جایگاه زنان در دفاع مقدس
سایر منابع:
سایر خبرها
دیدار با خانواده ای که کفن حاج قاسم را امضاء کردند/ روایت سردار از مناجات عارفانه پدر خانواده
گریه با بابا حرف می زدم. می گفتم: بابا! می دونم اینجایی. تو رو خدا خودت رو نشون بده... دیدار فرزندان شهید شیخ شعاعی با پیکر پدر بعد از 30 سال از آن روز، اصرارهای فاطمه برای انجام آزمایش DNA شروع شد. و آنقدر گفت تا بالاخره بعد از 30 سال این آزمایش انجام شد. نتیجه آزمایش، همانی بود که این همه سال چشم انتظارش بودیم. بابا همراه غواص های دست بسته برگشته بود. بعدها فهمیدیم دقیقاً ...
مهدی عبدی: قول گلزنی به حمیدخان داده بودم
... حمیدخان خیالت راحت! وی ادامه داد: گفتم که خیالت راحت باشد حمیدخان! امروز بازی کنم گل میزنم. به او قول دادم و وقتی موفق به گلزنی شدم سمت مربی خودم رفتم و گفتم دیدید گفتم خیالت راحت باشد. انتهای پیام/ بیشتر بخوانید: برانکو: پیروزی در خون پرسپولیس است/ بونجاح یک قاتل تمام عیار است ترکیب پرسپولیس مقابل السد قطر در لیگ قهرمانان آسیا پخش زنده بازی تیم های پرسپولیس ایران و السد قطر امروز یکشنبه 6 مهر آشوبی: تفکرات ژاوی در السد حکمفرما است/ فقط پرسپولیسِ یحیی می تواند از این مرحله عبور کند پیش بازی پرسپولیس – السد | لیگ قهرمانان آسیا ...
عبدی: به مطهری قول داده بودم گل بزنم!
قول دادم و وقتی موفق به گلزنی شدم سمت مربی خودم رفتم و گفتم دیدید گفتم خیالت راحت باشد و... خیلی خوشحال بودی. به هر حال اولین بازی آسیایی و اولین گل تو در این رقابت ها رقم خورد؟ زحمت اصلی را بچه های تیم کشیدند. پاس را امید عالیشاه داد و بعد آرمان رمضانی اثر خوبی روی آن گذاشت که... گل کردن این توپ هم ساده نبود. مشابه همین موقعیت در بازی نصیب ولیتون، ستاره برزیلی شارجه شد ...
ببخشید؛ قرص ضد شاخداری ندارید؟!!!
داشتم آرام آرام از کنار پیاده رو قدم زنان به سمت خانه می رفتم که موبایلم زنگ خورد! نوه کوچکم که تازه امسال رفته کلاس دوم، خیلی سریع گفت: بابابزرگ میشه از پشت و روی یک اسکناس برام پرینت رنگی بگیری؟ برای پوشه کارم می خوام! به او قول دادم که انجام می دهم. خلاصه بعد از خداحافظی قطع کرد! اولین خدمات کامپیوتری که رسیدم داخل شدم و یک اسکناس هزار تومنی از جیبم ...
کتاب"جنگی که تمام نشد" شرح رشادت های سردار شهید علی رضاییان
کند و تو روزهایی را در زندگی زن جست و جو می کنی که بعد از گذشت این همه سال، برای او همین دیروز است. او حرف می زند و تو غمی که در نگاهش می نشیند را می بینی؛ غم نبودن مردش که اول مرد زندگی بود و بعد مرد جنگ. مردی که رفتن و آمدن هایش با رفتنی همیشگی تمام شد. زن مانده و تنهایی و بچه ها بی آنکه بدانند یا بفهمند پدرشان چرا رفتن را بر ماندن با آنها ترجیح داد، بزرگ شدند. حالا که بچه ها هم قد پدر ...
خاطره جانباز شیمیایی از گردان کمیل/ استقبال مردم برای بدرقه رزمندگان دیدنی بود
...، تو یه کاری بکن که منم بیام، تنهام و تو این گردان کسی رو نمی شناسم _ باشه من درستش می کنم یه نامه میدم و قضیه حل میشه همایون مخلص آبادی فراهانی معاون گردان عمار بود می گفتند گردان عمار برابر با یک لشگر است از این نظر که بیشتر نیروهایش از بچه های باسابقه ی جنگ بودند. همایون از رزمندگان قدیمی بود درطول حضورش در مناطق جنگی در واحدهای مهم اطلاعات و عملیات و گردان تخریب خدمت کرده بود. و ...
