مردم در کوه جمع شده بودند
سایر منابع:
سایر خبرها
سبک خواندن این مداح ثبت ملی شد + عکس
، تاکنون به زبان های ترکی، فارسی و عربی موجود است. او درباره پدرش می گفت: پدرم سال 1321 به قصد زیارت بارگاه ملکوتی امام رضا عازم مشهد مقدس می شود و در بین راه شبی را در منزل یکی از دوستان خویش در تهران سپری می کند. از آنجایی که شیخ عبدالکریم، عشق مؤذنی داشته سحرگاه به پشت بام منزل واقع در خیابان عین الدوله رفته و ندای توحیدی اذان را سر می دهد. هرچه در حوزه موسیقی می دانم از پدرم آموختم ...
امام حسن عسکری، چراغی فروزان در تاریکی تاریخ
جانشین من بوده، و رشته امامت و احکام نزد او است، و تو آنچه از من می پرسیدی از او بپرس . شاهویه بن عبدالله می گوید: امام دهم(ع) نامه ای بدین مضمون برایم نگاشتند که؛ تو خواستی از امام پرسش کنی و نگران این موضوع هستی، ولی نگران نباش! خداوند مردم را پس از هدایت، سرگردان نمی کند... اینک امام شما بعد از من فرزندم ابومحمد است... .به هر حال بعد از شهادت امام هادی(ع) در سال 254 ق، امامت شیعیان به مدت ...
روایت جالب مردی که جرثقیل اعدامش خراب شد!
به هم فشار می دادم یهو گفتم مرگ اینه خب چه راحته. بعد چند ثانیه می بینه سمتش دویدن و کیسه رو از سرش برمی دارن و می برنش تو بند. اونجا بود که چی می گن پرونده؟ انداختن تو جریان برای خیرین که کمک کنن. پسرم بی گناه بود امام رضا پشتش بود. عکسشم پشت قرآن. دارو ندارشان را دادند دلش را به این کلمات خوش می کند و روزهایی که برای رضایت نزد مادر مقتول می رفته است را به تصویر می کشد: کی ...
گفت و گو با جانباز 25% حسین حکیمیان (بخش دوم و پایانی) شبی که کربلا را به چشمم دیدم!
. گفتم تو اینجا چه کار می کنی؟ رفتیم توی اطاقش. یک اتاق بسسیار محقر و کوچک داشت طرف های شوش. گفتم علی حسین، آن شب را یادت هست؟ من فکر کردم زنده نمی مانم. هی گفت من برایت چای بریزم؟ ولی من محو در و دیوار اتاق محقر علی حسین بودم! گفت احمد چه شد؟ گفتم شهید شد. خلاصه خیلی گریه کرد. خلاصه نفهمیدم رفت افغانستان و چه شد، دیگر او را ندیدم. چند سال گذشت. برادر احمد، به خانه ما آمد ...
مسعود رستگار: پیشنهاد داشتم ملیت ام را عوض کنم اما من ایران را دوست دارم
آقای رستگار؛ بعد از اینکه هفته گذشته فیلم دست فروشی شما منتشر شد، مردم و جامعه در فضاهای مختلف واکنش های زیادی به این قضیه داشتند اما بعضی می گفتند این قضیه ساختگی بوده. آیا واقعا آن فیلم ساختگی بود؟ من خدا می داند که پنج سال است به همین شغل مشغولم. از بچگی کار کرده ام و کارهای مختلفی را امتحان کرده ام؛ از کارگری تا جمع آوری ضایعات. بعد از آنکه مدال المپیک گرفتم مردم گفتند ...
سه روایت از آیلتس آموزان؛ سقف آرزو ها در چمدان هایی که برای مهاجرت بسته شده اند
قبل هر کسی درباره رفتن و مهاجرت صحبت می کرد خیلی سریع و صریح گارد می گرفتم که خب چرا؟ برای چه می خواهید بروید؟ یا هر زمان از من می پرسیدند که تصمیم نداری بروی؟ زبان بخوان برو، برای چی ماندی؟ می گفتم چرا بروم؟ شرایطم خوبه، کارم، خانواده ام، دوستانم و ... در حالت نرمال قرار دارد، هرچند که خیلی از امکانات برای من وجود ندارد و هر روز باید از ترس گشت ارشاد تن و بدنم بلرزد، اما در نهایت شرایطم خوبه و ...
