سایر منابع:
سایر خبرها
رهبری 100هزار دلار نقد برای ساخت چه برنامه تلویزیونی فرستادند؟
این فن فیلمسازی، باید حرفمان را به مردم بزنیم. الف: یعنی فیلمسازی را کارآمدتر از شعر و ادبیات می دانست؟ همایونفر: بله؛ فیلمسازی را ابزار دستش می دانست. البته الآن شاید تصویر درستی نتوانیم از مرتضی بدهیم. ببینید، مثلاً سال 59 حجاب الزامی نشده، همه کارمندان تلویزیون، کارمندان زمان شاه هستند، نهایتاً در تمام صدا و سیمای آن موقع بسختی می توانستی بگویی 100 نفر به اسلام تعلق خاطر ...
مجری معروف طرفدار کدام تیم است؟
گلبرگ کنار پارک فدک باشگاه شاهین قرار داشت و نزدیک پل تسلیحات نیز باشگاه استقلال بود. پس حسابی ورزشکار هستید. بله چون پدرم نظامی بود در بین سال های 61 تا 68 عضو تیم های مختلف دانشکده افسری بودم و در تیم های سوارکاری، شنا و اسکی آنجا فعالیت می کردم. البته من همچنان اسکی را انجام می دهم و به طور مرتب به باشگاه بدنسازی و کوهنوردی می روم. طرفدار کدام تیم فوتبال هستید؟ ...
نبودِ عبدالرحیم را هر لحظه احساس می کنم/ دلتنگی او مونس اوقات من است
یک دل سیر چهره به چهره با او حرف بزنم... فاطمه دختر سه ساله ام وقتی دلتنگ بابایش می شد، میبردمش زیر نور ماه و به او می گفتم به آسمان نگاه کن و از خدا بخواه که پدرت را سالم برگرداند. سالم برگشت اما جانی در بدن نداشت... نوع خبر شهادتشان اینگونه بود که مستقیم خبر شهادت را سپاه به من نداد و پدر شوهرم را واسطه قرار داد و به او انتقال دادند. یک روز که با پدر همسرم تماس گرفتن و موضوع ...
حواشی پایتخت سیاسی است
تعداد شخصیت انجام نشده بود. پس این ماجرای سفارش کاملا ساختگی است؛ چون قصه جواب می دهد. اما نکته ای وجود دارد و این است که از فصل اول سریال تا به امروز حفظ شخصیت یک زن قدرتمند و عقل گرا در روند سریال حفظ شده است و این تحسین برانگیز است. بله. ممنونم که به این نکته اشاره کردید؛ چون برای ما هم مهم بود. اما در کنار پایتخت باید به اکران فیلمی از شما بعد از دو سال از زمان ...
لباس بسیجی اش را پوشید و آماده شهادت شد
1347 بود. ما یک خانواده مستضعف روستایی با پنج برادر و یک خواهر بودیم. پدرمان کشاورزی می کرد و مادرمان خانه دار بود. خیلی وقت ها هم سر زمین کمک حال بابا می شد. پدرمان سال 60 به رحمت خدا رفت، من پسر بزرگ خانواده بودم و باید مسئولیت بچه ها را برعهده می گرفتم. یادم است پدرم نصیحت می کرد که وقتی تشکیل خانواده دادی و از خرج زن و بچه ات عاجز ماندی، دستت را دراز کن، اما لقمه حرام به زندگی ات راه نده. بعد از ...
تفسیر آیات 1-3سوره انعام
بطور مرسل نقل کرده. و قمی در تفسیر خود می گوید: پدرم مرا حدیث کرد از حسین بن خالد و او از حضرت رضا (علیه السلام ) که فرمود: سوره انعام یکباره نازل شده و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه کردند، در حالی که همه با تسبیح و تهلیل و تکبیر زمزمه داشتند، پس هر کس آن را قرائت کند همین فرشتگان تا روز قیامت برای او استغفار می کنند. مؤلف : این روایت را صاحب مجمع البیان نیز از حسین بن خالد از آنجناب نقل ...
