سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های جنگ 33روزه در گفتگوی اختصاصی با سرلشکر حاج قاسم سلیمانی
. * چگونه جنگ به پایان رسید؟ آن وقت آقای حمد آل خلیفه که نخست وزیر قطر بود، وزیر خارجه بود. او در سازمان ملل بود و وساطت می کرد و می آمد لبنان و می رفت. او بعداً نقل کرد و گفت در آن روزها آمریکایی ها ابداً اجازه نمی دادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه ی خودم استراحت کنم که دیدم ناگهان سفیر اسرائیل در سازمان ملل سراسیمه آمد دنبال من. با عجله و با نگرانی به من گفت ...
قاتل بعد از 9 سال: اگر رضایت نمی دهید زودتر اعدامم کنید
مقتول به اتهام معاونت در قتل به حبس محکوم شد. روز گذشته بعد از گذشت 9 سال از حادثه، مرد افغانستانی درخواست تعیین تکلیف کرد. او گفت: من در این سال ها هرچه داشتم از دست دادم و دیگر تحمل زندان را ندارم. متهم درباره روز حادثه گفت: یکی از پسران مقتول با پدرش اختلاف داشت و این اختلاف آن قدر شدید بود که او می خواست پدرش را بکشد. من گول حرف های او را خوردم و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. روز ...
عکس نوشته ها و متن کامل گفت و گوی مطبوعاتی سرلشکر قاسم سلیمانی
.... ** اگر جنگ 33روزه متوقف نمی شد، ارتش رژیم صهیونیستی متلاشی می شد چگونه جنگ به پایان رسید؟ آن وقت آقای حمد آل خلیفه که نخست وزیر قطر بود، وزیر خارجه بود. او در سازمان ملل بود و وساطت می کرد و می آمد لبنان و می رفت. او بعداً نقل کرد و گفت در آن روزها آمریکایی ها ابداً اجازه نمی دادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه ی خودم استراحت کنم که دیدم ...
ناگفته های سردار از جنگ 33 روزه/ جزئیات جلسه حاج قاسم با رهبر انقلاب در روزهای ابتدایی جنگ 33 روزه/ ...
تبادلات قبلی اسرائیل حاضر نشد اسرای اصلی که بعضاً نوجوان بودند اینها را آزاد بکند، و بعداً نوجوان بودند که دوره ی طولانی در زندان به سر بردند، بعداً تبدیل شدند به جوانهایی که وارد سنین میان سإلی شدند حزب اللّه درواقع این وعده را داد، در آن تبادل اولیه که انجام گرفت این محقق نشد، یا اسرائیل قبول نکرد این زندانی ها را آزاد بکند لذا حزب اللّه برای تحقق این وعده ی خودش به مردم لبنان اقدام ...
زن جوان؛ به خاطر ازدواج با پسر معتاد از شوهرم جدا شدم
بی زبانی به من فهماند که دوستم دارد، در نزدیکی خانه مان توقف کرد و من پیاده شدم. با رفتن شهرام، سوار یک تاکسی شدم تا به خانه خودم بروم، آن شب خانواده شوهرم مهمان ما بودند و باید خانه را مرتب می کردم. در دلم غوغایی بود، هر لحظه فکری به سرم می زد و وقتی به بابک نگاه می کردم در دلم احساس شرمندگی می کردم، اما بعد به یاد اعتیاد او می افتادم که باعث شده بود در زندگی احساس شکست کنم ...
نگاه یک بازیگر دهه شصتی به تئاتر دفاع مقدسی/ مردم رگ را دوست دارند
را مدیریت کنم. در واقع مجبور شدم به مدت یک هفته پس از بازی در سالن چارسوی تئاتر شهر و رد حال و هوای نمایش رگ، به سرعت خودم را به تئاتر مستقل تهران برسانم و در نقش دیگری ایفای نقش کنم که البته این ها هم از جذابیت های کار ما است. به هرحال من این کار را قبول کردم و فکر می کنم که باید به امثال آن لقب ملی و میهنی داد. تا جایی که من از تاریخ اطلاع دارم که البته اطلاعات زیادی هم نیست، دست کم ...
