سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات صادق طباطبایی، شماره 6: امام تز حکومت اسلامی را سال 48 مطرح کردند
خیلی مسئله را جدی نمی گیرند. ایشان گفتند: بله، یکی از آقایان بعد از جنگ (منظور جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967/1346 بود.) آمد پهلوی من گفت چرا این قدر جوش می زنید تازه اگر هم اسرائیل عراق را بگیرد به حوزه ی نجف که کاری ندارد! مطالب دیگری هم که شنیده بودم به عنوان درد دل مطرح کردم. بعد گزارش های کتبی را خدمت شان دادم گفتم: حرف هایی هم دارم که امروز فرصت نشد _، چون بعدازظهر بود که رفتم نزدیک غروب ...
شهیدی که پس از 15 سال به وطن بازگشت
آن را به شما بگویم. واقعاً هم همین طور شد، ما هیچ چیز را از هم پنهان نمی کردیم. مردمدار بود. مدتی که در روستا زندگی می کردیم، با دیدن اوضاع آنها خیلی عذاب می کشید؛ چون شرایط خیلی سختی داشتند و از حداقل امکانات محروم بودند. من بارها می دیدم که برای این مردم اشک می ریزد. ما می رفتیم و به خانواده ها سرکشی می کردیم و من می دیدم خیلی آرام و نامحسوس، بدون اینکه به آنها چیزی بگوید ...
روایت محترم بانو از انقلاب تبریز/ قیام 29 بهمن؛ نماد غیرت عاشورایی
از همسایه ها و اهل محل می گفتند به تظاهرات نروید. افرادی که فقیر و بیچاره هستند به دنبال آقای خمینی راه افتاده و شعار می دهند، شماها که دستتان به دهنتان می رسد دیگر چرا تظاهرات می کنید. شما که پسرانتان دانشگاهی هستند چرا گول این حرف ها را می خورید؟ ما هم در جواب می گفتیم ما تازه راه درست را پیدا کرده ایم. شوهرم می گفت، طی این چندین سال چرا برای امام حسین (ع) گریه می کنید، باید درس مبارزه ...
برای شهادت همه گریه می کرد غیر از پسرش!
جمع گریه نمی کردم. در مسجد شنیدم می گفتند یک شهید آمده اما مادرش اصلا گریه نمی کند. بعد از چند روز شهدای دستواره را آوردند. آن قدر گریه کردم که نگو. مردم می گفتند وای! بسم الله! برای پسر خودش گریه نکرد، حالا برای بچه مردم گریه می کند. گفتم برای پسرم گریه نکردم تا با صبوری ام کمر دشمن را خم کنم. یکی که سهل است همه پسرانم حتی خودم فدای این انقلاب. الان هم که می بینید اشک می ریزم برای بچه مردم گریه می ...
علی داد بعد از شهادت هم به دادم می رسد + عکس
...، ما را نمی دید؛ بالاخره در نبودنش با تلفن حرف می زدیم؛ ما افغانستان بودیم؛ می آمد ده پانزده روز خانه خواهرش می نشست و بعد برمی گشت. بعضی وقت ها سه ماه اینجا در ایران می نشست، بعضی وقت ها دو ماه می نشست. **: نحوه شهادتشان چطور بود؟ همسر شهید: با مین شهید شده بود. فقط سرش نبود، بقیه بدنش سالم بود. **: شما پیکرشان را دیدید؟ همسر شهید: نه ندیدم؛ وقتی که ...
در تماس آخر علی داد از سوریه چه گذشت؟
علی داد جعفری چطور بود؟ همسر شهید: همسایه بودیم. به قول افغانستان ما سر بدنیم دیگر، با زن داداشم، دیگر بالاخره آشنا شدیم. ما به سن کوچک عروسی کردیم؛ من 17 ساله بودم، ایشان 19 ساله بود. خانواده شهید جعفری دو تا خواهر هستند دو تا برادر. **: بچه چندم هستند؟ همسر شهید: فرزند آخر هستند. **: شما در افغانستان ازدواج کردید؟ همسر شهید: بله. ...
