ماجرای دستبند زدن بر دستان فرمانده سپاه غرب کشور/فکر می کردند بخاطر ریش ...
سایر منابع:
سایر خبرها
چرا معصومه ابتکار به خواهر مری سفارت معروف شد؟
.... خبرنگار آمریکایی در روز دوم و سوم از من پرسید: اسم شما چیست؟ من تا آن زمان فکر نکردم که ممکن است کسی اسمم را بپرسد، با خود گفتم چرا اسمم را به این آقا بگویم. حالا تمام این افکار در ظرف 10 تا 15 ثانیه بود که آدم فرصت دارد فکر کند. با خودم گفتم اسمی بگویم که برای او آشنا باشد، گفتم: اسم من مریم است. گفت: مری؟ گفتم: بله. این اسم دیگر از آن روز روی من ماند. منبع: دانشجویان و گروگان ها؛ تاریخ شفاهی دانشجویان پیرو خط امام، تدوین حسین جودوی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان 92، صص 34-36. لینک کوتاه کپی لینک ...
دستخط خوشبختی
آسایشگاه زنگ زد و گفت محمد چکار کنیم؟ گفتم چی رو؟ گفت انتخاب رشته، چی بخوانیم؟ گفتم نمی دانم... گفت بریم کامپیوتر؟ گفتم بریم! (محمد می خندد) اصلا به همین راحتی انگار می خواهیم بریم سینما! خلاصه این شد که رفتیم این رشته. اتفاقا دانشگاهی که پذیرفته شدم پله داشت و مسئولان دانشگاه بعد از مدتی هماهنگ کردند بروم دانشگاه دختر ها درس بخوانم، چون همکف بود و پله نداشت. در هر صورت کاردانی را گرفتم، تحصیلم که تمام ...
علیپور:خیلی تحت فشار بودم،خلاص شدم/ گلزنی به ماشین سازی سخت است
می کنم واقعاً سبک شدم. گفتم که به این گل ها نیاز داشتم. خیلی ها هم می گفتند با زدن اولین گل موتور گلزنی تو روشن خواهد شد. خیلی ها به من گفتند و خودم هم فکرش را می کردم که با زدن اولین گل مشکلات حل می شود. خوشحالم به جای یک گل، سه گل زدم. شنیدیم توپ بازی را به رسم همه گلزنانی که هت تریک می کنند برداشتی و با خودت به رختکن بردی. نه تنها به رختکن بردم بلکه از تک تک بازیکنان ...
هر ذره خاک سیلک کاشان، اسطوره ای نهان است
فرانسه برای دیدن سیلک به اینجا آمده بود که به وی گفتم چیزایی که شما دارید از کدام فرهنگ است و از کجا این تمدن را آوردید؟ اینها چیزایی که شما دارید از تمدن های ایران، عراق و مصر است. وی با دعوت از مردم کاشان برای دیدن این مکان باستانی گفت: وقتی هیات بازنگری کاوش های سیلک به سرپرستی صادق ملک شهمیرزادی کارش تمام شد من اینجا تنها شدم بنابراین به مدارس شهر می رفتم و با التماس از معلمان می ...
سیمای او در این آینه روشن همان است که من می خواهم
استاد روان شناسی بود ناراحت شده بود که رفته بود آمریکا و برگشته بود و دیده بود که درب اتاقش را بسته اند و کاغذ بازنشستگی زده اند)، قبل از اینکه آن ها بیایند برای اینکه این بلا سرم نیاید سال 79 تقاضای بازنشستگی کردم. دکتر شیخ الاسلامی می گفت شما واقعاً می خواهید بازنشسته بشوید؟ گفتم بله می خواهم بازنشسته بشوم؛ و بازنشسته شدم. سال 83 اگر من هم می ماندم مثل همین ها بازنشسته می شدم. با او ...
حال و هوای المپیاد نجوم از زبان تنها دختر مدال آور این مسابقات/ سهم دانش آموزان ایرانی 10 مدال بود
را پذیرفتم هرچند در ابتدای راه مشکلات بسیاری وجود داشت و در دو سه ماه اولی که در آزمون ها شرکت می کردم رتبه بالایی نداشتم، چون آگاهی کاملی از مطالب نداشتم، اما به تدریج و با روحیه ای از طرف معلمان می گرفتم شرایط خودم را بهبود بخشیدم تا در نهایت در تیم اول اعزام مسابقات جهانی پذیرفته شدم. باشگاه خبرنگاران جوان: امسال المپیاد نجوم نسبت به سال گذشته نتیجه ضعیفی داشت، به نظر شما مشکل چه ...
