سایر منابع:
سایر خبرها
ظریف: بعضی ها به ما ایراد می گیرند که چرا همیشه نظرمان را خدمت حضرت آقا می فرستیم
چیزمان را از مردم داریم. اما مشکل این حرف این است که مردم را نمی شود از بقیه دنیا جدا کرد. یعنی ما هیچ راهکاری نداریم که با مردم صحبت کنیم ولی بقیه دنیا نفهمند. خوب وقتی که اعتماد به شما نباشد، یک وقت هست یک اعتماد کلی وجود دارد به کارگزاران سیاست خارجی و وقتی آنها می آیند توضیح می دهند، دیگر از آنها نمی خواهیم که در واقع با ورود به جزئیات، دست خودشان را جلوی طرف مقابل رو بکنند. چند بار حضرت آقا ...
واکنش نمایندگان به استعفای ناگهانی ظریف
موافقت کند. در شرایط کنونی ظریف بهترین گزینه برای اداره سیاست خارجی کشور است و دلیلی برای استعفای ایشان وجود ندارد. منتها شاید دلایل شخصی داشته باشد و ما امیدواریم که دوباره در خدمت ایشان در عرصه سیاست خارجی باشیم. وی در پایان با تاکید بر اینکه ناهماهنگی بین مجلس و وزارت خارجه و مشخصاً کمیسیون امنیت ملی و آقای ظریف وجود نداشته است، گفت: همه برنامه های ما کامل و سر وقت در سیاست ...
حجازی : نه اهل دروغ و ریا هستم و نه اهل باندبازی و پارتی بازی
خانواده حجازی به فوتبال ملی می تواند اتفاقی خوشایند برای فوتبال ایران باشد. بالاخره یک روز باید نوبت ما هم می شد. بعد از 20 سال باید برمی گشتم. یک زمان بهترین بازیکن تیم ملی بودم و از تیم ملی خط خوردم و خوشحالم امروز دوباره در یک سمت دیگر در کنار تیم ملی فوتسال کشورم هستم. خیلی وقت بود از فوتبال و فوتسال دور بودید. البته برای خودم تیم و کلاس فوتبال داشتم و فعالیت می ...
جامعه توسعه یافته به جوان تکیه می کند
شعار سال : سال های قبل بیشتر طرح ها کپی بود و خریداران با این دیدگاه که می تواستند طرح ها را کپی کنند یا بخرند از طرح های تازه، استقبال نمی کردند اما از وقتی تحریم شدیم وضعیت بهتر شده. واقعیت این است که به رشته من در هر کشوری غیر از ایران بهتر پرداخته می شود اما وقتی می توانم همینجا هم به اهدافم برسم البته نه به همان راحتی، ترجیح می دهم اینجا بمانم و سختی ها را تحمل کنم تا بشوم همان آدمی که از سال ها قبل در ذهنم بود و افتخارش برای خودم، کشورم و در آینده فرزندم باشد . ...
من یک زنِ شیمیدانِ خانه دارم...
خانه می آمدم با غذای گرم در خانه منتظرم بود. مادرم همه زندگی من است. عشق به شیمی را مدیون تدریس دلنشین معلمانم هستم وی درباره علاقه خود به رشته شیمی، ادامه می دهد: علت انتخاب رشته شیمی، عشقی بود که از کودکی در من ایجاد شد و آن هم مدیون رفتار و نحوه تدریس دلنشین معلمان شیمی دوران دبیرستانم هستم که موجب ایجاد انگیزه ای در من برای ورود و ادامه تحصیل در این رشته گردید. ...
فرصتی برای عاشقی
رو می شدیم، حتی یک بار هم نشده از شما یادی نکنیم. و انگشت هایش را جلو صورت جوان تکان داد: و خیلی چیزا درباره شما به من می گفت. مثل؟ بگم؟ بگو. نگاه کن. دختر جوان به پیرزن نحیفی که در کافه با قدم هایی آرام سمت میز وسط سالن می رفت اشاره کرد و بعد صورتش را جلو آورد و گفت: ببین، گارسون الان دو لیوان آب لیمو آماده می کنه و جلوی اون پیرزن ...
