سایر منابع:
سایر خبرها
بررسی اتفاقات اخیر شهرداری اهواز در شورای شهر
شورای شهر در سازمان ها نیز پررنگ تر بود. اما شورای شهر مصوبه ادغام سازمان ها را لغو کرد. چرا که عضو شورای شهر در شورای سازمان ها حق رأی نداشت. از نظر وزارت کشور، شورای شهر یک نقش نظارتی دارد. شما با رد ادغام سازمان ها دست من را برای تغییرات بستید. شهردار باید به خاطر اتفاقاتی که افتاده، پاسخگو باشد به گزارش ایسنا؛ در ادامه حسین حیدری، عضو شورای شهر اهواز، با اشاره به دستگیری ...
آیت الله جنتی: بررسی بدون حساب و کتاب صلاحیت ها در انتخابات شوراها مصیبت است/ مواضع خبرگان باید در ...
امام را با شجاعت و قوت و استقامت ادامه می دهد ما هم باید این راه را ادامه دهیم. او با اشاره به اینکه شرایط ما هم از لحاظ داخلی و هم خارجی ویژه است و باید وظایف خود را در این شرایط بشناسیم، یادآور شد: من می خواهم بر همان چیزی که رهبری گفتند که خبرگان باید انقلابی بماند و انقلابی عمل کند، تاکید کنم. ایشان درباره مجلس و حوزه علمیه هم فرمودند باید انقلابی باشند. موارد دیگری هم بوده که ایشان ...
دنبال فردی قوی تر از روحانی هستیم
مجلس در پاسخ به سؤال مجری برنامه که گفته بود مردم از سخنان شما این طور برداشت می کنند که اصول گراها و اصلاح طلب ها آن چنان تفاوت مبنایی ندارند تأکید کرد: من می گویم باید به لوازم و اختیارات قانون اساسی پایبند باشیم. این خیلی خوب است که یک حزب اصول گرا و اصلاح طلب و اعتدالیون داشته باشیم و همه احزاب بدانند که باید باهم رقابت کنند، نه با نظام. وی با انتقاد از سیاست مدارانی که می خواهند بارأی ...
اصولگرایان به روحانی امیدی ندارند/انقلابیون بااتحاد پیروز می شوند
... وی درباره اظهارات آیت الله جنتی درخصوص نظارت بر انتخابات شورای های شهر گفت: زمانی که قانون انتخابات شوراها تصویب می شد، طبق سیاق معمول، نظارت بر شوراها را به عهده شورای نگهبان واگذار کردیم. شورا می گفت ما بر انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان ناظر هستیم؛ بر این اساس مصوبه ما را رد کردند و گفتند ما وظیفه ای در این باره نداریم. باهنر با بیان اینکه به این جمع بندی رسیدیم که مجلس ...
رئیس جمهور باید بازوی ولایت باشد/ مذاکرات هسته ای با 4 اشکال اساسی همراه بود
اینکه حق و باطل را نمی فهمند و دلیل نهایی اینکه مردان شما اعتماد به نفس خود را از دست داده اند و دیگر ثبات قدم ندارند. محمدجواد لاریجانی افزود: حضرت زهرا(س)، سه بلا و پیامد را که در اثر گرفتاری به این خصلت ها جامعه بدان دچار می شود را هشدار دادند و فرمودند: به زودی مردم با یکدیگر درگیر می شوند، خشونت همه جا را فرا می گیرد و ستمکاران بر مردم مسلط خواهند شد. بصیرت، راه حل برون ...
حقوق نمایندگان مجلس پنج تا شش میلیون تومان است/ در حق مجلس جفا شد
...: بعد از این مصوبه مجلس یک فضایی ایجاد شد که مجلس به حقوقهای نجومی دامن زد و به دنبال حقوق های نجومی است. اما حقیقت این است که ما در مجلس با حقوقهای نجومی مخالفت کردیم و به دنبال ساماندهی این مساله بودیم. وی با بیان اینکه در حق مجلس جفا شد، افزود: همان مصوبه اول مجلس چارچوب مشخصی بود و اگر شورای نگهبان ایراد خاصی وارد نمی کرد، همان مصوبه قطعی می شد. نماینده کرمان در مجلس ...
روحانی در انتخابات 92 ناپلئونی پیروز شد/امیدواریم همه نامزدها حرکت اتحادی را بپذیرند/نظارت جدی در ...