مجیدی: اجازه نمی دهم کسی یا بازیکنی در استقلال شرط بگذارد یا حرف بزند/ شخصیت تیم من یعنی نباختن
استقلال بزرگ است که با جدایی چند نفر اتفاقی برایش رخ ندهد. بازیکنی که دلش با تیم نیست می تواند برود. قاسمی نژاد در دفتر من صحبت کرد و گفت می خواهد برود و من هم موافقت کردم. بقیه مکانیزم جدا شدن وی را باشگاه تصمیم گرفته است. تا روزی که در این تیم هستم اجازه نمی دهم کسی برای استقلال شرط بگذارد. همین جوانان مطمئن باشید آنقدر خوب خواهند بود که سال بعد همه تیم های دیگر دنبال آنها خواهند آمد. ...
ماجرای عکسی که در تاریخ انقلاب ماندگار شد
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با پرسنل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در 19 بهمن 1400 با اشاره به تصویر زنده یاد عبدالحسین پرتوی از بیعت تاریخی همافران با امام خمینی در مدرسه علوی تهران در 43 سال پیش اظهار داشتند: عامل ماندگاری و اثرگذاری آن حادثه تاریخ ساز و تحول آفرین، همان قاب تصویر هنرمندانه ای بود که با امکانات رسانه ای محدود آن روز منتشر شد و این نشان دهنده اثر بی بدیل روایتگری درست از حوادث است. به همین مناسبت و در مقال پی آمده، شمه ای از خاطرات آن عکاس فقید انقلاب اسلامی، مورد خوانش تحلیلی قرار گرفته است ...
جواد نکونام: حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا باید سال ها پیش رقم می خورد
جواد نکونام می گوید پیشرفتی در لیگ برتر رقم نخورده و فوتبال ایران در حال درجا زدن است. به گزارش طرفداری، صحبت های جواد نکونام را می خوانید: بعد از قهرمانی در سوپرجام به اندازه کافی در این باره صحبت کردید. چیزی از قلم نیفتاده است؟ راستش برای چند روز از این قهرمانی خوشحال بودم چون می دانستم این جام باعث شادی مردم خوزستان و هواداران فولاد خواهد شد. ولی جشن ما دیگر ...
پرسپولیس رونالدو و مسی را هم بیاورد به استقلال نمی رسد
نمی کرد. دیدید چند ماه حمایت از پرسپولیس کم شد این تیم چطور به مشکل برخورد؟ این چند سال که پرسپولیس پشت سر هم قهرمان شد به خاطر حضور بابا مسعود بود. بر چه اساسی این صحبت ها را مطرح می کنید؟ چون استقلال بی رقیب در صدر جدول است. چون استقلال نمی بازد. چون استقلال گل نمی خورد. اینها همه برای آنهایی که دوست دارند پرسپولیس شان قهرمان باشد زور دارد. به آنها فشار آمده است. تا دیدند ...
موضع رهبری در مورد آزاداندیشی ویترینی نیست/ آقای رئیسی اهل مشورت است/ ماجرای سفر جمیله بوپاشا به ایران
استقلال سیاسی است، بیان کرد: بزرگان باید بزرگی کند و از رفتارهای کودکانه پرهیز کنند. آقای رئیسی اهل مشورت است و جلسات دولت با آزاداندیشی و بیان نظرات متفاوت اداره می شود. وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی همچنین به خاطراتی از دوران ریاست خود در سازمان صدا و سیما اشاره کرد و به نقل از خاطره ای پرداخت و تصریح کرد: با مرحوم آقای مهدوی کنی بر سر میوه ممنوع بحث داشتم، معتقد بودم شیطان ...
