سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته هایی از آیت الله رفسنجانی
سال خدمت آقای خمینی(ره) آن رهبر عجیب و غریب دنیا بودم، می گفتم اشکال حرف شما این است و ایشان هم جواب می داد. یک روز من به امام گفتم فلان آقا در انقلاب با شما نیست، ایشان فرمودند: هست. دوباره گفتم، امام گفتند: هست. دفعه سوم تکرار کردم ایشان گفتند: نه خیر هست. من دیگر سکوت کردم و ایشان فرمودند اگر هم نباشد من خودم تنها در انقلاب هستم. این نظرات است، آقای هاشمی هم می گفت اگر آقای خامنه ای ...
دارایی های هاشمی پشتوانه مالی انقلابیون بود
های فرهنگی یا نشریه های دیگر نظیر بعثت یا انتقام شناخته شده اند. درباره خط مشی مکتب تشیع بگویید... من با مکتب تشیع همکاری نداشتم و زمانی که چاپ می شد در زندان بودم. مکتب تشیع مقالات زیادی از بزرگان حوزه و امام دارد. آقای هاشمی هم سرمقاله های مکتب تشیع را می نوشت؛ یکبار به آقای هاشمی گفتم سرمقاله های شما خیلی زیبا و انقلابی است، او گفت من از شما و فداییان اسلام الهام گرفته ام و از تأثیر منشور ...
مرا پس از 6 ساعت شکنجه نیمه شب در اتوبان رها کردند/تهدیدم کردن تا به پلیس چیزی نگویم+عکس
.... گفتگو با ابولقاسم ( فرد ربوده شده) چطور شما را ربودند؟ عصر شده بود ومن به سمت خودریم در حال حرکت بودم که آدم ربایان به زور من را سوار ماشین کردند و بلافاصله چشمانم را بستند، یک ساعت داخل ماشین بودم که احساس کردم ماشین وارد یک جاده فرعی شده است. زمانیکه مرا از ماشین پیاده کردند زمین خاکی بود، من را به داخل محلی ناشناس بردند و بعد از چند لحظه دست و پایم را ...
فرمانده ای که آخر به گردانش رسید +تصاویر
می گویند برای پول رفتند، حتی به ما می گویند، موقع رفتنشان 100میلیون به حساب شما پرداخت کردند و الان هم بعد از شهادتش هر ماه 6-7میلیون به شما می دهند که جز تاسف چیزی برای گفتن ندارم... . پسر شهید: مشکلاتی مانند نبود پدر و حسرت دیدارش، و همچنین یاد لحظه هایی که کنارم بود، همه یک طرف، اما وقتی به ما می گویند آنان برای پول رفتند جگرم را آتش می زند. سخنی با طعنه زنندگان به ...
جزئیات مرگ پسر 4 ساله در برج اعیانی/زندگی پزشک قلابی میان زباله های اعیانی + عکس
برج که همسایه من هستند، آزمایش نوشته بودم. شما برای پسر خردسال دارو تجویز کرده بودی که باعث مرگ او شد، درست است؟ نه. قبول ندارم. به گفته پدرش او ساعت 9 شب شربت متادون خورده بود و من ساعت 12 شب به خانه آنها آمدم. آنها گفتند که هرچه خورده بالا آورده است و من هم فقط یک قرص ویتامین به او دادم تا حالش بهتر شود. اما پدرش گفته به توصیه شما او را به بیمارستان منتقل نکرده ...
16 متفکر بزرگ جهان درباره هدف از زندگی چه می گویند؟
هدف از زندگی چیست؟ یادم می آید، این سؤال را وقتی همه ی خانواده دور هم شام می خوردیم، خواهرم از پدر پرسید و فکر می کنید پدرم در جواب چه گفت؟ چرا همچین سؤال سختی می پرسی؟ بله! این هوشمندانه ترین جوابی بود که شاید پدرم می توانست در پاسخ به پرسشی بدهد که خودش هم دقیقا جوابش را نمی دانست! این پرسش و هزاران پرسش دیگر درباره ی هدف از زندگی ممکن است ذهن شما، من یا هر کس دیگری را به خودش مشغول ...
