سایر منابع:
سایر خبرها
روایت فارس من | تلخ و شیرین های زندگی طلبگی؛ با طلای یک میلیونی مگر می شود ازدواج کرد!
به طلبه ها می دهند مناسب نیست. غذاها کیفیت خوبی ندارد. مثل غذای سلف دانشجویان! طلبه های پایه پنج و شش اغلب درد معده می گیرند. گوجه و بادمجان و خورش ساده و برنج پاکستانی. اما در حوزه بین آدم ها فرق نمی گذارند. این طور نیست که غذای کسی از دیگری بهتر یا متفاوت تر باشد. همه با هم همین غذا را می خوردیم؛ از مدیر و استاد بگیرید تا طلبه و مستخدم. 7 | من مجرد هستم. اگر شرایطش باشد دوست دارم ...
هاشمی نسب: به حقیقی گفتم برو بچه جون!
ایشان خسته نباشید گفتم. آدم خوب است بعضی اوقات به گذشته اش برگردد، من همانی هستم که در زمان بازیگری بودم اما ایشان به دلایلی با آن زمان خود فاصله گرفته اند. وقتی در صحنه درگیری نبوده اید نباید قضاوت کنید، ایشان خوب می داند که همیشه حقیقت را می گویم حتی اگر به ضرر من باشد. اگر اشتباهی بکنم آنقدر وجود دارم که معذرت بخواهم اما واقعیت را می گویم که بدانید. هاشمی نسب ادامه داد: پس از سوت ...
وقتی خلافکار سابقه دار، بادیگارد شرکت کننده عصر جدید می شود!/ امام رضا(ع) به یک کمدین نظر کرده، این را ...
در اجرای اول در برنامه عصر جدید تا صبح به 277 تماس جواب دادم! *و همه چیز از وقتی شروع شد که اولین اجرای شما از تلویزیون پخش شد. درست است؟ بله. آن شب با اجرای یک نمایش با موضوع شهدای غواص، با رأی داوران به عنوان نفر اول به مرحله بعد راه پیدا کردم. گذشت تا روز 31 خرداد که اجرای من از تلویزیون پخش شد؛ نمایشی که نشان دهنده ارادتم به شهدای غواص بود. البته من با این ...
حاج حسن شب عروسی اش عازم جنگ با ضد انقلاب شد
خیر باشد چه خوابی؟ گفت خواب دیدم که دارم می روم. گفتم کجا ان شاءالله؟ قرار است به کربلا برویم؟ گفت کربلا را شما می روی من به زودی به آن دنیا می روم. خیلی ناراحت شدم و گفتم حاجی اول صبح با این حرف ها کام ما را تلخ نکن و فال بد نزن. حاج حسن دوباره گفت حاج خانم از من بپرس که چه خوابی دیدم بعد از مرگم پشیمان می شوی که چرا خوابم را برایت تعریف نکردم. گفتم حاج حسن هر وقت حرف از رفتن می زنی من تمام ...
روایت لحظه به لحظه جهادگران دست سلیمانی از ماجرای غیزانیه
.... این دست شد نماد گروه ما. دست سلیمانی یاری رسان ما بود در همه صحنه ها. من تمام قد مقابل مردم خوزستان تعطیم می کنیم همچنان که مقابل عظمت حاج قاسم و مردم تعظیم می کنم. این دست یاریگر سلیمانی، کمک های مردمی را جمع کرد. در بین اعضا اساتید دانشگاه و بچه های دانشجوهستند. بسته هایی جمع آوری کردند و از خیرین کمک گرفتند. بسته هایی جمع آوری شد و چرا ما به سمت خوزستان رفتیم. او افزود: چرا این ...
خط قرمز سردار سلیمانی، ولایت بود
به اهواز رسیدم آبادان در محاصره بود و اولین عملیات ما عملیات ثامن الائمه به فرماندهی حاج قاسم که آبادان را از محاصره بیرون آوردند. وی افزود: یک ماه قبل از عملیات فتح المبین تیپ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی شکل گرفت، حاح قاسم ابهت خاصی در بین فرماندهان کل تیپ ها و لشکرهای سپاه در کشور داشتند، در همان زمان که جوان 24سال بیشتر نبود از لحاظ نظامی فرد ماهری بود، در عملیات فتح المبین ...
