سایر منابع:
سایر خبرها
شیوه های رهبری امام هادی چگونه بود؟
الوجوه علیها الدود یقتتل قد طال ما اکلوا دهرا و ما شربوا واصبحوا بعد طول الاکل قد اکلوا; (22) [گردنکشان مغرور و پادشاهان مقتدر] بر قله کوهسارها شب را به روز آوردند در حالی که مردان نیرومند از آنان پاسداری می کردند، ولی قله ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. آنان پس از مدت ها عزت از جایگاه های امن به زیر کشیده شدند و در گودال ها جایشان دادند. چه منزل و آرامگاه ...
اگر طالقانی زنده بود...
طوری می شد. البته می دانم ایشان یک سال بعد از انقلاب فوت کردند و شاید چندان فرصتی برای بازنگری و نقد پیدا نکردند... مهدی طالقانی: یک سال هم نشد. در آن مدت چیزی که از ایشان دیدم این بود که نفی همه مدیران گذشته را قبول نداشت. در موردی که به یاد دارم مرحوم مهندس بازرگان یک نفر بود به اسم آقای خرد جو که رئیس بانک صنعت و معدن بود، اما بعد از انقلاب به دلیل آنکه می گفتند طاغوتی است مانع ادامه کارش ...
گفت وگو با مهدی،حسین و ابوالحسن طالقانی فرزندان آیت الله / اگر طالقانی زنده بود...
...، سرهنگ فطرتی، مهندس دبیر، انجمن اسلامی مهندسین عمدتا در آن جا رفت وآمد داشتند و با ایشان بودند. اما ایشان در سال های 38، 39 در مدرسه همت شمیران شب های چهارشنبه تفسیر می گفتند و دوستان زیادی هم در جلسات بودند. حالا آن موقع من چند ساله بودم؟ 14ساله و هنوز به سنی نرسیده بودم که خیلی چیزها را بدانم. درواقع پدرم هیچ وقت مسائل سیاسی اش را برای بچه ها باز نمی کرد. ارتباطاتش را آنطور روشن نمی کرد. خیلی از ...
توییتر در شب دختران آزادی: در وطن خویش غریب
: امشب سرتان را بگذارید زمین و بمیرید که رساندید به اینجا که روز بازی تیم ملی به مردم می گویند با پرچم کشور دیگری برو تو! #زنان_ورزشگاه رضا: فقط زخمش میمونه. از این بی عملی دلم گرفته. رسما شدیم هیچکاره و هیچکاره بودن رو پذیرفتیم. #زنان_ورزشگاه نیلوفر حامدی: همه ؟؟آدامسای 1پسری رو تو مترو موقع برگشت خریدم. باتعجب گفت چرا؟ گفتم من حالم خوب نیست؛ تو خوشحال شو؛ ولی یاد بگیر حق زن ...
ناگفته های یک مامور اطلاعاتی سپاه
ما مطالب را به امام اطلاع دادیم. آقا محسن آخرین بار به ما گفتند که چه زمانی خاموشی می زنید؟ گفتم معمولا ساعت 10 شب، فرمودند که احمد آقا از جانب امام اطلاع دادند که بگویید بچه ها امشب دیر بخوابند. ساعت 4 بعد از ظهر هم یک جلسه در یکی از اتاق های کوچک ستاد غرب کشور داشتیم که مرحوم ظهیر نژاد، شهید فکوری، شهید فلاحی و شهید نامجو تشریف آوردند آنجا و شهید بروجردی و حقیر هم میزبانشان بودیم. ...
فرازهایی از سیره عملی امام هادی علیه السلام
.... شایسته است لطف کنید و با درخواست از متوکّل کار مرا سامان بخشید. امام فرمود: ناراحت نباش. به خواست خدا کارت سامان می یابد. ابوموسی می گوید: آن روز شب شد، در همان شب، چند نفر از فرستاده های متوکّل به درِ خانه ام آمدند و مرا طلبیدند، از خانه بیرون آمدم. دیدم فتح بن خاقان (وزیر متوکّل) در کنار در ایستاده است، به من گفت: چه شده که این مرد (متوکّل) مرا امشب به زحمت انداخته و برای احضار ...
