خاطره گویی کمند امیرسلیمانی از همبازی شدن با اکبر عبدی
سایر منابع:
سایر خبرها
همسنگر شهید آوینی
نمی گویی اتفاقی می افتد، ما به هم نگاه می کردیم و یواشکی می خندیدیم، هر دویمان یک شیطنت های خاصی داشتیم؛ ولی جلوی دیگران بروز نمی دادیم، چون عصبانی می شدند. خودش می گفت اذیت نمی شوی، می گفتم نه من خیلی موتور را دوست دارم، حتی اگر هم او نمی خواست من را سوار کند، خودم می گفتم سوارم کن. می گفت اتفاقی نمی افتد؟ می گفتم نه چیزی نمی شود؛ اما به دیگران نگو که من گفتم. اکثر اوقات نبود و در ماموریت ...
وقتی خلافکار سابقه دار، بادیگارد شرکت کننده عصر جدید می شود!/ امام رضا(ع) به یک کمدین نظر کرده، این را ...
: من 11 سال از عمرم را در مقاطع مختلف در زندان گذرانده ام. وقتی تو را در تلویزیون دیدم، با خودم گفتم اگر حضرت رضا(ع) یک خلافکار شبیه مرا اینطور می بخشد و اجازه می دهد توبه کند، من هم هرطور شده می روم مشهد و توبه می کنم. متوجه نکته جالب ماجرا شدید؟ او اصلاً نمی دانست من بازیگر هستم. متوجه نشده بود من نقش یک سارق را بازی کرده ام. خیال می کرد واقعاً خلافکار بوده ام و حالا توبه کرده ام... ...
بهترین راهِ عاقبت به خیری(حدیث دشت عشق)
: دوستان عزیز شما را قسم به خدا که راه امام حسین (ع) را که راه عاقبت به خیری و مهم ترین کار است ادامه دهید. حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری در همین راه است و همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید چون شهدا همیشه زنده اند و من وجود آنها را در زندگی خود همیشه احساس می کردم . دوستان، هم هیئتی ها ، همشهری ها و تمام مردم دوست و آشنا حلالم کنید و عاجزانه از شما تقاضا دارم که در انجام امور ...
عالمی که به واسطه نماز شب مریض شفا می داد
اعتمادی بودند. سالها در مسجد جامع گوهرشاد به اقامه جماعت اشتغال داشتند. اهل علم و طلاب علوم دینیه (که نویسنده خود شاهد آن بوده ام) معمولا پشت سر ایشان نماز می خواندند. آقای وحید فرمودند من خودم بیست سال تحت سرپرستی ایشان در مدرسه حاج حسن بودم. آقای گلپایگانی به من فرمودند در تهران مریض شدم و در بستر افتاده بودم. یک روز رو کردم به جانب حضرت رضا (علیه السلام) گفتم آقا! مدت چهل سال ...
کامل ترین روایت از عملیات مرصاد
. آقای شمخانی زنگ زد به فرمانده هوانیروز و گفت که من شمخانی هستم. آن فرمانده هم جواب داد: من ارادت دارم به آقای شمخانی ولی از کجا بفهمم که شما شمخانی هستی و از منافقین نباشی؟ آقای شمخانی هر چه می گفت، آن فرمانده گوش نمی کرد. تلفن را داد به من، چون من با خلبان های هلیکوپترها مأموریت های زیادی رفته بودم، با اکثر آنها آشنا بودم. همین که زنگ زدم، آن فرمانده اسمش انصاری بود، گفتم: آقای انصاری صدای من را ...
سید مهدی سید صالحی: دوست نداشتند در اصفهان بت شوم
در یک تیم است. آیا اگر به تیم بزرگتر رفت، می تواند همان عیار را حفظ کند؟ آن سال قرارداد دوساله بستم. خیلی خوب تمرین می کردیم و به شکلی بود که کمک آقا صمد گفته بود من انرژی خیلی زیادی دارم و خیلی خوب می جنگم. به اسم نگاه نمی کردم. روزی که اقا صمد با من صحبت کرد به ایشان گفتم شما به اسم که نگاه نمی کنید که بخواهد از جایی به شما فشاری وارد شود؟ گفت نه. هفته های اول به خاطر اینکه رضا عنایتی قدیمی بود ...
گفت وگوی منتشرنشده با فریبرز رییس دانا؛ شعار ما پهلوانی و کرم و آزادگی بود با خاطراتی درباره جلال آل ...