محمود صادقی؛ از حقوق 11میلیونی تا تقلید از آیت الله وحید
، پدر من از سال 41 در مبارزه بوده، خود ما تا حدی از دوره نوجوانی و جوانی بودیم، در دوره جنگ بودیم، هرچه که هست، خوب و بدش، ما جز بانیان این نظام بودیم و الان من شدیداً به این نظام تعلق دارم و همان تصویری که از زمان جنگ و دفاع مقدس از سپاه داشتم، همان تصویر در ذهنم مانده، به این دوستان هم گفتم من افتخار می کردم لباس بسیجی می پوشیدم و جبهه می رفتم، سپاهی ها فرمانده ما بودند، در حالی که ما به آن ها ...
نظارت استصوابی را با خوانش خودم قبول دارم
پیش از این یک بار در سال 1395 حکم جلب سیار او را شبانه صادر کرده بودند؛ حکمی که درنهایت با پادرمیانی برخی از اعضای هیات رییسه مجلس حل و فصل شد اما این نماینده مجلس روز گذشته در بخشی از مصاحبه مفصلی که با اعتمادآنلاین داشت، به این موضوع نیز پرداخت و گفت مقابل این بازداشت، مقاومت کرده؛ چرا که این امر غیرقانونی بوده است. صادقی البته در این مصاحبه علاوه بر توضیح درمورد آن ...
گفتگو با رئیس کمیته ملی پارالمپیک
. مجری آن لحظه ای که متوجه شدید پاتون رو از دست دادید قطع شده. میهمان به خدا قسم به اندازه ته خودکار ناراحت نشدم نه که من آدم بزرگی بودم ها، لطف خدا برکت انقلاب، برکت جبهه به من داد. مجری چی گفتید آن لحظه. میهمان هیچی گفتم خب از امروز صرفه جویی می کنیم تو جوراب همین. مجری بعد شما خیلی حقوق و درآمد خوبی دارید از این ورزش؟ میهمان تو طول 36 37 سال 38 سال که تو ...
ماجرای دختر خاخام یهودی که بعد از مسلمان شدن از خانواده طرد شد/ سخنان کافی را گوش می کردم
...> خانواده تان با تشرف شما به دین اسلام مشکلی نداشتند؟ خانواده ام شکایت کردند. کار به دادگاه رسید. ارتباطم با خانواده ام قطع شد. سه سال تمام رابطه نداشتند و من فقط موقعی که پدرم به کلیسا می رفت پشت در می ایستادم و پدرم را می دیدم و وقتی فرزند اولم متولد شد پدرم کمی نرم شد و پیغام فرستاد بچه را بیاورید تا من ببینم وقتی او را دیدم دست و پایش را بوسیدم گفت قسمتت این بوده و پذیرفت و ما هر چه خدا ...
ممنوع التصویر شدن بازیگر سریال ستایش 4 / در دوبی چه اتفاقی افتاد ؟
و مدتها است این حس که با خوشحالی از سر سفره بلند شوم را درک نکرده ام. قبلا خیلی شل می گرفتم و اهمیتی نمی دادم . حالا به خودم آمدم و 6، 7 کیلو کم کرده ام و دست خانمم هم درد نکند که خیلی حواسش هست. نمی دانم چرا ممنوع الکار شدم بازیگر تب سرد در پاسخ به این سوال ضیا که چطور بعد از سریال نرگس که همه بازیگران آن جوان اول تلویزیون و سینما شدند، شما ممنوع الکار و از کشور خارج شدید ...
مردم بر خلاف مسئولان از هنرمندان حمایت می کنند/ عصر جدید فرصتی برای دیده شدن بود
سرنوشت شما تغییر می کرد، این موضوع را می پذیرید؟ بله، در واقع از اجرای اولم به هیچ عنوان رضایت نداشتم و اگر آن لحظه سید بشیر حسینی کارت طلایی نمی داد شاید من هم مثل خیلی از شرکت کنندگان به زندگی قبل از عصرجدیدم برمی گشتم اما این اتفاق افتاد و من تمام تلاش خودم را کردم تا لحظه آخر بجنگم و از این فرصت که پیش آمده نهایت استفاده را ببرم. بعد از اجرای اول با نظرات منفی مواجه شدم و این ...