دیپلماسی؛ اعتقاد تهران برای حل بحران ها/فضای جلسات هیات دولت کارشناسی است
بتوانید حرف خود را بزنید. اگر بتوانید حرف خود را بیان کنید استقلال فکری ایجاد می شود، استقلال فکری که ایجاد شد استقلال سیاسی بدنبال آن می آید. یک عده دنبال این هستند این مسئله را از مردم بگیرند؛ به نام انقلاب و نظام می خواهند این کار را کنند. خیلی از کسانی که نقد می کنند دلسوز کشور هستند. به نظر من، فضای مجازی آمده تا انقلاب اسلامی را نجات دهد. واقعاً اعتقاد به این دارم، فضای مجازی برای ...
مجیدی: هر بازیکنی بخواهد می تواند از استقلال برود/ مقابل ذوب آهن باهوش نباشیم به مشکل می خوریم
گرفته است. تا روزی که در این تیم هستم اجازه نمی دهم کسی برای استقلال شرط بگذارد. همین جوانان مطمئن باشید آنقدر خوب خواهند بود که سال بعد همه تیم های دیگر دنبال آنها خواهند آمد. * زمین مجموعه انقلاب بدتر از زمین مجموعه آرارات بود وی در خصوص برگزاری تمرین در مجموعه انقلاب گفت: ما دیروز آنجا تمرین کردیم و تا پایان تمرین نگران بودم که بازیکنانم مصدوم شوند. زمین دیروز بسیار بدتر از ...
آهنگ جدید رضا رویگری به بازار آمد
قضاوت کنیم. حتی خودم را می گویم. خیلی ظاهری و با معیارهای خودمان همه چیز را می سنجیم و حکم می دهیم. آقای رویگری اصلا چطور شد که این اتفاق برای شما افتاد؟ رضا: یک شب به شدت دچار فشار عصبی شدم. البته قبلش نیز دچار بیماری قلبی شده بودم. کنسرتی داشتم که بعد از اجرای آن دیدم نفس نفس می زنم. خودم را به بیمارستان خاتم الانبیا رساندم. در آنجا فشارم را گرفتند و بعد از معاینه دیدند که ...
قیمت خودرو
. او در عین حال در صدایش ذوق خوشحالی حس می شود و ادامه می دهد: برایم خیلی حس جالبی است که بعد از گذشت این همه سال دوباره بتوانم بخوانم. آن زمان حال و هوای انقلابی بود و مردم حال و هوای انقلاب داشتند ولی الان نمی دانم احساس مردم چگونه است. فقط امیدوارم بتوانم درست اجرا کنم و مردم کشورم را خوشحال کنم. این هنرمند سپس در پاسخ به اینکه پیشنهاد این اتفاق (اجرای زنده سرود الله الله ...
افشاگری ملی پوش اسکی از اعزام نشدن به المپیک زمستانی؛ فدراسیون کمپ خانوادگی است
فدراسیون تا راهی پیدا کنم. خیلی برای حضور در المپیک زحمت کشیدم تا بتوانم بهترین اتفاق را رقم بزنم و بعد از اسکی خداحافظی کنم. وقتی به فدراسیون رفتم همه اتفاقات رخ داده برای اعزامم را دبیر فدراسیون به گردن رییس انداخت و رییس به گردن کمیته و وزارت ورزش و جوانان انداخت. در نهایت گفتند که نمی توانیم اعزام کنیم. باز هم هفت روز وقت داشتم تا از این المپیک امتیاز بگیرم. نظر شما درباره این اتفاقات در ...
هاشمیان: بازی در ورزشگاه المپیک مونیخ احساسی ترین روز زندگی من بود
سایر باشگاه های بوندسلیگا است. محیط بایرن چطور بود؟ در آنجا من آدم بدی ندیدم و همه خوب بودند. شاید افرادی مثل ینس جرمیس بد اخلاق بود اما وقتی با او آشنال شدم واقعا از شخصیت او شگفت زده شدم. سباستین دیسلر، توماس لینکه و الیور کان نیز اینگونه بود. همه آنها انسان های بزرگی بودند. آیا قهرمانی های زیاد بایرن برای شما کسل کننده نیست؟ این مشکل بایرن نیست بلکه ...