آن زمان گفته می شد که در قانون اساسی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری ناظر هستیم و در رابطه با انتخابات خبرگان هم نظارت بر شورای نگهبان است و بر این اساس مصوبه ما را رد کردند و گفتند ما وظیفه ای برای نظارت بر انتخابات شوراها نداریم. وی با بیان اینکه بعدها جمع بندی ها به این مرحله رسید که مجلس شورای اسلامی ساز و کار لازم برای بررسی صلاحیت ها را انجام دهد، اظهار داشت: اما ...
مدیران نجومی جز خسارت چه گلی به سر ملت زده اند؟
ای که پس گرفته شد! نمایندگان مجلس در جلسه علنی چهارشنبه گذشته و در جریان بررسی ایرادات شورای نگهبان به لایحه برنامه ششم تبصره 1 ماده 38 این لایحه را به این شرح اصلاح کردند که شورای حقوق و دستمزد می تواند با پیشنهاد روسای قوا، وزرا یا معاونان رئیس جمهور که ریاست دستگاه های اجرایی را بر عهده دارند و بالاترین مقامات دستگاه های اجرایی، برای مشاغل تخصصی، مدیریتی، واحدهای عملیاتی و مناطق ...
عدم تحقق بودجه ی ستاد احیاء دریاچه ارومیه قابل قبول نیست/ استانداران باید بودجه را از مرکز بگیرند
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ جهانبخش محبی نیا در گفت وگو با خبرنگار گروه اقتصادی آناج با اشاره به ایراد شورای نگهبان در مورد مصوبه اخیر مجلس درباره ی حقوق مدیران، عنوان کرد: مدت آزمایشی قانون خدمات کشوری به پایان رسیده اما دولت به وظیفه ی خود عمل نکرده و آن را برای اصلاح به صحن علنی نیاورده است. وی افزود: برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید شفافیت مالی وجود داشته باشد، ما از اول ...
روحانی وام دار جریان اصلاحات است/ مواظب باشیم جریان انتخابات به افشاگری های بی ربط آلوده نشود
ترین مدیریت ها مدیریت رسانه ملی است. دلیل آن هم مشخص است. او افزود: شما فرض کنید یک نفر را محکوم کنند که در هر 24 ساعت 2800 ساعت حرف بزند. برای مدیریت همه شبکه ها ساختار را باید صدا وسیما مدیریت کند من گاهی این مدیریت را با ریاست جمهوری مقایسه می کنم. باهنر گفت: حرف من هم طنز بود هم هشدار بود، نکته دوم اینکه یک برنامه یک ساعته پر شده و این وسط در یک تیزر 30 ثانیه ای می گفتند ...
انتقادهای آخوندی از قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟/مدیریت شهری پاسخ گو نیست
آفتاب نیوز : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آفتاب نیوز به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو بودیم و در ارتباط ...
نوذرپور: وسوسه های شیرین تر از زلیخا در کمین شورای شهر واگذاری ها در لایحه مدیریت شهری، ضعف شوراها در ...
نظارت به واسطه برخی از استثنائات موردی کاهش پیدا کرده است، بخشی هم که وجود دارد جدی گرفته نمی شود یعنی اینقدر این ساختار و این سازمان بزرگ و قوی است که حتی به تذکرات و هشدارهای مقامات دولتی هم کمتر توجه می کند. به عنوان مثال شما بودجه هایتان را تصویب می کنید تلفیق بودجه وقتی تصویب می شود و حتی برنامه پنج ساله می نویسید باید به تائید وزارت کشور علاوه بر شورای شهر برسد ولی هیچ کدام از اینها اتفاق ...
حمله آخوندی به شهرداری تهران
آرمان پرس l اهم سخنان وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم در کنفرانس جامع مدیریت شهری ایران به شرح زیراست: *همه باغات شمیرانات به یک بازار سوداگرانه تبدیل شده. در چنین شرایطی جایی برای عدالت اجتماعی باقی نمی ماند. این سیستم مدیریت شهری به مردم و مجلس و دولت مرکزی پاسخگو نیست. *امروز مدیریت شهری سوداگرانه عمل می کند. اتحاد مدیریت شهری با عده ای سوداگر که می توانند هر نقطه از شهر ...
