گفتگو با قاتل بی رحم سرباز مهربان ! / برایم غذا خرید + عکس و فیلم
سایر خبرها
عکس قاتل سرباز پلیس گلستانی منتشر شد / از کارم پشیمانم !
چاقوی سارق شهید شد. علی سارق 29 ساله که با دستبند فرار کرده بود تحت تعقیب قرار داشت تا این که 10 ساعت بعد از فرار در بوستانی در کرج بازداشت و موتور سرقتی از او کشف شد. سرباز 20 ساله عبدالجبار مختوم نژاد، 15 ماه خدمت و ساکن یکی از شهرستان های استان گلستان بود. او قاری قرآن و مداح کلانتری بود. متهم پیش از ظهر دیروز-یکشنبه-دهم مرداد امسال ، به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد ...
کمین شیطان در حیاط بیمارستان / در تهران فاش شد
آنان با توجه به سریالی شدن سرقت ها در چندین روز تعقیب و مراقبت در محل نهایتا متهم به نام علیرضا دستگیر و در تحقیقات اولیه از متهم با اظهاراتی ضد و نقیض سعی در کتمان حقیقت داشته و منکر هرگونه سرقت بوده که با ارائه دلایل و مستندات به بزه انتسابی معترف و با توجه به شیوه و شگرد صورت گرفته در سرقت متهم در تحقیقات تکمیلی اظهار داشت در ابتدا با جلب اعتماد مراجعین در یک فرصت مناسب با استفاده از قرص خواب ...
پایان سرقت سریالی از باربری ها/ دستبند پلیس آگاهی بر دستان 6 سارق
چند مرد جوان از در بنگاه باربری بالا آمده و با ورود به محل باربری دست و پای وی را بسته و سپس به سراغ وسایل داخل باربری رفته و چندین تخته فرش، جاروبرقی و وسایل موتورسیکلت به مبلغ بیش از 10 میلیارد ریال را بار نیسان کرده و به سرقت بردند. نگهبان گفت: بعد از رفتن آنها، من همچنان دست و پا بسته بودم تا اینکه ساعت 8 صبح صاحب باربری آمد و دست و پایم را باز کرد. رئیس پلیس آگاهی ...
پیام تسلیت رییس مرکز اسلامی گلستان در پی شهادت سرباز وظیفه عبدالجبار مختوم نژاد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت از گلستان، پیام تسلیت حجت الاسلام نور علی دیلم به شرح ذیل است: “انا لله و انا الیه راجعون” خبر شهادت سرباز سرافراز اسلام شهید عبدالجبار مختوم نژاد که در حادثه درگیری نیروهای خدوم پلیس تهران با فرد شرور بر اثر ضربات چاقو و جراحات وارده، اتفاق افتاد، موجب تالم و تاثر شد. ضمن پاسداشت یاد و نام همه شهدای ...
قاتل مرد ایرانی به جلسه محاکمه نیامد
اورژانس تماس گرفته بود، اما وقتی عوامل اورژانس آمدند کار از کار گذشته بود و او فوت کرده بود. متهم ادامه داد: بعد از فوت ایمان، پدرم با پلیس تماس گرفت، اما قبل از آمدن مأموران من و او از ترس فرار کردیم. حالا پدرم در افغانستان است و من دستگیر شدم. باور کنید قاتل نیستم. متهم در خصوص ادعای پدر مقتول نیز گفت: از ایمان مبلغی قرض گرفته بودم. او چند بار پولش را خواسته بود ولی از او مهلت ...
جنایت خانوادگی/ یکی برادرش را کشت و دیگری همسرش را
کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) نیز حضور داشت، به تشریح جزئیات این جنایت هولناک پرداخت و به قاضی موحدی راد گفت: آن روز فردی با من تماس گرفت و گفت: برادرت تراکتوری را سر زمین ارثیه ای برده است! من سال ها به جرم مواد مخدر در زندان بودم و فکر نمی کردم برادرم این کار را بکند به همین دلیل سوار بر موتورسیکلت به طرف زمین کشاورزی رفتم که مشاجره ای بین ما شروع شد. در این هنگام دیدم دست برادرم به ...
