سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای ترس همسر کوروش تهامی از آسانسور
13 سال پیش است و از من چند سریال پخش شده بود. فکر می کنم آن زمان سریال زیر تیغ پخش می شد یا می خواست پخش شود. تهامی در ادامه، درباره علاقه اش به موسیقی گفت: من موسیقی را پیش از بازیگری شروع کردم و همچنان هم ادامه اش می دهم. اوایل به صورت تعصبی موسیقی کلاسیک ایرانی را پیگیر بودم و به مرور احساس کردم، موسیقی خوب و درست اصلاً فرقی نمی کند چه نوعی باشد؛ مهم تاثیرگذاری آن است. ...
روی ماه صَفَر
...: خواستم برای بدرقه پسرم بروم، شوهرم اجازه نداد. گفت حرفمان را گوش نداده است، لازم نیست به بدرقه اش بروی. خیلی در دلم مانده است. هنوز که هنوز است دلم می سوزد که به راه آهن نرفتم. یکی دو روز بعد یکی از اقوام را دیدم که پسر او هم عازم بود. او حرفی زد که بیشتر نمک به زخمم پاشید. او گفت پسرت بین جمعیت چشم می گرداند. منتظرت بود. می گفت اگر پدرم برای بدرقه نیاید، مادرم می آید. او رفت و دیدار به ...
دولت ها معمولاً دچار حواشی می شوند
افتاد ایشان هم در اختیار کارگزینی و اخراج شد! جالب این است که به آقای محسن هاشمی ‘ محسن هاشمی رئیس شورا شدن ایشان را تبریک گفتم و گفت شما آقای نجفی را می شناسید که از کلات خراسان است و همشهری شماست. به ایشان هم تبریک بگویید. من گفتم زنگ می زنم و به ایشان هم تبریک می گویم. پیش آقای نجفی رفتم و ایشان گفت آقا احسان شما کارمند دفتر من است، ولی همش با آقای قالیباف راه می رود. من گفتم به ...
قتل عام خانوادگی در کمتر از 6 ساعت
محدوده بلوار ابوذر است. حدود 10 روز قبل، یکی از دوستانم را در خیابان دیدم و همراه او به خانه دوست دخترش رفتم وقتی وارد خانه آنها شدم برای شستن دست و صورتم می خواستم به دستشویی بروم اما چون با خانه آنها آشنایی نداشتم به اشتباه وارد حمام شدم اما ناگهان با مشاهده صحنه ای عجیب در جا خشکم زد. داخل حمام با جسد زن و مردی میانسال رو به رو شدم. از ترس بلافاصله در را بستم و به اتاق برگشتم. بعد هم به بهانه ...
پیش بینی گشایش در انتخابات 1400 از سوی موسوی لاری/بعضی از احزاب مثل کارگزاران خودشان را خراب کردند/"دیگر ...
بارها به برخی مسایل مرتبط با شورا نقد داشتم. *من می گفتم هر تجربه بشری بعد از مدتی باید در خودش بازخوانی شود. من احساس می کردم در جمع ما که جمعی مرکب از اشخاص حقیقی و حقوقی بود حقیقی ها اکثرا به جلسه نمی آمدند. حقوقی ها که می آمدند به نمایندگی از حزب سخن نمی گفتند؛ مثلا حزب کارگزان نماینده ای را معرفی می کرد؛ این آقا یک بار نمی گفت شورای مرکزی حزب یا دفتر سیاسی حزب ما پیشنهادی داده است ...
علی صادقی: شوخی های نون.خ 3 خیلی دلنشین است / به جای دستمزد فحش دادند !
رودربایستی وارد این کار شدم و از همان اول هدفم این بود که مردم را شاد کنم. چون مردم ما مدام در معرض انواع و اقسام بدبختی ها و بدبیاری ها هستند و دلم می خواهد لبخند به لب شان بیاورم. بعد هم الان همه نقش جدی بازی می کنند، حالا یک نفر هم بازی نکند مگر چطور می شود! پس خیلی وسوسه دیده شدن ندارید؟ دیگر چقدر من را ببینند. من که الان با صدتا ماسک هم به خیابان بروم از پشت سر من را صدا می زنند. 10 ...
