سایر منابع:
سایر خبرها
روزی که شیشه خودروها پایین باشد
هم بسته های بهداشتی و ماسک و دستکش بین بچه ها تقسیم می شود. چهره بچه ها وقتی ماسک می زنند و دستکش ها را به دست می کنند دیدنی است. نازنین همراه پدر و مادر، و سه برادر و خواهرش در یک اتاق کوچک در حاشیه های جنوبی تهران زندگی می کند. او وضع زندگی شان را این طور توصیف می کند: خانه ما خیلی دور است. دور تا دور حیاط پر از اتاق های کوچک است و خانواده های زیادی باهم زندگی می کنند. ما ...
آقای بازیگر: آدم خانه دوستی هستم
. وی افزود: این را از ته دل می گویم؛ من خیلی آدم خانه دوستی هستم و سعی می کنم که از این زمان استفاده کنم. طبیعتاً آدم در این شرایط تمرکزش بیشتر می شود. البته اگر خیلی به اخبار و ماجرا ها توجه نکند و خودش را در معرض اخبار قرار ندهد. بازیگر سریال پدر ادامه داد: من در رادیو در شبکه جوان دائم می گفتم آقا تو را به خدا بچه ها هر روز مدرسه و دانشگاه نروند. بنشینند در خانه و اینقدر ...
زندگی زیر سقف خدا/ مساجدی که درهای آن بسته نیست
توجه به این شرایط چه باید بکند. روحانی اما نه موعظه کرد و نه راه چاره پیش پای او گذاشت، چند دقیقه ای سکوت کرد و گفت: تا حالا مگر خدا روزی شما را نداده است، پس به او اعتماد کن، نیت کن و اگر فردی مومن و مناسب پیدا کردی قبول کن، ازدواج امر خدا و سنت پیامبر است، دل به حکمت او بده تا او تو را یاری کند ، دل فاطمه روشن بود و انگار این ها حرف دل او بود فقط می خواست کسی به او بازگو کند، در راه ...
بزرگمردانی که درس آزادگی وغیرت را مشق کردند
از دیدن دوره آموزش نظامی نزد پدرش می رود و از وی می خواهد که اجازه دهد به جبهه برود اما پدر این اجازه را به او نمی دهد و از او می خواهد که به درس و مدرسه بپردازد، وقتی پدر شهید ذوالفقاری با اصرار فرزندش مواجه می شود به او می گوید که با وجود سن کم نمی تواند در جبهه کار مثبتی انجام دهد. وقتی محمد حسین حرف های پدر را می شنود غمیگین دلشکسته به پدر می گوید: شما می گویید من نروم، حتی نمی توانم برای ...
ناسزا گفتن پسر بچه اتفاق تلخی را رقم زد
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، اصلا نفهمیدم چگونه خودم را به بیمارستان رساندم. هر لحظه برایم یک سال می گذشت. زیر لب فقط دعا می کردم و نگران و مضطرب پشت در اتاق عمل قدم می زدم، از خدا می خواستم تا پسر کوچکم زنده بماند. دلهره عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته بود تا این که ... این ها بخشی از اظهارات زن میان سالی است که برای شکایت از مرد همسایه وارد کلانتری شده بود. او در حالی ...
دوپینگ ناکام شبکه 3
(که اولی در کارگردانی تازه کار است و دومی سابقه ساخت چند سریال و فیلم سینمایی در کارنامه دارد) دانست. سریال درباره دو همسایه است که خانه هایشان روبروی هم است و در یک شب دو بچه به دنیا می آورند. داستان از شیر خوردن یکی از بچه ها و شیر نخوردن دیگری آغاز می شود. حضور یک دانشمند به نام زکریا باعث می شود او با استفاده از شیر مادر یکی از بچه ها، قرص هایی تولید کند که قدرت هایی جادویی به این ...