سلاخی کردن 4 نفر در تهران به خاطر زنی خیانت کار!
تهیه داروی کم خونی امیررضا عازم تهران بودم سوار ماشین مردی به نام ابراهیم شدم. با او هم کلام شدم و خودم را مجرد معرفی کردم و گفتم عماد و امیررضا بچه های برادرم هستند. بعدا به آنها یاد دادم که من را جلوی ابراهیم عمه صدا بزنند.ارتباط من و ابراهیم زیاد شد و هر روز به من علاقه بیشتری پیدا می کرد.تا اینکه یک روز وقتی ترک موتور او سوار شده بودم، اسماعیل من را دید. شب برای او توضیح دادم که ...
اعدام 2 مجرم در مشهد
یکی برادرش را کشت و دیگری همسر را وقتی دو برادر روبه روی هم قرار گرفتند، مشاجره لفظی شدیدی بین آن ها درگرفت اما ناگهان برق تیغه چاقو در آسمان درخشید و مرد 50 ساله سه ضربه وحشتناک بر پیکر ناصر برادر 59 ساله اش فرود آورد و او را نقش بر زمین کرد. حسن بعد از این حادثه هولناک دوباره سوار بر موتورسیکلت در حالی از محل گریخت که خون از شکم و زیر بغل برادرش فواره می زد. ناصر که در خون خود غوطه ور بود برای نجات خودش، به زحمت پشت فرمان سمند نشست و پدال گاز را فشرد تا خود را به درمانگاه برساند. او در حالی که دستش را روی شکمش گذاشته بود تا از خون ریزی بیشتر جلوگیری کند، همچنان بر سرعت خودرو می افزود که ناگهان با یک دستگاه موتورسیکلت برخورد کرد. شدت این حادثه به حدی بود که موتورسوار به هوا بلند شد و پس از سقوط روی شیشه خودرو خون آلود به زمین افتاد. در این شرایط که مرد 59 ساله توان کنترل خودرو را از دست داده بود با مرد دیگری نیز برخورد کرد و او نیز مجروح شد اما این حادثه به پایان نرسید و مرد مجروح همچنان با سرعت به حرکت خود ا ...
قتل مرموز پسر جوان قبل از رسیدن به ترکیه
بازداشت شدم بارها گفتم دستی در قتل نداشته ام اما پس از چند روز تحت فشار در پلیس آگاهی ناچار به قتل اعتراف کردم ولی باور کنید بی گناه هستم و فقط به خاطر اینکه آخرین نفری بودم که با مسعود تماس گرفته ام بازداشت شدم و سه سال است از زندگی ام را در زندان سپری کرده ام. وی درباره پیام های ارسال شده در واتساپ بین او و قربانی به قضات گفت :من سواد خواندن و نوشتن ندارم و پیام ها را دوستانم در ...
جسد پرستار تهرانی در بیابان های پرند کشف شد / راز قتل زن 49 ساله چه بود؟
.... او می گفت: با یک مشاور حقوقی و خانواده آشنا شده و او وعده داده که مشکل خانوادگی آنها را حل می کند. من به خاطر شرایط زندگی خواهرم هر روز با او در تماس بودم اما از روز قبل یعنی 29 تیر ماه موبایلش خاموش شده و جوابم را نمی دهد. نگران شدم و به محل کارش رفتم اما از همکارانش شنیدم که او به سرکار نرفته است. از دوستان و آشنایان سراغش را گرفتم اما هیچ کس اطلاعی از سرنوشت وی نداشت. نگران شدم و تصمیم ...
جزئیات شهادت عبدالجبار مختوم نژاد سرباز اهل گنبد در تهران
. سردار رحیمی ادامه داد: در بررسی ها مشخص شد متهم دستگیر شده 5 سابقه سرقت دارد و باتوجه به اینکه موتورسیکلت سرقتی همراهش بود به دستور قاضی پرونده برای تحقیقات بیشتر به کلانتری منتقل شد. اما ساعت 1:30 دقیقه همان روز و قبل از انتقال متهم به کلانتری، زمانی که سرباز وظیفه متهم جوان را از دادسرا بیرون آورد تا سوار بر خودرو به کلانتری منتقل کند، وی مدعی شد که گرسنه است و از سرباز خواست تا برای ...
