سایر منابع:
سایر خبرها
قتل پدر به خاطر پول توجیبی
زیادی هم به بازی های رایانه ای دارم و همیشه سرگرم بازی هستم و گاهی هم برای خوشگذرانی گل مصرف می کنم. درباره روز حادثه توضیح بده. من چند روز قبل از مادرم یک میلیون تومان پول گرفته بودم که خیلی زود تمام کردم، چون گل مصرف کرده بودم و روز حادثه دوباره به سراغ مادرم رفتم که پول توجیبی بگیرم. پدر و مادرم همیشه می گفتند که من ولخرج و هزینه ام خیلی زیاد است و پدرم از من می خواست که پول هایم را ...
عنایتی جدید در پیراهن استقلال (عکس)
من می گویند پدر تو این کار را می کرد یا به این شیوه جایگیری می کرد ولی جنبه مثبت هم دارد و از هر دو بعد می توان به این موضوع نگاه کرد. * آن سالی که رضا عنایتی از فوتبال خداحافظی کرد در استادیوم بودی و بعد از آن قضیه خیلی گریه می کردی در مورد آن روز صحبت می کنی؟ سخت ترین روز یک فوتبالیست قطعاً روز خداحافظی از فوتبال است. من هم آن روز خیلی ناراحت بودم که دیگر پدرم را به عنوان یک ...
حفظ قرآن قاتل را از مرگ نجات داد
از تطابق اثر انگشت روی اسلحه متوجه شدند عامل قتل پسر کوچک خانواده بوده که بلافاصله وی بازداشت شد. متهم در بازجویی ها گفت: من اصلاً متوجه شلیک به پدر و مادرم نبودم. در چند ماه اخیر به خاطر اینکه شب ها در خواب راه می روم شاید در خواب چنین کارهایی را انجام داده ام. ضمن اینکه اسلحه هم متعلق به پدرم بود که در محلی آن را مخفی کرده بود. پس از اظهارات متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به ...
داستان زندگی بابا پنجعلی کتاب شد/ سیر تا پیاز زندگی علیرضا خمسه به روایت خودش
زیچ کار می کرد. به خاطر شغلش برای مأموریت به شهرهای مختلف می رفت و ما هم همراهش می رفتیم. بروجن و کرج هم از جمله شهرهای محل مأموریت پدرم بودند. اولین خاطرات کودکی من، مربوط به زمانی است که پدر برای این شرکت در کرج و اطرافش طالقان و برغان کار می کرد. عنفوان کودکی من، همان جا شکل گرفت. شش ساله بودم که ایشان به بروجن از شهرهای چهار محال و بختیاری رفت. کلاس اول و دوم ابتدایی را آنجا بودم ...
ماجرای نجات قاتل والدین از چوبه دار
آفتاب نیوز : پسری که پدر و مادرش را کشته بود و قصد قتل خواهر و برادرش را هم داشت، با رضایت اولیای دم از قصاص نجات یافت و به زودی به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه می شود. این متهم هشت سال قبل در جنایتی که هرگز انگیزه اش مشخص نشد، پدر و مادرش را با اسلحه ای که صدا خفه کن داشت، به قتل رساند. سال 92 به پلیس گزارش شد زن و مردی میانسال در خانه شان به قتل رسیده اند. دختر ...
سرنوشت تلخ زن جوان در مشهد / سمیرا با پسرعمه اش آبروی فامیل را بردند
سرپناه و پشتیبانی نداشتم خیلی تلاش کردم تا بتوانم در کنار ارسلان به این زندگی تلخ ادامه بدهم اما رفتارهای او به اندازه ای وحشتناک بود که امنیت جانی نداشتم. بالاخره در حالی حدود 2 سال قبل از همسرم طلاق گرفتم که دختری 3 ساله داشتم و مجبور بودم او را نزد خودم نگه دارم. در این وضعیت و با کوله باری از غم و اندوه دخترم را به آغوش گرفتم و باز هم به خانه عمه ام بازگشتم. حالا دیگر پسر عمه ام به یک ...
پسر جوان از آلمان به ایران بازگشت و دوستش را چاقو چاقو کرد / من دیوانه ام!
. من قبل از این ماجرا حال روحی خوبی داشتم اما در زندان با یک پلیس درگیر شدند و او را کتک زدم. به همین خاطر در زندان آلمان تحت نظر چند روانشناس بودم .آنها مرا شستشوی مغزی دادند .من که فقط سواد خواندن و نوشتن دارم بعد از آن ماجرا حال روحی ام به هم ریخت و مدتی قبل از آلمان دیپورت شدم و به ایران برگشتم.من در ایران با پدرم زندگی می کردم و تحت نظر روانپزشک بودم. وی درباره درگیری خونین با ...
