جاده جدید امپراتور
سایر منابع:
سایر خبرها
اوج گیری وندالیسم بر چهره شهر فرهنگی مهاباد / مخربان چه کسانی هستند؟
و اولین بنایی است که بعد از سیل مهاباد در سال 1089 هجری قمری در زمان صفویان در مهاباد احداث شد و نامش را (مزگه وتی سوور) یا همان مسجد سرخ مهاباد نهادند. این مسجد در سال 1348 شمسی به شماره 882 در فهرست آثار ملی توسط میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. اما باز هم مخربان دیوار آن را با اسپری مخدوش کردند. در آذر ماه، اداره میراث فرهنگی مهاباد و دوستداران ابنیه تاریخی بلافاصله نسبت به ...
حمید سجادی وزیر ورزش رئیسی کیست؟
شورت ورزشی ای که بتوانم با آن در المپیک بدوم. کشتی گیران چیزی که می خواستند را همان روز اول پیدا کردند اما من سه تا بعدازظهر رفتم تا لباس مناسب پیدا کنم. 75 دلار پول دادم و آن را خریدم. بعد پولش را از نصرالله سجادی گرفتم. لباسی که من داشتم برای 10هزار متر دویدن اذیت می کرد، مناسب نبود. 21 روز برای المپیک در آتلانتا بودم، روز بیستم مسابقه دادم و روز بیست و یکم من را برگرداندند. گفتم جای اینکه 20 روز ...
عالیخانی: سفارش هویدا و شاه را نپذیرفتم
و مورد پیشنهادی امیرهوشنگ دولو هم این بود که مقداری کره از لهستان یا کشور دیگری بخرد و به ایران بیاورد ولی ما چنین اجازه ای را به اسم فقط به او بدهیم و برای هیچکس دیگری هم چنین حقی را قائل نباشیم و خود امیر هوشنگ دولو هم بعدا به هویدا و تهرانی ملحق شده بود و در آنجا به تهرانی گفته بود که حالا اگر این هم نشد در داخل این تعرفه ای که نزدیک به 900 قلم کالای مختلف در آن به صورت کلی اسم برده شده چیز دیگری را پیدا کنند که او بتواند یک تجارتی را انجام بدهد. و ته ...
الکنو : ژاپن بدترین روز ما در المپیک را رقم زد
...: از همان اوایل همکاری با فدراسیون والیبال گفته بودم که پس از اتمام بازی ها باید برای کارهای شخصی به روسیه بروم. امروز هم که سعی کردم با خبرنگاران صحبت کنم ابتکار خودم بود چون می دانستم خبرنگاران و هواداران منتظر توضیحات هستند. الکنو تاکید کرد که برگزاری این نشست خبری از راه دور به دو دلیل یعنی کمک به فدراسیون در مسائل مالی و همچنین شیوع کرونا و تسریع در روند پاسخگویی انجام می شود ...
گفت وگو با محسن پاک آیین؛ بایدها و نبایدهای دیپلمات بودن در جمهوری اسلامی
لوزاکا آمدند. من به همسرم گفتم با ایشان ملاقات کند و آقای ماندلا را به ایران دعوت کند. آن زمان ماندلا هنوز در زندان بود. چند وقت بعد یعنی درست در 22 بهمن 1369 ماندلا از زندان آزاد شد و 8 اسفند به لوزاکا آمد. من در فرودگاه به استقبال ایشان رفتم و در همان جا ایشان را به ایران دعوت کردم. ایشان هم گفتند پیغام شما به من رسیده است. ما خیلی خوشحال شدیم و خاطره خوبی بود. با فاصله اندکی یعنی اول فروردین ...
عکس/ سپهر حیدری در برج های لاکچری خلیفه
سپهر حیدری کاپیتان سابق پرسپولیس که این روزها پس از آویختن کفش هایش سبک زندگی جدیدی را تجربه می کند، عکس هایی از خود در دوبی منتشر کرد. به گزارش وقت صبح ، سپهر حیدری زننده گل دراماتیک لحظه آخری پرسپولیس برای دومین قهرمانی در لیگ برتر، در این عکس در برج های لاکچری و مدرن خلیفه دوبی حضور دارد. ابتدا یک خاطره را تعریف کنم. یک سال قبل از آنکه به پرسپولیس بروم در اردوی تیم ملی در ...
