گفت وگو با بانو زهره هنرکار همسر جانباز نخاعی کامران مویدی (بخش نخست) ...
سایر منابع:
سایر خبرها
خانواده شهدای حادثه چوار در ایرنا؛
شنیدن خاطرات زمین چوار برای وی بعد از 35 سال هنوز تازگی دارد گفت: تمام مطالبی که دوستان درباره من و شهدا مطرح کردند، برایم جالب است. چرا که من مدت ها بعد از آن بمباران در کما بودم و بسیاری فکر کردند که شهید شدم. کسی باور نداشت که زنده باشم و حتی نخستین پزشکی که مرا جراحی کرد و بعد از مدت ها فهمید زنده هستم تعجب کرده بود و 10 کیلومتر پای پیاده خودش را به خانه ما رساند. تا نزدیک سه ماه از سرنوشت ...
کرونا، عامل اصلی اختلال خوردن در کودکان؟!
روز هایی بود که اِلا (نام فرضی) مانند بسیاری از دختران دبیرستانی با عزت نفس مشکل داشت. او که جوان تر از 15 سال به نظر می رسد می گوید: می تونستم با این مسئله کنار بیام، چون سرم به ورزش و دوستام و تکالیف مدرسه گرم بود. بعد در ماه مارس 2020 همه گیری شروع شد و من همه ی این ها رو از دست دادم. دوست داشتم برای کنار اومدن با مشکل عزت نفسم یه کار مبتکرانه انجام بدم، واسه ی همین به ورزش رو آوردم ...
شهیدی که پس از 15 سال به وطن بازگشت
. به زودی شهید می شوم به محض اینکه جنگ شروع شد پدر وظیفه خودش دید که به جبهه برود. عمویم هم همین طور. پدرم بزرگ تر از عمویم و الگوی او بود. عمویم از فرماندهان بزرگ آن زمان بود. حسن آستانه پسرعموی پدرم، در اردیبهشت 61 به شهادت رسید. آن زمان پدر جبهه بود. زنگ در را زدند. من رفتم در را باز کردم و دیدم پدر است. من خیلی کوچک بودم و بیشتر ذوق داشتم که ایشان را ببینم. بعدها ...
مادرم قاتل نیست!
پلیس اعلام کرد. من هم منتظر ماندم تا اینکه شبی که شوهرم در خانه نبود جسد را داخل قالیچه گذاشته و به بیرون از خانه انتقال دادم. بعد به یک کارتن خواب پول دادم و خواستم تا دور از خانه آن را رها کند. زن جوان پس از اقرار به قتل بازداشت شد تا اینکه چند روز قبل دختر نوجوان این زن به دادسرا رفت و حقایق تازه ای را فاش کرد. وی به قاضی محمدتقی شعبانی، بازپرس جنایی تهران گفت: چند روز قبل به ...
سلفی لاکچری مریم معصومی
برای ازدواج نکردم. حتما می دانید گه آن سن و سال تب عاشق شدن و ازدواج کردن خیلی داغ است و من هم از این قضیه مستثنی نبوده ام ولی مادرم از آنجایی که همیشه سایه مدیریتش روی من بوده به من فهماند که الان موقعیت ازدواج تو نیست و الان هم که به آن دوران فکر می کنم واقعا درست می گفت چون کسی که قصد ادامه تحصیل دارد نباید قبل از تحصیل ازدواج کند. چون در قبل ا دانشگاه شما تفکر و دنیای دیکری دارید و بعد از ...
قیمت خودرو
ناراحت شدم. دور ایران با مادر امدادگر اول دبستان را در مدرسه بامداد نو گذراندم. سال بعد به خاطر کار مادرم به خرم آباد نقل مکان کردیم؛ او امدادگر سیار بود. سال های دوم، سوم و چهارم را در خرم آباد خواندم. دوران بسیار بدی بود. از جنگ تحمیلی خاطرات ناراحت کننده ای در ذهنم باقی مانده است. آن موقع این طور احساس می کردم که عراقی ها با کشتن مردم بی سلاح تفریح می کنند. ...
