سایر منابع:
سایر خبرها
همسرکشی به خاطر بی توجهی
...، گفت: من فریب حرف های این زن را خوردم و به دنبال عشق کاذبی که به او داشتم، دست به این جنایت زدم. من خودم را مقصر می دانم و الان بشدت از این ماجرایی که رخ داده است، پشیمانم. او در شرح واقعه به قضات دادگاه گفت: وقتی در فضای مجازی با این زن آشنا شدم، نمی دانستم که چه سرانجام شومی در انتظارم است. قبول دارم که کارم اشتباه بوده است. وقتی این زن برایم درددل می کرد و از شوهرش بد ...
شاهچراغ آن شه والای من
... تا تو توئی، من ز منی فارغم از خود و از خصمِ دنی فارغم زآمدنی وز شدنی فارغم هم ز گدا، هم ز غنی فارغم زین همه بر تست تولای من جان مرا جلوه طاووسی است روح مرا فره قدوسی است زانکه مرا عزم زمین بوسی است بر در آن، کاحمد بن موسی است شاهچراغ آن شه والای من مظهر حق آیتِ فیضِ اله آن ...
فرزند حاج آقا صادق خیرمقدم بگوید
ایشان انتخاب کرد؟ وقتی خبر بازگشت حضرت امام منتشر شد، انگار که دنیا را به من داده اند و به همه آرزوهایم می رسم؛ لذا در آن روزها، در پی این بودم که در هر جایی که می شد، کاری انجام دهم؛ از نجاری و درست کردن چوب برای پلاکاردها گرفته تا دیگر کارها؛ مثلاً پلاکاردی بزرگ و3متری طراحی کرده بودیم که روی آن، این آیه شریفه نوشته شده بود: جاء الحق و زهق الباطل، ان الباطل کان زهوقا . ما این پلاکاردها را، شب ...
6 روز از زندگی دختر فوتبالیست افغان؛ فراری از طالبان!| از کابل تا ملبورن
خواهرش فرار کند! دو شب در جوی آب اسلحه به سمت منوژ نشانه رفته، صدایی مردانه فریاد می زند: بایست! حرکت نکن! و در پاسخ صدایی لرزان و دخترانه انگار از قعر چاه التماس می کند: نه، لطفا شلیک نکنید! سرباز با صدای بلندتر فریاد می زند: ! STOP و دختر با دست های روی سر و قوز کرده توی جوی آب می نشیند. از سر و صدای آن ها دو سرباز دیگر هم از خواب می پرند: یک مرد و یک زن. سرباز ها پیش می آیند و با ...
حاج حسین اسداللهی گفت باید خانمت راضی باشد و وصیتت را نوشته باشی!
بودم مکه! یک چیز خیلی جالب بود. دوست داشتیم با هم برویم اما پولش رو نداشتیم که با هم برویم. فیش مکه بیشتر از نصف حقوق ما بود تو سال 88. آن روزها ایام انتخابات و بعد هم فتنه بود. یادم می آید که قبل از مکه هم همه ما همان نماز جمعه ای که آقای خامنه ای صحبت کردند را رفتیم. سه تایی با هم رفته بودیم. از پرس تی وی با من مصاحبه کردند چون که یک چهره متفاوت بودم کنار آن همه خانم چادری! * چه لباسی به ...
جدال من و اُمیکرون با سلاح واکسن
...، پتوی دیگری روی خودم می کشم تا لرزم کمتر شود ولی فایده ندارد، صبح که بیدار می شوم بر خلاف نصف شب از شدت تب احساس می کنم گرمای ظهر تیرماه است، سرعت باد صبحگاهی زیاد است، با همان سوز بدن لبه پنجره را باز و سوز سرمای زمستانی که به صورت سرخ و تب دارم می زند آنقدر لذت بخش است که نمی خواهم تمام شود. بعد از کمی استراحت و مصرف داروهایی که دکتر تجویز کرده است راهی مرکز برای تست می شوم، میانه ...
عاشقانه های یک پروفسور/ جراحی رایگان پلاستیک صورت
.... افتخارم این است که با همراهی جراحان پلاستیک گروه مرهم 27سفرداشتم با 4800عمل جراحی شکاف لب و کام رایگان که رقم چند میلیاردی می شود. به تمام دنیا می گویم. اصلاً شما فکر کنید می خواهم پز بدهم. بعضی کارها پز دادن دارد. من سرم را بالا می گیرم و می گویم صورت کسانی را رایگان جراحی پلاستیک کردم که به خاطر نقص وناهنجاری در صورت، خودشان را از همه پنهان می کنند و خانواده هایشان در عذابند. با ...
