دختر سوسن متعلق به شوهرش است یا او خائن است؟! / پلیس کمک می کند
سایر منابع:
سایر خبرها
زن مطلقه: عاشق مردی شدم که هم مرا می خواهد هم دخترم را
مخارج کمرشکن زندگی و هزینه های موادمخدر شوهرم را برعهده داشتم و به خاطر حفظ آبروی خانوادگی و آینده دو بچه بی گناهم سوختم و ساختم و صدایم درنیامد. اما از روزی که فهمیدم همسرم برای دختر خواهرم نقشه شومی در سر دارد و می خواهد این دختر بیچاره را به بهانه ازدواج و با حیله و نیرنگ به دام هوس های شیطانی یکی از دوستان مفنگی خود بیندازد نگرانی عجیبی پیدا کردم و کمی حساس شدم. البته دختر ...
زن 26 ساله: صیغه دایمی (99ساله) براتعلی شدم
و بدل می کند. ابتدا فکر کردم با زنی رابطه نامشروع دارد ولی با بررسی آن پیامک ها دریافتم که همسرم در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت می کند. وقتی اعتراض کردم آن قدر کتکم زد که جنینم سقط شد. زمانی که نتوانستم او را از این کار کثیف بازدارم، گزارش خلافکاری هایش را به پلیس دادم ولی آن روز ماموران انتظامی چیزی در منزل ما پیدا نکردند. چند ماه گذشت تا این که امروز ناگهان ماموران کلانتری وارد خانه شدند و با کشف 7کیلوگرم مواد مخدر در اتاق خواب، مرا هم به همراه همسرم دستگیر کردند و ... ...
زن شوهردار آب پاکی را رو دست مرد ریخت / همسرم با مردی غریبه سوار موتورسیکلت بود و ...
. اما طاقت نگاه ترحم آمیز اقوام و حرف هایی که پشت سرما در بین آشنایان نقل مجلس می شد را نداشتم. حرف هایی که دروغ هم نبودند ، اگر چه این گفته ها چهره پدر و مادرم را مخدوش می کرد. حدود دو هفته قبل بود که خبر دار شدم همسرم ازدواج کرده است. دیگر نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم. به خانه یکی از دوستان دوران تحصیل در شهرستان رفتم. یک هفته آنجا بودم. فقط قرص های آرام بخش و مخدر می خوردم تا ...
زن همسرکش: خانواده کتایون نه برای قصاص می آیند نه رضایت می دهند/7سال است در زندان پوسیده ام
مدام دخترم را اذیت می کرد و کتک می زد. به همین دلیل دخترم خیلی ناراحت بود. یک ماه بود که قهر کرده و به خانه ما آمده بود. می گفت این بار دیگر درخواست طلاق می دهد و به این زندگی ادامه نمی دهد. این زن ادامه داد: روز حادثه دامادم به خانه ما آمد. او به جای دلجویی از دخترم به سمت او حمله کرد و کتکش زد و حرف های رکیکی زد. پسرم و شوهرم او را از خانه بیرون انداختند، اما چند دقیقه بعد دامادم به نام ...
زنم بعد از تحصیل مرا با 2 بچه رها کرد/ بچه داری و خانه داری گردن من بود
دلیلی برای مخالفت نداشتم با خواسته اش موافقت کردم و بدین ترتیب مراسم ازدواج ما برگزار شد. اعظم سعی می کرد مرا هم به ادامه تحصیل تشویق کند اما من تمایلی به درس و کتاب نداشتم این بود که بی خیال دانشگاه شدم و به دنبال کار می گشتم تا هزینه های زندگی و مخارج دانشگاه همسرم را تامین کنم. اگرچه پیمانکار امور ساختمانی بودم اما مدت زیادی را بیکار می ماندم. در همین حال اعظم در رشته مورد علاقه اش تحصیل ...
لباس های خونین زن گمشده در اتاقک نگهبان افغان کشف شد
حادثه 24 - 3 سال پس از ناپدید شدن زنی جوان لباس های خون آلود او در اتاقک یک نگهبان افغان کشف شده و تیم جنایی را با یک معمای پیچیده روبه رو کرده است. یکی از روزهای خرداد سال 97 زنی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن دختر 40 ساله اش خبر داد. وی گفت: دخترم سوسن چند وقت قبل از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی می کرد. معمولا هر روز با او در تماس بودم و قبل از اینکه جایی برود مرا در جریان قرار ...
پایان خونین عشق زن 46ساله و پسر 26ساله/ می خواستم با دختری جوان ازدواج کنم،اجازه نمی داد
رو شدم. بعد هم مرد جوانی را دیدم که از خانه ام فرار کرد. به دنبال این جنایت، موضوع از سوی مأموران کلانتری 149 امامزاده حسن به بازپرس حبیب الله صادقی اعلام شد. با این گزارش، تحقیقات بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند. مقتول زن 46 ساله ای به نام کیمیا بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. دستگیری عامل جنایت تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت ...