فزاینده شدن جنگ در خانه ها وآسیب به کودکان
خشونت به سرعت آشکار و پیگیری شوند. گرد لندزبرگ، مدیر اتحادیه انجمن های شهر و شهرداری آلمان می گوید: مشکل اینجاست که تماس اداره جوانان و نوجوانان با خانواده ها گسسته یا محدود شده است. اداره یاد شده، از طریق مدارس و مهد کودک ها بر وضعیت روحی، تربیتی، بهداشتی، تغذیه ای و آموزشی کودکان و نوجوانان در خانه ها نظارت دارد و با والدین و مربیان در ارتباط و تعامل است. اما مهد کودک ها، مدرسه ها، اماکن ورزشی و ...
از کلنجار رفتن با تکالیف تا تمرکز بر بهزیستی فرزندان
. من که خیلی ناراضی هستم چون خودم باید به هر دو بچه رسیدگی کنم. امسال فقط شهریه دادیم، اما از اول سال مدرسه ها تعطیل بودند و بچه ها خیلی از مطالب درسی را آموزش ندیدند. با همه دغدغه های این روزها، چگونه باید معلم فرزندم باشم؟ سمیه ولیخانی، دانشجوی دوره دکتری مشاوره کودک دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر ، با اشاره به دشواری های آموزش کودکان و نوجوانان در این روزها گفت: در میان هرج ...
پنجره ای رو به صبح
دلم یک پنجره می خواهد، تا صبح که می شود باز کنم درهایش را به سمت گل های باغچه و بوی اطلسی های بهاری بپیچد توی اتاق، مادرم کنار سماور بنشیند و چای بریزد و پدر با سنگگ داغ از راه برسد. دلم یک باغچه می خواهد، که هر صبح بهاری با لبخند گل هایش، نسیم روح بخش بهاری در خانه بپیچد. دلم یک بغل یاس می خواهد، تا عطر احساسش را تنفس کنی، تا سرمست شوم از عطر عاشقی شان. دلم یک کوچه می خواهد، تا هر روز ...
منتخبان مردم تهران در مجلس در روزهای کرونایی مشغول چه کارهایی هستند؟
.. تهیه شده بود که به برخی خانوارهای محروم تقدیم شد. وی ادامه می دهد: یک برنامه شبانه هم به مدرسه صبح رویش که ویژه بچه های کار در دروازه غار بود رفتیم یا روز دیگری با گروه جهادی حنیفا قرار گذاشتیم و به آجرپزخانه های حاشیه شهر تهران رفتیم با خانواده های محروم صحبت کردیم و اقلام بهداشتی که برای دوران کرونا لازم بود بین خانواده ها توضیح شد. این بازدیدها اما صرفا به گفت وگو و توزیع اقلام ...
پیروزی ذهن جادویی بر روزهای کرونایی / لحظات خوشی که رقم می خورد
: اگر مثل ما اهل باشگاه و ورزش هستید می توانید با وسایل محدودی که در خانه دارید مثل توپ، بارفیکس ، طناب و چند کلیپ ورزشی که با یک سرچ و دانلود ساده پیدا می شود در خانه ورزش کنید کاری که ما هر روز صبح انجام می دهیم البته قبلش تمام پنجره های خانه را باز می کنیم تا عطر نسیم بهاری یادمان نرود. بعد بچه ها برنامه درسی خودشان را نوشته اند و به مواردی که مدرسه و معلم از آنها خواسته می ...
مهمانی این جوانان در ویلای کرج چگونه گذشت؟ +عکس
محدود است تا امکان انتقال کرونا پایین بیاید. منصوریان می گوید: یک گروه از بچه ها از 29 اسفند تا 5 فروردین در ویلا بودند و یک گروه دیگر از 7 فروردین تا پانزدهم. شبانه روزی برای این روزها مدتی است از شیراز به تهران آمده اند و آقای دکتر از شرایط سخت انتخاب خانه برای خانواده های مستاجر و دارای فرزند اوتیسم می گوید: باید کلی بگردیم تا آپارتمان تک واحده در طبقه اول یا روی پارکینگ پیدا ...