شرط عجیب لیبی برای دادن موشک به ایران در زمان جنگ
، خندید و گفت گزارش فیلمی که جلوی جلود بازی کردی را به من دادند، بردار و برو. وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس افزود: تا یک سال پیش من این شرط را نمی گفتم اما زمان تحویل موشک ایشان شرطی گذاشت که فقط ازت خواهش می کنم یکی از این موشک ها را به عربستان بزن. من یک لحظه هم تعلل نکردم گفتم چشم. سردار صفوی گفت چه فولی بود که دادی؟ گفتم مرد حسابی آمدم اینجا موشک بگیرم اگر بگویم نمی زنم که موشک نمی دهد ...
چه کسانی می خواهند تاریخ را تحریف کنند؟/ دکتر گفت: منم کچلم! نکنه چمرانم
را جلو ببرد. از سال 56 به بعد این روحانیت مبارز بود که همراه امام یک صدا شدند. نقش دکتر شریعتی را نیز نباید نادیده گرفت. همه اینها که گفتم در جایگاه خودشان بودند. مثل هم نبودند اما همدیگر را کامل می کردند. یک روز آقای مصطفی حدود 7 سال پیش به من زنگ زد و گفت اگر کاری نداری می آیی موزه دفاع مقدس یک شهادت بدهی و شاهد مطلب من باشی؟ من داشتم رانندگی می کردم و گفتم باشه. گفت ساعت 1 ...
ماجرای وسوسه انتقام از خلبان اسیر و مجروح بعثی در اتاق عمل
مجروحان رقابت داریم و اگر تو می خواهی با بعثی ها بجنگی و بکشی برو همان خط مقدم ؛ در جبهه باش و آنها را بکش. اما در جبهه اتاق عمل ما برای سلامتی و زندگی مجروحان تلاش می کنیم و باید این فکرها را از سر بیرون کنی. به عنوان نیروی جهادی به بیمارستان بقیه الله(عج) پیشنهاد همکاری دادم بهمن بلنده در بخش دیگر از سخنانش گفت: بعد از تجربه دفاع مقدس یکی دیگر از صحنه هایی که در آن شاهد همدلی ...
شهیدی که 2 بار به خاک سپرده شد/ پیکر را با عجله دفن کردیم تا پدرم آن را نبیند
منقلب شدم پورزرگری از یک دیدار تاریخی هم می گوید: یک سال پس از شهادت حمیدرضا، رهبر معظم انقلاب به منزل ما آمدند. این اتفاق پدر و مادرم را بسیار خوشحال کرد و حتی تا سالیان سال از خاطره خوش آن دیدار تعریف می کردند. آن شب وصیت نامه حمیدرضا را به آقا دادم. ایشان گفتند من قبلاً این وصیت نامه را دیده ام و با خواندن آن منقلب شده ام. احترام خاص رهبر انقلاب به قرآن کریم رهبر ...
ناگفته هایی از جانباز حمید بیات
دفاع جانانه ملت ایران نشستیم که در ادامه می خوانید. فصل اول شبانه درس می خواندم که جنگ به ملت ما تحمیل شد، قبل از اعزام یکی از دوستانم گفت: تو که کارمند رسمی علوم پزشکی هستی برای چی میخای بری جبهه؟ . خیلی ناراحت شدم، گفتم: رزمندگان در جبهه می جنگند تا اسلام بماند، ما نمی خواهیم بخوانیم اسلام چیست؟ در سن 25 سالگی و با سه فرزند به جبهه اعزام شدم، مرحله اول سه ماه در ...
ناگفته هایی از جانباز حمید بیات / 16 بار مُردم و زنده شدم...
