کمک های بی دربغ مادر وهمسری خودساخته
سایر منابع:
سایر خبرها
ناگقته های خواهران منصوریان درباره زندگی یک مادر قهرمان
کنم که المپیک داشته باشد. این مدال آور کشورمان در پایان افزود: امیدوارم تغییراتی در ورزش بانوان ما رخ دهد و ورزش بانوان بیشتر دیده شود. دیده شدن ورزشکاران خانم باعث می شود اتفاقات خوبی برای شان بیفتد. نفس با رویکردی محتوامحور درباره مادران سرزمین مان ایران به تهیه کنندگی مقداد مومن نژاد، کارگردانی محمد پیوندی، اجرای فلورا سام در شب های ماه محرم و صفر هرشب ساعت 21:30 روی آنتن شبکه نسیم می رود. بازپخش این برنامه روز بعد در ساعات 1 بامداد، 9 و 15 خواهد بود. انتهای پیام/ ...
هیچ فشاری نمی توانست عزاداری محرم اسرا را تعطیل کند
ترسیدند و متوجه شدند که من زنده هستم. یکی از آن ها به دیگری که اسمش رحیم بود گفت تیر خلاص بزن! اما رحیم مانع شد و مرا به پشت ماشین حمل جنازه انداخت که باز از هوش رفتم. بعد از اسارت به کجا منتقل شدید؟ بعد از اینکه به هوش آمدم، دیدم روی تخت بیمارستان هستم. کمی که به اطرافم نگاه کردم متوجه شدم به اسارت درآمده ام و در بیمارستانی در بغداد بستری شده ام. بعد از سه روز به همراه سایر اسرا ما را ...
بی آنکه بدانم شب را کنار پیکر شهدا به صبح رساندم
آباد تاکستان را بر عهده گرفت و نیرو های علمی و نظامی خوبی را در همان پایگاه تربیت کرد. ماحصل گفت وگوی ما رابا نصرت الله نوری پیش رو دارید. اهل کجا هستید و از چه زمانی وارد بحث جهاد شدید؟ من متولد سال 1345 روستای دیال آباد از توابع شهرستان تاکستان قزوین هستم. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی در روستا برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان وارد مدرسه شهید چمران در شهر قزوین شدم و همان جا هم ...
دختر 14ساله: از نیت پدرم آگاه بودم و او نیمه شب به اتاقم آمد
پدر و مادرم باز هم با یکدیگر درگیر شدند. پدرم تهدید کرد که من مادرت را می کشم و او را در خواب خفه خواهم کرد! آن شب از ترس خوابم نمی برد. می دانستم پدرم مثل همیشه تهدیدش را عملی خواهد کرد. بنابراین بیدار ماندم. می خواستم مادرم را از مرگ نجات دهم! چون من در زندگی جز او کسی را ندارم. نیمه های شب بود که سایه پدرم را دیدم. او پاورچین پاورچین به داخل اتاق آمد و بالای سر مادرم ایستاد. دستانش را حلقه کرد و ...
قصاص پایان قتل دوست زندانی
قرار گرفت و بازداشت شد. او در بازجویی ها قصد داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه لب به اعتراف گشود و به قتل دوست قدیمی اش اقرار کرد. با اقرار های متهم وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده با کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه رسیدگی که در یکی از شعبات دادگاه تشکیل و از زندان اعزام شد و بعد از درخواست قصاص از سوی پدر و مادر مقتول در ...
قتل جوان تهرانی در مرخصی از زندان ! / قاتل زمین فوتبال اعدام می شود!
نامزدم بروم که از شنیدن این حرف عصبانی شد و با هم درگیر شدیم .او با چاقو خودزنی کرد و یک ضربه هم به من زد و من که مست بودم و حالی طبیعی نداشتم چاقو را از دست او گرفتم و چند ضربه به او زدم .چند ساعت بعد وقتی متوجه شدم سیاوش مرده از ترسم جنازه را پتوپیچ کردم. می خواستم آن را از خانه بیرون ببرم که پدرم سر رسید و ماجرا را فهمید. من پدرم را تهدید کردم در این باره به کسی حرفی نزند. سپس به تنهایی شبانه جنازه را به حوالی زمین فوتبال بردم و آنجا رها کردم. با پایان دفاعیات متهم،قضات وارد شور شدند و وی را به قصاص محکوم کردند. ...
