جنجالی بزرگ برای به دست آوردن شماره 10 پرسپولیس
سایر منابع:
سایر خبرها
پرچم دار صلح و سازش ایران
. این فرد برادر نداشت و خواهرش هم دانشجوی پزشکی خارج از کشور بود، گفت می خواهند اعدامش بکنند، اولیای دم هم دو برادر داشتند که شماره آن ها را از او گرفتم. زنگ زدم و احوالپرسی کردم و گفتم من کرمانشاه هستم و برای شناخت از خودم چند کلیپ از فعالیت ها در واتس آپ ارسال کردم و این موارد را نگاه کنید و بعد من دوباره به شما زنگ می زنم. خیلی انسان بزرگی بود و دستش را می بوسم. یک ساعت بعد زنگ زدم گفتم ...
صادق خرازی: اگر به سال 92 بازگردم به روحانی رای نمی دهم
و مثل همه مردم زندگی طبیعی خود را دارم؛ فرد خاصی نیستم مانند همه مردم می خوابم و بیدار می شوم. زندگی طبیعی و اشتغالات خودم را دارم. هیچ شغل دولتی ندارم، اما دغدغه های ملی بسیاری دارم. روزانه حداقل بین 2 تا 4 ساعت مطالعه دارم و در حوزه فرهنگ و سیات خارجی اقداماتی را انجام می دهم. در هفته به صورت متعارف حدود 2 جلسه تخصصی در ابعاد مختلف سیاست خارجی و روابط بین الملل دارم. به برخی از ...
صادق خرازی: مردم 8 سال زیر سایه فریب احمدی نژاد بودند.
طبیعی خود را دارم؛ فرد خاصی نیستم مانند همه مردم می خوابم و بیدار می شوم. زندگی طبیعی و اشتغالات خودم را دارم. هیچ شغل دولتی ندارم، اما دغدغه های ملی بسیاری دارم. روزانه حداقل بین 2 تا 4 ساعت مطالعه دارم و در حوزه فرهنگ و سیات خارجی اقداماتی را انجام می دهم. در هفته به صورت متعارف حدود 2 جلسه تخصصی در ابعاد مختلف سیاست خارجی و روابط بین الملل دارم. به برخی از دانشجویان که مراجعه می کنند ...
ناگفته های محمود صادقی درباره ی پرونده ی مازیار ابراهیمی: برایمان شنود گذاشتند
...> این به این معنا است که من امتیاز لازم را از نظر علمی داشتم ولی اگر از آن سهمیه استفاده نمی کردم، کسان دیگری که با فاصله ی زیادی نسبت به من بودند از آن استفاده می کردند. یعنی من نمره ی علمی ام را آوردم. امتیازات و نمراتش کاملا هست. رتبه ای که من داشتم و فاصله ای که من با نفر بعدی داشتم همه موجود است. یعنی کاملا مستندات آن وجود دارد. ولی سهمیه چیزی است که شاید ده ها هزار نفر در کشور از آن استفاده ...
حکایتی از نوروز های گذشته از زبان قدیمی ها
ام می کرد. خواهرم هر سال لحاف هایی را که همه زمستان در کمددیواری جاخوش کرده بودند، وسط حیاط جلو آفتاب پهن می کرد. بوی تازگی لحاف ها با سرخی آسترشان آن قدر سرخوشم می کرد که پابرهنه روی لحاف های پهن شده می دویدم و کسی جلودارم نبود. از آن روز ها بیش از 35 سال می گذرد. سال هاست لحافی در خانه ها نیست تا در حیاط پهن شود. خانه ها کوچک شده است و خانه تکانی ها یکی دو هفته ای تمام می ...
آخرین تحولات باشگاه ماشین سازی/ نامه ای بدون ارزش قانونی
قوت خود باقی و باید در این مورد نیز تصمیم گیری گردد. هر چند مالک قبلی از بابت امتیاز باشگاه هزینه ای طلب نکرده است. قطع به یقین مالک جدید این اختیار را دارد که کلیه عوامل اجرایی باشگاه از مدیریت تا تدارکات را تغییر دهد، اما در 12 هفته باقیمانده تا پایان لیگ برتر این تغییرات بازیکنان را شامل نشده و باید دید با این یارگیری ضعیفی که از سوی مربیان و مدیران ابتدای فصل ماشین سازی صورت گرفته ...