آخرین حرف های ظریف پیش از استعفا
وجود داشته باشد. بدون اعتماد به کارگزار سیاست خارجی، همه چیز برباد می رود. *اعتماد به کارگزاران دیپلماسی یک اصطلاح غلطی این چند ساله، فقط هم این چند ساله دوستان ما رایج کردند، که مگر مردم محرم نیستند؟ خوب، البته که همه مردم محرم اند. ما همه چیزمان را از مردم داریم. اما مشکل این حرف این است که مردم را نمی شود از بقیه دنیا جدا کرد. یعنی ما هیچ راهکاری نداریم که با مردم صحبت کنیم ولی بقیه ...
صریح با بانویی که 360 روز سال را کار می کند + فیلم
، کتابدار، امین اموال کتاب، مسئول برگزاری نمایشگاه ها و کلاس های آموزشی در موزه آبگینه بودم، معاونت موزه آبگینه را نیز چند سالی داشتم. بعد به موزه ملی ایران آمدم، به عنوان راهنما و همکاری در برگزاری چند نمایشگاه و در نهایت سال 89 مسئول موزه ایران باستان شدم. *کار در موزه را دوست دارید، آن چطور است؟ برای کسی که در موزه کار می کند، باید جا بیفتد که هر روز مجموعه ای از یک روند کاری ...
مادر سرو ها/ عاطفه ای که هرگز نمی میرد!
شده است توی همان یک قاب عکس کهنه، تصویر پسری که 30 سال پیش در جبهه های جنگ به شهادت رسید، تنها فرزند مادر و پدرش بود، چشم و چراغ خانه که وقتی شهید شد گویی نور خانه هم رفت، مادر همه امیدش را، همه جوانی اش را که به پای فرزند ریخته بود با او به خاک سپرد، حالا قرار هر هفته مادر کنار مزار تنها فرزند شهیدش است در گلزار شهدای شهر، در کنار همه فرزندان سرزمین ایران، هر وقت از دوری فرزند دلش می لرزد، به ...
پاسخ شهره سلطانی ،بازیگر نقش عمه فرخنده در سریال لحظه گرگ و میش به برخی انتقادها
از مردم به دلیل اینکه تلویزیون تا مدتی قبل برنامه های مناسب و برنامه هایی که مردم را جذب کند کمتر داشت، باعث می شد مخاطبان از تلویزیون خیلی لذت نبرند. شاید خود من هم همینطور بودم اما در حال حاضر به دلیل پخش مسابقه ها و سریال های جذاب، آن دوره ای که دچار کمبود بود، شاید، شاید در حال جبرانش باشد و فکر می کنم الان نسبت به چند سال گذشته بهتر شده است. بازخوردهای خوبی هم دریافت کرده ام. اما خیلی ها هم ...
همسر من وکیل ساز است
به خاطر دارید؟ پرونده ای در مورد اخفای موادمخدر بود. موکلم زندانی شده بود و یک روز همسرش با بچه 6 ماهه اش به دفتر من آمد و این داستان خیلی من را متاثر کرد، برای همین پرونده اش را خیلی با دقت خواندم و آماده دفاع شدم و خوشبختانه دفاعی که از موکلم کردم منجر به برائت او شد. بعد از دادگاه هیچ وقت نخستین موکل تان را ندیدید؟ نه، اما امیدوارم بعد از آن درس گرفته باشد و دیگر پایش به این ...
ماجرای هواپیما ربایی منافقین در سال های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی چه بود؟
رجوی دوبار نماینده خودشان را فرستادند و گفتند تو وقیح هستی، تو گستاخ و بی شرمی و حتی دستمال توالت هستی! بعد بچه ها را زیرفشار گذاشتند که دادگاه را غیرعلنی می کنیم. برای آقای رجوی نامه نوشتم و گفتم اگر این کار را بکنید خودکشی می کنم. قبول کردند و گفتند که شاهدها همه باید از مجاهدین باشند من قبول کردم. بدین ترتیب مجاهدین با آوردن چندین تن از اعضایشان به دادگاه و صدور بیانیه های سیاسی و بی ...