قتل پدر توسط پسر به خاطر خرید بازی رایانه ای
...> گفت وگو با متهم چرا پدرت را کشتی؟ پول می خواستم. چند روز قبل یک میلیون تومان به من داد، اما خیلی زود پولم تمام شد. پول برای چه کاری می خواستی؟ دانشجوی کامپیوتر هستم و عاشق پلی استیشن و بازی های کامپیوتری و پدرم هم سر این موضوع مدام به من گیر می داد و می گفت پول هایت را خرج بازی نکن. چرا چاقو همراهت بود؟ من و پدرم همیشه باهم اختلاف داشتیم. دو سه سال قبل در ...
حق کسی که برای اسلام زحمت می کشد، شهادت است
صبح بیدار بود و ما ناهار و شام را هیچ وقت تنها نخوردیم. یکی از مواردی که پدرم همیشه از مادرم تعریف می کرد این بود: هیچ وقت ندیدم مادرتان در مقابل میهمان نق بزند و با روحیه باز در مقابل میهمان قرار می گرفت . او درباره رعایت نکات تربیتی درون خانواده نیز می گوید: پدرم هرگز لقمه شبهه ناک در زندگی نیاورد، لقمه حرام که جای خود دارد! او محل پناه افراد نیازمند طایفه بود به نحوی که اگر رویشان نمی شد به ...
قتل پدر بخاطر پول برای خرید بازی رایانه ای
در حالی مواجه شدند که ضربه چاقویی به گردنش اصابت کرده بود. همسر مقتول که خبر قتل شوهرش را به پلیس اعلام کرده بود در حالی که گریه می کرد به مأموران گفت: پسرم مقابل چشمان من پدرش را کشت. همسرم معلم بازنشسته بود و بعد از بازنشستگی، کارهای ساخت و ساز انجام می داد. امروز پسرم به خانه آمد و از من درخواست پول کرد. از آنجا که چند روز قبل همسرم یک میلیون تومان به او داده بود من از دادن پول ...
پدر از قصاص پسرش گذشت
پدرم برادر دیگرمان به نام شاهین را کشت و پدر و مادرم با اعلام گذشت مانع قصاص او شدند اما چند ماه بعد مادرم به خاطر غم از دست دادن پسر جوانش دق کرد و مرد. من از همان موقع کینه برادرم را به دل گرفتم. او همیشه زورگویی می کرد. زمین های پدرم را تصاحب کرده بود و هیچ پولی هم پرداخت نمی کرد و سود حاصل از محصول زمین های پدرم را هم فقط برای خودش می خواست و برایش زندگی سخت پدرم اهمیتی نداشت. ...
قتل جوان برادرکش به دست برادر دیگر!
مجبور شد واقعیت را بگوید و اتهام قتل را قبول کرد. این مرد گفت: کامران چند سال قبل یکی از برادران مان به نام کامبیز را به قتل رساند. او بر سر زمین های پدری با کامبیز درگیر شد و وی را به قتل رساند. هرچند پدر و مادرم اعلام گذشت کردند، اما مادرم هرگز نتوانست با این غم کنار بیاید و بعد از چند ماه افسردگی دق کرد و مرد. به همین خاطر من از کامران کینه داشتم با این حال پدرم می خواست که ما در ...
حضور حاج قاسم در مراسم عقد یکی از فرزندان شهدا /پدرم در خواب نوید حضور ایشان را به من داد
حالتی که بود رسیدیم به خانه دختر خانم.زنگ را زدیم و وارد خانه شدیم. خواستگار معمولا کمی خجالتی و کم حرف است. حالا من غیر از خجالت یبودن ناراحت هم بودم. حالو احوال ها شروع شد.تا اینکه پدر خانواده انچه را که ساعت ها منتظرش بودم و خودم را از قبل برایش آماده کرده بودم،پرسید. خودم را جمع و جور کردم و با صدایی غمگین گفتم:پدرم شهید شده. در سوریه مدافع حرم بود. همین دو جمله را گفتم و خلاص. بغض امد ...
قاتل: در زندان آلمان شست و شوی مغزی شدم
به همین خاطر شرایط روحی ام بدتر شد و این اوضاع بهانه دیپورت من از آن کشور شد. وقتی به ایران برگشتم سراغ پدرم رفتم. او وقتی وضعیت مرا دید با هم به دفتر یک روانشناس رفتیم و از آن به بعد تحت نظر او بودم. متهم درباره درگیری با دوستش و ماجرای قتل گفت: با کیوان سال ها دوست بودم و همدیگر را می شناختیم. او چند روز قبل از حادثه از من پول خواست. آن روز آن مبلغ را از خانه برداشتم و با کیوان در میدان ...