اینکه بازار اقتصاد کشورهای دیگر شویم اسمش تعامل با دنیاست؟
تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوال یکی دیگر از دانشجویان درباره طرح رسیدگی به دارایی مقامات و مسؤولان که چندی قبل در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار گرفت، گفت: این قانون ابتدا در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و هنگامی که به خاطر یک ایراد قانون اساسی که شورای نگهبان به آن گرفت به مجمع تشخیص آمد ولی چون بر اساس قانون، مجمع تشخیص اجازه تغییر در محتوای آن را نداشت در نهایت مقرر شد تا اموال و دارایی ...
آیا نماینده باید از شورای نگهبان بترسد؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر– در سخنان اخیر رییس مجلس شورای اسلامی در واکنش به ابهام افکنی درباره سقف مصوبه حقوق کارکنان دولت یک نکته سیاسی چندان که جا داشت مورد توجه قرار نگرفت. علی لاریجانی از این که مصوبه مجلس درباره سقف حقوق کارکنان و متخصصان به گونه ای تفسیر شد که انگار 60 درصد ... عصر ایران؛ مهرداد خدیر – در سخنان اخیر رییس مجلس شورای اسلامی در واکنش به ابهام افکنی درباره سقف مصوبه حقوق کارکنان دولت یک نکته سیاسی چندان که جا داشت مورد توجه قرار نگرفت. علی لاریجانی از این که مصوبه مجلس درباره سقف حقوق کارکنان و متخصصان به گونه ای تفسیر شد که انگار 60 درصد اضافی شامل مدیران می شود خشم گرفت و به منتقدان گفت: چرا به شورای نگهبان ایراد نمی گیرید، لابد از رد صلاحیت خود می ترسید! در واقع انتقاد رییس مجلس سه محور داشت: نخست این که به گونه ای تبلیغ شده که انگار مجوزها و استثناهای مجلس شامل مقامات می شود حال آن که تنها پزشکانی در حد جراحان شاغل در مناطق محروم را در بر می گیرد. دوم این که این گونه القا شد که مجلس در روز بعد عقب نشینی کرده در حالی که تنها به رفع ایراد شورای نگهبان پرداخته است. نکته سوم این بود که خطاب به منتقدان و مشخصا یک طیف سیاسی که در قالب جبهه تازه تاسیس فعالیت انتخاباتی شروع کرده تصریح کرد: جانماز آب نکشید! یعنی از سابقه و عملکرد آنان آگاه است و می داند خودشان که امروز داعیه جرح و تعدیل در دریافتی ها شده اند پیش تر چقدر دریافت می کرده اند. طبعا رسانه ها به این جنبه ها توجه بیشتر نشان دادند چون عتاب و خطاب مستقیمی در آن مستتر بود و آشکارا مدعیان رطب خورده ای را که منع رطب می کرد آماج سرزنش قرار می داد و در عین حال در جایگاه یک اصول گرای میانه اصول گرایان رادیکال را که به فضا سازی علیه مجلس پرداخته بودند می نواخت و دو نکته پیش گفته را به آنان یادآور می شد و اولا چرا دروغ می گویید و منظور او این بود که استثناها شامل مدیران نمی شود و ثانیا چرا جانماز آب می کشید به این معنی که تظاهر می کنید و در عالم واقع باور ندارید یا خود عمل نمی کنید و می شناسم تان. اما این گفتار می خواهد بر آن بخش نقل شده در ابتدا انگشت بگذارد: چرا از شورای نگهبان ایراد نمی گیرید. لابد از رد صلاحیت خود می ترسید! اما آیا واقعا یک نماینده مجلس به خاطر اظهار نظر و ایفای وظایف نمایندگی نگران تأیید صلاحیت خود در دوره بعد باشد؟ آیا شورای نگهبان به جز استعلام از نهادهای مرتبط با تعیین صلاحیت بر پایه اظهار نظرها هم تصمیم می گیرد و به زبان ساده تر آیا نماینده باید از شورای نگهبان بترسد؟ اگر این سخن واقعیت داشته باشد و نمایندگان از شورای نگهبان بترسند جای تأمل بسیار دارد. به یاد آوریم که بنیان گذار این نظام و رهبر فقید انقلاب از هیچ شخصیت تاریخی به اندازه سید حسن مدرس تجلیل نکرده است. مدرس هم نماد مجلس و پارلمانتاریسم بود و جالب است که بدانیم مدرس می توانست مانند دوره اول در همان هیاتی باشد که مطابق متمم قانون اساسی ماموریت اطمینان از عدم مغایرت با شرع اسلام را برعهده داشت ولی ترجیح داد نماینده مجلس شود و مادام که امکان نمایندگی داشت این وظیفه را واننهاد. نماینده نباید بترسد. یکی از اهداف مهم انقلاب 1357 همین بود: ترس زدایی. انقلاب ها علیه ترس شکل می گیرند. تولید ترس با روح دموکراسی سازگار نیست. کار شورای نگهبان این است که مصوبه مجلس را بررسی کند که با شرع و قانون اساسی مغایرت نداشته باشد ( مغایرت نداشتن کافی است و الزامی به انطباق نیست) و کار دیگر نظارت بر اجرای انتخابات و رسیدگی به شکایات و از دهه دوم جمهوری اسلامی با تفسیر استصوابی از مفهوم نظارت تأیید صلاحیت کاندیداها و از الف تا یای انتخابات را نیز بر عهده گرفته است. اما اگر همه امور طبق روال باشد دلیلی برای ترس وجود دارد؟ رییس مجلس البته طعنه زده اما در هر شوخی یک نیمه جدی وجود دارد. به زبان ساده اگر نماینده بترسد چگونه می تواند نمایندگی کند؟ از دیرباز تا کنون البته یکی از مهم ترین ابزارهای کنترل تولید ترس بوده است. دانش آموز با ترس از نمره، دانشجو با ترس از مشروط شدن، کارمند با ترس از اخراج، زن با ترس از طلاق، فعال سیاسی با ترس از زندان و مانند اینها. ترس اما همیشه جواب نمی دهد و گاهی به ضد خود بدل می شود و مدام نمی توان ترس را تولید و بازتولید کرد. واقعا اگر نماینده مجلس نگران تأیید صلاحیت خود در دوره بعدی باشد چگونه می توان انتظار داشت به وظایف خود عمل کند؟ جا دارد خود شورای نگهبان توضیح دهد و رفع ابهام کند. با این همه اشاره هوشمندانه رییس مجلس می تواند باب تازه ای بگشاید و از این منظر قابل توجه است. چرا که قوه مقننه در ایران دو رکن دارد: مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی و دلیلی ندارد که نماینده ای که مطابق قانون اساسی انتخاب شده و قرار است بر پایه قانون اساسی قوانین عادی را تصویب می کند از شورای نگهبان قانون اساسی بترسد. کما این که شورای نگهبان هم در اعمال و اعلام نظر خود نباید بترسد و شرع و قانون اساسی را باید معیار قرار دهد و نهایت این است که مصوبه ای را مغایر می شناسد و به مجمع تشخیص مصلحت می رود تا از منظر مصلحت ارزیابی شود. درباره تعیین صلاحیت ها هم مراجع مربوطه نظر می دهند و وقتی مستند به آنها و قابل پی گیری باشد آنجا هم دلیلی برای ترس وجود ندارد. این ترس یا واقعی است یا ذهنی . اگر واقعی است زیبنده قوه مقننه نیست و اگر ذهنی است و واقعی نیست ترس زدایی ضرورت دارد. با ترس نه می توان با فساد مقابله کرد نه می توان نظارت رابه تمامی اعمال کرد. این ترس چه واقعی و چه ذهنی زیبنده مردمانی نیست که دین را نیز با عرفان و عشق آمیخته اند و خدا را نه از سر ترس که چون محبوب می پرستند. ...
ملت پشت دیوار رکود مانده اند/ روحانی با رأی لرزان رئیس جمهور شد/ نظارت بر انتخابات شوراها مطلوب نیست/ ...
من در مجلس بودم و آن موقع طیف و سیاقی داشتیم که نظارت بر شوراها را در قانون تصویب کردیم و این مسئولیت را بر عهده شورای نگهبان گذاشتیم. وی ادامه داد: در آن زمان تفسیر شورای نگهبان از نظارت وظیفه حصری بود و می گفتند در قانون اساسی بر انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری ناظر هستیم و در خصوص خبرگان نیز نظارت بر این انتخابات با شورای نگهبان است و بر این اساس مصوبه ما را رد کرده و ...