مسائل شهر کرمان به عنوان پیشانی استان کرمان باید به طورجدی پیگیری شود /گرفتن تسهیلات کار ساده ای نیست
برترین رستوران ها و سفره خانه های شهر کرمان همکاری و هماهنگی کردیم. اولین جلسه ی شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی را درزمینهٔ گردشگری در حضور آقای استاندار، تعدادی از نمایندگان مجلس و اعضای شورا گفتگوی دولت، با بخش خصوصی برگزار کردیم که تقریباً همه ی مشکلات بخش گردشگری در آن جلسه مطرح شد که در حد استان بود و استاندار دستور پیگیری دادند و الآن پیگیری می شود و به نتیجه می رسد. حالا ...
داستان اسیدپاشی که با قربانی خود ازدواج کرد
وصیت نامه برای خانواده ام نوشتم که چرا این کار را کردم. این حرف هایی که الان برایت می زنم توش گریه بوده، بی خوابی بوده، روزی چهار بسته سیگار کشیدن بوده، زجر و بدبختی بوده، اما بالاخره سوزاندمش. بقیه ماجرا هم که دیگر معلوم است؛ صبحی که یونس اسید را بر سر و روی دختر جوان پاشید: کلید خانه شان را داشتم. ساعت 5 صبح رفتم بالای سرش التماس کردم بیا با هم فرار کنیم، گفت نه. گفتم دارم نابود می شوم ...
بسته خبری سفیر پنجشنبه 21 بهمن ماه 1395
!؟ جدال لفظی ایوبی و افخمی بر سر حواشی جشنواره فیلم فجر افخمی: من پیشنهاد سال گذشته ام را دوباره تکرار می کنم؛ آقای ایوبی استعفا دهید! این مسائل حاصل بی کفایتی شماست. ایوبی: استعفای من به خودم و رییسم مربوط است. شما از برنامه هفت استعفا دهید. افخمی: سال آینده اگر فیلم هایتان بیشتر از سال پیش یعنی بالای 200 میلیارد تومان رسید حتما استعفا می دهم. ایوبی: اگر العربیه سعودی ...
تعبیر آشتی ملی معنی ندارد/ مردم با کسانی که روز عاشورا جوان بسیجی را با قساوت کتک زدند آشتی نمی کنند+ ...
میگفتند چند هزار نفر آمدند در خیابان، امسال تعبیرات میلیونی به کار بردند. بله، درست است؛ میلیون ها انسان در سراسر کشور آمدند به خیابان. بنده زبانم قاصر است، کسی هم نیستم که بخواهم تشکّر کنم؛ [انقلاب] مال خود مردم است. خدا را باید شکر کرد، خدا را باید سپاس گفت که دلهای مردم را به این جهت متوجّه کرد. نکته ی مهم این است که در طول سال با پول سازمان سیا و سازمان موساد و دستگاه اطّلاعاتی و جاسوسی ...
او بازیکنان ما را به اسم صدا می کرد | مهم است که نسل خوبی به فوتبال ما معرفی شود
دیدم مربیانی چون ویسی، تارتار، ابراهیم زاده ، گل محمدی، نظر محمدی و.... بارها در تمرینات تیم ملی حاضر شدند و سعی می کردند نت برداری کنند. شما اگر به تمرینات کی روش توجه کنید می بینید نظم و انظباط خاصی در تیم او حکم فرماست و من هم همیشه سعی کردم در تیم خودم الگو برداری کنم . آیا شده کی روش با شما درباره تیم های جوانان جلسه ای برگزار کند؟ خساستی در انتقال علمش دارد؟ من چند بار از ...
خاطرات ناگفته ام آبروی برخی را می برد!
تجربه کرده بودم. سال 58 شبکه دوم سیما می خواست سریالی را با موضوع انقلاب اسلامی و با محوریت آیت الله طالقانی و دکتر شریعتی تولید کند. برای این موضوع سراغ خیلی از افراد رفتند که برخی پیشنهاد دادند، صدا و سیما با من برای بیان خاطرات آن دوره مصاحبه کند. سراغ من که آمدند، گفتم برای جلب مخاطب بیشتر بهتر است سریالی 40 یا 50 ساعتی درباره مقاطع مهم تاریخ انقلاب در طول دهه های مختلف ساخته شود. آنان ابتدا ...