از خط منافقین برای انحلال ارتش تا پیروزی در 330 درجه محاصره
عبور می کردم تانک فارم ها وقتی با آر پی جی منفجر می شدند شعله هایش به جیپ ما می رسید، خیلی متاثر شدم که این عراقی ها که از یک تیپ ما که در سال 55 مانور می رفت وحشت داشتند و ارتششان را آماده باش می دادند که مبادا سرشان را به طرف بغداد کج کنند، الان آنقدر پر رو شده اند که تاسیسات حساس و حیاتی ما را می زنند؛ به خرمشهر که رسیدم دیدم اتاق جنگ را دارند جا به جا می کنند، ناخدا حکمت جوادی فرمانده منطقه ...
رسول خطیبی: مادر من 2 شهید و 2 جانباز به کشور تقدیم کرده است
، عنوان کرد: من برای تماشاگرانی که از تبریز آمده بودند دست زدم. سرپرست ما به من گفت که به سمت آن ها بروم و اتفاقی متوجه شدم تماشاگران پرسپولیس هم آنجا حضور دارند. فقط می خواستم از تماشاگران تیممان تشکر کنم که از راه دور به اینجا آمدند. سرمربی تیم فوتبال ماشین سازی در خصوص اینکه بعد از اعلام پنالتی برای چه کسی دست می زد، اظهار داشت: برای خودم دست می زدم. چون یک بازیکن 19 ساله را به زمین فرستادم که پنالتی داد، ولی آن صحنه پنالتی نبود. باز هم به آن 19 ساله ها افتخار می کنم که مقابل پرسپولیس با شهامت بازی کردند. ...
تنها فرق من با دیگران فقط دو تا عصا است
...، یک روز برای آب خوردن از روی صندلی ام بلند شدم که از پشت سر، یکی از بچه ها، مرا هول داد، به زمین خوردم و شصت دستم آسیب دید. بعدازاین اتفاق، مدیر مدرسه به پدرم گفت: با توجه به شرایط بچه ی شما ما نمی توانیم اجازه تحصیل به او را در این مدرسه بدهیم و به نوعی مرا اخراج کردند. می خندد و می گوید: پرونده را زیر بغلم گذاشته و گفتند: مال گن بیخ ریش صوحوو...چند هفته ی سخت را در خانه ماندم، با خودم می گفتم ...
صادقی: مجلس باید صدای مردم باشد نه تریبون نظام/ 98 نفر از آقازاده ها در لیست بورسیه های غیرقانونی حضور ...
اصلاحات نیوز؛ محمود صادقی، سیاستمدار اصلاح طلب، حقوق دان و مدرس دانشگاه است، که هم اکنون به عنوان نماینده تهران در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، همچنین دانشیار رشته حقوق در دانشگاه تربیت مدرس و نیز عضو کانون وکلای دادگستری ایران، فعالیت می کند. صادقی دانش آموخته کارشناسی حقوق قضایی از دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد و دکترای حقوق خصوصی از دانشگاه تربیت مدرس است، همچنین تحصیلات حوزوی خارج فقه و اصول ...
خطیبی: کل استادیوم به یک مادر شهید فحش دادند!
تماشاگرانی که از تبریز آمده بودند دست زدم. سرپرست ما به من گفت که به سمت آنها بروم و اتفاقی متوجه شدم تماشاگران پرسپولیس هم آنجا حضور دارند. فقط می خواستم از تماشاگران تیممان تشکر کنم که از راه دور به اینجا آمدند. سرمربی تیم فوتبال ماشین سازی در خصوص اینکه بعد از اعلام پنالتی برای چه کسی دست می زد، اظهار داشت: برای خودم دست می زدم. چون یک بازیکن 19 ساله را به زمین فرستادم که پنالتی داد ولی آن صحنه پنالتی نبود. باز هم به آن 19 ساله ها افتخار می کنم که مقابل پرسپولیس با شهامت بازی کردند. ...
