سایر منابع:
سایر خبرها
شیوۀ رفتار با نوجوانان در دوران بلوغ
بعد) تقسیم کرده، به والدین و مربیان توصیه می کنند که در هفت سال سوم زندگی (همان دوران بلوغ و نوجوانی) به او به عنوان یک شخصیت بزرگسال بنگرند. همچنین به او اعتماد و در کارها با وی مشورت کنند. در حقیقت، رسول خدا(ص) در روایت موردنظر، به تشخص طلبی و استقلال جویی جوان توجه فرموده و او را در کشور کوچک خانواده، وزیر و مسئول شناخته است. از طرف دیگر، به پدر و مادر فهمانده است که با جوان امروز مانند کودک ...
مادری که هویتش را عوض کرد تا پسرانش به سوریه بروند/ با من تمرین کردند چطور افغانستانی حرف بزنم/بچه داری ...
و نیم بعد از ازدواج که مصطفی هم به دنیا آمده بود در منطقه گلشهر مشهد ساکن شدیم. حاصل ازدواجمان سه پسر و یک دختر بود که اولین و آخرین فرزندم سال گذشته در سوریه هم زمان به شهادت رسیدند. *قدم خیر برای انتخاب نام بچه ها معمولا اسمی که مطرح می شد همه موافقت می کردند. قبل از به دنیا آمدن فرزند اولمان ما همسایه ای داشتیم که اسم پسرشان مصطفی بود و من او را خیلی دوست داشتم به ...
امیدهای معتادان متجاهر برای وصل به زندگی
شدم ولی محیط کارگری و تعارف های کارفرما به مصرف تریاک، کار دستم داد. اوایل فکر می کردم فقط از روی سرخوشی مصرف می کنم و محال است آلوده و معتاد شوم. اما بعد از مصرف حس و حال خوشی به من دست می داد که دوست داشتم باز هم آن را تجربه کنم. هدف دیگرم از مصرف مواد، بیدار ماندن و بیشتر کار کردن و صرف انرژی بیشتر بود. بعد از مدتی هروئین و شیشه را باهم مصرف می کردم. چشم باز کردم دیدم همه ...
اخبار حوادث
...، به خاطر ارثیه پدری، خواهر خود را ربود چند روز قبل دختر جوانی به پلیس رفت و از ربوده شدن توسط برادرش خبر داد. او گفت من و برادرم ساکن شیراز هستیم. پدرم قبل از فوتش سند دو خانه را به نام من منتقل کرد. یک خانه اش را نیز به نام برادرم کرد. وی افزود: بعد از مرگ پدر، برادرم از این ماجرا با خبر شد و کینه به دل گرفت. او می گفت باید طبق قانون سهم من از ارثیه پدرمان بیشتر باشد و من ...
پایتخت شب هاپلک نمی زند
که با سلیقه رنگ شده است. میز هم از یک بشکه بزرگ فلزی ساخته شده: این فضای صمیمانه و اجتماعی به ما انرژی می دهد. نخستین بار سال گذشته به اینجا آمدیم و آن موقع هم روی همین صندلی نشستیم. شب خاطره انگیزی بود و بعد از آن من و همسرم یک قرار با هم گذاشتیم؛ هر وقت روزمرگی و رخوت سراغ مان آمد به 30تیر بیاییم. همسر آقامیلاد هم می گوید از این فضا انرژی می گیرد: ما یک راز کوچولو هم در رابطه با خیابان ...
شهیدی که برای رسیدن به منتهی الیه آرزوهایش ازخودش گذشت+فیلم
را بوسید و گفت حلالم کن. همیشه برای به جای آوردن صله رحم وقت می گذاشت و نسبت به مادر خودش و مادر من بی نهایت مهربان بود. بعد از ازدواج دو سال را در خانه پدر آقا رضا زندگی کردیم و در این مدت آقا رضا از محل کار که می آمد ابتدا به منزل مادر می رفت و جویای احوال وی می شد بعد می آمد طبقه پائین کمتر می شد اول به خانه بیاید و بعد برود احوالپرسی مادرش. همیشه برنامه ریزی می کرد، زمانی که به ...