حکایت مادرانی که آخر قصه به خانه نرسیدند/ چشمانی در انتظار جرعه ای محبت
کند و می گوید: دخترها و بچه های من همین ها هستند که با مهربانی کنارم هستند و از من نگهداری می کنند. زهرا بیگم با اشاره به خاطرات کودکی اش می افزاید: مادرم خیلی خوب و مهربان بود؛ هیچ وقت فکر نمی کردم که عاقبت در تنهایی به سر ببرم. وی بیان می کند: می رفتم برای مادرم تخم مرغ و حنا می خریدم تا موهای سفیدش را رنگ کند، دلم به همین کارهای ساده خوش بود و خیلی احساس خوشبختی می کردم ...
بهترین هدیه شهدا به شریک زندگی شان
لباسی را پسندیدم، اما آن را نگرفتم. چند ماه بعد مجدد به همان مغازه رفتیم و مهدی از من خواست که همان لباس را امتحان کنم. تا آماده شوم دیدم که آن را خرید. وقتی اعتراض کردم که قیمتش بالا بود؛ گفت، هرچیزی که خانمم بپسندد، باید برایش فراهم کنم. وی در هر شرایطی به قول ها و حرف هایش پای بند بود. اولین هدیه مهدی نیز، انگشتری بود که هنوز هم آن را به یادگار نگه داشته ام. زهره نجفی همسر شهید مدافع ...
رئیس کمیته کتابخانه های عمومی ایفلا: ایده جشنواره قصه گویی را با خود به استرالیا می برم
میهمان ما بود برایمان از روزهایی گفت که تازه می خواست وارد حرفه کتابداری شود: دبیرستان که بودم، امتحانی از ما گرفتند تا ببینند فعالیت در چه حرفه ای برایمان مناسب است. بعد از آن امتحان، کتابداری را به من پیشنهاد کردند؛ اما از آنجا که تمام دوستانم می خواستند پرستار شوند، من هم دلم می خواست در آن حوزه فعالیت کنم. پدر و مادرم کاملا مخالف انتخاب من بودند. آنها آگهی استخدام کار در کتابخانه را در روزنامه ...
کی روش از ته قلبش دوست داشت بماند
اخراجم می کرد. بله خب، از این بدتر هم می شود زد! اما با سابقه ای که از اشکان دژاگه در ذهن همه هست این صحنه کمی به نظر عجیب آمد. شاید از وقتی به لیگ ایران آمده ای بیشتر درگیر می شوی. نه، در انگلیس و آلمان هم این اتفاقات برایم زیاد افتاده است. در بازی این اتفاقات می افتد ولی بعد از بازی با هم دست می دهیم. من از ته قلبم بازی می کنم. در ولفسبورگ که بودم اسمم را گذاشته بودند هولیگان ...
بیعانه بدهید تا دختر رزرو کنیم!
بعد هم عکسی از یک نوزاد می فرستد و می گوید این پسر بچه 10 روزه را داریم اگر می خواهید می توانید این را بگیرید! می پرسم اگر دختر بخواهم چه و او جواب می دهد باید بیعانه بگذارید و بعد بچه را تحویل بگیرید! همان موقعی که بچه در بیمارستان به دنیا می آید به شما تحویل داده می شود؛ این بچه ها با مدرک واکسینه هستند و ازدواج پدر و مادرشان شرعی است اما چون نیاز به پول دارند بچه شان را واگذار می کنند! شماره اش ...
بیشتر منابع درباره امام خمینی(ره) در حوزه تاریخ شفاهی است
که تحویل موسسه نشر آثار امام خمینی شد. در سال 1393 بنا شد کنگره ای برای پدر امام خمینی در خمین برگزار شود که به بهانه این کنگره اسنادی که خودم جمع آوری کرده بودم و اسناد موسسه را بازخوانی و نگارش کردم. البته اسنادی هم ممکن است در دست افراد مختلف و یا موسسه باشد که تاکنون در دسترس قرار نگرفته اند. مرادی نیا در معرفی پدربزرگ امام خمینی و اسناد و مدارک مربوط به ایشان اظهار کرد: پدربزرگ ...
