سایر خبرها
مشهد| شهیدی که در سوریه "نهضت سوادآموزی" برپا کرد+ تصاویر
دلتنگی هایش برای ابوالفضل می گفت، زمانی که ابوالفضل 6 ماهه شده بود آخرین دیدار پدر و پسر بود، اکنون ابوالفضل 9ماهه است و بسیار بی قرار و دلتنگ پدرش است و دائما مقابل عکس پدر می ایستد. این همسر شهید ادامه می دهد: اگر شهیدان مدافع حرم به دفاع برنمی خاستند، اکنون باید در مرزهای ایران می جنگیدیم. مهدی هیچ وقت غیرت و مردانگی اش اجازه نمی داد ناموس و کشورش در بی امنیتی قرار گیرد. حتی ایشان علاوه ...
وصیت شهید/ راه شهیدان را ادامه بدهید
...! از شما تقاضایی دارم. اگر من شهید بشوم گریه نکنید. اگر گریه بکنید به شهدای کربلا و شهدای کربلای ایران گریه بکنید تا چشم منافقان کور بشود و بفهمند که ما برای چه می جنگیم. حالا معلوم است که راه تنها یک راه است که آن راه هم راه اسلام و قرآن است. و آخر وصیت می کنم راه شهیدان را ادامه بدهید و اسلحه شان را نگذارید در زمین بماند. و مادرم و پدرم چنانچه من می دانم لیاقت شهادت را ...
غلام حکمت آن پیرم که هرچه گفت شد
خالی یمن شرمنده باشیم یا از سفره خونین فلسطین و افغانستان و میانمار. یا شرمنده نسلهای بعد، از اعتماد لجبازان به دشمن، که 5 سال معطلمان کرد و 5 سال از عمر خدمت را صرف خواب خوش باغ سیب و گلابی کردند و امروز، دوان دوان دنبال دست دادن و عکس گرفتن و خنده های زورکی با مزوران و عهدشکنان از این کشور به آن کشورند. امام ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است و رابطه ما با او رابطه گرگ و میش است. اما گروهی که آنچه را ...
بهترین اثر انتقادی از صوفیان در دوره صفوی
مقدمه خاندان فیض کاشانی یکی از خاندان های ممتاز دوره صفوی است که میراثی عظیم و گرانبها از آنان برجای مانده است. درباره آنها بارها گفته و نوشته شده و این بنده خدا هم در کتاب سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، در جای جای این کتاب، از او، فرزندان و برخی از برادرزادگانش یاد کرده ام. در میان فرزندان وی، محمد علم الهدی، زبده گی خاصی دارد و آثاری با ارزش از او برجای مانده است. کتاب معادن الحکمه فی مکاتیب الائمه(ع) او از جمله با ارزش اوست که به خوبی توسط مرحوم احمدی میانجی تحقیق و به چاپ رسیده است. بنده توفیق چاپ رساله بلند او با عنوان عبرت نگار در ستایش علمای درایت نثار را داشتم که در یادنامه آیت الله ...
عاشقانه بودن کتاب به دل جوانان می نشیند
.... در خانه اش به روی همه باز بود. عمه هایم اول به خانه ما می آمدند بعد به خانه پدر و مادرشان می رفتند. در خانه مان همیشه صفا و سادگی و محبت برقرار بود. اینکه می گویند بهشت جای مادران است کاملاً درباره مادرتان صدق می کند. مادرم با پدرم قول و قرارگذاشته بود و برای فوتش هم برنامه داشت. تا حالا جایی نگفته ام حتی برای رفتنش برنامه ریزی کرده بود. مادرم با پدر قرار گذاشته بود ...
مادرم گفت: مرا میان مزار دو شهیدم دفن کنید
می گشتند که ارجعی کجاست؟ما72 نفر به نیت 72 تن شهید کربلا آمده ایم تا بجنگیم. الحق خوب هم جنگیدند و جز سه نفر از آنها همه به شهادت رسیدند. حمید علاقه شدیدی به لباس سپاه داشت، همیشه می گفت دوست دارم اگر قرار است شهید شوم در این لباس مقدس شهید شوم. سیدحمید در عملیات الی بیت المقدس شهید شد؟ بله، صبح روز 10 اردیبهشت 1361 نزدیک روشنایی صبح حمید و نیروهایش متوجه شدند که در میان دشمن و در ...