پشت پرده کوک کردن ساز حمله نظامی توسط “کاسبان ترس” / اصلاح طلبان به دنبال پنهان کردن ناکارآمدی دولت هستند
مذاکره است در حالی که اصلا منطقی نیست که ایران بار دیگر پای میز مذاکره برود، آن هم مذاکره ای که حداقل دولت کنونی امریکا یکی از طرف های آن باشد. وی اضافه کرد: وقتی موافقت نامه بین المللی که به سازمان ملل متحد رفته و توسط همه قدرت ها تأیید شده، آمریکا آن را زیر پا می گذارد و به صورت یکجانبه از آن خارج می شود، چطور می توان دوباره به این کشور اعتماد کرد و پای میز مذاکره رفت. طاهری ...
در جلسه خواستگاری با این سه سوال طرف مقالبتان را ارزیابی کنید
طور ناگهانی تصمیم بگیرد به او برگردد و شما را با قلبی شکسته جا بگذارد. قسمت دوم این سوال این است که: چرا با فرد قبلی رابطه اش را تمام کرده است. به دقت به حرف های او گوش دهید. اگر دیدید همه تقصیرها را به گردن کسی که قبلاً در زندگی اش بوده می اندازد، به هیچ عنوان به او اعتماد نکنید. سوال 2: دوست داری طرف مقابلت چه ویژگی هایی داشته باشد؟ به چیزهایی که می گوید خوب توجه کنید چون این ...
نقد + موجود
یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدا هیچ کس نبود.روزی، روزگاری در ولایت غربت یک زن و مردی زندگی می کردند که فرزندی نداشتند و از این بابت کلی غصه می خوردند. سال ها گذشت تا یک روز که زن و مرد بیچاره توی خانه شان نشسته بودند و هی آه های سوزناک می کشیدند، یک مرتبه فرشته مهربان ظاهر شد. مرد و زن که از دیدن فرشته مهربان ذوق زده شده بودند، به پایش افتادند و گفتند: ای فرشته مهربان، دستمان به دامنت، ما را بچه ...
چگونه شنوندۀ بهتری باشیم؟
بگذارید که هر کس را که می بینید، یکی دو چیز در زندگانیش آموخته و شما می توانید با ترکیبی از علاقمندی حقیقی و چند سوال پایان باز، این نکته ها را استخراج کنید. برخی گزینه ها از این قرارند: چه چیز شما را در آن مورد غافلگیر کرد؟ بزرگترین لحظۀ یادت باشد چه بوده است؟ چرا آن چیز تو را جذب کرد؟ چه چیز را بیش از همه در آن مورد دوست داشتی؟ راه دیگر فکر ...
چرا کیرکگور قلب نامزد زیبایش را شکست؟
مادرانه را ترسیم می کند)، دربارۀ پدرش زیاد گفته و نوشته است، و از او به عنوان مردی سخت گیر و معتقد یاد می کند که درپیِ اطاعت محض بود. کیرکگور بعد ها به دوستانش می گوید که از میکال نوعی دل مردگی و احساس گناه ساطع می شد، و در روزنوشت هایش از هراسی که پدرم روح مرا از آن انباشته بود سخن می گوید. میکال به این باور رسیده بود که او و خانواده اش گرفتار نفرینی هستند که جان هر هفت فرزند او را ...
آرزوهایی که آرزو ماند
برای همیشه از میان ما رفته بود خیلی زود اتفاق افتاد و آن جا بود که من ماندم و چهار فرزندم که مسئولیت سنگینی را باید به دوش می کشیدم. آن موقع پسر بزرگم کلاس دوم راهنمایی بود و هیچ وقت یادم نمی رود که وقتی به او خبر دادم، تازه از خواب بیدار شده بود. گریه های او در آن موقع و احساس کودکانه اش برای از دست دادن پدرش هیچ گاه از خاطرم نمی رود. در همه این سال ها هنگامی که می خواستیم بچه ها را عروس و داماد ...
