سایر منابع:
سایر خبرها
زن پس از تحمل شلاق برای رابطه نامشروع، شوهرش را بابت مهریه بازداشت کرد
که تازه بچه دار شده بودیم شروع شد: با صدای گریه ی پسرم از خواب پریدم و به اتاق خواب نوزادم رفتم که دیدم خانمم گوشی به دست بالای تخت بچه نشسته اما اصلا حواسش به بچه که داشت گریه می کرد نبود،حتی متوجه نشد که من وارد اتاق شدم تا اینکه با صدای بستن در سرش را از روی گوشی بلند کرد و دستپاچه گفت:داشتم با دکترِ بچه چَت می کردم!میگه ممکنه دل درد داره که اینقدر گریه می کنه...آنشب متوجه دروغِ خانمم شدم ...
داعشی ها به سرِ همسرم هم رحم نکردند!
شدند و بعد آمدند برای خواستگاری. بعد جمعه خان علیزاده همه اش در اردوی ملی بود. هشت سال در اردوی ملی بود. در کنار شهید مصطفی صدرزاده **: چند ساله بودید ازدواج کردید؟ همسر شهید: فکر کنم شهید علیزاده 24 ساله بود و خودم 23 ساله بودم. همسن بودیم دیگر. **: دیر ازدواج کردید خانم رضایی؟ همسر شهید: بله. من یک دانه بودم دیگر؛ خانه بابایم بودم و می گفت ...
جامعه نیازمند واکسیناسیون معنوی است
توانم از این حکومت خارج شوم؛ چون کس دیگری نیست که به او پناه ببرم. این تجربه را در سال اول زندگی داریم که بچه ها حتی اگر کتک هم بخورند باز هم به مادر وابسته هستند. بنیان روانی انسان توسط مادر ریخته می شود این استاد دانشگاه بیان کرد: تمام فنداسیون روانی ما توسط مادر ریخته می شود. پس اگر بخواهیم جامعه را نابود کنیم، بهترین گزینه مادران هستند. وقتی مادر را زدند، زن و همسر را هم ...
معلم با قایق آمد!
که پایان می یابد بچه های مدرسه بر گِرد آقای عچرش حلقه می زنند تا معلم، امام جماعت کلاسشان شود و پشت سرش نماز بخوانند. پس از نماز و دعا و راز و نیاز با خدای مهربان در کنار آقا معلم می نشینند تا با هم نقاشی بکشند و کتاب بخوانند و از عشق و مهر و محبت آقا معلم گرم شوند. خانواده ی 18 نفره ی آقای عچرش امروز پس از گذشت 5 سال آقا معلم حس می کند که یک خانواده 18 نفره در مدرسه دارد ...
سناریوی شوم زن شوهر کش
ما را مورد تمسخر قرار می د اد ند . مگر چه کار می کرد ؟ از جزئیات زند گی مان همه جا صحبت می کرد ؛ تا حد ی که همه د وستان، آشنایان و حتی کارکنان شرکت از تمام اسرار زند گی ما با خبر بود ند . حتی بچه هایم هم از این اخلاق شوهرم عصبی می شد ند و به او اعتراض می کرد ند ، اما اعتراض ما فاید ه ای ند اشت. شوهرم مرد ی لجباز بود که اصلا به حرف های من و فرزند انش توجهی نمی کرد . همه این ...
روایت احمد غلامی از مکان ها و آدم ها: محمود دولت آبادی/ عهدنامه ترکمانچای در قهوه خانه وطن
با نخوت شان و با دلاوری شان. بعد پیر می شوند و ومی دهند و کنجاله می شوند و وقت رفتن شان فرامی رسد. آنان خاموش و در خود چنان در سکوت می روند که انگار اصلا به دار دنیا نبوده اند. تو بگو نامی، نشانی از آن یال و کوپال، از آن منم ها که نیم من شده است. این رسم روزگار را بهتر از هر جایی می توانی در قهوه خانه ببینی. قهوه خانه محل گذر است. آن که آن گوشه نشسته است و چرت می زند و اگر هلش بدهی از ...
اسکورت شهید صیاد شیرازی، سربازی که دو بار شهید شد!