دل آشوبم او را دلداری دادم و گفتم نگران نباشد. بعد از از آن میوه خریدیم و رفتیم منزل همسر اصغر، پدرم که رسید منزل من هم رفتم. همه سرپا ایستادیم که تلفن زنگ زد یوسف سوری پسرخاله پدرم بود، پرسید از اصغر چه خبر؟ که با خوشحالی گفتم اصغر زن گرفت و بعد هم رفت منطقه ، هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت: اصغر زخمی شده ، پدرم گوشی را گرفت و گفت: یعنی مجروحیت اصغر از حمید بدتره ؟ تا به خودم آمدم پدر و ...
از فرش به عرش
و یا مشکلی داشتند سعی می کرد آنرا رفع کند و شهید شاکری حاصل تربیت چنین پدری بود. این رزمنده دفاع مقدس می افزاید:حسین انقلابی بود و جهادی کار می کرد در لحظه های سخت و حساس در وسط میدان بود آنقدر شجاع بود که قصه دلاور مردهایش بر زبان همرزمانش همیشه جاری بود. آقای محمدی می گوی: همیشه در جیبم یک شیشه عطر داشتم شب عملیات که حسین را دیدم گفتم حسین دوست داری عطر بزنی حسین با همان ...
قرعه کشی برای اعزام به جبهه؛ سبقت برای ایثار بود/ وقتی پستچی وصیت نامه ام را به دست خودم داد
رفتار دیروزم بیش تر شرمنده شدم. با هم برگشتیم. در مسیر به او گفتم تو چرا شهید نمی شوی؟ گفت مادر پیری دارم که اگر شهید شوم از دست می رود... شب یکی از آخرین عملیات های جنگ، او را دیدم، گفت مرتضی! من امشب شهید می شوم. گفتم تو که گفتی به خاطر مادرم می مانم. گفت اگر در این عملیات شهید نشوم، باید حالا حالاها بمانم... در آن عملیات شهید شد. مرآت: تلخ ترین و شیرین ترین خبری که از جبهه ها کسب کردید ...
حضور کم با درس های بسیار برای گفتن
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: معمولاً پررنگ ترین تصویری که ما از فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس داریم، مربوط به حضورشان در مناطق عملیاتی است. صورت های آفتاب سوخته و خسته، لباس های خاکی و بیسیم و اسلحه در دست شان را دیده ایم و کمتر فرصتی پیش آمده تا از زندگی شان در کنار خانواده صحبتی به میان آید. آغاز یک جنگ سخت هشت ساله کمتر فرصت حضور در خانه را به آن ها می داد، ولی این مردان بزرگ در همان ...
بازیگری که جنگ را زندگی کرد/دخترم می پرسد چرا 8 سال ادامه دادی؟
جنگ بچه ها در جبهه ها کار فرشته گونه انجام می دادند. دفاع کاری غریزی است و خدا به ودیعه در هر آدمی گذاشته است و در این موقعیت هر کس آن کاری را که باید بکند انجام می دهد. دخترم روزی از من پرسید چرا 8 سال در جبهه ماندی؟ چرا رها نکردی و برنگشتی؟ به او گفتم بابت اینکه وقتی تو بزرگ شدی از تو خجالت نکشم و به من نگویی چرا وقتی می توانستی در جبهه بایستی و مقاومت کنی این کار را نکردی به انسان ...
13 سال انتظار
راد | شهرآرانیوز؛ همه چیز اینجا نام و نشانی از حمیدرضا دارد. از درخت تنومند توت داخل حیاط که پدر پس از شهادت حمیدرضا کاشته بگیرید تا انبوه قاب عکس های او که در جای جای این خانه کوچک به چشم می خورد. روحش هنوز توی این خانه نفس می کشد... در کنار پدر و مادری که هنوز پس از گذشت 37سال داغ فرزند برایشان تازه است و به دوری او عادت نکرده اند. حمیدرضا آزادی متولد سال 1346 شهید دفاع مقدس است که در دوازدهم ...
7مهرماه روز عروج خونین سردار شهید جهان آرا است /مردی که سردار مقاومت خرمشهر لقب گرفت
45 روز است که با تعداد کمی نیرو جلوی دشمن را گرفته است و سیدمحمد جواب می دهد گفتم که او هم یک پاسدار معمولی است، فردای آن روز آن فرد برای گرفتن امضا برگه مرخصی اش راهی اتاق فرماندهی می شود می بیند که او همان پاسدار در حال پاس شب گذشته است.(به روایت پدر شهید) همکارانش معتقدند او فرمانده سپاه خرمشهر بود، اما مثل یک سپاهی عادی رفتار می کرد، آنها می گویند وقتی اسلحه به خرمشهر می بردیم و ...
