آرایش غلیظ لیلا بلوکات / حال دل لیلا خوب نیست!
سایر منابع:
سایر خبرها
ترشحات بدبو در بانوان/درد شدید هنگام ادرار/جلوگیری از قاعدگی
اسپیرولاکتون رو تجویز کردن من یه دوره این قرصو خوردم و بعد بیست و یک روز پریود شدم و بعد هفت روز پریودم تموم شد و قرص بعدین روز هشتم خوردم متاسفانه الان دو روزه یادم رفته بخورم قرصو میخواستم بدونم مشکل جدی ممکنه تو هورمونام پیش بیاد؟ باید دو روز 2 تا و بعد روزی یکی بخورید و گرنه ممکن است مجددا خونریزی کنید من حدود یک ماهه پیش با نامزدم نزدیکی داشتم و پرده بکارتم رو از دست ...
چند روایت صریح از پشت پرده زندگی های اینستاگرامی
معمولی و خب همه میدونن درآمد یه کارمند این روزا چطوریه و چقدر باید واسه زندگی بدویی. پس انداز خیلی کمی داشتم که گذاشته بودم واسه روز مبادا و متاسفانه خانومم از این پس انداز خبر داشت. پاشو کرد تو یه کفش که باید بهم پول بدی تولد بگیرم. منم چون دوسش دارم، نمی خواستم دلشو بشکنم اما اونم نامردی نکرد و واسه تولدش باغ اجاره کرد با شام حسابی و مهمون! شما فکر کن مثل یه عروسی رفت آرایشگاه و لباس خرید ...
روایتی از معلمانی که در حاشیه شهر در سال کرونایی سنگ تمام گذاشتند
نیازمندشون رو می ده. روی شرایط کاری اش، عنوان معلم خرید خدمت را می گذارد و اذعان می کند که درمیان انواع قراردادها، کمترین حقوق مربوط به این نوع معلمی است؛ کم کم جذب این کار شدم. هشت سالی معلم پیش دبستانی بودم. بعد که تصمیم گرفتم معلم ابتدایی بشم، همه چی رو رها کردم و دوره های ضمن خدمت آموزش و پرروش رو گذروندم. باید بیشتر می دونستم؛ بچه های مردم امانت اند. یک سال مُعین بودم و بعد که تست دادم، گفتند ...
عفاف و حجاب از مدرسه تا خیابان/ زنگ خطری که شنیده نمی شود
سرویس : گیلان - زمان : شناسه خبر : 1075095 خبرگزاری شبستان _ گیلان، نوشین کریمی؛ این روزها گرمی هوا به شدت آزار دهنده است، چند کار عقب افتاده داشتم که باید حتما انجام می دادم. با اینکه از قبل نوبت گرفته بودم و سر ساعت به سالن زیبایی رسیدم اما با چند نفری مواجه شدم که بخاطر قطعی برق معطل مانده بودند. چند نفری که برای استنشن مو، کاشت ناخن و مژه در نوبت بودند. "پریسا" آرایشگری ...
میلیچ: با این وضعیت پرسپولیس در مقابل استقلال رئال مادرید است!
همان ابتدا رخ داد. همان اول که به ایران آمدم در فرودگاه دیپورت شدم! به اصرار آقای استراماچونی دوباره به ایران بازگشتم. نمی خواهم زیاد در مورد آن مسائل صحبت کنم. من روزهای خیلی خوبی در استقلال داشتم. خوشحال بودم که همه چیز به نفع من است! ماه یازدهم (میلادی) که به ماشین سازی گل زدم 7-8 روز بعدش با باشگاه تماس داشتم که آیا تمایل به همکاری دارید یا خیر؟ من دو بچه دارم و متاهل ...
هشتگ روز
خوان برامون بپزن. یا همین چند دقیقه پیش متوجه این خبر شدم لغو ممنوعیت پذیرش دانشجوی ارشد از رشته غیرمرتبط. خوشحالم که اعتراضات دوستان به نتیجه نشست. یا ارشد علوم سیاسی دانشجوی تغییر رشته ای بودم. مشتاقانه سر کلاس ها حاضر می شدم، درس می خواندم تا حدی که جزو سه نفر اول ورودی مان در دانشکده شدم. برای دکتری با همین عشق رزومه ساخته بودم و هیچ چیزی جلودارم نبود. علوم انسانی اگر قراری به پیشرفت داشته باشد ...