بازی محمدرضا چلنگر در سریال چوب خط
درباره اینکه چطور موفق شده است تا این حد میان مردم محبوب شود گفته است : من به شخصیت سایر مترجمان هم احترام می گذارم و در مورد خودم صحبت می کنم. من از روزی که این کار را شروع کردم خودم را یک خبرنگار دانستم چرا که شغل من با خبرنگار فاصله چندانی ندارد. هر دوی ما وظیفه انتقال اطلاعات برعهده داریم حالا من از طریق کلام و شما به وسیله نوشتن. برای خودت الگو یا تیپ خاصی در ترجمه داری؟ – همواره ...
مجلس در حوزه مطالبات معیشتی جدی است/ خودروی شخصیم را برای اجاره دفتر فروختم
معرفی کردم و اجازه گرفتم به او نزدیک شوم و می گفتم من تو را دوست دارم. او هم می گفت هیچ کس من را دوست ندارد. با او صحبت کردم و آرام آرام کنارش رفتم، در مورد مشکلاتش صحبت کردیم، به او قول دادم که کمکش کنم و الحمدلله بعد از مدتی از اقدام به خودکشی منصرف شد. الآن 9 ماه است که در مجلس هستید. آیا نسبت به فاطمه محمدبیگی پیش از مجلس تغییری داشتید؟ امروز محمدبیگی نماینده مجبور است در مدت زمان کوتاهی خیلی بزرگ تر بشود، زندگی بسیار سخت و فشرده ای دارد و باید به رشد فکری و شخصیتی بیش از گذشته برسد و امروز باید کلان تر فکر کند و کلان تر عمل کند. انتهای پیام/ ...
نزد برخی متهم بودیم که روزنامه نویس شده ایم!
سرویس تاریخ جوان آنلاین: یک سال از رحلت غمبار اندیشمند، محقق، مؤلف و مترجم نامدار جهان اسلام و تشیع زنده یاد حجت الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی سپری شد. خلأ وجود اینگونه شخصیت ها که عمری را در راه ایجاد وحدت و تفاهم میان مذاهب اسلامی و نیز احیای میراث فکری و عملی آن ها سپری کرده اند، جبران ناپذیر خواهد بود. در نکوداشت این موسم، برشی از یک گفت و شنود بلند با آن بزرگ که طی آن به بازگویی شمه ای ...
چرخ اقتصاد می چرخد یعنی یک چهارم کردن ارزش پول ملی؟!/ تذکر قالیباف درباره دور زدن دولت توسط شورای عالی ...
با شورا نقد داشتم. وی افزود: من می گفتم هر تجربه بشری بعد از مدتی باید در خودش بازخوانی شود. من احساس می کردم در جمع ما که جمعی مرکب از اشخاص حقیقی و حقوقی بود حقیقی ها اکثرا به جلسه نمی آمدند. حقوقی ها که می آمدند به نمایندگی از حزب سخن نمی گفتند؛ مثلا حزب کارگزاران نماینده ای را معرفی می کرد؛ این آقا یک بار نمی گفت شورای مرکزی حزب یا دفتر سیاسی حزب ما پیشنهادی داده است. من بارها در ...
درخواست جالب بهرنگ علوی از مهران مدیری برای تخفیف مهریه
به دفتر بروم و پیشنهاد بازی در سنتوری را به اقای مهرجویی بدهم، اما خبر آمد که بهرام رادان را انتخاب کردند! مدیری گفت: به نظرم همان روزی که شما را دفتر بردم باید موضوع را به آقای مهرجویی می گفتید، با دل رئوفی که دارند می پذیرفتند. علوی در پاسخ به سوال مدیری درباره نقش ترامپ توضیح داد: نقش ترامپ چالش برانگیزی است، خیلی از چهره های واقعی در جهان امروز هستند که بازی کردن در نقش آن ها خیلی تبعات داشتند. اصولا علاقه ای به کار ها وفضای سیاسی ندارم، اما یکسری از آدم ها ویژگی هایی دارند احساس کردم که خیلی خوب می توانم نقش این آدم را بازی کنم. ...