مظاهر مصفا، از آخرین بازماندگان نسل استادان بزرگ ادبیات فارسی درگذشت / تنها بود با صد هزار مردم
دانشجویی به این شاگرد کوچکش اعتماد کرد و مدخل هایی برای نگاشتن سپرد. پای من اکنون به یکی از بزرگ ترین مراکز علمی باز شده بود و رسم تحقیق را می آموختم. شاگردانش را رها نمی کرد. تا همیشه با آنان بود و در سایه لطفش بودیم. او نه تنها شاعری یگانه و مصححی نامدار و محققی ژرف کاو بود، بلکه معلمی توانا هم بود. از دبیری دبیرستان در قم تا استادی ممتاز در دانشگاه تهران را طی کرد. خودش می گفت که 60 سال متوالی ...
مهاجری: تیر خلاص را خوردم / دیگر نمی توانم چیزی به نساجی اضافه کنم
دقیقه است که هیچ تیمی موقعیت گل روی دروازه ما نداشته است. الان باید چکار کرد؟ من از خودم گذشتم چون شغلم را دوست دارم. این مردم را هم دوست دارم و اهل شعار دادن هم نیستم. با افتخار میگویم که این جو را هیچ کجای ایران ندیده ام. شما از کفشگری و قاضی خبر دارید؟ آنها به تمرین می امدند و عصبانی بودند. گفتم که بهتر است به تمرین نیایند. آنها در شرایط سخت به تیم آمده اند و با این شرایط باید کم کم نساجی را از ...
داریوش ارجمند جواب افخمی را داد/ با من یک فریم هم فیلم کار نکرده اند می گویند ضعیف کش است!
حرفی بزنم چون تلویزیون خانه من است و به هر حال یک جاهایی اشکال پیش می آید. اینکه می گویی گرفته است یک علامت است و نشان میدهد این مردم فهیم هستند. ارجمند با اشاره به رضایت 85 درصدی مخاطبان از این سریال گفت: گفتند 85 میلیون را از کجا آورده اید؟ شیرخواره ها را هم حساب کرده اند؟ نمک می ریزند. مگر وقتی می گوییم نمی خواهم صد سال سیاه تو را ببینم منظورمان واقعا یک قرن است؟ این اگزجره در ادبیات ...
به بهانه سالگرد ارباب فضل و صداقت و ایمان، مرحوم حسن تفضلی
خاطرش را خوش کرد و گفت : ارباب ! امروز خودت آمده ای ؟ تازه متوجه حضورش در مقابل خودم شدم . اما تمام ارباب بودنش را در لایه ی پنهان پاسخ کریمش به شاطر یافتم . ارباب: “چه کنم، این بیچاره ها را هر روز زحمت خرید نان می دهم . خجالت می کشم، گفتم امروز را خود نان بخرم”، من میان حواس پرتی های نوجوانی، تمام خودم را سپردم به این گفتگوی ارباب و شاطر. خوب تماشایش کردم و به خاطرش ...
قلعه نویی: خوشحالم دعوت شدم کمیته اخلاق؛ با سند می روم
سیدجلال حسینی تقدیر کردیم اگر عمری باشد برای احسان حاج صفی می خواهیم این کار را کنیم. ما باید به این سمت برویم. شما از تمام مدیران تیم ها بپرسید. هر تیمی که می خواهد وارد اصفهان شود چه با ما چه با ذوب آهن کار داشته باشد زنگ می زنند و می پرسند چه کاری از دست ما برمی آید. باید به این سمت برویم نه اینکه مربی که می خواهد فوتبال بازی کند فحش ناموس بشنود. چرا من باید چندین سال فحش تحمل کنم نه فدراسیون نه ...
برخی نمایندگان مجلس اصرار دارند بعد از نمایندگی، کارمند وزارت نفت شوند!
معنی است؟ یعنی شما جعل اعتبار می کنید، خلق پول می کنید. همین طور اقتصاددان های باهوش می فهمند که چند سال دیگر دوباره جهش قیمت داریم؛ روشن است دیگر. وقتی ارزش پول ملی مرتب در حال نزول هست، با خلق نقدینگی جدید معلوم نیست چند سال دیگر دولت باز مجبور باشد به خاطر اینکه بدهی ها را کنترل کند دست از سر کنترل ارز بردارد؟ این دولت تا آخر دوره خود کنترل کند، دولت بعدی باید چه کار کند؟ هر دولتی ...