خواندن این آیه گره از مشکلات زندگی باز می کند
...> آیة الکرسی در تنهایی از معصوم رسیده است که فرمود: هر کس تنها در خانه ای شب را به سر برد، باید آیة الکرسی را بخواند و باید بگوید: بارخدایا! هراسم را آرام کن و ترسم را بیاسای و در تنهایی کمکم کن. (16) آغاز سفر با آیة الکرسی امام صادق (علیه السلام) فرمود: سفر را با دادن صدقه و یا با خواندن آیة الکرسی آغاز کن. (17) هنگام عزیمت به سفر از موسی کاظم ...
پرستو صالحی هم ریحانه پارسا شد ! + فیلم ترکیه منجلاب خانم بازیگرهای ایرانی !
به مهاجرت و خروج از ایران شده است. او در این ویدیو گفت: بله، من به همراه خانواده ام مهاجرت کردم. مدتی زیادی از این مهاجرت نمی گذرد و در این مدت به اندازه ی تمام عمرم گریه کردم. چون من هیچ وقت آدم رفتن نبودم و به آن فکر نکردم. هر وقت کسی می گفت چرا نمی روی در جواب می گفتم چرا من باید بروم؟! صالحی گفته که نمی تواند پوشش بر احساس و عقیده اش را تحمل کند. از این رو تصمیم به مهاجرت گرفته است. او نگفته که به کدام کشور مهاجرت کرده است، اما گفته که در کشور مقصد به کار تبلیغات مشغول خواهد بود. منبع: وقت صبح اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
در ستایش عشقِ شورمندانه به آثار ادبی
لذت فکری است. مدت های طولانی فقط چنین خواننده ای بودم. احساس قدردانی از نویسندگان شگرفی که در 17سالگی با آن ها رو به رو شدم مرزی نداشت.به خاطر می آورم از مدرسه فرار می کردم و پشت میز کتابخانۀ عمومی مِدفورد می نشستم و دو کتاب رو به رویم باز بود تا فوراً همۀ آنچه را که می توانستم جذب کنم. چنین کاری را توصیه نمی کنم. نه تنها دو کتاب، بلکه هیچ کتابی نمی خوانید و با سردرد از جایتان بلند می ...
صراحی به خوانندگی فراز کاویانی منتشر شد/ نتیجه روزهای آموختن
...، راه را هموارتر می کند. این اثر حاصل روزهای فراوان آموختن است. روزهای پرشمار تکرار و مشق، حالا حرفی دیگر گفته شده و داستانی دیگر از درون انسان دیگر، به زبان شیوای موسیقی تعریف شده است. در جای جای داستان صُراحی ردپای دوست، برادر و استاد عزیزم، فراز کاویانی را به پررنگ ترین رنگ می توان یافت. سپاس واژه ای کوچکی است برای این همه بودن، برای این همه رنگ ... پیشکش به مردم ...
جای مهاجرت به اروپا عازم جبهه شدم
ماحصلش را پیش رو دارید. از چه سالی به جبهه رفتید و چه مدت آنجا بودید؟ من متولد 1337 و اصالتاً اهل منجیل هستم. سال 1361 در 24 سالگی به جبهه رفتم و تا 1363 در جبهه حضور داشتم. بعد از آن به دلیل موج انفجار و مجروحیت هایی که داشتم، نتوانستم به جبهه برگردم. شبی که برای اولین بار به جبهه می رفتم قرار بود حدود 50 نفر از بستگانم به کشور های اروپایی بروند. چون بستگان عازم غرب بودند، من ...
تغییر اساسی در بهاره رهنما بعد از سفرش به ترکیه /عکس
موتور 1000 چهره اش دیده شد سپس با فیلم گاو خونی در سال 81 و در نهایت با فیلم چارچنگولی سال 1387 مشهور شد اوج درخشش او با تلویزیون در سال 1385 با سریال زیرزمین شروع شد ازدواج اول بهاره رهنما بهاره رهنما اولین بار سال 1370 که 17 ساله و دانشجو بود مسیر بازگشت از دانشگاه به خانه بصورت اتفاقی با پیمان قاسم خانی 26 ساله آشنا شد این دو بعد از چند سال دوستی در ...