الهام حمیدی| جنجال ماجرای رونمایی از همسرش + عکسهای دو نفره و بیوگرافی
داده بودم قیمت دلار سه برابر شد. من با دلار ارزان شروع کرده بودم و همین موضوع باعث شد که ضرر مالی بسیاری را متحمل شوم، این شکست اقتصادی در روحیه ام اثر بدی گذاشت و باعث شد از ریسک های مالی بترسم و توان ریسک مالی را از من گرفت. خانواده الهام حمیدی پدر، مادر و برادر الهام حمیدی الهام حمیدی درباره ی خانواده اش می گوید: پدرم بازنشسته و مادرم خانه ...
اصرارهای نافرجام برخی برای تعطیل شدن تلویزیون و سریال سازی در 1399
"بچه مهندس" یا داستان جنایت منافقین در "شاهرگ" "بچه مهندس" در قدم اول ماه رمضان دو سال قبل به تلویزیون آمد و ماجرای پرورشگاهی به نام "خانه خورشید" را مطرح کرد. شاید این ایام برای فصل سوم این مجموعه تلویزیونی نیز دوباره تکرار شود؛ چرا که این سریال یکی از گزینه های شبکه دو برای ماه مبارک رمضان است. علی غفاری کارگردان این سریال تلویزیونی درباره زمان پخش این سریال گفت: فصل سوم "بچه مهندس" یکی ...
شهیدی که قول داد عید به خانه برگردد
تهران مخابرات تهران به خط مقدم دارخوین اعزام شد این مادرشهید افزود: یادم است وقتی از من در خواست هزینه برای تهیه لباس به جبهه کردن کرده بود من به او پول ندادم اوهم یک تور ماهی گیری برداشت سمت رودخانه تمبی رفت و با تور ماهی گیری رفت ماهی بزرگ صید کرد که با فروش آن هزینه لباس خود را جور کرد و به جبهه رفت. مادر شهید بخشی اضافه کرد: در آن چند ماهی که در جبهه بود به خانه نیامد از آن جا نامه ...
به حمید گفتم داعشی ها سرت را می برند اما برایش مهم نبود + عکس
پدر شهید باشد. با راهنمایی های ایشان وارد خانه می شوم. دور تا دور خانه پر است از تصاویر شهید حمید وفایی. می نشینیم و گفت وگوی ما با مادر شهید آغاز می شود. روایت زرافشان وفایی مادر شهید را پیش رو دارید. شاگرد امام خمینی (ره) اولین بار که به ایران آمدم سه سال داشتم. همزمان با جنگ ایران و عراق بود. زندگی ما در ایران جوار بارگاه شاه عبدالعظیم حسنی (ع) آغاز شد. من خیلی زود ازدواج ...
سایۀ یک شوک
حوزۀ علمیه و شرح پرآب وتاب اش از شور و شوقی که برای طی مدارج طلبگی و پوشیدن لباس روحانیت داشته شروع می شود. در ادامه شرحی دارد از مرگ رییس وقت حوزه ای که او در آن درس می خوانده و تخریب ساختمان قدیمی و زیبای آن حوزه، اندکی پس از فوت آن روحانی با این عبارت مسعود: حاجی که رفت، مدرسه هم خراب شد، بچه ها هم پخش شدن تو مدرسه های مختلف. و سپس هجوم تیغ بیل مکانیکی به پنجره ها و دیوار زیبای مدرسه. این صحنه از ...
باید از ناموس و خاک و وطنم دفاع کنم
شنیدن صدای اذان می شد چون منزلشان کنار مسجد بود. وقتی مادر سرگرم آشپزی و کار منزل بود خیلی آرام از خانه خارج و به مسجد می رفت و کنار منبر آقا خوابش می برد و فراش مسجد او را به خانه می آورد. عادتش بود مادر نگران نمی شد چون می دانست کجاست تا وقتی که محمد بزرگ شد و به مدرسه رفت. سال های دبستان را با موفقیت پشت سرگذاشت. در سال هایی که ملت غیور ایران برای آزادی جان خود را به خطر می انداخت تا ...