ناصر ملک مطیعی: مردم هیچ وقت رهایم نکردند
معتمدی و یدالله خان سینما تمدن آشنا بود. بعد یک بالاخانه اجاره می کنند در چهار راه سیروس برای سینما. این بالاخانه قدیمی گویا هنوز هم هست، ولی خیلی قدیمی است. پدرم با پسرخاله و پسردایی و قوم و خویش شان دسته جمعی یک سینما درست می کنند، یکی بوفه را اداره می کرد، یکی دم در بود و یکی هم کار دیگر. این سینما را گویا دو سه سال هم نگه می دارند. من خیلی کوچک بودم و شاید یک خاطرات خیلی محو و کوچکی هم ...
6روز زندگی،4سال به دنبال طلاق/ مرد،هزینه عروسی و17سکه مهریه و پول یک دستبند را گرفت و طلاق داد
همان شب گم شده است. هزینه جشن هم رقمی حدود 30 میلیون تومان برای دو طرف بوده است. چند دقیقه بعد قاضی همه حاضران را به سکوت فراخواند و از آنها اجازه خواست پرونده دادخواست طلاق یاسمن به طلاق توافقی تبدیل شود. وکلا و طرفین با هم مشورت کردند و سرانجام قرار شد خانواده عروس بهای دستبند، 17 سکه دریافتی بابت مهریه و 20 میلیون تومان بابت خسارت ناشی هزینه های جشن عقد و پذیرایی از میهمانان را بپردازند. در پایان قاضی از زن و شوهر و وکلایشان درخواست کرد برگه ها را امضا کنند تا رأی خود را صادر کند. 17302 ...
خانم بازیگر : گفتند ارسطو عاشقت می شود
کار می کردم و همیشه پیگیر بازیگری بودم و در دانشگاه محل تحصیلم هم چند نقش کوتاه بازی کرده بودم. در ایران هم چندبار تست بازیگری داده بودم، ولی به خاطر مدت کوتاه اقامتم در ایران نمی توانستم در آنها حضور داشته باشم که در نهایت از طریق دوستان که در جریان فعالیت های من بود، به کار معرفی شدم و دیداری با آقای محسن تنابنده داشتم. ایشان درباره نقش با من صحبت هایی کرد و در نهایت در حالی که سریال کلید خورده ...
آوینی ادیب بود/ ماجرای درگیری لفظی در مجمع هنرمندان مسلمان چه بود؟
؟ بله. بعد از تدوین خان گزیده ها، چون من کارمند سازمان بودم هر وقت کاری نداشتیم به بخش جهاد می رفتم. کنار مسجد طبقه دوم رستوران تلویزیون چند اتاق به آنها داده بودند و نام آن را جهاد گذاشته بودند. اینها در واقع کارمند تلویزیون نبودند، ما هم در قسمت تدوین زیاد کار نداشتیم چون اول انقلاب بود و هنوز فیلم سازی راه نیفتاده بود، برنامه سازی ها بیشتر برنامه سازی های ویدیویی بود. ما که کارِ فیلم ...
ندا، دختر 7 ساله، کجا مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید؟
مهلا گل مکانی، مسئول خانه علم جمعیت امام علی در این باره اظهار کرد: ندا دختر شش ساله ای بود که برای خرید نان از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. وی توسط فردی مورد آزار قرار گرفته و به قتل می رسد و جنازه اش درون کیسه زباله ای در گوشه خیابان پیدا می شود. وی افزود: فردی که به این جنایت اقرار کرده مرد معتاد 45 ساله ای است که در کودکی ترک تحصیل کرده، سابقه طلاق و دو بار ازدواج دارد و صاحب سه ...
هنر امروز، حدیث نفس است و هنرمند گرفتار خویش/آثار آوینی؛ جلوه گاه خدا
سالگی ام بودم اما درخانه ای به دنیا آمده و بزرگ شده ام که در هر سوراخش که سرک می کشیدی به یک خانواده دیگر نیز برمی خوردی، خانه ای با اتاق های تو در تو، دور یک حیاط مرکزی. سال 36 در کلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول به درس خواندن بودم و در آن سال انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل شتافته و به مصر حمله کردند و بنده هم به عنوان یک پسربچه نوجوان تحت تأثیر تبلیغات آن روز کشورهای عربی، یک روزی روی ...