ناگفته های سردار قاسم سلیمانی از جنگ 33 روزه لبنان و اسرائیل
اجازه نمی دادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه ی خودم استراحت کنم که دیدم ناگهان سفیر اسرائیل در سازمان ملل سراسیمه آمد دنبال من. با عجله و با نگرانی به من گفت که کجا هستی؟ گفتم مگر چیز جدیدی شده؟ گفت برویم سازمان ملل. آمدم دیدم این جان بولتون خبیث خیلی نگران و مضطرب دارد قدم می زند. هر دو به من گفتند الان باید جنگ متوقف بشود. گفتم چرا؟ گفتند اگر جنگ متوقف نشود، ارتش ...
این خانه را سه شهید ساختند
دلت آرام می شود ... هفته دفاع مقدس، بهانه مبارکی بود برای دیدار با این مادر دوست داشتنی که چند سالی هم می شود خانه اش به خانه موزه شهید تبدیل شده و عده زیادی با قدم گذاشتن در آن، دلشان با شهدا گره خورده است . اسم خودتان را گذاشته اید مسلمان؟ ! صدای جنگ در خانه آقاجانلو ها خیلی زود بلند شد. صادق، پسر بزرگ خانواده، زودتر از همه پاشنه های همتش را ورکشید و خودش را به ...
امیر تتلو بخاطر دنیا جهانبخت خودکشی کرد + فیلم و عکس
قط یه ویدئو میمونه از آهنگِ ” تو تو دیدِ من نیستی ” و تو اون ویدئو هم آخرش میمیرم برای همیشه!!!! متن یادداشت دوم: خودم گفتم اونایی که اضافیَن خودشون میرن !! الآن بهم ثابت شد اضافیَم!! وقتی میرم والیبال آخرش اونجوری بیرونم میکنن!! وقتی دعوتم میکنن و بعدش دردسر و حاشیه ساز و ممنوع الورود به تمرین میشم!! وقتی حتی راه آهن تَهِ جدولی میگه ما نمیدونیم شاید یارو خودش میخواد تیم بسازه ! وق ...
سرلشکر سلیمانی: جنگ 33روزه متوقف نمی شد، رژیم صهیونیستی متلاشی می شد
، منهدم شدند و نزدیک به هفت تانک در یک روز زده شد. * چگونه جنگ به پایان رسید؟ آن وقت آقای حمد آل خلیفه که نخست وزیر قطر بود، وزیر خارجه بود. او در سازمان ملل بود و وساطت می کرد و می آمد لبنان و می رفت. او بعداً نقل کرد و گفت در آن روزها آمریکایی ها ابداً اجازه نمی دادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه ی خودم استراحت کنم که دیدم ناگهان سفیر اسرائیل در سازمان ملل ...
مثل تهران امنیت داریم
صبح نیامد. دلم شور زد. غروب هم نیامد. خبری از پدرم نبود. از خستگی خوابم برد و دم اذان صبح دیدم قوم و خویش ها آمدند خانه مان و گریه و زاری سر دادند، دقیقاً نمی دانستم چه اتفاقی افتاده تا اینکه پدرم آمد و گفت که بشیر را کشته اند. روزهای بدی بود، مدام خاطرات بشیر را پیش خودم مرور می کردم دقیقاً مثل حالا و نتوانستم فراموشش کنم. تازه معنای عشق و محبت را فهمیدم. در طول این سال ها خواستگار برایم ...
اسکار بین المللی2020به چه فیلمی می رسد؟/همه رقبای درجستجوی فریده
... نوزدهمین حضور اوروگوئه در رقابت اسکار کمدی درام 97 دقیقه ای از دهه 50 تا 70 است و به عملیات پولشویی می پردازد. اوکراین: به سوی خانه به کارگردانی نریمان علیاف دوازدهمین فیلم اوکراین برای اسکار درام 96 دقیقه ای درباره یک پدر و پسر از خانواده ای تاتار است که باید جسد یک عضو خانواده را از کیف بیاورند و در کریمه دفن کنند. اوگاندا: کنی: نظم از بالا ساخته تی. ...