نحوه ورود داستان آخر خط به جنگ با داعش
اجرا کنم اما به خاطر امروز و فردا کردن های این آقا نرفتم و جالب است بدانید در همان مدت 500 میلیون ضرر مالی کردم و باز هم می گویم او تا ابد عالم به من بدهکار است و تا از من حلالیت نطلبد من گذشت نمی کنم به این خاطر که ضربه روحی و روانی به من زد. حتی همان زمان به او گفتم یا استعفا بده یا اجازه بده من خودم با امکاناتی که دارم کار را جلو ببرم و گفت نه اجازه بده درستش می کنم. بعد از اینکه ...
گفت وگوی منتشرنشده با فریبرز رییس دانا؛ شعار ما پهلوانی و کرم و آزادگی بود با خاطراتی درباره جلال آل ...
می گفت نامه های او دلیل این ادعای من است. بعد از آن جبهه ملی تحت الشعاع (امام) خمینی قرار گرفت و رنگ باخت. ما هم که رادیکال بودیم و به سخنرانی آیت الله خمینی در قم رفتیم. به یاد دارم که نوروز بود. من هم رادیکال بودم و هم تقابل میان فرودستان و ثروتمندان در روحم غلیان می کرد. در آن زمان شما حدودا 16-15 سال سن داشتید. بله، در قم بعد از سخنرانی آیت الله خمینی، با دوستانم شعری از ...
مهرداد میناوند: نوازی نباید تحت تاثیر جو قرار بگیرد و مثل یک بچه 14 ساله صحبت کند
بگویم اگر مشغول جشن قهرمانی هستند اطراف شان را نگاه کنند تا هوادار استقلالی نباشد و ناراحت نشود، بالاخره چهار سال است که دست شان به جایی نرسیده. پیشکسوت پرسپولیس ادامه داد: البته احساس می کنم این صحبت ها به خاطر فشار بالایی است که به دوستان می آید، بالاخره دیگر چیزی برای شان نمانده و فقط باید برخی حرف های بی مورد را بگویند. من می خواهم از بچه های تیم خودمان خواهش کنم امتیاز های ...
سید مهدی سید صالحی: دوست نداشتند در اصفهان بت شوم
من با شما جلسه دارم و کسی بیاید و بگوید یک مهاجم دیگر را می خواهیم. من هم بلند شدم و گفتم مبارکتان باشد، من با شما قرارداد نمی بندم. زمانی که از تراکتور به خاطر مشکلات خانوادگی به تهران آمدم، به خاطر دو سال استقلالی که بازی کرده بودم، بابت طلبم به آقای فتح الله زاده زنگ زدم. من، دومین گلزن ایران که همه تیم ها دنبالم بودند، به آقای فتح الله زاده زنگ زدم که طلبم چطور می شود. گفت سید تهران هستی که ...
اجرای دوباره یک طرح شکست خورده در خیابان ولیعصر
داربست می زنند و به خیال خودشان بازارچه درست می کنند و می گویند دستفروشان بروند داخل این بازارچه کاسبی کنند. مشکل اصلی این بازارچه ها این است که از لحاظ بهداشتی مکان مناسبی نیستند و هیچ دستفروشی رغبت نمی کند به این مکان برود و شما هم به عنوان خریدار قطعا چنین مکانی را برای خرید انتخاب نمی کنید. من خودم حاضر نیستم خانواده ا م چنین جایی را برای خرید انتخاب کند! مساله بعدی اینکه ...
