سایر منابع:
سایر خبرها
تفکیک اینترنت داخلی از خارجی با هدف رونق شبکه ملی اطلاعات
توسعه کسب و کار بر زیرساخت اینترنت نیازمند اعتماد سازی از سوی مسوولان قضایی است تا اجازه ندهند با برخورد های سلبی و کارشناسی نشده این کسب و کارها با مشکل مواجه شوند. همچنین به گفته محمود واعظی توسعه کسب و کارهای مبتنی بر ارتباطات و فناوری اطلاعات نیاز به بازنگری در قوانین جاری کشور و انطباق آنها با این فضای تازه دارد که دولت در این باره باید با تدوین لوایح موثر و ارسال آنها به مجلس شورای اسلامی به تدوین قوانین جدید کمک کند. ...
مقابل گزینه اصلح تکبر نمی کنم/ رأی روحانی نصف شده است
را اتخاذ کرده که من اسم آن را آمار درمانی گذاشته ام. این آمار درمانی، عدم صداقت با مردم است. مردم، تخصص آمار ندارند. آمار باید در خود دولت و با حضور کارشناسان مطرح شود . معتقدید که آمارهای آقای روحانی مردم را اقناع نمی کند؟ اصلا مردم چه احساسی از آمارها دارند . شما بگویید نرخ رشد 8 درصد است، مردم که سر سفره شان چیزی نمی بینند؛ وقتی می بینند که نسبت به سال گذشته بیچارگی هایشان ...
آوردگاه علوم انسانی
فرهنگ امروز / مهدی یساولی: ماجرای تحول در علوم انسانی که از چند سال پیش در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شده، در ایستگاه علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی، اکنون حساسیتی بسیار برانگیخته است. از تابستان 1395 خورشیدی بدین سو، پس از جلسه ای که دکتر غلامرضا جمشیدیها رئیس کارگروه جامعه شناسی شورای تحول علوم انسانی با مدیران گروه های جامعه شناسی دانشگاه های سراسر کشور در تهران برگزار کرد تا به تعبیر ...
گفتگوی فرهنگی؛ واقعیتی انتخاباتی یا شرایطی برای احیای جلبکی ها/ به فراموشی سپردن صدای مردم و حقوق فرهنگی ...
، آینده نگر، همه جانبه نگر و کل نگر داشته باشیم، تعامل 4 کانون اصلی ضروری است ، خب پس مردم در کجای این گفتگوهای فرهنگی قرار دارند؟ مردمی که اگر با حقوق شهروندی خویش آگاه باشند حتما پیگیر حقوق فرهنگی شان خواهند شد و دولتمردان و هنرمندان را پیرامون آن مورد مطالبه قرار خواهند داد. سوای بررسی ماهیت نگاه پوپولیستی مدیران فرهنگی دولت یازدهم به سیاق مدیران سابق و اسبق که برخی بازیگران معلوم ...
در غرب باید دیپلماسی حضرت زینب را اجرا کرد
سپتامبر در انفجار اوکلاهما رسانه ها تا چند روز مدام مسلمانان را مجرم معرفی می کردند پس از11سپتامبر شرایط برای مسلمانان بدتر شد. آلمان نازی را به یاد بیاورید در جنگ جهانی اول شکست سنگینی خورد و هویت آن مورد حمله قرار گرفت و روحیه مردم بسیار ضعیف شد برای تقویت آن به نفرت پراکنی علیه گروه های چپ و یهودی پرداختند و آنها را عامل بدبختی و مشکلات معرفی کردند، تا از این طریق ملی گرایی و نازیسم را تقویت کنند ...
شبکه های اجتماعی، انتخابات 96 را زنده تر می کنند
این فضا. شبکه هایی که فرصتی تازه برای کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی فراهم کرد تا جدای از هزینه های انتخاباتیشان برای چاپ پوستر و تراکت، بدون هیچ گونه هزینه اضافه و فقط با داشتن یک حساب کاربری اینترنتی، وعده هایشان را با میلیون ها مخاطب فضای مجازی در میان بگذارند و به این وسیله برگی تازه در تاریخ تبلیغات انتخاباتی باز کنند. برگی تازه که از سال 92 به بعد وارد فاز جدیدتری شده ...