تجاوز وحشتناک پدر به دخترش از 8 سالگی | تجاوز وحشتناک به بهانه صورتی با چشمانی زیبا شبیه آهو
تو حاضر نشدی، عروسی یک دانه برادرت بروی. گریه امان زن را می برد... در میان هق هقش می گوید: توی مشهد یک اتاق اجاره کرده بود و جلوی در را رختخواب می چید و می گفت من روی این رختخواب مو گذاشته ام. اگر رختخواب به هم بخورد و این تار مو حرکت کند، معلوم می شود از خانه بیرون رفته ای و می کشمت. من تمام مدت نمی گذاشتم بچه ها به رختخواب نزدیک شوند تا مبادا آن مو جابه جا شود. شب که به خانه می آمد، در ...
هواپیماربایی وحشت آور در پرواز اهواز به مشهد / مجازاتش چیست؟ + عکس
....چون جلیقه انفجاری صدا می داد پسر 5 ساله ام که همراهم بود درباره صدا از من سوال کرد که به او گفتم صدا بطری آب است. بعد از اینکه سوار هواپیما شدیم و هواپیما از روی باند بلند شد،من برخاستم. همان لحظه مهماندار به سمتم آمد و من کاغذی را که روی آن نوشته بودم جلیقه انفجاری دارم که کنترل آن دست شخص دیگری است، به او دادم و از او خواستم به سمت اهواز برگردیم. مهماندار با خونسردی به راه ...
تنوع موسیقی در گلستان، راز پیشرفت هنرمندان در این استان است
تقی میرزائیان(طاها) از خوانندگان موسیقی پاپ و کتولی استان گلستان است که چند سالی است در عرصه های مختلف به هنرنمایی پرداخته است و آثارش بارها از شبکه های مختلف رسانه ملی پخش شده است و تا کنون چندین آلبوم روانه بازار کرده است. او که متولد روستای پیچک محله علی آباد کتول و دارای کارشناسی ارشد مدیریت است از دوران کودکی به واسطه همجواری منزل شان با مسجد روستا به گفتن اذان و خواندن نوحه و قرآن به ویژه در ایام عزاداری سید وسالار شهیدان علاقه مند شد. او در این مسیر خود را مدیون مداحی های زیبا و سوزناک استاد حاج حسین اصلانی مداح بزرگ شهرستان می داند و همواره از ایشان به عنوان اولین استادش یاد می کند. ...
جشن تولد صبا راد در ترکیه | کادو خارجی شوهر صبا راد برای همسرش
بازیگری داشت اما بخاطر بیان شیوایی که داشت به سمت اجرا کشیده شد سپس تهیه کنندگی را تجربه کرد و بعد از طلاق اول حالا همسرش خواننده است. از فیزیوتراپی تا رادیو سال 1377 وقتی 18 ساله و دانش آموز مقطع پیش دانشگاهی بود در یک مرکز فیزیوتراپی کار می کرد که محل رفت و آمد چهرها و آدم های مشهوری بود. در نهایت روزی به دعوت یکی از مراجعه کنندگان مرکز که از مسئولان وقت رادیو بود برای تست راهی ...
ماجرای یازده ستاره و ماه در دستان شهید "نادر امینی"
وظایف عینی هر مسلمان است. من در روز شنبه و در تاریخ 16/8/ 65 در اهواز پادگان تجلایی آموزش هدایت آتش می دیدم، خوابیده بودم. نصف شب ساعت دوازده و نیم بود یا یک که هم اکنون خوب تو فکرم نیست. یهو از خواب بیدار شدم دیدم یک نفر سمت راستم نشسته است. من خیال کردم دوستم است از خواب بیدار شده خندیدم بعدا خوب از چشم من غیب شد. من بعد از غیب شدن آن سید خیلی ناراحت شدم با خودم گفتم ای کاش یک حرفی پرسیده ...
قتل نوعروس 16 ساله در مزرعه گندم
تهران قرار گرفت به قتل خواهرش اعتراف کرد. او گفت: شیوا از وقتی با شوهرش دچار اختلاف شد به خانه پدرم برگشت اما اهمیتی به حرف های ما نمی داد و آبرویمان را نزد فامیل و همشهریانمان برده بود. مثلا 2 ماه غیبش می زد و وقتی به خانه برمی گشت می گفت که در این مدت به سفر رفته یا در جست و جوی کار بوده است. بارها به او تذکر داده بودم که رفتارش را اصلاح کند اما گوشش به حرف های من بدهکار نبود . وی ادامه ...