تحلیل هاشم زاده هریسی و محمد مقدم از تأکید رهبر انقلاب بر رعایت حقوق عمومی
حقوق عمومی در جامعه ما بسیار ضعیف است. این موضوع اولا بهانه به دست دشمنان می دهد و دوم اینکه نارضایتی ها را بالا می برد. چون اگر حقوق عمومی مردم رعایت شود، تحمل آنها برای چیزهای دیگر هم بالا می رود. البته مسأله معیشت، دارو و درمان و خوراک مردم بسیار مهم است. اینها هم جزو حقوق عمومی است. اما مردم به شخصیت و کرامت خودشان بیشتر از خورد و خوراکشان اهمیت می دهند. وی تأکید کرد: وقتی کرامت مردم ...
ناگفته های جنگ 33روزه در گفتگوی اختصاصی با سرلشکر حاج قاسم سلیمانی
. * چگونه جنگ به پایان رسید؟ آن وقت آقای حمد آل خلیفه که نخست وزیر قطر بود، وزیر خارجه بود. او در سازمان ملل بود و وساطت می کرد و می آمد لبنان و می رفت. او بعداً نقل کرد و گفت در آن روزها آمریکایی ها ابداً اجازه نمی دادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه ی خودم استراحت کنم که دیدم ناگهان سفیر اسرائیل در سازمان ملل سراسیمه آمد دنبال من. با عجله و با نگرانی به من گفت ...
حزب الله پیوسته در یک آمادگی صددرصدی به سر می برد/ تحقق پیش بینی جالب حضرت آقا در جنگ 33 روزه
لبنان و می رفت. او بعداً نقل کرد و گفت در آن روزها آمریکایی ها ابداً اجازه نمی دادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه ی خودم استراحت کنم که دیدم ناگهان سفیر اسرائیل در سازمان ملل سراسیمه آمد دنبال من. با عجله و با نگرانی به من گفت که کجا هستی؟ گفتم مگر چیز جدیدی شده؟ گفت برویم سازمان ملل. آمدم دیدم این جان بولتون خبیث خیلی نگران و مضطرب دارد قدم می زند. هر دو به من گفتند الان ...
قتل تلخ دختری که خانه را ترک کرده بود
...: مادر دختری جوان که برای زندگی بهتر به تهران آمده و توسط افراد ناشناس به قتل رسیده بود، جزئیاتی از زندگی پررنج خودش را برای دادگاه تعریف کرد و خواستار دریافت دیه از بیت المال شد . این زن میان سال که برای ارائه دادخواست دریافت دیه از بیت المال به شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران رفته بود، گفت: من دو دختر داشتم. وقتی آنها خیلی کوچک بودند شوهرم فوت کرد و من تنها شدم. دو ...
زندگی به وقت پختگی
برای خرید به خیابان بروم. آلزایمر مدت هاست گریبانگیر فاطمه خانم شده و شاید همین باعث شده تا روزها و ماه هایی را که در این مرکز است، درست به خاطر نیاورد. 2سال از زمانی که فاطمه خانم به این مرکز سپرده شده می گذرد اما خودش می گوید: 2ماه است که اینجا هستم و اگر بنایی خانه مان تمام شود، دوباره به خانه بر می گردم. 2تا نوه هم دارم که خارج از کشور هستند و دلم برایشان تنگ شده. فاطمه خانم نگاهی ...
راویان روزهای فتح؛ فرهنگ اسارت نقشه راه رسیدن به مدینه فاضله
. مدرسه هم که می رفتیم اعزام نیروها را می دیدیم بعضی موقع ها نوجوانان و جوان ها را هم می ددیدم که اعزام می شوند و برایم سوال شد که می شود من هم بروم، انقلاب نوپا بود و مردم هم علاقه مند به انقلاب شدیدا انقلاب را دوست داشتیم و واقعا دلسوز بودیم و برای همین هم تصمیم گرفتم که به جبهه بروم و اولین جرقه های رفتن به جبهه زده شد. خانواده با رفتن شما مشکلی نداشتند؟ خانواده شهرستان بودند ...
نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس/نگاهی به نقش های متفاوت زنان در دفاع مقدس
و شوق برای خدمت به مردم پدید می آورد. مینا کمایی به همراه بیست نفر دیگر، در یک بیمارستان آبادان، امدادگری می کرد و شبها هم در خوابگاه بیمارستان می خوابید. خانم میرزایی، وقتی شروع به تمیز کردن پهلوی مجروح می کرد، حالش به هم می خورد ولی به خاطر خدا تحمل می کرد. یک پرستار داوطلب، شبها بچه اش را به اتاقی در بیمارستان می برد و لباسها را کپه می کرد و بچه اش را روی آن می ...
روایت فرانخبه ایرانی از ساخت اندام بدن
گاهی گریه می کرد تا زمانی که من به خانه آمدم و دیدم که مادرش سارینا را در بغل گرفته و فهمیدم که مادر سارینا به دلیل بیدار بودن او ساعت ها بیدار مانده است، اما احساس می کردم که سارینا باز هم توان بازی کردن را دارد. اکثر افراد می گفتند سارینا بچه بیش فعالی است، اما من می گفتم اینطور نیست بلکه او یک بچه مستعد و باهوش است. ترجیح دادم با توجه به اینکه خود یک روانشناس هستم، ضریب هوشی سارینا را ...
جریان متفاوت عشق در رگ های بانوی نخست اهدای خون
و تابلوهایی که هر کدام در یکی از اتاق هایش دسته دسته روی هم خاک می خوردند. بدتر از آن تابلوهای نقاشی خودش و تابلو و دست نوشته های خط همسرش روی هم در انباری زیر شیروانی خانه اش روی هم مانده بودند. دلم به حال ماندانا و همسرش که نه؛ به حال خودمان و فرهنگمان سوخت، دلم سوخت که امثال ماندانا زیادند، هنرمندانی که جایی برای عرضه هنرشان ندارند و متاسفانه به چشم مسئولان هم نمی آیند ...
9 مهر رویا 17 ساله وقتی بیدار شد مردان پلید را بالای سر خود دید!
همراه مواد امانتی پرسه می زدم تا جای مناسبی را پیدا کنم. در همین حال و هوا با چشمان بارانی به یاد اشک های مادرم بودم که چطور التماس می کرد به خانه برگردم که توسط پلیس دستگیر شدم. دختر آواره بعد از این ماجرا با لو دادن مردان هوس ران از رفتن به خانه خودداری کرد، چون به گفته خودش روی برگشتن نزد خانواده اش را نداشت. او بعد از این اتفاقات دردناک که آینده اش را با تکرار اشتباهات ویرانگرش دود کرده بود از سوی یک نهاد دولتی مورد حمایت قرار می گیرد تا دوباره بعد از بازسازی روح و جسم اش نزد خانواده اش برگردد و زندگی آرامی را در پیش گیرد. منبع: ...
کودک حسود را دریابید!
و آرومی بود!؟ دوستم گفت: بود اما الان دیگه نیست. از وقتی این بچه به دنیا اومده به شدت عصبی و بی قرار شده. انگار شده یه بمب متحرک! زیرچشمی نگاهی به مرجان انداختم. دوباره رفته بود سراغ عروسکش و مشغول بازی شده بود اما حواسش به ما و نوزاد هم بود! چهره معصومی داشت و یک لحظه، دلم برایش سوخت. می توانستم حس و حالش را درک کنم. کودکی وارد خانواده شان شده بود و تقریبا تمام توجهی را که پیش از این ...
در زندان به دنیا آمده ام، در زندان بزرگ شده ام، در زندان می میرم!
گوید خواهر و مادر و زن برادرم در خانه بودند و بعد از اینکه حرف زدن مشکل را حل نکرد، برای اینکه آنها را دور کنم به چوب دستی چوپانی ام متوسل شدم اما همسایه ها ما را جدا کردند و به خانه برگشتیم. اما ناگهان من را صدا زدند بیا که دعوا شده. من هم چاقویی را که موقع چوپانی برای جلوگیری از تلف شدن دام همراهمان می بردیم، برداشتم و پیش خودم گفتم شاید یک وقت لازم شد ! می گوید وقتی وارد دعوا شدم شانه ی ...