دستگیری قاتل سرباز کلانتری
آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. گفتگو با متهم به چه جرمی بازداشت شدی؟ مقابل بیمارستان ها پرسه می زدم و موتور سیکلت می دزدیدم این سومین موتوری بود که می خواستم سرقت کنم، اما صاحبش مرا دید و با کمک دوستان و اقوامش مرا گرفتند و کتک زدند. به قدری که مجروح شدم و به بیمارستان رفتم، از ناحیه کتف آسیب دیدم و پس از بهبودی نسبی به کلانتری 110 منتقل شدم. سابقه ...
گفتگو با عامل شهادت عبدالجبار مختوم نژاد؛ قصد قتل نداشتم
اینکه دستگیر شد و در جریان فرار از دست سرباز کلانتری دست به جنایت زد. مرد جنایتکار دیروز در گفت وگو با همشهری جزئیات بیشتری از سرقت ها و جنایتی که مرتکب شده را شرح داد. آخرین بار کی دستگیر شدی؟ همین دو سه روز قبل؛ روز جمعه بود. رفته بودم مقابل بیمارستانی در شرق تهران که موتور سرقت کنم اما گیر افتادم. چطور گیر افتادی؟ راستش من چند روزی بود که به مقابل ...
مرد هوسران به میز محاکمه بر می گردد
نگران بودم همسایه ها صدای ما را بشنوند. این شد که همان بند را از دستش گرفتم و او را خفه کردم. سپس جسد را به خیابان بردم و رها کردم. حین حمل جسد بود که یکی از همسایه ها مرا دید و بعد از انتشار خبر هم بازداشت شدم. بعد از دفاعیات متهم هیئت قضایی وارد شور شد و متهم را به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوانعالی کشور فرستاده شد و با تأیید آن از سوی قضات یکی از شعبات، متهم در آستانه مرگ قرار گرفت. ...
زجرکش کردن جوان ایرانی توسط افغان ها
خبر کن. هفت، هشت نفر از مهاجمان که متوجه من شده بودند، به سمتم حمله ور شدند تا من را بگیرند اما با استفاده از تاریکی شب و توان بدنی خوبی که داشتم، فرار کردم و با پناه بردن به کوه های اطراف خودم را مخفی کردم. او ادامه می دهد: پس از فرار چون در منطقه آنتن تلفن همراه وجود ندارد، به بالای کوه رفتم تا گوشی تلفنم آنتن بدهد. بلافاصله تماس گرفتم و خانواده ام را در جریان حادثه گذاشتم و گفتم به ...
مراسم تشییع پیکر شهید مختوم نژاد برگزار شد
موتورسیکلت مواجه شد. وی گفت: این شرور حین دستگیری، قصد متواری شدن را داشت و با ضربات چاقو، این سرباز عزیز را از ناحیه قلب مجروح کرد که سرباز مختوم نژاد پس از انتقال به بیمارستان به فیض شهادت نائل آمد. سرهنگ مرادی با بیان این که از همان لحظه وقوع حادثه، اقدمات ویژه حوزه فرماندهی تهران بزرگ برای دستگیری متهم صورت گرفت، اعلام کرد: در ساعت اولیه امروز، این متهم سابقه دار بازداشت شد و در اختیار مقام قضائی قرار گرفت. انتهای پیام/ 241 ...
طناب دار فرجام باجگیری مرگبار در قهوه خانه
زندان برگردم، اما فکر فرار به سرم زد و تصمیم گرفتم دیگر به زندان نروم. متهم ادامه داد: در روزهای مرخصی از زندان به دیدن برادرم نرفته بودم به همین خاطر او چند بار گلایه کرده بود. این شد که تصمیم گرفتم او را ببینم به همین دلیل آن روز تماس گرفتم و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. قبل از اینکه به دیدن برادرم بروم همراه دوستم برای کشیدن قلیان به قهوه خانه رفتیم. مشغول کشیدن قلیان بودیم که ناگهان ...