صادقی پنج سال در صف اجرای یک نمایش در تالار وحدت است، دانشجوها باید چکار کنند؟
اشاره به اینکه ما صاحب نسلی هستیم که به بیان رسیده و قدرت حرف زدن دارد، گفت: اینها با نسل ما که خجالتی بودیم تفاوت دارند و این تجلی کثرت تئاتر های خصوصی است؛ اما وجه سلبی این امر این است که دولت سهمی ندارد. وزارت ارشاد در طول سال های انقلاب فقط دو تالار تئاتر به جمعیت تهران اضافه کرد. وی با اشاره به 18 دانشکده تئاتر اظهار داشت: اینها نیاز به شغل دارند و حال خود تئاتری ها باید دست به ...
آقای استاندار؛ توهین های رئیس جمهور به مردم خوزستان نتیجه وادادگی شماست! + فیلم
اید و اکنون فصل برداشت است؛ زیرا که دولت در ماه های اخر عمر خود بسر می برد. در روز اول کاریتان فرمودید که امیدوارم در زمان ترک استانداری با رضایت مردم و توفیق خداوند همراه باشم؛ اما باید قبول کنید که مردم از شما و مسئولان استان گله مندند و این را می شود به سادگی از تجمعات گسترده مردم مقابل استان مقابل استانداری دریافت کرد؛ گرچه جنابتان در لهستان بودید و وعده بازسازی قبر سربازان لهستانی ...
نقش دانشگاه علامه در آموزش و فرهنگ سازی ایمنی/ باید برای آتش نشانی منابع مستقل تامین کرد
اسفندماه در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد. در ابتدای نشست، غلامرضا کاظمیان شیروان، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و دبیر نشست، در سخنانی اظهار کرد: اگرچه حوادثی مثل حادثه پلاسکو در سطح کشور نداشته ایم اما حوادثی با این سطح خسارت و وقایع مشابه داشته ایم. کاظمیان شیروان، تبدیل شدن حادثه پلاسکو به یک تجربه مشترک جمعی را عامل اصلی مورد توجه قرار ...
بررسی اتفاقات اخیر شهرداری اهواز در شورای شهر
نتیجه تحقیقات هیچ مقامی نمی تواند اظهار نظر کند. شهردار اهواز با اشاره به فعالیت های شورای شهر و شهرداری افزود: اگر بخواهیم مقایسه کنیم، شاید شورای شهر دوره چهارم و شهرداری در همه زمینه ها کارنامه بسیار قابل قبولی داشته باشد. باید جلسه ای با مطبوعات برگزار شود و موضوعات مختلف و مرتبط که در این دوره انجام شده است، به اطلاع مردم رسانده شود. موسوی تصریح کرد: این اتفاق تنها در ...
دنبال فردی قوی تر از روحانی هستیم
اصلی آوردیم، بعضی ها رفتند و برگشتند و بعضی هم خسته شدند و کوله بار خود را بر زمین گذاشتند. نماینده ادوار مختلف مجلس با نگرانی از آینده نظام مردم سالاری دینی در کشور گفت: نظام مردم سالاری دینی یک هدیه بزرگ به نسل حاضر و نسل آینده است که غیبت چند حزب قدرتمند چارچوب دار ضابطه مند صاحب موضع می تواند آن را به خطر بیندازد. در ادامه مجری برنامه ضمن بیان این مطلب که حضرت امام هم وقتی اجازه ...
رونمایی از کارنامه 10 ساله سهام عدالت/ منتقدان سهام عدالت چگونه موافق شدند؟
طور که رئیس سازمان خصوصی سازی اعلام کرده تا به امروز بیش از 49 میلیون صورت حساب در سایت سهام عدالت قرار داده است و مردم می توانند با ترتیبی که از پیش اعلام شده به این سایت مراجعه کنند. نقدهای کارشناسی حسین عبده تبریزی چندی پیش درباره سهام عدالت گفته بود: دولت دهم در مورد سهام عدالت اهداف توزیعی مدنظر داشت و دولت می خواست از طریق ساده توزیع مقداری سهام بین مردم، به اقشار ضعیف ...