ماجرای عجیب مردی که به رگ های دستش التماس می کرد!
نکشید که بی هوش شدم. مادرم من را به خانه برد و تا 24 ساعت روی سرم دعا و قرآن خواند. من هم به خواب عمیقی فرو رفته بودم. صبح روز بعد مادرم به خیال این که من فوت کرده ام از خدا می خواست از گناهانم بگذرد. کم کم بعد از 24 ساعت به هوش آمدم و مادرم با دیدن این صحنه از خوشحالی جیغ کشید و به سرعت من را نزد دکتر برد. بعد از این ماجرا حدود دو سال قرص مصرف کردم تا این که به زندگی عادی ...
تبعیض و بی عدالتی ادامه دارد/بی مهری به شهناز، فرزند ناخوانده شهر
استعمال و تزریق هستند و چندقدم آن طرف تر هم خانه خرابه ای در نبش غفار 14 و ضلع شرقی این زمین ورزشی است که چندین زن و مرد در حال مصرف و تزریق مواد بودند و بارها معتادان اینجا را به آتش کشیده اند. او می گوید: وقتی که کودکان و نوجوانان می خواهند به زمین ورزشی بیایند(که بایستی هزینه هم پرداخت کنند) مجبورند از بین همین معتادان رفت و آمد کنند و صحنه های ناخوشایندی را بینند و در ذهن شان ثبت کنند ...
خاطره بازی با امین الله رشیدی: می خواستم رئیس جمهور شوم!
من که 15سال داشتم به اتفاق چندنفر دیگر هر روز پشت در خانه اش گوش می ایستادیم تا صدای رادیو را بشنویم. مجری رادیو در آن سال ها بهرام شاهرخ بود که صدایش از برلین پخش می شد. ظاهرا رادیو در نخستین ماه های راه اندازی، صرفا جنبه اطلاع رسانی به مردم را داشته است. نخستین سال های شروع به کار رادیو با اوج جنگ جهانی دوم مصادف بود و مردم دوست داشتند از خبرهای جنگ مطلع شوند. وقتی صدای ...
کل کل نکنیم چه کنیم؟
تأکید دارد باید در همه چیز برنده باشد و اگر احساس کند شکست خواهد خورد بازی را بهم می زند: از کودکی دوست داشتم برنده باشم و از اینکه شکست بخورم، عصبانی می شدم. با همین روحیه بزرگ شده ام و گاهی برای برنده شدن هم کل کل های سنگینی با طرف مقابل می کنم. گاهی اوقات توی محل کار برای اینکه موفق باشم و به اصطلاح کل طرف مقابل را بخوابانم او را دور می زنم و سعی می کنم خودم به تنهایی آن کار را انجام بدهم ...
پس از دیدن آقا آرام و قرار نداشتم!
نماز می خواندم. بعد می رفتم حافظیه یا باغ ارم یا سعدیه یا جایی خودم را مشغول می کردم ولی باز می ترسیدم. احساس می کردم هنوز من را تعقیب می کنند. دنبال کاری می گشتم تا اینکه تصادفاً با دبیری آشنا شدم که صاحب کارگاه آبگرمکن سازی بود. ایشان کارگاهی به نام آبگرمکن سازی ژرمن داشت که من آنجا مشغول کار شدم. عین پسرش هوایم را داشت. خیلی هم دوست داشت من آنجا بمانم و برایش کار کنم. اتاقی به من داده بود. می ...
ضیافت معصومانه
و از سوی دیگر یک صندوق خیریه نیز برای حمایت بانوان تشکیل داده بودیم که بعد از مدتی فعالیت، این دو صندوق خیریه را با همدیگر ادغام کرده و موسسه خیریه دلنوازان را راه اندازی کردیم. چراغ خانه نیازمندان و حالا خیران دست به دست هم داده اند تا چراغ خانه ای را روشن کرده و اشکی را از گوشه چشمی پاک کرده و لبخند را بر لبان افراد بنشانند. آنچنان که این زوج تبریزی عنوان می ...
