کاشانی: احمدی نژاد گفت به پرسپولیس برو
سایر منابع:
سایر خبرها
حبیب کاشانی: دست به استعفای من خیلی خوب است؛ گفتم بروم دیگر پشت سرم را نگاه نمی کنم
، اطلاعاتی از باشگاه نداشتم. من در یک حادثه مدیرعامل باشگاه پرسپولیس شدم. یک روزی در هیات احمدی نژاد بودیم. او گفت به پرسپولیس بروید. همه گفتند چرا اینطور بیان کردید، ولی واقعاً همین اتفاق افتاده بود. بعداً هم علی آبادی گفت رییس جمهور به ایشان گفتند باید مدیرعامل پرسپولیس شوی. 6 ماه بعد نامه ای آمد که شما بدهکار هستید که واقعاً در آن زمان پول نداشتیم. یک ماه فرصت داشتیم، اما پول را در 43 روز واریز ...
بودجه 1400 شهرداری تهران را سیاسی بستند/ تراکم فروشی شورای پنجمی ها
...> طبق معمول یک روز آقای علی آبادی من را صدا کردند و من فکر کردم برای سال بعد، برای جام باشگاه های آسیا برنامه می بندند. رفتم و ایشان گفتند شما استعفایتان را بنویسید. دست به استعفای من خیلی خوب است. یعنی وقتی دست را روی برگه بگذارم تا انتها را می نویسم. من هم نوشتم، استعفا را نوشتم و دادم. گفتم من بروم دیگر پشت سرم را نگاه نمی کنم. در نتیجه بیرون آمدم و خبرنگار ایسنا زنگ زد و گفتم استعفا دادم ...
فاطمه زهرا (س)؛ الگویی برای همه زنان/ چگونه می توان فاطمی زندگی کرد؟
شاهد است تا به حال به هیچ کسی التماس نکرده بودم و با هیچ نامحرمی پشت تلفن صحبت نکرده بودم؛ اما برای احمدم، برای بچه ام زنگ زدم و التماس کردم و همه شرایط زندگی ام را گفتم. گفتم این یگانه امیدم است، یگانه یادگار زندگی ام است. گفتم اگر اتفاقی برایش بیفتد اصلا خودم را نمی بخشم. بعد از یک هفته زنگ زدند. نمی دانم کی بهم زنگ زد. گفتند شما بروید یزد فلان پادگان، در یزد می توانید برش گردانید. شب پنجشنبه بهم ...
حمید لولایی: تا مدت ها نمی توانستم از نقش خشایار بیرون بیایم | از کار در بانک و کارخانه تا ورود به عرصه ...
هفته محمدرضا علیمردانی در برنامه چهل تیکه بود، درباره تولد و دوران کودکی خود گفت: من سوم دی سال 1334 در میدانِ سپاه (عشرت آباد) به دنیا آمدم. فرزند چهارمِ خانواده بودم. ما 10 فرزند بودیم. در آن دوران امکانات خیلی کم بود. در دو اتاقِ تو در تو بودیم و همه دور هم زندگی می کردیم. خانه ما قدیمی و حیاط دار بود. مثل الان نبود که بچه ها هر کدام صاحب اتاقی هستند و برای خودشان امپراتوری دارند. آن زمان ...
کلانتری:مربی اهل خلاف و بازیکن پولی نیستم
و قلعه نویی گفتند این تیم برای سال اول یک تیم فوق العاده است. تا هفته هشتم آمدیم. من صحبتی درباره زمین نمی کردم تا شنیدم گفتند که فجر به اینجا آمد و زمین را خراب کرد و بعد از آن حرف زدم چون غیرمنصفانه بود . گفتم این زمین از روز اول خراب بوده و حتی در لیگ سه هم کسی نباید در این زمین بازی کند. من را وارد شرایطی کردند که مجبور شدم صحبت کنم. از هفته هشتم و نهم به مصدومیت خوردیم. تیم من الان باید 22 امتیاز داشته باشد. می گویند مشکلات داوری برای همه تیم ها بوده، خواهش می کنم آمار را در بیاورید. یک تیم را با پنج پنالتی بالا کشیدند. چه کسی دنبال این مشکلات رفت؟ ...