پدر و مادر همسرم مرا قصاص نمی کنند
اختلاف با همسرش او را به قتل رسانده و پسر جوان خانواده نیز که بر اثر ضربات چاقو بیهوش شده بود به بیمارستان منتقل شد. پس از دستگیری متهم، مادر مقتول به مأموران گفت: دختر و دامادم بر سر اینکه بچه دار نمی شدند اختلاف داشتند و مدام باهم درگیر بودند و دامادم مدام دخترم را کتک می زد تا اینکه او از خانه قهر کرد و یک ماهی به خانه ما آمده بود تا از همسرش جدا شود. روز حادثه دامادم به خانه ...
روایت مردی که از امتحان الهی سربلند بیرون آمد/ 50 سال عشق و پایداری
به گزارش قدس آنلاین ، حاج کاظم ابتدا داستان ازدواج خود را تعریف کرد و گفت: ما همسایه بودیم او را در کوچه دیدم و عاشقش شدم به مادر و برادرم گفتم او را برای من خواستگاری کنید. مهریه او 20 هزارتومان بود. در ازای مهریه به او یک خانه دادم. او ادامه داد: کارگر بنا بودم اوایل ازدواج حدود 5 ماه به خانه مادرم رفتیم. بعد سراغ چاه کنی رفتم، خانه ای ساختم و به آنجا رفتیم. صاحب سه فرزند شدیم. بعد ...
قتل هولناک زن تهرانی در خانه دوست
قلم | qalamna.ir : گروه حوادث: 20سال با نسترن اختلاف سنی داشتم و می خواستم به دوستی مان خاتمه بدهم اما او آنقدر مرا تحت فشار قرار داده بود که با وی درگیر شدم و ناخواسته جانش را گرفتم. این بخشی از اعترافات پسری 26ساله است که به اتهام قتل هولناک زنی 46ساله بازداشت شده است. جنایتی که این پسر جوان رقم زد، یازدهم اردیبهشت ماه رخ داد. حدود ساعت 9شب بود که گزارش قتل یک زن به قاضی ...
دختر جوان برای 3 میلیون زن سوم یک نزول خوار شد
؛ در حالی که چند قدم آن طرفتر، عطر پلو و خورش فسنجان در هوا پیچیده بود، ولی کسی مرا که نوعروس آن خانه بودم، هیچگاه به لقمه ای دعوت نکرد. دو ساعت بعد وقتی اهل خانه در خواب بعداز ظهر بودند، مینا ظرفی پلو و خورش برایم آورد. آن اولین بذل محبت آمیز او بود که مرا بیش از پیش مدیونش می کرد. ضعف داشتم، از چند روز قبل هم چیز دندان گیری نخوره بودم. مینا نشست و لحظه ای بعد وقتی من مشغول خوردن شدم ...
انگیزه پسر جوان از قتل زن مورد علاقه اش چه بود
هم قبول کرده بود. مدتی از ارتباط دوستی ما گذشته بود که ترانه شروع به بهانه گیری کرد. وی ادامه داد: او مدام مرا تهدید می کرد که اگر خواسته هایش را عمل نکنم موضوع دوستی من و خودش را به مادرم می گوید و من هم به خاطر اینکه خانواده ام متوجه نشوند تسلیم خواسته های او می شدم. ترانه همیشه به همین بهانه از من باج می گرفت و من هم مجبور بودم به او پول بدهم. رفتار و کردار های او من را خسته کرده بود به ...
جوان 36 ساله: همسری دارم که یک روز هم زیر یک سقف زندگی نکردیم
تا کمک خرج خانواده باشم. 25 سال داشتم که عاشق یکی از دختران فامیل شدم و مادرم را به خواستگاری اش فرستادم. طولی نکشید که با خواندن خطبه عقد پیوند ازدواج بین من و سمیرا برقرار شد. ارتباط من و همسرم بسیار خوب بود و پس از سال ها احساس خوشبختی می کردم اما با یک اشتباه به ظاهر کوچک یکباره زندگی ام دگرگون شد و آرامش و خوشبختی برای همیشه از زندگی ام رخت بربست. با یکی از دوستانم بر سر یک مسئله مالی ...
پیکر پدرم سیزده سال مهمان دشت های دهلران بود
. واقعا ممنون هستیم خیلی سختی کشید و ما را بزرگ کرد. آرزوی هر دختر و پسری این است پدر بالای سرشان باشد در همه مراحل زندگی همراهش .باشد من پانزده سالگی نامزد کردم همسرم پسر عمویم است. سال 1368 نامزد شدم بعد از 4 سال ازدواج کردم . آرزوی هر دختری این است که روز عقدش وقتی خطبه عقد خوانده می شود پدرش باشد. خلا وجود داشت ولی افتخارم این بود پدرم در راه دفاع از اسلام رفت و شهید شد. من هر مشکلی برایم پیش می آید ...