ماجرای مرد مورچه خوار چه بود؟
کشور به دنیا آمدم و بزرگ شدم. از همان دوران کودکی به پسرعمویم علاقه مند بودم به طوری که ساعت های زیادی را روی ماسه های کنار ساحل با یکدیگر بازی می کردیم. پدر و عمویم یک لنج شراکتی داشتند و روزهای زیادی را در دریا به سر می بردند، وقتی بزرگ تر شدیم عبدا... با پدرش به دریا می رفت و اجناسی را به کشورهای عربی حمل می کردند. من هم در کنار مادرم صنایع دستی می بافتم و این گونه روزگار می ...
جزییات درگیری و قتل در یک فروشگاه زنجیره ای در تهران / متهم از آلمان دیپورت شده بود!
عصبانی شدم و او را زدم. متهم در توضیح کاری که کرده بود، گفت: احمد من از پول خواسته بود. ما با هم در میدان قرار گذاشتیم که پول را به دستش برسانم. وقتی با هم روبه رو شدیم با احمد جروبحث کردیم و او به من فحش ناموسی داد. من که خیلی ناراحت شدم او را با چاقو زدم اما احمد فرار کرد. چند متر آن طرف تر فروشگاه زنجیره ای بود. احمد خودش را به داخل آن فروشگاه انداخت من هم دنبالش دویدم و ضربات بعدی را ...
شهید صفی خانی: نماز و عبادت را فراموش نکنید
، پدر و مادرت و دوست و آشنایت و از همه مهمتر از حیات خودت از همه رنگ ها و نیرنگ ها، از همه زرق و برق ها، از همه دارائی های زندگی چشم بردوز که این جهاد و کمال مبارزه راه حق است. از پدر و مادرم تقاضا دارم که پس از نائل آمدن من به درجه رفیع شهادت هیچگونه ناراحتی نداشته باشند، از برادران عزیزم تقاضا دارم که نماز و عبادت را فراموش نکند. والسلام - به امید پیروزی حق منبع: فارس انتهای پیام/ 911 ...
شهید پورجعفری؛ مردی در سایه خورشید
خطاب به شهید پور جعفری می نویسد: "نمی توانم از حسین پورجعفری نام نبرم، از برادر نزدیک تر از پدر دلسوزتر، حسین آقای پورجعفری، کسی که بابا هر وقت می خواست وصفش را برای ما بکند یک جمله می گفت: مثل پروانه دور من می گردد، مگر می شود تو را از یاد ببریم وقتی ما نبودیم کنار بابا، شما به قول خود بابا همانطور که پدر دور فرزندش می گردد حسین پور جعفری دور من می گردد". نفیسه پورجعفری دختر شهید هم در ...
ماجرای راه رفتن یک مرده در خیابان های ماهشهر
تنها پسر خانواده است. همسر مقتول گفت: پسرم مدت ها بود که با پدرش اختلاف داشت. اختلاف آنها بر سر این بود که پسرم ولخرجی می کرد و همسرم همیشه نسبت به این موضوع اعتراض داشت. پسرم خیلی خوشگذران بود و اصلاً به آینده اش فکر نمی کرد. روز حادثه هم طبق معمول همیشه به خانه آمد و از من درخواست پول کرد. درصورتی که به تازگی شوهرم به او یک میلیون تومان پول داده بود. مادر خانواده ادامه داد ...
آقا مجید شهیدی که کلید بهشت را پیدا کرد
...، قبول نمی کرد. می گفت اذیت می شوم. نمی توانم ببینم کسی به خاطر بچه هایش خانه مرا تمیز می کند. برای همین کمک هایش به افراد قطع نمی شد. بعد از شهادتش متوجه برخی فعالیت های خیریه اش شدم. به شناخت آدم ها و پیشرفت آنها علاقه داشت و کمکشان می کرد. آقا مجید دو روز در هفته در شوشتر و دو روز در هفته در اهواز کلاس داشت. روزهایی که خانه بود می گفت خانم نگران نباش، من تمام کارها را انجام می ...
عاطفی ترین ژنرال به روایت خانواده شهدا +تصاویر
مادر با اصرار چندبار من و خواهرم را صدا زد که بچه ها بیایید بنشینید می خواهم خودم برایتان ناهار بکشم و بخورید. بعد هم به ما انگشتر هدیه داد. خیلی روز خوبی بود سردار خوشحال و راضی از خانه ما رفت. روزی که مادرم خبر شهادت سردار را داد خیلی حس بدی داشتم انگار دوباره پدرم را از دست داده باشم. سردار برای همه ما بچه های شهدا مثل پدر بود. باید شهید بود برای شهادت رضوانه باغبانی فرزند شهید ...