پرسپولیس، استقلال و تیم ملی؛ سکوت رامین رضاییان شکست
ادعایی کرده بود و اصلا نمی دانم به چه دلیل. ایشان نه در خانه ام بودند و نه چیز دیگری. شیطنت هایی می کنند و البته من همیشه برای هواداران استقلال هم احترام قائل بوده ام. بعد از برد مقابل استقلال که گل هم زدم گفتم که از هواداران پرسپولیس هم خواهش می کنم حرمت کری خوانی برابر استقلال را حفظ کنند و حریف را دلگیر نکنند. همیشه سعی کردم احترام بگذارم. من عشق و علاقه ای که در پرسپولیس بودم نصیب هواداران این تیم ...
قهرمانی که ذخیره انقلاب بود اما حقوق نجومی نگرفت
مانده بودند. قاسمی: بله. قدیم ها، دانشگاه ها معاونتی به نام معاونت دفاعی داشتند که الان دیگر نیست، برای زمان جنگ است. معاونت دفاعی بیشتر امور رزمندگان را بررسی می کرد. خیلی ها بودند که درس و مشق را رها کرده و به جبهه رفته بودند بعد از یک مدتی برمی گشتند. معاونت دفاعی کلاس های جداگانه از کلاس های روتین برای این ها می گذاشت تا این بچه ها تقویت شوند و بتوانند امتحان و درس شان را ادامه بدهند ...
پناه جویان مسلمان و چالش قانون در آلمان
6 سال قبل از ازدواج دوم احمد به عقد او درآمده است. به باور احمد اعتقاد به خداوند خانواده او را استوار نگاه داشته در نتیجه حسادت جایی در خانه او ندارد. او باور دارد که همسرانش در مورد هیچ موضوعی با هم اختلاف نظر ندارند. گزارشگر ادامه گفتگو را با طرح پرسشی از همسران این مرد در رابطه با زندکی مشترکشان پیش می برد. او میپرسد: آیا تا به حال آرزو داشته اید تنها همسر احمد باشید؟ بتول همسر اول ...
درخواست ابلیس از حضرت موسی(ع) چه بود؟
بودند و بعد از اینکه با ابزارهای علمی کاملاً تحقیق کردند پاسخ دادند صاحبان این کله ها پانزده میلیون سال پیش از دنیا رفتند. ما نمی دانیم از زمان آدم تا حالا چند سال است ولی ابلیس به پروردگار گفت این در قرآن است از الآن تا روز قیامت به من مهلت بده ملک الموت را مأمور نکن جان من را بگیرد. من خوشم می آید تا روز قیامت زنده بمانم أَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُون (أعراف، 14). امام زین ...
فرنگیس چاپ ششمی شد
خانواده اش یکی پس از دیگری خود را نشان می دهد. فرنگیس در یکی از این صحنه ها و هنگامی که از پناهگاهی در کوه های اطراف روستا به خانه برگشته تا آذوقه بردارد، در بازگشت با 2 سرباز عراقی مواجه می شود که یکی از آنها را با تبر می کشد و دیگری را اسیر می کند. در فصل های بعدی کتاب، دوران آوارگی فرنگیس و خانواده اش و دیگر ساکنان روستاهای مناطق مرزی روایت می شود که چندین بار محل اسکان خود را تغییر ...
باز هم تحریف تاریخ
آن را نمی داند. پرسیدم: چه باید کرد؟ پاسخ داد باید نزدیک رفت و از جریان آگاه شد. پیشنهاد کردم که آیا به همکاری من احتیاج دارند؟ گفت بله، البته به شرطی که کارهای بازرگانی ات را کنار بگذاری. از 17 شهریور به بعد روزها به دفتر مهندس بازرگان می روم"( آن سوی اتهام، خاطرات عباس امیرانتظام، نشر نی، چاپ پنجم سال 1381، ص15) مرحوم بازرگان توقف فعالیت های بازرگانی امیرانتظام را شرط همکاری مجدد با وی اعلام می ...