روایت زندگی یک زن زیر سلطهٔ طالبان
، هم برای خودش و هم برای ما و رسیدگی به حیوانات همیشه زندگی را کمی تحمل پذیر تر می کند". "یک روز صبح اواسط ژوئیه ٔ 1999 پدرم تازه صبحانه اش را خورده بود و آماده می شد که سر کار برود. به من نگاهی انداخت و لبخند زد و سوار دوچرخه اش شد و رفت". "چند دقیقه بعد همسایه ها با دوچرخه ٔ او دم در خانه مان آمدند و گفتند نیرو های طالبان او را با خود بردند". "هرگز چهرهٔ مادرم را ...
قسمت 7/ ترتیب مقدمات کودتا در اصفهان، 26 مرداد 1332
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ پاسبان ایستگاه عوارضی دروازه اصفهان آهسته و آرام، با قیافه ی خسته و گرفته پیش می آمد و من در این فکر بودم که اگر مرا شناخت چه کنم؟ چون جای گریز یا تهدید و تطمیع نبود در یک لحظه ی کوتاه چندین فکر مختلف به مغزم راه یافت. غرق در افکار گوناگون و در صدد اتخاذ تصمیم بودم که صدای بمِ پاسبان مرا به خود آورد وقتی متوجه او شدم رویش را تا مقابل صورت من در کنار شیشه در اتومبیل خم کرد و مدتی در قیافه ی من خیره شد و زیر لب پرسید: از تهران می آیید؟ گفتم: بله بعد دو قدمی به عقب برداش ...
خبر آزادی با یک سطل آب یخ/ امتحان سخت یک آزاده از همسرش
میخکوب شدم، نه گریه های پدر و نه حرف های دخترعمو هیچ کدام را نتوانستم باور کنم. چادر سر کردم و گفتم: می خواهم بروم باغ انگور بچینم! امتحان سختی که یک آزاده از همسرش گرفت علی اصرار داشت جواب آزمایش را من بگیرم. من هم نه نیاوردم و پیش مسؤول آزمایشگاه رفتم. خانمی که آنجا نشسته بود، پرسید: عروس خانم شمایید؟ هیجان زده گفتم: بله! بعد حرفم چهره اش عوض شد و با ناراحتی گفت: می خواستم ...
گفت و گو داغ با اشکان خطیبی پر حاشیه و ازدواج دومش
فارسی اتفاق نخواهد افتاد. روند همکاری شما با محمد رحمانیان برای خود شما تا کجا می تواند ادامه پیدا کند؟ الان مدتی است با ایشان همکاری ندارم بعد از نمایش آدامس خوانی. فعلا تصمیمم تمرکز روی طرح هایی است که مدت هاست در ذهنم گیر کرده و اگر به آنها نرسم ممکن است احساس خطا و اشتباه کنم. راک د پن خیلی شوخی شوخی شروع شد. رضا دادویی برای یکی از برنامه های شب شنبه ها پیشنهاد داد که اجرا ...
قصاص؛ مجازات قتل رفیق در حالت مستی
که قصد داشت پلیس را گمراه کند سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل اعتراف کرد. سیاوش در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای این جلسه پدر و مادر نیما برای سیاوش حکم قصاص خواستند. سپس سیاوش در جایگاه متهم ایستاد و گفت: آن روز مشروب خورده و مست بودم که در خیابان با نیما رو به رو شدم. من و نیما از بچگی با هم دوست بودیم و او در کودکی یک بار با چاقو به سرم زده بود. به همین خاطر ...