زنی خندان
از خانه کتاب هایی را که دوست داشتم با خودم به مدرسه می بردم. بخشی از بینوایان را زیر پتو خواندم. به سنی رسیده بودم که کتابخانه پدرم یا کتابخانه های سفارت هایی که ما آنجا بودیم، کتاب هایی داشتند که مورد علاقه من بود. یک بار کتابی از تولستوی را یواشکی خواندم که خانواده فهمیدند و خیلی تقبیح کردند. می گفتند هر سنی کتاب خودش را دارد، ولی عاشق این شده بودم که هر آنچه را می گویند نباید بخوانی، بخوانم. این ...
تسلیت فقدان مریم فرهمند به جامعه مطبوعاتی و رسانه ای کشور
... پدر و مادرم در سفر بودند که از نتیجه آزمایش مطلع شدم. خبردار شدن از موضوع برای من یک درد بود اما اینکه چطور به خانواده ای که انتظار شنیدن چنین خبری را ندارند، اطلاع دهم، مصیبت بزرگتری بود. آن شب تا صبح نخوابیدم و راه رفتم. اگر بنویسم گریه نکردم هم دروغ بزرگ خنده داری است. بالاخره به خودم آمدم و پدر و مادرم را در جریان قرار دادم. نام سرطان بار منفی زیادی دارد و بر زبان ...
غیورمردانی با سن کم اما روحی بزرگ/ مادران شهدا شاهدان بی ادعا
بیان کرد: باید از صبر و تحمل خانواده شهدا الگو بگیریم از عاشورا سخن بسیار گفته می شود اما گاهاٌ بعضی از مفاهیم عاشورا را درک نکردیم، زمانی که پای صحبت خانواده شهدا می نشینیم به درستی این فرهنگ را لمس می کنیم و با همه ی مشکلات و ناملایمت هایی که در کشور وجود دارد نهضت زینبی در وجود مادران شهید است، مادران شهدا جز زیبایی چیزی بازگو نمی کنند. وی با اشاره به انتظار خانواده شهدا از مردم ...
عزل رضاشاه در شهریور سیاه / مهدی تدینی
روزه بود که پدرش را از دست داد و مادرش او را در تنگدستی بزرگ کرد، مصطفی هم شش ساله بود که پدرش را از دست داد و مادر با سختی او را بزرگ کرد. اما شباهتِ به مراتب جدی تر، بزرگ تر و معنادارتر میان این سه رهبرِ کاریزماتیک، مسیری بود که آن ها را به قدرت رساند: خدمت نظامی . رضاشاه در 14 سالگی به فوج سوادکوه پیوست، هنوز آن قدر قد نکشیده بود که بتواند سوار اسب شود. مصطفی هم در نوجوانی وارد ...
بررسی ابعاد شخصیتی آیت الله حاج میرزا علی احمدی میانجی در گفت و گو با شخصیت های سیاسی و حوزوی
...؛ البتّه در میانه خانه نداشتند و نوعاً یک خانه اجاره می کردند یا در خانه دوستان که در اختیارشان قرار میدادند، ساکن می شدند و جلسات علمی داشتند که شبها نوعاً در همان خانه یا خانه ای دیگر، عدّه ای از جوان ها، مومنین و باسوادها می آمدند و ایشان یک جلسه قرآنی داشتند. البتّه بعد یک خانمی حیاط خودش را در اختیار این جلسات قرار داد و خانه دیگری هم خریدند و با آن ضمیمه کردند و یک جایی به نام انجمن دین و ...
دیالوگ های ماندگار عاشقانه در فیلم های ایرانی و خارجی
، ولی تو فقط واژه روانیُ شنیدی. این نشونه آدمای روانیه! (فیلم حقیقت زشت) ♥♥♥♥♥ هیچوقت از ازدواجت پشیمون شدی؟ نه، نه، من عاشق فرانسیس هستم. الان بیشتر از قبل من پشیمون شدم، قبل از اینکه بدونم خودم کی هستم یه یک نفر متعهد شدم! (سریال خانه پوشالی) ♥♥♥♥♥ ای کاش میشد همه چیز روی زمین رو با تو تجربه می کردم. (فیلم ...