بانی روزه های کامل ملیکا شد
...، شبانه روز، در خانه بست نشسته بودم و چشم انتظار بودم تا خبر بدهند آقا از کجا می گذرند. امسال که ایشان به مشهد آمدند، به اصرار خانواده به زابل رفته بودم. اما وقتی زمزمه هایی شنیدم که شاید ما را به دیدار آقا در حرم ببرند، خیلی زود به مشهد برگشتم. یکی دو روز بعد، ایشان تشریف آوردند. مدتی بود که از لحاظ روحی، بی قرار و افسرده بودم. اما به محض اینکه ایشان را دیدم، تمام غصه ها و دلتنگی ام رفع شد و ...
از خوانندگی در زمان شاه تا مناجات خوانی در حرم امام رضا(ع)
بودم که مادرم مرا در آغوش می گیرد و مقابل مسجدی می ایستد که کودکان عزاداری می کردند. ایشان همان جا از امام حسین (ع) می خواهد تا پسرش بزرگ شده و برای اهل بیت (ع) بخواند؛ وقتی بزرگ تر شدم در مدرسه و دبیرستان می خواندم. در رژیم گذشته به دلیل جوانی، خامی، نداشتن دوستان خوب و به دلیل علاقه به هنر به سوی خوانندگی رفتم؛ حتی صفحه پر کردم؛ ولی با ورود به این وادی متوجه فساد آن شدم. آن زمان هیئتی و مؤذن و ...
مازندران| "تیموریان" شهید آملی که در حرم امام رضا(ع) طواف داده شد
به شما می سپارم یک پسرم را از دست دادم این را از من نگیرید. نذر خودت می کنم. خواب بودم که دیدم اطرافم به من می گویند ببینید فرزندت تکان می خورد انگار شفا گرفت. آقا امام رضا(ع) ضامن سلامتی محمدم شد و جان دوباره بهش بخشید. در واقع شهید از همان کودکی نذر کرده ثامن الحجج شد و به همین ارادت خاص به آقا هر سال مشرف حرم شان می شد و زمانی که ما برای کارگاه شیرینی پزی عازم مشهد می شدیم، مدت دو الی ...
دیدار کودکان با فرماندهان دل ها
رزمندگان را با اتاق خود مقایسه می کنند، نه تختی، نه فرشی و نه مبلی، هفت هشت نفر در یک سنگر؟ مگر می شود هیچ تزئیناتی در اتاق نباشد؟ نمی دانم شاید هم بشود، مگر برای دفاع به چیزی جز اسلحه هم نیاز داریم؟ در فکر فرورفته بودم که صدای معلم را شنیدم: بچه ها، سال های پیش که هنوز به دنیا نیامده بودید، خیلی ها رفتند تا از میهن و ارزش هایمان دفاع کنند، اما حالا هنوز هم دشمن، دست از بدی هایش برنداشته و یک جور ...
مرا نبوس
تنها رها کردی گفت نمی دانستم که راه را بلد نیستی. تا شب حرفی نزد، حتی شب شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت دیگه به من بی معرفت نگو، من تمام وجودم را برای همه شما می گذارم، هر چی می خواهی بگی بگو، ولی به من بی معرفت نگو. با این حرف حسن، من گرای او را پیدا کردم، بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم به او متوسل می شدم و می گفتم اگر جواب من را ندهی خیلی بی معرفتی، خیلی جاها به کمک من آمد، خیلی داداش حسن رو دوست دارم، با اینکه 22 روز بیشتر با هم نبودیم، اما انگار که 22 سال با هم بودیم، روحمان به هم نزدیک شده بود، همیشه کنارم حسش می کنم. یادش گرامی و راهشان پر رهرو باد. انتهای پیام / ...