پدر دوست داشت حاج قاسم شهید شود / سردار سلیمانی کوچکترین آوردۀ زندگی من را کنترل می کرد
روز یک بار به پدر و مادرم زنگ می زد. به خصوص بعد از فوت مادرم به پدرم زنگ می زد. اگر تماس نمی گرفت، آنها می فهمیدند که مشکلی هست و با ما تماس می گرفتند که: حاج قاسم چرا زنگ نزده؟ پیگیر بشید ببینید برادرتان کجاست! دوستان حاج قاسم در دوران جوانی و نوجوانی چه کسانی بودند؟ سهراب سلیمانی از آنها اینگونه نام برد: من خیلی بچه بودم و خیلی زمان جوانی و نوجوانی آنها را درک نمی کردم؛ ولی کسانی که با ...
حفظ قرآن شرط بخشش قاتل
از برادرانم به نام مسعود در خانه نیست و فرار کرده است. احتمالاً او از این حادثه خبر داشته باشد. با انتقال اجساد به پزشکی قانونی، پسر 22 ساله زوج میانسال تحت تعقیب قرار گرفت و چند روز بعد از حادثه شناسایی و بازداشت شد. مسعود وقتی مورد تحقیق قرار گرفت به قتل پدر و مادرش اعتراف کرد، اما درباره انگیزه اش به پلیس حرفی نزد و گفت به خاطر بیماری اش با اسلحه مجهز به صدا خفه کن پدر و مادرش را به قتل ...
دلم نمی آمد عکس سردار را روی دیوارها ببینم/ روایت مردمی از ایام شهادت حاج قاسم
بر جگر سوخته مان! دوستانم زنگ می زدند و گریه می کردند اما من نمی توانستم! عادت دارم وقتی اتفاق بدی بیفتد شوکه می شوم و نمی توانم گریه کنم. مادرم مدام راه می رفت و می گفت:حیف،حیف! پدرم هم همانطور ماتم زده بود سعی می کردم با او چشم در چشم نشوم. دختر که باشید پدر می شودپناه دل غمگین تان اما چهره غمزده اش نه تنها پناه نبود بلکه آتشی بود بر جانم! حس می کردم آن روز تمام نمی شود کلافه ...
تیرخلاص پسر به پدر و مادر در خواب+جزئیات
قتل پدر و مادر در تهران رخ داد. عامل قتل پدر و مادر در تهران دستگیر شد. متهم به قتل پدر و مادر در تهران اعتراف کرد. رسیدگی به پرونده قتل پدر و مادر در تهران در دادگاه آغاز شد. در ادامه بیشتر از قتل پدر و مادر در تهران بخوانید. رسیدگی به این پرونده از 26 آذرماه سال 92 به دنبال کشته شدن زن و مرد میانسالی در خانه شان در خیابان بهار آغاز شد.شواهد نشان می داد عزت 55 و فریبا 50 ساله در حالی ...
همسر “سپهر حیدری” خودش را شبیه خواننده های عرب کرد/ عکس بی حجاب
در همان نگاه اول عاشق شدم و پیشنهاد ازدواج دادم. همسرم و پسرم بهترین هدیه خداوند به من هستند. تخت نظر پدرم فوتبال رو از مدرسه نونهالان ذوب آهن شروع کرد و همزمان به خاطر مادرم نیز تا نوجوانی والیبال بازی می کردم، تمام مقاطع سنی ام را از نونهالان تا بزرگسالان در ذوب آهن بود. در فصل 86 – 87 در حالی که کاپیتال ذوب آهن بود به پیشنهاد حمید استیلی با قرارداد دوساله به پرسپولیس رفت ، او در همین سال در بازی پرسپولیس با سپاهان گل برتری قهرمانی را زد. ...
برادر شهید سلیمانی: پدرم برای شهادت حاج قاسم دعا می کرد و می گفت حقش شهید شدن است
سالی دوبار شخصاً به محل تحصیل بچه ها برود و در جریان وضعیت تحصیلی فرزندانش قرار گیرد. حتی به یاد دارم چند ماه قبل از شهادت، سر زده به مهد کودکی که نوه های دوقلویش حضور داشتند مراجعه کرد و از مربیان مهد احوال بچه ها را جویا شد و از آنجایی که همه ایشان را می شناسند، این اقدام باعث تعجب مربیان آن مهد شد. سهراب سلیمانی درباره شیوه تربیتی پدر می گوید: پدرم لقمه شبهه ناک هرگز در زندگی نیاورد ...