دستگیری عامل شهادت مأمور پلیس تهران/ شرور چاقوکش به دام افتاد
...: این شرور حین دستگیری، قصد متواری شدن را داشت و با ضربات چاقو، این سرباز عزیز را از ناحیه قلب مجروح کرد که سرباز مختوم نژاد پس از انتقال به بیمارستان به فیض شهادت نائل آمد. سرهنگ مرادی با بیان این که از همان لحظه وقوع حادثه، اقدمات ویژه حوزه فرماندهی تهران بزرگ برای دستگیری متهم صورت گرفت اعلام کرد: در ساعت اولیه امروز، این متهم سابقه دار بازداشت شد و در اختیار مقام قضائی قرار گرفت. ...
دستگیری قاتل سرباز شهید گلستانی
هنگام گشت زنی با ضربات چاقوی سارق شرور سابقه دار که پس از سرقت موتور سیکلت در حال فرار بود به شهادت رسید. او گفت: این سرباز شجاع که با رشادت و دلاوری فراوان مانع از فرار متهم شده بود با ضربات چاقو از ناحیه قلب مرجوح شد و در بیمارستان جان سپرد. سرباز شهید عبدالجبار مختوم نژاد متولد سال1380، مجرد و اهل شهر گنبدکاووس استان گلستان بود. ...
اعدام گنده لات شرق تهران / او حبس ابدی بود در مرخصی از زندان آدم کشت
مواد مخدر به حبس ابد محکوم شدم و درخواست عفو مطرح کردم. بعد از مدتی درخواست عفو من پذیرفته شد. من دوره محکومیتم را می گذراندم که به خاطر شرایط کرونا به مرخصی زندان رفتم .قرار بود یک هفته بعد به زندان برگردم اما تصمیم گرفتم دیگر به زندان برنگردم و فرار کنم. این متهم که جای بریدگی و بخیه های متعدد روی سر و صورتش نمایان بود ادامه داد: چند روز بود از زندان بیرون آمده بودم که با برادرم تماس ...
ضربات چاقو به قلب سرباز وظیفه سبب شهادت او شد
بود و در کلانتری میدان شهدا خدمت می کرد؛ در بعدازظهر شنبه در حوزه استحفاظی پاسگاه گشت می زد که با سرقت موتور سیکلت مواجه می شوند. وی در ادامه بیان کرد: سارق مجرم، شرور و سابقه دار بود و وقتی نتوانست فرار کند سرباز را با ضربات چاقو مجروح می کند. مرادی گفت: سرباز با ضربات چاقو از ناحیه قلب جراحات شدیدی پیدا می کند که پس از انتقال به بیمارستان شهید می شود. معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی تهران خبر داد: در ساعات اولیه مجرم سابقه دار دستگیر می شود و این به همت کار سخت تیم تجسس صورت گرفت و هم اکنون مجرم در اختیار نهاد قضایی است. انتهای پیام/ ...
بردارکشی به خاطر قفس قناری
کوچکترش درگیر شده و پس از زخمی شدن با چاقو او را به بیمارستان منتقل کرده بودند اما به علت شدت جراحات و خونریزی جان باخته است. با شروع تحقیقات خواهرزاده مقتول که دایی اش را به بیمارستان منتقل کرده بود به تیم جنایی گفت: خانه ما نزدیک خانه دایی هایم در محله امامزاده حسن است. روز حادثه به خانه آنها رفتم اما به محض ورود متوجه شدم دایی هایم در حال دعوا و درگیری هستند، دایی بزرگم زخمی و خونین ...