همسنگر شهید آوینی
...> ما با هم در یک محل زندگی می کردیم و چون پدرشان در تعاونی بودند همه ایشان را می شناختند، خانواده همسرم همگی فرهنگی بودند، پدر همسرم بازنشسته آموزش و پرورش بودند و یک دختر و دو پسر داشتند. قبل از اینکه رضا به خواستگاری من بیاید خواب دیدم که زنگ در را می زنند. دیدم می گویند ادعونی استجب لکم ، من هم در جواب گفتم: بخوانید من را تا شما را اجابت کنم. آن روز همه چیز را به خدا واگذار ...
عالمی که به واسطه نماز شب مریض شفا می داد
به گزارش شیعه نیوز ، یکی از اعمالی که سفارش بسیاری بر آن شده است، اقامه نمازشب می باشد که در این راستا داستان هایی از نمازشب ائمه (ع) و بزرگان دین در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد. - نماز شب در طول چهل سال آیت الله وحید خراسانی در ضمن درس که نویسنده از نوار آن را منتقل کرده ام، فرمودند مرحوم حاج شیخ حب ...
مطهری: هر چه از غیرت بازیکنان بگویم کم گفته ام
...> بازی رفت را هم که در تهران باخته بودید؟ بله، گفتم که نفت مسجدسلیمان تیم خطرناکی است. تا قبل از این بازی دومین خط دفاع برتر لیگ بود و ما هم می دانستیم با چه تیمی طرف هستیم، اما وظیفه خودم می دانم موضوعی را با شما درمیان بگذارم. (با کنجکاوی) چه موضوعی؟ باورتان نمی شود، اما برق هتل ما در اهواز قطع و کولر ها از کار افتاد. بچه ها اغلب تا صبح نتوانستند درست بخوابند و یک جور هایی ...
من زمین گیر شدم
هیئت آقایان غلامعلی خبازی اشرف و مرحوم حاج حسن افلاطونیان و نوحه خوان هم ابتدا افراد قدیمی و در حال حاضر آقای جواهریان هستند. همه اعضای هیئت برای این بزرگواران احترام خاصی قائل بوده و کاملاً به حرف و نظراتشان گوش می دهند. در زمان کودکی همراه با پدر و مادر و بیشتر از از همه با شهید علی کاردی پسرعمه خودم در مراسمات حسینیه و مسجد محله شرکت می کردم. در محله ما هنگام محرم رمضان اعیاد شعبانیه ...
کشف کالک عملیاتی منافقین از کرمانشاه تا تهران/ چرا اعضای فرقه رجوی با شناسنامه در عملیات فروغ جاویدان ...
گرفتم و گفتم: چه خبر؟ ایشان هم همان خبر را داد. گفتم: خودت دیدی؟ گفت: نه برادران اطلاعات لشکر گزارش داده اند. برادر سلگی هر دو پایش مصنوعی بود چون در فاو ترکش خورده و هر دو پایش قطع شده بود. گفتم: باید خودت بالای ارتفاعات بروید و ببینید. ایشان رفت و گزارش داد که صحیح است. به برادر عسگری گفتم: شما هرچه می توانید نیرو اعزام کنید و به بسیجیان اسلحه بدهید و با اتوبوس به سمت چارزبر بفرستید. خودم نیز با ...
از قم تا دیار یعقوب لیث با همراهان جهادی / پرستارانی که رفیق تنهایی بیماران کرونایی اند + صوت
از بیماران روی تخت نشسته و بی صدا گریه می کرد؛ جلو رفتم و گفتم مامان فاطمه چرا گریه می کنی؟ اشکال ندارد، حالا شما سال بعد پیش بچه هات هستی، زودتر خوب می شوی و می روی، بچه ها و نوه ها منتظرت هستند؛ اشک هایش را پاک کرد و گفت از اینکه الان پیششان نیستم گریه نمی کنم، گفتم پس چرا گریه می کنی؟ گفت پسر ارشدم و دخترم سر یک مسأله بیخود نزدیک به یازده سال است که با هم قهر بودند؛ هرچه من اصرار می کردم با ه ...