وحید مرادی شرور معروف تهران از عشق به همسر و فرزندش گفت
...> وحید مرادی: حسین مست بود، من هم مست بودم، فحش ناموس داد من هم از خودم دفاع کردم. پس از قتل کجا رفتی؟ وحید مرادی: رفتم کرج بعد رفتم سمت مرز که به کشور ترکیه بروم. چطور دستگیر شدی؟ وحید مرادی: آدمی که قرار بود مرا به صورت قاچاقی از مرز خارج کند من را فروخت. چقدر پول داده بودی که تو را از مرز رد کنند؟ وحید مرادی: قرار بود بعد از اینکه ...
اصفهان| ماجرای گریه های فرزند شهید مدافع حرم هنگام تماشای سریال پایتخت + فیلم
5 و بیست دقیقه بعد از ظهر در سوریه و در نبرد با تکفیری های داعش شجاعانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و طبق وصیت نامه اش در گلستان شهدا اصفهان قطعه شهدای مدافع حرم فاطمیون به خاک سپرده شد. راز نام ریحانه و عطر سیب تسنیم: نام شما اعظم است، اما همسرتان شما را ریحانه صدا می زد، چرا. راز این عطر سیب را هم لطفا برایمان بگویید. رنجبر: من بسیار به آقا مسلم دلبسته بودم به ...
هدفم الله، مکتبم اسلام و مرادم روح الله است
...، پای را در چکمه می کنم و خدا را به یاری می طلبم. زیرا هدفم الله، مکتبم اسلام و مرادم روح الله است. پس پروردگارا تو خود مرا بیامرز و از سر گناهانم درگذر و جزو اولیاء خودت قرار بده. مگر ما از حسین (ع) بالاتریم یا ارزش جان مان بیشتر است. ای مردم مسلمان! ما برای خاک نمی جنگیم، ما برای اسلام می جنگیم، اگر پیروز شدیم و اگر پیروز نشدیم شرمنده هستیم و در نزد خداوند بزرگ روزی می ...
حجت الاسلام قرائتی: امام زمان (عج) میزبان ماه رمضان است
امیرالمؤمنین و به حق میزبانش حضرت مهدی، آنچه خیر و برکت در این ماه برای خوبان مقدر می کنی همه را برای همه ما مقدر بفرما. ما را از خاسرین و اهل حسرت قیامت قرار نده. کسانی که سالهای قبل بودند و الآن نیستند، همه را ببخش و بیامرز. همه مریض ها را شفا بده و همه مشکلات را حل کن. بدخواهان ما را شاد نکن. شرشان را به خودشان برگردان. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضی بفرما. منبع: باشگاه خبرنگاران پویا ...
آثار و برکات یاد خدا در کلام امام خمینی(ره)/ شرح حدیث صالح ترین و بهترین مردم از رهبر انقلاب/ فیلم: ...
گروه معارف - رجانیوز: این آخری ها دیگر چشم هایمان به آسمان دوخته شده بود، با اشتیاق منتظر آمدنش بودیم تا رود پرتلاطم نفس را به ساحل آرامشش برسانیم. خسته از روزمرگی ها و تنش های همیشگی زندگی این روزهای مان بودیم. دلمان تنگ نواهای دلنشین نیایش با محبوب شده بود. نوای شورانگیز "اللهم رب شهر رمضان" در تمام وجودمان می پیچید... بالاخره آمد آن که منتظرش بودیم. مسافر کریم مان از سفر یکساله ی خود بازگشت تا بار دیگر در سحرگاهان به یاد ماندنی اش زمزمه کنیم نوای "اللهم انی اسألک من بهائک بأبهاه و کل بهائک بهی" دعای سحر را و روزه ...
هر کسی می خواهد به بهشت برود باید از این دروازه عبور کند
بهتر است. حاج عمو از وی خواست تا قبایش را درآورد. او این کار را کرد و حاج عمو یک قبای نو به وی داد. (عجیب آن که شیخ را با همان قبای اهدایی حاج عمو دفن کردند). شیخ چندین لیوان آب پر کرد و برای همراهانش که در بیرون از خانه منتظر بودند برد، سپس خودش لیوان آبی خورد و خداحافظی کرد. در لحظات آخر، اول دست مبارک ایشان را بوسیدم بعد دست در گردن برادرم انداختم تا صورتش را ببوسم نمی دانم چه شد که بی اختیار ...