علی دایی من را فیلم باز کرد/ بزرگترین اشتباه استقلال تعویض حجازی با فیروز کریمی بود/ کم تجربه بودم؛ فکر ...
؟ بله، همان سال قهرمان جام حذفی کشور و سال بعد آن لیگ برتر شدیم. فکر می کنم بیشترین همکاری در استقلال به عنوان بازیکن را با امیر قلعه نویی داشتید. الان رابطه شما با او چه طور است؟ رابطه ای معمولی است. من بازیکن بودم و امیر قلعه نویی سرمربی استقلال و خاطرات خوبی هم داریم اما خودم همیشه و حتی با بچه محل هایم هم رابطه مشخصی داشته و خط قرمزهایی همواره برای خودم گذاشته ...
روایت مبارزات انقلابی یک روحانی اهل سنت| از پخش اعلامیه های امام خمینی(ره) تا حضور در درگیری با کومله
دینی آن است خون شهدای زیادی پای این انقلاب ریخته شده است ما روزهای سخت را دیده ایم و نا آشنا با مشکلات نیستیم انتظارات مردم از مسئولان بجاست رفع این مشکلات نیازمند تدبیر است همه ما خواهان حکومت و ولایت هستیم و تا آخرین قطره خونمان پای نظام و انقلاب ایستاده ایم قبل و بعد از انقلاب در محراب مسجدهای شهر و روستا بدون کوچکترین چشم داشتی مشغول خدمت به دین و دفاع از ارزش های انقلاب هستیم و این انتظار را ...
نام میدان آزادی چگونه تغییر یافت؟
جلوگیری از ورود امام بود. بنده، چون عضو شورای انقلاب بودم کار های مربوط به کمیته را زیر نظر داشتم و بعضی از کار ها را نیز غیر مستقیم هدایت می کردم. در مدرسه رفاه تلفن ها را جواب می دادیم و برای تنظیم امور هم شرکت می کردیم. تلفن هایی هم از مسئولان رژیم سابق می شد. تلفن مقدم و طوفانیان را یادم هست. طوفانیان تهدید به بمباران محل اقامت امام می کرد، ولی مقدم از راه محبت و دوستی سخن می گفت. خوب به ...
منتظری که پای سرداب امام زمان (عج) شهید شد
شهادت حرف همیشگی همسرم بود. هر موقع برایم کاری انجام می داد و می خواستم تشکر کنم، می گفتند دعا کنید شهید شوم. سال 82 که ازدواج کردیم حرم امام حسن عسکری (ع) در سامرا توسط امریکایی ها بمباران شد وقتی که تلویزیون این تصاویر را نشان می داد، همسرم گریه می کرد و می گفت ای کاش طوری بود که می توانستم بروم و حرم را بازسازی کنم. واقعاً تعجب آور بود. آخر هم بعد از چندین سال رفت و همان جا شهید شد. در صحن امام ...
بازیکن 11میلیاردی در پرسپولیس چه می کند؟
چون این تعویض هم به نفع پرسپولیس و یحیی بود و هم خود مهدی شیری! الان هم امیدوارم دوستان از حرف من ناراحت نشوند. این یک قانون فوتبالی است که وقتی یک بازیکن کارت زرد می گیرد و در زمین عصبی نشان می دهد باید نسبت به تعویض او اقدام کرد. * بازی بعدی پرسپولیس در لیگ برتر مقابل نساجی مازندران است. این دیدار را چطور می بینید؟ - مطمئن باشید یک بازی بسیار سخت پیش روی ماست. نساجی ...