در حاشیه سیاست
افسار نظامی ها برای دلار! محسن رفیقدوست، وزیر سپاه دولت دوران جنگ تحمیلی در بیان استدلال خود در دفاع از رئیس جمهور شدن یک نظامی به خبرآنلاین گفت: من در اصفهان به یک گاوداری به نام قلعه خواجه رفتم و از آنها پرسیدم که در آنجا چند رأس گاو دارند، آنها گفتند حدود هزارتا، گفتم سالی چقدر سود می دهید؟ گفتند امسال 26 میلیون تومان زیان پذیرفته شده است، گفتم بغل گاوداری هزار رأسی، فلانی با 2 گاو دارد ...
قادری: در مناطق جنگی ورزش می کردم/ زمان جنگ به رزمندگان، ورزش های رزمی آموزش می دادم
شان خالص بود و به یکدیگر کمک می کردند و برای دفاع از خاک کشور هر کاری انجام می دادند. پدر و مادرم نگران حضور من در جبهه های جنگ بودند او درمورد نگرانی مادر و پدرش از حضور او در جبهه گفت: زمانی که بحث جنگ است، هر اتفاقی امکان دارد رخ دهد و پدر و مادر من نیز نگران حضورم در جبهه بودند. اما در آن زمان همه به این نتیجه رسیده بودند که از یک خانواده نفراتی برای دفاع از کشور باید ...
ماجرای شهیدی که پدرش را بر محل شهادت برادر بزرگ برد
... پدر شهیدان جعفر پور در همین رابطه می گوید شهدای انقلاب، دوران دفاع مقدس و مدافع حرم خالصانه رفتند تا از آرمان انقلاب، اسلام دین و ناموس خود بدون هیچ چشم داشتی دفاع کنند ولی بعضی از مسؤولان دارند به خون شهیدان خیانت می کنند و ممکن است مردم آنان را تنها بگذارند. سید محمد جعفر پور باحالت بغض و اندوه گفت: حسین من در کنار ورزش به کارگری و تحصیل هم مشغول بود و در دوران تحصیل در مقطع دوم ...
آقازاده ای که بی سر وصدا پرواز کرد
دوران دفاع مقدس و رزمندگان شاخص آن زمان آموخت. پدر 28 شهریور 62 در اصفهان صاحب این فرزند شد و نامش را ابوالفضل گذاشت تا اسمی را انتخاب کرده باشد که کمتر شنیده و مظلوم واقع شده است. سردار شیروانیان می گوید: زمانی که ابوالفضل دیپلم گرفت به او پیشنهاد کردم وارد دانشکده افسری سپاه صاحب الزمان (عج) شود، ولی مخالفت کرد و گفت می خواهم زمانی وارد سپاه شوم که با داشتن تخصص و تجربه اثرگذار باشم ...
گوشه هایی از خاطرات ارنست همینگوی
...: گمونم از دل این حیوونه بشه یه قصهٔ توپ کشید بیرونو پول خوبی ازش درآورد . معلم مون خیلی تعجب کرد ولی چیزی نگفت. امشباز مادرم شنیدم که معلمه از پدرم پرسیده: توی خونه-ی شما مشکلات خانوادگیهست؟ و پدرم جواب داده جز این-که زنم نمی-ذاره با تفنگ شکاری به بچه-هاتوی خونه تیراندازی یاد بدم مسأله دیگه ای نیست. من فکر نمی کنم آوردن تفنگ شکاری تو خونه خطری داشته باشه. البته اگرفقط بخوای پاکش کنی ...
دشتی: کسی از برگشتنم به ایران ناراحت نشد
بودم پذیرفتم در دور گروهی لیگ قهرمانان کنار استقلال باشم. می خواستم کنار تیم باشم تا اگر کمکی از دستم برمی آید انجام بدهم. بعد از آنها دور گروهی تمام شد، طبق قول و قراری که گذاشته بودیم هم اردو را ترک کردم و هیچ مساله دیگری در میان نیست. هافبک استقلال درباره اینکه گفته می شود ترک اردو توسط خودش باعث ناراحتی مسئولان استقلال شده، گفت: من فکر نمی کنم اینطور باشد. چون قبل از ترک اردو با آقای ...