است؟ از لباستان بگویید؟ مدال ها و درجاتی که به گوشه کت آویزان کردید چه بود؟ عکس چه طور؟ عکسی که مقابل صورتتان نگه داشته بودید را می گویم! یک ریز می پرسیدم بدون آنکه مجال بدهم، انگار عطش عجیبی وجودم را فراگرفته تا بدانم قصه این مرد چیست؟ وقتی تند تند و پشت سرهم همه سؤال هایم را پرسیم، یکباره خاموش شدم، او هم فرصتی پیدا کرد تا به سؤال هایم فکر کند. سوغاتی جنگ برای زبانعلی ...
تعطیل شدن تنها مرکز حمایتی از ترنس ها
...: انگ به بچه های ترنس بسیار زیاد است. خصوصا به ترنس های زن. ما در جامعه مردسالاری زندگی می کنیم و طبیعتا در چنین شرایطی آنها با انگ ها و مشکلات بیشتری روبه رو هستند . ارسطو می گوید در این 14 سال وضعیت افراد ترنس نه تنها بهتر که بدتر شده و بخش زیادی از این مسئله را ناشی از بحران و فقدان فرهنگی می داند. او اضافه می کند: تا زمانی که هیچ تلاشی برای آگا ه سازی صورت نگیرد، وضعیت همین است . ارسطو با ...
گشت و گذاری در دو بوستان مادر و کودک تهران | موافقان و مخالفان چه می گویند؟
رضایت داشته باشند؟ برخی دیگر، نظری متفاوت دارند. راحله شهابی مادر جوانی که دختر 7 ساله دارد، گفت: این چند روز که دخترم را به پارک آورده ام تا با دوستانش بازی کنند آنقدر راحت بودند که انگار در حیاط شخصی خانه مشغول خاله بازی هستند. قبلا به دلیل تردد موتور در پارک یا افرادی که انتهای پارک دور هم جمع می شدند و با هم شوخی داشتند، راحت نبودیم. البته در 200 متری بوستان باقری زند ...
5 ماه پیکر شهیدمان را نگه داشتند! + عکس
، نسرین چطوری است؟ حرف می زند راه می رود؟ گفتم نه حرف نمی زند؛ فقط یک مامان می گوید؛ آب و نان می گوید، دیگر هیچی نمی گوید. گوشی را دادم به دخترم، بچه ها نبودند، گفت خودم به علی زنگ می زنم. بعد ساعت 3 که می رود ساعت هفت هشت شب به شهادت می رسد. **: هفت و هشت شب. چطوری به شهادت رسید؟ همسر شهید: آنجا فکر کنم در همان ساختمانی که بودند، وقتی به بالا می رود دوازده نفر بودند؛ کمتر یا ...
پراید مسروقه دست قاتل را رو کرد
یک سال زندان بودم اما بعد از آن دیگر سمت خلاف نرفتم تا الان که در برابر اتهام قتل عمدی قرار گرفته ام. به جرأت می گویم که موادمخدر زندگی ام را به تباهی کشاند و مرا به این روز گرفتار کرد. به گزارش مردم فردا ، ظهر یکشنبه بیست ویکم فروردین ساکنان ساختمانی در جنوب تهران صدای شلیک گلوله ای را از واحد طبقه سوم شنیدند. آنها همزمان مرد صاحبخانه را دیدند که وحشت زده از خانه اش خارج شد و ...
پراید مسروقه دست قاتل را رو کرد | مرد همسرکش: دلم برای بچه هایم می سوزد
... چرا از او جدا نشدی؟ 2 بار تا مرز طلاق پیش رفتیم اما خانواده ها میانجیگری کردند و به اختلافات ما پایان دادند. ما هم به خاطر بچه ها بی خیال طلاق شدیم و به زندگی مان ادامه دادیم اما چه زندگی ای؟! ای کاش از یکدیگر جدا می شدیم تا هم من عذاب نمی کشیدم هم بچه ها. اگر طلاق می گرفتیم همسرم حالا زنده بود و من قاتل نمی شدم. راستش دلم برای بچه هایم می سوزد. 3فرزند دارم؛ دو دختر و یک پسر ...
خرید بر مبنای نیاز، همین و بس!
.... او اگر چه بسیار ثروتمند بود، اما طوری زندگی می کرد که انگار آه در بساط ندارد. جان اسکالی، مدیرعامل اسبق اپل در یک مصاحبه توصیف مشابهی از خانه جابز در سال های بعد می کند: یادم می آید که یک بار به خانه استیو رفتم و او تقریباً هیچ اسباب و اثاثیه ای نداشت، فقط یک عکس انیشتین داشت؛ شخصیتی که خیلی ستایشش می کرد، یک چراغ تیفانی، یک صندلی و یک تخت ... هر چیزی که در خانه ات هست، در دستت بگیر، به خاطر ...