قاتل سرباز نیروی انتظامی بازداشت شد
به گزارش شفاف ، سرهنگ مراد مرادی با اشاره به جزئیات شهادت سرباز کلانتری 110 شهدا حین بازداشت یک شرور، اظهار کرد: شهید گرانقدر عبدالجبار مختوم نژاد، سرباز کلانتری 110 شهدا و اهل گلستان بود. معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ افزود: این شهید، بعدازظهر روز گذشته (9 مرداد 1400) در حوزه استحفاظی کلانتری 110 شهدا، با سارق شرور و سابقه داری حین سرقت موتورسیکلت مواجه شد. وی ...
عالیخانی:15 خرداد در وزارتخانه بودم
به عبارت دیگر تصویب نامه هایی که جایگزین قانون بود و باید پس از گشایش مجلس به تصویب هر دو مجلس برسد. در نتیجه این گونه تصویب نامه ها گفت وگوی زیادی را در دولت به میان می آورد و به خاطر آن اطلاعات ما هم کمی بیشتر بود تا پس از باز شدن مجلس که دیگر احتیاجی به این نوع بحث و گفت وگو در داخل دولت نداشتیم. به هر حال برای اینکه به شما بگویم تا چه اندازه ما ناآگاه از وضع بودیم، کافی است یادآور بشوم که روز 15 خرداد به دعوت عباس آرام، وزیر خارجه ...
قاپیدن شماره پلاک های پرشیای سفید برای سرقت از شهروندان
آباد آمدیم و وقتی جلوی در خانه از خودرو پیاده شدم راننده قبل از اینکه من وسایلم را بردارم به سرعت از محل فرار کرد و چمدان هایم راکه داخل آن پول و مدارک و اموال با ارزش بود را به سرقت برد. این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که پنجم اردیبهشت ماه نیز در شهر قدس به همین شیوه سرقت دیگری رقم خورده است و متهم در نقش مسافرکش با شماره پلاک سرقتی مسافر دیگری را از ...
افشای راز قتل دختر جوان در خانه نو
.... خانه نیاز به کمی تعمیرات داشت و صبح روز حادثه قرار بود که خواهرم تعمیرکار به خانه اش ببرد. مهرنوش صبح با من تماس گرفت و گفت با چند تعمیرکار تماس گرفته و قرار است آنها برای دیدن خانه بیایند. اما بعد از آن دیگر خبری از خواهرم نشد و بعد از پایان کارم به خانه جدیدش رفتم که یکی از تعمیرکارها هم آمده بود و با کلیدی که خواهرم به او داده بود وارد خانه شدیم و در کمال ناباوری جسد خواهرم را ...
نجات معجزه آسا
.... در حالیکه با یک دست دور کمر آن شلوار را گرفته بودم و با دست دیگر اسلحه را، یک ترکش دیگر آمد و به دستم خورد. هنوز گرم آن ترکش بودم که یک تیر دوشکا به بازویم سابید، منتها به استخوان نرسید و رد شد. آمدم عرض جاده را رد کنم، یک تیر دیگر هم به گردن من خورد که با صورت روی جاده افتادم. داخل کوله پشتی ام کمپوت، جیره جنگی و فشنگ گذاشته بودم، وقتی به زمین افتادم، بند کوله رها شد و توی گردنم ...
لحظه شهادت رزمنده ای که اصابت ترکش مغزش را تخلیه کرد
و در آن لحظه ها فقط وظیفه ام صبر و تحمل بود. بلند شدم، دیدم دو تا چشم و مغز روی زمین ریخته است. آنها را جمع کردم و بعد داخل نیمه ی باقیمانده ی کاسه سرش ریختم. در هنگام جمع کردن مغز، نیمی از مغز روی زمین ماند و نیم دیگرش در میان دستم باقی ماند. واقعا تماشای این صحنه ها و انسانی که بین مرز مرگ و زندگی زجر می کشید، بسیار دردناک بود. صدای خرخر گلویش را می شنیدم. دست به دامن دکتر شدم: تو را به خدا کاری بکنید. دکتر گفت: زحمت کشیدن برای سری که مغز ندارد، بی فایده است. دستم را روی بدن او گذاشتم و احساس کردم بدنش سرد شده. او به شهادت رسید. ...