رویاهای بزرگ دختران بهزیستی
: بچه که بودم یک خانواده عادی داشتیم و وضع مالی مان خوب بود. همه دور هم زندگی می کردیم. خیلی خوشبخت بودیم. تا آن زمان که پدرم معتاد شد. مادرم را کتک می زد. اصلاً یک مرتبه زندگی مان زیرورو شد. همه این اتفاق ها زمانی برای مرضیه افتاد که فقط پنج ساله بود: یک روز که با مادرم از خیابان رد می شدم، ماشین بهش زد، افتاد روی زمین و بعد یک ماشین دیگر هم از رویش رد شد. همه این صحنه ها را دیدم. داد می ...
پاسخ به سه تحریف بارز از تاریخ معاصر
ساله ام در حالی که در پیاده روی غربی خیابان پهلوی (ولیعصر) حول و حوش محمودیه قدم می زدیم آقای مهندس مهدی بازرگان را دیدم... درباره سر و صدای شهر و تیر اندازی ها پرسیدم. گفت که دلیل آن را نمی داند. پرسیدم: چه باید کرد؟ پاسخ داد باید نزدیک رفت و از جریان آگاه شد. پیشنهاد کردم که آیا به همکاری من احتیاج دارند؟ گفت بله، البته به شرطی که کارهای بازرگانی ات را کنار بگذاری. از 17 شهریور به بعد روزها به ...
شهدا و ایثارگران هنرمندان واقعی هستند
هنری چوبی مشغول به فعالیت می باشم. از چه سالی کار هنری را شروع کردید؟ از سال 87، به مدت 11 سال. چی شد وارد این هنر شدید؟ طی سال های گذشته در رشته های مختلف هنری مانند قالی بافی، دوخت و دوز، بافتنی و سرمه دوزی مشغول به فعالیت بودم، ولی هیچ یک به دلیل داشتن روحیه لطیف و در عین حال مردانه، مرا راضی نکرد به همین دلیل، دنبال هنر سختی بودم. از آنجایی که نقوش معرق کاری را خیلی ...
تبهکاری که می خواهد بازنشسته شود
زندگی می کردم. خانه همسرت کجاست؟ پسرهایم چند سال پیش آپارتمانی برای مادرشان خریدند و من آنجا بودم تا اینکه به دلیل سرقتی که کرده بودم پلیس آنجا آمد و دستگیرم کرد وقتی چندماه بعد آزاد شدم و به خانه برگشتم پسرهایم گفتند که آبروی شان را برده ام وباید خانه را ترک کنم. پسرم سه میلیون به من پول داد تا جایی را برای خودم پیدا کنم. شغل پسرانت چیست؟ یکی از آن ها ...
هنوز هم مرا با اسم حسن باقری صدا می زنند!
همراه کند. یکی از خاطراتی که بعد از پخش این مجموعه همیشه از آن یاد می کنم این است که یکبار سوار تاکسی شدم. بعد از چند دقیقه دیدم راننده به جای رفتن در مسیر اصلی ماشین را در کوچه، پس کوچه انداخت و دست آخر یک گوشه نگهداشت، راستش اول کار هل کرده بودم تا جایی که از ماشین پیاده شد، آمد در عقب را باز کرد و بی هوا پرسید تو همان بازیگر نقش حسن باقری هستی؟ آن وقت خیالم راحت شد و گفتم بله چه طور؟ شروع کرد به ...
سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شهید آوینی/ سید مرتضی اهل دل بود
...، زندگی اش را در کنار خانواده اش می گذراند، مثل یک آدم معمولی. خانه ما دو خوابه بود، انتهای مهمانخانه را با چند کتابخانه جدا کرده بودند که بشود اتاق خواب من و برادرم. مهمانخانه هم شده بود اتاق کار پدرم. درنتیجه صدای کار کردن او از مهمانخانه به اتاق ما می آمد و ما خیلی وقت ها متوجه شب بیداری های او بودیم. همه کتاب ها و وسایلش روی میز ناهارخوری پهن بود و صدای ورق زدن کتاب ها و حتی صدای ...