ملکه گدایان قسمت نهم؛ همه چیز آماده برای ساخت بمب!
درباره فیزیک بدنی او که کیلومتر ها با نقش افرا فاصله دارد، هم از جانب او و هم از جانب کارگردان شگفت آور است و این جاست که پای این حرف های تلخ به میان می آید که سازندگان آثاری از این دست گویی برای مخاطب ارزش و اعتباری قائل نیستند به میان می آید. ملکه گدایان به هر روی از ایستگاه نهمش نیز گذر کرد و باید منتظر ماند و مشاهده کرد که ماجرا های ریز و درشتی که در جریان هستند، در قسمت های آینده به چه سمت و سویی می روند. ...
شفای چشم نابینای شهید رجبعلی بکشلو
صورتش بینهایت زیبا و نورانی بود. گفتم چی شده ؟ خیلی نورانی شده ای ! گفت به آرزویم رسیده ام. فردا صبح که پدرم همراه دوستان حاج آقا به خانه مان آمدند ، با خودم گفتم تمام شد... آنها می خواستند مقدمه چینی کنند که گفتم حاج آقا شهید شده ؟ همگی گریه کردند. گفتم خدایا ! تو خودت گفتی وقتی خون شهید به زمین بریزد ، من خود سرپناه خانواده اویم. خدایا از این به بعد ، تو سرپناه مایی ! حاج خانم درباره شهادت ...
کرونا، مانعی برای گفتن و شنیدن
ماسک داشته حتی با اینکه چندین بار قیمت واقعی را به عماد گفته، اما متأسفانه برادرم متوجه صدا و حرکت لب های فروشنده نشده و با خونسردی از مغازه خارج می شود. بی توجهی عماد، مغازه دار را عصبانی و فکر می کند که برادرم از عمد خودش را به نشنیدن زده و قصد داشته 300 تومان بقیه پولش را بپیچاند! بگذریم از اینکه بعد از شرح ماجرا مغازه دار معذرت خواهی کرد و گفت واقعاً نفهمیده بود که عماد ناشنوا است ...
مسئولان پا روی خون شهدا نگذارند/چه کسی جواب جانبازان را می دهد؟
برنامه ها و مناسبت های مذهبی و سیاسی و یادواره های شهدا دیده بودم و شناخت نزدیکی نداشتم اما احساس کردم تکلیف من است که به عنوان یک سوژه جذاب، این کار را انجام بدهم. شیخانی ادامه داد: فکر نمی کردم سید سقا سرگذشت و زندگی جذابی داشته باشد. گمان می کردم با یک سری خاطرات عمومی روبرو بشوم ولی بعد که وارد کار شدم با سه شخصت ویژه مواجه شدم که در زندگی سید سقا نقش مهمی داشتند؛ شهید شیخ احمد کافی ...
گفت وگو با سهیل سهیلی 20 ساله که فیلمش رتبه اول جشنواره فرانسه را کسب کرده است
...> بعد از آن دوره ای را درگیر نوشتن بودم. فیلمنامه می نوشتم و تمرین داشتم و مشغول یادگیری بودم. فیلمنامه دومین فیلمم را هم نوشتم و گفتم که تصمیم دارم این فیلم را بسازم. اما آن زمان به جز مادرم هیچ کدام از اعضای خانواده، نه برادر ها و نه پدرم، حضور نداشتند. خودم به تنهایی فیلم موزیکال قطره را ساختم و اشتباهات خیلی زیادی هم داشتم. هیچ وقت فیلم را به کسی نشان ندادم، اما ساخت قطره باعث شد خیلی چیز ها یاد ...
طلاق های سینمایی در ایران؛ از این قصه تلخ راه دشوار
شان نمی گذرد، در اقدامی ناگهانی عکس های مشترک خود را از صفحه شخصی شان در اینستاگرام پاک کردند. همین اتفاقات سبب شده شایعه ی جدایی این زوج از یکدیگر بر سر زبان ها افتد. آزاده نامداری و فرزاد حسنی آزاده نامداری و فرزاد حسنی که از مجریان مطرح هستند، در تیرماه سال 92 به عقد یکدیگر درآمدند. این ازدواج دوامی نداشت و حدود یک سال بعد، آن ها با حاشیه ها و جنجال های فراوان در خرداد 93 ...