قرنطینه خود را چگونه گذراندید؟
به تأکید پزشکان ما در این مدت اصلا از خانه بیرون نرفتیم و فقط دوبار برای خرید از خانه خارج شدیم. البته باید بگویم که برای پدر و مادرم در عید خانه ماندن خیلی سخت بود چون ما خانواده پرجمعیتی هستیم و هرسال روزهای عید شلوغی را پشت سر می گذاشتیم و امسال عید خانه سوت و کور بود و این برای پدر و مادرم سخت بود و به همین خاطر من و برادرم تلاش کردیم فضای مفرحی را برای پدر و مادرم به وجود بیاوریم. برادرم یک ...
پزشکی که تا آخرین لحظه عمر، خودش را وقف مردم کرد + تصاویر
رنجور او را ندیدم که رفتنش را باور کنیم. حالا فقط من مانده بودم که چطور با پدر و مادرم روبه رو شوم؟ چطور این خبر را به آن ها برسانم؟ این ها را علی روحانی راد برادر دکتر شیرین در حالی می گوید که هزار بار بغض و اشک می دود وسط حرف هایش. اولین شهید مدافع سلامت در پاکدشت در بحبوحه حمله ویروس کرونا به پاکدشت دکتر شیرین روحانی راد تمام قد در بیمارستان شهدای پاکدشت حاضر بود. شبانه روز ...
نباید بین نسل امروزی و شهدا فاصله ایجاد شود
، تقویت شودو دیگر آن که از طریق تئاتر ، فیلم و سریال، کتاب، نمایشگاه ها و فضاهای فرهنگی راه و روش شهدا و زندگی نامه و وصیت نامه ی آن ها را می توان بازگو کرد. ضمن اینکه شرکت کردن دانش آموزان و دانشجویان در اردوهای راهیان نور می تواند در این زمینه موثر باشد. با توجه به مسئله کرونا این روزها را چگونه سپری می کنید. با شیوع این بیماری در کنار خانوده اوقات مان در خانه سپری می شود، به طوریکه فقط ...
ملاصالح فیلم 23 نفر را بیشتر بشناسیم
در ایران) آشنا و صمیمی شد و دو سال با او دوستی صمیمانه ای داشت تا اینکه در انتقال به زندان قصر تهران، از هم دور افتادند. العزاوی بعدها در زمان اسارت ملاصالح، 2 بار جان او را نجات داد. ملاصالح در زندان قصر موفق به ادامه تحصیل و اخذ دیپلم شد. او در سال 57 به همراه زندانیان مشهور سیاسی با نظارت صلیب سرخ جهانی آزاد شد. ملاصالح پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای حراست از مرزها و ...
سرنوشت تلخ دو برادر با محلول مرگبار
معلوم نیست این الکل لعنتی چه بلایی سرشان آورده، شاید نابینا شوند، دکترها گفتند که احتمال دیالیزی شدن پسرانم بالاست چون کلیه هایشان آسیب جدی دیده. آن طور که این پدر میانسال می گوید از اوایل اسفند در اهواز شایعه شد که خوردن الکل می تواند از ابتلا به بیماری کرونا جلوگیری کند. بعد هم موجی از مسمومیت های الکلی در این شهر کلید خورد. البته این شایعه خطرناک فقط به اهواز و استان خوزستان محدود نشد ...
شرح سفری نیم روزه، در رکاب جهادگران توزیع کننده اقلام بهداشتی
انون مهربانی محله بود و هم سنگر مدرسه. پدرانی که حتی بضاعت فرستادن بچه هایشان را به مدرسه دولتی نداشتند، پسرانی که باید در گذران زندگی کار می کردند و همه آنان که به مدرسه های وزارت خانه ای که عمر وزیرش هیچ وقت، دو سال بیشتر نمی شود، اعتمادی نداشتند، به سید اعتماد داشتند. سید برایشان معلم گرفته بود، درس هایشان را در مسجد می گرفتند و امتحانشان را پایان فصل می دادند. با اجازه سید، کار را ...