از رویا تا واقعیت
من در اراک به دنیا آمدم. درست در بحران شروع جنگ جهانی دوم. به یاد دارم که در سن دو سالگی متوجه برو و بیاهایی شده بودم. پدرم به دنبال این بود که بعضی از زندانی هایی که به اراک آورده بودند را آزاد کند. آن رفت و آمدها برایم جذاب بود. می دیدم که چطور برای کمک به آنها تلاش می کرد. پدرم تاجر بود. اما در اثر همین حوادث، لطمه دید و بعد به استخدام شرکت ملی فرش درآمد و بسیاری از شعب این شرکت را ...
کلاهبرداری ختم به قتل شد
توانستم چوب را از دستش بیرون بیاورم. با همان چوب ضربه ای به صورتش زدم که تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد. به خاطر نفرتی که از او داشتم تصمیم گرفتم با طناب خفه اش کنم، اما منصرف شدم و جسد را داخل چاهی که داخل پارکینگ بود، انداختم. متهم ادامه داد: بعد از آن با خواهر و خواهر زاده اش که پسری 21 ساله است تماس گرفتم و خواستم به خانه ام بیایند. وقتی آمدند قصد داشتم آن ها را هم به قتل برسانم ...
گفتگو با مژگان، خانم مجردی که مادر شده است
جبرانش را داشت، شاید به همین دلیل است که می گوید: وقتی در شیرخوارگاه حضور داشتم، دنیا برایم شیرین تر از قبل می شد، البته نه فقط من، که خیلی ها در شیرخوارگاه برای دلشان کار می کردند و با بچه های معصومی که دست سرنوشت آن ها را به اینجا کشانده بود، وقت می گذراندند. کم کم کار به جایی رسید که هیچ چیزی به اندازه بودن در محیط شیرخوارگاه مرا آرام و خوشحال نمی کرد. من همه غم و غصه هایم را با بودن در آنجا فراموش ...
ادعاهای جوانی که دوستش را به قتل رساند
اعتماد داشتند. به دلیل این اعتماد کلید اتاق های مهم مدرسه دست حامد بود، در یکی از اتاق ها سؤال های امتحانی نگهداری می شد و ما با کمک حامد توانستیم سؤال های امتحانی را برداریم و سؤال ها لو رفت. دوستی ما به دلیل این ماجرا محکم تر شده بود. من حامد را امین خودم می دانستم. یک روز بعد از خستگی شدید به خانه حامد رفتم لباس ها و تنم کثیف بود به حمام رفتم لباس هایم را درآورده بودم که حامد از من چند عکس ...
غیرت دینی از سرمایه های مومنان است/قرآن به حجاب تصریح دارد
بودند اما وقتی بلا آمد همه خوب و بد با از بین رفتند به این دلیل که خوبان آنها اهل امربه معروف و نهی از منکر نبودند. حجت الاسلام والمسلمین بی آزار تهرانی با بیان اینکه اقتدار توام با حکمت غیرت دینی است ، تاکید کرد: دشمن همواره چنگ و دندان نشان داده اما وقتی رهبر معظم انقلاب با تحلیل و مبنا می فرمایند جنگ نخواهد شد مطمئین باشید که چنین است، همه نگاه ترامپ این مرد موزرد به صندلی ریاست جمهوری ...
تفسیر سوره فجر و قیامت از شهید مرتضی مطهری/ جزوه حزب جمهوری اسلامی
ثمود چه کرد؟! آنانی که صخره ها و سنگ ها را در صحرا شکافتند و در درون این سنگ ها برای خودشان خانه های بزرگ ساختند. قضیه ثمود تا چند قرن پیش از نظر تاریخی روشن نبود – البته از نظر قرآن که روشن است – بعد در کشفیات اخیری که در صحرای شام کردند درست عین همین چیزهایی که قرآن خبر داده پیدا شد که چه **صفحه=20@ خانه های سنگی بزرگی را با نوعی استادی و مهارت کامل (که نشانه تمدن ...
