائل کاراکتر را باید بدانم، تا جلوی دوربین خود او باشم. اما مگر بازیگری در ذات خودش یک تقلب و دروغ بزرگ نیست؟ این که هم بازیگر و هم تماشاگر می داند که این رابرت دنیرو است که فلان نقش را بازی می کند... فیلم ها بازتابی از واقعیت های زندگی هستند؛ یک تصور که سعی می کنیم دوباره سازی شان کنیم. این را همه می دانند. خودمان هم می دانیم ...
نگاهی به زندگانی فردوسی
بعدها دچار آن شده بود چنانکه گوید: ای ای بر آورده چرخ بلند *** چه داری به پیری مرا مستمند چو بودم جوان برترم داشتی *** به پیری ما خوار بگذاشتی... مرا کاش هرگز نپروردیا *** چو پرورده بودی نیازردیا و نیز: به جای عنانم عطا داد سال *** پراگنده شد مال و برگشت حال و: نه ماندم نمکسود و هیزم نه جو *** نه چیزی پدید است تا جودرو و نیز: نه چون من ...
عناوین مهمترین روزنامه های سه شنبه 1395/10/28
قدرت نداشت ، سایه و روشن برجام در کف خیابا ن و سید حسن خمینی پیشنهاد دفن هاشمی در مرقد امام(ره) را داد از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه ایران در شماره سه شنبه 28 دی است. **هاشمی حامی بزرگ برجام وجه مشترک همه تحلیل های داخلی و خارجی بعد از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی بر این اساس بود که او نقش بی بدیلی در پایه گذاری یک سیاست مسالمت جویانه و مبتنی بر تنش زدایی با کشورهای ...
بازیگر نقش های مذهبی: می خواهم فرزندانم قبل از نماز اخلاق را یاد بگیرند
. جوان های ما حرف های مرا اخلاقی ببینند، نه دینی چون از نظر من پیوند بین دین و اخلاق دارد از بین می رود و این مشکل امروز ماست. من 50 سالگی را مرزی برای تبیین اخلاق می دانم و بصراحت می گویم که متاسفانه بچه هایمان را اخلاقی بار نمی آوریم و برای همین است که دوست دارم فرزندانم سیدمحسن و فاطمه سادات قبل از این که نماز بخوانند، آدم های خوش اخلاقی باشند، لبخند بزنند، مهربان باشند و بعد با این خصوصیات ...
پلارک؛ شهید عطریِ قطعه 26
به حال او را ندیده بودم، گفتم: تو کی هستی الان کجایی؟ گفت: در بهشت رضا (ع) . احمد آن روز آنقدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمی دانست پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرف ها زد. یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را می بیند. او از شهید تقاضای شفاعت می کند. که شهید پلارک به او می گوید: من نمی توانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی می توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و ...
عشق مجازی زوج جوان را به دادگاه کشاند - دردسر عظیم پیام های عاشقانه مرد غریبه
این زندگی نقش داریم. در این شرایط یکباره سر شوهرش فریاد زد: این عشقی بود که به من و بچه ام داشتی؟ این عشق بود یا خیانت و بدبختی؟ چطور می توانم به تو اعتماد کنم؟ من حاضر نیستم دیگر به حرف هایت توجه کنم. آقای قاضی! او زندگی ام را به باد داده است. بعد ادامه داد: ماجرای این آشنایی هفت سال پیش رقم خورد. من در یک آژانس هواپیمایی کار می کردم. شوهرم آن زمان در آمریکا اقامت داشت و مدام به این کشور ...