بازیگران واقعی برای ازدواج های دروغین
به گزارش راوی نیوز، همسریابی! حتما شما هم برای یک بار که شده این واژه 4 سیلابی را از دیگران یا هنگام باز کردن یک سایت شنیده یا به چشم خود دیده اید. اما این بار ماجرا به یک برنامه تلویزیونی ترکیه در خارج از ایران که مخاطبان و شرکت کنندگان ایرانی زیادی دارد، باز می گردد. برنامه هر روز بعدازظهر در لوکیشن جذاب با حضور افراد زیادی انجام می شود. مجری برنامه یک خانم است. یک طرف لوکیشن تعدادی افراد روی ...
روایت مادر و دختر از دیدار با آیت الله هاشمی
تمام سوالات به طور مسلط پاسخ دادم و تشویق همه حضار را به دنبال داشت. هر دو دیدار به این ترتیب بود؟ بله؛ هر دو محفل انس با قرآن بود و مکان هم مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که در این دو دیدار خانواده ام نیز حضور داشتند. بعد از این دیدار در بین همکلاسی ها و هم سن و سال ها از این دیدارها تعریف می کردید یا اینکه در مقایسه با آنها احساس غرور کنید؟ همانطور که گفتم قبل از آن با مقام ...
مرحوم دولابی: دل متعلق به دلبر است
...: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: بچه ها را چنین دست خالی، حساب نکنید. آنها همه معصوم اند. تا پانزده سال در دامان عصمت اند و کارشان بسیار اساس دارد. رنجش شان و رضایت شان اساس دارد. از آنها یاد بگیرید، ولو پایین تر هستند، ولی آدمی قاعده را یاد می گیرد. ولی آدمی معلم اوست، مشروط به اینکه علم داشته باشد. وقتی علم ندارم چه معلّمی هستم؟ معلّم من همان بچه است، به من ولایت هم دارد. مرا دوست هم ...
قلقلی از سال ها حرف نگفته اش می گوید!
به گزارش ملیت به نقل از روزنامه مردم سالاری،وقتی یادداشت میثاق چوگان(همکار کرمانشاهی) ام را که به عشق قلقلی نوشته و در مجله ای چاپ شده بود نشانش دادم برق خوشحالی را می شد در چشم هایش دید. می گفت: می بینی؟! هنوز بچه های دیروز هوای من را دارند. از قول من حتما از ایشان تشکر کن و من چقدر حس خوبی داشتم وقتی اینها را می شنیدم و قهرمان بی زبان کودکی ام را از نزدیک می دیدم و صدایش را برای اولین بار می شنیدم. نشد که به او بگویم د ...
یک آخ بزرگ به تلفن های همراه!
در همدان بود. البته ایشان مرحوم شدند. فکر می کردم مرا به خاطر نقاشی تنبیه کند، اما مرا تشویق کرد. ایشان همان ساعت اول کلاس رفت دفتر و گفت شماها نقاشی بکشید تا برگردم. وقتی نقاشی خودم را کشیدم بغل دستی به من نگاه کرد و گفت نقاشی مرا هم بکش. یک وقت نگاه کردم دیدم نقاشی نصف کلاس را کشیدم. مبصر کلاس گفت می دانی این کار یعنی چه؟ یعنی تقلب. گفتم حالا چه می شود؟ گفت چوب و فلک می شوی. تا معلم بیاید هزار ...
من، زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم او از جریان من و دختر جوان با خبر شود!
نگه داشتم و به همسرم گفتم: چند دقیقه بیرون می روم... و با سرعت خانه را ترک کردم و به کوچه رفتم و گفتم: خانم، من با شما نسبتی ندارم. ما عقد کردیم تا کارت راه بیفتد، بعد هم شما از من جدا شدید.... سعی می کردم آرامشم را حفظ کنم اما او دستم را خوانده بود و بین حرفم آمد و گفت: من طبق اسناد محضری همسر تو هستم. مرا انکار کنی، مدارک محضری را که نمی توانی! در حالی که بشدت عصبانی بودم فریادزنان ...