بهار قرآن در بهار چهارباغ
وقتی طنین قرآن در چهارباغ می پیچد چندساعتی هنوز به اذان مانده است. چهارباغ، اما شلوغ است. حوالی ساعت پنج بعدازظهر، پسرانی کم سن وسال، مشغول پهن کردن فرش در میانه چهارباغ می شوند. دو طرف جوی آب، مفروش که می شود، کودکان و نوجوانان رحل های قرآن را به فاصله کنار هم می چینند. عقربه های ساعت به پنج که نزدیک می شوند، چهارباغ شلوغ تر از همیشه می شود. زنان و مردان و حتی کودکان برای شرکت در مر ...
سربازان روشندل امام زمان(عج)/ وقتی معجزه می روید...
نمی کند، او شماره آیه، نام سوره و شماره صفحه را از بر کرده و کلام به کلام معجزه الهی اشراف دارد. زهرا محصل کلاس هفتم طی چهار سال حافظ کل قرآن شده و سپس روی ترجمه و مفاهیم کار کرده، حالا هر بار که مربی نام سوره و یا شماره آیه را برای تمرین بیشتر می پرسد و او پاسخ درست می دهد قند در دلش آب می شود. اصلا یک آرامش قلبی و توصیف ناپذیری در چهره این نوجوان موج می زند، زهرا آرزوها و ...
زن در دادگاه: خانواده شوهرم از همه مسائل زندگی من خبر دارند. انگار در خانه من میکروفون کار گذاشته اند
شهرام با خانواده اش است که گرفته ام. شهرام آنقدر به من گفته بود که خودت مسائل خصوصی را به خانواده ام می گویی که داشت باورم می شد تا اینکه یک روز که او به حمام رفته بود تلفنش را چک کردم و وقتی متوجه شدم که او همه مسائل خصوصی زندگی مان را به مادر و خواهرش می گوید آنقدر عصبانی شدم که احساس کردم در خانه ما حریمی وجود ندارد. این حرف ناهید باعث ناراحتی و عصبانیت شهرام شد به گونه ای که با لحن تندی ...
تصمیمی که آینده ایران را ترسناک می کند
بیمار بشه، خانمه برگشت گفت: وای این چه حرفیه؟ من آنقدر لذت میبرم این بچه های سندرم داون را می بینم. در حالی عده ای عزمشان را جزم کرده که با حذف غربالگری زنان، به عقب برگردند که سال ها پیش قانون سقط درمانی در ایران تصویب شده است، این قانون خرداد سال 1384 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. بر اساس این قانون، مادر باردار که جنین وی مبتلابه عقب ماندگی ذهنی یا ناقص الخلقه باشد، درصورتی که دچار ...
تا آخر عمرم به مهار پنالتی علی دایی افتخار می کنم
دانند من از کودکی و نوجوانی عضو تیم پرسپولیس بودم و در 16 سالگی پنالتی علی آقا دایی را گرفتم که گفتم همه عمر به آن افتخار می کنم. الان هم که 33 ساله شدم باز به من می گویند ” پسر پرسپولیس” و این برایم باعث غرور و افتخار است. *تابستان 99 آقای سعادتمند مدیرعامل وقت استقلال با من تماس گرفته و دعوت کرده بود به دفترش بروم. به احترام ایشان رفتم اما تلفنی هم گفته بودم تمام وجود و حتی روح من هم ...
تجاوز ساقی مواد مادر به دختر 13 ساله
جوانی وارد اتاق شد و با من به گفتگو پرداخت من که احساس می کردم حرف های مرد جوان حقیقت ندارد سعی کردم زودتر از اتاق بیرون بروم، اما او با همین بهانه دست مرا گرفت و ... بعد از این ماجرا تازه فهمیدم که آن مرد جوان درواقع خواستگارم نبود بلکه شیطانی است که مواد مخدر مصرفی مادرم را تامین می کند. به همین دلیل سعی می کردم دیگر نزد مادرم نروم، خلاصه 15 ساله بودم که به اصرار خاله ام به عقد پسر 17 ...
دولت دنبال پشت پرده
خُرد شدن است و مسئولان کشور انگار نه انگار. کار خود را می کنند و ساز خود را می زنند و به دنبال اهداف سیاسی خود هستند. مگر می شود این همه درد و سختی را دید اما کاری نکرد؟ بله؛ در حرف زدن و شعار دادن نمره مسئولان ما عالی است. مثلا همین معاون وزیر صمت که دستور داد قیمت ها به سال قبل برگردد! انگار می شود با امر و نهی، بازار را کنترل کرد. آنهم بازاری که چشم به مذاکرات دارد و با یک اخم و لبخند ...