هلیای شهر ما چگونه قمه کِش شد؟
اصیل قمه کش اومده و در زمینه ی دعوا، تربیت درستی داشته. کاربری دیگری هم نوشت: یکاری نکنید هلیا نتونه زندگی کنه. ما با یه جاج هفته ها فکرمون درگیره، هلیا فیلم کتک خوردنش اومده از امروز تحت فشاره این کلیپو شوخیای ما برای یه دختر 14-15 ساله زیاده. کاربری نوشت: کلیپ این دختره که قمه می کشه رو دیدم همه ش داشتم به این فکر می کردم وقتی بچه دار بشی، تو خونواده هرچقدر هم همه چیز مرتب ...
دکوراسیون جذاب عمارت لاکچری بهاره رهنما و همسرش +تصاویر
...> بچه سرتق عاشق بازیگری تا 10 سالگی جز اینکه بچه حاضر جواب و سرتق جمع بودم کلی ترانه و قصه برای ادا درآوردن در جمع بزرگ تر ها تو آستین داشتم اما با دیدن یکی از فیلم های علیرضا داوود نژاد عاشق بازیگری شدم و تصمیم گرفتم شغل آینده ام همین باشد. رقیب عشقی در 14 سالگی بعد از آشنایی با عباس معروفی یکی از دوستان پدرم رقیب تازه ای برای عشق بازیگری ام پیدا شد و آنهم ...
میلیچ: رادوشویچ می گفت پرسپولیس نسبت به استقلال رئال مادرید است
رو به رو هستند. از فرزاد تشکر می کنم که پول هتلم را پرداخت کرد. به خاطر این بزرگواری تشکر می کنم. در این دو سال که استقلال بودم محبت زیادی دیدم و امیدوارم فصل دیگر هم مجیدی در باشگاه بماند و امیدوارم که پنج شنبه هم این دربی را برنده شوند. از هواداران می خواهم که به خاطر باشگاه بجنگند و باشگاه شان را دوست داشته باشند. ...
خاطره ای از جانباز شهید، حاج داود کریمی پدر از نگاه پسر!
فاش نیوز - پدر که فرزندش را دوست داشته باشد، معافش می کند، یا پدرکه فرزندش را دوست داشته باشد، وسط آذرماه، در زمستان سخت کرمانشاه، این همه راه می آید ملاقات؛ کدامیک درست است...؟ گفتم: بابا میشه یک تماس بگیرید با دفتر... جهت معافیت سربازی گفت: چطوری معاف میشوی؟! گفتم: بخاطر سابقه بالای حضور در منطقه و جانبازی شما معاف میشوم گفتند: سربازی شما به انجام وظیفه ی من چه رب ...
میلیچ: به خاطر مجیدی به استقلال برگشتم
...> او در خصوص دوران حضورش در تیم فوتبال استقلال گفت: من انسان خیلی صادقی هستم و خودم را با شرایط استقلال وفق دادم. من ارتباطی احساسی و عاطفی با این تیم داشتم و می دانستم که استقلال چندین سال در لیگ برتر فوتبال ایران نتوانسته است قهرمانی کسب کند. امیدوار بودم با این تیم به هدفم برسم. من در بدو حضورم در تیم استقلال متوجه شدم عده ای ناراحت هستند که بازیکنی که در سری آ ایتالیا بازی کرده، به استقلال ...
3 نسل از خانواده ما همزمان در جبهه دفاع از حرم بودیم
نیرو ها را به من دادند و من راننده شدم. سه سال راننده بودم. هر چه اصرار می کردم که من هم به خط بروم قبول نمی کردند و می گفتند خدمت، خدمت است چه فرقی می کند کجا باشی! اما همین آخرین بار که رفتم گفتم من می خواهم به خط بروم. برای همین در عملیاتی که در دیرالزور بود شرکت کردم. من پشت فرمان بودم که ناگهان بنزین تمام کردم و وسط معرکه ماندم. نیرو ها برگشتند و من کنار ماشین ماندم و بعد از آن بچه ها به من ...