گزارشی از یازدهمین پاسداشت ادبیات مقاومت و رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب تن ها گریه کن / قد کلمات ...
...> پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR گزارشی از این مراسم را در ادامه منتشر میکند. مشغول کلنجار با نسخه الکترونیک کتابم که به تالار وحدت میرسم. سر در گوشی، قدم های اول را برمی دارم. چند دقیقه ای تا شروع مراسم مانده است. به خواندن کتاب ادامه می دهم و وقتی چایی داغ را به زور سر می کشم که بروم و در تالار جاگیر شوم اشرف سادات ، قهرمان کتاب، بچه پنجم یا ششمش (حسابش از دستم دررفته است!) به دنیا آمده و ...
تیپ سرتاپا گلدوزی شده سیما تیرانداز در جشن حافظ /عکس
کلاس بروم آدرس را که که به من داد دقیقا در خیابان دریای نور بود که یک کوچه با منزل ما فاصله داشت و اینطور شد که رفتن و در کلاس ثبت نام کردم. بعد از پایان دوره بازیگری در سه کار تئاتر بازی کرد تا اینکه سال 1368 وقتی 17 ساله بود با فیلم سینمایی هامون به کارگردانی داریوش مهرجویی جلوی دوربین رفت. ازدواج و طلاق سیما تیرانداز سیما تیرانداز متولد سال 1349 در ...
اولین افغانستانی که خونش در راهیان نور ریخته شد! + عکس
بگذار من یا حسین یا حسین می گویم تو هم یا زهرا یا زهرا بگذار که بتوانیم زخم ها را بشوریم و پانسمان کنیم. **: این شستشو که می گویید در حقیقت با مواد ضدعفونی کننده است؟ چون آب که نباید به زخم بخورد. خانم صفدری: چرا، چون نباید عفونت می کرد، با شامپو بچه آرام آرام زخم ها را می شستیم. من رشته ام را اول تجربی انتخاب کرده بودم بعد فکر کردم که قرار است هم دانشگاه بروم و با خون و دکتر ...
چرا آواز در موسیقی ایرانی گم شده است
ای موسیقی و تجاری سازی موسیقی از مهم ترین عواملی است که در گپ کوتاه جمعی از بزرگان حوزه موسیقی با پانا به آن پرداخته شد. در یکی از روزهای پاییزی، موسسه هنرمندان پیشکسوت برای هنرمندان آبان ماهی جشن تولدی برگزار کرد و من هم بنا به حرفه خبری ام در آن جمع حضور پیدا کردم. حضور هنرمندان رشته های مختلف که حالا بعد از دو سال دیداری تازه می کردند حال و هوای خودش را داشت اما ارتزاق معرفت از گعده های ...
فرازی از کتاب تنها گریه کن /ماجرای رویایی که مادر شهید را شفا داد
. نشسته بود یک جایی وسط گلزار و به سعید التماس می کرد بلند شود و نوحه بخواند. هی خودش را تکان می داد و رو به جمعیت می گفت: " پسرم دیگه از این به بعد پیش خود سید الشهدا نوحه خونی می کنه و مردم رو می گریونه" شک کردم. گیج شده بودم. دستم را گذاشتم روی قلبم و گفتم: سعید که شهید شده! اینجا چه کار می کنه ... چیزی که می دیدم با عقل فهم نمی شد. حالا محمد هم کنار سعید ایستاده بود. دو تا دستش را ...
پایم با شال سبز پسرم شفا یافت
فهم و درک و صبر به من بدهد تا خدمتگزار مردم باشد. محمد 12 سال بود که برای ثبت نام در بسیج اقدام کرد. به منزل آمد و به من گفت می گویند تو بچه ای، تو را ثبت نام نمی کنیم. با محمد به پایگاه رفتم گفتم کسی می خواهد پناهنده اسلام شود و شما نمی گذارید، به سن نیست آقا سیدالشهدا خانواده را همراه خود برد. برای آنها صحبت کردم اسم محمد را نوشتند و محمد شد بسیجی و پایش به جبهه باز شد. مادر شهید ...