چالش های روزنامه نگاری نوین؛ شبکه های اجتماعی و رسانه نمایی
یک مسئله باید برای دردمندترکردن دیگران انجام گیرد؛ نه فقط طرح مسئله، بلکه شعر هم باید همین ویژگی را داشته باشد. ژورنالیزم بدون پرسش و بدون طرح درد، تهی از ارزش است . امروز کتاب همچنان رسانه برتر، دست کم در دانشگاه هاست و دانشگاه(سنگر کتاب) می تواند با گرایش دادن دوباره دانشجویان به کتاب، خیزشِ ضد شبکه ای پدید آورد؛ همان شبکه هایی که به زبان پارسی، آسیب های فراوان وارد کرده است . ...
ادامه چالش بر سر اثر برگزیده تجسمی فجر/ هنرمند جایزه اش را به امانت گذاشت
استفاده کردید؟ کی این اثر را دیده بودید؟ بین دیدن اثر و خلق اثر چه زمانی صرف شد؟ در واقع از زمانی که شما اثر هنرمند ترکیه ای را دیدید تا خلق اثر فرایندی را که طی شد برای ما توضیح دهید. خراسانی در پاسخ به پرسش های مطرح شده گفت: من دوست داشتم زودتر جواب این سوال ها را بدهم و در این چند روز فشار روی من بسیار زیاد بود. من 22 سال است کارمند دولت هستم و 17 سال است تدریس می کنم. فوق لیسانس ...
تعیین "روز مروج کشاورزی" در ایران/ مروجان کشاورزی، صاحب منصبان به کارگیری روش های نوین و مؤثر در "صف ...
خود را حفظ کرده اند -و حال آنکه کل مردم بهره مند از خدمات این دسته از قهرمانان گمنام- یعنی "مروجان کشاورزی" در جامعه خود، از وجود این خادمان "حیاتی" و در عین حال بی توقع از ملت و دولت، کم اطلاع یا شاید هم بی اطلاع مانده اند. و وجود چنین شرایطی در نظام کشاورزی کشور است که در نتیجه فشارهای وارده به سبب سیاست های ناروای اقتصادی به ویژه درباره سوءسیاست های واردات محصولات و فرآورده های ...
چرا ایرانی ها استعداد ساخت سریال های روایتی ندارند
...! همه مردم در طول سال بارها گذرشان به بیمارستان ها و به خصوص اورژانس بیمارستان های دولتی می افتد و طبیعتا درباره نحوه برخورد پرستارها خاطرات زیادی دارند. حال ناخوش پرستاران ایرانی در تلویزیون وقتی در سریال، پرستارها درست به اندازه فرشته ها مهربان و قانون مند رفتار می کنند و همه چیز به بهترین حالت ممکن به نمایش در می آید، نمی شود از مردم انتظار داشت آن را بپذیرند و باور کنند ...
اینکه بازار اقتصاد کشورهای دیگر شویم اسمش تعامل با دنیاست؟
ملی گفت: در هر عرصه ای از جمله انتخابات نیز باید مردم را به سمت حق دعوت و اقناع فکری کرد نه اغوا . دعوت به حق باید مبتنی بر صبر بصیر باشد نه صبر توخالی که ابتدا گفته شود مشکلات اقتصادی در 100 روز اول حل می شود و سپس بعد از 1000 روز هم مشکلات ادامه دارد و مردم به صبر تشویق شوند! عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: اینکه عده ای حقوق نجومی بگیرند و بقیه ملت به صبر در برابر مشکلات تشویق ...
منتقدین تنها چند سایت غیراخلاقی را می بینند/ نباید ترمز توسعه را کشید!