اوتیسم دنیایی که نمی شناسیم ش/ روایت زندگی مبتلایان اوتیسم
از او توقع ندارند و در نتیجه نگاه با حیرت مردم، اذیتم می کند. کسری چون اوتیسم با درجه کمی دارد، مدرسه بچه های عادی می رود. این طور که صبح بیدار می شود و سرکلاس های آنلاین حاضر می شود (لبخند تلخی می زند و ادامه می دهد که البته من بیشتر پشت سیستم می نشینم. برای صبحانه لقمه در دهانش می گذارم (باز هم نگاهش را از من می دزدد و با کم کردن صدایش، شرم خاصی در حرفش پنهان می کند) و می گوید: پسرم در برابر ...
کتابخوان ترین بچه های ایران
کتابخانه سیار یار مهربان پاکدشت را بر عهده دارد و بهترین لحظه های زندگی اش در روستاهای این شهرستان رقم خورده است: اتوبوس یار مهربان سال 86 راه اندازی شد و آن روزها شهرداری، وزارت ارشاد و نهاد کتابخانه های عمومی متولی شدند. سال های بعد کتابخانه های سیار به نهاد کتابخانه های عمومی کشور سپرده شد. من هم 15سال قبل مسئول کتابخانه سیار یار مهربان این شهرستان شدم و هنوز هم به شوق دیدن بچه ها هر روز به روستاهای ...
گفتگو با قاتل زن صیغه ای 22 ساله در مشهد / او شوهر داشت ولی صیغه من شد!
و در همان خانه ای ساکن شدیم که پدرم خریده بود. در واقع برای کار کردن به مشهد آمدیم. شغلت چیست؟ کارهای مختلفی را تجربه کرده ام و شغل های زیادی داشتم اما آن زمان شاگرد گچ کاری بودم و به گچ کاری ساختمان مشغول شدم. متاهلی؟ بله! یک پسر هشت ساله هم دارم . چند سال قبل ازدواج کردی؟ 13 سال پیش بود که پای سفره عقد نشستم. همسرت از ...
مادران؛ ناقل بیماری شاهزادگان انگلیسی
تنها باید هزینه بیمارستان و رفت وآمد را پرداخت کنیم که بازهم برای ما زیاد است و شوهرم قادر نیست همه آن را تأمین کند. فرشته تصریح می کند: نمی دانم چرا تقدیر علی این طور شد، بعد از علی ناخواسته باردار شدم و نتوانستم پسرم را سقط کنم اما بعد از اینکه به دنیا آمد و تا الا که 6 ساله است اثری از هموفیلی نداشت، اما علی هر بار از ناحیه آرنج و زانو دچار خونریزی می شود و دیگر نمی تواند روی پاهایش ...
روایتی از شنوای خانواده
شنوای پدر و مادری ناشنوا است. با این تفاوت که مریم سال ها مترجم والدینش بوده و از دوران نوجوانی با علاقه و پشتکار تصمیم می گیرد مترجم ناشنوایان شود. مریم بیات که خرداد امسال 20 ساله می شود، پدری کاملاً ناشنوا و مادری نیمه شنوا دارد. او حالا دانشجوی معماری داخلی است و بخشی از زندگیش را وقف مترجمی برای پدر و مادرش و فعالیت در انجمن خانواده ناشنوایان اصفهان کرده است. گپ و گفت با ...
ناگفته هایی از حاج قاسم از زبان سرتیم حفاظت سردار/ به حاجی گفتم چرا تیرها به ما نمی خورد؟!
یکی از خواب هایم آمد جلو دستانم را گرفت گذاشت روی صورتش و گفت: مامان، ببین من سالمم غصه نخور، چیزیم نشده، گریه نکن... مادر چشم به پلکان خانه می اندازد و حرف هایش این طور ادامه می دهد: سال ها همراه همسر و فرزندانش در طبقه بالای همین خانه زندگی می کرد. عاشق کوکوسبزی بود و هر وقت از ماموریت می آمد یک کیلو سبزی کوکو و نان سنگک می خرید تا برایش کوکو بپزم. بعد از شهادتش دلم نیامد کوکوسبزی بپزم، فقط یک بار ...