خاک در دهان قنات های 3500 ساله
قنات هایش له شده مال کشاورزان بود و حالا می گویند دولتی است. همه کار کردند 13 سال پیش. لوله ای از عرض روستا رد کردند و دو تا موتور آب هم تا گلخانه بردند. بعد ساخت و سازشان شروع شد و تمام نشد. در عوض چه؟ در عوض گفتند گاز می کشیم به روستا. نکشیدند. گفتند به هر فازی چند تا گلخانه می دهیم. ندادند. گفتند جوان ها را می بریم سر کار، نبردند. طولی نمی کشد که یکی با سند سربی پیش می آید: سند می خواهی ...
چند خبر کوتاه از سوره مهر
. وی ادامه داد: سال 1982 میلادی در خرمشهر به دست رزمندگان ایرانی اسیر شدم. دقیق به خاطر دارم ظهر همان روز برای صرف نهار در کنار خانواده ام بودم، به همسرم گفتم کاغذ بزرگی بیاورد، می خواهم چیزی بنویسم؛ چراکه امشب یا اسیر می شوم یا مرا می کشند؛ چون هیچ راه دیگری باقی نمانده بود. همسرم شروع به گریه کرد، اما به او گفتم دعا کن اسیر شوم. گفت: دوست داری اسیر باشی؟ گفتم: شهر محاصره شده و راه دیگری ...
شهید بهشتی از مؤتلفه خواست به یاری شهید قدوسی برود
ایشان گفتم: این کارها خیلی وقت شما را می گیرد. اجازه بدهید من خودم پیش نویس ها را نگاه کنم و برود برای تایپ، بعد برای امضا خدمت شما بیاورم. ایشان گفتند: نه آقای اسلامی، باید خودم اینها را ببینم. گفتم: مگر ما معرفی نشده ایم و این کافی نیست؟ گفتند: نه، باید اعتماد پیدا بکنم . با همین صراحت گفتند؟ بله با همین صراحت. گفتم باشد. ده پانزده روز دیگر هم ماندیم. یک ماه شد و به ایشان ...
گزارش پنجم: قربانی همیشه خاموش فرقه طاهری/ روایت مادرانه از درد یک دختر
قرآن است. با آن ها چه کردند؟ نمی دانم! فقط همه آنها را بردند. البته من پرسیدم نکند اینها را ببرید و بسوزانید؟ گفتند نه نمی سوزانیم، ولی اینها باید از خانه شما خارج شوند. از انرژی دادن صحبت کنید، شرایط خاصی داست؟ الفاظ خاصی را به کار می بردند؟ همان بار اول که می خواستند به دخترم انرژی بدهند به همه ما گفتند بیایید بنشینید. هم من هم دخترم، پسرم، اما دامادم را گفتند ...
گفت و گو با صاحب یکی از خاطره انگیزترین تصاویر جنگ+عکس
من اهل جبهه و جهاد بودند. خانواده پدری ام بسیار متدین و مؤمن بودند و انقلابی و اهل ولایت فقیه. من هم به تبعیت از این اعتقادات با پوشیدن این لباس در آن سن و سال می خواستم به ضدانقلاب و منافقین این پیام را بدهم که ما همیشه در صحنه هستیم. شاید عزیزی را از دست داده باشیم اما تفکر انقلابی و مبارزه علیه ظلم و پاسداری از کشور و اسلام در وجود همه ما ریشه دوانیده است. این نوع تفکر در آن سن و سال ...
مومنی شریف: اسرای عراقی به معنای واقعی کلمه مهمان ما بودند/ بشیری: بر اساس اعتقاد و آموزه های دینی با ...
با اسرا رفتار کرد که نام اسیر برای عراقی ها نماند و همه ایرانی شدند. بشیری فعالیت زیادی در پادگان داشت و اسیران را از خط رژیم بعث عراق به خط امام خمینی (ره) آوردند. مدیون امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی هستیم و تا خون در رگمان است، مدیون خط امام خمینی(ره) هستیم. سرهنگی: ماجرای فرار اسرای عراقی از اردوگاه های ایرانی نوشته می شود مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر مطالعات و ...