اعتراف قصاب فراری به ترکیه / من قاتل مرجان هستم! + عکس
مهدی را دستگیر کردند. مهدی پیش روی قاضی پرونده اصرار بر بیگناهی دارد و در تحقیقات گفت: من قصد داشتم و در یک گروه تلگرامی با مرجان آشنا شدم و که بعد از 2 ماه به هم علاقه مند شدیم و حتی با وجود اینکه می دانستم مرجان یک زن مطلقه است و یک فرزند دارد حاضر به ازدواج با او بودم. وی افزود: من قصد داشتم به خواستگاری اش بروم اما مرجان می گفت که به درد هم نمی خوریم و بهتر است به این ...
به کوتاهی و بلندی نقش فکر نمی کنم
یاد آن روزها می افتم، حس خیلی خوب پیدا می کنم . _ فکر می کنم سریال ساختمان پزشکان اولین تجربه شما در عرصه طنز بود. از این تجربه راضی بودید؟ بله، من جزو آخرین بازیگرانی بودم که به پروژه پیوستم. وقتی آقای صحت درباره شخصیت کتی با من صحبت کردند، متوجه شدم که این نقش با وجودی که حضور زیادی در سریال ندارد؛ اما واقعاً جای کار و مانور دارد . _ شخصیت کتی چه جذابیت هایی ...
نیم قرن پاسداری از موسیقی مقامی
.... اول جایی برای خودم خریدم، دکوراسیون زدم و کارها را انجام دادم. بعد دوباره به تهران رفتم تا برای فروشگاهم خرید کنم. سال 1353 بود و من از تهران از پشت شهرداری یک خاور دربست کالای صوتی تا نوار خریدم و به تربت جام آوردم. وقتی می خواستم پروانه کسب بگیرم منشی رئیس دفتر اصناف پرسید: کجایی هستین؟ و وقتی گفتم تربت جامی، گفت: نه شما تربت جامی نیستی چون تهرانی حرف می زنی! و من ماجرا را برایش تعریف کردم ...
قاتل: برای مقتول مجلس ترحیم گرفتم!
دامدار و قصاب هستم و در شهر دماوند پدرم قصابی دارد. آن روز وقتی از دماوند به تهران آمدم که با پریسا برای تفریح به دریاچه چیتگر بروم در تهران چشمم به چاقویی در پشت ویترین مغازه ای افتاد که خوشم آمد و برای قصابی خریدم و هرگز فکر نمی کردم که با آن بخواهم پریسا را به قتل برسانم. چرا او را به قتل رساندی؟ آن شب قرار بود با هم درباره ازدواج مان حرف بزنیم. من اصرار داشتم که او با من ...
محمود بصیری: حاضرم نقش احمدی نژاد را بازی کنم
که بعد از مرگ برایم تسلیت بگویند. لازم نیست بعد از مرگم این طرف و آن طرف خبر بدهند و درباره ام حرف بزنند. این قدر رفیق و دوست و آشنا دارم که احتیاجی به دیگران ندارم . در خانه مادری ام زندگی می کنم از محمود بصیری می پرسم در این مدت چطوری زندگی اش را می گذراند؟ او می گوید: من از اول بیمه نبودم. یک زمانی خانه سینما و پیش کسوتان دعوتم کردند تا از طریق آن ها بیمه شوم ولی گفتم که چیزی ...
شکارچی زنان چطور زنان را به دام می اندازند؟ / پرونده های مشابه که هشدار آمیز است!
مادرم پیشنهاد ازدواج داد و مادرم نیز به او اعتماد کرد. مادرم یک مشکل حقوقی داشت و خسرو بعد از جلب اعتماد مادرم به او گفت که اگر می خواهد مشکل حل شود دو دانگ خانه را به نام خسرو کند. او یک کلاهبردار است و مطمئن هستم در مرگ مادرم نقش دارد. از سویی بازپرس جنایی، دستور کالبدشکافی جسد زن میانسال و تعیین علت مرگ بلقیس را صادر کرد. در نظریه پزشکی قانونی اعلام شد که به سر زن میانسال ضربه ای ...