نماز متفاوت بچه های تخریب چگونه بود؟+ فیلم
پرسیدم چرا شما آمدی؟ گفت: مادرم گفته راضی نیستم شما الان درس بخوانی؛ همه جهان، آمریکا، اسرائیل و غیره هم دست شدند تا انقلاب را ساقط کنند و امام(ره) را شکست دهند، برای همین راضی نیستم الان شما درس بخوانی باید بروی جبهه. وی با تاکید بر اینکه مطالب عنوان شده از این مادر خودش یک دانشگاه است، افزود: از این دست مادرها بسیار هستند که با اقدامات،حرف ها و تربیت های صحیح خود جوانانی را برای دفاع ...
علی داد بعد از شهادت هم به دادم می رسد + عکس
فشار روانی می آید، وحشتناک بود دیگر. خودش آمد شب به من این ها را در خواب گفت. **: شما نگفتید که پایشان را بهتان نشان بدهند؟ همسر شهید: نه دیگر، به خاطر بچه هایم که کوچک بود دیگر اصرار نکردم. **: مراسمشان چطور بود؟ همسر شهید: خدا را شکر خوب بود. همشهری هایم آمدند. راضی بودم. **: الان وضعیت اقتصادی تان چطور است؟ شما شاغلید؟ همسر شهید ...
پدرانی از جنس صبر و استقامت...
. او می گوید: خوشبختی و آرامش انسان به دعای خیر پدر و مادر بستگی دارد و هرکس قدر آن را نداند، عذاب می کشد؛ هر آنچه که بدست آوردم از دعای خیر پدر و مادرم است. حاج آقا امام پناه ادامه می دهد: حدود 17 سال داشتم که مادرم از دنیا رفت و شش سالی با پدر زندگی کردیم اما بعدها از پدر جدا شده و در سال 1340 و در اطراف خانه ی خواهرم، اتاقی را اجاره کرده و زندگی مستقلی را شروع کردم، آن زمان در ...
من دزد نیستم؛ با پدرم در هتل زندگی می کنم!
پدر و مادرم به خاطر اختلافات شدیدی که بایکدیگر داشتند از هم جدا شدند. به نقل از خراسان، پدرم رفتارهای بسیار بدی با مادرم داشت و مدام او را تحقیر می کرد تا جایی که مادرم به ناچار و به حالت قهر منزلمان را ترک کرد و به خانه پدرش رفت ولی پدرم نیز به دلیل غرور و لجبازی هایش برای بازگشت او به خانه هیچ تلاشی نکرد. بدین ترتیب مادرم طلاقش را گرفت و مدتی بعد نیز با مرد دیگری ازدواج کرد. در این مدت ...
بامداد روز ششم روایتی جذاب از نوجوان 14 ساله در دل جنگ
. بعد از نماز مغرب و عشا، مقداری نان و کنسرو بادمجان بین نیرو ها تقسیم کردند. شام خوردیم و دوباره حرکت کردیم. خاطرات جنگ همیشه دلنشین است، به خصوص برای نسل جدید که با خواندن این خاطرات می توانند خیلی از مسائل آن زمان را متوجه شوند و بدانند چه زحماتی برای این کشور و حفظ آن کشیده شده است. کتاب بامداد روز شانزدهم کتاب خاطرات آزاده جانباز دکتر فرامرز صادقی است که رمضانعلی کاوسی ...
یادواره شهید شیخ علی ایرانمنش مدیرکل شهید آموزش و پرورش استان کرمان بیستم اسفندماه سال جاری برگزار می شود
یاد شهید) تبلیغات (شورای پشتیبانی تبلیغات اسلامی) و پشتیبانی (استانداری) ویژه ستاد یادواره شهید ایرانمنش خبر داد. مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان گفت: یادواره شهید شیخ علی ایرانمنش بیستم اسفندماه سال جاری برگزار می شود و سخنران این مراسم نیز دکتر محمد رضا باهنر پسر عمه این شهید بزرگوار است. بر پایه این گزارش: نشست ستاد یادواره شهید شیخ علی ایرانمنش با حضور امام جمعه کرمان، ...