تهمت ازدواج مجدد در سوریه به مدافع حرم! + عکس
که می رفتند برای تدریس، 8 شب برمی گشتند. هر روز کارشان همین بود. البته تا سال 90 ، 91 ایشان در بازار میوه و تره بار هم کار می کردند، یعنی نصفه شب ساعت دو و نیم سه می رفتند آنجا. **: بازار میوه تره بار مرکزی در کمربندی آزادگان؟ خانم صفدری: بله، با یکی از دوستانِ پدرشان می رفتند؛ همان دوستی که خانه را به شان داده بود و حقوق آقا جعفر می شد کرایه آن خانه؛ قبل از ظهر برمی گشتند ...
انسان ها بدون کتاب نمی توانند زندگی را به صورت مطلوب ادامه دهند
، ایشان شب ها کتاب را می گذاشت روی سینه و نیم ساعت می خوابید، بعد بلند می شد ادامه کتاب را می خواند و بعد دوباره کمی می خوابید و این روند تا نماز صبح ادامه پیدا می کرد که من به ایشان گفتم شما از این خواب چه لذتی می برید؟ گفت: خواب دو لذت دارد یکی آن لحظه ای است که می خوابی و یکی آن لحظه ای است که بیدار می شوی، بقیه خواب هدر می رود. استاندار آذربایجان شرقی افزود: آیت الله شیرازی گفت که من ...
سلیمانی: به خاطر عابدزاده پرسپولیسی شدم
تومان بود. به مادرم گفتم پول بده می خواهم بروم استخر، ساندویچ مغز هم می خواهم. پنج تومان به من داد، گفتم ساندویچ هم می خواهم گفت لقمه از خانه ببر. رفتم از صاحب خانه مان آقا نعمت پنج تومان گرفتم رفتم استخر، ساندویچ هم خوردم. شب خوابیدم صبح مامانم با یک چک بیدارم کرد، تو خواب گفته بودم آقا نعمت پنج تومنت را میارم می دم. مادرم بیدارم کرد نگذاشت بروم مدرسه، 10 تومان به من داد گفت می روی زولبیا بامیه می ...
حسن صادقی؛ شهیدی که به قوری بسنده کرد
...، مدام با اطرافیان خودش شوخی می کرد و از حوری های بهشتی حرف می زد. می گفت: از همین الان توی بهشت، بین حوری ها بر سر من دعوا شده! همگی منتظرند و می گویند: آماده باشیم، حسن دارد می آید. به او گفتم حسن! آخر این مهملات چیست که داری می گویی؟ دوروبرت را ببین، اینجا همه دارند زیارت عاشورا می خوانند، تو هم یک قدری سنگین باش! طفلک از شنیدن حرف های من کمی دمغ شد؛ طوری که تا چند دقیقه حرف نزد ...
قسمت 20/ یادداشت های مرحوم مدرس روزنامه ی اقدام از مدرس نیست!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ [...] آقای عباس خلیلی، مدیر روزنامه ی اقدام ، یکی از ادبای برجسته و عالی مقام مملکت ایران است که به زبان فارسی و عربی شعر می سراید و جریده ی او هم جزو جراید مستقل الفکر و آزادی خواه بود و حالیه متاسفانه تعطیل می باشد. [...] در آخرین سال نشر روزنامه ی اقدام ستونی در روزنامه ی اقدام زیر عنوان یادداشت های مرحوم مدرس باز شده بود که فوق العاده جالب توجه بود و عموم مردم ته ...
خداحافظی برای قراری بزرگ/ علی به قرعه کشی سپاه زینب می رسد
بعثی رژیم صدام را نشان می داد، فیلمش قدیمی بود می گفت؛ در بهبهه یکی از عملیات ها بودیم که ژنرال ارتش بعد از مرور تاکتیک های عملیات پیش رو تاکید کرد، وقتی با ایرانی ها می جنگید با قساوت تمام بجنگید، بکشید و رحم نکنید، قاطعیت و خلقیاتی به دور احساسات از خصوصیات بارز او بود و این را همه می دانستند. یکی دو روز بعد متوجه شدم ژنرال کهنه کارمان توان بلند شدن از جایش را ندارد به دیدارش رفتم ...