آنان دلتنگ شهر و دیار خویش اند
دادم و مجبور نمی شدم از شغلی که دوستش داشتم در این شرایط بد اقتصادی استعفا بدهم. تنهایی درد بزرگی است. این غربت زن ها را بیشتر آزار می دهد تا مرد ها را. مرد ها بیشتر در محل و کار و اجتماع هستند و وقت کمتری برای دلتنگی دارند ولی ما زن ها مدام با بچه سر و کله می زنیم و چهاردیواری خانه بیشتر دلتنگمان می کند. روز های تعطیل همیشه چشمم به در است که یکی از شهرستان بیاید. حالا هم که کرونا سفر ...
حمایت نیکوکارانه از اشتغال و ازدواج هزار فرزند یتیم
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از پایگاه اطلاع رسانی کمیته امداد، محمدرضا غنی آبادی با سابقه 20 سال فعالیت در امور خیریه زمینه ورود پسران یتیم زیادی را به بازار کار فراهم و از سوی دیگر با تامین جهیزیه برای دختران جوان، ازدواج و تشکیل خانواده آنان را تسهیل کرده است. وی در مورد ورود خود به کار خیرخواهانه می گوید: در سال 80 با خانواده ای آشنا شدم که دختر هشت ساله آنان به دلیل نابینایی از ...
همخوابی شیطانی دختر تهرانی با مرد متاهل / آرمیتا سقط جنین کرد+ عکس
....او می گفت وضع مالی خوبی دارد و می خواهد به زودی ازدواج کند. تله شیطانی برای آرمیتا وی ادامه داد: من که حرف های مرد جوان را باور کرده بودم به دیدنش رفتم. ما چند بار برای تفریح با هم بیرون رفتیم. او می گفت عاشقم شده و می خواهد به خواستگاری ام بیاید تا اینکه او یک روز به بهانه ای مرا به خانه اش دعوت کرد. وقتی به خانه مجردی سیاوش رفتم او که اسیر وسوسه های شیطانی شده بود آزارم داد ...
"شهادت" بهترین پاداش برای فداکاری های همسرم بود/ مدافعان سلامت الفبای ایثار را دیکته می کنند
رفتار بدی با بیماران نداشت و همیشه می گفت که دوست دارد حالا که این راه را انتخاب کرده است نیز مردم از او راضی باشند. وی بیان کرد: از زمانی که تست کرونای همسرم مثبت شد و تا شهادتش حدود 12 روز بیشتر طول نکشید و اوج بیماری او چهار الی پنج روز بود و ما واقعا شوکه شدیم؛ شدت این شوک به قدری بود که تا ماه ها این اتفاق برای من و فرزندانم قابل پذیرش نبود. مداح یادآور شد: 30مهرماه تاریخ عروسی ...
شوخی 2 دوست با قتل پایان یافت
را اداره کند، به ایران آمد و مدتی بعد آن زن ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت. برادرم تا چند سال از این موضوع خبر نداشت، ما هم چیزی نگفته بودیم تا اینکه موضوع را از متهم شنیده بود. این موضوع خیلی اذیتش می کرد. این مرد درباره اینکه چرا برادرش رضا و متهم با هم درگیر شدند، گفت: من از آنچه میانشان گذشته است خبر ندارم، اما اطمینان دارم که رضا بعد از اینکه متوجه شده لیلی را شوهر داده اند، عصبانی شده و با ...
درخواست رابطه صاحب مغازه به زنِ شوهردار
ارتباط او با زنان غریبه مشکوک شدم و بعد از مدتی بررسی های مخفیانه دریافتم که آرمان به من خیانت می کند. با وجود این همه چیز را پنهان کردم تا این که وقتی زندگی را به کلی رها کرد و اهمیتی به خانواده اش نداد تازه فهمیدم همسرم به مواد مخدر صنعتی نیز اعتیاد دارد. دیگر نه تنها سر کار نمی رفت و بیکار شده بود بلکه مدام مرا کتک می زد و توهین می کرد. حالا دیگر از مهر و محبت هیچ خبری نبود و پسرم مسعود ...
قصاص برای نامادری پسر 8 ساله تهرانی ! / مادر اصلی کوتاه نمی آید + عکس
و حضانت بچه ها به عهده من بود و طبق دادگاه فرزندانم هفته ای 48 ساعت به دیدن مادرشان می رفتند. وی افزود: پس از جدایی از همسرم خیلی زود با یک زن دیگر ازدواج کردم و همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه 2 روز قبل تولد یکی از پسرهایم بود و هر 2 فرزندم به خانه مادرشان در کرج رفتند و ساعت 4 بعد از ظهر جمعه بود که فرزندانم به خانه بازگشتند و حالشان خوب بود اما صبح که آنها بیدار شدند حالشان بد بود و ...