روایتی هنرمندانه از مفاسد دوران پهلوی و دستاوردهای انقلاب اسلامی
امام خمینی تقدیم نموده اید و از اعتقادات راسخ و فداکاری های مادر بزرگوارتان در دوران دفاع مقدس یاد نموده اید. اگر خاطرات و روایت هایی از این موضوع (دفاع مقدس) دارید، بفرمایید. مادر بنده فرزند ارشد خانواده ای نسبتاً برخوردار بودندکه سال شصت و یک، در حالی که 15 ساله بودند با پدرم ازدواج می کنند و از آن به بعد سختی ها و سفرهای پی در پی ایشان به غرب کشور به واسطه حضور پدر بنده در جبهه غرب ...
در تماس آخر علی داد از سوریه چه گذشت؟
؛ پدرش هم مریض احوال بود، شیرینی پزی می کردند. **: پدر و مادر خودتان چطور؟ همسر شهید: مادرم، خانمِ خانه بود؛ بابای من راننده بود؛ راننده قدیم ها که در مزارشریف کارمند دولت بودند. **: شما فرزند چندم خانواده بودید؟ همسر شهید: من فرزند آخرم. **: شما تحصیلاتتان چقدر است؟ همسر شهید: هیچی. **: نحوه آشنایی شما با شهید علی داد جعفری ...
اتفاقی که ما را زود بزرگ کرد!
سیاهی جمعیت متبلور می شد. مردم به حضور هم دل گرم بودند. من در مدت چندماه فاصله میان نوجوانی تا جوانی را پیمودم. بهمن 1357 من دیگر در چشم مادرم هم مرد شده بودم و جنس دغدغه هایم فرق کرده بود. از آن روز ها یک پلاک فلزی به یادگار دارم؛ پلاکی که از بازار رضا (ع) خریدم. یکی از هم مدرسه ای هایم بعد از کلاس و درس به بازار می رفت و نقش آدم های محبوب مردم را روی فلز حکاکی می کرد و می فروخت. ...
حلیمه سعیدی بازیگر نقش خاله قزی درگذشت + بیوگرافی و علت مرگ
.... جواد در ضیاء آباد به دنیا آمد. *خانم سعیدی:جواد را که باردار بودم آمدیم تهران و اینجا به دنیا آمد. رضا را هم باردار بودم که رفتیم ضیاءآباد و آنجا به دنیا آمد. *فارس:پس این بچه ها قوی بودند که زنده ماندند؟ *خانم سعیدی:همه بچه هایم قوی بودند. خودم قوی بودم برای همین بچه هایم هم به خصوص رضا موقع به دنیا آمدن بنیه خوبی داشتند. اما آن بچه ها را نظر زدند که مردند. خانم سعیدی:همه بچه هایم را فرستادم مدرسه. در همان مدرسه هم بود که معلم هایشان آنها را راهنمایی می کردند که در انقلاب شرکت کنند و بعد هم راهی جبهه شوند. همین پسرم جلال 5 سال جبهه بود. ...
علت فوت حلیمه سعیدی بازیگر سریال متهم گریخت+ بیوگرافی
...> تولد:1315 محل تولد :قزوین پیشه:بازیگر خواهر حاج آقا آمد خواستگاری و خواهر بزرگ من هم قبول کرد. قدیم ها که با هم حرف نمی زدند. یک هفته قبل از عروسی عقد بود و بعد هم ازدواج می کردیم. 18 سالم بودکه ازدواج کردم او می گوید:من ترشیده بودم! خواهرم خواستگار ها را رد می کرد.یک خواهر من 9 سالش بود که ازدواج کرد و یک خواهرم هم 12 سالش. من آخری بودم. توی یک ماه کلی ...
پسرم حسین، همیشه دستش به کار خیر بود تا دیگران را شاد کند
(ع) بود، مولایش را خیلی دوست داشت و به تاسی از ایشان هم راهی جبهه ها شد و به آرزویش که رسیدن به مقام شهادت بود، رسید و حسینی شد. حجاب را دوست داشت توفیقی به ویژگی های اخلاقی فرزند شهیدش اشاره می کند و می گوید: حسین، بچه ی آرام و فهمیده ای بود، برای پدر و مادر و بزرگترها احترام ویژه ای قایل بود، مقید به اقامه نماز اول وقت بود، به صله رحم علاقه داشت و با فامیل ها و بستگان رفت و آمد می کرد و جویای ...