نیروهای اصلی حامی مصدق مذهبیون ملی بودند/ بدون کاشانی و نواب صفوی هرگز نفت ملی نمی شد
صورت گیرد. ثانیا خود شاه که از کشور فرار کرده بود در 25 مرداد به طور کامل مایوس شد و نمی خواست به ایران برگردد . سوم ، مشاهدات خود ما بود . یک نمونه عرض کنم از یک کودتا و ضدّ کودتای کوچک در مشهد که خود شاهد بودم. دو شب مانده به کودتای سرد 30 تیر یعنی عزل مصدّق و نصب قوام، و یکی دو ساعت پیش از تشکیل جلسه هفتگی مؤتلفین اسلامی که شبهای شنبه در مهدیه برگزار می شد و همه اعضاء جلسه، از رجال ...
جوانی هایی که در جاده نقره ای دود می شود/ زاکانی: تا دو ماه آینده معتادان متجاهر را در تهران نخواهیم دید!
از سوزسرمایش، از بی سرپناهی و بی آبی و بی غذایی آدم هایش نمی نویسم حرف های پر تکرار است بارها بی ثمر به شیوه های مختلف بیان شده است. رنگ همه آدم های قدیمی و جدید اینجا خاکستری است، مرد و زن و پیر و جوان ندارد دغدغه مشترکشان تامین مواد است و صدای تق تق فندک تنها موسیقی آرام بخش و حرارت دود زیر دماغشان تنها چیزی است که روح و جسمشان را گرم می کند. در میانشان قدم برمی دارم و نگاهشان می کنم ...
مرگ هیچ وقت عادی نمی شود
به خوبی به خاطر دارد: مردی مسافر بیمارمان بود که همه علائم کرونا را داشت. من و 2 نفر دیگر از همکارانم شیفت بودیم. آن 2 پرستار دیگر متأهل بودند و فرزند داشتند مجردشان من بودم. آن ها از من خواستند آزمایش از بیمار را به عهده بگیرم. با استرس می گفتند تو زن و فرزند نداری و اگر مبتلا شوی مسئولیتی به گردنت نیست. من هم ماسک زدم و گان پوشیدم و با دلهره از بیمار نمونه خون گرفتم به هفته نرسید که هر کداممان ...
ر. اعتمادی: در 88سالگی خود را 24ساله حس می کنم
تهران هم آرام آرام گسترش پیدا می کرد، چون به قول نهرو نخست وزیر هند، ایران پاریس آسیاست، در هر شرایطی حتی امروز در خیابان ها در چهره های جوانان نوآوری را می بینید، ایرانی عاشق نوآوری است. از شلوغ کن ها بودم! من در دوران جوانی جزو لیدرهای این تحولات در ایران بودم، شب ها با جوانان دوره می گذاشتیم و همه جا بودیم، شلوغ می کردیم، حرف می زدیم. یک روز به این فکر افتادم که ما هم حرف ...
وزش نسیم رحمت در ماه های سه گانه
شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی ذَلِکَ الْیَوْمِ إِلَّا رَجُلًا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخِیهِ شَحْنَاءُ فَیَقُولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ أَنْظِرُوا هَؤُلَاءِ حَتَّی یَصْطَلِحُوا [3] رجب، ماه ریزش رحمت الهی است و رحمت خداوند، در آن ماه مثل باران جاری است و در ماه شعبان، خیرات، منشعب می شوند. در نخستین شب ماه رمضان، شیاطینِ سرکش به بند کشیده می شوند و هر شب، هفتاد هزار نفر آمرزیده خواهند شد. وقتی شب قدر فرا ...
علی نصیریان: دلبسته هنر و ایرانم
این را کاملا می فهمیم و درک می کنیم. ایران؟ استاد نصیریان: ایران عشق واقعی ماست. ایران یعنی زبان فارسی. سال ها پیش رفته بودم آمریکا دیدن بچه هایم. آنجا مکان های سرسبز و جنگل و بسیار زیبا دارد. خلاصه آن بود که من انس و الفت با آن همه زیبایی نداشتم. ولی اینجا هر صبح که بلند می شوم و از همین پنجره اطاقم البرز را نگاه می کنم، برف چقدر آمده یا نیامده _ لذت می برم؛ من به این پنجره ...