آیین تجلیل از نیم قرن خدمت صادقانه پیشکسوتان مدیریت شهری
حقوق و نیازمندی های افراد در جامعه اختلاف فاحشی دارد سعی کردیم کمک هزینه هایی را برای بازنشستگان شهرداری تهران داشته باشیم و با توجه به مصوبه مجلس در خصوص همسان سازی حقوق بازنشستگان سعی کردیم این قانون را از ابتدای سال 96 در خصوص بازنشستگان شهرداری تهران انجام دهیم. سپس منتظر المهدی مدیرعامل سازمان بازنشستگی گفت: در کشور حدود شش میلیون خانواده بازنشسته داریم و امروز به گواه همگان نشاط ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
نمی تواند مردم را بدون اجازه دفاع از خود بازداشت یا در حصر کند و همانطور که گفتم در بحث مصوبه ممنوع التصویری هیچ مصوبه ای وجود ندارد و مصوبه شورای عالی امنیت ملی هم در خصوص ممنوع التصویری خاتمی وجود ندارد. وی در پاسخ به دانشجویی که از او پرسید نظر شما در مورد ولایت فقیه چیست؟ گفت: نظر بنده در مورد ولایت فقیه ولایت اسلام است نه ولایت یک فرد. ولی فقیه نمی تواند هر کاری دوست داشت بکند. نظر ...
روحانی بهتر است فارغ از مشاوران خود، مقداری با خودش خلوت کند
به یکسری احزاب و بیش از همه به شورای نگهبان توهین کرد، ولی همین عقب نشینی برای پس گرفتن مصوبه حقوق 24 میلیونی مدیران، مبارک است و باید قدر دانسته شود. ان شاءالله این اثرگذاری از جانب افکار عمومی ادامه داشته باشد. نماینده سابق مجلس ادامه داد: شورای نگهبان لازم است از خودش رفع ابهام کند و بگوید آیا فقها و حقوق دانان این شورا از مجلس خواستند برای مدیران حقوق 24 میلیونی تصویب کنند و در رابطه با ...
تخریب خانه ملت با دست افزار طرح و مصوبه
وظیفه خود عمل کند. **جناح گرایی آفت خانه ملت مجلس شورای اسلامی 11 اسفند در جریان بررسی ایرادات شورای نگهبان به برنامه ششم توسعه، مصوبه ای درباره بند 38 برنامه ششم توسعه تصویب کرد که بر پایه آن مجموع پرداختی ماهانه مدیران ، مقامات و کارکنان دستگاه های موضوع ماده 5 و ماده 35 قانون خدمات کشوری حداکثر دو برابر حداکثر حقوق و مزایای مستمر قابل پرداخت به کارکنان دولت تعیین شود. ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
تذکراتی از سوی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب که فراموش شده اند + فیلم
اکید رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای به سران قوا برای نظارت بیشتر قرار گرفت. ایشان در سخنرانی های مختلف خود خظاب به مسئولین با صراحت وجود و گسترش این مهم را تذکر دادند. شما در فایل صوتی زیر بیانات رهبر انقلاب را در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت در تاریخ 1384/06/08 را خواهید شنید. دانلود فیلم اما در چند روز پیش مجلس شورای اسلامی سقف حقوق 24میلیونی را برای ...
همت بالای "همت" او را خدایی کرد
.... محمد ابراهیم رو کرد بهشان و گفت: بگویید من به خودش می گویم. یکی از آنها گفت: ما دیشب ده یازده کیلومتر زدیم به عمق خط دشمن، آخر سر همت به ما می گوید عقب نشینی کنید، یعنی چه؟! آنها سه چهار درشت هم گفتند که به حاجی بگوییم. حاجی گفت: چشم. همه اینها را می گویم ولی شما بدانید تکلیف بالاتر از اینهاست. *آخرین دیدار سه روز بعد با حاجی آمدیم ...
دنیاطلبی برخی مسئولین، انگیزه خدمت را از آنها گرفته/ دولت قبل با بی نظمی و دولت فعلی با عدم برخورد به ...
