سه شنبه ۰۱ خردادساعت ۰۲:۳۴May 2024 21
جستجوی پیشرفته
ایمنا ۱۳۹۸/۰۴/۲۹ - ۱۹:۳۱

ای آدم ها هیچ وقت به مرگ و نیستی فکر کردید؟

11 سال پیش، ساعت 8 صبح در شمال، توی حیاط نشسته بودم که زنگ تلفن به صدا در آمد. دیدم شماره خسرو عزیزه،تعجب کردم، شروع کردم به سلام و علیک و گله که چه عجب،اونم این موقع صبح زنگ زدی؟گفت من خسرو نیستم. تازه فهمیدم پوریای عزیز پسرشه. چون صداش خیلی شبیه خسرو بود؟ گفتم چی شده پوریا؟گفت بابام رفت... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)