روایت شهادت دانش آموزی که به دست منافقین ترور شد
صدای گرفتۀ مامان و آشفتگی فامیل و اشک های صبورانه خواهرم، همه و همه به خاطر از دست دادن خواهر و برادرم است، و از همه مهم تر، غافل از این که آن جوان سوخته داخل ماشین، برادرم بود. هر سه نفرمان در یک ماشین بودیم و من فقط خواهرم زهرا را شناختم. در آن حادثه تروریستی، از خانواده ما دو نفر شهید و پنج نفر مجروح شدند. برادرم قبل از این که به شهادت برسد، قرار بود به جبهه اعزام شود؛ ولی یکی از دوستانش به او گفته بود: تو تازه از جبهه برگشته ای و چند بار دیگر هم رفته ای، بگذار این بار من به جایت برم. خواهرم نیز همیشه آرزوی شهادت داشت. ...
گفت وگو با مادر شهید مدافع حرم/ به حمید گفتم داعشی ها سرت را می برند اما برایش مهم نبود + عکس
کردم که در این سن جوانی پدر شهید باشد. با راهنمایی های ایشان وارد خانه می شوم. دور تا دور خانه پر است از تصاویر شهید حمید وفایی. می نشینیم و گفت وگوی ما با مادر شهید آغاز می شود. روایت زرافشان وفایی مادر شهید را پیش رو دارید. شاگرد امام خمینی (ره) اولین بار که به ایران آمدم سه سال داشتم. همزمان با جنگ ایران و عراق بود. زندگی ما در ایران جوار بارگاه شاه عبدالعظیم حسنی (ع) آغاز شد ...
داستان کرونا و طلبه های جهادی قم(2): روایت دوم؛ کاش زنده بمانم
سوپ را از روی میزش برمی دارم می گویم: سلام حاج رضا. امروز خیلی سرحالی به سرفه می افتد و با خنده می گوید: علیک سلام. از دست دعای شما آخونداست دیگه تخت کناری را تازه آورده اند. دیروز نبود. روی تابلوی اطلاعاتش نوشته بیست و هشت ساله است. زیر پتو مچاله شده. با این سن نباید خیلی حالش خراب باشد،؛ اما ناهارش را نخورده. آرام صدایش می زنم و می گویم: برادر باید غذا بخوری تا بدنت تقویت بشه ...
قصه سوزناک عاشقانی که سر به کوه و بیابان گذاشتند
...، همزاد آدمی است و همراه او از جهان مینویی به زمین آمده است؛ زمزمه عشق در گوش آدمی، زمزمه آشنایی است؛ صدایی آن جهانی که او را از خاک بر گرفته و به بهشتی عدنی نزدیک می کند که زمانی دیر، در آن زیسته است. از همین روست که قصه های عاشقانه، قصه هایی شنیدنی و خواستنی است. گویی همه این روایت های سوزناک، تکرار یک قصه ازلی و ابدی است؛ قصه ای که حقیقت آدمی را روایت می کند؛ و ادبیات از همین جا شکل می گیرد. داستان های عاشقانه در همیشه تاریخ، مخاطبان فراوان داشته است؛ درست تر آن که انگار گوش آدمی، جز این صدا، صدای دیگری نمی شنود. هر کدام از این مخاطبان، در فرآیند هر کدام از آن روایت ها، ...
حجت الاسلام کوهستانی درگذشت
بامداد شنبه پس از سالها تحمل بیماری، در بیمارستان نیمه شعبان ساری درگذشت. به گزارش شفقنا، حجت الاسلام کوهستانی مسؤول حوزه علمیه کوهستان بهشهر از روحانیون و علمای برجسته ای بود که در ادامه راه پدرش از سال 51 تاکنون مدیریت این حوزه را برعهده داشته است. ساده زیستی، زهد و مردم داری از ویژگی های منحصر به فرد این عالم ربانی بود که بعد از فوت پدر بزرگوارشان همچنان ساده زیستی و ...