عشق مادری که آرام ندارد
. بابک تا مقطع سوم راهنمایی در مدرسه استثنایی درس خوانده است اما الان خانه نشین است و نمی داند صبح تا شب سر خودش را چطور گرم کند. مادرش آرزو دارد بابک جایی استخدام شود. ولی تا حالا همه دست رد به سینه اش زده اند؛ بابک را برای استخدام به ایستگاه اتوبوسرانی بردم ولی قبولش نکردند. گفتم کارت های مسافران اتوبوس را بدهید بابک روی دستگاه بگذارد. گفتند بچه ات نه می تواند چیزی در دستش بگیرد و نه می تواند حرف ...
خاطرات بدر جنگ
نشستیم که خدا را شکر کسی مجروح یا شهید نشد. همکاری ارتش و سپاه دی 63 بود. از پایگاه ابوذر با چند نفر از رفقای هم محله ای به دوکوهه رفتیم و بعد از تقسیم به عضویت گردان انصار الرسول درآمدیم. پس ازچند روز که تقسیم بندی گروهان ها انجام شد، اعلام کردند گروهان ما باید به خرمشهر برود، بدون بقیه گروهان ها. ما اما متعجب بودیم چرا همه ما را با هم به خط مقدم نمی فرستند. چند بار ...
دفاع از بی دفاعان
گرفته شده است و از طریق تبانی که از همان آغاز علیه متهمین درجریان بود، به خورد دادگاه داده شد و مشروع اعلان گردید.[46] اورت همچنین در مورد جرائمی که به اعضای جوان اس اس در اوج جنگ و همتایان آمریکایی ایشان نسبت داده می شد، سخن گفته است. اورت به یاد می آورد که یک روز بعد از ظهر با ژنرال جوسیا دالبی (Josiah Dalbey)، رئیس دادگاه مالمدی در باشگاه افسران در داخوا گفتگو کرده است. دالبی مدعی ...
روزی که کابوس به پایان رسید
آمریکایی ها دارند ژاپن را شکست می دهند. ما هر روز انتظار پایان جنگ را می کشیم. دیگر یادم نمی آید که آزاد بودن و یک شکم سیر غذا خوردن چه حالی دارد. روز هفت صدوبیست وهفتم دیشب به ما گفتند که باید همه در میدان فوتبال اردوگاه جمع شویم. ولی هرگز اجازه نداشته ایم بعد از تاریکی از ساختمان خارج شویم. ژاپنی ها هر اسیری را که در طول شب در محوطه ببینند، با تیر می زنند. اما من توانستم در زیر نور مهتاب ...
دیگر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیستم
برود ! هاشمی: ببینید، دولت درباره پشتوانه منابع مالی خوب کمک کرد. الان حدود 900 هزار تا که اعلام شد که وزیر در کل کشور اعلام کرد ... - آقای هاشمی قرار بود در سال دوم تحویل شود الان سال چهارم هم گذشت؟ هاشمی : این طور نگاه کنید که وقتی وارد خانه می شوید باید آب و برق و گاز تامین باشد. نمی توانید فقط خانه را تحویل بدهید، بعد دنبال آب، برق، مخابرات و گاز بگردید. ما در ...
می خواستیم تا سقوط صدام جنگ را ادامه دهیم
ایران آنلاین / در مورد هدف نهایی این عملیات و اینکه فرماندهان نظامی و مسئولان وقت می خواستند چه دستاوردی از آن به دست آورند سخن فراوان است؛ از اشغال بصره، به دست آوردن یک پیروزی و اعلام پایان جنگ گرفته تا سقوط نهایی صدام. پس از گذشت 35 سال، با سردار جعفر جهروتی زاده یکی از فرماندهان مرحله پنجم عملیات رمضان در مورد این عملیات و اهداف ایران در آن به گفت و گو نشسته ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید: *** ...
سرهنگی: پرونده فرار اسرای عراقی را روی میزم دارم/ درهای باز زاغه مهمات عربستان برای عراق در زمان جنگ ...