پرونده داماد خشمگین دوباره ورق می خورد
سرویس حوادث جوان آنلاین: 16 مرداد سال 93، مأموران پلیس شهرستان رباط کریم از قتل زن جوانی در منزل پدرش باخبر و راهی محل شدند. بعد از حضور مأموران در محل آن ها با جسد طاهره 35 ساله روبه رو شدند که با ضربات چاقوی شوهرش نوید به قتل رسیده بود. همچنین مشخص شد نوید با ضربات چاقو دو برادر همسرش را هم زخمی و راهی بیمارستان کرده است. عامل قتل که از محل متواری شده بود روز بعد از حادثه شناسایی و بازداشت شد ...
پیکر زخمی و لب های ترک خورده شان را هرگز ازیاد نمی برم
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: برای گفتگو با همسر شهید سلیمان سوری از شهدای دفاع مقدس راهی استان البرز می شوم. همان بانویی که افتخار شهادت دامادش مهدی نوروزی مدافع حرم را هم دارد. قبل از رسیدن به خانه شهید این جمله امام خمینی (ره) به ذهنم می آید که از دامن زن مرد به معراج می رود گویی این خانواده با این شهادت ها این فرموده امام را در عمل به منصه ظهور رسانده اند. فریده احمدوند ...
زیرکی زن جوان باعث دستگیری متجاوز شد
های من به راهش ادامه داد. هرچه التماسش می کردم فایده ای نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم در ماشین را باز کرده و خودم را به پایین پرتاب کنم اما درهای صندلی عقب از داخل باز نمی شدند. او به سمت جاده بهشت زهرا رفت و در بیابان های آن اطراف توقف و با تهدید به من تجاوز کرد. پس از اجرای نقشه شوم، راه افتاد و مرا در نزدیکی خانه ام رها کرد. نقشه سریالی با شکایت این زن، گروهی از کارآگاهان ...
عدم وجود توجیه تأخیر در استعلام پرونده های تابعیت؟
شعار سال: در آخرین روز از اردیبهشت ماه سال 99، آیین نامه اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زن ایرانی با مرد خارجی تصویب شد. خبری که قرار بود خیال راحتی باشد برای آن ها که سال ها در فقدان هویت، از اصلی ترین حقوق انسانی خود محروم شده بودند. قرار بود بالاخره آن ها هم اندکی از عدالت آموزشی و بهداشتی را با حضور بدون دردسر در مدارس و استفاده از بیمه تجربه کنند. چند روز دیگر، این مصوبه یک ساله می ...
سریال آن ارتدوکس Unorthodox ؛ روایتی تکان دهنده از جدالِ تحجر و مدرنیته
مینی سریال 4 قسمتی غیر مؤمن (کافر) ساخت 2020 به کارگردانی ماریا شریدر است که از شبکه نتفلیکس پخش شده. غیر مؤمن داستان دختری 19 ساله است که در جامعه مذهبی یهودی بزرگ شده است و مجبور به ازدواج با یک خاندان یهودی می شود، اما اکنون بعد از یک سال به خاطر قوانین سختگیرانه در مذهب یهودیان تصمیم دارد به یک کشور دیگر فرار کند و زندگی جدیدی را شروع کند. این سریال به درستی موضوع خشونت علیه زنان و سختی های ...
روایتی از شهدای نجم السادات برادرنور خواهر مهر
ماه سال 60 بود. سید مهدی می گفت: بیهوش بودم و به قدری وضعیت جراحاتم بد بود که فکرکردند شهید شدم و مرا جزو شهدا گذاشته بودند. ولی بعد متوجه می شوند که نفس می کشد و ابتدا به بیمارستان ماهشهر منتقل و بعد به تهران اعزامش می کنند. چند ماه در بیمارستان بستری بود و بعد از مرخص شدن هم در منزل از ایشان مراقبت می کردند تا اینکه خبر عملیات طریق القدس به ایشان می رسد و ایشان می گوید: اگر نمی توانم اسلحه ...
پای صحبت های جوانانی که در بهزیستی قد کشیدند
هفت ساله بودم برادرانم از من کوچکتر بودند دوست پدرم ما را به کوره آجرپزی برای کار فرستاد. بعد از مدتی پدرم آمد به کوره آجرپزی و وضعیت ما را که دید با دوستانش بحث کرد که من بچه ها را به شما امانت سپردم پدرم مجددا ما را با خودش برد و زندگی داخل چادر دوباره شروع شد. پدرم دوباره رفت؛ بعد از چند روز مجددا ما را به دوست دیگری از پدرم که دامدار بود سپردند. این بار هم در سرما و گرما ...