■ سجده بر زمین موضوعی است که پیامبر پایه گذار آن است
الدولة) و دمعی از نمایندگان مجلس و رهبر شابق اخوان المسلمین حضور داشت. یک نفر از مهمانان سؤال کرد چرا شما بر مهر سجده می کنید در حالی که در دیگر طوایف اسلامی چنین التزامی وجود ندارد؟ گفتم: لابد توجه دارید که سجده بر روی چیزی، غیر از سجده برای آن است یعنی ما بر زمین سجده می کنیم نه برای زمین؛ سجده بر خاک و سنگ، به خاطر خضوع و اظهار ذلّت در برابر خدای بزرگ است. آیا سجده بر خاک ...
مصاحبه با دو جوان موفق پاسارگادی
بود وارد هنرستان شد، این جوان شایسته پاسارگادی می گوید سه سال دوران دبیرستان رتبه برتر شهرستان پاسارگاد بودم و رویایی مهندسی بازرسی را در سر دارم که به بهانه کسب موفقیتش با او گفتگوی مختصری داشته ایم *با توجه به اینکه شما با احتساب معدل دیپلم وارد دانشگاه شدید آیا حذف کنکور در نظام جدید و برگزاری امتحانات نهایی را عادلانه تر می دانید؟؟؟ قطعا این تغییرات عادلانه تر و گامی بلند ...
باید اعتماد مردم بازگردد/من امروز تنها به دنبال منافع ملی هستم/حصر کمک کرده تا محصورین از برخی خطرات ...
... در خیابان ستارخان تهران. من را به مسگر آباد فرستادند. در آنجا خیلی از مسائل را دیدم و با خود گفتم خدا مرا دوست داشته که به اینجا فرستاده. برای اینکه در آنجا هم فقر مالی و هم فقر آگاهی را در میان افراد دیدم. دخترانی که دو سه سال رد شده بودند و سنی بالا داشتند. برایم ناراحت کننده بود وقتی به دنبال مسائلی می رفتند که غیرت پدران شان قبول نمی کرد. در نتیجه از مدرسه به دلیل غیبت طولانی اخراج شده و ...
خانواده ای با 6 پسر و 6 رزمنده
. فاصله سنی من با شهید پرویز سه سال و شهید یعقوب هفت سال بود. در زمان جنگ گاهی اتفاق می افتاد هر شش برادر همگی در جبهه بودیم. خانواده ما دو شهید و دو جانباز نثار انقلاب کرده است. خودم 22 درصد جانبازی دارم؛ یکی از برادرانم هنوز عوارض موج گرفتگی در جنگ را همراه خودش دارد. چون انقلاب کرده بودیم و دوست نداشتیم دوباره خاک وطنمان را از دست بدهیم برای همین در مسیر جبهه در رفت وآمد بودیم. با آنکه خانواده ...
آخرین گفت وگوی رسانه ای اعظم طالقانی
بودید کجا بود؟ در خیابان ستارخان تهران. من را به مسگر آباد فرستادند. در آنجا خیلی از مسائل را دیدم و با خود گفتم خدا مرا دوست داشته که به اینجا فرستاده. برای اینکه در آنجا هم فقر مالی و هم فقر آگاهی را در میان افراد دیدم. دخترانی که دو سه سال رد شده بودند و سنی بالا داشتند. برایم ناراحت کننده بود وقتی به دنبال مسائلی می رفتند که غیرت پدران شان قبول نمی کرد. در نتیجه از مدرسه ...
پدرم فراتر از هر حزب و تشکلی بود/ بازرگان به دنبال برقراری حکومت اسلامی نبود/ آیت الله طالقانی هیچ گاه ...
بالاخره بعد از طی کردن مراحل روزمزدی، پیمانی و رسمی درنهایت به دانشگاه رفته و برای دوره دبیری آماده شدم تا اینکه خودم توانستم یک مدرسه دایر کنم. نشاط: رشته دانشگاهی شما چه بود؟ طالقانی: بنده ادبیات فارسی خواندم. * تکیه پدرم حضور در اجتماع بود نشاط: تأکید پدرتان بیشتر بر روی مباحث فرهنگی بود؟ طالقانی: خیر، می گفت که باید به اجتماع بروید و اجتماع را ...