هنری این بار بر زمین مانده را برداشت، تصریح کرد: هر وقت به کارهای زمین مانده نگاه می کنم، نمی توانم از خجالت سر بلند کنم. سرهنگی به اسرای عراقی در ایران و خاطرات آنها اشاره کرد و افزود: احمد علی محسن یکی از فرماندهان اسیر جوان و باشعور بود، مثل یک سرباز سر تراشیده داشت، پرسیدم سرهنگی؟ گفت: بله من همه درجه هایم را در جنگ گرفته ام. سر شکسته داشت ونخ بخیه در سرش دیده می شد. او می گفت مهمات را ...
سرهنگ عراقی: تا خون در رگمان است، مدیون امام هستیم
شود و هنگام مطالعه اثر حس کارهای پلیسی به مخاطب دست می دهد. سرهنگ ستاد محمد عزیز پرویز از اسرای وقت عراقی در ایران نیز در ادامه این نشست، گفت: در سال 1982 در درجه ستوان سوم خرمشهر اسیر شدم. قبل از اینکه اسیر شوم، از اهالی خانه خواستم که کاغذ بزرگی بیاورند چرا که "من امشب یا اسیر می شوم یا کشته خواهم شد". می توانستم آن شب به میدان جنگ نروم اما کمیته اعدامات هر کس را که از حضور در جنگ ...
شرح احوال شهید پکوک شب کاشان را روشن کرد
که انگار خون در رگ های شهید پکوک را می توانم ببینم. وی اذعان کرد: مقرر شد تا شهید نورانی به همسر خود و همسر شهید پکوک خبر دهد تا به منازل خود برگردند؛ زیرا جنگ تمام شده بود و پس از این اطلاع رسانی شهید نورانی را تا جلوی پادگان آوردیم و جلوی در به شهید پکوک گفتم که حضرت امام افرادی را که گواهینامه ندارند از رانندگی منع کرده و لذا جای خود را با شهید پکوک عوض کردیم. این یادگار ...
توجه به اسرای عراقی؛ موضوعی مغفول در نگارش کتاب
گرفته است. ژن خوبی که از آن صحبت می شود، را باید در شخصیت های هوشمند ایرانی در دوران دفاع مقدس جستجو کرد. در ادامه این مراسم محمد عزیز پرویز، از اسرای وقت عراق به بیان خاطراتی پرداخت. وی اهل خالقین عراق است و در سال 1989 میلادی، در اوایل جنگ، ستوان یار استان دیوانیه عراق بود که در خرمشهر به دست نیروهای ایرانی به اسارت درآمد. وی افسر مخابرات اطلاعات بود که در گردان 8 انتظامات خدمت می ...
کتاب پوتین قرمزها رونمایی شد
فرماندهان اسیر جوان و باشعور بود، مثل یک سرباز سر تراشیده داشت، پرسیدم سرهنگی؟ گفت: بله من همه درجه هایم را در جنگ گرفته ام. سر شکسته داشت ونخ بخیه در سرش دیده می شد. او می گفت مهمات را از زاغه های عربستان تامین می کردیم اما پس از عملیات بدر در روز هم زاغه ها مهمات به ما می رساندند و درهایشان به رویمان باز بود برای همین ما در جنگ تحمیلی از 15 ملیت اسیرداری کردیم، اسما اسرای عراقی بودند ولی از ملیت های ...
هدف ما راحتی و آرامش اسرای عراقی بود
زمان جنگ بسیاری از جوانان ناب ما به جبهه رفتند و بسیاری از پدران و برادران ما شهید شدند. سوالم این بود که چرا با اینکه جنگ سوریه در مرزهای کشور ما نیست، جوانان ما به سوریه می روند و هر روز خبر شهادت یکی را می شنویم. پاسخ سوالم را آقای بشیری دادند و مرا آرام کردند زمانی که به سرهنگ جیشی گفتند" وطن ما حب علی ابن ابیطالب است، وطن ما مرز کشورها نیست، وطن ما اسلام است". بهبودی پوتین قرمزها را ...