لوطی دیدن و پهلوان تصور کردن. خلاصه آن شب آن ناظم را در کله پاچه ایِ امیربهادر دیدم. هنوز سرم گرم بود. یقه اش را گرفتم و گفتم تو هنوز مسوول شخصیت من هستی و تو را نمی بخشم. اگر آن دو کلمه درس را به من نداده بودی، تو را داخل این دیگ کله پاچه می انداختم، چون به یادم مانده! به این ترتیب ظلم، ستم، تبعیض، تفاوت زندگی شهر و روستا در شکل گیری شخصیت من موثر بود. پس غیر از پدرم، شخصیت شوهرخواهرم در من تاثیر ...
آمریکا و چین دنبالم بودند اما از ایران نرفتم / مهاجرت من شایعه است / گفتند از علی دایی هم گنده تر باشی ...
پس از ورود به مجموعه صبر کنم تا رییس حراست بیاید و درباره ورودم به مجموعه نظر بدهد. البته من اگر می دانستم باید کارت بگیرم حتما برای این موضوع اقدام می کردم. وی ادامه داد: اما متأسفانه به محض حضور ریاست حراست وقتی ماجرا را برای او توضیح دادم با لحنی که لیاقت خودش بود گفت بفرمایید بیرون! بعد که گفتم من بازیکن ملی پوش ووشو هستم، گفت هر کسی می خواهی باش، از علی دایی که گنده تر نیستی! او ...
مطهری: هرچه از غیرت بازیکنان بگویم، کم گفته ام
رفت را هم که در تهران باخته بودید؟ بله، گفتم که نفت مسجدسلیمان تیم خطرناکی است. تا قبل از این بازی دومین خط دفاع برتر لیگ بود و ما هم می دانستیم با چه تیمی طرف هستیم، اما وظیفه خودم می دانم موضوعی را با شما درمیان بگذارم. (با کنجکاوی) چه موضوعی؟ باورتان نمی شود، اما برق هتل ما در اهواز قطع و کولر ها از کار افتاد. بچه ها اغلب تا صبح نتوانستند درست بخوابند و یک جور ...
یک رمان عجیب که باید برسد به دست لیلا حاتمی
بسیاری نسبت به نوشته های من دارد همیشه مرا متهم می کند به پرگویی. در نسخه اول همین روایت جالب است برای تان بگویم که بخش اول داستان یعنی نامه اسماعیل خودش به شکل مجزا شصت، هفتاد صفحه بود در نسخه اول. در واقع هنگام نوشتن نسخه اول عادت دارم به بیگاری کشیدن از خودم. هر کلمه ای افتخار داد با گشاده رویی می نشانمش روی سطر بعدی و این داستان هم از این قاعده مستثنی نبود. اما از آن جایی که معتقدم ...
دود از کنده بلند می شود
با عصا روی همین نیمکت می نشستم و از ترس کرونا به هیچ کسی نزدیک نمی شدم. من سال هاست دیابت دارم و انسولین می زنم اما با ورزش خودم را سلامت نگه داشته ام. این روزها در اخبار و رسانه ها اعلام می کنند بیماران دیابتی بیشتر مراقب باشند تا کرونا نگیرند و خانواده هم خیلی اصرار می کنند از خانه بیرون نیایم. اما اگر ورزش نکنم، دیابت را چه کنم. همه دکترها به این نتیجه رسیده اند ورزش و تغذیه خوب می تواند بدن را ...
می گویند گلی که به استقلال زده ام شانسی بوده است/ توپم میانه راه تغییر مسیر داد!
بتوانی چنین گلی را برابر استقلال بزنی؟ خیلی ها می گویند گلی که به استقلال زده ام شانسی بوده، اما خودم می گویم نتیجه سال ها تلاش ، تحمل سختی ها و تمرینات فشرده ام بوده که به این گل منجر شده است. خیلی ها می گویند گلی که به استقلال زده ام شانسی بوده، اما خودم می گویم نتیجه سال ها تلاش ، تحمل سختی ها و تمرینات فشرده بوده که به این گل منجر شده است. در هفته ای که گذشت، مرتباً شوت زنی را تمرین ...
کتاب آن مرد آسمانی خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن
نخستین روزهای ورود به این دیار مقدس به دلیل دوری از وطن و تازگی محیط، تغییر زبان مردم و خشونت آب و هوا، اوقات را با مشقت زیادی سپری کرد تا آن که به تدریج با خصوصیات شهر و وضع زندگی و درس و بحث آن جا آشنا شد. لیکن آب و هوای گرم و آب خمره که با مشک از شریعه آورده می شد، محله ی نامناسب عماره و خانه ای تنگ و کوچک و بدون حتی یک آشنا، این مسافران تازه وارد را در شرایط نامطلوب قرار داده بود ...