مسی: به بهترین تیم برای فتح لیگ قهرمانان اروپا آمده ام
داشتم و از این بابت خوشحالم. بیش از یک ماه بود که قرارداد نداشتم و مطمئناً باید یک پیش فصل تنها داشته باشم و وقتی آماده شدم، شروع به بازی کنم. واقعاً دوست دارم زودتر برای تیمم بازی کنم اما تاریخ دقیقش را نمی دانم. بستگی به حس من و تصمیم کادر فنی دارد. مسی در ادامه درباره اتفاقات چند روز اخیر که باعث شد سرانجام به پاریس بیاید هم گفت: تمام اتفاقاتی که در هفته اخیر برایم افتاد از یک طرف سخت و ...
داستان/ بچه بروک
زند تا تَه دل من را خالی کند . آن روز تا زمانی که زنگ خانه به صدا در بیاید پدرام مدام با حرف هایش من را می ترساند اما وقتی که فهمید تصمیم من جدی است و قرار است واقعاً به خانه خرابه بروم دیگر چیزی نگفت و با چشم های گشاد نگاهم کرد . بچه های مدرسه تا نزدیکی هایِ آن خانه ی نحس دنبالم آمدند . وقتی وارد محوطه ی خانه خرابه شدم آسمان به یکباره سیاه شد و باد سردی شروع به ...
فرزند رودخانه های وحشی...
رودخانه های وحشی بود و نمی توانست دل از آنها بکند. آنقدر شناگر ماهری شده بود که وقتی 19 ساله بود، یک نفر را که در "خضرالیاس" در حال غرق شدن بود را از مرگ نجات داد و سالها بعد هم هر آبی که می رفت اگر کسی نزدیک به غرق شدن بود می رفت و نجاتش می داد. سرانجام زمان رسیدن به رویایش رسید: " به تهران رفته بودم، گذرم به خیابان منیره افتاد، یک آن پشت ویترین یک مغازه چیزی را دیدم که دلم ریخت، یک ماسک غواصی روسی ...
فرزندانم من را نشناختند
سیل جمعیت بود که کنار جاده ها به استقبال فرزندان خود آمده بودند. بعضی ها با در دست داشتن عکس فرزندان خود سراغ آنان را می گرفتند. بعضی هم عکس شهدای گمنام را در دست داشتند. شاید از آنان خبری به دستشان برسد. تقریباً ساعت پنج عصر به فرودگاه کرمانشاه رسیدیم و با هواپیمای نظامی به فرودگاه مهرآباد منتقل شدیم. *نامه ای که اسیری را زنده کرد در فرودگاه مهرآباد از طرف رئیس جمهور وقت آقای ...
شهید مدافع حرمی که بی تاب روضه رقیه(س) بود +تصاویر
......از بیابان های داغ...پای برهنه...دست های سنگین دشمن. روح الله این ها را می گفت و بلند بلند گریه می کرد. از خود بی خود شده بود همه با دیدن حال روح الله به گریه افتادند. آخر او عاشق حضرت رقیه بود. وقتی جنگ در سوریه شروع شد و شنید تکفیری ها تا حرم حضرت رقیه رسیدند بی قراری هایش بیشتر شد. حتی نمی توانست به راحتی غذا بخورد. می گفت: من نباید الان اینجا باشم و آن حرامی ها ...
علی سلیمانی شاهد ترور رهبر انقلاب در سال 60 بود
...: دیدم فردی برخاست و ضبط صوت بزرگی را از بین حاضران جلو برد و دقایقی بعد منفجر شد و دیدم آقای خامنه ای یک طرف افتادند و محافظان بغلش کردند. به گزارش فکرشهر، مهرداد خدیر در یادداشتی در عصر ایران نوشت: درست 45 روز پیش - ششم تیر 1400 - و در پایان مطلبی در همین تارنما به مناسبت چهلمین سالگرد ترور آیت الله خامنه ای (امام جمعۀ تهران) در ششم تیر 1360 در مسجد ابوذر تهران با عنوان کار ...