گاهی قلبم مثل برگ گلی که غبار روی آن بنشیند، غبار گرفت
هنوز به شکل گسترده در کشور پخش نشده بود. بعد از تماشای آن مستند با خانم احمدیان آشنا شدم. ابتدا احساسات مختلفی به من دست داد، همزمان غمگین و دچار بهت و حیرت شدم، که چطور چنین شخصیتی در کشور ما زندگی می کند، اما من تا آن زمان او را نشناخته بودم. آقای صفایی (مسئول دفتر) گفتند که ما تصمیم داریم کتابی درباره این بانو بنویسیم. راستش آن زمان من مخالف نوشتن این کتاب بودم، چون به نظرم می رسید ...
قیمت خودرو
اعلام شده رفتند و استعلام های لازم را انجام دادند اما ردی از بچه به دست نیامد. در ادامه تحقیقات مادر سیما از همسر جدید ناصر به اتهام آدم ربایی و از ناصر به اتهام معاونت در جرایم ارتکابی شکایت کرد. بعد از آن مأموران به سراغ زن جوان رفتند و او در بازجویی ها گفت: من هیچ دخالتی در کار ناصر نداشتم. من فقط به او گفتم خودم فرزند دارم و نمی توانم فرزند دیگری را بزرگ کنم و از ناصر خواستم او را به ...
دوست خیالی من، هشت دست دارد!
کرونایی را بگذراند؟ تا می آیم تمرکز کنم، گریه ی شاهین بلند می شود و می گوید دلش می خواهد برود پارک. مادر می گوید: نمی دانی پیک ششم شروع شده؟ این اومیکرون که از همه هم بدتر است بچه! بعد شاهین شروع می کند به بهانه گیری هایش که همیشه بلد است تمرکز مرا به هم بزند. همان لحظه که زمان گرفته ام برای تست های فیزیک، صدای شاهین را می شنوم که به مادر می گوید: مامان، اگر می خواهی کم تر با تبلت بازی ...
چریک افغان، پشت تپه شنی جاودانه شد + عکس
نبود که بخواهم ازدواج کنم؛ خیلی بچه بودم. **: در زندگی شده بود از دستشان شاکی بشوید که نباید این اتفاق می افتاد؟ اینکه چرا سرنوشتتان گره خورده به سرنوشت ایشان... همسر شهید: نه، نه، با هم بحث داشتیم اما نشد که پشیمان بشوم. **: آن موقع که از سرِ کار برمی گشتند، نحوه ورودشان به خانه چطور بود؟ یعنی همان لحظه که در را باز می کردند، اخلاقشان با شما و بچه ها چطور بود؟ ...
نمور فیلمی ضد خانواده که به مقام مادر تقدیم شد!
) سال ها قبل با نرگس (بهاره کیان افشار) ارتباط داشته و او را ترک کرده است. او الان با سمیرا (نسیم ادبی) زندگی می کند و آنها بچه ای ندارند دانیال (محمدرضا عباسی) به عنوان برادر کوچکتر، زنش را طلاق داده است و اکنون با پسر شش ساله اش زندگی می کند دلارام (سمیرا حسن پور) بعد از ترک نامزدش بهروز، با علی ازدواج کرده از او هم بچه ای ندارد و یک غافلگیری عجیب که نمی توان آن ...
روایت مبارزات انقلابی یک روحانی اهل سنت| از پخش اعلامیه های امام خمینی(ره) تا حضور در درگیری با کومله
به جد کوک کرده بودم قبل از ظهر به مدرسه عادی می رفتم و بعد از ظهرها در خدمت ماموستا ملاحسین مدرس در حجره یکی از مساجد کرمانشاه درس طلبگی و تحصیلات دینی می خواندم. مقطع پنجم و ششم ابتدایی را در مدرسه محمدیه علاف خانه کرمانشاه گذارندم، سیکل را در مدرسه کزازیه گرفتم، همزمان با تحصیل در مدرسه عادی تصنیف ملاعلی را با موفقیت پشت سر گذاشتم، خیلی زود و بدون وقفه سویتی را در دولت آباد شروع کردم ...