سواد مالی یعنی آزادی انتخاب در چهارراه های زندگی
دبیرستان به درس های دیگر اضافه شده؛ اما از نظر تعداد ساعت و همین طور با توجه به ادغام سواد مالی با درس های دیگر، باید بگویم این اقدامات نسبتاً محدود است. از آن جا که تغییر برنامه های درسی در فرانسه فرایندی زمان بر است، فکر می کنم تغییراتی که به تازگی شروع شده هم اتفاق خوبی است. از سوی دیگر، دولت و بانک مرکزی در مراسم هفتۀ جهانی پول و پویش های آگاهی دربارهٔ امور مالی مشارکت می کنند. تمام این ...
سزای خیانتکاران مرگ است
به رفتار آن دو مشکوک شده بودم. چند بار تعقیب شان کردم که متوجه من شده و گم شان کردم. همین شک ها باعث شد نقشه قتل مرد جوان را طراحی کنم. با زور و تهدید از زنم خواستم کارفرمایش را به خانه مان بیاورد و خودش خانه را ترک کرد. او به خانه مان نیامد و نقشه به هم خورد. بعد خودم به او زنگ زدم و برای حرف زدن به تپه ای در روستای انتهای بزرگراه شهید خرازی تهران رفتیم. بعد چه شد ؟ ...
مداحی اهل بیت(ع) را مرهون دعای جده مادری ام هستم
.... وقتی شب های یکشنیه با پدرم جلسه قرآن هیئت کرمانی های مقیم مشهد به نام محفل دین و دانش می رفتیم. آنجا همه قرآن می خواندند. من بچه بودم سوره های آخر قرآن را حفظ کرده و می خواندم. مرحوم خوش بیان استاد قرآن این جلسه بودند. تا وقت مدرسه من مرتب هر شب قرآن می خواندم. شش سالگی وارد مدرسه دینی مرحوم علی اصغر عابدزاده شدم. آنجا اذان می گفتم، مکبر نماز بودم و قرآن می خواندم. سال 40 هم حدود شش ماه ...
عکس/ آنا نعمتی هم دوچرخه سوار شد!
... خب خانم همتی قدیمیتر از من بود. اسمشان هم جا افتاده بود و شناخته شده بودند. سه – چهار سال اولی که وارد این عرصه شدم، اغلب مصاحبه هایی که از من چاپ میشد، اطلاعات غلط داشت! در حقیقت اطلاعات خانم همتی جای من نوشته میشد! از سال تولد بگیرید تا اطلاعات فیلم ها و سریالها. و همینطور عکس! حتی گاهی در تیتراژها هم این اشتباه پیش می آمد. به همین خاطر احساس کردم که باید یک تفاوتی ایجاد شود. از فیلم پارک وی به بعد بود که تصمیم گرفتم اسمم را به آنا تغییر دهم. ...
4 روایت از زندگی ثروتمندترین پزشک فوق تخصص در ایران/ همه ثواب پزشکی ام برای همسرم است+ عکس
جوان مرد با پسر همسایه؛ حمیدرضا صفری شهید و پدربزرگ به شدت مجروح می شود. یک سال برای درمان به تهران می رفت و برمی گشت و تا زنده بود مشکلات مجروحیت همراهش بود. بابا ساعتی قبل از بمباران با خاله اش برای تهیه آرد بیرون می رود و زنده می ماند. بابا می گفت: بعد از شهادت برادرهایم خیلی تنها شدم. همه جا من را می بردند، از شنا و ماهی گیری تا فوتبال. خیلی با برادرهایش صمیمی بود؛ طوری که با شهادت شان دو ...
ترفند طلاق گرفتن یک زن از مرد 46 ساله
ما پنهانی همدیگر را ملاقات می کردیم. وقتی اصرار من برای ازدواج با آیناز به نتیجه نرسید، روزی نقشه فرار از خانه را با او در میان گذاشتم اما دو روز بعد از فرار توسط پلیس دستگیر شدیم. پدر و مادر آیناز که آبروی خانوادگی شان را در خطر می دیدند، به ناچار مراسم عقدکنان ما را برگزار کردند و بدین ترتیب من به بزرگ ترین آرزویم رسیدم. با آن که کارگر ساده ساختمانی بودم و هر روز برای تامین هزینه های زندگی سر ...