من و فرزانه از هم دور و دورترشدیم چون راه دیگری نداشتیم / صدای پسرعمه آزارم می داد!
امور ریز ودرشت خانه ما دخالت کند، اما نشد.من و فرزانه از هم دورودورترشدیم چون راه دیگری نداشتیم. سایه های بی صدای دلتنگی برفراز سقف خانه مان می لغزیدند وقتی ما داشتیم پای برگه های طلاق را روی نیمکت های دادگاه خانواده مجتمع صدرامضا می کردیم.حالا مادرم تمام میراث پدری و پس اندازی را که داشتم به تنها برادرزاده ام بخشیده است و من حتی توان پرداخت مهریه ناچیز زن زندگی ام را نداشتم. فرزانه ...
سه پیشنهاد خیلی خوب از سایر کشورها دارم
خانواده آنها صبر دهد و امیدوارم از این پس کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. اما خوب است که همه بدانیم به خاطر جایگاه خودمان، نباید زندگی دیگران را به خطر بیندازیم یا به خاطر پول، نباید خود را طور دیگر جلوه داد، آنهم مقابل رئیس و بالادستی ها. انسان باید با دلش پیش رود و واقعیت ها را نشان دهد نه اینکه فقط بله، قربان گو باشد. * کمی در مورد وزنه برداری صحبت کنید. مسئولان فدراسیون شما را از ترکیب تیم ...
موسویان:تلاش احمدی نژادبرای جاسوس خواندنش
در حرم امام التماس کردم که راهنمایی ام کرده و تکلیف مرا روشن کند. جمعه شب با قطار همراه با خانواده ام برگشتیم. نیمه های شب در مسیر بازگشت در قطار خوابیده بودم که خواب مرحوم پدرم را دیدم به چشمی که مرا احضار کرده است.سال ها بود که خواب او را ندیده بودم. از بس راجع به شما توسط شخصیت های مختلف دو جناح احضار شده بودم، با خود گفتم پدرم هم در مورد آقای موسویان احضارم کرده است. خیلی ترسیده بودم. درمنزل ...
با قاطعیت می گویم احمدی نژاد تمام شده است
گفته بود تیم فوتبال ما باید در جام جهانی جزء چهار تیم اول باشد؛ اصلا در آن سال تیم فوتبال ما به جام جهانی نرفت؛ خب این عدم شناخت از واقعیت های دنیا در مقوله ورزش است؛ شما در نظر بگیرید که این دوری از واقعیت در سایر موضوعات و مقوله ها نیز نمود داشت و موجد آثار زیانباری برای کشور بود. ما با شعار، نمی توانیم ارتقاء پیدا کنیم؛ باید با برنامه محوری و واقع نگری با دنیا ارتباط برقرار کنیم و ...
جلال حسینی: اگر مقصر بودم، از تمام ایران عذرخواهی می کنم
مانده؟ سعی خودم را می کنم اما خدا می داند چه اتفاقی می افتد. منصوریان حرف درستی زد. یک سال است از نفت شکایت کرده ایم تا پول هایمان را بدهند. هنوز رایی صادر نشده، آن هم در شرایطی که ما هزینه بسیاری متحمل شده ایم. 24 ساعت بعد از شهرآورد اما رای صادر می کنند و چند بازیکن محروم می شوند. در لیگ ایران، بازیکن ارزشی ندارد چون آقای حسن زاده که اصلا بازی را ندیده می آید و ما را محروم می کند. من می ...
شفیعی:ازسردار بیشتر انتظار داریم/قلعه نویی از قیافه ام ترسید
این همه به من لطف داشته باشند. فقط شرمنده شان که نتوانستم جواب محبت تک تک آنها را بدهم. * با این حساب هنوز هم جوان هستید. بله اما قیافه ام به 40 ساله ها می زند. * کادو هم گرفتید؟ نه خیر. کادو دادم. دیگر کسی برای ما کادو نمی خرد. پدرومادرم و خانمم هستند که در تبریز حضور ندارند ان شاالله به وقتش خدمتشان می رسم. * تصاویری از جشن تولد شما منتشر شد ...