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، محمود واعظی صبح امروز در همایش 5G در دانشگاه صنعتی شریف حضور یافت و به ارائه ی توضیحاتی در خصوص حرکت کشور به سمت تکنولوژی های بالاتر ارتباطی پرداخت. وی در بخشی از صحبت های خود با اشاره به تاثیراتی که توسعه فناوری های نوین بر جوامع برجای می گذارد، اظهار کرد: زمانی هیچ کس در این فضا به دنبال کسب وکار نبود، اما اکنون شرایط به گونه ای است که در نهایت ...
فارابی بنیان گذار تفکر و فلسفه اسلامی است
بر این گزارش نادیا مفتونی پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی، با موضوع تبیین جایگاه هنر فاضله و هنر – حکمت در فلسفه سیاسی فارابی به سخنرانی پرداخت. وی در خصوص زیبایی از دیدگاه فارابی گفت: هنوز آنقدر که فارابی به زمینه های زیبایی و علم الاجمال توجه داشته، دیگران به آن نپرداختند. فارابی در کتاب فصول منتزعه از زمینه های مختلف هنری نام برده است. فارابی ...
برگزاری نمایشگاه عکس جاذبه های ایران
های ایران باهدف تاکید بر نقش بسزایی که هنر عکاسی میتواند در توسعه پایدار صنعت گردشگری داشته باشد، نموده است. به گزارش نامه نیوز، افتتاحیه نمایشگاه عکس جاذبه های ایران در راس ساعت 14 روز 16 اسفندماه 95 با حضور ارزشمند جناب آقای دکتر سلطانی فر رئیس محترم موسسه فرهنگ وهنر دانشگاه جامع علمی کاربردی وهیئت همراه وسرکارخانم دکتر صفاپو رئیس محترم دانشگاه جامع علمی کاربردی مرکزفرهنگ وهنر13 درمرکز ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
به گزارش مرور نیوز ، علی مطهری عصر روز دوشنبه در مراسم سخنرانی خود با عنوان قانون اساسی از متن تا عمل که در دانشگاه اصفهان برگزار شد اظهار کرد: شعارهای انقلاب اسلامی ما در قانون اساسی تبلور پیدا کرده است. غبطه می خورم که شهید مطهری در هنگام تدوین قانون اساسی حضور نداشتند؛ هرچند قانون اساسی ما غنی و مترقی است. وی افزود: یکی از شعار اصلی و آرمان های انقلاب اسلامی استقلال، آزادی و جمهوری ...
برنامه دانشگاه آمریکایی برای جذب هنرمندان و کارگردانان ایرانی +عکس و فیلم
هدف وی نیستند. برداشت های دیگری هم مغرضانه از سخنرانی فرهادی در سال 2012 شده است؛ مثلاً روزنامه نیویورک تایمز می نویسد که کارگردان جدایی نادر از سیمین جایزه خود را به مردم ایران و نه دولت این کشور تقدیم کرد [4] . با این حال، سوءبرداشت نسبت به ایران در مراسم اسکار، تنها به سخنرانی سال 2012 فرهادی محدود نمی شود. معرفی فیلم های اجتماعی فرهادی در مراسمی در حد و اندازه اسکار موجب می ...
روحانی بهتر است فارغ از مشاوران خود، مقداری با خودش خلوت کند
به گزارش کوگانا الیاس نادران نماینده سابق مجلس شورای اسلامی عصر امروز (دوشنبه) در همایش مردم گله مندند که در سالن بصیرت سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد، گفت: از فعالان حوزه اجتماعی، رسانه ها و تمام کسانی که باعث شدند مجلس مصوبه ظالمانه، اشرافی گرانه و نجومی خود را پس بگیرد، باید قدردانی کرد. این نشان می دهد افکار عمومی دارد تأثیرگذاری خودش را می گذارد. وی ادامه داد: علی رغم اینکه رئیس مجلس ...