مردان میدان
ایستاده است. سیداسماعیل تا سیدعلی را دیده بود گفته بود: تو اینجا چه می کنی ؟! سیدعلی هم جواب داده بود: این دفعه هم بیا باهم برویم . سیداسماعیل گفته بود نه تو الان زن و بچه داری . آن موقع باردار بودم. سیدعلی خودش گفت: سیداسماعیل دست توی سینه ام گذاشته گفته برو من این بار می روم هم جای خودم هم جای تو . دیگر رفت و شهید شد. وقتی سیداسماعیل شهید شد سیدعلی می خواست به جبهه برود اما پدرم اجازه نداد. گفت: ما ...
فائزه هاشمی: فعالیت های ورزشی ام ماندگارتر شد تا سیاسی
شب مجانی کار می کردم (می خندد). البته کارهای اوایل انقلاب همه حمالی بود و کسی دنبال سود و درآمد نبود. تمام آن سال ها تا آخر هم یک ریال حقوق نداشتم. در این فاصله ارتباطم با خانم طاهره طاهریان و سایر مسئولان و مدیران ورزش برقرار شد. از ورودتان به کمیته ملی المپیک و ایده تشکیل فدراسیون اسلامی ورزش زنان بگویید جنگ به پایان رسیده و بابا رئیس جمهور شده بود. من هم فعال شده بودم و ...
ستایشی از رنجِ مقدسِ محمود فرشچیان/ نقاشی های فرشچیان، ازلی و ابدی اند
تو را شاد و روشن روان هنرمند و بینا دل و پهلوان در بسیاری از جاها هنر با خرد و اینجا با بینا دلی، بصیرت، روشن ضمیری و پاک دلی مترادف شده است. یا مثلا: از آن پس چنین گفت با موبدان که ای پر هنر با گهر بخردان رئیس انجمن آثر و مفاخر فرهنگی ادامه داد: ادله بسیار می توان آورد، این فرصت مختصر جای بیان آن ادله بسیار نیست. اما در نسبت هنر ...
تاریخ به روایت قوم مغلوب/سند تجاوز به بیش از 100هزار زن آلمانی
، که بوی گند الکل می دهد، سر حرف را با من باز می کند. چرب زبانی می کند تا مرا به داخل حیاط بکشاند، دو ساعت مچی روی دست پشمالویش نشانم می دهد، به این نشان که یکی را به من خواهد داد، اگر من... در راهرویی که به زیرزمین ما می رسد، عقب عقب می روم، و بعد جیم می شوم و می روم به حیاط خلوت، اما درست وقتی پیش خودم فکر می کنم که قالش گذاشته ام، سر و کله اش کنارم پیدا می شود و تا خود زیرزمین دنبالم می کند. از ...
برگ ماموریت بغداد را که به محمود دادند نوشته بود امکان مرگ صددرصد
! محمود چی شد؟ هیچی، پروازم کنسل شد! به همین راحتی! انگار یک چایی خورده باشدواقعا این خصوصیت ها لازم است تا یک قهرمان ساخته شود! این همه ساعت ماموریت جنگی روی بغداد و نقاط مختلف! محمود با آن هایی که در بالش پرواز می کردند، طوری برخورد می کرد انگار خودشان دارند پرواز می کنند. در صورتی که مسئولیت لیدر باعث می شود گاهی اوقات دستور بدهد؛ آقا تو بیا جلو، شماره دو بالا بایست، موشک دارد می آید، این کار را ...
اجرای 64 نمایش در 27 تماشاخانه پایتخت/هنرمندان سرشناس گرمابخش تالارهای نمایشی
در سالن شماره 2 پردیس سپند به مدت زمان 70 دقیقه از ساعت 19 میزبان مخاطبان تئاتر است. روایات متفاوتی درباره مرگ آدولف هیتلر وجود دارد. اما تلفنچی مقر فرماندهی آلمان نازی، روایت دیگری از مرگ آدولف هیتلر دارد ولی کسی حرف های او را باور نمی کند... نمایش چخوف خوانی زیر نظر نماینده فدراسیون روسیه با طراحی و کارگردانی در سالن شماره 1 پردیس سپند به مدت زمان 100 دقیقه همه روزه به جز ...
جشن تولد باشکوه مرجانه گلچین با حضور بازیگران | عکس مرجانه گلچین
) سلام به انتظار (1374) بی قرار (1373) عروسی خون (مجید جوانمرد) (1373) مجازات (1373) ضربه طوفان (1372) چشمهایم برای تو (1371) چهارشنبه عزیز (حمید تمجیدی) (1371) دو نیمه سیب (کیانوش عیاری) (1370) دیدار در استانبول (1370) دو سرنوشت (1368) رانده شده (1368) شب بیست و نهم ...