دردسر عاشق شدن دختر تهرانی در مسیر مدرسه
سال آخر دبیرستان با پسری آشنا شدم. به خواستگاری ام آمد. پدرم جواب رد داد. اما من اسیر دلم شده بودم. نه نصیحت های پدرم، نه اشک و آه مادرم و نه حتی زهر چشم برادرم ، هیچ کدام نتوانست مرا از این عشق هیجانی دور کند. به عشق آن پسر از خانه کردم. پدرم که عمری با آبرو زندگی کرده بود، به ناچار با ازدواج ما موافقت کرد. آن موقع نمی فهمیدم چه بلایی بر سر سرنوشتم آورده ام. متاسفانه شوهرم از آب در آمد و تن به ...
تمجید AFC از سردار آزمون+عکس
در منچستریونایتد بود. وی در آن زمان با ستارگانی مثل رونالدو، رونی و نیستلروی کار کرد و اگر آزمون را با معیارهای آنان مقایسه می کند قطعا ستاره ایرانی توانایی بالایی دارد. سردار پس از آن گل تصریح کرد: مشخص است که این گل، حساسیت و مسئولیت مرا در قبال تیم کشورم بالا می برد. زمانی که یک مربی بزرگ به نام کی روش در کنفرانس، تو را با یکی از بهترین مهاجمین دنیا مقایسه می کند یک امتیاز و افتخار ...
دنیای امید را رنگ بزنیم
کنی هوا که به غروب نشست زمستان یخ کرده ی خانه وا رفت و تنمان را چسبید،و فاجعه آنجا بود که هنوز به خانه بخاری پاگشا نشده بود تاب نیاوردم و مجاب به ترک خانه شدم تصویر آخر ضربه ای کاری برای احساسات من بود غمگین تر از مردی غرور شکسته و زنی عشق ندیده خانه را به مقصد گریه ترک کردم حالا من هستم ،شما هم باشید،تا برای اولین بار بهار را اوایل زمستان بیاوریم ...
باید و اجبارها مهلکه ذوق و استعداد هستند
، وقتی با جوان ها صحبت می کردم متوجه شدم آنها هم منظور مرا دریافته اند؛ بنابراین از اینکه توانسته بودم نظر این بخش مهم جامعه را به موسیقی ایرانی جلب کنم خوشنود بودم. به نظر من، بهترین روشی که یک آهنگساز می تواند با استفاده از آن با مردم، ارتباط موسیقایی برقرار کند و به عبارت دیگر، بهترین مسیر برای موفقیت یک آهنگساز آن است که هنرمند کاری کند تا مردم بیشتر و بیشتر با موسیقی ارتباط برقرار کنند؛ البته ...
تلویزیون سکوی پرتاب هنرمندان
وقتی از او به بهانه برگزاری تولدش دعوت کردیم، مثل همیشه با خوشرویی به درخواست ما پاسخ مثبت داد و قبل از شروع گفت وگو تاکید کرد که روزنامه جام جم را از آن خودش می داند و برایش جالب است که روز جمعه وارد روزنامه ای با یک تحریریه پویا شده. شروع عشق به هنر از موسیقی ما ایل بختیاری هستیم و از طایفه هفت لنگ گمار، حتی فامیلی ما گمار بود. همه اجداد من به رسم ایل با هم ازدواج می کردند. تا این که مادربزرگم که برای خودش شیرزنی بود به تهران آمد. من هم نتیجه ازدواج فامیلی پدر و ما ...
خواب آرام هاشمی پس از شنیدن خبر رد صلاحیتش
قران را که مناسب این مجلس و این شخصیت است را انتخاب کنم. به قرآن مراجعه کردم. دیدم چندین آیه آمد که اگر انسان کمترین دقت را داشته باشد می تواند بگوید مرحوم هاشمی مصداق این آیات است.وی ادامه داد: همه آن ها را نمی شود گفت یکی از آن ها سوره ی مریم آیه ی 70 است.کسانی که به عمل صالح ایمان دارند نزد مردم عزیز هستند، این اجتماع امروز،ختمی که توسط مقام معظم رهبری گرفته شد ،اجتماع قم و اجتماعات ...