مسیر فرزانگی؛ نماز اول وقت و اطاعت از ولایت فقیه از مهمترین شاخصه های او بود/ هر ساله در راهیان نور شرکت ...
کربلای5 از ناحیه سر با تیر مستقیم دشمن مجروح و در بیمارستان لقمان بستری شد. خانواده بعد از چند روز متوجه بستری شدنش شدند، اما حاج رضا دو هفته بعد به منطقه باز می گردد. (همسر شهید) مجروحیت ها و جبهه رفتن های پی در پی حاج رضا طوری بود که وقتی از مادر می خواهم خاطره ای از او تعریف کند، با لحن خاصی می گوید: موقع جنگ من همیشه پیراهن مشکی ام را آماده کرده بودم تا اگر آقا رضا شهید شد، پیراهن ...
انقلاب پدیده بزرگ قرن با کنار هم قرار گرفتن همه عناصر به ثمر نشست
ادامه اظهار کرد که انتخاب مقام معظم رهبری معجزه بودند. این جانباز مبارزات دوران انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: در جبهه و جنگ پیش از آغاز حمله عملیات موضع دشمن نیروهای پیاده و ... شناسایی می شد الان هم باید شرایط کاملاً شناسایی شود باید گوش به فرمان بود بدین ترتیب است که دشمن دیرتر به اهداف خود می رسد اگر به حرف امام اعتقاد داشته باشیم که عالم محضر خداست و در محضر خدا معصیت نکنیم وظیفه دفاع از ...
تلاش برای پیروزی در روز های بی رسانه
اش در سال 1342 شروع می کند و می گوید: داخل کلاس در جوادیه نشسته بودیم که مادرم با پریشانی و باشتاب دستم را گرفت و گفت باید به خانه برگردی. بین راه می گفت در تهران و قم به دلیل دستگیری امام خمینی (ره) شلوغ کرده اند و آدم های بسیاری شهید شده اند. مشهد هم همین طور می شود و مدرسه و مسیر آن برای تو که بچه هستی، امن نیست. آن زمان در خانه رادیو نداشتیم و مردم خبر ها را به هم می رساندند. به خانه ...
منتظری که پای سرداب امام زمان (عج) شهید شد
انجام داد، هزینه کلاس های بچه ها، قبض آب و برق را تسویه کرد. همه خوراکی های لازم را برای خانه خرید. گفت تا 30 روز شاید برنگردم. همه کارهای مان را انجام داد و رفت. احساس می کردید این رفتن برگشتی نداشته نباشد؟ آن دو روز که خانه بود، گریه می کردم. گفتم شما می روید شهید می شوید. دلداری ام داد و گفت همه همکارانم می روند، اما شهید نمی شوند. من بار اول بروم شهید می شوم؟ به دلم الهام شده ...
بیان شاخصه های نوجوان انقلابی در نماز جمعه 22بهمن ماه
باید در مدرسه یاد بگیرد که چگونه با پدر و مادر، همسایه، دوستان و اجتماع رفتار کند و باید یاد بگیرد که چگونه دوست انتخاب کند. وی افزود: دومین شاخصه نوجوان انقلابی این است که باید دارای برنامه و مهارت کسب و کار باشد. نوجوان انقلابی باید کار کند و برای کار کردن باید مهارت داشته باشد و ما باید این مهارت را در مدرسه به آن یاد بدهیم تا نوجوان بتواند معیشت یک خانواده را تأمین کند نه اینکه نوجوان ...
آهنگ جدید رضا رویگری به بازار آمد
: من اصلا آن زمان در ایران نبودم. ما هفتم فروردین 92 با هم ازدواج کردیم. به جز خوش تیپی آقای رویگری چه چیزی در ایشان شما را جذب کرد که ازدواج کردید؟ تارا: دقیقا اولین چیزی که بعد از دیدنشان گفتم این بود که شما چقدر خوش تیپ هستید!!. . . اما جدای تمام این مسائل بسیار قلب مهربانی دارند. درست برخلاف نقش هایش که مردی خبیث است، او بسیار مهربان است و قلب پاکی دارد؛ ضمن اینکه بسیار ...