رابط : زنگ زدند گفتند در لیست مازاد هستی
یک تصمیم خوب بگیرم و بتوانم پیشرفت کنم. هافبک تیم استقلال در واکنش به این مساله که سال قبل هم بصورت قرضی از استقلال جده شده بود، عنوان کرد: من دوست دارم اول با آقای آجورلو صحبت کنم و بعد درباره این مسائل هم صحبت خواهم کرد. رابط با بیان پنج ساله بودن قراردادش تاکید کرد: من قراردادم با استقلال پنج ساله است و با عشق هم امضا کردم. اما فوتبال است و پیش می آید. او در ...
خاطره بازی با حمید لولایی در چهل تیکه / از کارمندی بانک تا مدیریت سینما آزادی
آمدند و می گفتند به حمید بگویید بیاید کمی ما را بخنداند. کم کم با عکس هایی که از کتاب ها در می آوردم واسه خودم سینمایی درست کرده بودم. در آشپزخانه متروکی که داشتیم سینما درست کردم. خواهم هم بلیت ها را می فروخت. بچه ها می آمدند و بلیت می خریدند. اجرا که تمام می شد بچه ها به خانه هایشان می رفتند اما پس از مدتی خانواده ها دم خانه ما می آمدند به اعتراض که حمید پول بچه هایمان را گرفته است و بچه ها الان ...
صالحیان: پس از بحث با عسگریان و قاسمی استعفا کردم | تأیید صلاحیت ها هنوز نیامده است
. عسگریان گفت شما تهدید می کنید که من هم گفتم نه اصلا تهدیدی نیست و تا چند دقیقه دیگر برمی گردم و رفتم استعفایم را تایپ کردم و برای شان فرستادم. با استعفای شما موافقت شد؟ ببینید اتفاق زشتی که این وسط افتاد این بود که نامه من را از اتوماسیون پاک کردند، بعد از پیگیری هایی که کردم دیدم نامه را برگرداندند. البته در واتس آپ آقای عسگریان گفتند ما نیاز داریم که شما باشید و ادامه دهید که ...
زلاتان: با پاریسن ژرمن سازگار نشدم/ به امباپه گفتم راهی رئال شود
میلان به آنها عادت کرده بودم می آوردم. من با پاریسن ژرمن سازگار نشدم، برعکس بود. می توانستم فوراً انتخاب شوم! این من هستم که تصمیم می گیرم، این آنها نیستند که به من زنگ می زنند: وقتی می خواهم به پاریس بروم، می روم. امباپه از من در مورد آینده اش و اینکه چه کاری باید انجام دهد پرسید، به او گفتم اگر من جای او بودم - به مادرید نقل مکان می کردم. بازی در خانه در کل دوران حرفه ای ...
کلانتری: جایگاه مان در جدول نه برای خودمان خوب است و نه هواداران فجر
.... ما حتی در بازی گذشته هم که در شیراز داشتیم از اینکه زمین را مرمت کردند، تشکر کردم و راضی بودیم. سرمربی تیم فوتبال فجر سپاسی در واکنش به احتمال انجام بازی های تیمش در خارج از استان فارس، یادآور شد: اواسط فصل من به باشگاه گفتم که بازی های تیم را در خارج از استان برگزار کنیم. برآورد شد که برای هر بازی 200، 300 میلیون خرج دارد و به ما گفتند که این پول را نداریم. من از آن زمان گفتم که اشکال ندارد در حافظیه بازی می کنیم. بعد از بازی با تراکتور هم مدیرعامل باشگاه گفت که در زمین دیگری بازی کنیم، ما هم شهر بوشهر را برای بازی پیشنهاد دادیم، ولی متأسفانه پول نداشتیم. انتهای پیام/ ...
آخرین هدیه ای که شهدا به همسر و مادرشان دادند/ شهیدی که بعد از شهادت هدیه روز زن فرستاد
و هدیه شما را زودتر گرفتم. گفتم چرا نباشی؟ گفت: شاید از سوریه برنگشتم و می خواهم هدیه ات را زودتر بدهم. حمید شوخ طبع بود و من صحبت هایش درباره شهادت را جدی نمی گرفتم و پیش خودم می گفتم می رود و به سلامت برمی گردد. اما او رفت و به شهادت رسید. من قبل از شهادت پیراهنی را که حمید خریده بود، می پوشیدم اما بعد از شهادتش برای یادگاری نگه داشتم و هر وقت دلتنگش می شوم آن پیراهن را در آغوش می گیرم و می ...