به ژن خوب "دختر" نمی دهم؛ روحانیت باید برای مردم دق کند
...> شنیدم برای رضایت از چهار خانواده مقتول ورود کرده و رضایت گرفته اید؟ * بله . سه مورد آن موفقیت آمیز بود و یکی هم نبود. آن یکی که منجر به رضایت نشد واقعاً برایم سخت بود؛ بعد از اعدام آن فرد واقعاً مریض شدم . یعنی رسماً عذرخواهی و التماس کردید؟ * بله، عذرخواهی کردم چه اشکالی دارد؟ من روحانی و امام جمعه هرچه دارم از مردم است، این مردم هستند که به من عزت داده و آبرو ...
داستان کامل هسته ای شدن ایران
التحصیل شدم و دومین مدرک فوق لیسانس خودم را گرفتم. بعد هم به آمریکا رفتم و از آنجا هم یک فوق لیسانس و یک دکترا در فیزیک هسته ای گرفتم. خیر جزو آنها نبودم. من مغضوب دولت وقت بودم و خیلی مرا قبول نداشتند و البته من هم از دولت فراری بودم. در واقع بعد از اینکه از دانشگاه تهران در رشته فیزیک فارغ التحصیل شدم، به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه جندی شاپور به اهواز رفتم. ولی در سال 48 به دلیل ...
فرهاد حسن زاده: احساس سرخوردگی نمی کنم
با فرهنگ ها و زبان های مختلفی دور هم جمع می شوند تا تجربه هایشان را در اختیار دیگران بگذارند. از روزی که اولین کتابم را نوشتم تا امروز دلم می خواست بروم بلونیا. هم از اسمش خوشم می آمد هم از فضایش و تصاویر زیبایی که از آن دیده بودم. و امسال اولین سالی بود که رفتم و برحسب اتفاق قرار بود آنجا نام برگزیدگان ادبیات کودک اعلام شود. همسرم هم بود. من در چند قدمی تریبون ایستاده بودم. احساس عجیبی داشتم که ...
پایان تلخ عشق دختر دانشجو به فروشنده کتاب در تهران / او اولین بار به انبار رفت!
به میثم فکر می کردم. مدتی بعد ،بخاطر سرزنش هاو مخالفت های پدرو مادرم از شدت ناراحتی و غصه خانه را ترک کردم و به خوابگاه نزد دوستانم رفتم . چند روزی نزد آنها بودم . در این مدت نه من سراغ خانواده ام می گرفتم و نه آنها سراغی از من می گرفتند. فکر می کردم خانواده ام مرا فراموش کرده اند و این مساله روز به روز مرا بیشتر به میثم نزدیک می کرد . سرانجام به پیشنهاد خواستگارم جواب مثبت ...
بن بست تحقیقاتی در پرونده قتل زن میانسال
مقدماتی نشان داد این زن با ضربات چاقو به قتل رسیده، اما هیچ ردپایی از قاتل در صحنه وجود نداشت. یکی از همسایه ها که موضوع را به مأموران خبر داده به تیم تحقیق گفت: داخل آپارتمانم خواب بودم که ناگهان صدای فریاد های دختر جوان همسایه را شنیدم. وقتی به راهرو رفتم با پیکر زخمی و خونین دختر همسایه روبه رو شدم که با صدایی لرزان گفت: مادرش در اتاق خواب به قتل رسیده است. بلافاصله با چند نفر وارد خانه ...
زن مطلقه در خلوتگاه شیطان به التماس افتاد
.... از من خواستگاری کرد. می گفت: برایش مهم نیست طلاق گرفته ام و یک بچه دارم. شیفته محبتش شده بودم. از طرفی می خواستم هرچه سریع تر سرو سامان بگیرم. مهران ادعا کرد خانواده اش را برای ازدواج راضی می کند وقتی برای اولین بار به خانه اش رفتم با وجود التماس هایم به من تجاوز کرد و با چرب زبانی ادعا کرد بزودی محرم می شویم متاسفانه خام شدم و به عقد پنهانی و موقت او در آمدم سپس مهران با این ترفند ...