تبدیل شده است. در این بین احمد توکلی که سابقه 45 سال فعالیت سیاسی را در کارنامه خود دارد، پس از 12 سال نمایندگی مجلس و در آخرین ماه های حضورش در بهارستان، با تاسیس سازمان مردم نهاد دیده بان شفافیت و عدالت در سال 94 بطور جدی وارد میدان مبارزه با فسادهای اقتصادی شد تا سهمی در برخورد با این پدیده داشته باشد. توکلی که عدالت اجتماعی را یکی از آرمان های اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و دهه ...
ورزش در کشور ما فقط به فوتبال محدود می شود/ مسئولان به ورزشکاران سایر رشته ها ارزش قائل نمی شوند
دارنده نشان طلای مسابقات جهانی ووشو در سبک تالو گفت: ورزش در کشور ما فقط به فوتبال محدود می شود و مسئولان به ورزشکاران سایر رشته ها ارزش قائل نمی شوند. تبریزمن، سرویس ورزشی: محسن احمدی در گفتگو با تبریزمن با انتقاد از پاداشی که چند روز پیش توسط رئیس جمهور به وی داده شده گفت: من در سال های 2008 و 2009 در رقابت های وشو قهرمانی آسیا و جهان شرکت کردم و موفق شدم برای اولین بار در تاریخ وشو ایران مدال ...
وزارت اطلاعات پیغام داد احمدی نژاد مشکل دارد / اطلاعاتم میگوید روحانی تایید صلاحیت می شود
است که تصور خود ما از خودمان متفاوت تر از تصوری است که مردم از ما دارند ؛ برای این که در تصور را به هم بازی کنیم ، یک مقدار باید از قضاوت کردن در مورد خودمان دوری کنیم . بالاخره 28 سال در مجلس بودم و بعد از پیروزی انقلاب در کشور ما سه نفر بودیم که هفت دوره در مجلس فعالیت کردیم. جناب آقای احمد ناطق نوری ، جناب آقای مهندس عبداللهی و بنده در خدمت مجلس بودیم و در این دوره دهم جناب آقای احمد ...
مهم ترین رویدادهای موسیقی ایران درسال 95
تهران فقط به چند اجرا محدود خلاصه نشد و این نوازنده همراه با گروهی از نوازندگان شاخص ایرانی متشکل از نوید افقه تنبک، علی بهرامی فرد سنتور و هادی آذرپیرا تار نوای کمانچه تور کنسرت های پردگیان باغ سکوت را تا زمستان امسال در تهران و شهرستان ها ادامه داد که همه این برنامه با استقبال بی نظیر مخاطبان همراه شد. نقد سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر در غیاب مدیرش پنجمین جلسه از سلسله ...
به بهانه هشت مارس و روز زن؛ به آن ها حمله نکنید
قانون با پروانه سلحشوری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی؛ فاطمه ذوالقدر، دبیر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی؛ سهیلا جلودارزاده، نایب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، سوالاتی را مطرح کرده که در ادامه می خوانید: مهم ترین اقدام مجلس فعلی در قانون گذاری حوزه زنان از نظر شما کدام است؟ پروانه سلحشوری: در مجلس دهم از همان ابتدای شروع کار درگیر احکام برنامه توسعه ششم شدیم ...
واژه لبخند؛ کلید شانس روحانی برای جلب اعتماد بود!
پاسخ به سوال یکی دیگر از دانشجویان درباره طرح رسیدگی به دارایی مقامات و مسؤولان که چندی قبل در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار گرفت، گفت: این قانون ابتدا در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و هنگامی که به خاطر یک ایراد قانون اساسی که شورای نگهبان به آن گرفت به مجمع تشخیص آمد ولی چون بر اساس قانون، مجمع تشخیص اجازه تغییر در محتوای آن را نداشت در نهایت مقرر شد تا اموال و دارایی مسئولان برای دستگاه ...
اجرای قانون همسان سازی حقوق ها در شهرداری تهران
...> وی خاطرنشان کرد: ما مکلف هستیم به هر قیمتی شده تلاش کنیم تا افراد بازنشسته با افتخار سفره و آغوش باز فرزندان و عزیزان خود را در بغل بگیرند چرا که اگر ما امروز کاری انجام می دهیم و یا حرفی می زنیم به همت کارمندان گمنام شهرداری تهران است هرچند مدیران باید عدالت و کارمندان نیز باید قناعت را در دستور کار خود قرار دهند. شهردار تهران خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه فاصله حقوق و نیازمندی های ...