چطور یک پیشنهاد شغلی را محترمانه رد کنیم؟
...: دوست عزیز، کسانی که دنبال کار می گردند، تمام مدت منتظرند که شغلی به آنها پیشنهاد شود. اما گاهی بنا به دلایلی، تصمیم می گیری پیشنهاد یک شرکت را رد کنی. شاید حقوقش زیادی پایین است یا مدیرش، آدم کنترل گری است یا شغل مربوطه، روی حوزه هایی که تو به آنها علاقه داری متمرکز نیست. دلیلش هر چه باشد، تو به این نتیجه رسیده ای که آن شغل به درد تو نمی خورد و باید پیشنهاد را رد کنی. اما چطور می توانیم یک پیشنهاد شغلی را محترمانه رد کنیم و در عین حال، رابطه کاری مان را حفظ کنیم؟ نکاتی که باید بدانی از این قرارند: 1- صرفا به دلیل رد پیشنهاد، پل های پشت سرت خراب نمی شود مردم معمولا از اینکه بخواهند یک پیشنهاد شغلی را رد کنند، استرس می گیرند. حس می کنند موقع تقاضای شغل، به کارفرما قول داده اند و حالا دارند یک طرفه، آن توافق را به هم می زنند. اما فرستادن درخواست شغلی و مصاحبه کردن، به هیچ وجه معنایش این نیست که قول می دهی شغل را بپذیری و کارفرماها این را می دانند. متقاضی ها همیشه یکسری پیشنهادها را رد می کنند، ...
طرز تهیه کباب تندوری مرحله به مرحله
نمک میذاریم. در طی این مدت بهتره مرغ رو داخل یخچال بذاریم. تو این فرصت سس کبابمون رو حاضر میکنیم به این صورت که ماست، آبلیمو، 4 الی 5 عدد فلفل سبز (تند بودن یا نبودن فلفل ها به خودمون بستگی داره)، یک عدد از پیازها، سیر، فلفل، نمک و تمام ادویه ها رو داخل غذا ساز میریزیم و چند پالس میزنیم تا یه مخلوط یکنواخت بدست بیاد. از اونجایی که من خیلی ادویه کاری رو دوست دارم حدود 1 قاشق چایخوری پودر ...
از بازی های آسیایی یک طلا طلبکارم/ چرا فوتبال برای برد عراق و لبنان پاداش یورویی می گیرد و بقیه نه؟
ندارد و جلوی وزیر،وکیل و رئیس جمهور یک جور حرف می زند. تو قبل از این هم بخاطر روحیه حق طلبی ات همیشه پیگیر مطالبات قایقرانان بودی بله...من قبل از این هم همیشه دنبال حق و حقوق قایقرانان بودم، در سال 2018پیگیر جوایز بازی های آسیایی بچه ها بودم و از بیت رهبری تا کمیسیون فرهنگی و اقتصادی و هر کجا که رفتم با صدای بلند صحبت کردم و اجازه ندادم من را قانع کنند. من نمی دانم چرا وضعیت پاداش ...
تو می مانی و صورتی که باید بلد باشد بدون رنگ و لعاب دلی را از آن خود کند
کنم کیف پولی ام را بیرون آوردم و عکس همسر و دخترم را به او نشان دادم و گفتم 16 سالگی درست وقتی چادر را بیشتر از هر زمان دیگری دوست داشتم و میپوشیدم ازدواج کردم و اکنون یک دختر 13 ساله دارم و یک زندگی آرام. جالب ترین قسمت این گفتگو حرفهای زن میانسالی بود که کنار ما دو تا نشسته بود و تا آخر به صحبت هایمان گوش داد و در انتها جملات پر معنا و سرشار از عبرت و تجربه به دختر جوان گفت و رفت. ...