خاطرات اسرای عراقی از کارهای زمین مانده است
اسرای عراقی خدمت کرد. در اردوگاه یک افسر ایرانی کشیده ای به گوش اسیر عراقی زده بود و آقای نظری آن افسر ایرانی را به دادگاه کشاند. اگر زنی از عراق به دیدن همسرش می آمد دو سه شب اتاق خصوصی با تمام امکانات برایشان در نظر گرفته می شد. من با افسر نزار مصاحبه کردم کلی دفتر جلویش بود، سیگار می کشید و تند تند می نوشت. بعد از چند بار که رفت و آمد کردم ،گفتم "سرهنگ چه می کنی ؟" گفت" دارم طرح نوین ارتش عراق را ...
پیکر مطهر شهید حسن جنگجو از فهمیده های آذربایجان شرقی شناسایی شد
دستمان بود انداخته ایم در خرابه شما بروید کتاب هایی که در خانه است را جمع و جور کنید که بهانه دست اینها ندهید. برادرم آمد و کتاب ها را جمع کرد و برد. بعد از بازجویی وقتی مدرکی پیدا نکرده بودند یک روز در بازداشتگاه نگه داشته و آزادش کرده بودند. با جوان هایی که اکثرشان شهید شده اند در مسجد محله فعالیت داشتند. بعدها هم که جنگ اتفاق افتاد نه پدرم و نه مادرم هیچ کدام مانع جبهه رفتنش نشدند گفتند که باید ...
محمدحسین مثل 3 دایی و پدربزرگش مفقودالاثر شد
گفتند دو سه روز دیگر بعد از چند پرسش و پاسخ ساده، حتماً آزادشان خواهند کرد. آنها خانه را تفتیش کردند و به دنبال اسلحه و مدارک بودند که نتوانستند چیزی در خانه پیدا کنند. آن روز آخرین باری بود که پدر و برادرانم را می دیدیم. دیگر خبری از آنها نشد. پیگیر سرنوشتشان نشدید؟ بعد از اینکه آنها را به اسارت بردند ما به دنبالشان تا بغداد، بصره و هر جایی که فکرش را می کردیم رفتیم. همه زندان ها را ...
بی ثباتی بازار طلا و سکه در سایه ضعف تدبیر / تبرئه حرام خواران نجومی؛ حفظ بیت المال به سبک دیوان ...
هایشان این است. این اعتماد مردم را -که به درستی آقای روحانی گفتند که مایه اصلی ما، اعتماد مردم و امید مردم است- با این کارها نباید ضایع کرد. شما این همه زحمت بکشید، کار کنید، تلاش کنید، بعد ناگهان مثلاً فرض کنید یک نفری با یک کار حقوق غیر عادلانه [همه را ضایع کند]. آیا فاصله بین پنجاه میلیون و یک میلیون غیرعادلانه نیست؟ شما امروز در دستگاه دولتی تان کسی که از شما یک میلیون، یک میلیون و ...
بی ثباتی بازار طلا و سکه در سایه ضعف تدبیر / تبرئه حرام خواران نجومی؛ حفظ بیت المال به سبک دیوان ...
تومان قیمت داشت و در روزهای ابتدایی شهریور به حدود 121 هزار تومان رسید. در روزهای بعدی این شیب صعودی ادامه یافت و در نهم شهریور با قیمت بیش از 123 هزار تومان فروخته شد. رکورد شکنی طلا در روزهای بعد نیز ادامه یافت و ابتدای هفته جاری گرمی بیش از 125 هزار تومان داد و ستد شد و دیروز هم بیش از 126 هزار تومان قیمت پیدا کرد.همین وضعیت در بازار سکه هم حاکم بوده است. سکه تمام طرح جدید در 12 روز ...
ماجرای سه کامیون طلای اهدایی آل سعود به منافقین
حامل دو میلیون دلار از این پول ها بودند. ناگفته نماند که سازمان همه امکانات لجستیک و پشتیبانی اش را از بدو ورود تا حتی دو سال بعد از اشغال عراق ازدولت عراق دریافت می کرد که شامل کلیه کالاهای اساسی از جمله انواع سوخت و مواد غذایی مانند برنج و آرد و چای و شکر و... به اضافه همه هزینه و نیروهای سرویس و نگهداری ادوات جنگی و غیرجنگی که شامل خودروهای زرهی و غیرزرهی و سایر تسلیحات می شدند بود. در شهرک تاجی ...