خردسالان معصوم، ابزار بازی نمایشی والدین
.... ولی همه این مشخصات در همان دوران کودکی شان تمام می شد. بعضی ها از آن روز های خاطره انگیز عکسی به یادگار دارند و بعضی هم حافظه شان یاری می کند تا آن روز های پر از شادی را به یاد بیاورند. ضمن اینکه آن روز ها کودکان امنیت روانی داشتند و والدین از دور مراقبشان بودند. ولی چه شد که ورق برگشت؟ بچه ها از یک سیاره دیگر آمده اند یا ما با پدر و مادر های ایده آل امروزی در تضادیم؟ چه شده که با بی رحمی ...
مالان تو شاهد باش!
برایم انتخاب کرده بود، با ملا احمد سر اسم توافق نداشتند، پدرم به قدری عاشقش بود که کوتاه آمده بود. دیروز نزدیک غروب، طالب ها هرات را هم گرفتند. دوباره همه چیز برگشت به نوزده سال پیش. بعد از این همه سال طالبان برگشته و شهر را که مادر پرتو به خاطر آزادی اش رفت و هیچ وقت برنگشت، اشغال کرده. چه می گویم مگر رفته بودند که برگردند؟ آن محمدیعقوب لعنتی و بقیه شاگردان پدرم که هر روز توی گوش شان از ...
شهیدی که هدفش پایان چشم انتظاری مادران شهدا بود
برای تفحص شهدا وصف ناپذیر بود. ایمان قوی در کنار تلاشش در مناطق جنگی، باعث شد عاقبت به خیر شود و در منطقه عملیاتی والفجر یک فکه به شهدا بپیوندد. در ادامه بخشی از زندگی شهید امیر تشت زرین را از زبان مادر و خواهران بزرگوار این شهید بخوانید. زندگی مان ساده بود زهرا شرفی، متولد استان همدان هستم. 16 ساله بودم که از طریق معرفی اقوام با حاج آقا، حسن تشت زرین، آشنا شدم و سال 40 ازدواج ...
ماجرای شکایت سحر قریشی از سام درخشانی به کجا رسید؟
...> ماجرا به انتشار پستی در روز بازیگر بر می گردد. روز بازیگر پستی درباره مفسدان اقتصادی در صفحه شخصیم منتشر کردم. یکی از افراد حاضر در عکس منتشر شده، اما از من شکایت کرد؛ به همین دلیل به دادگاه فرهنگ و رسانه احضار شدم. درخشانی ادامه داد: این پست چاشنی طنز داشت. یکی از تهیه کنندگان به من زنگ زد و گفت: این کار برایت حاشیه ساز می شود؛ به همین دلیل بلافاصله پس از انتشار، پست را حذف کردم اما با این وجود از من شکایت کرده اند. ...
آموخته های یک فرمانده از دفاع مقدس
...، چشم تو را کشت. گفتم: نه، بعد برایم تعریف کرد و گفت: بابا! شما را این امکانات کشت. آن ها چشم به امکانات تان دوختند تا ماشین های تان را بردارند. من به آن ها پیشنهاد دادم و گفتم: خدا پدر بیامرز! مرا در تیپ یک یا دو یا سه بگذار، اصلاً فرمانده گردان هم نباشیم یا تیپ ظفر نگو، بگو تیپ 3 لشکر 25 کربلا، ولی ارکانش را در گردان به هم نزنید. گفت: دستور دادند که باید منحل شود، پس باید منحل کنید. همان جا تیپ ...
ستایا در مسیر پیشرفت
می دهد: خلاصه، کنجکاوی ها و علاقه مندی هایم، پدر و مادر و معلم هایم را سر ذوق آورد تا پیگیر این استعدادم باشند. خانواده ام هر امکان و شرایطی را به خوبی مهیا می کردند تا من در آزمایش و تحقیق مسائل و موضوعات دلخواهم به پاسخ های علمی مناسب برسم. گاهی که خسته می شدم یا ناامید، آنها دلگرمی ام می دادند تا توقف نکنم. یا محیط خانه را امن و آرام می کردند یا با حرف هایشان دلگرمی می دادند. مادرم همیشه می گوید ...