لمس تماشای تو
...> با خودم می گفتم: چطور می خواهد آن ها را بخواند و حفظ کند. تا این که یک بار گفتم: علی مشکوک می زنیا...! می گفت: تو کاریت نباشه... فقط بنویس و کمکم کن. هر جا عکس شهیدی می دید زود آن را می چسباند به دیوار و عکسی هم با آن می گرفت. در مورد رفتن به سوریه به طور مستقیم چیزی به ما نمی گفت اما از وقتی وارد سپاه شده بود، حدس می زدم که روزی این کار را بکند. یعنی رفتن به ...
اندیشه پویا؛ 100 نام در تحریریۀ خیالی قرن
عصر ایران؛ سروش بامداد - ماهنامۀ اندیشه پویا ، نوروزی و غیر نوروزی ندارد. مجله ای است با کیفیت که در نیمۀ هر ماه دوستداران خود را به دکه هایی می کشاند که در عصر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و غلبۀ دغدغۀ نان و معیشت، بیش از مطبوعات، در کار عرضۀ تنقلات و دخانیات و مایعات اند! تنها تفاوت شمارۀ نوروزی با دیگر شماره ها کمی صفحات بیشتر و اندکی هم قیمت بالاتر است و این "تنها" را نه در مقام ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ گنجشک ها برگشته اند
و کامپیوترها و سایت ها تا وقت برای صبحانه خوردن نداشته باشم. تا یادم برود هیچ کس برایم نان داغ و کنجدی نخریده و جلوی در کتابخانه منتظرم نایستاده است. حوصله شلوغی و بروبیا را ندارم. پول بیمه را که گرفتم، گفتم باید خانه بخرم؛ خودم باشم و خودم؛ یک زندگی مستقل و آرام. چند تا پروژه تحقیقاتی گرفته ام که شب ها سرشان بنشینم. جای آرام می خواهم. چادر عربی ام را سر می کنم تا راحت تر باشم و بتوانم ...
فرخ رو پارسا که بود و چرا تیرباران شد؟
خورم که هیچ گونه روابطی بجز روابط اداری بین ما حاکم نبوده است. وی ادامه داد: راجع به غارت بیت المال که بزرگترین اتهام من است، باید بگویم من این مساله را تکذیب می کنم، زیرا در تمام طول خدمت، من نه کار مالی داشتم و نه سروکاری با حساب و دفتر داشتم. این ها که به من اتهامات دزدی چند میلیونی وارد کرده اند، باید بگویند این پول ها را من از چه طریقی و از کجا سرقت کرده ام؟ فرخ رو پارسا ...
خوزستان ،قلمرو پلنگ ایرانی
خود راهی کوهستان شده بودم، ناگهان چشمم به یک ماده پلنگ همراه با چند توله افتاد که در حال نوشیدن آب بودند همانجا تصمیم گرفتم که دیگر برای امروز کافیی است و بعداً به شکار می پردازم، اما در راه با یک محیط بان آشنا شدم و زمانی که به او گفتم چند قلاده پلنگ دیده ام او نیز از اهمیت بز های کوهی برای بقای این حیوان گفت و از آن پس هرگز به صید چهارپایان کوهستان نرفتم. اگرچه احمد از شکار حیوانات ...
کتک خور بودیم، بدلکار شدیم/ خاطرات حضور در 320 فیلم سینمایی!
قای کیمیایی می رود من هستم و به کسی خیلی اجازه نمی دهد وارد دفترش شود. به آقای کیمیایی زنگ زدم و گفتم که تصادف کرده ام، آقای کیمیایی نیز نقش قبلی من را درآورد و یک نقش دیگر در فیلم را برای من انتخاب کرد، نقشی که در زندان حضور دارد. شاید در سینما از 50 کارگردانی که حضور دارند، تنها 5 کارگردان خوب داریم که هنوز به فکر قدیمی های سینما هستند، باقی کارگردانان برای فیلم خود 2 تا نقش اول زن و ...
گلپا: خیلی مبارزه کردند که من نباشم
را ارزیابی کنم که یکی مثلا درتهران پارس است و دیگری درشاه عبدالعظیم! همه اش در راهم و حتی نمی رسم ناهار درست و حسابی بخورم و با یک تکه نان لواش سر می کنم. البته من با این مدل کارکردن بیگانه نبودم، ورزشکار بودم و در تیم دارایی فوتبال بازی می کردم. با دیگر بچه های تیم که بعضا بازیکنان تیم ملی هم بودند، یک بربری می گرفتیم پنج زار. وقتی هم که در زمین شماره دوی ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی فعلی ...