ویژگی های دعای ابوحمزه ثمالی
آن قیام شمرده می شدند. آنان تا آخرین لحظه مقاومت کردند و تا پای جان ایستادند و در کنار پسر شجاع و غیرتمند پیشوای چهارم علیه السلام بعد از فداکاری های بسیار، به درجه رفیع شهادت نائل شدند.دو فرزند دیگر ابوحمزه: علی و حسین در زمان امام کاظم علیه السلام زنده بودند. آن دو در ردیف محدثین و فقهای شیعه قرار دارند و از امام ابوالحسن موسی الکاظم علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام(اعیان الشیعه، ج 4، ص 10 و ...
افتخار آفرین دفاع مقدس و قهرمان میدان ورزش
نام بنیادشهید که مسوولیت آن را به من داده اند. من در آنجا نیاز به نیرو دارم؛ مدتی آنجا باش تا بعد بروی. همین جمله آنجا باش تا بعد بروی ، ما را تا سال 1392و بازنشستگی دربنیاد نگه داشت. فاش نیوز: جرقه اعزام به جبهه درچه سالی و چگونه در ذهن شما زده شد؟ - با آغاز جنگ، همزمان دوتن از برادرانم سرباز بودند. پدر و مادرم هم اصرار داشتند که صبر کنید آن دو از سربازی برگردند و بعد شما ...
افتادگی آموز اگر طالب فیضی/ عُجب، مانع کمال انسان است
، سحر نماز شب خوانده و صبح نمازش را مسجد خوانده است، بعد حرم آمده و خیرات کرده و تا شب کار خوب انجام داده و شب خیلی خوشش می آید. گروه دیگر هم هست که هیچ کدام از این کارها را نکرده و شب ناراحت است و می گوید خدایا مرا ببخش... قطعا دومی بهتر است چون اولی تکبر پیدا کرده است. نگذاریم از ما تعریف و تمجید کنند کار بد با توجه، بهتر از کار خوب با تکبر است، نگذاریم جلوی ما از ما تعریف و تشکر کنند ...
آدم زرنگ خودش را به قافله یاران حسین (ع) می رساند
قسمت ششم این صحبت ها را می خوانید. آمادگی برای شهادت بعد از اولین باری که به عراق رفت و جنایات داعشی ها را به عینه دید، مخصوصا بعد از شهادت دوست و همرزمش شهید کوهساری در تیر ماه 94 دیگر حال و هوایش عوض شد. انگار زمینی نبود. آرام و قرار نداشت، با شهید قرارهایی گذاشته بودند، انگار باور کرده بودم که به زودی بهترین و بالاترین هدیه الهی زندگیم را از دست می دهم. قرار گذاشته بودیم که به ...
زندگی در مشهد؛ عاشقی در کربلا؛ شهادت در سوریه
...: تو باید دینت را کامل کنی . *در کربلا دعا کردم حسین به آرزویش برسد حریم حرم: خبر شهادت را چطور به شما دادند؟ مادر شهید: در نجف متوجه شدم که همه به نحو خاصی به ما احترام می گذارند. اتاق جدا به ما می دهند. شهید جهانی گفت باز شهید داریم و من نمی دانستم که آن شهید پسر من است. گفته بود که پدر و مادرش اینجا هستند. عکس های شهید را جمع کنید تا متوجه نشوند. وقتی به صورت خاصی ...
نامه فرزند فیلمبردار شهید عبدالرضا مصلی نژاد
... من چیزی از جبهه نمی خواهم فقط سلامتی تو را می خواهم دست شما درد نکنه و خدا تو رو حفظ کنه و خدا همراهت باشد. هدی هم دلش برایت تنگ شده است. خونه ما هم سرشماری آمدند. چند روز دیگر همسایه هایمان نهار امام حسین (ع) می دهند. من هر وقت کلاس 12هم رفتم می آیم به جبهه. حالا کلاس دوم هستم باید برم کلاس 12 هم حالا نمی توانم بیایم به جبهه چون کلاس 12 هم نیستم. الان کلاس دوم هستم خیلی دلم می ...