طناب دار در انتظار عامل جنایت پارک چیتگر
را دستگیر کرد. وی انگیزه خود را از این جنایت انتقامجویی عنوان کرد و گفت: من برای کار به ایران آمدم و می خواستم پس از جمع کردن پول هایم به افغانستان بروم و با نامزدم ازدواج کنم. تا اینکه بعد از مدتی متوجه شدم نامزدم دیگر به من علاقه ای ندارد و می خواهد نامزدی را به هم بزند. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و دنبال یافتن علت این ماجرا بودم که وقتی کمی دقت کردم، فهمیدم دوستم که با من در ایران کار می کرد ...
علیرضا زاکانی : بخشنامه وزارت کشور مخالف قانون شهرداری ها است / هیچ وقت کار غیرقانونی نکرده ام
گوید که روز سه شنبه دو هفته پیش خدمت قالیباف رفتم و ایشان گفتند با آقای رئیسی صحبت شده که شما به دولت بروید و درمورد وزارتخانه های رفاه و بهداشت صحبت شد . من هم گفتم از من بهتر برای این مسئولیت ها هست و من به خدا و پیغمبر و مردم خیانت نمی کنم ولی اگر آقای رئیسی من را قانع کند که ویژگی های دیگری هست که من به آنجا بروم قبول می کنم. فردا ساعت 4:5صبح باز جلسه با قالیباف گذاشتم و گفتم با این چارچوب ...
فرار ساکنان شمال کالیفرنیا از شعله های آتش
ساکنان گرین ویل به خبرنگار بی بی سی گفت: همه چیز نابود شده است. هفته گذشته چند بار آرزو کردم کاش می توانستم به خانه ام بروم، اما بعد به خاطر آوردم که دیگر نمی توانم به آن جا بروم. حتی اگر خانه ام سالم مانده باشد، بیشتر بخش های شهر نابود شده و شهر ما دیگر نه آب دارد و نه برق. همه چیز نابود شده است. من حالا نمی دانم چه باید بکنم و به کجا بروم. گویی مانند فردی گم شده هستم. از نظر موقعیت شخصی نیز من کاملاً در مشکلات غرق شده ام. ...
مصاحبه با جهان پهلوان تختی در 59 سال پیش/ می خواهم زن بگیرم / دنبال دختری می گردم که نجیب و خانه دار باشد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ وقتی غلامرضا تختی 32 ساله در مسابقات قهرمانی کشتی جهان تولیدوی آمریکا (1341) بازی فینال را در نهایت بدشانسی به حریف روسی واگذار کرد [1] ، شاید کمتر کسی می دانست که او با دو درد همزمانِ جسمی در تمام طول آن مسابقات به روی تشک رفته و با این حال مدال نقره را برای کشورش به ارمغان آورده است: نخست بیماری فتق و آن دیگری دردی گاه و بی گاه از تکه شیشه ها یی که از مدت ها قبل در اثر شکستن شیشه ی کمد در پایش جا مانده بود و مدام حرکت م ...
لحظه شماری برای زیارت مزار پدر/ 6 فرزندی که در تشییع پدر شهیدشان نبودند
عقیل (ع) اسلامشهر تهران منتقل کرد و چند ماه بعد خودش راهی سوریه شد و به شهادت رسید. همیشه لبخند را روی لبان رزمندگان فاطمیون می نشاند پای صحبت های نسیبه سادات همسر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون سیدمحمد سجادی و دومین فرزندش لطیفه سادات سجادی می نشینیم: خوشحال بودم از اینکه همسرم مدافع حرم شده بود همسر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون سیدمحمد سجادی رفتن همسرش به ...
برای آموختن هیچگاه دیر نیست
شعارسال : یک بار چندسال پیش در تعطیلات و در یکی از شهر های ساحلی داشتم با دخترم، که آن موقع تقریباً چهارسالش بود، چکرز1 بازی می کردم و غرق بازی شده بودم. همان موقع چشمان دخترم به میز کناری افتاد، جایی که یک صفحۀ سیاه و سفیدْ پر شده بود از مهره هایی که از مال ما به مراتب جذاب تر بود (چه بسیار شطرنج بازان بزرگی که روزی معصومانه با دیدن اسب ها و رخ ها جذب این بازی شده اند). دخترم پرسید: اون چیه؟ جواب دادم: شطرنج . با حالت التماس گونه ای ...