تنها خواسته همسر شهید از مقام معظم رهبری/دعای حاج قاسم دلم را قرص کرد
تازه آبله مرغان گرفته بود و خوب شده بود اما مریض اش به محمد سرایت کرده بود. آبله مرغان هم چون واگیردار است نمی توانستم محمد را با خودم ببرم. از طرفی نمی توانستم دیدار با حاج قاسم را از دست بدهم. تصمیم گرفتم محمد را پیش مادرم بگذارم و همراه مادرشوهرم با علی به مصلا رفتیم. حاج قاسم بعد از مراسم یکی یکی سر میز همه خانواده ها می رفت وچند دقیقه ای پای صحبت هایشان می نشست. راستش را بخواهید ...
ماجرای دریافت ویزای آمریکا / ایمان دارم شهدا جبران می کنند
...: نزدیک به چهار دهه است که خدمت مخلصانه در آستان اهل بیت(ع) را سرلوحه زندگی خود قرار داده و تمام سختی های این راه را به جان خریده تا امروز جایی در میان خادمان این خاندان برای خودش باز کند. حاج مجتبی رمضانی از آن دست مداحانی است که تمام عمرش را وقف این راه پرافتخار کرده و از شهر به شهری دیگر و از کشور به کشوری دیگر برای تبلیغ سیره خاندان اهل بیت(ع) قدم برداشته است. در گفت و گویی صمیمیانه پای ...
روایتی از قصه گویی طلبه جوان زیر درخت بلوط
کودکان قصه می گویم . قصه گویی از چه زمانی شروع کردید در این باره هم بگویید؟ حدود پنج سال است که برای کودکان در روستاها که اغلب دانش آموز هستند قصه می گویند.از سن 14 سالگی شروع به قصه گویی کردم.در دیشموک حتی پارکی هم وجود ندارد. زمانی فکر کردم برای پر کردن اوقات این کودکان چه باید کرد، چون خودم قصه خوانی را دوست داشتم به این نتیجه رسیدم تا قصه گویی کنم . تاکنون برای چه ...
حجت الاسلام راستگو: مخالفان می گفتند آبروی اسلام و روحانیت را بردید/ برای اجرای اولین برنامه از حضرت ...
کنم و الاّ از همه اینها اطلاع دارم، بدون اینکه خودم ماهواره داشته باشم. لازم نیست پای یکی یکی آن برنامه و سایت ها بنشینم و ثبت کنم و راجع به آن ها نظر بدهم. همین که از آنها اطلاع داشته باشم برای من کافی است. مثلا اگر از من بپرسند B.B.C یا من و تو چه برنامه ای اجرا می کنند و چه هدف های مثبت و منفی دارند، همه را می توانم بگویم. ادعا نمی کنم که صد درصد به روز هستم، چون این امکان اصلا وجود ندارد. شم ...
تاراج دست و گیسو
فاطمه زورمند به هنگام نواختن ساز ناکوک جنگ 9 ساله بود، چند روزی را به همراه خانواده به یک روستای دور افتاده در بیابان های اطراف حمیدیه پناه می برند ولی چون آنجا هیچ امکاناتی حتی آب هم ندارد به روستای خود بازمی گردند. متولد 1351 در روستای وصیله حلاف شهرستان حمیدیه است، از میان شش خواهر و سه برادر او فرزند ششم خانواده است. سال 1361 دو سال از جنگ گذشته و جنگ وارد سال سوم خود شده ...
مال حلال، خوشرویی با مردم، راستگویی و نمک سیدالشهداء ویژگی پیرغلامان قدیمی امام حسین(ع) بود
.... آمدم وارد ترمینال شوم همان جا با تب سنج ها تبم را بررسی کردند و همان جا نگه داشتند. نگه داشتن همانا و 21 روز در امارات در بیمارستان مثل غریب الغربا بودم. حالا که گفتید من لب به گلایه باز می کنم. نمی بخشم برخی از حضراتی که در فضای مجازی گفتند این ها کرونا هم که می گیرند می روند خارج از کشور چون می دانند داخل ممکن است بمیرند! مؤمن من اصلاً از کجا می دانستم بیماری دارم؟! قصه کرونا بود و نهایتاً ...
روایتی از جدال با کرونا
شاهد می گیرم حق الناس را بر گردن خودم احساس می کردم و به خاطر همین به همکارانم گفتم کرونا گرفتم، چون از نظر من مبتلا شدن به ویروس کرونا و گفتن آن به دیگران هیچ اشکالی ندارد. یک زمانی مردم با کسانی که ایدز داشتند برخورد خوبی نداشتند و حتی از کنارشان رد هم نمی شدند، اما کار فرهنگی زیادی شد تا متوجه شدند ایدز از راه های زیادی قابل انتقال نیست و با پیشگیری می توان مبتلا نشد. الان هم در مورد کرونا باید ...
خاطره بهزاد فراهانی از کتک خوردن از همسرش!