تشکیل کمیسیون خانواده در مجلس اقدامی مؤثر برای مقابله با تهاجم فرهنگی است
...> تهاجم فرهنگی؛ ابزار دشمنان برای ضربه به جمهوری اسلامی مسئول بسیج خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بیان کرد: دشمنان انقلاب اسلامی وقتی دیدند که نمی توانند در مقابل اسلام جنگ مسلحانه و رو در رو داشته باشند، به تهاجم فرهنگی روی آوردند که ابزار دشمنان برای ضربه به جمهوری اسلامی است. رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از خانواده های شهدا، جانبازان و آزادگان در سال 1370 می ...
قهرمان واقعی
، چشمش که به حسین افتاد آمد جلو و گفت بابا من از دیشب منتظر تو بودم. حسین گفت بابا من نخواستم شما را بی خواب کنم، خلاصه دست در گردن هم انداختند و روبوسی کردند. بعد حسین از پدرش خواست که جلوتر برود، او هم قبول نمی کرد و به پسرش می گفت تو باید جلو بروی. بالاخره پس از اصرار زیاد، حسین جلو افتاد که توی خانه برود، پدرش افتاد روی زمین و بر جای قدم های پسرش بوسه زد. حسین برگشت با ابراز شرمندگی دست پدر را ...
چله عزت|روایت 40 سال استقامت مادر3 شهید دفاع مقدس+عکس و فیلم
خبرگزاری تسنیم : اتاق پذیرایی خانه مادر شهید شبیه نمایشگاهی مملو از تصاویر شهیدان است. تصاویری متعدد که هیچکدام شبیه دیگری نیست. اما همه آن ها متعلق به یک مادر است. مادر سه شهید دفاع مقدس که حالا در خانه اش موزه شهدای اختصاصی برای خودش ساخته و به قول خودش صبح به صبح برای دیدن آثار و تصاویر شهدایش، طول و عرض اتاق را طی می کند. او این روزها به تماشای همین تصاویر و اسناد به جامانده از شهدا دلخوش است ...
بیوگرافی کاوه خداشناس بازیگر محبوب ایرانی+ تصاویر
موسیقی و فرهنگ هستند. کاوه دیپلم تجربی دارد و دانش آموخته دانشکده هنر و معماری در رشته نمایش است.پدر و مادر کاوه خداشناس هم همواره اهل هنر بوده اند پدر کاوه خداشناس نزدیک به 30 هزار بیت شعر حفظ هستند و ادبیات را دوست دارند. مادر او هم در خانواده ای هنردوست بزرگ شده اند. زمینه فعالیت: بازیگری کارگردانی تولد: 5 آبان 1359 محل تولد: تهران محل زندگی: تهران ...
کودک می آموزد و به بزرگسال یادآوری دوباره ای می شود
توانایی نه گفتن، دوستی قول دادن و عدم برنامه ریزی گذاشته است. آیا واقعا پرداختن مهارت های زندگی تا این حد برای خانواده ها مورد نیاز است؟ شما قبل از این مجموعه هم آثاری در نشر فنی ایران که با عنوان کتاب های نردبان منتشر می شد، تألیف کرده اید. این پیگیری در تألیف آثار مهارتی چه رویکردی دارد؟ بله. به نظرم آموزش مهارت های زندگی از ابتدای زندگی به کودکان و البته بازآموزی این مهارت ها ...
زندگی بعد از جنگ برایم سخت شده/ مادرم مرا راهی جبهه کرد
چند سال پیش در بین مان بود می شنیدیم. قطعاً کلی حرف داشت برای گفتن... راستش آن روزها سختی عدم حضور مرد در خانه به خاطر امورات زندگی، آزاردهنده نبود؛ چرا که مادرم برای خودش شیرزنی بود! در نبود برادرها و پدرم یک تنه هم مادر بود، هم پدر بود و هم برادر. سختی آن روزها دل نگرانی ها بود، دل تنگی ها بود، استرس اینکه پسرش از سر کوچه با دست و پای شکسته و قطع شده برمی گردد...! علی خودش علت این ...