در محضر مرحوم آیت الله کوکبی
...> هنگامی که شخص یاد شده از بیرونی خارج گردید ، مورد اعتراض برخی از شاگردانم قرار گرفتم که آقا! در این شرایط که ما همه نیازمند شهریه هستیم وشما دوماه است که شهریه نداده اید ! چگونه این مبلغ را نپذیرفتید؟ من در پاسخ به آنان گفتم : آقا من چگونه پولی که از درآمد یک سینما دار در تبریز است ، را به طلبه ها بدهم؟ این پول در روح و روان و سلولهای شما أثر گذاشته ، و خلوص و تهجًدهای شما را از ...
شناخت نامه شهید حسین جان بصیر
بیشتر جنبه مذهبی را مدنظر داشت همه خانمی که حسین را هم چون فرزند دوست می داشت، دختری را در همسایگی خود به او معرفی کرد؛ حسین و آمنه سه سال با هم نامزد بودند و بعداز آن با مراسمی خیلی ساده عروسی کردند . آغاز رندگی مشترک پس از ازدواج در نهایت سادگی و قناعت به حداقل ها بود. همسر شهید می گوید: اوایل زندگی حدود چهار سال با پدر و مادر حاجی در دو اتاق زندگی می کردیم...[بعد از چهار سال ...
روایت مردان خدا در مرصاد
هرگز نمی میرد را. حاج میرزا می گوید: ... علیرغم این درخواست دل دل می کردم که گردان دیگری را از چارزبر به جنوب بفرستم یا نه ولی چون دستور بود به گردان حضرت علی اکبر(154) گفتم که آماده شوند و این آماده شدن آنقدر به درازا کشید که تا غروب صحنه کارزار از جنوب به سمت ما چرخیدند و بچه های زبده و با تجربه گردان حضرت علی بر عصای دست من در عملیات مرصاد شدند. حاج میرزا روایت می کنند که ...
تنها خواسته همسر شهید از مقام معظم رهبری
مریض اش به محمد سرایت کرده بود. آبله مرغان هم چون واگیردار است نمی توانستم محمد را با خودم ببرم. از طرفی نمی توانستم دیدار با حاج قاسم را از دست بدهم. تصمیم گرفتم محمد را پیش مادرم بگذارم و همراه مادرشوهرم با علی به مصلا رفتیم. حاج قاسم بعد از مراسم یکی یکی سر میز همه خانواده ها می رفت وچند دقیقه ای پای صحبت هایشان می نشست. راستش را بخواهید من کلا آدم کم حرفی هستم. حتی در دیدار با مقام ...
روایتی از قصه گویی طلبه جوان زیر درخت بلوط
کرونا خبری نیست . استقبال کودکان از قصه گویی چگونه است؟ خیلی خوب است. گاهی من نتوانم بروم می بینم خود بچه ها این دورهمی قصه گویی را برگزار کرده اند.یک خاطره تعریف کنم یک روز به روستایی برای قصه گویی رفتم برای چند کودک قصه گفتم هفته بعد که به آن روستا رفتم تعداد کودکان 50 نفر شده بود و خانواده ها فرزندانشان را تشویق کرده بودند تا در این کلاس شرکت کنند . قصه چه تاثیری ...
ماجرای دریافت ویزای آمریکا / ایمان دارم شهدا جبران می کنند
اسراییل است، درحالی که امام شما می گوید اسراییل باید نابود شود؟ الان نظر خود شما در این باره چیست؟" من هم به او گفتم می خواهی به خاطر ویزا دروغ بگویم یا می خواهی راستش را بشنوی که قاعدتا آن آقا هم می خواست واقعیت را بشنود، بنابراین در جواب سوالش گفتم:"مرجع تقلیدم می گوید، اسراییل باید نابود شود پس باید نابود شود. من یک آدم مذهبی هستم و جای تعلل نیست." پاسخ سوال شما هم مثل همان پاسخ است. من عاشق خاندان ...