پدر عروس 15 ساله به ناچار در دادگاه بله گفت ! / رامتین این دختر را با خود برده بود
را گرفتم. او در همسایگی ما زندگی می کرد و هر روز صبح با فاصله چند قدم تا مدرسه همراهم می آمد و به من ابراز علاقه می کرد. رامتین که می دانست به خاطر برگزاری امتحانات زودتر از همیشه مدرسه را ترک می کنم گاهی در سرمای دی ماه مقابل مدرسه می ایستاد که دوباره مرا تا منزل تعقیب کند. آن زمان تازه وارد پانزدهمین سال زندگی ام شده بودم و دوست داشتم زیبایی ام را به رخ دیگران بکشم به همین دلیل مقداری ...
میزان انحراف ذهنی دختران بیشتر است یا پسران؟!
جمله فضای سایبری تسری پیدا کند، بعد از مدتی به آسیب اجتماعی تبدیل می شود. بنابراین عدم کنترل و مهار آسیب اجتماعی و نیز عدم توانمندسازی اقشار آسیب پذیر در برابر آنها، به سرریزی در اجتماع منجر می شود که همان جرم است؛ یعنی در همه جوانب، فرایند انحرافات ذهنی و کجروی ها تا ارتکاب جرم، یک فرایند شناخته شده است. فضای سایبری نیز در انحراف کجروی ها یا در تکثر توسعه آسیب ها یا مستقیماً در ارتکاب ...
از آندرس اسکوبار کلمبیایی تا فاجعه ماراکانا؛ مصایب فوتبالیست بودن
آور برای باربوزا نماند. او برای سال ها در خانه خواهرزنش سکونت داشت و سرانجام در سال 2000 در فقر درگذشت. اما داستان باربوزا غم انگیزترین روایت از زندگی ورزشی یک دروازه بان نیست؛ هم داستان های او کم نیستند. مانگا دروازه بان برزیلی دیگری است که گناه عملکرد ضعیف تیم به پای او نوشته شد. جام جهانی 1966 برای تیم ملی برزیل یک شرمساری بزرگ بود. مانگا در این تورنمنت تنها یک بار به میدان رفت. در آن دیدار او ...
از عشق سبز مادر تا عقل سرخ فرزند
مرا دست چرخ بلند![6] به راستی وقتی زال به بهانه ی نارواهایی که از سوی سام بر او رفته است و به انگیزه ی دوست داشتن رودابه، بر تسلیم پدر به فرمان منوچهر شاه می تازد و خطاب به وی فریاد برمی دارد که: به ارّه میانم به دو نیم کن! ز کابل مپیمای بر من سخن![7] مرا گفت: بردار آمل کنی، از آن به که آهنگ کابل کنی که تا من تو را دیده ام مرده ام؛ خروشان و جوشان و آزرده ...
روزمرگی های فوق العاده یک آبدارچی در فضای مجازی
است که الان خداوند به من داده و معلوم نیست تا چه زمانی. من قبلا هم وبلاگ نویس بودم و زمانی که یک سری آدم های معروف با 3 تا کامنت از خوشحالی خوابشان نمی برد، من روزی 150 تا کامنت در وبلاگم می گرفتم ولی الان آیدی اش هم یادم نمی آید و تمام شد و رفت. منظورم این است که کلا فضای مجازی چندان جای قابل اعتمادی نیست که بخواهم به خاطر آن کار نکنم. من زن و بچه دارم و کلا از کودکی کار کردم و نمی توانم در خانه ...
تاثیر تبلیغات و طراحی جلد در فروش کتاب های دفاع مقدس
سفیر ، نقاشی قهوه خانه ، فرنگیس ، آن بیست وسه نفر ، اردوگاه اطفال ، همه سیزده سالگی ام و روزهای بی آینه نیز از دیگر کتاب هایی بودند که از یک تا چند چاپ آنها در نمایشگاه به فروش رفت. همچنین صباح و چراغ های روشن شهر با اینکه در چند روز پایانی نمایشگاه به چاپ رسیده و در غرفه این انتشارات عرضه شدند، ولی در همین مدت کوتاه، مورد استقبال بازدیدکنندگان قرار گرفتند. اختصاص عواید فروش ...