محسن رضایی از مجمع می رود
جابه جایی در مسئولیت سپاه را خواسته بودم. پس از سه سال که برای من صبری طولانی بود و هر روز، بیش از گذشته، نگرانی هایی از وضعیت آینده کشور به من دست می داد، زمان موعود رسیده و در محضر ایشان بودم، فرمودند: استدلال های تان را بگویید، دلایلی را که از قبل مهیا کرده بودم، برشمردم، خطراتی را که در بیرون سپاه و در جامعه احساس می کردم، عرض کردم. در نهایت اینکه بعد از چند ماه به گفته محسن ...
حکایت پرستار گلستانی از روزهای کرونایی/ مروری بر تلخ ترین اتفاقات
فکر می کنند قوی هستند و با عدم رعایت در جامعه زندگی خود و دیگران را به خطر می اندازند. متأسفانه زنان بارداری را داشتیم که سالم از بیمارستان رفتند و به خاطر برگزاری جشن به دنیا آمدن فرزندشان چند روز بعد با علائم شدید به بیمارستان مراجعه و فوت کردند. من از مردم خواهش می کنم با سهل انگاری فرزندان بیگناه را یتیم نکنند. * در حال حاضر وضعیت بیمارستان صیاد از نظر پذیرش بیمار به چه ...
سید احمد سلاح برادر شهیدش را برداشت و رفت
به گزارش خبرگزاری رسا ، برای گفتگو با خانواده چند شهید مدافع حرم فاطمیون راهی شهر اشتهارد شدیم. اولین خانه ای که درش را به روی ما گشود؛ منزل شهید سید احمد سادات بود. آقامجتبی (فرزند شهید) و سرکار خانم سیده صدیقه حسینی (همسر شهید) از زندگی پر فراز و نشیب پدر خانواده گفتند و در نهایت، ما را به بیابان های اطراف شهر بردند تا مزار این شهید عزیز را نیز زیارت کنیم. آنچه در ادامه می خوانید ...
روایت نظامیان آمریکایی از جهنم عین الاسد؛ فکر نمی کردیم زنده بمانیم
خواهد بود گفت: سکوت شومی بر ما حاکم شده بود و بعد آن ها موشک های بالستیک خود را به حرکت درآوردند . جانسون در این باره گفت، چند ساعت قبل از شروع حمله موشکی ایران، افسر اطلاعاتی ام مرا کنار کشید و گفت "قربان اخبار بدی برایتان دارم". من خندیدم و گفتم "چه خبر است؟". او گفت "ایران در حال سوخت گیری بیست و هفت موشک بالستیک میان برد است و آن ها قصد دارند این پایگاه را هدف قرار دهند و ممکن است ...
خواستگاری قاتل اعدامی از دختر ثروتمند تهرانی!
کردم تا برایم مزاحمت ایجاد نکند. اما او دست بردار نبود. پیامی فرستاد و تهدید کرد که اگر ارتباطم را با او قطع کنم جانم را می گیرد. می گفت بیرون از زندان، افرادی دارد که اگر از آنها بخواهد مرا با ماشین زیر می گیرند و مرگم را تصادف جلوه می دهند. تهدید کرد که یک بار دست به آدمکشی زده و برایش خیلی راحت است تا مرا هم به قتل برساند. آرزو ادامه داد: چند روز بعد از این تهدیدها متوجه شدم فردی مرا زیرنظر ...
پسر جوان: رفیقم با نامزدم رابطه عاشقانه داشت
همان بازجویی نخست به قتل دوستش به دلیل خیانت اعتراف کرد. یاشار گفت: من در افغانستان نامزد و نوعروس داشتم که برای کار به ایران آمدم. قرار بود پس از جمع کردن پول هایم به افغانستان بروم و با نامزدم ازدواج کنم.من در این مدت با نوعروسم تلفنی صحبت می کردم اما مدتی بود متوجه شده بودم نامزدم دیگر علاقه ای به من ندارد و از این ماجرا شوکه بودم. وی ادامه داد:من نعیم را از چند سال قبل می ...