اسراری از مجموعه خصوصی لیلی
فیلم پسرش، در هیچ فیلمی حاضر نشد. از کتابفروشی تا گالری داری لیلی گلستان درباره تجربه کتابفروشی و گالری داری خود نیز می گوید: سال 60 کتابفروشی خودم را درتهران افتتاح کردم. من شرایط بدی داشتم. روزی در گاراژ منتظر اتوبوس مدرسه بچه ها بودم که دیدم گاراژ فضای مناسبی برای کتابفروشی دارد؛ آن زمان هم کتاب، خوب فروش می رفت. پرس و جو کردم، گفتند باید برای این کار از شهرداری اجازه بگیرم. به ...
بوسه آبدار "رحمان"، بهترین هدیه برای مادرش بود
باز می کند و می گوید هنوز هم دوریشان سخت است و دلم برایشان تنگ می شود. پسرانم همیشه به فکر من بودند و کمک حالم، برایم خانه را جارو می کردند و در پخت و پز کمکم می کردند و در میان آن همه خاطره بوسه رحمان بر پیشانی مادرش در روز مادر بهترین هدیه و خاطره ای بود که در ذهنش نگهداری می کرد که مبادا گرد و غبار فراموشی بر روی آن بنشیند. وقت رفتن فرا رسید و خداحافظی و من برای آرام کردن دل بی تاب خودم بوسه ای بر پیشانی این مادر زدم و از او خواستم که برای همه جوانان دعا کند. فاطمه زنگنه انتهای پیام/ ...
نوبت جوان هاست اما چگونه؟
ابتدا وعده استفاده از جوانان را می دهد و بعد از مدتی می بینیم نه از این خبرها هم نیست و باز پست ها سپرده شده به کسانی که مو سپید کرده اند. به قول جوان ها کسانی که حالا قدرت ریسک شان کمتر است و بیشتر می ترسند. اصلاً شاید برای همین ترس بعضی تصمیم هایشان آن طور که باید و شاید خوب از آب در نمی آید. پای حرف جوان ها که می نشینی می گویند در جامعه تأثیرگذارند، به فکر کشور و مشکلاتش هستند و خیلی ...
10 خاطره از 10 مادر شهید
که پسرهایم در خانه هستند. بالاخره خودم راهی شان کردم. آن ها هم از خدا خواسته، هر چهار تا با هم رفتند. دهم) بعد از چند وقت به خانه آمده بود. مثل پروانه دورش می گشتم. شام که خوردیم، خودم رختخوابش را انداختم. خیلی خسته بود. صبح که آمدم بیدارش کنم، دیدم رختخواب جمع شده گوشه اتاق است، خودش هم خوابیده است. بیدار که شد، از او پرسیدم: پس چرا این طوری خوابیدی؟ رختخوابت رو چرا جمع کردی؟ گفت: دلم نیومد توش بخوابم. بچه ها اونجا روی زمین می خوابن. ...
گفت وگوی خواندنی تسنیم با قهرمان تکواندوی جهان؛ 99 درصد موفقیت هایم را از همراهی همسر و فرزندم می دانم
حسینی افزود: 12 سال پیش در اوج فعالیتم در ورزش قهرمانی ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یک دختر 6 ساله است. وی با اشاره این که ورزش در سطح قهرمانی و حرفه ای بسیار وقت گیر است عنوان کرد: در طول روز 3 نوبت تمرین می کنم که هر نوبت آن بین 2 تا 3 ساعت زمان می برد. حسینی در پاسخ به این سوال که مدت زمان طولانی شرکت در تمرینات و حضور در اردوها و مسابقات بر وظایف شما به عنوان یک همسر و یک ...