داستان مهرشاد سهیلی / او چگونه پول جمع کرد و با مراجع و مقامات ارشد ارتباط گرفت؟
سهیلی با استفاده از جشنواره شهید علی لندی، به بسیاری از دفاتر مسئولان که تا پیش از آن امکان ورود به آنها را نداشت، راه پیدا می کند. او جدا از گرفتن عکس، منابع مالی قابل توجهی را هم جلب می کند؛ حتی به شورای شهر تهران هم آمده.
او چگونه پول جمع کرد و با مراجع و مقامات ارشد ارتباط گرفت؟
فرهنگی قم می رسانند تا پس از سال ها با یکی از دوستانم دیدار کنم. سال 93 یک ماه به عنوان خبرنگار در کربلا بودم. حجت الاسلام علی سرچاهی تقریبا تمام کتبی که درباره حوادث کربلا نوشته شده را مطالعه کرده بود و هر شب در یک هتل آن را برای دانشجویان تشریح می کرد. ما بعد از سفر کربلا، همدیگر را ندیدیم تا اینکه بعد از گزارشم، او با گمان اینکه فرهیختگان در حمایت از مهرشاد سهیلی گزارش نوشته است، زیر ...
ماجرای داد و بیداد کی روش بر سر وحید امیری!
را می بینند. * بازی در پرسپولیس باعث فشار می شود فشار همیشه هست؛ مخصوصا زمانی که همزمان در تیم ملی و یک باشگاه بزرگ کار می کنید، این فشار چند برابر است. اینکه شما نمی توانی آنطور که واقعا دلتان می خواهد به خانواده تان رسیدگی کنید می تواند هفتاد تا هشتاد درصد قضیه باشد. ما الان پنج سال است متاهل شده ایم و هنوز یک سفر یک هفته ای یا پنج روزه نرفته ایم حتی داخلی. بماند که بازی هایی که ...
روایت های مادرانه شهدای مقاومت/از دعای عاقبت به خیری تا به جای آوردن سجده شکر
...> زمانی که حاج قاسم به شهادت رسید، من برای جراحی قلب بیمارستان بودم با شنیدن خبر شهادت فشار و قند خون بالا رفت و عمل به تاخیر افتاد. همان زمان بود که اصغر تماس گرفت، آن روز یک هفته قبل شهادتش بود، گفت: ما داریم میریم خط، مامان خیلی برای ما دعا کن! از آن دعا قشنگت، بگو عاقبت به خیر بشید و من دعا کردم و بعد گفت دیشب رفیق شفیقم(حاج محمد پورهنگ) خواب دیدم و شروع کرد به تعریف کردن خواب و می خواست من را ...
الهامی: جایگاه فجر با کیفیتش فرق دارد/ کلانتری: آبرویم وقتی می رود که برای تیمم تلاش نکنم
.... ما حتی در بازی گذشته هم که در شیراز داشتیم از اینکه زمین را مرمت کردند، تشکر کردم و راضی بودیم. سرمربی تیم فوتبال فجر سپاسی در واکنش به احتمال انجام بازی های تیمش در خارج از استان فارس، یادآور شد: اواسط فصل من به باشگاه گفتم که بازی های تیم را در خارج از استان برگزار کنیم. برآورد شد که برای هر بازی 200، 300 میلیون خرج دارد و به ما گفتند که این پول را نداریم. من از آن زمان گفتم که اشکال ندارد در حافظیه بازی می کنیم. بعد از بازی با تراکتور هم مدیرعامل باشگاه گفت که در زمین دیگری بازی کنیم، ما هم شهر بوشهر را برای بازی پیشنهاد دادیم، ولی متأسفانه پول نداشتیم. انتهای پیام/ ...
روایتی از رنج های مادران بهبودیافته
به بهزیستی می رفتم و داد و بیداد می کردم که فرزندانم را به من بدهند. آن ها هم می گفتند که به پلیس 110 زنگ می زنند. من هم می گفتم به 115 و 125 هم زنگ بزنید چون می خواهم اینجا را به آتش بکشم. بعد هم با خنده می گوید: آخرش هم اجازه نمی دادند، بچه هایم را ببینم و بیرونم می کردند. دو بار قصد خودکشی داشتم وی که دخترانش را بهانه زنده بودن خود می داند، ادامه می دهد: دو سال تنها برای ...