صورتحساب بیش از 49 میلیون و 226 هزارو 193 نفر از مشمولان سهام عدالت آماده شده است
...> پوری حسینی یادآور شد: امروز مشمولانی که رقم سمت راست کد ملی شان هفت است ، می توانند به سامانه مراجعه کنند و تا روز 26 اسفندماه به ترتیب مطابق رقم سمت راست کد ملی (به ترتیب 8، 9، 0، 1، 2، 3، 4، 5 و 6) مراجعه کنند. پوری حسینی افزود: سامانه ساماندهی سهام عدالت به نشانی www.samanese.ir از یک ماه پیش فعال و مرکز تلفن با شماره 83338 با 90 خط نیز آماده شده که از ساعت 9 تا 17 پاسخگوی پرسش ها ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
مردم قربانی کدام تدبیر هستند؟ / کلینیک های یاسوج دفترچه تأمین اجتماعی را نمی پذیرند؟ / طلب 40 میلیارد ...
...؛ علوم پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد قرارداد کلینیک های خود را با تامین اجتماعی لغو کرده است و اکنون مردم به دلیل پرداخت حق ویزیت 16 هزار تومان گلایه مند هستند. به گزارش کبنانیوز از یاسوج، صبح امروز مردم شهر یاسوج با مراجعه به کلینیک های درمانی علوم پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد برای دریافت نوبت پزشک مورد نظر متوجه شدند که حق ویزیت از حدود پنج هزار تومان به 16 ...
دانشگاه های لیبرال آزادند اما آیا در برابر مخالف بردبار هم هستند؟
گوناگونی های اجتماعی در بین افراد می پردازد. از نظر برانت، لیبرال ها نسبت به محافظه کاران در اذهان عامه مردم عقاید بازتری دارند و پذیرای تفاوت ها و اختلاف نظرهای بیشتری هستند اما او در این مقاله سعی می کند به بررسی تفاوت های لبیرال ها و محافظه کاران در زمینه پذیرش ارزش ها و گوناگونی های اجتماعی با نگرشی علمی بپردازد و باور عامه مردم در مورد لیبرال ها زیر سوال ببرد. آنچه می خوانید ترجمه این ...
نفت در چراغ جادو
دربرگرفتن تأسیسات و مراکز آموزشی، می تواند شهر خاطره انگیر آبادان، مسجد سلیمان و چند دهکده دیگر نفتی در مسجد سلیمان را نیز به عنوان شهر موزه در بربگیرد. اکبر نعمت الهی، مدیر پروژه عظیم موزه های صنعت نفت درباره این پروژه می گوید: این بار هم تمام ایران از ارزش های اقتصادی و فرهنگی نفت بهره مند می شوند و تأسیسات بعد از آنکه از مدار خارج می شوند، در اختیار واحد میراث قرار می گیرند تا بعد از طی مراحلی ...
بازار کفش تحت تصرف چینی ها و ترک ها
با توجه به رکودی چندساله که بازار کفش را قبضه کرده، این روزها، اخبار خوبی از حال و روز فعالان این صنف به گوش نمی رسد و بیشتر آنها از روزهای آرام بازار گله مند هستند. به گفته بسیاری از کسبه، مردم در طول یک سال، پول زیادی را برای خرید کفش پرداخت نکرده و ترجیح می دهند که سال را با دو جفت کفش، یکی تابستانه برای فصل گرما و دیگری زمستانه برای فصل سرما و یخبندان، به سر کنند، حتی ...
در طول تاریخ عالم زیاد بوده است اما مصلح کم داریم/ دولت ها تئوری های غربی را به نام اسلام پیاده می کنند
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسن عباسی شامگاه روز گذشته (دوشنبه) در نشست شاخص های انقلابی گری در دانشگاه کاشان اظهار داشت: جریانی در کشور معتقد است ما همچنان انقلابی هستیم و انقلاب باید ادامه داشته باشد؛ در مقابل این جریان، جریان دیگری قرار دارد که معتقد است دوره انقلابی گری تمام شده است. عباسی افزود: در مجله ای مطرح شده بود که انقلاب اسلامی ما در سال 57 تمام شد و به مفهومی ...