از دخترانی با موهای چتری تا مردان چفیه پوش عشایر/ نمایش همدلی در چهل و سومین جشن اقتدار و پیروزی انقلاب
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، موهایش را چتری بریده بود و لبیک یا خامنه ای می گفت! تناقضی که نمی دانستم چطور در ذهنم تحلیلش کنم، کنارش ایستادم و گفتم که خبرنگارم، آرام خندید و پرچم سه رنگ اش را تکان داد: قرار نیست که همه چی واسه شما حزب الهیا باشه! چرا اینطور با تعجب بهم زل زدی؟ من هم آقای خامنه ای رو دوست دارم، هم عاشق کشورمم مردم با تمام وجود شعار می دادند، دختر شال اش را کمی جلوتر ...
جشن انقلاب در ایستگاه قزوین/ از علاقه دانشجوی غیرایرانی برای نوشتن کتاب تا گریه های پیرمرد با عکس سردار
و شد. این دانشجوی غیر ایرانی گفت: از زمانی که برای تحصیل ایران آمدم علاقمند به مطالعه تاریخ ایران شدم در همین حین دوستانی را هم دارم که در این مسیر کمکم می کنند. وی ادامه داد: نام امام خامنه ای را قبلا هم شنیده بودم اما از زمانی که به ایران آمدم بیشتر آشنایی پیدا کردم برایم عجیب بود شخصیت بزرگی که دارند. از او درمورد علت حضورش پرسیدم و پاسخ داد: چرا نیایم؟ وقتی د ...
تعجب جانواریو از قیمت دلار: 27 هزار تومان؟!
اینجا آمدم تا این کشور زیبا با مردم دوست داشتنی و خونگرم را دوباره ببینم. حتما شنیدی که استقلال هم در صدر جدول است و شانس زیادی برای قهرمانی دارد بله، سر تمرین استقلال حاضر شدم و با دوستم فرهاد مجیدی هم ملاقات کردم. به نظر او کاریزمای مربیگری دارد و می تواند استقلال را قهرمان کند. چون وقتی شنیدم پرسپولیس 5 سال پیاپی قهرمان شده، شگفت زده شدم. چه تغییراتی از 9 سال قبل تا ...
گلگی حلیمه سعیدی از شوهرش | حلیمه سعیدی درگذشت
سال را تو بیست سال تمام کردم، یکسال می رفتم، ده سال نمی رفتم .مادرم 7 پسر و 7 دختر به دنیا آورد اما پسرها همه شان در همان کودکی نظر خوردند و مردند. از 7 دختر هم فقط 5 نفر زنده ماندند. من خودم هم 7 پسر و 2 دختر به دنیا آوردم که الان فقط دو پسر و یک دختر دارم. تا می گفتند چقدر پسرت قشنگ است به دکتر نمی رسید و می مرد. مثلا یکی از آنها را که اسمش حسن بود تا دو سال و نیم اش شد، مردم گفتند:چقدر قشنگ ...
علت فوت حلیمه سعیدی بازیگر سریال متهم گریخت+ بیوگرافی
همه شان در همان کودکی نظر خوردند و مردند. از 7 دختر هم فقط 5 نفر زنده ماندند. من خودم هم 7 پسر و 2 دختر به دنیا آوردم که الان فقط دو پسر و یک دختر دارم. تا می گفتند چقدر پسرت قشنگ است به دکتر نمی رسید و می مرد. مثلا یکی از آنها را که اسمش حسن بود تا دو سال و نیم اش شد، مردم گفتند:چقدر قشنگ است. بچه نظر خورد، غروب مریض شد و تا صبح مرد. نام:حلیمه نام خانواگی:سعیدی ...
فراموشی | یک داستان کوتاه از سروش صحت
فراموشی سروش صحت سوار تاکسی که شدم شاخ درآوردم. راننده تاکسی، علی احمدی شاگرد اول کلاس مان در دبیرستان بود. علی نابغه بود و همان سال که کنکور دادیم، مهندسی الکترونیک سراسری قبول شد بعد یک دفعه غیبش زد. هیچ کس خبر نداشت کجاست. علی عاشق مارکز بود؛ صد سال تنهایی را پنج بار خوانده بود وقتی از مارکز حرف می زد با خال بزرگی که بغل گوش چپش بود، بازی می کرد و چشم هایش می ...