یک ساعت با کارگردانی که خود را میراث زنده تئاتر می داند
کنم چه داستان و یا داستان هایی داریم در این نمایش روی آنها کار می کنیم. هر چند که ما نمی دانیم داستان چیست. خیلی کار سختی است، به خصوص برای بازیگران؛ چون بازیگران نمی دانند از کدام مسیر باید بروند و مسیر کجاست. من خودم نمی دانم مسیر کجاست. کتابچه ای که به شما دادم می توانید بخوانید، مقاله ای که اودین در آن نوشته، با یک پیشنهادی روی آن کار می شود. من می گویم نه نه به درد کار نمی خورد، کار دیگری ...
قطع 4 انگشت دست یک کارگر 16 ساله/ پشت پرده قتل دو کودک توسط مادرخونخوار/ترور در کهنوج/قتل در زندان/ ...
زندگی کند. بچه هایش مخالف این ازدواج بودند و سرانجام به خواسته شان رسیدند. آنها باعث جدایی پدرشان از ما شدند و او بار دیگر به همسر سابقش برگشت و من و دو فرزندم را ترک کرد. تنها برای ما خانه ای اجاره کرد و مهریه ام را داد. ماهی 500 هزار تومان نفقه به حسابم واریز می کرد. خودم هم خیاطی می کردم و با هر سختی زندگی را می گذراندیم .ولی نبود سرپرستی بالای سرمان برایم زجرآور بود. نمی خواستم دختر و پسرم بی پدر ...
نویسنده ای که غم نان ندارد، نویسنده نیست!
...> اصلا چگونه می توان با وجود غم نان نوشت؟ همان طور که بزرگان ما نوشتند. مرحوم سپانلو می گفت یک روز که در خانه شاملو جلسه ای داشتیم، کار به درازا کشید و من تکه کیکی که روی طاقچه بود برداشتم خوردم. چند روز بعدش که شاملو را دیدم خندید و ازم پرسید: تو آن تکه کیک را خوردی؟ گفتم: بله من خوردم. آن وقت شاملو گفت آن تکه کیک همه چیزی بود که برای نهار داشتم. حکایت گرفتاری های مالی مرحوم گلشیری را ...
پسرک واکسی
... گفتم: بله می دانم، می خواستم امتحانت کنم! نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم. گفت: تو؟ تو می خواهی مرا امتحان کنی؟ واژه تو را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که می رفت از پشت سر شبیه مردی بود ...
دخل و خرج تئاتر ایران در گفت و گو با ایرج راد
به گزارش تیتر شهر :ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر در گفت وگویی با ما به مشکلات تئاتر در کشور ما اشاره می کند. وی تاکید دارد تئاتر هیچ نسبتی با صنعتی شدن ندارد و نباید هم داشته باشد، زیرا به محض اینکه از تئاتر انتظار اقتصادی داشته باشیم، احتمال تجاری شدن آن و استفاده از عناصر غیرهنری در آن بیشتر از دغدغه های ارزشی و فرهنگی می شود. نگاه شما به تئاتر به عنوان یک شخصیت فرهنگی چیست و آیا این ...
امام فرمودند: کسی حق توهین به متهمان را ندارد
را کنار گذاشتم. بعد هم به خانه موقت مرحوم خلخالی در جماران رفتم و قضیه را گفتم. عصبانی شد که من حاکم شرع هستم و حکم اعدام داده ام، چرا این کار را کردی؟ گفتم: همان امامی که شما را حاکم شرع کرده، مرا هم برای چنین مواقعی کنار دست شما گذاشته است که یک وقت خون بی گناهی بیهوده به زمین نریزد! آن روزها آقای علی طهماسبی، برادر شهید خلیل طهماسبی بازپرس دادگستری بود. او را آوردیم که به ما کمک کند. او به ...