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: شب گذشته مهران مدیری در برنامه دورهمی ، میزبان بهزاد فراهانی بازیگر سینما و تلویزیون بود. در ابتدا فراهانی درباره سن و سال و راز جوانی و پرانرژی بودن خود گفت: من متولد اول بهمن سال 1323 هستم. بچه یک کشاورز هستم و در صحرا بزرگ شدم. به همین دلیل باد، باران، خاک و درختان را بسیار دوست دارم. وی ادامه داد: البته همسرم را هم دوست دارم (خنده)؛ شاد و ...
زندگینامه و مصاحبه جذاب نازنین بیاتی+تصاویر
معصوم است، در حالی که خودم اهل شیطنت و شوخی هستم. دوست داریم بیشتر از این جنبه شخصیتی ات بدانیم. من در کل آدم پرانرژی هستم و اگر قرار باشد کاری انجام بدهم، خیلی دوست دارم به آن چیزی که می خواهم خیلی زود برسم. مثلا وقتی دارم نقاشی می کشم دوست دارم زود تمام بشود. حتی اگر لازم باشد 24 ساعت پای آن بایستم انجامش می دهم. ولی اصولا در نقش هایی که پیشنهاد داشتم یا بازی کردم این ویژگی کمتر دیده ...
حدادی: صالحی امیری گفت در آلمان جراحی کنم/به اندازه موهای سرم به خارج از کشور رفتم!
توریستی برود حتی برخی رسانه های بیرون از کشور مطالبی نوشتند و می خواستند من را مقابل مردم کشورم قرار بدهند. شاید درست نباشد این را بگویم ولی در این سال ها به اندازه کل موهای سرم، به سفر خارجی رفتم. خودم به آقای صالحی گفتم که آرزو دارم اگر شرایط فراهم باشد در همین ایران عمل کنم، چون به هر حال از نظر آب و هوایی ما بهترین شرایط را داریم. وی ادامه داد: این نیست که بگویند حدادی برود در آلمان ...
دوست دارم جای خودم باشم و بهترین خودم را اجرا کنم
.... فکر می کنم این باعث شده است که به این سوال اینطور جواب بدهم که دوست دارم جای خودم باشم و بهترین خودم را اجرا کنم. غزالی در پاسخ به این پرسش که اگر پرنده بودی دلت می خواست چه پرنده ای باشی، توضیح داد: خیلی سوال باحالی است. چون در واقع از کودکی انواع و اقسام پرندگان در خانه ما بود. پدر مرحومم عاشق پرندگان بود. از طوطی و کاسکو و مینا و سره و کفتر گرفته تا مرغ عشق و انواع پرندگان را در ...
خاطره خواندنی ازدواج بازیگر اخراجی ها
باشگاه خبرنگاران: شب گذشته مهران مدیری میزبان مینا جعفرزاده بازیگر سینما و تلویزیون بود. جعفرزاده درباره شروع فعالیت هنری خود گفت: در دوران دبیرستان یک سال به اردوی رامسر رفته بودم و در آمفی تئاتر محل برگزاری اردو نمایشی اجرا شد که من هم در آن بازی داشتم. فریدون توفیقی (مجری رادیو) بازی مرا دید و من هم علاقه مندی خودم را به انجام کار نمایشی رادیو اعلام کردم و با حمایت او ابتدا در بخش ...
آیت الله خاتمی در گفت و گو با خبرگزاری حوزه تشریح کرد: سید احمد خاتمی قطعا در نماز جمعه موضع غیر حساب ...
بعدی، پرهیز از حاشیه سازی و مباحث و حرف هایی است که حاشیه می سازد. البته اطرافیان حاشیه ساز نیز می توانند مشکل ایجاد کنند. در این عرصه چند سوال کوتاه از شما داریم؟ نخست اینکه شما چند ساله بودید که خطیب جمعه تهران شدید ؟ بنده در سال 84 خطیب جمعه تهران شدم و در آن زمان 45 سال داشتم. در این عرصه خاطره ای دارم. در آن زمان وقتی بنده امام جمعه شدم، برخی به مقام معظم رهبری عرض کردن ...
خاطراتی از بزرگترین واقف فرهنگی ایران
هریک از جنبه هایی باز بگذارم که گفت وگوکنندگان درباره او سخن گفته اند. دفتر یکم کتاب در کنار 30 خاطره ای که دستاورد پژوهش تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک بوده، 10 خاطره هم از بزرگانی درباره حاج حسین آقا ملک دارد که دهه های گذشته پیش از نشر در این کتاب در مجله های تخصصی گستره کتاب، کتاب داری و نسخه شناسی منتشر شده اند. این خاطره ها از نام دارانی چون زنده یادان احمد سهیلی ...