شهادت آرزوی من است
که داخل اتاق پذیرایی رفتم، دیدم که جوانی آنجا نشسته با پاسداری از خانه مان. بعد پاسدار بیرون رفت و آن جوان بود. من گفتم چون کار دارم زودتر نامه تان را بدهید ببینم چه کار دارید تا وقت تلف نشود. وی بلند شد و جلوی صندلی که من نشسته بودم با نیم متر فاصله ایستاد. چیزی از داخل جیبش درآورد و گفت: متاسفانه اشتباهی آوردم. نامه را که رنگ ورقه هایش نشان می داد همان اعلامیه هایی بود که آورده بود بعد از اقدام ...
اینجا دل شکسته خریدارند
می شود با اصرار از پدر می خواهد وارد موسسه کهریزک شود تا از کنج اتاق رها شود: در آن سال ها تقریبا مجبور بودم هر روز در خانه حبس شوم، چون هیچ جایی برای تردد معلولان، مناسب سازی نشده بود. به پدرم گفتم، به عنوان مهمان به کهریزک می روم تا حالم بهتر شود و حالا 27 سال است مهمانی ام تمام نشده است. وقتی از حال و روز الان زندگی اش می پرسم، راضی است و به قول خودش، کهریزک را خانه اول و آخرش می داند ...
طارمی: از درس متنفرم/پرسپولیسیها برای استقلال دعاکنند/بارحمتی کری دارم
بوشهر خدمت کردم. من آن موقع شاهین بوشهر بودم سرباز شدم دو ماه رفتم آموزشی. همان موقع تیم فجر من را می خواست و من چون برای شاهین بوشهر بازی کرده بودم فصل دوم سازمان لیگ اجازه نداد که به آن تیم بروم. بعد از خدمت سربازی به ایران جوان رفتم و بعد هم به پرسپولیس رفتم. * در پرسپولیس اوایل بازیکن ثابت تیم بودید؟ در 2 بازی اول فیکس نبودم. در بازی اول دو تا سه دقیقه و در بازی دوم 15 ...
آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی
به آیت الله بکنم اگر تائید کرد ادامه بدم حاج آقای حسینی مثل همیشه به نظر آقا احترام می گذارد. با شروع مولودی متوجه شدم بقیه هم خیلی همراهی نمی کنند ازجمله طلبه ها!! لذا متوجه اخم و گره خوردن جبین آقا شدم در همین حین که خواستم تصمیمم را عوض کنم، دیدم آقا اشاره کرد همه دست بزنند. با ابتکار حاج آقای عظیمی دزفولی که تازه ملبس شده بود جلسه با شکوهی برگزار شد. بعد از برنامه با ...
لحظه به لحظه با برنامه 90/ LIVE
ورمزیار گفتند این سه نفر را نمی خواهیم. وی ادامه داد: اخبار نادرستی در تیم ما بود که به روشن می گفتند؛ مخصوصا این جملات را به صفری می گفتم تا به روشن بگوید. 00:53- صحبت های مرتضی تبریزی وی درباره آغاز فوتبال خود اظهار کرد: فوتبالم را از سالن های همدان شروع کردم و بعد به تالار هندبال همدان رفتم. پس از آن در دانشکده تربیت بدنی کرمان قبول شدم و دو سال در ...
می گفت جای سرباز ولایت در وسط معرکه نبرد است
...، علاوه بر ماه مبارک رمضان، روزهایی از ماه رجب و شعبان را نیز روزه می گرفت. خانواده اش بیشتر نگران این موضوع بودند که عبدالرضا از نظر جسمی ضعیف شود ولی او عاشقانه امور مذهبی اش را انجام می داد. ملاک و معیارتان برای ازدواج با شهید مجیری چه بود؟ من از طریق یکی از آشناهایمان با آقا عبدالرضا آشنا شدم. ایشان یکسری شرایط برای ازدواج شان از نظر مذهبی و ولایی بودن گذاشته بودند و ...