مادر شهید مدافع حرم، احمد جعفری، از مادرانه اش برای پسرش می گوید
...> مادر از دلتنگی هایش می گوید: وقتی می خواست جبهه برود گفتم: احمدآقا نرو. گفت: شما که همیشه می روید جلسه دعا و مسجد، چرا این حرف را می زنید؟! اصلا شماره مسئول و استادان جلسه تان را بدهید که زنگ بزنم و بگویم این چه شاگردی است تربیت کرده اند که نمی گذارد من برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) بروم! این حرف ها را که زد، راضی شدم. از زیر قرآن ردش کردم و رفت. همین که رفت، همه خویشاوندان و خانواده با ...
قلعه نویی: یک امتیاز را روی زحمت فروزان گرفتیم
تیم های شهرستانی نمی توانند سه چهار روز یکبار بازی کنند. ما الان دو ماه است که آنقدر پرواز کردیم روی هوا هستیم و خودمان خسته شدیم. مدام باید بین سیرجان و تهران و مشهد و... در حرکت باشیم. هنوز فرهنگ حرفه ای و زیرساخت های حرفه ای که 10سال پیش گفتم و متاسفانه باعث حذف نمایندگان ما از لیگ قهرمانان آسیا شد را نداریم. شما به تبریز می آیید -16 است، در بازی به -6 می رسد. به جای دیگری می روید شرایط آب و ...
پیروانی: با اسم خدمت، خیانت کردند/حسینی: خوب شد پنجره باشگاه را بستند!
...> پیروانی تصریح کرد: چگونه؟ فقط می خواستید ما را حذف کنید؟ این لیگ حرفه ای است؟ نمی شود که فقط پرسپولیس حرفه ای باشد. واقعاً شرمنده بودم. داور کنار خط از سرما می لرزید. شانس آوردیم یک گرمکن به آنها داده بودند. به داور می گوییم با داور وسط ارتباط نداری؟ می گویند نه چگونه ارتباط داشته باشیم! فوتبال حرفه ای این است؟ فقط می خواستند ما را حذف کنند؟ خدمت کردید دست تان درد نکند. ببینیم سال بعد چه اتفاقی می افتد ...
یک خاطره بامزه و یک خاطره وحشتناک/ وقتی اکبر عبدی در حمامِ هتل پیاده رو خوابید + فیلم
عبدی آن قدر فرض بدهد چایی بدهد و صبحانه بخرد. این هم می گوید نمی دهم. پول جزئی بود. من گفتم، این پول را می دهم. نگو این کل کل هر روزشان است. یک سالی، سر یک کاری بوده و سه هزار تومان به این بنده خدا قرض می دهد که دو روز دیگر بدهد. حتی چکی به اکبر عبدی می دهد. وی خاطرنشان کرد: اکبر عبدی تعریف می کرد که چک در جیبم بود یک روز از تجریش می آمدم گفتم بروم این سه هزارتومان را بگیرم بانکی ها مرا ...
قلعه نویی: یکی از بدترین سال های مربیگری ام بود/ با هر تیمی این کار را می کردند شرایطش بد تر از ما می شد
بهداشتی این کار انجام نمی شود؟ ان شاالله هر چه زودتر این مشکل حل شود. *به خاطر شرایط اقلیمی که داریم، تیم ها مخصوصا تیم های شهرستانی نمی توانند سه چهار روز یکبار بازی کنند. ما الان دو ماه است که آنقدر پرواز کردیم روی هوا هستیم و خودمان خسته شدیم. مدام باید بین سیرجان و تهران و مشهد و... در حرکت باشیم. هنوز فرهنگ حرفه ای و زیرساخت های حرفه ای که 10 سال پیش گفتم و متاسفانه باعث حذف ...
عامه پسند ترجمه نمی کنم اما پیشنهاد می کنم
گفت وقتی در فرانسه می خواستند اتحادیه عکاسان آماتور را تشکیل دهند در تعریف عکاس آماتور گفتند که عکاس آماتور کسی است که کمتر از 50 درصد از درآمدش را از راه عکاسی به دست بیاورد. من مترجم آماتور هستم. چند وقت پیش به یکی از مترجمان جوان می گفتم، چرا منِ آماتور با شمای حرفه ای درباره مسائل ترجمه خودمان صحبت کنیم زیرا ما در دو دنیای جداگانه زندگی می کنیم، من به راحتی درباره ترجمه های آینده ام، کارهایی ...