معماری که به سبک صفوی خانه می سازد
باشی که جایی را خراب نکنی چون این ها جزو میراث ماست. بعد هم شماره اش را داد و گفت هفته ای دو بار سر می زنم و یک کمپرسی فرستاد که نخاله ها را در آن بریزیم و اتفاقاً هردو هفته هم سر می زد. منظورم این است که اگر بلد نبودیم همان جا آبرویمان می رفت. خلاصه کارمان را در مدت 9 ماه انجام دادیم. وقتی تمام شد دعوت نامه ها را فرستادند و بیرق امام حسین را در آنجا بالا بردند و منبر و میز و صندلی ...
افشین هاشمی: زمانی تتلو دست آویز بود
های متفاوت مرگ پادشاه در این نمایشنامه، علاوه بر به چالش کشیدن روایت تاریخی در مورد کشته شدن یزدگرد به دست آسیابانی در مرو، در مورد هر نوع روایت تاریخی تردیدهایی کلی پیش رو می نهد. نکته ای که در کاتالیزور هم مطرح می شود؛ آن جا که در صفحه 43 از زبان پولونگه خطاب به دکتر می شنویم: ... با توجه به مرگ واقعی بیسیم چی چند لحظه بعد از تماس و این که اون قاعدتا نمی تونسته این خیانتش رو همه جا ...
زالاوا، روایت تبدیل باور به خرافه
ارسلان امیری متولد 1354 سنندج؛ مستندساز، فیلم نامه نویس، تدوین گر و کارگردان کُرد ایرانی است. وی پس از ساخت چند فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوانان سنندج به سینمای حرفه ای روی آورد. وی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی کارگردانی دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر دارد. امیری نخستین فیلم بلند سینمایی خود را به نام زالاوا در سال 1399 ساخت. این فیلم در سی ونهمین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین در 10 رشته شده است. زالاوا در اختتامیه ی این جشنواره برنده ی چهار دیپلم افتخار و سه سیمرغ بلورین شد. ارسلان امیری به عنوان فیلم نامه نویس و تدوین گر در فیلم سینمایی ناهید به کارگردانی همسرش آیدا پناهنده همکاری نموده است. ناهید موفق به دریافت جایزه آینده نویدبخش از جشنواره فیلم کن 2015 در بخش نوعی نگاه شد. در سال 1395، امیری دومین همکاری سینمایی خود را با آیدا پناهنده در نگارش فیلم سینمایی اسرافیل انجام داد. اسرافیل، لوح تقدیر بهترین پیرنگ داستانی به دلیل حرکت درونی متن در جهت تغییر ساختار فیلم نامه بر مبنای شخصیت را از هفتمین جشن انجمن فیلم نامه نویسان سینمای ایران، 1396 دریافت کرد. امیری سه بار در جشنواره فیلم فجر برای فیلم های قصه داود و قمری (آیدا پناهنده) به تهیه کنندگی کیانوش عیاری، ناهید (آیدا پناهنده) و فیلم سینمایی ویلایی ها (منیر قیدی) کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم نامه شده است امیری در سال 2018 به ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ هفت سال و هفت ماه !
نخل را می گیرم و بالا می روم. می رسم نزدیک سر نخل که دیگر وجود ندارد. نه نوبرانه هایش، که حتی خرماهای خشک شده بر خوشه هایش هم، همه آماج خمپاره شده اند. هیچ اثری نیست جز همان چاقوی تیزی که آن روز لحظه ی سقوط مستأصل بودم و نزدیک سر نخل در تنه فرو بردمش. وقتی برای دیده بانی می روم و در سنگر نیستم، بچه ها از دستم نفس راحتی می کشند. بیچاره ها از نعره های بلندم و عربده های شبانه ام خواب ...
تابستان داغ فعالیت های قرآنی / آینده پژوهی آموزش قرآن در دوران کرونا و پساکرونا
به گزارش ایکنا، تابستان سال گذشته، همچون هوای گرمی که آن را تجربه کردیم، با رویدادهای داغ قرآنی همراه بود که می توان به این موارد اشاره کرد: بررسی خسارت ناشی از شیوع کرونا برای فعالیت مؤسسات قرآنی، انتصاب رئیس فراکسیون قرآن، راه اندازی طرح توسعه آموزش عمومی تفسیر قرآن ، تجمع تعدادی از معلمان قرآن قراردادی در برابر خانه ملت، استقلال از دست رفته گروه قرآن دفتر تألیف کتب درسی آموزش و پرورش، رو ...