آزادی به وقت سیدالاسراء
آرام و متین باشم. آن قدر حرف داشتم که برای خانواده ام بزنم ولی باید همه را در چند جمله خلاصه می کردم. به هر زحمتی که بود چند خطی نوشتم و به دست مارک سپردم. بعد از تمام شدن ملاقات، مسئول استخبارات عراق(سرهنگ ثابت) نامه مرا از مارک گرفت و مطالعه کرد تا از نظر امنیتی مشکلی نداشته باشد. هنگام خداحافظی مارک فیشر کارت ویزیت خودش را که از طرف صلیب سرخ جهانی بود به من داد و گفت: ...
دست نزنید؛ دکوری است!
غرق در عالم خیال، چشمم قفل شد روی کتابخانه معمول ا(شما بخوانید همیشه) به هم ریخته اتاقم. قصد و نیت کردم به مرتب کردن طبقه ها تا بلکه برای ذهن و مغز آشفته ام وقت بخرم. این بار به جلد کتاب ها بیشتر دقت کردم. قدیمی ترها ساده ترند و بیشتر تألیف و ترجمه های جدید خوش رنگ و لعاب تر. بین قدیمی ها، چند کتاب صفحه اولشان دست نوشته دارد و هدیه اند. لبخندی از ذوق مرور خاطرات روی لبم می نشیند. گوشه ...
علیپور: الیاسی در تراکتور مسئول تشریفات است، نه رئیس هیات مدیره
خیلی ها را هم اصلاً امضا نمی کردم که آنهایی که امضا نمی کردم را هم خودشان امضا می کردند. یا مثلاً وقتی صبح می آمدم مسئول دفتر که انسان شریفی بود و با توجه به اینکه تاکید کرده بودم کاری بدون هماهنگی من انجام شود. برای مثال لیستی شامل چند نفر که تعدادی از آنها بازیکن بودند را می دادند و می گفتند بلیت بگیرید این نفرات بیایند و من می گفتم هرکس خواسته خودش هم بلیت بگیرد. بعد می گفتند شاه منصوری این نفرات ...
عباسعلی: از خودم توقع مدال المپیک داشتم
ها برگزار شده باشد و من به عنوان عضو تیم کاراته زنان در آن شرکت نکرده و مدال نگرفته باشم. هر جا رفتم دست پر برگشتم. به هر حال در المپیک شانس با من یار نبود وگرنه من با تمام وجود جنگیدم. از رقبایتان هم صحبت می کنید؟ فکر می کنم سخت ترین حریفتان، کاراته کار چینی بود. من با خیلی از نماینده های وزن مثبت 61 مبارزه نکرده بودم. به خاطر اینکه وزن ها در المپیک ادغام شده بود، شناختی از ...
بخش دوم/رمز تحول و توبه ماندگار پیرغلام امام حسین (ع)/ ماجرای قبری که رسول ترک را منقلب کرد
رم بود. در این دوران رسول را اغلب در دو حالت می دیدم: یا در حال گریه کردن بود یا در حال نماز خواندن. البته سفرهای زیادی به کربلا و عتبات عالیات داشته. ضمن اینکه رسول ترک زیاد به سوریه و زیارت حضرت زینب سلام الله علیها مشرف می شد؛ به گونه ای که در آنجا با بعضی از جوانان شیعه آن منطقه آن قدر رفیق شده بود و همیشه با آن ها به حرم حضرت زینب مشرف می شدند. یکی از دوستان رسول نقل می کرد: رسول ت ...
این گوشی لعنتی قاتل آرامش من است!
در رختخواب کمی کشیدم و خمیازه کشیدم. هنوز دلم می خواست بخوابم، ولی به خودم قول داده بودم سر حرفم بمانم و خودم را با خوش قولی خودم شگفت زده کنم! همان طور خوابیده چند تا نرمش کردم، ولی هنوز خوابم می آمد. طبق برنامه باید صبحانه می خوردم، ولی طبق عادت گوشی را برداشتم و دوری در فضای مجازی زدم. اولین پیام های شخصی را خواندم و هر کدام را که لازم بود جواب دادم. بعد رفتم سراغ گروه های خانوادگی و ...