ماجرای تاریخ سازی مردم ارومیه در 2 بهمن 1357
. چند لحظه ای با مردم صحبت کردم و ضمن این که آن ها را به آرامش دعوت نمودم، گفتم: ای مردم! ما چاره ای جز مسلح شدن نداریم، ما باید پول و اسلحه تهیه کنیم، آموزش نظامی ببینیم تا بتوانیم این رژیم ستم شاهی را به زانو درآوریم. کمی در این مورد صحبت کردم و بعد ختم مجلس را اعلام نمودم و از مردم خواستم که مسجد را به سوی منازل خود ترک کنند، اما آن ها بیش تر به طرف من آمدند و بنده را رها نمی کردند و می گفتند: اگر ...
انتقاد بی سابقه جلال چراغپور از کیفیت لیگ برتر
.... قلم هم یکی بیشتر ندارد. یک رنگ هست، یک بوم با یک قلم. یا اگر موزیک باشد انگار یک چوب را برداشته و یک سیم از سر تا تهش کشیده و می خواهد با آن برای من موزیک اجرا کند. بعد شما می گویی این را تحلیل کن؟ این نهایت زنبورک است دیگر. الان تفاوت به اینجا کشیده. الان فوتبال های داخلی را به زحمت می شود دید. یک ربع اول آن با یک ربع آخرش هیچ فرقی ندارد. شما می گویید این را عیب یابی کنید؟ من عیب یابی می کنم ...
روایت شاگرد مکانیکی که برای بوکس ایران تاریخ ساز شد
همیشه من را حمایت کردند و حتی زمانی که در نوجوانی وارد تیم ملی می شدم ایشان برای من از چهارراه رسولی کفش و لباس می گرفت. در باشگاه شهریه نمی دادم هیچ، پول تو جیبی هم به بنده می دادند که خرج کنم. آقای نهتانی بی ریا کار می کنند و برای همین نمی گویند. من واقعا مدیون ایشان هستم. از 13 سالگی بالا سر بنده بوده اند. خیلی ها الان می گویند شه بخش شاگرد من است، شما برای دانیال چه کار کرده اید؟ من ...
شیوه های قرآنی برای ترغیب مردم به انفاق + مسابقه
، بعد از این که شما گفتی، این ها گفتند به ما بده، ولی این حقّ شماست، چون اوّل شما گفتی، اگر شما حقّت را می بخشی، من بدهم به این ها، وگرنه آب مال توست. گفت: نه آقا، نمی بخشم، حقّ خودم را می خواهم. پیغمبر هم لیوان آب را داد به بچّه. یک آیه داریم که وقتی که به حضرت ابراهیم گفتیم، بچه ات را ذبح کن. البته امتحان تا رفت چاقو بگذارد، گفت: نه، نمی خواهم، می خواستم ببینم دل می کنی یا نه، نمی خواستم ...
ظروف یک بار مصرف و کاهش آمار ازدواج
هیچ دقت کردید علاوه بر نبود کار و مسکن و پول و عدم تامین آتیه، ظروف یکبار مصرف هم عامل مهم کاهش ازدواج و پیرو آن زاد و ولد است. نه از آن جهت که بر بعضی اعضا و جوارح اثر می گذارد بلکه یادم است قدیم ها ظرف یکبار مصرف نبود! دختر همسایه دوبار در خانه مان را می زد، یک بار نذری می آورد، یک بار هم پس گرفتن ظرفش را بهانه می کرد. بچه زرنگ ها هم می گفتند ننه ام! گفته ظرف نذری خالی پس دادن شگون ...
هنرمند تمام عیار
به طالقان رفتیم و کلاس اول دبستان را در همان طالقان خواندم اما بعد از کلاس اول دوباره به تهران رفتیم. با پایان دوره ابتدایی، مدتی در بازار به کار آزاد پرداخت، سپس به آموختن فن خط روی آورد و با ممارست فراوان در زمینه هنر خوشنویسی سرآمد شد. او دوره ابتدایی را در خیابان ظهیرالاسلام، مدرسه مسعود سعد گذراند و بعد از دوره ابتدایی به صورت شبانه ادامه تحصیل داد. وی در جای دیگری گفته است: در سال ...