نعمت جان روایتی زنانه، جذاب و پرکشش از ایثارگری بانوان است
یک جانباز قطع نخاعی است؛ با همان انرژی و ایمانی که در ابتدا داشتند. ایشان در سن 30 سالگی ازدواج کرده و بعد از گذشت 32 سال از ازدواجش نشان می دهد که این خانم با جوزدگی و بر اثر احساسات اقدام نکرده است. برای خود من این کار خانم بستاک باور پذیر شده بود و زمانی که با وی صحبت می کردم و از من پرسید آیا حاضری در یک شرایط مشابه اقدامی مشابه من انجام بدهی، به دلیل لمس بی واسطه حقایق و واقعیات زندگی ایشان ...
گلایه های بازیگری که گناهش شباهت با احمدی نژاد بود
پیشنهاد شد اما قبول نکردم. در دور دوم انتخابات احمدی نژاد هم مرا به جایی دعوت کردند و گفتند که می خواهیم یک قرارداد با شما ببندیم. در همان موقع به من اعلام شد که در یکی از فیلم ها قرار است در مقابل محمدرضا شریفی نیا نقش دستیار کارگردان را بازی کنم، در همان حین که با عوامل صحبت می کردیم یکی از افراد آنجا به من گفت آقای بصیری کاپشن آقای احمدی نژاد را دیده اید؟ من در جواب گفتم: بله چطور؟ او به من ...
بارها 10 دقیقه وقت خواستم ولی روحانی قبول نکرد
پرمسئولیتی است. من اطمینان به این موضوع ندارم ولی معتقدم که این آموزش ها می تواند تأثیر بگذارد. اینکه چقدر تاثیر بگذارد بسته به میزان سهم آن است. من شخصاً از پاسخ شما راضی نبودم. چون به نظرم با وجود این تلاش هایی که این همه سال افراد مختلف کرده اند و وضع رو به بهبود نیست. وقتی طرح داخلی برای جلوگیری از برخی مشکلات تابه حال جدی گرفته نشده است چرا از اینکه آن سند خارجی به آن بپردازد ترس وجود ...
دادِستان همان حرف های شلمچه است
، خط قصه مشخصی وجود داشت ولی وقتی با مسئولان سیمافیلم مذاکره کردم، از من خواستند طرحی برای ساخت سریال بدهم. دو سه تا ایده هم مطرح بود و آقای رمضان نژاد، رئیس سیمافیلم ایده دادستان را خیلی پسندید و خواست این طرح در قالب سریال شکل بگیرد. من در ابتدا گفتم مضامین سریال دادستان ملتهب است، شاید آنتن تلویزیون محدودیت هایی در این باره داشته باشد که سینما ندارد، به همین دلیل خواستم به دلیل نگاه متفاوتی که ...
مانکن های ابتذال علیه فرزندان ایران
امینیان درباره عواقب وخیم اخلاقی این ماجرا می گوید واکنش خانواده ها واقعا نگران کننده است من می گویم زنگ خطر شما بخوانید سرطان پیشرفته این جمله را راحله امینیان می گوید و تصریح می کند در صفحه اینستاگرامش، آن را استوری هم کرده است. با استیصال و ناراحتی می گوید چاره ای نمانده جز مدیریت، فیلترینگ راه چاره نیست به خصوص حالا که معاش برخی خانواده ها با اینستاگرام پیوند خورده اما این وضع ...
کودکانِ قربانیِ جنایت در دهه 90
تکذیب کرد. من و احمد سال 77 ازدواج کردیم. اوایل مشکلی وجود نداشت. شوهرم آن زمان در یک شرکت کار می کرد، اما تعدیل شد. از آن به بعد من هزینه زندگی مان را تأمین می کردم. مشکل بزرگ تر این بود که شوهرم توقع داشت تمام حقوقم را به خانواده اش بدهم. به گفته مادر دو کودک اختلافات خانوادگی همچنان ادامه داشت تا اینکه سال 89 احمد با چاقو به او حمله کرد. احمد نه جنون داشت و نه معتاد بود او فقط ...