اسدی: دوست ندارم بدون ثابت کردن خودم از تراکتور بروم/ گفته بودم در اولین حضورم در آزادی گل می زنم
کردم و سپس کرونا گرفتم. در بازی های آسیایی هم با اینکه مصدومیتی داشتم، ولی در سه بازی به میدان رفتم. با این حال در مجموع باید بگویم که امسال خیلی بدشانسی آوردم . اسدی که در بازی با استقلال تک گل تیمش را به ثمر رساند، راجع به حضور در ورزشگاه آزادی خاطر نشان کرد: این اولین باری بود که من پا به ورزشگاه آزادی می گذاشتم و حتی از زمانی که فوتبال را به صورت حرفه ای شروع نکرده بودم به این ...
محفل ادبی شکوفا در زنجان افتتاح شد
تو به چشم خسته ام، نقش و نگاری تازه خواهد یافت مائده شجاعی، به مناسبت گرامیداشت روز ادبیات کودکان و نوجوانان به شعرخوانی پرداخت: وقتی آقا رد میشد/از میون کوچمون غنچه ها میخندیدن/تو باغچه ی خونمون بچه ها شاد و خوشحال/دور و برش می گشتن حتی فرشته ها هم/دور سرش می گشتن یه سال توی شهر ما/هیچ بارونی نبارید از آسمون ...
هانیه توسلی از بی خواستگاریش نالید + فیلم
. من بهترین بازی که در زندگی ام دیده ام . یه سئوال بسیار خصوصی می پرسم ازدواج نمی خواهی بکنی؟ نه. چرا ازدواج نمی کنی؟ ازدواج یه خرده پیچیده است سخته. الان دارم به شما می گویم و ممکن است که ازدواج بکنم. والا راستش وقتی جوان و کم سن بودم خیلی دوست داشتم بچه دار بشوم تو ذهن همیشه بود و تحت تاثیر رمان جان شیفته بودم. چقدر رابطه آن زن با بچه عجیب است من هم در سن ...
با فیلترشکن ببینید 1400/04/20
FATF فقط برای بانک ها و دولتی که میخواد از همه چی فرار کنه انگار "بو" می ده همه باهاش عکس یادگاری دارن بازدید رو در حد خشم شب بزرگ کردن عملکردها رو چیکار می کنن! تو بلاتکلیفی های بازار همه رو بلاتکلیف می کنیم و خوش می گذرونیم میبریم و میدوزیم، می کنیم تن سهامدار مگه سپاه ابرهه اومده مقاومت خراب کنه که ابابیل ها رو صدا می زنی! دوتا ...
چند روایت تلخ از زندگی معلولان در دوران قطعی برق
می گوید: محل کارم طبقه اوله. شما فکر کن اگه محل کارم طبقه اول نبود و برق می رفت مجبور بودم انقدر صبر کنم تا برق بیاد و بتونم تردد کنم چون نمی تونم از پله بالا و پایین برم. این مدت انقدر استرس دارم که مرتب جدول خاموشیا رو چک می کنم اما ساعتایی که اعلام میشه چندان هم قابل اعتماد نیس. مثلا اگه قراره صبح برق بره یه ساعت زودتر از خونه راه می افتم تا گرفتار نشم. در کل قعطی برق زندگی مو خیلی مختل کرده ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید جلیل جودکی آقامیرزایی
پیوستن ارزشی بس بالاتر و الاتر دارد لذا از من دلگیر و نگران نشوید و ادامه دهنده راهم باشید همسرم من تو را خیلی دوست داشتم ولی اسلام و قرآن را از تو بیشتر دوست داشتم. همسرم از تو می خواهم که زینب وار در کنار فرزندانم خوب زندگی کنید و فرزندانم را تنها نگذارید همسرم مهربانم می دانم این چند سال که تو را به همسری گرفتم تو را بخاطر خدا تنها گذاشتم. می دانم که سختی و رنج زیادی ...