گذران زندگی با دستان خالی؛ روایت 27 سال فداکاری مادرانه
؛ منوچهر روز به روز قد می کشید و من تمام رویاهایم را در او می دیدم. کلاس چهارم دبیرستان(دیپلم) را تمام کرد، تا این که در مرداد 1373 سرنوشت جور دیگری رقم خورد. او ادامه می دهد: در آن روز، برای کاری به بیرون از منزل رفته بودم و منوچهر با برادر کوچکترش در خانه بودند؛ ما در خانه مان چند تا نخل داشتیم و یک دیوار کاه گلی بود که مزاحم نخل ها شده بود، با بیرون رفتن من، او با برادرش به فکر خراب کردن آن ...
مهاجر سرزمین آفتاب ؛ سرگذشت زندگی یگانه مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس
گرفته است. کتاب تاکنون با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بوده و به چاپ پنجم هم رسیده است. مهاجر سرزمین آفتاب داستان زندگی کونیکو یامامورا است که بعد ها نام سبا بابایی را برای خود انتخاب کرد. بابایی یگانه مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس است که در این کتاب، خاطرات خود را از دوران کودکی تا پس از شهادت محمد ، فرزندش، روایت می کند. حسام درباره آخرین اثرش گفته بود: مهاجر سرزمین آفتاب ...
بیوگرافی سحر قریشی + تصاویر دیده نشده از سحر قریشی در زندگی خصوصی
سحر قریشی بازیگر جنجالی و جوان سینما و تلوزیون با انتشار یک عکس در اینستاگرام جنجال تازه ای به پا کرد . سحر قریشی با انتشار یک عکس از یک دسته گل حواشی تازه ای به راه انداخت . این دسته گل که شبیه دسته گل عروس است باعث شد پیج های زرد اینستاگرامی خبر از ازدواج مجدد سحر قریشی بدهند . در ادامه عکس جنجالی سحر قریشی را می بینید . سحر قریشی متولد ششم دی ماه 1366 است. او تنها یک برادر دارد و ...
بدبختی گریبانگیر “ماهایا پطروسیان” شد/ عکس
ماهایا پطروسیان با انتشار پستی غم انگیز خبر فوت مادرش را اعلام کرد. به گزارش و قت صبح ، ماهایا پطروسیان بازیگر مطرح ایرانی در پست جدید اینستاگرامش غم بزرگ از دست دادنش مادرش را اعلام کرد. مادرم پر کشید. دیگر به کل بی پناه شدم. بعد یک هفته مبارزه بی امان با کرونا... فقط میتوانم بگویم با تک تک شما که در این روزگار جهنمی، عزیز از دست دادید، و زندگیتان با درد و رنج و ناتوانی و استیصال گره خورد...با بند بند وجودم همدردم #مادر ...
قصاص، مجازات قتل در حالت مستی / حاضران در پارک شهران شاهد این جنایت بودند
20 ساله در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و در جلسه محاکمه، مادر مقتول برای متهم درخواست حکم قصاص کرد. پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه برای اولین بار مشروب خورده بودم و حالت طبیعی نداشتم. دوستم شهرام با من تماس گرفت و از من خواست تا از خانه مان در شهرری به محله آنها در شهران بروم که باهم در پارکی که در نزدیکی خانه شان بود قرار گذاشتیم. من با ...
حبیب: هواپیمای روسی مانع شهادتم شد!
ما فرصت فرار پیدا کردیم. آنها قطعا به خاطر ما نیامدند؛ کسی نمی دانست ما آنجا گیر افتاده ایم؛ نمی دانیم چطور شد که آمدند و بمباران کردند. آتش که خوابید من گفتم بچه ها فرار کنیم! دیگر رفتیم، چون اگر می خواستیم برگردیم دوباره گیر کمین می افتادیم. از مبدأ خیلی دور شده بودیم و به مقصد نزدیک بودیم. گفتیم حداقل به آنجا برسیم. وقتی رسیدیم و بعد از اینکه از ماشین پیاده شدم گفتم می خواستیم شهید بشویم چرا فراری مان دادی؟! فرار کردیم و شهادت قسمت مان نشد. کارمان درست نشد... *میثم رشیدی مهرآبادی ...