دعای ابوحمزه ثمالی با نوای حاج منصور ارضی
چشم پوشی نسبت به کسی که خوش گمان به تو است، من چه ام پروردگارا؟ و چه اهمیتی دارم؟ مرا بِفَضْلِکَ وَتَصَدَِّْ عَلَی بِعَفْوِکَ اَی رَبِّ جَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ به فضل خویش ببخش با عفو خود بر من نیکی کن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْیوْمَ عَلی ذَنْبی غَیرُکَ ما فَعَلْتُهُ و به کرم ذاتت از ...
شهادت، جهش جان جهان
مدح حضور انان را در وصال بی مثال شان به حریم یار ثبت و ضبط می کند و غوغای عاشورا را تداعی می کند. همه در مقابل داشته و داده های انقلاب اسلامی مسئولند اما خانواده های شهدا مسئول تر، زیرا برای ایجاد آن هم خون داده اند و هم خون دل خورده اند و جان و جهان خود را در کف نهاده و لذا باید همانند سلطان سترگ از بیشه با بشارت میراث شهیدان داروغه داری کنند و با کرشمه کرامت، دشمنان را خطاب قرار دهند. ...
پدر و پسری که برای شهادت از هم سبقت گرفتند
. جعفری: تا به حال اخم مهدی و ناراحتی اش را ندیده بودیم، مخصوصا که با کوچکترها برخورد بسیار خوبی داشت. مادرم را خیلی دوست داشت، آنقدر که هربار مادرم چیزی از او می خواست نه نمی گفت. فوق العاده مهربان بود، از بچگی با مهدی بودم و همیشه من را آبجی کوچیک صدا می کرد. همه پشت و پناهم مهدی بود، اگر چیزی نیاز داشتم به مهدی می گفتم. * چطور شد آقا مهدی به سوریه رفت؟ جعفری: اول پدر با ...
اشعار مناجات خوانی ویژه ماه مبارک رمضان
ماه ِ. باران ِ. رحمت، رمضان ماه ِ. خوب ِ. مغفرت یا رب به حقّ قرآن و عترت، نگاهی کن به این عبد فقیر اجرنا من النّار ِ. یا مجیر... ای خدا هستم رو سیاه ِ. تو، آمدم در ظلّ ِ. پناه ِ. تو از عطر نسیم نگاه تو، بگیرد جان بوی مُشک و عبیر اجرنا من النّار ِ یا مجیر... از ازل بر لطف ِ. تو دل بستم، مهربان به راه ِ. تو نشستم اگرچه غرق گناهم، هستم، عاشق آن ...
روایت مادر راهِ ناتمامِ تمام زاده
بعد از شهادت، به نماد اخلاص و بصیرت، مشهور شد. او می گوید: همیشه می گفت دنیا رو جدی نگیر. همّ و غمت رو برای آخرت بگذار. در دنیا هم خوب زندگی می کرد و کنارش بسیار خوشبخت بودم. وقتی از همسر شهید می پرسیم با شهادت او چطور کنار آمده اید، این طور پاسخ می دهد: می گویند اگر شهید نشویم، می میریم. همه باید این جان را بدهیم، چه بهتر که با شهادت برویم. دل کندن خیلی سخت است، ولی شهادت، سعادت بزرگی است. همسر ...
پای درس شهید قرآنی|دعای مادر شهید در حق جوانان کشور؛ الهی که شهید همدانی شوید
...، چون هم در خط مقدم هستی و هم ساعات روزه داری زیاد است. امّا می گفت؛ روزه می گیرم چون نمی خواهم روزه قضا داشته باشم. حالا می فهمم که ابوالفضل احساس می کرد که ممکن است شهید بشود و دوست نداشت روزه قضا بر گردنش بماند. ابوالفضل، اولین شهید مدافع حرم محله بیسیم من در طول عمرم دو بار شدیدا غبطه خوردم، یک بار، زمانی بود که آقا ابوالفضل برای خداحافظی زنگ زده بود انگار سند دنیا ...