داستان دختربچه ای که پس از ابتلا به سرطان، نویسنده می شود
شروع کردم، زمانی که دیگر خواندن و نوشتن را کاملا یاد گرفته و به آن مسلط شده بودم. پدر و مادرم برایم قصه های زیادی تعریف می کردند، اما همیشه دوست داشتم داستان ها را خودم بخوانم. باران تصمیم گرفت خودش هم دست به قلم شود و رنگ های زندگی در مسیر مبارزه با سرطان را بنویسد. او درباره دلیل نوشتن این کتاب می گوید: زندگی من تا امروز همراه با مبارزه با سرطان بوده است و دوست دارم دیگران بدانند زندگی همراه با مبارزه چه شکلی است. منبع: خبرآنلاین ...
راز بقای من در برابر کفتار مشکلات
تلویزیون خیره شدی؟ مگه نمی بینی قطع شده؟ گفتم: دارم می بینم، ولی شاید وصل بشه. آخه چرا قطع شد؟ دستمال گردگیری را روی اوپن انداخت و گفت: - پاشو پاشو که تا دو ساعت وصل نمی شه. برق ایستگاه تلویزیون که قطع میشه، تصویر هم میره. - بد شد. داشتم راز بقا می دیدم. خیلی بد شد. - خب حالا مگه چی بود؟ تکرارش رو شب میذاره نگاه کن. - جدی می گی ...
مروارید خیانتکار دستور قتل شوهرش را داد /جزئیات قتل کارمند دیجی کالا + گفتگوی اختصاصی
....مدتی بود بی دلیل شکاک شده بود.در خانه من را حبس می کرد.حتی حرف طلاق هم زده بودم اما احمد می گفت من را طلاق نمی دهد و خانواده ام موافق طلاق نبودند. اما تو گفتی با یک مرد ارتباط پنهانی پیدا کردی.شک احمد چندان هم بی دلیل نبود! من دو ماه بود درگیر این ارتباط شده بودم اما احمد از یکی دو سال قبل شکاک شده بود.او کارمند دیجی کالا بود و ضع مالی ما بد نبود.اما من نیاز داشتم کار کنم ...
کیومرث مرادی: فرهنگ نقد خوب است اما توهین و تحقیر اشتباه است
بچه ها به کشورهای مختلف رفتم و اجراهای موفقی داشتم. این کارگردان درباره حال و هوای این دوره از جشنواره تئاتر دانشجویی نیز توضیح داد: برای من جالب است چرا که همیشه با بحران مواجه شدم. اما در هر بحرانی من به ماهیت اصلی آن اتفاق فکر می کنم و برای من هشتگ تئاتر باید زنده باشد اهمیت دارد. من در تمام این سال ها می توانستم در سینما کار کنم، سریال بسازم و حتی تله تئاتر تولید کنم. اما واقعیت این است ...
توصیه هایی برای انتخاب رشته دبیرستان
به گزارش ایمنا ، آقای خطشه ای در جدیدترین اضافات خود گفته است: به شدت معتقدم بچه ی سال نهمی باید خودش انتخاب رشته کنه. اون چیزی که خودش دوست داره . فقط در مواقعی که نتونست چیزی رو درست دوست داشته باشه ، ما بهش کمک کنیم. مثلاً اگه اومد و گفت من فلان رشته رو انتخاب کردم، باید کاملاً مخالفت کنیم. چون عشق اول معمولاً فقط یه خاطره است و از روی هوا و هوسه . لابد ریگی به کفشش بوده که این انتخاب رو داشته ...
راه نجات انسانیت و آزاده بودن در زندگی نامه شهدا
به خود احساس غرور می کردم. فاصله سنی همه ما با هم دو سال بود. برادر کوچک تر از خودم که دوسال از من کوچک تر بود، سعید نام داشت. چون کوچک تر بود، حساسیت هایی روی او داشتم و مراقبش بودم. گاهی برایش بزرگی می کردم و اصرار داشتم از من حرف شنوی داشته باشد. سعید تمام خاطرات کودکی، نوجوانی، جوانی و خلاصه تمام زندگی من شد. در یاد تو خواهم ماند ، زندگی برادرم است که لحظه لحظه زندگی با او را بیاد ...