درد های بی امان خانواده فاطمه
بود که دست راستش را از آرنج به پایین قطع کردند، بعد از مدتی هم نابینایی چشم راستش قطعی شد و پای چپش هم از زانو به پایین آسیب جدی دیده بود. کادر درمانی همه تلاش شان را کردند تا شاید بتوانند برای این دختر کاری انجام دهند، اما آسیب دیدگی او زیاد بود. این دختر چندین بار به اتاق عمل رفت، هر بار قسمتی از آسیب دیدگی هایش ترمیم می شد، صدمات او به حدی بود که باید چند ماهی را روی تخت بیمارستان سپری می کرد ...
مسائل و مشکلات راهنمایان گردشگری بررسی شد
گردشگران خارجی حق انتخاب برای دیدن آن را هم داشته باشند. علی صدرنیا(رییس هیات مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی) در این مراسم گفت: به واسطه سختی کاری که راهنمایان گردشگری دارند، توقعاتی وجود دارد که کاملا توقعات به حقی هستند. بر همین اساس اگر متولیان گردشگری حرف های ما را بشنوند و با مشکلات آشنا شوند، اتفاق خوبی خواهد افتاد. چراکه هدف همه قسمت های مختلف گردشگری جز پیشرفت برای این صنعت ...
میم مثل مادر
پسرم گرفته ام وسایل خانه بود، وحید و خواهرش تا وقتی بچه بودند پول توجیبی های خود را روی هم گذاشته و برای روز مادر هدیه می خریدند و بعد هم که بزرگتر شد از خواهرش می پرسید که چه چیزی برای مامان بخریم. شماره بعدی، مادر شهید نومی گلزار است، ولی خاموش است. به سراغ مادر شهید دیگر یعنی حامد جوانی می روم، چندین بار بوق آزاد می زند ولی کسی جواب نمی دهد؛ دلم می خواست با آنها هم حرف می زدم ولی از جهت دیگر خوشحال بودم که جواب ندادند، چراکه تحمل اشک و بی تابی مادران را ندارم. گفت وگو از کتایون حمیدی انتهای پیام/ ...
اتاق بازرگانی متعلق به همه است نه فقط نمایندگان اتاق!
...، صنعت و صادرات یک منطقه را وصل کند به بازرگانی بین المللی این کار اتاق بازرگانی هست پس اتاق بازرگانی می تواند در حقیقت پل موفقی باشد برای شناساندن آنچه که در بازرگانی داخلی داریم به بازرگانی بین المللی. • شما چند وقت عضو اتاق بازرگانی هستید؟ بنده از سال1363عضو اتاق بازرگانی هستم • دراین مدت توانستید کاری انجام دهیدکه شما و مجموعه را راضی نگه دارد؟ اتاق یک ...
سی سال است برای شهدا مادری می کنم
زنده است، درد و دل می کند: این گوشه خانه بالای سر نادر، پرچم سبز رنگ زده بودم و روی آن یک پوستر درباره حضرت زهرا (س) نصب بود. با توسل به مادر سادات از شوهرم پرستاری می کردم. گاهی نفسش می رفت. صورتش کبود می شد و من جان از تنم بیرون می رفت. از شهدا مدد می گرفتم. گوش روزگار گاه عجیب به دهان ما و ای کاش هایمان دوخته می شود؛ این را می توان از حرف هایی که نیاززاده به زبان می آورد، احساس کرد: آن وقت ها ...
بچه های 23 نفر نمادی از ملت ایران بودند/ صدامِ فیلم واقعی بود و بچه ها در آن صحنه حضور داشتند
...، چقدر برای رسیدن به چنین بازی هایی وقت صرف کردید؟ در مقدمه کار چیزی که من نگران آن بودم و سال هایی که به ساخته شدن فیلم فکر می کردم با آن روبرو بودم، نگرانی ام از متن و روایت درست بود. بعد فکر می کردم اگر بهترین فیلم نامه دنیا هم نوشته می شد اگر بازیگر خوبی وجود نداشت نمی توانستیم آن را اجرا کنیم. یعنی بازیگری که مناسب برای این داستان باشد. قصه به ما می گفت بازیگر نباشد ...