هم نوایی با چشم اندازهای شعر محمود معتقدی
/> نگاه کن! کسی از سمت سکوت دست هایش چگونه پیر و،پیر تر می شود؟ 3) نقشی ازجمال تو و همه رویا های باز مانده آت پاییز دل داده به صدای گفتگویت از دفتر عشق سطری بخوان و ، رسم دوباره ای بر پا کن ! *** انتهای پیام/
بازیکن پدیده خواننده است، مهاجم پرسپولیس پرنده فروش بود!
کردن می فهمد چه کسی بازیکن است و چه کسی نیست. این ها همه دروغ هستند و ... آقای گل برزیلی که پرنده فروش بود نام بازیکن؟ دی کارمو بازیکنی که با سر و صدای زیادی در سال 87 به پرسپولیس آمد و روزهای کم فروغی را در این تیم سپری کرد، حالا در کشورش مغازه پرنده فروشی زده است. او آنقدر بی کیفیت بود که در زمان حضورش در این تیم تنها در هشت بازی رسمی به کار گرفته شد. پائولو دی ...
ما می توانیم (بانویی از جنس امید)
زمینه ی کاری را به چه صورت می بینید؟ من خودم را مثال می زنم، در خانواده ی کوچک خودم، نمی خواهم بگویم به عنوان الگو، بلکه به عنوان کسی که در زمینهٔ ی کاری ورود پیدا کردم که پیش ازاین کسی ورود پیدا نکرده بود و به عنوان کسی که جرأت این را داشته پا در محیط کاری بگذارد که همه مرد بوده اند و این کار را استارت زده است. خواهر کوچک من، اولین کسی ست که من به او آموزش داده ام.ایشان دانشجو هستند و 19 ...
وقتی اعتقادات یک ارتشی شاهنشاهی او را مردمی می کند/ توزیع اعلامیه های امام توسط مسئول حکومت نظامی
همراه تعداد دیگری از افراد را به محل کمیته چسبانده بودند و این ماموران را شناسایی و دستگیر می کردند. یک روز به همراه حاج خانم از مقابل کمیته رد می شدیم به حاج خانم گفتم صبر کن ببینم اینجا چه خبر است. اسم 30 تا 40 نفر از ماموران نوشته شده بود و من نفر پانزدهم بودم. اسامی نوشته شده بر روی دیوار را نگاه می کردم.یکی از اعضای کمیته از پشت دستش را به شانه ام زد یک لحظه با خودم گفتم" تو را هم ...
ماجرای تحول شهید احمدعلی نیری به خاطر دوری از گناه
اما سوالی از تو دارم نمی دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و ...
گُدار و گذاری از آبگلور تا جوزستان در دوپلان اردل
طی نمود و تنها می شد دست به دامان درخت های بلوط و درختچه های خاردار به گمانم"زرشک"یا "تمشک"یا"بنه"شد تا از پرتاب شدگی رهایی یافت ومن با دلهره شکوه درختان کهن بلوط را نظاره می کردم درسرتاسر مسیردرختان بلوط، صلابت و اهمیت خود در زندگی عشایر را به من که سالهای پرشماری از عمر مطالعاتی ام را در باره ایلات وعشایر ایران در کتابخانه ها و مراکز اسناد سپری نموده بودم، یاد آوری شیرینی می نمودند. ...
هنرمندی که تصویر امام را مخفیانه می کشید/ نذر کردم 100 تصویر امام خمینی را نقاشی کنم
هنرستان هنرهای زیبا استاد می گفت اول باید طراحی را خوب یاد بگیرید تا به رنگ روغن برسید، برای همین در خانه انواع کارهای هنری را خودم تجربه کردم. برای مثال چوب های سرو را گرفته و به صورت اُریب بریده و روی آن نقاشی کرده و می ساختم. قبلا دبیر هنر در سال 1338 و 1339نحوه بوم سازی را نیز به من آموخت. در آن سال ها در سن جوانی در نقاشی و طراحی پیشرفت زیادی کرده بودم ولی دلم نمی خواست کسی مرا ...
مداحی که گویش های فراموش شده مازنی را با روضه احیا کرد/ بذری: در هیئت باید بین شادی و غم توازن برقرار ...
در آن زمان متروکه بود، احیا کرد و امروز به جایی رسیده است که برای برگزاری هیأت، به مصلی شهر می رود و جمعیت هم تکمیل می شود. هیأت های شهرستانی که برای چشاندن حلاوت مناجات شکل گرفتند وی همچنین با اشاره به سابقه تشکیل جلسات هیأت یا فاطمةالزهرا گفت:. در دهه 70، بچه هیأتی ها به عشق دعای کمیل شب جمعه حاج منصور به تهران می آمدند و با این فضا مأنوس شدند. این انس و الفت موجب تکثیر ای ...