اگر 5 درصد از امکانات مرصاد در بالاطاق بود، مرصاد به وجود نمی آمد
چه کسی مانده است؟ گفتم یک ستاد گردان ژاندارمری مانده و نیم بند پادگان ابوذر. اتفاقا همان شب پادگان ابوذر هم سقوط کرد و شب به ما گفتند که تانک های عراقی داخل پادگان مانور می کنند و سه روز بعد سه تانک به ما دادند. به هرحال روز اول گذشت. روز دوم ما دیدیم که ستاد گردان وسایل مخابراتی تجهیزات دارد، لذا با پلیس راه صحبت کردم و گفتم همه اینها را تخلیه کن. آن تعدادی نیرو ...
جبهه مقاومت به دنبال خونخواهی حاج قاسم است/ پیگیری پرونده ترور سردار سلیمانی و ابومهدی در عراق
امر را قدری بزرگ کردند. یک اتفاقی بود و بعد آقای مصطفی کاظمی جلسه مشترک برگزار کرد و هم این طرف و هم آن طرف را دعوت کرد و صلح و صفایی بین نیرو هایی که همه در مدیریت آقای نخست وزیر هستند، ایجاد شد و امروز این مشکل کامل برطرف شده است . برخی معتقد هستند بعد از شهادت حاج قاسم ما و جبهه مقاومت تضعیف شده باشیم. آیا واقعاً چنین نگاهی وجود دارد؟ من فکر نمی کنم. چه بسا بعد از شهادت ...
پدر شهید مدافع حرم : تروریست ها جگر پسرم را از پیکرش بیرون کشیدند
ها را می زد پیش خودم گفتم او واقعاً رزمنده بدون مرز است. همین طور هم بود. حمید خداحافظی کرد و رفت. ایشان که به عراق رفتند چطور سر از سوریه درآوردند؟ سفر حمید چند روز بیشتر طول نکشید. گفت پیش دوستان عراقی می مانم اگر شد یک سفر 40 روزه هستم و بعد می آیم. گفتم توکل بر خدا. چند روزی گذشت و برگشت. موقعی که آمد فکر کردم منصرف شده است. گفتم حمید به سلامتی آمدی، جریان چیست ...
گلایه های حاج محسن طاهری درباره ماجرای کرونایی شدن
در امارات نشست برخی از عزیزان شرکت هواپیمایی که با آن به امارات رفته بودم دو سه تا از این ماسک ها بالای سرمان آوردند و گفتند حاج آقا نگران نباش. ان شاءالله خوب می شوی. راستش کمی به من برخورد. گفتم من این همه برنامه مرتب و پشت سرهم داشتم. من چه شده ام که اینها می گویند خوب می شوی! برخی گفتند این ها کرونا هم که می گیرند می روند خارج! وی افزود: بلند شدم و کتم را تنم کردم. ساک ...
امام(ره) نگاه انسانی به مردم جهان داشت/ روایت سرتیم حفاظت امام (ره) از جریان سیاسی شدن ایشان
خوب نبود. امام (ره) تشریف آوردند مدرسه رفاه و ما با بچه ها مرکزیت حفاظت را به عهده داشتیم. این را بگویم که یک انتقادی مرحوم مطهری به آقای شهید بهشتی داشتند و آن اینکه شما دارید بی گدار به آب می زنید، چون مجموعه مجاهدین خیلی شسته و رفته نیستند که شما دارید اعتماد می کنید. از جلسات حضرت امام (ره) هم خاطره ای دارید؟ برخی از جلسات را من در جریان بودم، اما برخی دیگر را حاج احمد آقا ...
خانه نشینی پُربار در سایه فعالیت های خلاقانه تابستانه
تا پاسی از شب پای بازی های رایانه ای بیدار می ماند و تا نیمه روز می خوابد. این گزارش گلایه آمیز والدین از وضعیت فراغتِ تابستانِ کرونایی فرزندانشان است که این روزها مکررا از زبان پدر و مادرها می شنویم. اما مقصر کیست و چیست؟ آیا تنها شرایط کرونایی مقصر است؟ آیا والدین تنها مسئول برنامه ریزی فراغت بچه ها هستند و این مسئولیت را با تعطیلی کلاس های آموزشی سطح شهر به طور کلی رها کرده اند؟ و یا مسئولان ...